خکس حاج قاسم هنگام شهادت
سردار قاسمی چند سال در جبهه قدس بود
در یک گفتوگوی زنده با مردم تشریح شد
جزئیات و نحوه شهادت سپهبد قاسم سلیمانی به روایت سفیر ایران در عراق
خبرگزاری میزان- سفیر جمهوری اسلامی ایران در عراق گفت: ساعت ۱ بامداد امروز جمعه دو خودرویی که در حال انتقال شهید قاسم سلیمانی و شهید ابومهدی مهندس از فرودگاه بغداد به سمت شهر بغداد بودند، مورد حملات موشکی نیروهای آمریکا قرار گرفتند و همه سرنشینان این دو خودرو که ۱۰ نفر شامل محافظان و همراهان بودند، به شهادت رسیدند.تاریخ انتشار: 09:43 - 13 دی 1398
- کد خبر: ۵۸۲۶۹۶
به گزارش خبرنگار گروه سیاسی خبرگزاری میزان، «ایرج مسجدی» در ارتباط تلفنی با شبکه خبر، ضمن عرض تبریک و تسلیت شهادت حاج قاسم سلیمانی اظهار کرد: ساعت ۱ بامداد امروز جمعه دو خودرویی که در حال انتقال شهید قاسم سلیمانی و شهید ابومهدی مهندس از فرودگاه بغداد به سمت شهر بغداد بودند، مورد حملات موشکی نیروهای آمریکا قرار گرفتند و همه سرنشینان این دو خودرو که ۱۰ نفر شامل محافظان و همراهان بودند، به شهادت رسیدند.
وی افزود: در حال انجام هماهنگیهای لازم برای انتقال پیکر پاک شهدا به جمهوری اسلامی ایران هستیم.
بیشتر بخوانید:
رهبر انقلاب پیرو شهادت حاج قاسم سلیمانی ۳ روز عزای عمومی اعلام کردند
سفیر جمهوری اسلامی ایران در عراق با بیان اینکه خبر شهادت سردار سلیمانی و همراهانش در حدود ساعت ۲ و ۳۰ بامداد در عراق منعکس شد، گفت: از سحرگاه امروز تا این لحطه، افراد بسیار زیادی در حال تماس با ما در سفارت جمهوری اسلامی ایران در بغداد هستند که من از همه آنها خواهش کردم که ابتدا اجازه بدهند کارهای هماهنگی برای انتقال شهدا انجام شود.
مسجدی گفت: افراد شناخته شده عراقی که با ما در سفارت جمهوری اسلامی ایران در بغداد در تماس هستند به شدت ناراحت هستند و این اقدام جنایتکارانه آمریکا را به شدت محکوم میکنند.
خاطره ای از سردار قاسمی
خاطره گویی همرزم سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
کرمان - ایرنا - همرزم سپهبد شهید سردار حاج قاسم سلیمانی گفت: زمانی به صورت عمقی به ماجرا نگاه می کنیم درمی یابیم همه حتی ملت های اروپا و آمریکا نیز مدیون حاج قاسم هستند زیرا اگر داعش حکومت تشکیل می داد هر کار دلش می خواست می کرد و سراغ همه می رفت.
سردار حسین فتاحی روز شنبه در گفت و گو با خبرنگار ایرنا با بیان اینکه از زمان شروع جنگ و اواخر سال ۶۰ با حاج قاسم آشنا شدم و هشت سال فرمانده تیپ و بعد از آن فرمانده لشکر بود و من نیروی ایشان بودم افزود: سردار سلیمانی بعد از اتمام جنگ، مامور تامین امنیت منطقه شرق کشور شد و حدود هفت سال نیز در این منطقه با هم بودیم.
وی گفت: حاج قاسم بعد از آن به نیروی قدس سپاه رفت و در این برهه نیز با ایشان ارتباط داشتم.
همرزم سردار دلها با بیان اینکه پنج روز قبل از شهادتش با هم نشست داشتیم و صحبت کردیم تصریح کرد: زندگی سردار سلیمانی سه مقطع تاریخی دوران جنگ، دوران تامین امنیت جنوب شرق و فرماندهی سپاه قدس دارد افزود: این دلاورمرد تمام همه این مقاطع را با موفقیت کامل پشت سر گذاشت و یکی از فرماندهان درجه یک سپاه بود.
وی با اشاره به فرماندهی لشکر ۴۱ ثارالله در جنگ تحمیلی توسط حاج قاسم سلیمانی گفت: این لشکر نیز همواره موفق و پیروز بود.
وی اظهار داشت: تاریخ نشان می دهد هر جنگی که اتفاق می افتد بخشی از خاک کشورها از دست می رفته در حالی که در جنگ تحمیلی یک وجب از خاک کشور ما جدا نشد و این به دلیل وجود فرماندهانی چون حاج قاسم بود.
سردار فتاحی با بیان اینکه تمام مردم دنیا مدیون حاج قاسم سلیمانی هستند گفت: سردار دلها بعد از اینکه ناامنی ها در شرق کشور گسترش پیدا کرد با دستور رهبری مسئولیت تامین امنیت این منطقه را بر عهده گرفت و منطقه را امن کرد و امروز امنیت موجود در استان کرمان و جنوب شرق کشور مرهون زحمات سردار سلیمانی است.
وی با اشاره به اینکه سردار سلیمانی در زلزله بم نیز پرتلاش ترین فرمانده بود تصریح کرد: من ۴۰ دقیقه بعد از وقوع زلزله به ایشان زنگ زدم و ماجرا را به حاج قاسم گفتم.
وی ادامه داد: حاج قاسم نیز به احمد کاظمی زنگ زد و نیروهای سپاه را به منطقه اعزام کرد و حدود ۱۲ تا ۱۳ شبانه روز در فرودگاه بم مستقر بود.
همرزم سردار شهید حاج قاسم سلیمانی تاکید کرد: اگر حاج قاسم با کمک نیروهای مقاومت داعش را از بین نبرده بود و سوریه را نجات نداده بود ضررش به همه مردم جهان می رسید.
وی تاکید کرد: شهید حاج قاسم سلیمانی در بعد اخلاقی و رفتاری نیز یک فرمانده نظامی مقتدر و مهربان بود به طوری که ایشان در صحنه نبر مقتدر اما پشت صحنه با همرزمانش مهربان بود.
عشق به شهادت در دل حاج قاسم سلیمانی موج می زند
سردار فتاحی با بیان اینکه شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی خیلی عاشق شهادت بود گفت: زمانی که قطعنامه آتش بس پذیرفته شد من با حاج قاسم بودم و یادم است که ناراحت بود و می گفت، سفره شهادت را دارند جمع می کنند.
وی اظهار داشت: اما خداوند وجود حاج قاسم سلیمانی را حفظ کرد تا در مقطعی دیگر خدمات ارزشمندی به جهان اسلام ارائه کند.
خدا برای حاج قاسم سنگ تمام گذاشت
سردار فتاحی تاکید کرد: سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی در طول حیاتش برای خدا و مردم سنگ تمام گذاشت لذا خدا نیز برای او سنگ تمام گذاشت و مردم در شهادتش سوختند زیرا بی ادعا بود و عشق و علاقمند به نظام و ولایت بود.
تواضع سردار دلها
وی با بیان اینکه حاج قاسم خیلی مخلص بود افزود: زمانی که در جنوب شرق ماموریت داشتیم شب به یک پاسگاه ژاندارمری که روستا بود رفتیم و قرار بود صبح برای شناسایی حرکت کنیم.
همرزم سردار سلیمانی گفت: آن شب به دلیل کمبود جا باید حدود ۱۴ نفر در یک اتاق می خوابیدیم در حالی که فقط یک تخت سربازی در اتاق بود.
وی ادامه داد: من به گمان اینکه سردار حاج قاسم سلیمانی برای استراحت به اتاق دیگری می رود قبل از ورود بقیه روی تخت دراز کشیدم.
سردار فتاحی گفت: زمانی حاج قاسم را در حال ورود به اتاق دیدم از جا بلند شدم اما حاج قاسم آمد داخل همان اتاق و از من خواست سر جایم دراز بکشم.
وی اظهار داشت: من با اصرار خواستم ایشان به جای من روی تخت بخوابند اما خطاب به من گفت من فرمانده تو هستم و به تو امر می کنم همانجا بخوابی.
وی گفت: آن شب حاج قاسم با وجود کمبود جا زیر تختی که من خوابیده بودم با سختی خوابید و به ما درس های بزرگی داد.
مهمان نوازی حاج قاسم
سردار فتاحی گفت: زمانی فرمانده تیپ بودم و به کرمان می آمدم خدمت حاج قاسم می رفتم.
وی افزود: حاج قاسم علاوه بر اینکه با روی باز مرا به حضور می پذیرفت، ظهر نیز مرا به خانه خودش می برد.
وی اظهار داشت: تا جایی امکان داشت مشکلات را حل می کرد و سعی می کرد اطرافیانش را حفظ کند تا از مسیر انقلاب خارج نشود.
هیچی نگو
همرزم سردار شهید حاج قاسم سلیمانی با بیان اینکه یک روز گزارش اقدامات نادرست یکی از نیروها را به حاج قاسم ارائه کردم در پاسخ با طرح این سئوال که آیا یک درصد احتمال می دهی او در این مسیر بماند و خوب بشود؟ و من گفتم بله. لذا حاج قاسم ادامه داد: پس هیچی نگو.
وی گفت: سردار دلها سرکشی به خانواده شهدا و جانبازان را علیرغم کار زیاد در راس امور خود قرار داده بود و خیلی از فرماندهانش مراقبت می کرد که اسیر و شهید نشوند.
نقش حضرت زهرا(س) در ولایت امام علی (ع)
نقش حضرت زهرا(س) در ولایت امام علی (ع)
نقش حضرت زهرا(ع) در دفاع از حريم ولايت
ریاحین ـ مقاله «نقش حضرت زهرا عليهاالسلام در دفاع از حريم ولايت» توسط زهرا رضايى[۱]، سهراب مروتى[۲]، سهيلا همتى مامو[۳] نوشته و درنشريه «معرفت ۱۹۶ » انتشار يافته است. که خلاصه آن اکنون در اختيار خوانندگان قرار داده شده است.
رويكرد حضرت زهرا عليهاالسلام، به عنوان اولين حامى ومدافع ولايت بر حق الهى و آغازگر دفاع از حريم ولايت، تعيين كننده محور ارزشهاى اجتماعى وسياسى در حركت تاريخى اسلام است. رويكرد ايشان در دفاع از حريم ولايت پس از رحلت پيامبر اكرم صلىالله عليه وآله تا زمان شهادتشان، از فرازهاى مهم تاريخ اسلام به شمار مىرود.
سؤال اصلى كه اين پژوهش درصدد پاسخگويى به آن است، اين است: حضرت زهرا عليهاالسلام چه نقشىدر دفاع از حريم ولايت بر عهده داشتند؟
الف. دفاع جانانه از اميرالمؤمنين عليه السلام در آغاز فتنه
حركت انقلابى حضرت زهرا عليهاالسلام و دفاع مقدس او ازصراط مستقيم الهى و ولايت رهبران بر حق اسلامى،از همان روزهاى اوليه رحلت رسول خدا صلىالله عليه وآله شروع شد؛ آنگاه كه پيامبر صلىالله عليه وآله دار فانى را وداع نمود ومسلمانان تارى به نام خلافت گرد خويش تنيدند و ازپذيرش رهبرى اميرالمؤمنين على عليه السلام سر باز زدند«رهاورد شوراى سقيفه، اختلاف شديد مهاجر وانصار بود كه به پيروزى مهاجران و خلافت ابوبكرانجاميد» (رسولى محلاتى، ۱۳۷۹، ص ۱۰۹).
تمام اين حوادث زمانى تحقق يافت كه اميرالمؤمنين عليه السلام همراه چند تن از ياران به غسل و كفن پيامبر صلىالله عليه وآله مشغول بودند.
در اين موقعيت، تنها مشكل خليفه جديد اميرالمؤمنين على عليه السلام بود. «… عمر به همراه جماعت ديگرى رهسپار خانه حضرت على عليه السلام شدندو ريسمانى در گردن آن حضرت انداختند تا او را براىبيعت به مسجد بياورند و اين، آغاز فتنه اى بزرگ بود؛اما با مقاوت شديد حضرت زهرا عليهاالسلام مواجه شدند.حضرت به ميان جمعيت آمد و دامن على عليه السلام را محكم گرفت» (مجلسى، ۱۳۸۶، ص ۳۳۰) و فرمود: «به خداقسم! نمىگذارم پسر عمويم را ظالمانه (براى بيعت)ببريد» (كلينى، ۱۴۰۳ق، ج ۸، ص ۲۳۸).
حضرت زهرا عليهاالسلام صدا به ضجه و شيون بلند كردتا شايد مردم از خواب غفلت بيدار شوند و ازاميرالمؤمنين عليهالسلام دفاع كنند، اما استغاثه ها و ناله هاىحضرت زهرا عليهاالسلام نه تنها در دلهاى آن سنگدلان اثرنكرد، بلكه با پشت شمشير به پهلويش زدند و باتازيانه بازويش را سياه كردند تا دست از دفاع بردارد(مجلسى، ۱۳۷۰، ج ۸۲، ص ۲۶۲). سرانجام،اميرالمؤمنين عليه السلام را دستگير كردند و مظلومانه به مسجد بردند. حضرت زهرا عليهاالسلام كه مدافع حق وولايت على عليه السلام بود و تا پاى جان آماده ايثار بود،هنگامىكه به خود آمد ديد، على عليه السلام را به جانب مسجد بردهاند و جاى درنگ نيست؛ جان على عليه السلام در معرض خطر افتاده و بايد از او دفاع كند. ازاينرو،با تن خسته و پهلوى شكسته از خانه بيرون آمد و به اتفاق گروهى از زنان بنىهاشم روانه مسجد شد.چون ديد على عليه السلام را بازداشت نموده اند، با تن مجروح بلند شد و فرمود: «رها كنيد پسر عمويم را!قسم به آن خدايى كه محمد صلىالله عليه وآله را به حق برانگيخت،اگر از وى دست برنداريد سر خود را برهنه كرده وپيراهن رسول خدا را بر سر افكنده و در برابر خدافرياد برخواهم آورد و همه تان را نفرين مىكنم به خدا،نه من از شتر صالح كم ارجترم و نه كودكانم از بچه اوكمقدرتر» (يعقوبى، ۱۳۷۹، ج ۲، ص ۱۲۶).
«آنگاه حضرت فاطمه عليهاالسلام همراه حسنين عليهم االسلام براى نفرين به سوى قبر رسول خدا صلىالله عليه وآله حركت كرد.على عليه السلام به سلمان فرمود: سلمان! فاطمه را درياب؛گويى دو طرف مدينه را مىنگرم كه به لرزه افتاده.سوگند به خدا، اگر فاطمه نفرين و ناله سر دهد،ديگر مهلتى براى مردم مدينه باقى نمىماند و زمين همه آنها را در كام خود فرو مىبرد… سلمان عرض كرد: اى دخت پيامبر! امام على عليه السلام مرا فرستاده كه به شما بگويم به خانه برگرديد و نفرين نكنيد. حضرت فرمود: اى سلمان! آنها قصد جان على عليه السلام را دارند ومن در قتل على عليه السلام نمىتوانم صبر كنم. سلمان عرض كرد: امام على عليه السلام مرا فرستاده به شما بگويم به خانه برگرديد و نفرين نكنيد. وقتى حضرت متوجه پيام امام خويش شد فرمود: حال كه امامم (دستور داده)برمىگردم و صبر مىكنم و سخن او را مىپذيرم و از اواطاعت مىكنم» (مجلسى، ۱۳۷۰، ج ۲۸، ص ۲۲۸).
اينگونه دفاع در آغاز فتنه، زيباترين دفاع است كه با اطاعت صددرصد و محض امامش همراه است وتا آخرين لحظه دست از دفاع خود برنداشت تا امام سالم از دست مهاجمان آزاد شد و از بيعت رهايىيافت. «طبق نقل مسعودى، تا صديقه طاهره عليهاالسلام درقيد حيات بودند آنها نتوانستند از على عليه السلام بيعت بگيرند. بنى هاشم نيز پس از شهادت حضرت زهرا عليهاالسلام بيعت كردند» .
ب. تبيين حقيقت ولايت
مهم ترين و بزرگترين ستم بر حضرت على عليه السلام غصب خلافت و مسائل پيرامون آن بود. در روزگارىكه ديگران به شدت بر اوضاع مسلط بودند و اجازه مخالفت به كسى نمىدادند، حضرت زهرا عليهاالسلام با تمام قدرت به دفاع از حق غصب شده و پايمال شده اميرالمؤمنين عليه السلام برخاست، به گونه اىكه شبها بر درِخانه مهاجر و انصار مىرفت و مىفرمود: «اى گروه مهاجر و انصار! خدا را يارى كنيد و دختر پيامبرتان رايارى نماييد. در آن روزى كه با رسول خدا صلىالله عليه وآله بيعت نموديد، بيعتتان چنين بود كه همچنانكه هر ناراحتىرا از خود و فرزندانتان بازمىداريد، از او و فرزندان او نيز بازداريد. اكنون كه به عهدى كه با رسولخدا صلىالله عليه وآله بستيد، وفا كنيد» (مفيد، ۱۴۰۹ق، ص ۱۸۳).
