شرح ماجرای حدیث کسا
شرح ماجرای حدیث کساء
هیچ یک از احادیثی که پیرامون رویداد کساء رسیده است آن را به طور کامل بیان نکرده و هر یک به بخشی از آن اشاره دارند. آنچه که در ذیل می آید بهره گیری از تمام روایات برای تصویر کامل رویداد کسا است.
پیامبر اسلام(ص) در خانه همسرش، امّ سلمه قرار است پیام مهمی از سوی خداوند درباره چند تن از نزدیکان خود دریافت کند. لذا به همسرش تأکید می کند که به هیچ کس اجازه ورود ندهد. از سوی دیگر، در همین روز، فاطمه(س)، دختر پیامبر(ص) تصمیم می گیرد برای پدر غذای مناسبی به نام عصیده (کاچی)[1] تهیه کند. او این غذا را در دیگ کوچک سنگی فراهم می کند و آن را روی طبقی گذاشته، برای پدر می آورد.امّ سلمه می گوید: «من نتوانستم مانع ورود فاطمه شوم». پیامبر(ص) به دخترش فرمود: «برو و همسر و دو فرزندت را هم بیاور». فاطمه(س) بی درنگ به منزل بازگشت و همراه همسر و دو فرزندش ـ که در آن وقت، خردسال بودند ـ به خانه پدر وارد شد. ام سلمه با اشارهٔ رسول خدا(ص) برخاست و در کناری مشغول نماز شد.
رسول خدا(ص) با علی(ع) و فاطمه(س) و دو فرزندش حسن(ع) و حسین(ع)، کنار سفرهٔ فاطمه نشستند. پیامبر(ص) کسای خیبری(عبایی از بافته های مردم منطقه خیبر) را بر سر داماد و دختر و فرزندانش می کشد و با دست راست به آسمان اشاره می کند و می فرماید:«خدایا! اینان اهل بیت(ع) من هستند. پس هر گونه پلیدی را از آنها دور کن و کاملاً پاکشان گردان!»
آن گاه جبرئیل امین، نازل شد و آیه تطهیر را خواند: إِنَّمَا یرِیدُ اللَّـهُ لِیذْهِبَ عَنکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَکمْ تَطْهِیرًا ﴿٣٣﴾ (ترجمه:. ..خدا فقط می خواهد آلودگی را از شما خاندان [پیامبر ]بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند.)[ احزاب–۳۳]
امّ سلمه جلو آمد و گوشه کسا را بلند کرد ولی پیامبر(ص) کسا را از دست او کشید و مانع ورود او به جمع اهل بیت(ع) خود شد.امّ سلمه عرض کرد: آیا من در شمار اهل بیت نیستم؟ پیامبر(ص) خدا فرمود: تو در راه خیر و نیکی هستی، تو از همسران پیامبر خدایی.[2]
سند حدیث کساء
این رویداد از نظر سند هیچ گونه خدشه ای را نمی پذیرد محدثان بزرگ آن را در کتب معتبر خود نقل کرده اند این حدیث اصطلاحاً مستفیض است و حتی با تحقیقی گسترده می توان ادعای تواتر در آن کرد. این رویداد در جامعه اسلامی به قدری معروف شد که روز وقوع آن روز کسا نامیده شد و خمسه طیبه ای که مشمول عنایت خاص الهی در آن روز شدند به اصحاب کسا ملقب گردیدند.[3]
طبری در کتاب دلائل الامامة می گوید: مسلمانان اتفاق نظر دارند که همزمان با نزول آیه تطهیر پیامبر(ص)؛ علی(ع)، فاطمه(س)، حسن(ع) و حسین(ع) را فراخواند و با کساء آنان را پوشاند و چنین دعا کرد «اللهم هؤلاء أهلی فأذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهیرا» خدایا اینان اهل بیت من هستند از آن ها پلیدی را دور کن و آن ها را پاک گردان.[4]
در کتب شیعه
این روایت در کتب تفسیری شیعه آمده است؛ از جمله تفسیر قمی،[5] تفسیر فرات کوفی،[6] و البرهان فی تفسیر القرآن[7]
در کتب حدیثی شیعه نیز متن این روایت آمده است؛ مانند اصول کافی،[8] و امالی شیخ طوسی[9]
در کتب اهل سنت
این روایت در کتب حدیثی اهل سنت نیز نقل شده است. حدیث کساء در «صحیح مسلم» این چنین آمده است: عایشه گوید: روزی رسول خدا بیرون آمد و عبائی نقشدار که از موی سیاه بافته شده بود، بر دوش داشت. ابتداحسن(ع) آمد، او را به زیر عبا جای داد؛ پس از او حسین(ع) آمد، او را هم به زیر عبا جای داد سپس فاطمه آمد و در زیر عبا قرار گرفت، بعد علی(ع) آمد و او را هم همراه دیگران زیر عبا؛ جای داد و فرمود: «إنّما یُریدُ اللّه لِیُذْهِبَ عَنْکُم الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُم تَطْهِیراً»[10]
ابن حجر در صواعق المحرقه می گوید: به سند صحیح رسیده که پیامبر(ص) کسائی را بر روی آن چهار نفر انداخت. آن گاه عرض کرد: بارخدایا! اینان اهل بیت من و خاصه من هستند، پلیدی را از آنان دور ساز و آنان را پاک گردان..[11] ابن اثیر در اسد الغابه[12] و احمد بن حنبل در مسند خود[13] این حدیث را آورده اند و ابن تیمیه در منهاج السنة می گوید: «حدیث کسا از احادیث صحیح السندی است که احمد، ترمذی از ام سلمه نقل کرده و نیز مسلم در صحیح خود از عایشه نقل نموده است.»[14]
این روایت در کتب تفسیری اهل سنت نیز آمده است. زمخشری درالکشاف، [15] فخر رازی در التفسیر الکبیر[16] و هر یک از قرطبی[17]، ابن کثیر[18] و سیوطی[19] در تفسیرهایشان حدیث کساء را نقل کرده اند. قُرطُبیّ[20] در تفسیر آیه تطهیر از امّ سلمه چنین نقل نموده اند: هنگامی که آیه تطهیر نازل شد، رسول خدا، علی(ع) و فاطمه(س) و حسن(ع) و حسین(ع) را فراخواند و بر آنان کسائی خیبری پوشاند.