حضرت زهرا در استمرار مبارزه كوتاهى نمىكرد و مردم رابه ياد غدير خم مىانداخت كه پيامبر صلىالله عليه وآله على عليه السلام راجانشين خود معرفى كرده بود. در اين زمينه،زهرا عليهاالسلام خطاب به مردم مىفرمود: آيا سخن رسول خدا صلىالله عليه وآله را در غدير فراموش كرديد كه مىگفت: «من كنت مولاه فعلى مولاه»؟ و در برابر عذرتراشى هاى رسواى آنان نيز مىفرمود: آيا پدرم پس از واقعه غدير كه على عليه السلام را به امامت منصوب كرد، براىكسى عذرى باقى گذاشته است
حضرت زهرا عليهاالسلام در پاسخ محمودبن لبيد كه پرسيد: آيا رسول خدا درباره امامت على عليه السلام سخن گفت؟ فرمود: «شنيدم كه پيامبر گرامى اسلام فرمود:على عليه السلام بهترين كسى است كه او را جانشين خود درميان شما قرار مىدهم. على عليه السلام امام و خليفه بعد از مناست و دو فرزندم (حسن و حسين) و نه نفر از فرزندان حسين عليه السلام پيشوايان وامامانى پاك ونيك اند. اگر از آنهااطاعت كنيد شما را هدايت خواهند نمودواگر مخالفت ورزيد تا روز قيامت بلاى تفرقه و اختلاف در ميان شماحاكم خواهد شد» (طبرسى، ۱۳۸۱، ج ۱، ص ۲۴۸).
حضرت زهرا عليهاالسلام درحالىكه اشكهايش جارىبود از غصب ولايت شكوه هاى دردآلود مىكرد ومىفرمود: «اَللّهُمَ ِاليكَ نَشكُوفَقَد نَبِيكَ وَ رَسُولِكَ وَصَفيكَ وَ اِرتِدادَ اُمَتِه عَلينا وَ مَنعِهِم ايانا حَقنَا الَذىجَعلتَهُ لَنا فِى كِتابِكَ المُنزِل عَلى نَبيكَ المُرسِل»(مجلسى، ۱۳۷۰، ج ۵۳، ص ۱۹)؛ پروردگارا! به سوى تو شكايت مىكنم از اندوه از دست دادن پيامبر و فرستاده و برگزيده ات و به تو شكايت مىكنم از ارتداد امت پيامبر و اينكه حق ما را از ما بازداشتند؛همان حق ولايت و رهبرى، را كه در قرآن كريم خودبر پيامبر اسلام نازل فرمودى.
بنابراين، اين بانوى بزرگ به صورت علنى و درجمع مردم و با حضور ديگران، صراحتا از زير پاگذاشتن حق اميرالمؤمنين عليه السلام سخن به ميان آورد وحقيقت ولايت را براى مردم تبيين نمود و تا آخرين لحظه براى دفاع از على عليه السلام پاى فشرد.
ج. بيان شاخصهاى شايستگى خلافت
نوع ديگر از دفاع آن حضرت از شخص اميرالمؤمنين على عليهالسلام اين بود كه در موارد مختلف، سابقه طولانى و فضايل بىشمار او را گوشزد مىكرد. گفتنى استكه بيان فضايل يك فرد آنگاه مؤثر مىافتد كه خودگوينده به آن معتقد باشد. بسيارند كسانى كه فضايل على عليه السلام را به زبان مىآورند، ولى در عمل و رفتارخود به آن اقرار و پايبندى ندارند. اما حضرت زهرا عليهاالسلام با تمام وجود معتقد به فضايل اميرالمؤمنين عليه السلام بود. در ميان فضايل اميرالمؤمنين نيزحضرت زهرا عليهاالسلام از زبان پيامبر اكرم صلىالله عليه وآله نقل نموده كه فرمود: «على بهترين كسى است كه او را در ميان شماجانشين قرار مىدهم) (دشتى، ۱۳۷۷، ص ۳۷).
حضرت زهرا عليهاالسلام در بخشى از خطبه معروف خود در مسجد مدينه درباره سابقه درخشان اميرالمؤمنين على عليه السلام فرمود: «پس از بعثت رسولخدا صلىالله عليه وآله هرگاه مشركين آتش جنگ برافروختند، خداآن را خاموش كرد و هر گاه شيطان سر برداشت يامشركى از مشركين ندا داد يا يورش آورد، رسولخدا صلىالله عليه وآله برادرش على عليه السلام را در كام سختىها وشعله ها مىانداخت و على عليه السلام بر جاى ننشست تا برسر و مغز مخالفان كوبيد و با شمشير مشكلات وتهاجمات را از سر راه (اسلام) برداشت. على عليه السلام رنجها را براى خدا تحمل نمود و در تحقق امر الهى تلاش كرد. يار نزديك رسول خدا صلى الله عليه وآله و بزرگ وسرور دستان خدا بود. (همواره) دامن همت به كمرزده، نصحيت گر تلاشگر و كوشا بوده، در راه خدا ازسرزنش سرزنشكننده اى بيم به خود راه نداده،درحالىكه شما (مردم) در رفاه و آسايش زندگىآرميده بوديد» (حسينى زنجانى، ۱۳۸۰، ص ۶۶).
د. افشاى فتنه هاى معاندان
حضرت زهرا عليهاالسلام توجيه نادرست صحنه گردانان سقيفه در مورد انتخاب خليفه را افشا كرده، عواقب زيانبار آن را بيان مىكند.
حضرت زهرا عليهاالسلام تعجب خود را از چنين سرعتى در ارتداد، اعلام مىكردند؛ ازجمله، در انتخاب خليفه و پشت پا زدن به دين، كه هنوز پيامبرشان دفن نشده بود، و نيز از آوردن بهانه هاى بى جا براى عمل خود، كه «نكند جريان نوپاى اسلام را به سمت وسوى ديگرى ببرد و دچار فتنه شويم، و مىخواهيم از فتنه جلوگيرى كنيم» و… . آن حضرت در بخشى ازدفاعيات و خطبه خود، هماهنگ با آيه شريفه قرآن،به يكى از مصاديق عذر اجتناب از فتنه و در عين حال، سقوط در فتنه اشاره فرمودند: «اِبتِدارا زَعَمتُم خَوفَ الفِتنَةِ، اَلا فِى الفِتنَهِ سَقَطُوا، و اِنَّ جَهَنَّم لَمُحيطَةبِالكافِرين» (صفايى حايرى، ۱۳۸۳، ص ۵۵)؛به خاطر جلوگيرى از فتنه، اين كار را انجام داديم؛درحالىكه همين كار، عين سقوط در فتنه است.مسلما جهنم به كافران احاطه دارد.
«بانوى اسلام اين فريادگر زمان، بر كسانى كه خلافت را در دست گرفتند فرياد مىزند كه: قرآن رارها نكنيد، و اوامر و نواهى آن روشن است ودستورهايى را كه براى مسئله خلافت بعد ازپيامبر صلىالله عليه وآله داده آشكار است. پيش بينى لازم را براىبعد از رحلتش كرده و چيزى را در پرده ابهام باقى نگذارده. حضرت زهرا عليهاالسلام به آنها هشدار مىدهد كه اگر يادگار بزرگ پيامبر (قرآن) را رها كنيد و دست به دامن غير آن بزنيد و افكار ناتوان خود را بر تعليمات اسلام مقدم داريد و به بهانه مصلحت انديشىها ياجلوگيرى از فتنه، خود را حاكم بر قرآن بدانيد نه محكوم فرمان آن، زيان بزرگى دامان شما را خواهدگرفت» (مكارم شيرازى، ۱۳۸۴، ص ۱۸۵).
«از ديگر اقدامات روشنگرانه آن حضرت در بيان افشاى فتنه هاى معاندين، افشاى ماهيت سياست ستيزى با على عليه السلام بود و صديقه طاهره عليهاالسلام معتقد بود: كسانى كه على عليه السلام را از صحنه بيرون كرده اند، از شدت عمل او در برابر مخالفان دين وقاطعيتش در مقابل دشمنان اسلام و افزون طلبان بيم كرده اند؛ آنان مىدانند على عليه السلام در اجراى عدالت ذره اى كوتاهى نخواهد كرد و در راه تحقق احكام الهى از مرگ نمى هراسد؛ ازاينرو، او را كنار زدند تابه آسانى به اهداف شخصى و خواسته هاىنفسانىشان دست يابند.
ه . اعتراض مؤثر به سكوت خواص
آن حضرت در مواردى مخالفت خود را بااعتراض و انتقاد و شِكوه به اثبات رساند «كه سخنان آن حضرت، فرياد دردآلودى بود در حمايت ازعلى عليه السلام وصى و جانشين پيامبر اكرم صلىالله عليه وآله كه گروهى ازبازيگران، آيات قرآن و توصيه هاى مؤكد رسول خدا صلىالله عليه وآله را درباره او نايده گرفته بودند و صاعقه مرگبارى بود كه بر سر دشمنان اسلام فرود آمد و آنهاراسخت غافلگيركرد»(مكارمشيرازى،۱۳۸۴،ص۱۴۲).
حضرت در بخشى ازخطبه معروف خود در مسجد مدينه به آنها خطاب فرمود: «اى گروه نقبا و مؤمنين! اى بازوان ملت! اىحافظان اسلام! اين ضعف و غفلت در مورد حق من واين سهل انگارى از دادخواهى من چرا؟ آيا پدرم رسول خدا نفرموده بايد حرمت هر كس در موردفرزندان او حفظ شود؛ با چه سرعتى دچار اعمال ناپسند شديد! و چقدر زود آب از دهان بز لاغرريخت؟ (يعنى دچار غفلت شديد)» (قيومىاصفهانى، ۱۳۸۷، ص ۲۳۴).
نيز در نكوهش پيمان شكنان و سستى و بىتفاوتىمردان فرمودند: «يا مَعاشِرَالمُسلِمينَ المُسرِعَة الى قيلِ الباطِلِ المُغضِية عَلَى الفِعلِ القَبيحِ الخاسِرِ اَفَلاتَتَدَبَّرُونَ القُرآنَ أم عَلى قُلُوبٍ اَقفالُها» (همان، ص۲۴۴)؛ اى مسلمانان كه به سوى سخن باطل شتابانيد و اعمال زشت زيانكارانه را ناديده مىگيريد! آيا درقرآن تدبير نمىكنيد يا بر دلها مهر زده شده است.
حضرت زهرا عليهاالسلام در بخشى از سخنان خود درجمع زنان مهاجر و انصار كه براى عيادت او آمده بودند، در اعتراض به مردانشان فرمود: «چه زشت است كندى شمشيرها و سستى بازيچه بودن مردانتان»(طبرسى، ۱۳۸۱، ص ۲۴) و ادامه داد: «واى بر آنان!چرا خلافت را از مركز رسالت و پايه هاى نبوت وراهنما و مهبط وحى جبرئيل بيرون برند» (همان) وفرمود: «چه باعث شد كه (با على كينه توزى كنند) ازابىالحسن انتقام گرفتند؟ آرى، به خدا انتقام گرفتند به خاطر سوزش تيغ او (و پايدارى او) (همان).
حضرت زهرا عليهاالسلام عمل اصحاب را پس از پيامبرخدا صلىالله عليه وآله نخستين عملى مىداند كه بدون اساس الهىاست و كوچكترين انگيزه الهى ندارد.
و. گريه بر مظلوميت اميرالمؤمنين على عليه السلام
از روزى كه خلافت اميرالمؤمنين على عليه السلام غصب گرديد، مبارزه اى فكرى و فرهنگى و غيرظاهرى درشيوه فعاليت فاطمه عليهاالسلام قرار گرفت كه گاه اعتراض خود را با گريه هاى هدفمند در جهت مبارزاتش عليه حاكم وقت به گوش همگان مىرساند.
ناله هاى حضرت در مدينه منتشر مىشد،به گونه اى كه هركس او را مىديد اين سؤال برايش پيش مىآمد كه چرا اينقدر گريه مىكند؟ و همين گريه ها بود كه گاهى افراد را نادم و پشيمان مىكرد واحساسات آنها را به هيجان مىآورد. با اعتراضاتى كه عليه او صورت گرفت، مانع گريه آن حضرت شدند.«لذا حضرت على عليه السلام براى آسايش فاطمه عليهاالسلام سايبانى در بقيع بنا كرد و حضرت براى گريه كردن روزها به بيرون مدينه رفته و در آنجا ناله سر مىدادكه بعدها به بيت الاحزان ناميده شد» (مجلسى،۱۳۷۰، ج ۴۳، ص ۱۷۴).
البته گريه هاى حضرت زهرا عليهاالسلام علل و عوامل متعددى داشت. مهمترين چيزى كه روح حساس وغيور بانوى بزرگ اسلام را ناراحت مىساخت اين بود كه مىديد اسلام از مسير واقعى منحرف شده وبا خانه نشين شدن اميرالمؤمنين عليه السلام و روى كار آمدن منافقان، انحراف در رهبرى اسلام و مسلمانان پيداشده و زحمات بىامان و شبانه روزى پيغمبراسلام صلى الله عليه وآله در طول بيست و سه سال پرتلاش همه ازبين مىرفت و از اسلام جز صورت و نامى بيش نمىماند و به دنبال اين انحراف صدها و هزاران انحراف غيرقابل جبران ديگرى پيش مىآمد ـچنانكه پيش آمد ـ و اين مصيبتى بود كه نه تنها براىفاطمه عليهاالسلام، بلكه براى هيچ مسلمان مسئولى قاب لتحمل نبود، گريه و اشكها نشانه شعور و بيدارى ازوقوع فاجعه اى بزرگ در فرهنگ بشريت است.
و به خاطر همين مظلوميت ها بود كه گاه آه دردآلودى از عمق جان حضرت زهرا عليهاالسلام برمىآمد وگريه مىكرد و مىفرمود: «كيست ياور براى على، آن يارىكننده كيست؟» (مجلسى، ۱۳۷۰،ج۳،ص ۲۵۳).
گريه هاى حضرت زهرا عليهاالسلام بر مظلوميت على عليه السلام حتى تا آخرين ساعات حيات او ادامه داشت، آنگاه كه وفات فاطمه عليهاالسلام نزديك شد، به شدت گريست وچون امام على عليه السلام از علت گريه او سؤال كرد، فرمود:«ابكى لما تلقى بعدى»؛ بر مصيبتهايى كه پس از من بر تو خواهد باريد گريه مىكنم» (همان، ص ۵۳).
ز. بيان واقعيت در وصيتنامه سياسى، تاريخى
حضرت زهرا عليهاالسلام آنقدر در هدف خويش پايدار بودكه نه تنها تا آخرين ساعات زندگى مبارزه را تعقيب كرد، بلكه دامن مبارزه را تا قيامت توسعه داد ومبارزاتش را با وصيتش حتى بعد از مرگ نيز ادامه داد. ازاينرو، دربخشى از وصيتنامه آن حضرت آمده است كه فرمود: «امتى كه عهد و پيمان خدا و پدرم رسول خدا صلىالله عليه وآله را درباره (ولايت) اميرالمؤمنين على عليه السلام شكستند و نسبت به حق من ظلم كردند، بر پيكر من نماز نگزارند و… آنهايى كه نسبت به خدا و رسولش تذكر و هشدار مىدادم كه در مورد ما (اهلبيت) ظلم روا مداريد و حق مسلمى را كه خدا براى ما قرار داده است غصب نكنيد، در تاريكى شب جواب مساعد مىدادند (كه شما را يارى مىكنيم)، و در روز روشن دست از يارى ما برمىداشتند، حق ندارند بر من نمازگزارند (دشتى، ۱۳۷۷، ص ۳۰۰).
و در ادامه مىفرمايد: «مرا شب دفن كن؛ آنه نگام كه چشمها آرام گرفته و ديده ها به خواب رفته باشند» (همان، ص ۳۳۰). اين وصيت سياسى وتاريخى، ضربه سهمگينى بر پيكر دشمنان ولايت وارد ساخت، ضربه اى كه تا قيام قيامت استمرارخواهد داشت و سندى زنده و ماندگار بر محكوميت حكومت خلفا و غيرعادلانه بودن آن از منظر زهراىمرضيه عليهاالسلام به شمار مىآيد.
[۱] كارشناس ارشد علوم قرآن و حديث دانشگاه ايلام.
القاب حضرت زهرا (س)
القاب زیبای حضرت زهرا(س)
حضرت زهرا(س) 104 لقب و اسم زیبا دارند که آشنایی با این القاب در ایام فاطمیه خالی از لطف نیست.
به گزارش گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران؛ زیباترین و جذاب ترین و پر محتواترین نام بانوی دو عالم فاطمه (س) است به معنای قطع کردن و جدا شدن است.
هم چنین در کتب معتبر شیعه و سنی از قول رسول الاسلام (ص) نقل شده است: چون خداوند فاطمه و شیعیان او را از آتش دوزخ بریده است دخترم را به این نام نامیدم.
لازم به یادآوری است که علامه مجلسی در روایت معتبر از قول پیغمبر در اخبار الرضا آورده است: حضرت زهرا سلام الله علیهما بعد از خاتم الانبیا حضرت محمد مصطفی و بعد از شوهرش حضرت علی مرتضی (ع) از کل انبیاء و رسل و اوصیا رتبه ی بالاتری دارد به طوری که اگر حضرت علی (ع) با ایشان تزویج می نمود او را کفوی و نظیری بر روی زمین تا روز قیامت نبود.
در ادامه ی این گزارش به معرفی اسامی و القاب و کنیه ی حضرت فاطمه زهرا (س) می پردازیم که عبارتند از:
۱ـ سیّدة : بانو
۲ ـ انسیّةحوراء : انسان بهشتی
۳ ـ نوریّة : موجودی از حقیقت نوری
۴ ـ حانیّة : دلسوز فرزندان
۵ ـ عُذراء : دوشیزه
۶ ـ کریمة : بزرگوار
۷ ـ رحیمة : با محبت ومهربان
۸ ـ شهیدة : شهید شده
۹ ـ عفیفة : پاکدامن
۱۰ ـ قانعة : کم توقع
۱۱ ـ رشیدة : کامل
۱۲ ـ شریفة : شرافتمند
۱۳ ـ حبیبة : دوست وبا محبت
۱۴ ـ محترّمة : گرامی و مورد احترام
۱۵ ـ صابرة : پایدار
۱۶ ـ سلیمة : سالم، اهل سازش، بی عیب ونقص
۱۷ ـ مکرمة : بزگوار وگرامی
۱۸ ـ صفیّة : برگزیده
۱۹ ـ عالمة : دانشمند
۲۰ ـ علیمة : دانا
۲۱ ـ معصومة : نگهداشته شده،بی گناه
۲۲ ـ مغصوبة : ربوده شده،کسی که حقش غصب شده
۲۳ ـ مظلومة : ستمدیده
۲۴ ـ میمونة : خوش یمن وبابرکت
25 ـ منصورة : یاری شده ، خداوند او را یاری کرده است
۲۶ ـ محتشمة : با حشمت و احترام
۲۷ ـ جمیلة : زیبا
۲۸ ـ جلیلة : بزرگ
۲۹ ـ معظّمة : احترام گذاشته شده ، گرامی
۳۰ ـ حاملة البلوی بغیر شکوی : بلا کش نستوه بی شکوه و شکایت
۳۱ ـ حلیفة العبادة و التقوی : قسم خورده ی پرستش و پرهیزکاری
۳۲ ـ حبیبة الله : محبوب خدا
۳۳ ـ بنت الصّفوة : دخترِ برگزیده
۳۴ ـ رکن الهدی : پایه ی هدایت
۳۵ ـ آیة النّبوّة : نشان نبوّت
۳۶ ـ شفیعة العصاة : شفاعت کننده ی گناهکاران
۳۷ ـ اُمّ الخیرة : مادر نیکوکاران
۳۸ ـ تفّاحة الجنّة : سیب بهشتی
۳۹ ـ مطهرة : پاکیزه شدن
۴۰ ـ سیدةالنساء : بزرگبانویزنان
۴۱ ـ بنت المصطفی : دختر حضرت مصطفی(ص)
۴۲ ـ صفوة رّبّها : برگزیده ی پروردگار
۴۳ ـ موطن الهدی : جایگاه هدایت
۴۴ ـ قرّة العین المصطفی : نور چشم پیامبر اکرم(ص)
۴۵ ـ بضعة المصطفی : پاره ی تن پیامبر(ص)
۴۶ ـ مهجة المصطفی : خون زندگی قلب مصطفی(ص) ، آخرین قطرات خون در قلب که موجب ادامه ی حیات است
۴۷ـ بقیّة المصطفی : بازمانده ی حضرت رسول(ص)
۴۸ ـ حکیمة : با حکمت و دارای فهم و ادراک حکیمانه
۴۹ ـ فهیمة : با فهم
۵۰ ـ عقیلة : خردمند
۵۱ ـ محزونة : غمگین
۵۲ ـ مکروبة : دل شکسته
۵۳ ـ علیلة : بیمار و مریض
۵۴ ـ عابدة : پرستنده
۵۵ ـ زاهدة : پارسا
۵۶ ـ قوّامة : شب زنده دار
۵۷ ـ باکیة : گریه کننده
۵۸ ـ بقیّة النّبوّة : باز مانده ی پیامبری
۵۹ ـ صوّامة : بسیار روزه گیر
۶۰ ـ عطوفة : با عاطفه و محبّت
۶۱ ـ رئوفة : دلسوز و مهربان
۶۲ ـ حنّانة : غمخوار و با محبّت
۶۳ ـ بِرّة : نیکوکار
۶۴ ـ شفیقة : دلسوز و مهربان
۶۵ ـ إنانة : دردمند
۶۶ ـ والدة السبتین : مادر دو نواده ی پیامبر
۶۷ ـ دوحة النّبی : شاخسار پیامبر
۶۸ ـ نور سماوی : نور آسمانی
۶۹ ـ زوجة الوصیّ : همسر جانشین پیامبر
۷۰ ـ بدر تمام : ماه شب چهارده
۷۱ ـ غرّة غراء : سپید رویِ نورانی
۷۲ ـ درّة بیضاء : گوهر تابناک
۷۳ ـ روح أبیها : روان پدر بزرگوارش حضرت رسول(ص)
۷۴ ـ واسطة قلّادة الوجود : حلقه ی اتصال زنجیر هستی
۷۵ ـ درّة البحر الشّرف و الجود : در دریای شرافت و سخاوت
۷۶ ـ ولیّة الله : دوست خدا و کسی که خدا او را ولی قرار داده
۷۷ ـ سرّ الله : راز نهانی خدا
۷۸ ـ امینة الوحی : امین وحی الهی
۷۹ ـ عین الله : دیده ی خدایی
۸۰ ـ مکینة فی عالم السّماء : دارنده ی جایگاه در عالم آسمان
۸۱ ـ جمال الآباء : موجب زیبایی پدران
۸۲ ـ شرف الأبناء : افتخار برای فرزندان
۸۳ ـ درّة البحر العلم و الکمال : درّ دریای دانش و کمال
۸۴ ـ جوهرة العزّ و الجلال : گوهر تابناک عزّت و بزرگوار
۸۶ ـ مجموعة الماصر العلّیّة : گرد آورنده ی یادگارهای برین
۸۷ ـ مشکوة نور الله : چراغدان نور الهی
۸۸ ـ زجاجة : شیشه وچرغدان نور الهی
۸۹ ـ کعبة الآمال لأهل الحاجة : کعبه آرزوهای نیازمندان
۹۰ ـ لیلة القدر : شب قدر:مقصود از “لیلةالقدر” در قرآن فاطمه(س)است
۹۱ ـ لیلة مبارکة : شب با برکت
۹۲ ـ ابنة من صلّت به الملائکة : دختر آن کس که فرشتگان به او اقتدا کرده و نماز خواندند
۹۳ ـ قرار قلب امّها المعظّمة : آسایش بخش دل مادر بزگوارش
۹۴ ـ عالیة المحلّ : بلند جایگاه
۹۵ ـ سرّ العظمة : راز بزگی وبزگواری
۹۶ ـ مسکورة الضلع : پهلو شکسته
۹۷ ـ رضیض الصّدر : سینه شکسته
۹۸ ـ مغصوبة الحق : کسی که حقش غصب شده است
۹۹ ـ خفی القبر : کسی که قبرش پنهان است
۱۰۰ ـ مجهولة القدر : قدر ناشناخته
۱۰۱ـ ممتحنة : آزمایش شده
۱۰۲ ـ المظلوم زوجها : کسی که هسرش ستم دیده است
۱۰۳ ـ المقتول ولدها : فرزند کشته شده
۱۰۴ ـ کوثر : صاحب خیر فراوان ، صاحب فرزندان بسیار
گزیده ای از وصیتنامه سردارسلیمانی
خطاب به برادران و خواهران ایرانی…
برادران و خواهران عزیز ایرانی من، مردم پر افتخار و سربلند که جان من و امثال من، هزاران بار فدای شما باد، کما اینکه شما صدها هزار جان را فدای اسلام و ایران کردید؛ از اصول مراقبت کنید. اصول یعنی ولیّ فقیه، خصوصاً این حکیم، مظلوم، وارسته در دین، فقه، عرفان، معرفت؛ خامنهای عزیز را عزیزِ جان خود بدانید. حرمت او را حرمتِ مقدسات بدانید.
برادران و خواهران، پدران و مادران، عزیزان من!
جمهوری اسلامی، امروز سربلندترین دوره خود را طی میکند. بدانید مهم نیست که دشمن چه نگاهی به شما دارد. دشمن به پیامبر شما چه نگاهی داشت و [دشمنان]چگونه با پیامبر خدا و اولادش عمل کردند، چه اتهاماتی به او زدند، چگونه با فرزندان مطهر او عمل کردند؟ مذمت دشمنان و شماتت آنها و فشار آنها، شما را دچار تفرقه نکند.
بدانید که میدانید مهمترین هنر خمینی عزیز این بود که اوّل اسلام را به پشتوانه ایران آورد و سپس ایران را در خدمت اسلام قرار داد. اگر اسلام نبود و اگر روح اسلامی بر این ملت حاکم نبود، صدام، چون گرگ درندهای این کشور را میدرید؛ آمریکا، چون سگ هاری همین عمل را میکرد، اما هنر امام این بود که اسلام را به پشتوانه آورد؛ عاشورا و محرّم، صفر و فاطمیه را به پشتوانه این ملت آورد. انقلابهایی در انقلاب ایجاد کرد. به این دلیل در هر دوره هزاران فداکار جان خود را سپر شما و ملت ایران و خاک ایران و اسلام نموده اند و بزرگترین قدرتهای مادی را ذلیل خود نموده اند. عزیزانم، در اصول اختلاف نکنید.
شهدا، محور عزّت و کرامت همه ما هستند؛ نه برای امروز، بلکه همیشه اینها به دریای واسعه خداوند سبحان اتصال یافته اند. آنها را در چشم، دل و زبان خود بزرگ ببینید، همانگونه که هستند. فرزندانتان را با نام آنها و تصاویر آنها آشنا کنید. به فرزندان شهدا که یتیمان همه شما هستند، به چشم ادب و احترام بنگرید. به همسران و پدران و مادران آنان احترام کنید، همانگونه که از فرزندان خود با اغماض میگذرید، آنها را در نبود پدران، مادران، همسران و فرزندان خود توجه خاص کنید.
نیروهای مسلّح خود را که امروز ولیّ فقیه فرمانده آنان است، برای دفاع از خودتان، مذهبتان، اسلام و کشور احترام کنید و نیروهای مسلح میبایست همانند دفاع از خانهی خود، از ملت و نوامیس و ارضِ آن حفاظت و حمایت و ادب و احترام کنند و نسبت به ملت همانگونه که امیرالمؤمنین مولای متقیان فرمود، نیروهای مسلح میبایست منشأ عزت ملت باشد و قلعه و پناهگاه مستضعفین و مردم باشد و زینت کشورش باشد.
مهریه حضرت زهرا (س)
مهریه حضرت زهرا (س) چقدر بود؟
مقدار مهریه حضرت زهرا (س) که از طرف پیامبر اکرم (ص) تعیین شد، مهریهای متوسط در آن زمان بوده که به عنوان سنت، الگویی برای سایر مسلمانان قرار گرفت.
به گزارش خبرنگارحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛بارها در منبر و روضهها شنیدهایم که آب فرات را بر روی پسر فاطمه (س) بستند، در حالی که مهر مادرش بوده است. «تاریخ قیام و مقتل جامع سیدالشهداء (ع)» در پاسخ به این شبهه مینویسد:
در منابع روایی، احادیثی است که آب فرات را جزء مهریه حضرت زهرا (س) معرفی میکند؛ چنان که براساس روایت جابر جعفی از امام باقر (ع)، خداوند مهریه حضرت فاطمه (س) را در زمین، چهار نهر قرار داده که یکی از آنها فرات است. (سه نهر دیگر نیل، دجله و رود بلخ هستند)
اگر از نقد سندی و محتوایی این حدیث بگذریم، به نظر میرسد مقصود از مهر بودن فرات یا چهار نهر بزرگ برای حضرت زهرا (س) معنای تشریفی و نمادین آن است که با مقام قدسی و ولایی آن بانوی بزرگ ارتباط دارد؛ وگرنه روشن است که مهریه حضرت فاطمه (س) مبلغ معینی بود که امام علی (ع) در هنگام ازدواج پرداخت.
هنگامی که علی (ع) به قصد ازدواج فاطمه (س) به منزل پیامبر (ص) رفت، پیامبر (ص) به ام سلمه فرمود: «برخیز و در را بگشای، که این همان است که خدا و رسولش او را دوست دارند.» ام سلمه فوراً در را باز کرد و علی - علیه السلام- داخل شد. علی (ع) در کمال حجب و حیا و خجالت بود که پیامبر -صلی الله علیه و سلم- فرمود: علی جان حاجتی داری؟ آسوده باش، امیدوارم که حاجت تو برآورده شود. علی (ع) نیز قصد خود را گفت و از فاطمه (س) خواستگاری کرد.
پیامبر(ص) فرمود: چه چیزی برای توست که مهریه فاطمه (س) قرار دهی؟ علی (ع) عرض کرد:ای رسول خدا! تو خود شاهد هستی که برای من به جز شمشیر و شتر و زره، از مال دنیا چیزی نیست. پیامبر -صلی الله علیه و آله و سلم- فرمود:ای علی شمشیر و شتر مورد نیاز توست، اما زرهات را بفروش و با آن مراسم ازدواج با فاطمه (س) را فراهم کن. (۱).
اما اینکه حضرت آن زره را چه مقدار فروخت و آن را مهریه حضرت زهرا (س) قرار داد از نظر تاریخی و روایی در آن اختلاف وجود دارد؛ و آن عبارت است از، ۴۰۰ درهم، ۴۸۰ درهم یا ۵۰۰ درهم. (۲)
قدر مسلم این است که مهریه آن حضرت بیشتر از ۵۰۰ درهم و کمتر از ۴۰۰ درهم نبوده است، و این مقدار -پانصد درهم- عبارت از مقدار مهریهای است که رسول خدا (ص) برای تمام زنان و دخترانش تعیین کرده و از آن تعبیر به مهر السنه هم میشود. (۳) و این سیره الگویی برای سایر مسلمانان قرار گرفت. گرچه در آن زمان مهریههای سنگین از طرف مردم برای دختران قرار داده میشد، زیرا وقتی پیامبر (ص) فاطمه، را به عقد علی (ع) در آورد، عدهای از مردم قریش به خدمت ایشان رسیدند و گفتند چرا علی (ع) را با مهریه کم و ناچیز داماد کردی؟ (۴)
بنابراین مقدار مهریه حضرت زهرا (س) بیش از ۵۰۰ درهم - نقره- نبوده است؛ این مقدار مهریه از طرف پیامبر اکرم (ص) برای دخترش، مهریهای متوسط - نه بسیار کم و نه زیاد - در آن زمان بوده است که به عنوان سنت، الگویی برای سایر مسلمانان قرار گرفت.»
در حدیث از امام صادق (ع) که در صفحه ۲۱۴ کتاب «معانی الأخبار» نقل شده، آمده است: پیغمبر خدا (ص) مهریه هیچ یک از همسران خود و همچنین مهریه هیچ یک از دخترانش را بیش از دوازده اوقیّة و نشّ تعیین نکرده؛ «اوقیّه» ۴۰ درهم، و «نشّ» ۲۰ درهم است.
با توجه به حدیث نورانی امام صادق (ع)، مهریه حضرت زهرا (س) حداکثر ۵۰۰ درهم (نقره) است. در زمان پیدایش اسلام هر ۱۰ درهم معادل یک دینار (طلا) ارزش داشته، بنابراین معادل مهریه حضرت ۵۰ دینار میشود.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
۱. فاطمه زهرا فرشته زمینی، روح الله حسینیان.
۲. فاطمه زهرا، توفیق ابوعلم، ترجمه علی اکبر صادقی.
دعای سریع عجابت از دیدگاه معصومین
با خواندن گزارش زیر می توانید با 10 دعای سریع الاجابه و سفارش امامان معصوم برای خواندن برخی از دعاها
دعابه گزارش خبرنگار گروه فرهنگی خبرگزاری میزان، به طور یقین دعاها در زندگی انسان ها به ویژه برای مسلمانان و پیروان دسته ای از ادیان دیگر که به دعا اعتقاد دارند، تاثیر ویژه ای بر جای می گذارد.
از این رو براساس سفارش امامان معصوم (ع) در روایت ها و توصیه بزرگان دینی در هر عصر و دوره، به طور معمول تلاش می کنیم تا با خواندن دعاها درباره موضوعات مختلف، از خداوند که منبعی بدون انتها برای آرامش است، آرامش کسب و به حاجت قلبی خود نیز دست پیدا کنیم.
در گزارش زیر به تعدادی از دعاهایی که سریع اجابت می شوند، می پردازیم.
نگاهی بر 10 دعای سریع الاجابه
اگرچه دعاهای زیادی از امامان معصوم (ع) نقل شده است که مورد اجابت واقع شده و دعای سریع الاجابه هستند، که ذکر متن آنها در این جا مقدور نیست و فقط به ذکر اسامی چند مورد که دارای اهمیت خاص هستند اشاره می شود:
دعای توسل
دعای فرج
دعای اسم اعظم
دعای مقاتل بن سلیمان از امام سجاد(ع)
دعایی از امام صادق (ع) که هر کسی ده بار یا الله بگوید، به او گفته می شود، لبیک، حاجت تو چیست؟
دعایی از امام جعفر صادق (ع) که هر کس یا رب یا الله بگوید به گونه ای که تا نفس او قطع شود، گفته می شود لبیک حاجت تو چیست؟
در روایات آمده است که مردی خدمت حضرت امیرالمؤمنین(ع) شکایت کرد از دیر شدن جواب دعایش فرمود چرا نمی خوانی دعای سریع الاجابه را پرسید که آن کدام دعا است فرمود بگو:
اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ بِاِسْمِکَ الْعَظیمِ الْأَعْظَمِ الْأجَلِّ الْأَکْرَمِ الْمَخْزُونِ الْمَکْنُونِ النُّورِ الْحَقِّ الْبُرْهانِ الْمُبینِ الَّذی هُوَ نُورٌ مَعَ نُورٍ وَ نُورٌ فی نُورٍ وَ نُورٌ عَلی کُلِّ نُورٍ وَ نُورٌ فَوْقَ کُلِّ نُورٍ وَ نُورٌ تُضیی ءُ بِهِ کُلُّ ظُلْمَهٍ وَ یُکْسَرُ بِهِ کُلُّ شِدَّهٍ وَ کُلُّ شَیْطانٍ مَریدٍ وَ کُلُّ جَبّارٍ عَنیدٍ لاتَقَرُّبِهِ اَرْضٌ وَ لایَقُومُ بِهِ سَماءٌ وَیَاْمَنُ بِهِ کُلُّ خائِفٍ وَیَبْطُلُ بِهِ سِحْرُ کُلِّ ساحِرٍ وَبَغْیُ کُلِّ باغ وَحَسَدُ کُلُّ حاسِدٍ وَیَتَصَدَّعُ
لِعَظَمَتِهِ الْبَرُّوَ الْبَحْرُ وَیَسْتَقِلُّ بِهِ الْفُلْکُ وَ حَتّی حینَ یَتَکَلَّمُ بِهِ الْمَلَکُ فَلایَکُونُ لِلْمَوْجِ عَلَیْهِ سَبیلٌ وَ هُوَ اسْمُکَ الْأَعْظَم الْأَعْظَمُ الْأَجَلُّ الْأَجَلُّ النُّورُ الْأَکْبَرُ الَّذی سَمَّیْتَ بِهِ نَفْسَکَ وَاسْتَوَیْتَ بِهِ عَلی عَرْشِکَ وَاَتَوَجَّهُ اِلَیْکَ بِمُحَمَّدٍ وَ اَهْلِ بَیْتِهِ وَ اَسْئَلُکَ بِکَ وبِهِمْ اَنْ تُصَلَّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَالِ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ تَفْعَلَ بی کَذا وَکَذا.