استدلال ائمه به حدیث کساء
حضرت علی(ع) در بیان یکی از دلایل حقانیت خود به خلافت و جانشینی پیامبر(ص) از حدیث کساء یاد می کند و به خلیفه یادآوری می کند: «آیا آیه تطهیر برای من و خاندان و فرزندانم فرود آمده یا برای تو و خاندان و فرزندانت؟ گفت: بلکه تو و خاندانت. فرمود: تو را به خدا! آیا من و خاندان و فرزندانم در روز کساء مشمول فراخوانی پیامبر خدا (ص) بودیم که: «خداوندا! اینان خاندان منند که رهسپار به سوی تو هستند نه به سوی آتش» یا تو؟»[21]
همچنین حضرت علی(ع) در شورایی که خلیفه دوم برای تعیین خلیفه بعدی تشکیل داده بود به حدیث کساء برای برتری خود در امر حکومت و جانشینی پیامبر(ص) استشهاد کرد.[22]
زمانی که اصحاب پیامبر(ص) در مورد فضائل خود به همدیگر تفاخر می کردند حضرت علی(ع) در بیان برتری خود و اهل بیت(ع) خود از حدیث کساء یاد کرد.[23]
بعد از صلح امام حسن(ع) با معاویه، و بعد از سخنرانی معاویه، امام حسن(ع) سخنرانی کرد و بعد از ذکر آیه مباهله در شأن اهل بیت(ع) در بیان فضیلت خود و اهل بیت(ع) به حدیث کساء استدلال کرد.[24]
حدیث کسای منقول در مفاتیح الجنان
حدیث پایانی مفاتیح که به نام حدیث کساء مشهور شده است، در هیچ یک از کتب معتبر فریقین حتی در کتاب هایی همچون بحارالانوار که هدف آن ها جمع آوری احادیث منسوب به اهل بیت(ع) بوده است، وجود ندارد.
شیخ عباس قمی در کتاب منتهی الآمال پس از اینکه حدیث کساء را از احادیث متواتر نقل می کند درباره حدیث شایع شده می نویسد: «اما حدیث معروف به حدیث کسا که در زمان ما شایع است به این کیفیت در کتب معتبره معروفه و اصول حدیث و مجامع متقنه محدثان دیده نشده و می توان گفت از خصایص کتاب منتخب (طریحی) است»[25]
همان طور که شیخ عباس قمی اشاره کرده نخستین کتاب که حدیث کسا را به این صورت نقل کرده است، کتاب منتخب طریحی است که آن هم حدیث را بدون سند ذکر کرده؛ و این، بدان معناست که از صدر اسلام تا حدود هزار سال بعد، از این حدیث، هیچ اثری در کتب حدیثی دیده نمی شود.
بسیاری از محدّثان بزرگ شیعه، همچون: کلینی، طوسی، مفید، طبرسی و ابن شهر آشوب در کتب خود، حدیث کسا را همان گونه ای که در صدر این نوشته آمده است ـ با اختلاف تعابیر ـ آورده اند و مخالف متن حدیث کسای شایع است.[26]
حدیث روز
دست کار گر:
انس بن مالک نقل می کند که رسول اکرم (ص) که از جنک تبوک بر گشت سعد انصاری به
استقبال آن حضرت شتافت … رسول خذا (ص) با او مصافحه کرد.
و فرمود : این خشونت و زبری چیست ؟ عرض کرد : از بس که بیل و کلنگ زده ام و خرج و خرج عیالم..
را تامین می کنم . رسول خدا(ص) دستش را بوسید
انس بن مالک نقل میکندکه رسول اکرم (ص) که از جنگ تبوک بر گشت . سعد انصاری به استقبال
آن حضرت شتافت . رسول خدا(ص) : با او مصافحه کردو فر مود: این خشونت وزبری چیست
در دستت ؟ عرض کرد: از بس که بیل و کلنگ زده ام و خرج عیالم را را تامین می کنم.
رسول خدا (ص) دستش را بوسید.و فرمود: آتش دوزخ به این دست نمی رسد.
منبع: آثارالصادقین ج 18 . ص . 436
تلنگر
دشمن شناسی:
امام علی (ع) :
هرکه از دشمن خود غافل شود .دشمن از او غافل نباشد و دسیسه ها او را به خود آورد.