به جای کذا و کذا حاجت بخواهد.
دعای سریع الاجابه دیگر که بسیار خواندن آن توصیه می شود دعای سریع الاجابه حضرت امام موسی کاظم علیه السلام است، و آن این است:
اَللّهُمَّ اِنّی اَطَعْتُکَ فی اَحَبِ
خدایا همانا من در محبوبترین
الْأَشْیآءِ اِلَیْکَ وَهُوَ التَّوْحیدُ، وَلَمْ اَعْصِکَ فی اَبْغَضِ الْأَشْیآءِ اِلَیْکَ وَهُوَ
چیزها در نزد تو که عبارت از توحید و یگانگیت بود از تو پیروی کردم و در مبغوض ترین چیزها در نزدت که عبارتند از
الْکُفْرُ، فَاغْفِرْ لی ما بَیْنَهُما یا مَنْ اِلَیْهِ مَفَرّی آمِنّی مِمَّا فَزِعْتُ مِنْهُ
کفر به تو بود نافرمانیت نکردم پس آنچه دراین میان است از گناهانم بیامرز ایکه بسوی اوست گریزگاه من مرا از آنچه به خاطر
اِلَیْکَ، اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الْکَثیرَ مِنْ مَعاصیکَ، وَاقْبَلْ مِنِّی الْیَسیرَ مِنْ
آن به سویت پناه آوردم امان بخش خدایا بیامرز گناهان بسیارم را و بپذیر از من
دعای سریع الاجابة دیگر دعای پرارزشی است که پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) در روز جنگ بدر و احزاب و امام حسین(علیه السلام) در روز عاشورا آن را خواندند. این دعا از امام صادق(علیه السلام) نیز نقل شده است:
اَللّهُمَّ اَنْتَ ثِقَتی فی کُلِّ کُرْبَة، وَ اَنْتَ رَجآئی فی کُلِّ شِدَّة، وَ اَنْتَ لی فی
خدایا تویی تکیه گاه من در هر گرفتاری و تویی امید من در هر سختی و تو برای من در
کُلِّ اَمْر نَزَلَ بی ثِقَةٌ وَعُدَّةٌ، کَمْ مِنْ کَرْب یَضْعُفُ عَنْهُ الْفُؤادُ، وَ تَقِلُّ فیهِ
هر پیش آمدی تکیه گاه و ذخیره ام هستی چه بسیار گرفتاری که ناتوان شود از آن دل و کم شود در آن
الْحیلَةُ، وَ یَخْذُلُ عَنْهُ الْقَریبُ وَ الْبَعیدُ، وَ یَشْمَتُ بِهِ الْعَدُوُّ، وَ تَعْنِینی فیهِ
چاره و یاری ندهد در آن خویش و بیگانه و شماتت کند بدان دشمن و خسته ام کند در آن
الاْمُورُ، اَنْزَلْتُهُ بِکَ، وَ شَکَوْتُهُ اِلَیْکَ، راغِباً فیهِ عَمَّنْ سِواکَ، فَفَرَّجْتَهُ
کارها و من آن را به درگاه تو آوردم و شکوه اش به تو کردم و به جز تو از دیگران روگرداندم و تو بگشودی
وَکَشَفْتَهُ وَ کَفَیْتَنیهِ، فَأَنْتَ وَلِیُّ کُلِّ نِعْمَة، وَ صاحِبُ کُلِّ حاجَة، وَ مُنْتَهی
و برطرف کردی و کفایت کردی پس تویی سرپرست هر نعمت و صاحب هر حاجت و سرحد نهایی
کُلِّ رَغْبَة، فَلَکَ الْحَمْدُ کَثیراً، وَ لَکَ الْمَنُّ فاضِلاً
هر شوق پس تو راست ستایش بسیار و تو راست منّت فزون.
دعایی که شیطان را به گریه انداخت
يه اي كه ناله و شيون ابليس را درآورد!
بنابر روایتی، نازل شدن آیه ای از کلام الله مجید موجب خشم شیطان شده و او را به ناله و شیون کشانده است.
به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ امام جعفر صادق عليه السلام می فرماید: وقتى كه اين آيه نازل شد؛ «والذين اذا فعلوا فاحشه او ظلموا انفسهم ذكروا الله فاستغفروا لذنوبهم/ آن كسانى كه هرگاه كار زشتى انجام مى دهند يا هرگاه به خود ستمى مى كنند خداى را به ياد مى آورند و از او طلب بخشش گناهانشان را مى نمايند»(سوره آل عمران آيه 135)؛ ابليس به بالاى كوه ثور واقع در مكه رفت و با بلندترين صدايش شيطان هايش را فرياد زد پس همگى گرد آمدند، پس گفت: چه كسى براى اين آيه چاره اى مى انديشد؟ پس هر يك از شياطين برخاسته و سخنى گفتند و ابليس راه حل آن ها را نپذيرفت تا اينكه وسوسه گر خناس برخاسته و گفت: من چاره ساز اين آيه ام. گفت: به وسيله چه چيزى؟ وسوسه گر خناس گفت: به مردمان وعده مى دهم و در دل آنان آرزو می افكنم (آرزومندشان می كنم) تا در گناه بيافتند، پس هنگامى كه در گناه افتادند استغفار را از يادشان مى برم. ابليس راى او را پسنديد و تا روز قيامت كار اين آيه را به او سپرد.
اميرمؤمنان على (ع) حدیثی را از پيامبر گرامى خدا (ص) نقل می كند كه فرمود:
«خير آية فى كتاب اللَّه هذه الاية! يا على! ما من خدش عود، و لا نكبة قدم الا بذنب، و ما عفى اللَّه عنه فى الدنيا فهو اكرم من ان يعود فيه و ما عاقب عليه فى الدنيا فهو اعدل من ان يثنى على عبده»
«اين آيه (وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ…) بهترين آيه در قرآن مجيد است، اى على! هر خراشى كه از چوبى بر تن انسان وارد می شود و هر لغزش قدمى؛ بر اثر گناهى است كه از او سر زده، و آنچه خداوند در دنيا عفو می کند گرامی تر از آن است كه (در قيامت) در آن تجديد نظر فرمايد، و آنچه را كه در اين دنيا عقوبت فرموده عادل تر از آن است كه در آخرت، بار ديگر كيفر دهد.» به اين ترتيب اينگونه مصائب علاوه بر اينكه بار انسان را سبك مي كنند او را نسبت به آينده كنترل خواهند نمود.
سخنان رهبری در مورد 22بهمن
سخنان رهبر انقلاب درباره ۲۲ بهمن
ما راهپیمایى 22 بهمن را در پیش داریم؛ خواهید دید ملت عزیز مثل سالهاى گذشته و پرشورتر از گذشته وارد عرصه نگاههاى جهانى خواهد شد.
به گزارش مشرق، 22 بهمن جشن پیروزی ملتی ستمدیده است، که طعم شیرین رهایی از زیر یوغ استبداد و استعمار را، پس از یک سده مبارزه و تقدیم خون هایی پاک در دی ماه 1314، تیرماه 1331، خرداد 1342 و در طول 15 سال پس از آن تا بهمن 1357 چشیدند.
22 بهمن روز چیدن میوه نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) است ـ هم او که به گفته رهبر معظم انقلاب، بی نام او انقلاب در هیچ جای جهان شناخته شده نیست.
22 بهمن روزی است که کلمه توحید در وحدت کلمه به دست آمد و در نتیجه اعتصام به «حبلالله» طاغوت 2500 ساله فروریخت و مردم با اقتدا به نهضت کربلا که در آن خون بر شمشیر پیروز شد، با الله اکبر مسلسل به دستان را خلع سلاح کردند.
بزرگداشت 22 بهمن، یعنی، یادآوری ایثار، رشادت و شهادت طلبی امتی که با پیروی از سلاله حسین (ع) بسیاری از معادلات جهان مدرن را دستخوش تغییرات بنیادین کرد.
22 بهمن هر سال فرصتی استثنایی برای تجدید پیمان یک ملت با آرمانهای انقلاب خود و دالی بر عزم همگانی برای صیانت از این آرمان ها است.
22 بهمن هر سال، روز موعود عزت طلبان و مجاهدان برای عقد پیمانی دوباره بر ایستادگی بر سر اهداف والای انقلاب اسلامی است.
22 بهمن هر سال، روز ارج نهادن به عزت و شرافت ملی و روز تجسم و تجمیع اراده های سه نسل در مسیر نیل به مقاصد بزرگ است.
در سالروز این روز تاریخی و آغاز سی و ششمین بهار آزادی به بازخوانی بخشی از سخنان حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره عظمت و ضرورت پاسداشت یوم الله 22 بهمن می پردازیم.
22 بهمن؛ روز طلوع و ظهور بزرگترین انقلاب دوران تاریخ ما پس از اسلام
«روز 22 بهمن، روز نجات ملّت ایران و روز شکوفایى و پیروزى بزرگترین انقلاب دوران تاریخ ما از شروع اسلام تا امروز [است] … یومالله بیستودوّم بهمن براى ما، هم از این نظر حائز اهمیت است که روز طلوع و ظهور بزرگترین انقلاب دوران تاریخ ما پس از اسلام است، و هم از این نظر که روز شکوفایى استعدادهاى ملّت ما و بهرهگیرى از زحمات و رنجها و مصائبى است که این ملّت در طول انقلاب بزرگ خود و در طول سال هاى مبارزه و نهضت متحمّل شده است. ما ملّت ایران این انقلاب را عید مبارک بزرگ خودمان بهشمار مىآوریم. پیش از این انقلاب، ما جامعهاى بودیم از اراده انسانى بهدور، از اسلام بهدور، تحت سلطه بیگانگان، تحت سلطه مستکبران، وضع مادّى ملّت ما و وضع معنوى این ملّت هر دو بد. انقلاب ما با نام خدا و با طلب مدد و کمک از پروردگار براى پیروزى اسلام و رفع ظلم و ستم آغاز شد و با تحمّل مصائبى در طول پانزده سال و بیشتر، به پیروزى رسید».
22 بهمن؛ آغازگر نه پایان بخش
«از اوّلین روز پیروزى این انقلاب، همه ما گفتیم و همه ملّت باور کردند که کار با پیروزى بر ایادى آمریکا در کشورمان تمام نمیشود، کار در 22 بهمن به پایان نمیرسد، بلکه کار در این روز بزرگ و مبارک تازه آغاز میشود. ما در 22 بهمن قدم در جادّهاى گذاشتیم که انتهاى این جادّه، جامعه اسلامى و انسانىِ آسوده و پر نعمت و پر برکت و برابر امر خدا و قوانین الهى است؛ به تدریج به آن نهایت نزدیک خواهیم شد» بهمن؛ بزرگترین خاطره ملت ما بعد از ورود اسلام به سرزمینمان
«من مىخواهم به ملت عزیزمان بگویم که دهه فجر و 22 بهمن را قدر بدانید. این خاطره، بزرگترین خاطره ملت ما بعد از ورود اسلام به سرزمین و مرزهاى ماست. البته، دشمنان اسلام و انقلاب، با یاد دوران پیروزى انقلاب دشمنند؛ اما علىرغم میل آنها، خاطره انقلاب را بزرگ بشمارید. در طول این ده سال، همیشه دشمنان ما خواستهاند به این انقلاب خدشه وارد کنند و سیماى منوّر امام را مخدوش نمایند. شما با گرامیداشت دهه فجر، تمایل دشمن را خنثى کنید».
«کارى که دشمن مىتواند بکند، تبلیغ علیه اسلام و انقلاب است. علىرغم این عمل دشمن، شما دستاورد بزرگ انقلابتان را قدر بدانید و اسلام و نظام اسلامى و انقلابى و راهى را که امام در مقابل ملت ما ترسیم کردند، حفظ کنید. امام، راه آزاد زیستن، کامل شدن، ساختن زندگى به شکلى که مورد رضاى خدا و دستور اسلام است، سازندگى حقیقى زندگى و عدم سازش با قدرتهاى ضداسلامى را به ما نشان داد. اینها، براى ما درسهاى 22 بهمن است».
«22 بهمن، عید حقیقى براى ملت ماست. 22 بهمن، براى ملت ما در حکم عید فطرى است که ملت در آن، از یک دوران روزه سخت خارج شد؛ دورانى که محرومیت از تغذیه معنوى و مادّى را بر ملت ما تحمیل کرده بودند. 22 بهمن، در حکم عید قربان است؛ زیرا در آن روز و به آن مناسبت بود که ملت ما اسماعیلهاى خودش را قربانى کرد. 22 بهمن، در حکم عید غدیر است؛ زیرا در آن روز بود که نعمت ولایت، اتمام نعمت و تکمیل نعمت الهى، براى ملت ایران صورت عملى و تحقق خارجى گرفت».
«جشن دهه فجر باید از صورت جشن دولتى خارج بشود. البته مىگویید کارهایى هم کردهاید، راست هم مىگویید؛ اما این کار نشده و باید بشود. من مىدانم که شما خیلى تلاش کردهاید؛ اما آن کارى که باید بشود، نشده است. من یک بار در نماز جمعه گفتم که برگزارى دهه فجر، باید مثل برگزارى جشن نیمه شعبان باشد. حالا ببینید چهطور تبلیغاتى لازم است، چطور فیلمى باید بسازید، چطور سخنرانى باید بشود و چکار باید بکنید. اینها دیگر به عهده شما ـ یعنى شوراى هماهنگى تبلیغات ـ است. بنشینید روى این قضیه کار کنید. چکار باید بکنید که وقتى آدم در شب 20، 21 و 22 بهمن به خیابان مىرود، همه جا پرچم زده باشند و فقط سر در ادارات پرچم و چراغ نباشد»؟
«راهپیمایى روز 22 بهمن باید با عظمت انجام بگیرد. مواظب باشید که قبل از روز 22 بهمن، یک راهپیمایى یا تجمعى ـ ولو کوچک ـ انجام نگیرد. در ذهنتان باشد که اینگونه راهپیمایی ها را ممنوع کنید. اگر فلان گروه مىخواهد در فلان جا راهپیمایى کند، بعد از 22 بهمن باشد. روز 22 بهمن، باید ناگهان همه کشور منفجر بشود و مردم به خیابانها بریزند».
22 بهمن بیش از سالروز رحلت، خاطره امام(ره) را زنده می کند
«بعد از رحلت امام(ره) و بعد از گذشت سالگرد ایشان، این دهه فجر باید نشان بدهد که براى مردم، خاطره امام، مثل شخص امام گرامى است؛ والّا اگر قرار شد که خاطره امام(ره)، همینطور مثل همه خاطرههاى معمولى، آهسته آهسته ضعیف بشود، یک روز هم از بین خواهد رفت و آنگاه واویلاست. این را بدانید، آن روزى که ما در این مملکت، خاطره امام(ره) را نداشته باشیم، خسارت خیلى بزرگى به این کشور خواهد خورد. نباید بگذارید چنین شود … خاطره امام(ره)، بیش از همیشه، در دهه فجر و 22 بهمن است. حتّى بیشتر از مراسم سالگرد رحلت امام(ره)، این بزرگداشت، نشاندهنده شخصیت آن بزرگوار است. این، در حقیقت ولادت امامت در این کشور است؛ به همان معنایى که خود امام(ره) و اسلام براى ما ترسیم کردهاند. قبل از آن، امام(ره) رهبر مبارزه و نهضت بودند؛ ولى از روز ورود به کشور و تشکیل دولت اسلامى، امامِ امت اسلامى شدند. این، مهمتر از خاطره درگذشت است».
«سعى کنید که راهپیمایى را هرچه با عظمتتر برگزار کنید. با صداوسیما هم صحبت بکنید؛ آنها هم موظفند که همکارى بکنند. این کار، اجتنابناپذیر است. بهترین برنامهها را هم براى این کار اختصاص بدهید».
(بیانات در دیدار با اعضاى شوراى هماهنگى تبلیغات اسلامى و مسئولان ستاد برگزارى دههى فجر 11 دی 69)
«دهه فجر در پیش است. دهه فجر، یعنى خاطره شکفتن این نیروى عظیم و زنده شدن و فعال شدن آتشفشان بزرگى که دنیاى استکبار را تکان داد. این دهه فجر را خیلى قدر بدانید و البته ملت ایران قدر مىداند. هر روزى از روزهاى این دهه ـ مخصوصاً روز 22 بهمن ـ ایام اللَّه و خاطرههاى فراموشنشدنى براى ملت ایران هستند. حقیقتاً ملت ما در این دهه جان گرفت».
(دیدار با اقشار مختلف مردم و مسؤولان و کارگزاران نظام جمهورى اسلامى ایران، در سالروز میلاد حضرت على(ع) 10 بهمن 69)
راهپیمایى 22 بهمن؛ تصحیح کننده اشتباهات دوست و دشمن و فرونشاننده غبارهاى فتنه و شبهه
«اعلام وفادارى ملت ایران به اصول انقلاب و ابراز تنفر و انزجار از دشمنان اسلام در راهپیمایى 22 بهمن لطف و تفضل الهى است … حرکت عظیم ملت ایران در راهپیمایى 22 بهمن در تصحیح اشتباهات دوست و دشمن و فرونشاندن غبارهاى فتنه و شبهه، تأثیر بسیارى داشته است».
راهپیمایى 22 بهمن؛ باران رحمت، تجلی عظمت و مایه امید دوستان و سرخوردگى دشمنان
«راهپیمایىهاى مردم عزیز ما در مناسبتهاى مختلف انقلاب و مهمتر از همه در 22 بهمن، همانند باران رحمتى است که چشمها و دلها را با حقیقت درخشان انقلاب آشنا مىکند، عظمت انقلاب و امام بزرگوار را متجلى مىسازد و امید و خوشحالى را براى دوستان و یأس و سرخوردگى را براى دشمنان به ارمغان مىآورد و اینجانب، خداوند متعال را بر این توفیق و لطف بزرگ، شکرگزار و ملت ایران را بر این همت و عزم و وفادارى سپاسگزارم».
(دیدار کارگزاران حج با رهبر انقلاب 28 بهمن 77)
حضور آگاهانه در راهپیمایی 22 بهمن؛ عامل بقا و توفندگی انقلاب
«حضور آگاهانه ملت [در راهپیمایی روز 22 بهمن] یکی از زیباترین جلوههای قدرت لایزال الهی است و باعث شده است که انقلاب همچنان زنده و توفنده باقی بماند و تا این حضور پرشکوه ادامه دارد دشمن نخواهد توانست سیطره دوباره خود را بر کشور عزیز ایران برقرار کند».
تبلیغات رسانه های بیگانه؛ نشان دهنده اهمیت بالاى حضور مردم در راهپیمایى 22 بهمن
«راهپیمایى 22 بهمن یکى از بزرگترین مظاهر حضور مردم در صحنه است؛ مردم در راهپیمایى 22 بهمن امسال [1382] حضور بسیار قوى، پرشور و نمایانترى خواهند داشت … این تبلیغات [رسانه های بیگانه] نشان دهنده اهمیت بالاى حضور مردم در این راهپیمایى است که هر سال نیز بسیار چشمگیرتر از گذشته صورت گرفته است».
«برگزارى راهپیمایى در هر سال با چنین ابعاد عظیمى و در عین حال با جنبههاى سیاسى کم سابقه است؛ به فضل پروردگار امسال [1382] که تبلیغات بیگانگان بر ضد مظاهر مردم سالارى در کشور بیش از گذشته است و انگیزه فراوانى از جانب آنها براى کمرنگ کردن مظاهر مردم سالارى وجود دارد، ملت ایران با حضور گسترده خود، دشمنان را بار دیگر مأیوس خواهند کرد».
«یاد انقلاب را که ملت ما گرامى میدارد … براى این است که معلوم بشود آن عامل حرکتبخش و عزتبخشى که ملت ایران را در این مسیر پرافتخار به راه انداخت، آن عامل در دل مردم ما زنده است. ما راهپیمایى 22 بهمن را در پیش داریم؛ خواهید دید ملت عزیز ما امسال هم مثل سالهاى گذشته و پرشورتر از گذشته ـ که هر سال پرشورتر از سالهاى قبل بوده است ـ وارد عرصه نگاههاى جهانى خواهد شد. این حضور مردم را در راهپیمایى 22 بهمن دستکم نباید گرفت؛ این خیلى چیز عظیمى است».
22 بهمن؛ سالگردی که مراسمی خشک و رسمى نیست
«سالگردهاى انقلابها، سالگردهاى روزهاى ملى در کشورها را با این حرکت عظیم مردم در کشور عزیز ما مقایسه کنید. سالگرد انقلاب ما یک مراسم خشک و رسمى نیست؛ یک مراسم صددرصد مردمى است. مردم در سرماى سخت، در گرماى سوزان، در همه شرایط، آنجایى که لازم است در صحنه باشند، شرکت میکنند و در 22 بهمن، همهساله، ملت این عرصه را مغتنم میشمارند و وارد میدان میشوند و حضور خودشان را به رخ همه دشمنان و مخالفان میکشند. این در دنیا دیده میشود. ممکن است در زبانها، در لحنها جور دیگرى تعبیر کنند؛ جمعیت را کمشمار معرفى کنند؛ جمعیتهاى میلیونى را مثلاً به صورت چند هزار در تبلیغات بگویند؛ این کارها در تبلیغات میشود؛ اما آنهایى که باید بفهمند ملت ایران در چه حال است، میفهمند؛ واقعیتها را مىبینند؛ حضور مردم، اراده مردم، دلبستگى مردم به انقلاب، وابستگى مردم به محتواى عظیم انقلاب را اینها احساس میکنند».
«روز 22 بهمن و راهپیمایى 22 بهمن مظهر اقتدار ملى است؛ مظهر اقتدار ملت ایران است؛ مظهر حضور مردمى و اراده و عزم ملى ملت ایران است که مرد و زن و پیر و جوان، در همه شرایط به خیابانها مىآیند و خودشان را در سرتاسر کشور در مقابل چشم بینندگان قرار میدهند؛ این خیلى باعظمت است».
حمت 21نهج البلاغه
نهج البلاغه ( نسخه صبحی صالح )
وَ قَالَ (علیه السلام): قُرِنَتِ الْهَيْبَةُ بِالْخَيْبَةِ، وَ الْحَيَاءُ بِالْحِرْمَانِ؛ وَ الْفُرْصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ، فَانْتَهِزُوا فُرَصَ الْخَيْرِ.
فرهنگ لغت
فرهنگ نهج البلاغه (رحیمی نیا)
واژه های نهج البلاغه (عمران علی زاده)
قُرِنَتِ الْهَيْبَةُ بِالْخَيْبَة: ترس با نااميدى مقرون شد، يعنى كسى كه از چيزى بترسد از رسيدن به آن مأيوس خواهد شد.
الْحَيَاءُ بِالْحِرْمان: شرم با محروميت (مقرون شد)، يعنى كسى كه در بدست آوردن چيزى بيش از حد خجالت بكشد، از آن محروم ميشود.
هَيبَة: ترسيدن
خَيبَة: بهدف نرسيدن
حِرمان: محروم و دست خالى بودن
إانتَهِزوا: غنيمت بشماريد
ترجمه : آیتی
انصاریان
دشتی
شهیدی
فیض الاسلام
مکارم شیرازی
و فرمود (ع): ترس قرين نوميدى است و شرم، موجب محرومى است و فرصت مى گذرد، چونان كه ابرها مى گذرند. فرصتهاى نيكو را غنيمت شمريد.
و آن حضرت فرمود: ترس قرين يأس، و كم رويى همراه با محروميت است. فرصت به مانند ابر گذرا مى گذرد، پس فرصت هاى نيك را غنيمت دانيد.
ارزش ها و ضدّ ارزش ها (اخلاقى):
و درود خدا بر او، فرمود: ترس با نااميدى، و شرم با محروميّت همراه است، و فرصت ها چون ابرها مى گذرند، پس فرصت هاى نيك را غنيمت شماريد.
[و فرمود:] ترس با نوميدى همراه است، و آزرم با بى بهرگى همعنان، و فرصت چون ابر گذران. پس فرصتهاى نيك را غنيمت بشماريد.
امام عليه السّلام (در نكوهش ترس و شرمندگى بيجا و از دست دادن فرصت) فرموده است:
1- ترس همراه زيان و شرمندگى پيوسته نوميدى است (رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرموده: «الحياء حياءان حياء عقل و حياء حمق، فحياء العقل هو العلم و حياء الحمق هو الجهل» مجلسىّ «رحمه اللّه» در مجلّد پانزدهم كتاب بحار الأنوار پس از نقل اين روايت از كتاب كافى مى نويسد: فرمايش پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله دلالت ميكند بر اينكه حياء بر دو قسم است يكى ممدوح و آن حيائى است كه ناشى از عقل و خردمندى است باينكه شخص از چيزى شرمنده باشد كه عقل صحيح يا شرع به زشتى آن حكم كند مانند شرمندگى از گناهان و ناشايسته ها، و ديگرى مذموم و آن حيائى است كه ناشى از حمق و بى خردى است باينكه شخص شرمنده شود از كارى كه عوامّ مردم آنرا زشت پندارند و در واقع زشت نيست و عقل صحيح و شرع بآن حكم مى نمايد مانند شرمندگى از پرسش مسائل علميّه يا بجا آوردن عبادات شرعيّه)
2- و فرصت (وقت مناسب) مانند ابر گذرنده مى گذرد، پس فرصتهاى نيكو را از دست ندهيد.
امام(عليه السلام) فرمود: ترس (نابجا) با نااميدى مقرون است و کم رويى با محروميت همراه، فرصت ها همچون ابر در گذرند; ازاين رو، فرصت هاى نيک را غنيمت بشماريد (و پيش از آنکه از دست برود، از آن استفاده کنيد).
شرح
شرح : پیام امام امیر المومنین ( مکارم شیرازی )(لبه فعال)
شرح ابن میثم بحرانی ( ترجمه محمدی مقدم )
منهاج البراعه (خوئی)
جلوه تاریخ درشرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ( مهدوی دامغانی )
نتيجه ترس و کم رويى:
امام(علیه السلام) در این سخن پرمعناى خود به سه نکته مهم اشاره مى کند.
نخست مى فرماید: «ترس (نابجا) با ناامیدى مقرون است»; (قُرِنَتِ الْهَیْبَةُ بِالْخَیْبَةِ).
بدون شک ترس از عوامل و اشیاى خطرناک، حالتى است که خداوند در انسان براى حفظ او آفریده است. هنگامى که حادثه خطرناکى رخ مى دهد یا موجود خطرناکى به انسان حمله مى کند و خود را قادر بر دفاع نمى بیند ترس بر او غالب مى شود و خود را به سرعت از صحنه دور مى سازد این گونه ترس منطقى و موهبت الهى براى حفظ انسان از خطرات است. هرگاه سیلاب عظیمى حرکت کند و انسان خود را در مسیر آن ببیند و بترسد و با سرعت خود را کنار بکشد چه کسى مى گوید این صفت مذموم است؟ ترس بجا سپرى است در برابر این گونه حوادث.
ولى ترس نابجا که ناشى از توهم یا ضعف نفس یا عدم مقاومت در مقابل مشکلات باشد به یقین مذموم و نکوهیده است و این گونه ترس هاست که انسان را از رسیدن به مقاصد عالیه باز مى دارد. به همین دلیل از قدیم گفته اند: شجاعان اند که به موفقیت هاى بزرگ دست مى یابند.
شاعر مى گوید:
مَنْ راقَبَ النّاسَ ماتَ هَمّاً *** وَنالَ بِاللَّذةِ الْجَسُورُ
«کسى که ملاحظه سخنان این و آن کند (و از آن بترسد) از غصه مى میرد; ولى افراد جسور و شجاع به لذات و کامیابى ها مى رسند».
واژه «هیبه» گاه به معناى شکوه و جلال آمده که موجب خوف دیگران مى شود و گاه به معناى ترس است و در جمله بالا معناى دوم اراده شده است آن هم ترس بیجا، و واژه «خیبة» به معناى خسران و شکست و ناکامى و محرومیت است و این دو همواره با هم قرین اند و به این ترتیب امام مى خواهد پیروان خود را به شجاعت در تمام امور دعوت کند.
در جمله کوتاه و پرمعناى دوم مى فرماید: «کم رویى با محرومیت همراه است»; (وَالْحَیَاءُ بِالْحِرْمَانِ).
حیاء مانند هیبت دو معناى باارزش و ضد ارزش دارد; حیاى ارزشمند آن است که انسان از هر کار زشت و گناه و آنچه مخالف عقل و شرع است بپرهیزد و حیاى ضد ارزش آن است که انسان از فراگرفتن علوم و دانش ها و یا سؤال کردن از چیزهایى که نمى داند یا احقاق حق در نزد قاضى و جز او اجتناب کند، همان چیزى که در عرف، از آن به کم رویىِ ناشى از ضعف نفس تعبیر مى شود. منظور امام(علیه السلام) در گفتار بالا همان معناى دوم است که انسان را گرفتار محرومیت ها مى سازد.
در حدیثى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «الْحَیَاءُ حَیَاءَانِ حَیَاءُ عَقْل وَحَیَاءُ حُمْق فَحَیَاءُ الْعَقْلِ هُوَ الْعِلْمُ وَحَیَاءُ الْحُمْقِ هُوَ الْجَهْلُ; شرم و حیا دو گونه است حیاى عاقلانه و حیاى احمقانه; حیاى عاقلانه از علم سرچشمه مى گیرد و حیاى احمقانه از جهل».(1)
در حدیثى نیز از امام صادق آمده است که فرمود: «الْحَیَاءُ عَلَى وَجْهَیْنِ فَمِنْهُ ضَعْفٌ وَمِنْهُ قُوَّةٌ وَإِسْلاَمٌ وَإِیمَانٌ; حیا بر دو گونه است قسمى از آن ضعف و ناتوانى و قسمى دیگر، قوت و اسلام و ایمان است».(2)
در حدیث دیگرى در غررالحکم از على(علیه السلام) آمده است: «مَنِ اسْتَحیى مِنْ قَوْلِ الْحَقِّ فَهُوَ أَحْمَقٌ; کسى از گفتن حق شرم کند احمق است».(3)
بعضى از علما در تعریف حیا چنین گفته اند: «حیا ملکه اى نفسانى است که سبب انقباض و خوددارى نفس از انجام کارهاى قبیح و انزجار از اعمال خلاف آداب به سبب ترس از ملامت مى شود». البته این همان حیاى ممدوح و باارزش است.
در تفسیر حیاى مذموم گفته اند: «همان انقباض نفس و خوددارى از انجام کارهایى است که قبیح نیست، بلکه لازم است انسان بر اثر کم رویى آن را ترک مى کند».(4)
در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) در این باره مى خوانیم: «مَنْ رَقَّ وَجْهُهُ رَقَّ عِلْمُهُ; افراد کم رو کم دانش اند».(5)
آن گاه امام در سومین جمله حکمت آمیز به اهمّیّت استفاده از فرصت ها پرداخته مى فرماید: «فرصت ها همچون ابر در گذرند، ازاین رو فرصت هاى نیک را غنیمت بشمارید (و پیش از آن که از دست برود از آنها استفاده کنید»; (وَالْفُرْصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ(6)، فَانْتَهِزُوا فُرَصَ الْخَیْرِ).
منظور از فرصت، آماده شدن کامل اسباب کار خوب است مثل این که تمام مقدمات جهت تحصیل علم براى کسى فراهم گردد; هم تن سالم دارد، هم هوش و استعداد، هم استاد لایقى آماده تدریس او و هم فضاى آموزشى خوبى در اختیار اوست که در عرف نام آن را فرصت مى گذارند و از آنجایى که فرصت ها ترکیبى از عوامل متعددى است و هر کدام از این عوامل ممکن است بر اثر تغییراتى زایل شود از این رو فرصت ها زودگذرند.
لذا در حدیث دیگرى از همان امام(علیه السلام) مى خوانیم: «الْفُرْصَةُ سَرِیعَةُ الْفَوْتِ بَطِیئَةُ الْعَوْدِ; فرصت با سرعت از دست مى رود و به زحمت به دست مى آید».(7)
به همین دلیل روایات فراوانى در باب «اغتنام فرصت» آمده است و به ما دستور داده اند فرصت ها را غنیمت بشمریم، چرا که ترک آن اندوه بار است.
امیرمؤمنان على(علیه السلام) در نامه 31 نهج البلاغه در ضمن وصایایى که به فرزند دلبندش امام مجتبى(علیه السلام) مى کند مى فرماید: «بَادِرِ الْفُرْصَةَ قَبْلَ أَنْ تَکُونَ غُصَّةً; به سراغ استفاده از فرصت برو (پیش از آنکه از دست برود و) مایه اندوه گردد».
به هر حال تمام مواهب الهى که در دنیا نصیب انسان مى شود فرصت هاى زودگذرند; جوانى، تندرستى، امنیت، آمادگى روح و فکر، بلکه عمر و حیات انسان همگى فرصت هاى زودگذرى هستند که اگر آنها را غنیمت نشمریم و بهره کافى نگیریم نتیجه اى اندوهبار خواهد داشت.
اى دل به کوى عشق گذارى نمى کنى *** اسباب، جمع دارى و کارى نمى کنى
چوگان حکم در کف و گویى نمى زنى *** بازِ ظفر به دست و شکارى نمى کنى
ترسم کزین چمن نبرى آستینِ گل *** کز گلشنش تحمل خارى نمى کنى (8)
حدیث روز
امیرالمومنین امام عاب (ع):
تعحب است از کسی که دعا می کند و اجابت آن را کند میضمارد ……. در حالی که راه اجابت را با گنا هان بسته است
منبع : تذ کره الخواص ….. ص ا37
چندایه از قران در مورد امام زمان (عج) امده است
کدام آیههای قرآن درباره امام زمان (عج) است؟
وعدهای که خداوند متعال در قرآن کریم درباره ظهور امام زمان (عج) بارها فرموده بود.
به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ در قرآن کریم، آیهای که نام صاحب الزمان (عج) در آن تصریح شده باشد وجود ندارد اما احادیثی هستند که در آنها به خالی نبودن زمین از حجت تأکید شده است و آیاتی نیز هستند که به حکومت صالحان بر زمین بشارت میدهند.
سوره هود آیه ۸
«وَ لَئِنْ أَخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِلى أُمَّهٍ مَعْدُودَهٍ لَیَقُولُنَّ ما یَحْبِسُهُ أَلا یَوْمَ یَأْتِیهِمْ لَیْسَ مَصْرُوفاً عَنْهُمْ وَ حاقَ بِهِمْ ما کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ»
«اگر عذاب را تا مدت معینى (ظهور امام زمان) بتأخیر بیاندازیم خواهند گفت چه چیز آن را باز داشت (و مانع ظهور امام زمان چیست؟) بدانید روزى که عذاب مىآید از آنها برداشته نمیشود، بلکه بر آنان فرود آمده و آنچه را استهزاء بآن میکردند خواهند دید».
از امیرالمؤمنین روایت شده که در تأویل این آیه شریفه فرمود: «أُمَّهٍ مَعْدُودَهٍ اصحاب قائم آل محمد است که سیصد و سیزده نفر میباشند».
امام صادق (ع) فرمودهاند: «این عذاب قیام امام زمان و امت معدوده یاران او میباشند. که برابر با سپاه اسلام در جنگ بدر هستند (یعنى ۳۱۳ تن میباشند).»
سوره ابراهیم آیه ۵
«وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى بِآیاتِنا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَکَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ ذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّهِ إِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ»
«موسى را همراه آیات خود فرستادیم تا قوم خود را از ورطه ظلمانى کفر درآورده بوادى نورانى ایمان رهبرى کند، و آنها را بروزهاى خداوندى متذکر گرداند که در آن آیاتى است براى هر صبرکننده شکرگزارى».
در خصال صدوق از امام باقر روایت نموده که فرمود «ایام اللَّه» سه روز است: «روز قیام قائم آل محمد، روز رجعت و روز قیامت».
سوره انبیاء آیه ۱۰۵
«وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ»
«در زبور (حضرت داود پیغمبر) بعد از کتب آسمانى سابق نوشتیم که: زمین را بندگان صالح ما بارث میبرند».
و اینان قائم آل محمد و یاران او میباشند.
سوره حج آیه ۳۳
«أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلى نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ»
«به آنان که ستم دیده اند اگر پیکار کنند، اجازه جنگ داده شده و خداوند قدرت بر یارى آنها دارد».
ابن ابى عمیر از عبد اللَّه بن مسکان از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت کرده که فرمود: «او قائم آل محمد است که براى خون- خواهى حسین علیه السّلام قیام میکند».
سوره صف آیه ۸
«یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ»
«مىخواهند نور خدا را به دهانهایشان خاموش کنند ولى خدا کامل کننده نور خویش است، اگر چه کافران را ناخوش آید».
از حضرت موسى بن جعفر علیه السّلام معنى آیه «یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ» را پرسید، حضرت فرمود: «مقصود، دوستى امیرالمؤمنین علیه السّلام است وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ یعنى خداوند امامت را بهآخر میرساند بهدلیل آیه شریفه: «الذین فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِی أَنْزَلْنا» که مقصود از نور همان امام است». محمد بن فضیل میگوید: «عرض کردم: «هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِینِ الْحَقِّ» یعنى چه؟» فرمود: «یعنى خداوند به پیغمبرش دستور داد که لزوم دوستى جانشین خود «امیر المؤمنین» را به مردم اعلام کند، و دوستى وصى پیغمبر «دین حق» است».
عرض کردم «لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ» چیست؟ فرمود: «یعنى خداوند بههنگام ظهور قائم ما دین حق را بر همه ادیان باطله پیروز میگرداند. چنان که خود فرموده: «وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ» یعنى خداوند نور خود را با ولایت قائم آل محمد تمام میکند «وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ» یعنى هر چند دشمنان على این را نخواهند». عرض کردم: «اینکه میفرمائى تنزیل و ظاهر معنى قرآن است!» فرمود: «آرى آنچه که گفتم تنزیل و ظاهر معنى قرآن است».
سوره ملک آیه ۳۰
«قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُکُمْ غَوْراً فَمَنْ یَأْتِیکُمْ بِماءٍ؛ مَعِینٍ »
«اى پیغمبر! به مردم بگو: بمن بگوئید: اگر آبى که در دسترس دارید در زمین فرو رود کیست که آب روان براى شما بیاورد؟».
از حضرت امام رضا علیه السّلام روایت است که فرمود: «مائکم، یعنى (ابوابکم) که ائمه هستند و ائمه ابواب (ودرهاى رحمت الهى) میباشند «فَمَنْ یَأْتِیکُمْ بِماءٍ مَعِینٍ» یعنى کیست که علم امام را براى شما بیاورد؟ (و آن درها را بروى شما بگشاید)؟»
سوره صف آیه ۹ و سوره توبه آیه ۳۳
«هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ»
«خدا فرستاده خود را با هدایت و دین حق فرستاد تا بر همه دینها غالب شود. هر چند مشرکین نخواهند».
راوی میگوید: از امام هشتم از آیه هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى، سؤال کردم. فرمودند: «هنوز موقع تأویل این آیه نرسیده است»، گفتم: «قربانت گردم! کى موقع آن فرا میرسد؟» فرمود: «ان شاء اللَّه هنگامى که قائم قیام کند و چون قیام کند هر جا کافر و مشرکى باشد، ظهور او را ناخوش دارد تا جایى که اگر کافرى در دل سنگى پنهان شود سنگ صدا میزند اى مؤمن! کافرى یا مشرکى در من پنهان شده او را بکش، خداوند او را بیرون مىآورد و یاران قائم او را بقتل میرسانند».
از ابن عباس روایت شده که وى در باره آیه «لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ» گفت: «این در زمانى است که تمام یهودیان و نصارى و پیروان هر کیشى بدین حنیف اسلام بگروند و گرگ و میش و گاو و شیر و انسان و مار از جان خود ایمن باشند، موقعى که دیگر موش انبانى را پاره نمیکند وقتى که حکم جزیه گرفتن از اهل کتاب ساقط مىشود و هر جا صلیبى است شکسته میگردد و خوگها معدوم مىشود و این بهنگام قیام قائم آل محمد خواهد بود».
سوره نور آیه ۵۵
«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضى لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً»
«خداوند بهکسانى- که از شما ایمان آورده و عمل صالح پیشه ساختهاند وعده داده که آنها را در زمین نماینده خود گرداند چنان که همانند آنها را سابقا خلیفه کرد. و ثابت میدارد دین آنها را که براى آنان برگزید، ترس آنها را تبدیل بأمن کنیم و اینان هیچ گاه بمن شرک نیاورند».
در غیبت شیخ روایت میکند که این آیه نیز در باره مهدى موعود و یاران او نازل شده.
سوره قصص آیه ۵
«وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّهً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ»
«و ما بر آن هستیم که بر مستضعفان روى زمین نعمت دهیم و آنان را پیشوایان سازیم و وارثان گردانیم».
در غیبت شیخ از امیرالمؤمنین علیه السّلام روایت میکند که در تفسیر این آیه فرمود: «اینان که در زمین ضعیف گشتهاند آل پیغمبرند که خداوند مهدى آنها را برانگیزد تا آنان را عزیز و دشمنانشان را ذلیل گرداند».
گذیده ای از زندگینامه حاج قاسم
نگاهی به زندگینامه سپهبد شهید قاسم سلیمانی
گروه سیاست و اقتصاد ــ سرلشکر شهید قاسم سلیمانی در سال ۱۳۳۵ در روستای کوهستانی و دورافتاده قنات ملک در شهرستان رابر استان کرمان به دنیا آمد.
به گزارش ایکنا از خراسان شمالی، سردار شهید قاسم سلیمانی، در ۱۲ سالگی، پس از پایان تحصیلات دوره ابتدایی، زادگاه خود را ترک کرد و مشغول به کار بنایی در کرمان شد و چندی بعد نیز به عنوان پیمانکار در سازمان آب مشغول به کار شد و در همان سالها نیز فعالیتهای انقلابی خود را آغاز کرد.
وی پس از پیروزی انقلاب، به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد. او در ابتدای جنگ فرماندهی دو گردان از نیروهای کرمانی را برعهده داشت تا اینکه با پیشنهاد شفاهی سردار شهید حسن باقری، تیپ جدیدی از نیروهای کرمان را تشکیل داد که اندکی بعد در زمستان سال ۶۱ به لشکر ۴۱ ثارالله ارتقا یافت که شامل نیروهایی از کرمان، سیستان و بلوچستان و هرمزگان میشد.
وی در طول دوران دفاع مقدس، با لشکر تحت امر خود در عملیاتهای زیادی از جمله، والفجر ۸، کربلای ۴، کربلای ۵ و تک شلمچه حضور مؤثر داشت.
لشکر ۴۱ ثارالله را باید جزو لشکرهای خط شکن سپاه در سالهای دفاع مقدس نامید که نیروهای آن نقش بسزایی در عملیاتهای بزرگی مثل والفجر۸، کربلای ۵ و… داشتند.
اگر برای بسیاری از همرزمان قاسم سلیمانی، جنگ در تابستان سال ۶۷ به پایان رسید، ولی برای او آغاز دوران جدیدی در میادین نبرد بود.
وی به واسطه حضور در مرزهای شرقی و سابقه مبارزه با اشرا و باندهای مواد مخدر در مرزهای ایران و افغانستان، در سال ۱۳۷۶ از سوی حضرت آیتالله خامنهای، فرماندهی کل قوا از کرمان به تهران فراخوانده و مسئولیت نیروی قدس سپاه به او سپرده شد.
از جمله نقاط درخشان فرماندهی سردار سلیمانی بر نیروی قدس، تقویت حزبالله لبنان و گروههای مبارز فلسطینی بود که نمود عینی آن را در نبردهای متعددی ازجمله جنگ ۳۳روزه حزبالله لبنان و رژیم صهیونیستی و پیروزی مبارزان فلسطینی در جنگ ۲۲ روزه غزه علیه ارتش مجهز اسرائیل دیدیم.
در واقع قاسم سلیمانی توانسته بود استراتژی جمهوری اسلامی یعنی کمک به گروه های مبارز علیه اسرائیل را به خوبی دنبال کرده و هر روز در این مسیر گامهای دیگری بردارد.
قاسم سلیمانی در سال ۱۳۸۹ با حکم حضرت آیتالله خامنهای فرمانده معظم کل قوا با یک درجه ارتقا به درجه سرلشکری نائل آمد اما هنوز هم در افکار عمومی همه او را «حاج قاسم» میخوانند.
اما این پایان ماجرا نبود. با توطئه جدید غرب و پشتیبانی مالی کشورهایی مانند عربستان سعودی، که به شکلگیری گروهکهای تروریستی تکفیری اعم از داعش و جبههالنصرة در منطقه انجامید، قاسم سلیمانی ماموریتی تازه یافت و آن هم مقابله با این تهدیدات در دو کشور عراق و سوریه بود.
سلیمانی در عراق «حشد الشعبی» و در سوریه «بسیج مردمی» (قوات دفاع وطنی) را شکل داد و با کمک آنها و هدایت و مشاوره نیروی قدس سپاه، طی ۶ سال، بساط تروریستها در این دو کشور تقریبا جمع شد.
در واقع باید این طور گفت که او و نیروهایش که با درخواست رسمی دولتهای سوریه و عراق، به این دو کشور رفتند، مانع سقوط دمشق و بغداد شدند و هم او بود که با سفر به مسکو، نقش بسزایی در همراه کردن روسیه و پوتین برای ورود به میدان نبرد سوریه داشت.
شاید یکی از اهداف اصلی دشمنان برای سقوط سوریه، قطع کردن ارتباط ایران و حزبالله لبنان بود ولی با شکست داعش و نقش آفرینی نیروی قدس در سوریه و عراق، یک حلقه مستحکم به نام حلقه مقاومت تشکیل شد و زنجیره ایران، عراق، سوریه و لبنان و فلسطین را به هم متصل کرد.
جای تردید نیست که این موضوع خلاف خواست آمریکا و اسرائیل است ولی با فرماندهی «قاسم سلیمانی» در عمق میدان و تشکیل بسیج مردمی در سوریه و عراق این موضوع به واقعیت بدل گشت و اتحادی از جنس پاسداران، فاطمیون، زینبیون، حیدریون و… ایجاد کرد.
نقش بیبدیل سردار سلیمانی در مدیریت منطقه و مقابله با دشمنان، القابی چون «شبح فرمانده»، «قدرتمندترین فرد خاورمیانه» و «کابوس اسرائیل» را از سوی آمریکاییها و اسرائیلیها، برای او به دنبال داشته است.
حضور موثر حاج قاسم در صحنه مبارزه با داعش و شکست این توطئه صهیونیستی در منطقه باعث شد تا در اسفندماه ۱۳۹۷ نشان ذوالفقار به عنوان عالیترین نشان نظامی ایران از سوی فرمانده معظم کل قوا به سردار سلیمانی اهدا شود.
سرانجام این فرمانده خستگیناپذیر جبهههای حق علیه باطل سحرگاه امروز (۱۳ دیماه) در حمله بالگردهای آمریکایی به خودروی حامل وی در اطراف فرودگاه بغداد، شهد شیرین شهادت را سر کشید و به یاران شهیدش پیوست.
روحش شاد و راهش پر رهرو باد
ایا لبنان هم انتقم می گیرد
بیروت - ایرنا - پس از ترور سردار سلیمانی، سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان تهدید کرد محور مقاومت با هدف قرار دادن پایگاه های نظامی، کشتی ها و ناوهای جنگی و افسران و سربازان آمریکا در منطقه خاورمیانه از این کشور انتقام خواهد گرفت.
با این تهدید، برخی افراد و رسانه ها در بیروت، هرگونه حضور نیروهای آمریکا و پایگاه های این کشور را در لبنان غیرقانونی خواندند که ممکن است مورد هدف قرار گیرد.
پایگاه های نظامیان آمریکا در لبنان در سه نقطه متمرکز هستند: نخست پایگاه هوایی «ریاق» در بِقاع در شرق لبنان که دربرگیرنده ی هواپیماهای بدون سرنشین و جاسوسی است و وظیفه نظارت بر مرزهای این کشور با سوریه را دارد.
دوم، پایگاه هوایی «حامات» در شمال لبنان که دربرگیرنده ی یک گروه هوایی و فرود بالگردهای آمریکایی است که میان لبنان و قبرس پرواز می کنند.
سوم، پایگاه دریایی «طبرجا» در غرب لبنان و در ساحل مدیترانه که محل انتقال کمک های لجستیک به سفارت آمریکا در شرق بیروت است.
برخی افراد، احزاب، گروه های سیاسی و رسانه های لبنان به نقل از سفارت آمریکا در این کشور ادعا کرده اند که وظیفه ی پایگاه های یاد شده، هماهنگی و برنامه ریزی برای کمک و ارسال تجهیزات نظامی به ارتش لبنان نیز هست از این رو نسبت به عملیاتی کردن تهدیدها و حمله به این پایگاه ها هشدار داده اند.
برای نمونه «مصطفی علوش» عضو دفتر سیاسی جریان «المستقبل» به رهبری «سعد حریری» نخست وزیر مستعفی لبنان گفته است که «ضربه به نیروهای آمریکایی در لبنان خطرناک است و کشور تحمل پیامدهای آن را ندارد. این اقدام احتمالی، لبنان را به فروپاشی کامل اقتصادی و مالی می کشاند و امنیت کشور را به خطر می اندازد.»
رونامه ی “اللواء” چاپ بیروت هم نوشت: وضعیت لبنان تحمل ناامنی را ندارد و هرگونه تزلزل امنیت داخلی یا مرزی (مرزهای زمینی و دریایی) به پیامدهای منفی و خطرناک برای این کشور منجر خواهد شد.
این روزنامه افزود: به جز ناامنی، لبنان توان رویارویی با بحران های سیاسی، اقتصادی و معیشتی را هم ندارد و هرگونه عملیات تلافی جویانه از خاک این کشور به فاجعه تبدیل می شود و سرعت فروپاشی را افزایش می دهد.
روزنامه ی «الشرق» چاپ بیروت هم نوشت: اگر قرار و درخواست این است که پایگاه های آمریکا در لبنان تعطیل و نیروهای آمریکایی اخراج شوند این درخواست باید شامل همه بیگانگان، دیگر کشورها و نظامیان آنان باشد.
با این توصیف، خیلی از مقام های داخلی و خارجی در لبنان و نیز نمایندگی سازمان ملل ، خواستار بی طرفی این کشور در تنش های جاری منطقه ی خاورمیانه شده اند.
«یان کوبیش» هماهنگ کننده و نماینده ویژه سازمان ملل در لبنان و نیز سفیران آمریکا، انگلیس و فرانسه در بیروت، روزهای گذشته با «میشل عون» رییس جمهوری، «نبیه بری» رییس مجلس و «جبران باسیل» وزیر امور خارجه لبنان در دولت موقت و پیشبرد امور، دیدار و گفت وگو کردند.
همه ی آنها در این دیدارها خواستار افزایش تدابیر امنیتی برای حفاظت از سفارت خانه هایشان و نیز بیطرفی لبنان و اجتناب از واکنش در قلمرو این کشور در پاسخ به ترور سردار قاسم سلیمانی شدند.
سلیمانی فرمانده شهید نیروی قدس و «ابومهدی المهندس» جانشین فرمانده نیروهای مردمی عراق (الحشد الشعبی) به همراه هشت نفر دیگر بامداد جمعه گذشته در بغداد و به دستور «دونالد ترامپ» رییس جمهوری آمریکا ترور شدند.
جبران باسیل در مصاحبه با تلویزیون الجدید لبنان، منافع این کشور را در بی طرفی دانست و بر سیاست دوری جستن مقام های بیروت از درگیری های منطقه تاکید کرد.
وی گفت: اولویت دولت نجات وضعیت مالی و اقتصادی و حفظ لبنان از تاثیرپذیری از تحولات امنیتی منطقه است. سخنان سید حسن نصرالله، لبنان را از مشکلات دور نگه می دارد. نیازی به هدف قرار دادن منافع آمریکا در لبنان نیست و حزب الله بر اساس حکمت عمل می کند.
با توجه به نگرانی و هشدار مقام های مذهبی، سیاسی و رسانه ای لبنان ظرف یک هفته گذشته، کارشناسان، احتمال هدف قرار گرفتن پایگاه های آمریکا در لبنان را بعید می دانند چون به نفع هیچکس در این کشور نیست و معتقدند وضعیت نامناسب و بحرانی لبنان را بحرانی تر خواهد کرد.
پیامدهای شهادت سردار
مقامات ایرانی
سید علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، در پیام خود به مناسبت کشته شدن قاسم سلیمانی گفت «راه او متوقف و بسته نخواهد شد» و افزود: «انتقام سختی در انتظار جنایتکارانی است که دست پلید خود را به خون او و دیگر شهدای حادثهٔ دیشب آلودند»."[۱۰][۱۱]
مجلس شورای اسلامی پنتاگون را به عنوان سازمان تروریستی اعلام کرد.[۱۲] این قانون در سه ماده در مجلس شورای اسلامی تصویب شده و به تأیید شورای نگهبان رسیده است.[۱۳] این طرح، اولین طرح سهفوریتی بعد از انقلاب است.[۱۴][۱۵] همچنین نمایندگان مقرر کردند ۲۰۰ میلیون یورو برای تقویت بنیه دفاعی نیروی قدس تخصیص داده شود.[۱۶]
حسن روحانی، رئیسجمهور ایران در واکنش به کشته شدن قاسم سلیمانی در پیامی نوشت: «بیتردید انتقام این جنایت هولناک را ملت بزرگ ایران و دیگر ملتهای آزاده منطقه، از آمریکای جنایتکار خواهند گرفت». روحانی نوشتهاست که کشتن قاسم سلیمانی نشانه «سرخوردگی و عجز و ناتوانی آمریکا در منطقه» است و این اقدام را «زیر پا گذاشتن تمام اصول و قواعد انسانی و حقوق بینالملل» خواند.[۱۷]
سید محمد خاتمی، رئیسجمهور سابق ایران در پیام تسلیتی، کشته شدن قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس را «خسارتی است بسیار برای اسلام و ایران» دانست. به گفتهٔ خاتمی، سلیمانی «به دست جنایتکاران متجاوز به منطقه و عراق» کشته شد و به «مقصد مطلوب خود که شهادت بود» رسید.[۱۷]
محمدباقر قالیباف، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در حساب توییتر خود در واکنش به کشته شدن قاسم سلیمانی نوشت: «حالا تو به برکت شهادت، زندهتر از همیشهای و من تنهاتر.» قالیباف که با هشتگ «انتقام سخت» توییت کرده نوشتهاست: «امروز که به آرزوی خود رسیدهای برایم دعا کن تا سالها چشم انتظاریام برای دیدن رفقای شهیدمان به پایان برسد.»[۱۷]
پروانه سلحشوری، نماینده اصلاح طلب مجلس ایران در حساب توییتر خود نوشت که «حاج قاسم سلیمانی چهرهای منحصربفرد در عرصه مبارزه با تروریسم در منطقه بود». به نوشتهٔ سلحشوری، سلیمانی «عمر خویش را صرف دفاع از خاک وطن در سالهای جنگتحمیلی و پس از آن نمود». این نمایندهٔ مجلس معتقد است که فرمانده سپاه قدس «در نهایت، خود قربانی تروریسم شد.»[۱۷]
امیر حاتمی، وزیر دفاع ایران در پیامی گفت: «انتقام این خون به ناحق ریخته شده از تمامی عاملین و مرتکبین گرفته خواهد شد».[۱۷]
سید ابراهیم رئیسی، رئیس قوه قضائیه ایران در پیام تسلیتی در پی کشته شدن قاسم سلیمانی نوشت: «از هر قطره خون پاک آنان، صدها قاسم سلیمانی در منطقه وجهان خواهد رویید». به گفتهٔ رئیسی این اتفاق «خواب را از چشم دولت تروریست آمریکا و تروریسم بینالملل درسراسر جهان خواهد گرفت». او تأکید کرده «بیتردید سربازان جبهه مقاومت، انتقام خون حاج قاسم را خواهند گرفت و این انتقام به اشد وجه خواهد بود».[۱۷]
در ۱۵ دی، اعضای شورای شهر تهران با قید دو فوریت، به تغییر نام بزرگراه رسالت به «قاسم سلیمانی» رای مثبت دادند.[۱۸]
محسن رضایی، فرمانده سابق سپاه پاسداران، با اشاره به تهدید ترامپ به حمله به ایران تهدید به حمله به اسرائیل کرد. او در مراسم تشییع قاسم سلیمانی گفت: «اگر آمریکا بعد از پاسخ نظامی ایران دست به اقدام بزند تلآویو و حیفا را با خاک یکسان خواهیم کرد.»[۱۹]
مقامات آمریکایی
دانالد ترامپ درآخرین واکنش به قتل قاسم سلیمانی در آخریناقدام پیشگیرانه قبل از جنگ هشدار داد: ایران دربارهٔ هدف قرار دادن داراییهای ایران به عنوان تلافی کشتن مقام تروریستی آنها، بسیار بد صحبت میکند… ایران از سالها پیش فقط مشکل درست میکند. این یک هشدار است که اگر ایران به هر آمریکایی یا اموال آمریکایی حمله کند، ما ۵۲ سایت ایرانی (به نشانه ۵۲ گروگان سابق) برخی در سطوح بسیار بالا و مهم برای ایران و فرهنگ ایرانی را در هدف داریم. این سایتها و خود ایران بسیار سریع و بسیار شدید هدف قرار خواهند گرفت. آمریکا تهدید بیشتری نمیخواهد![۲۰]
«
»
دونالد ترامپ رئیسجمهوری ایالات متحده آمریکا در روز ۱۳ دی ۱۳۹۸ در توئیت خود چنین نوشت:[۲۱][۲۲]
«قاسم سلیمانی هزاران آمریکایی را در یک بازه طولانی کشت یا به شدت زخمی کرد و در حال توطئهچینی برای کشتن شمار بیشتری بود؛ ولی گیر افتاد! او (سلیمانی) مستقیماً یا غیرمستقیم مسئول مرگ میلیونها نفر از مردم از جمله شمار زیادی از معترضانی است که اخیراً در ایران کشته شدند. در حالی که ایران هرگز به این مسئله اذعان نخواهد کرد، ولی سلیمانی هم در کشورش منفور بود و هم ترس ایجاد کرده بود. مردم ایران آنقدر غمگین نیستند که رهبرانشان میخواهند به جهان خارج بقبولانند. او بایستی سالها پیش از میان برداشته میشد!»
ترامپ سپس توییت کرد ایران در هیچ جنگی پیروز نشده اما در هیچ مذاکرهای بازنده نبودهاست.[۲۳]
مایک پمپئو، وزیر خارجه ایالات متحده، با انتشار ویدئویی از شادی عراقیهایی که با شنیدن خبر کشته شدن قاسم سلیمانی، در خیابانهای عراق رقص و پایکوبی میکنند، در توئیتر نوشت: عراقیها، عراقیها، در خیابان برای آزادی میرقصند. آنها بسیار خرسندند که سرلشکر سلیمانی دیگر وجود ندارد.[۲۴] او گفت تصمیم پرزیدنت ترامپ در از بین بردن قاسم سلیمانی، جان بسیاری از آمریکاییها را نجات داد و این اقدام، در پاسخ به تهدید حتمی علیه آمریکاییها بود. وی مشغول طراحی نقشهای در منطقه بود که میتوانست جان صدها آمریکایی را به خطر اندازد و این تصمیم آمریکا بر اساس اطلاعات بود.[۲۵]
ریچارد هاست، رئیس اندیشکده شورای روابط خارجی در توییتی گفتهاست اشتباه نکنید، هر جنگی با ایران شبیه جنگ سال۱۹۹۰ خلیج (فارس) یا جنگ سال ۲۰۰۳ عراق نخواهد بود. جنگ در سراسر منطقه رخ خواهد داد. او گفتهاست منطقه (و احتمالاً جهان) آوردگاه چنین جنگی خواهد بود.[۲۶]
لیندسی گراهام، سناتور جمهوریخواه و فرد نزدیک به ترامپ: «اگر حرکات خصومت آمیز ایران ادامه یابد و من کارمند یک پالایشگاه نفت در ایران باشم، به فکر پیدا کردن یک شغل جدید خواهم بود»[۲۷]
پنتاگون در بیانیهای «حمله به خودروهای حامل قاسم سلیمانی و همراهانش را اقدامی دفاعی و قاطعانه خوانده و اعلام کرده که این کار به دستور رئیسجمهوری آمریکا، دونالد ترامپ و برای حفاظت از «نیروهای آمریکایی» انجام شدهاست.» و در ادامه آمدهاست: «این حمله اقدامی پیشگیرانه برای مقابله با حمله به نیروهای آمریکا و متحدانش بوده و ایالات متحده آمادگی هرگونه واکنش از سوی ایران را دارد.»[۲۸]
سفارت آمریکا در بغداد در بیانیهای از شهروندان خود خواست فوراً عراق را ترک کنند.[۲۹]
نیکی هیلی، سفیر سابق ایالات متحده در سازمان ملل: «قاسم سلیمانی تروریستی بود که دستانش به خون آمریکاییها آغشته بود. مرگ او باید مورد تحسین همه کسانی باشد که به دنبال صلح و عدالت هستند.»[۳۰]
نمایندگان دموکرات کنگره آمریکا نسبت به تشدید احتمالی تنشها پس از هدف قرار گرفتن سلیمانی توسط ایالات متحده ابراز نگرانی کردند.[۳۱]
شامگاه ۳ ژانویه ۲۰۱۹ دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا: «بزرگترین و مهمترین وظیفه من به عنوان رئیسجمهوری دفاع از کشورمان و شهروندان آن است. نیروهای نظامی ایالات متحده دیشب به دستور من با اجرای یک عملیات تهاجمی بینقص و دقیق قاسم سلیمانی، بزرگترین تروریست جهان، را هدف قرار دادند.» وی ادامه داد: «سلیمانی در حال برنامهریزی برای اجرای حملات حتمی و تبهکارانه علیه شهروندان و نیروهای نظامی ایالات متحده بود؛ اما ما او را سربزنگاه به دام انداختیم و از بین بردیم. سیاست آمریکا تحت رهبری من در قبال تروریستهایی که به آمریکاییها آسیب رسانده یا در صدد آسیب رساندن به آنها هستند، بسیار روشن بودهاست.».[۳۲][۳۳]
۴ ژانویه ۲۰۱۹ مایک پمپئو وزیر خارجه ایالات متحده آمریکا: «دستان سلیمانی به خون آمریکاییها آلوده بود. او کشتار بیش از ۶۰۰ نیروی آمریکایی که در عراق خدمت میکردند را فرماندهی کرد. نیروهایی که فقط مشغول کمک به مردم عراق بودند تا بتوانند در کشورشان به صلح و رفاه برسند.» وی ادامه داد: «ایالات متحده برای پایان دادن به سلطه تروریسم قاسم سلیمانی، گامی قاطع برداشت. ما اطلاعات جامعی داشتیم مبنی بر این که سلیمانی در تدارک یک حمله قریبالوقوع برای کشتن تعداد زیادی آمریکایی بود و ممکن بود تعداد کشتهها به صدها تن برسد. آنچه ما کردیم، جان بسیاری را نجات داد. جان همانهایی که سلیمانی مصمم به کشتنشان بود.»[۳۴]
تام کاتن، سناتور جمهوریخواه و رئیس کمیته فرعی قدرت هوایی و زمینی در کمیته نیروهای نظامی سنا: «قاسم سلیمانی دهها سال مغز متفکر حکومت ترور و وحشت ایران بود و از آن جمله میتوان به مرگ صدها آمریکایی [توسط او] اشاره کرد. امشب او به کیفری که مستحقش بود رسید و همه سربازان آمریکایی که به دست او کشته شدند نیز به آنچه شایسته آن بودند – یعنی عدالت – رسیدند.»[۳۵]
سناتور تد کروز: «پایان کار قاسم سلیمانی، عدالتی فرخنده است که پس از مدتها سرانجام اجرا شد؛ عدالتی برای هزاران آمریکایی که توسط نیروهایش که تحت کنترل ایران بودند در سراسر خاورمیانه کشته یا زخمی شدند و نیز برای صدها هزار سوری و عراقی سُنی که توسط شبهنظامیان او پاکسازی قومی شده بودند.»[۳۶]
سناتور جیم ریچ، رئیس کمیته روابط خارجی مجلس سنا نوشت: «با شادباش به پرزیدنت ترامپ به خاطر این اقدام قاطع و این نتیجه موفقیتآمیز. قاسم سلیمانی مسئول مرگ صدها آمریکایی بود و کشته شدن او فرصتی برای عراق است تا بتواند، آزادانه و بدون کنترل ایران، برای آینده خود تصمیم بگیرد. همانگونه که من پیش از این به دولت ایران هشدار دادهام، آنها نباید خویشتنداری منطقی ما در پاسخ دادن به حملات قبلیشان را به منزله ناتوانی ما تلقی کنند. ایالات متحده همواره با قدرت از منافع و همپیمانانمان در برابر اقدامات و تحریکات تروریستی دفاع میکند.»[۳۷]
مارکو روبیو، سناتور ارشد جمهوریخواه آمریکا: «در پی حملات متعدد سپاه پاسداران، آمریکا و پرزیدنت ترامپ خویشتنداری کردند، خط قرمزهای مشخصی را تعیین کردند، و نسبت به پیامدهای عبور از آنها هشدار دادند. نیروی_قدس ایران مسیر تشدید تنش را برگزید. مقصر رسیدن این لحظه خطرناک، فقط آنها هستند.»[۳۸]
مایک پنس، معاون رئیسجمهوری آمریکا: «پرزیدنت ترامپ دیروز یک تصمیم قاطع گرفت و با از بین بردن یک شیطان صفت که مسئول مرگ هزاران آمریکایی بود، در برابر دولت حامی تروریست ایستاد.»[۳۹]
مایک پمپئو: «در صورتی که جمهوری اسلامی بخواهد برای حمله به اهداف آمریکا برنامهریزی کند، با واکنش این کشور روبهرو خواهد شد.» وی افزود: «در این مورد تردیدی ندارد که رهبری جمهوری اسلامی «پیام» دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا را دریافته است.»[۴۰]
۵ ژانویه ۲۰۲۰ وزارت خارجه آمریکا: «یک ماه پیش قاسم سلیمانی سرکوب بیرحمانه اعتراضات سراسری توسط رژیم ایران را سازماندهی کرد. به دستور او طی یک رشته کشتار [و سرکوب] مورد حمایت دولت که با هدف متوقف کردن اعتراضات مسالمتآمیز و سراسری انجام شد، ۱۵۰۰ ایرانی کشته و ۹۰۰۰ ایرانی نیز دستگیر شدند.»[۴۱] و در ادامه: «دورویی خامنه ای به حدی است که برای تروریستی مثل قاسم سلیمانی سه روز عزای عمومی تعیین میکند و همزمان، والدین سوگوار معترضان کشته شده ایرانی را بازداشت، یا آنها را از سوگواری منع میکند.»[۴۲]
هشدار مایک پمپئو: «در صورتی که ایران بخواهد در انتقام کشته شدن قاسم سلیمانی به آمریکاییها یا منافع آنها حمله کند امکان دارد که ارتش آمریکا تعداد بیشتری از رهبران این کشور را هدف قرار دهد.»[۴۳] وی تأکید کرد: «ضربه زدن به هدفهای احتمالی در ایران مطابق با قوانین بینالمللی صورت خواهد گرفت.»[۴۴]
تد کروز و لیندسی گراهام سناتورهای جمهوریخواه دوشنبه ۱۶ دی در پیامی اعلام کردند بنا داردند طرحی را به سنا ارائه کند که از اعضای نظامی و اطلاعاتی آمریکا که در کشته شدن قاسم سلیمانی حضور داشتند، تقدیر شود.[۴۵]
۷ ژانویه ۲۰۲۰ مارک اسپر، وزیر دفاع ایالات متحده آمریکا: «قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران، در حال برنامهریزی برای حملاتی بود که قرار بود ظرف چند روز انجام شود.» وی ادامه داد: «احتمال میدهیم که ایران به نوعی کشتن فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران را تلافی کند.» … «این تلافی میتواند از طریق گروههای نیابتی مورد حمایت ایران یا خود ایران صورت گیرد.» … «ما برای هر احتمالی آمادهایم؛ و بعد متناسب با آن پاسخ میدهیم». … «ما به دنبال آغاز جنگ با ایران نیستیم ولی آمادهایم هر جنگی را پایان بدهیم».[۴۶]
۷ ژانویه ۲۰۲۰ مایک پومپئو، وزیر امور خارجه آمریکا: «قاسم سلیمانی وقتی که هدف حمله پهپادی ارتش آمریکا قرار گرفت برای یک مأموریت صلحآمیز در بغداد به سر نمیبرد.» وی ادامه داد: «ظریف تبلیغاتچی رژیم است و این دروغها را میگوید». … «هیچکسی نمیتواند باور کند یا پیشینهای وجود داشته باشد که نشان دهد این دیپلمات و آقای محترم آمده بود بغداد که یک مأموریت صلح انجام دهد. ما میدانیم این دروغ است. این پروپاگاندای ایران است. ما قبلاً هم از این دروغها شنیده بودیم».[۴۷][۴۸][۴۹]
۷ ژانویه ۲۰۲۰ رابرت اوبراین، مشاور امنیت ملی آمریکا: «ایرانیها هر روز تهدید میکنند که این اقدام را تلافی میکنند و ما این تهدیدها را از نزدیک دنبال میکنیم». وی ادامه داد: «امنیت ایالات متحده آمریکا اکنون بیشتر است چرا که طی چهار ماه گذشته توانستیم دو تهدید بزرگ شامل ابوبکر البغدادی و قاسم سلیمانی را از میان برداریم و رهبران جهان بابت این اقدامات به ما تبریک گفتند».[۵۰][۵۱]
۷ ژانویه ۲۰۲۰ مایک پومپئو، وزیر امور خارجه آمریکا: «بگذارید بگویم چه کسی به فرهنگ ایرانی آسیب رساندهاست؟ ایالات متحده آمریکا نبود، آیتاللهها بودند. اگر میخواهید بدانید که چه کسی مردم را از آزادیهای مذهبی محروم کردهاست، جلوی فرهنگ باستانی و عمیق مردم ایران را گرفته و نگذاشتهاست که ادامه پیدا کند، نمیگذارند که مردم ایران به مقبره کوروش بروند؛ ایالات متحده نبودهاست، آیتاللهها بودند».[۵۲][۵۳]
آدام شیف رئیس کمیته اطلاعات مجلس نمایندگان آمریکا و نماینده دموکرات ایالت کالیفرنیا، معتقد است رئیسجمهور آمریکا و مقامهای ارشد دولت وی، دروغبافی میکنند تا این حمله تروریستی را توجیه کنند.[۵۴] [۵۵]
۱۳ ژانویه ۲۰۲۰ مایک پمپئو، وزیر امور خارجۀ آمریکا: «کشتن قاسم سلیمانی، در چارچوب راهبرد عمومی بازدارندۀ دولت آمریکا انجام گرفته است.»[۵۶]
۱۴ ژانویه ۲۰۲۰ دونالد ترامپ در کارزار انتخاباتی خود در ایالت ویسکانسین و در برابر جمع گسترده هواداران خود بار تاکید کرد که قاسم سلیمانی باید ۲۰ سال پیش کشته میشد. قاسم سلیمانی و سپاه قدس که او فرماندهی آنرا بهعهده داشت باعث کشته شدن بسیاری از سربازان آمریکایی و معلول شدن بسیاری دیگر شده بود.[۵۷]
مقامات عراقی
پارلمان عراق در واکنش به این واقعه طرح اخراج نیروهای امریکایی از این کشور را تصویب کرد.[۵۸][۵۹][۶۰]
در پی این اقدام امریکا، وزارت خارجه عراق در دو نامه جداگانه، به شورای امنیت و سازمان ملل متحد شکایت کرد. در این شکایت این اقدام امریکا نقض حاکمیت عراق عنوان شده است. [۶۱][۶۲]
عادل عبدالمهدی نخستوزیر عراق با انتشار بیانیهای کشته شدن قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس را به شدت محکوم کرد و آن را نقض حاکمیت ملی عراق مغایر با شرایط حضور سربازان آمریکایی در عراق دانست.[۶۳]
برهم صالح رئیسجمهور عراق با ابراز اندوه و تأسف از این حادثه گفت که ما این حمله را محکوم میکنیم و بدون شک تبعات امنیتی برای عراق و منطقه به دنبال خواهد داشت. وی همچنین از همه طرفها خواست که خویشتنداری نشان دهند و منافع ملی را ارجح قرار دهند.[۶۴]
محمد الحلبوسی رئیس پارلمان عراق ضمن محکوم کردن عملیات آمریکا آن را نقض آشکار حاکمیت این کشور و زیرپا گذاشتن معاهدات بینالمللی دانست.[۶۵]
معاون اول رئیس مجلس عراق با انتشار یک بیانیه کتبی بیان کرد که دیگر وقت متوقف کردن گستاخیهای آمریکا در عراق فرا رسیدهاست. در اجلاس فردا پیرامون موجودیت نظامی آمریکا در عراق تصمیمات مهمی اتخاذ خواهد شد.[۶۳]
مقتدی صدر سفارت آمریکا در بغداد را «سفارت شر» نامید و خواستار تعطیلی سفارت آمریکا در بغداد و لغو توافق امنیتی با این کشور شد.[۶۶][۶۷][۶۸] وی همچنین مردم عراق را به برگزاری تظاهرات میلیونی در محکومیت حضور نظامیان امریکا و تجاوزات آن در عراق فراخواند.[۶۹]
مقامات سایر کشورها
آملی دو مونشالین، وزیر امور اروپایی فرانسه: «کشته شدن قاسم سلیمانی، جهان را بسیار خطرناک خواهد کرد و خواستار تلاش برای تنشزدایی در خاورمیانه شد.»[۲]
سخنگوی ارتش اسرائیل کمک دستگاه اطلاعاتی اسراییل در این ترور را رد کرد و تاکید کرد: «ارتش اسرائیل هیچ نقشی نداشت و این یک عملیات آمریکایی بود.»[۷۰]
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، گفت: «آمریکا نیز درست همانند اسرائیل از حق دفاع از خود برخوردار است. قاسم سلیمانی مسئول مرگ شمار زیادی از آمریکاییها و بسیاری از بیگناهان دیگر بود. او سرگرم برنامهریزی برای اجرای حملات بیشتری بود. پرزیدنت ترامپ به خاطر اقدام قاطعانه، سریع، و توانمندانهاش شایسته تقدیر است. اسرائیل در کنار ایالات متحده آمریکا و تلاش مشروع آن برای صلح، امنیت، و دفاع از خود میایستد.»[۷۱]
اولریک دمر، سخنگوی دولت آلمان، گفت که اقدام آمریکا در عراق در واکنش به تحریکات نظامی گسترده جمهوری اسلامی بود. ما با نگرانی بسیار زیاد فعالیتهای ایران در منطقه را دنبال میکنیم. خطر افزایش تنشها بسیار بالا است، اما آلمان برای از بین بردن این تنشها تلاش خواهد کرد.[۷۲] همچنین این کشور اعلام کرد که تعدادی از نیروهای خود را که در عراق مستقر هستند از این کشور خارج میکند.[۷۳]
دومنیک راب، وزیر خارجه بریتانیا، نیز اعلام کرد که «بریتانیا همیشه به تهدید تهاجمی از سوی نیروهای قدس سپاه ایران به رهبری قاسم سلیمانی اذعان کردهاست، اما درگیری بیشتر به نفع ما نیست.»[۷۴]
سفارت فرانسه در تهران به شهروندانش توصیه کرد که از هرگونه اجتماع خودداری کنند و با احتیاط عمل کنند و از عکس گرفتن در فضاهای عمومی خودداری کنند.[۷۵]
۵ ژانویه ۲۰۲۰ دومینیک راب، وزیر خارجه بریتانیا ضمن توصیف قاسم سلیمانی به عنوان یک تهدید منطقهای، گفت: «وضعیتی را که آمریکا خود را در آن میدید درک میکند.» وی ادامه داد: «ما باید اقدامات خبیثانه ایران را مهار کنیم ولی همچنین باید از تنشها بکاهیم و وضعیت را به ثبات ببریم.»[۷۶][۷۷]
بوریس جانسون، نخستوزیر بریتانیا در ۱۵ دی ۱۳۹۸ (۵ ژانویه) ۲۰۲۰ گفت: سلیمانی در اعمالی که به مرگ هزاران بیگناه انجامید نقش داشت. او اقدامهای قاسم سلیمانی را عامل “بیثباتی” در منطقه خواند و گفت، او “مسئول الگویی از رفتار ویرانگر و بیثباتکننده در منطقه بود که به او نقش رهبریکننده در اعمالی میداد که به مرگ هزاران شهروند غیرنظامی بیگناه و پرسنل غربی انجامید.[۷۸] بوریس جانسون با بیان این که از کشته شدن سلیمانی متأسف نیست با اشاره به تهدید ایران به تلافیجویی افزود، فراخوان انتقام و تلافیجویی «صرفاً به خشونت بیشتر در منطقه منتهی میشود».
رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه در مصاحبه با سی ان ان ترک، گفت: «ترکیه مخاطرات ناشی از ترور سردار قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس ایران در حمله پهپادی روز جمعه آمریکا را با نگرانی پیگیری میکند؛ ترور فرمانده ارشد یک کشور اقدامی نیست که بدون پاسخ بماند.» رئیسجمهوری ترکیه روز گذشته نیز در اظهاراتی گفته بود: «سلیمانی به تصور غلط برخی افراد، کسی نبود که بخواهد مانند سران داعش خلیفه بشود. اگر آمریکاییها سلیمانی را تروریست دانسته و وی را کشتند، پس چگونه به تروریستها در سوریه کمک میکنند»؟[۷۹]
۵ ژانویه ۲۰۲۰ امانوئل ماکرون، رئیسجمهور فرانسه ضمن تأکید بر همبستگی فرانسه با متحدان خود گفت: «فرانسه مصمم است تا با همکاری شرکای منطقهای و بینالمللی در راستای کاهش تنشها در منطقه گام بردارد.»[۸۰]
۶ ژانویه ۲۰۲۰ ینس استولتنبرگ رئیس وقت ناتو در کنفرانس مطبوعاتی به وظیفه ایران برای تنش زدایی و جلوگیری از هرگونه تحریک پرداخت و در مقابل سوالات خبرنگاران در خصوص ترور سلیمانی توسط آمریکا، از محکوم کردن آن خودداری کرد و به تشکر از آمریکا «برای گزارش مطالب مربوط به عملیات» اکتفا کرد.[۸۱]
۷ ژانویه ۲۰۲۰ آنهگرت کرامپ-کارن باوئر، وزیر دفاع آلمان: «بهطور شفاف میگویم که ایران مسئول افزایش تنش در منطقه بودهاست و بنابراین، این مسئولیت ایران است که برای کاهش تنش همکاری کند.»[۸۲] در ۱۵ دی ماه ۱۳۹۸ به دنبال اظهارات برخی مقامات آلمان در حمایت از این اقدام آمریکا کاردار سفارت آلمان در تهران در غیاب سفیر به وزارت امور خارجه احضار شد.[۸۳][۸۴][۸۵]
روسیه و سوریه در یک بیانیه مشترک افزایش تعداد نیروهای آمریکایی در منطقه را محکوم کردند و این اقدام آمریکا را مانع دیگری در بازگشت آوارگان سوری به وطن شان خواندند.[۸۶]
سازمانهای بینالمللی
اگنس کالامارد، گزارشگر ویژه سازمان ملل، با انتشار پیامهایی در توئیتر نوشت: «ترور هدفمند قاسم سلیمانی و ابومهدی مهندس غیرقانونی و نقض قوانین حقوق بینالملل است.[۸۷]»
گروهها و سازمانها
سید حسن نصرالله دبیرکل حزبالله لبنان با تسلیت این حادثه و اشاره به اینکه پیروزیهای محور مقاومت به برکت خون سلیمانی، بیشتر خواهد شد گفت که «مجازات و انتقام عادلانه از شرورترین قاتلان جنایت کار در جهان و منطقه، مسئولیت و امانت همهٔ مجاهدان در امتداد دنیا خواهد بود.[۸۸][۸۹]»
حشد شعبی عراق ضمن تسلیت به سید علی خامنهای و سید علی سیستانی، خبر کشته شدن سلیمانی و ابومهدی المهندس را دردناک و غمانگیز توصیف کرد و این حادثه را عامل پشیمان شدن دشمنان دانست و گفت که «این جنایت ملت عراق را برای اخراج امریکاییها از کشورشان مصممتر خواهد کرد».[۸۹]»
گردانهای حزبالله عراق در بیانیه ای ضمن محکوم کردن حمله آمریکا به فرودگاه بغداد، آن را آغازی بر پایان حضور آمریکاییها در عراق دانست. در این بیانیه آمدهاست که این حادثه عراق و منطقه و نیز جهان را در مقابل تحولی خطرناک قرار داده و «بدون شک، مسئول پیامدهای وخیم آن آمریکا، رژیم صهیونیستی و دولتهای شرور و جنایتکار است و بهای گزاف آن را خواهند پرداخت».[۹۰]»
رهبران شورای همبستگی پاکستان -که متشکل از ائتلاف ۳۵ حزب سیاسی و مذهبی میباشد- حمله تروریستی آمریکا در عراق را که منجر به کشته شدن سلیمانی و همرزمانش شد را به شدت محکوم کرد و این حمله را حمله به کل جهان اسلام خواند، و عنوان کردند که منطقه تحمل حضور نیروهای آمریکا را ندارد و باید از این منطقه خارج شوند. رهبران این شورا به میزبانی سناتور سراج الحق و با حضور مولانا ابوالخیر (رئیس شورا) طی جلسهای در شهر لاهور به قتل سلیمانی واکنش نشان داده بودند.[۹۱]
سید مقتدی صدر رهبر جریان صدر عراق در پیامی این حادثه را به مرجعیت، رهبری، ملت و دولت جمهوری اسلامی ایران تسلیت گفت و بیان کرد که «هدف قرار دادن او توسط استکبار جهانی، هدف قراردادن جهاد، معارضه و روحیه انقلابی بینالمللی است.[۹۲]»
هادی عامری رئیس ائتلاف فتح و جانشین حشد الشعبی عراق ترور ابومهدی المهندس و قاسم سلیمانی را «اقدامی جنایتکارانه و کثیف» دانست و از اعضای پارلمان خواست که تصمیم جسورانه خود برای اخراج نیروهای بیگانه از عراق را اتخاذ کنند.[۹۳]
متن بیانیه طالبان در خصوص قتل قاسم سلیمانی
گروه طالبان در بیانیه ای با ابراز تاسف از کشته شدن قاسم سلیمانی، با نامیدن او به عنوان مجاهدی بزرگ، این اقدام را ناشی از وحشت آمریکاییها دانست و اعلام کرد که جهاد در برابر آمریکا ادامه دارد[۹۴] و عنوان کرد: از بارگاه خداوند متعال برای این مجاهد بزرگ جنت الفردوس و برای خانواده و متعلقین او صبر جمیل و اجر جزیل مسئلت داریم.[۹۵]
شرکت امریکایی شورون به دنبال این اقدام ترامپ در یک اقدام احتیاطی، کارکنان خارجی خود در عراق را از این کشور خارج کرد.[۹۶][۹۷]
افراد سرشناس
اردشیر زاهدی، وزیر خارجه ایران و آخرین سفیر ایران در ایالات متحده آمریکا در دورهٔ محمدرضا شاه پهلوی، در گفت و گویی با بیبیسی ضمن تمجید قاسم سلیمانی، او را در ردیف قهرمان نظامی دیگر کشورها نظیر برنارد لاو مونتگومری، شارل دو گل، داگلاس مکآرتور و دوایت آیزنهاور قلمداد و تأکید کرد: «قاسم سلیمانی یک سرباز وطنپرست بود».[۹۸]
یراوند آبراهامیان تاریخنگار ارمنی آمریکایی در مورد اثرات ترور وی به دست دولت آمریکا گفت: تا کنون دولت ایالات متحده آمریکا در نزد ایرانیان به عنوان دولتی توطئهگر شناخته میشد. پس از این واقعه ایرانیان این دولت را به عنوان دولتی تروریست در یاد خواهند داشت که نه تنها افراد را میکشد بلکه در فرودگاه بینالمللی و در یک کشور خارجی آنها را میکشد. با هر تعریفی این عمل تروریسم توصیف خواهد شد.[۹۹]
محمود دولتآبادی: من نیز در اندوه عمیق ازدست دادن آن انسانی که شخصاً دورادور دوست میداشتمش، سوگوارم.[۱۰۰]
چند تن از هنرمندان ایرانی از جمله فقیهه سلطانی، رضا صادقی، علیرام نورایی و کارن همایونفر پیامهای تسلیت برای کشته شدن قاسم سلیمانی در صفحه اینستاگرام خود منتشر کردند اما اینستاگرام این پیامها را حذف کرد.[۱۰۱] احمد خمینی، نتیجه روحالله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی در این رابطه نوشت: «آزادی به سبک اینستاگرام! باز هم عکس را پاک کردند!» جمعه شب، سوم ژانویه به وقت واشینگتن در شرق آمریکا، یک سخنگوی شبکه اجتماعی فیسبوک که مالک اینستاگرام است، در پاسخ به پرسش بیبیسی فارسی در این خصوص گفت علت حذف برخی پستهای مرتبط با کشته شدن قاسم سلیمانی در شبکه اجتماعی مربوط به تعهدات این شبکه در قبال تحریمهای آمریکا علیه ایران است.[۱۰۲]
مایکل مور، کارگردان و مستندساز آمریکایی که همواره یکی از منتقدان سیاستهای آمریکا بوده، پس از انتشار خبر کشتهشدن قاسم سلیمانی در اینستاگرام خود آمریکاییها را حامی جنگ خواند و به طعنه نوشت: «ایران به دنبال جنگ است! ببینید چقدر کشورش را نزدیک پایگاههای نظامی ما قرار دادهاست!» وی در پست دیگری ضمن دعوت مردم به تماشای فیلم کارگران مشغول کارند به کارگردانی مانی حقیقی نوشت:[۱۰۳]
«
ایرانیها فیلمهای فوقالعادهای میسازند و جایزه اسکار و دیگر جوایز در سراسر جهان برنده میشوند، فیلمهایی در جهت آزادی بیان که برخی مواقع چندان هم به مذاق برخی خوش نمیآید. فیلم فوقالعادهای که این هفته میتوانید رایگان تماشا کنید، «کارگردان مشغول کارند» است. این فیلم دربارهٔ گروهی از افراد از طبقه متوسط ایرانیهاست که برای گذراندن و اسکی به خارج از تهران سفر میکنند و در آنجا به صخره بزرگی برخورد میکنند که در لبه یک پرتگاه قرار دارد و مصمم میشوند این تخت سنگ بزرگ را تکان دهند و به قعر دره پرتاب کنند. آیا این فیلم تمثیلی جالب از ایجاد تغییرات سیاسی است؟ یا داستان گروهی از افراد “کله شق” است که نمیخواهند یک تخته سنگ جلوی آنها را بگیرد؟ برخی مواقع تغییرات زمانی روی میدهد که شما دست از تلاش برداشتهاید. یک فیلم ساده و زیبا. ایرانیها عاشق هالیوود هستند. آنها ما را دوست دارند. همه آنچه در حال روی دادن است نباید اتفاق بیافتد. این دیوانگی است. معذرت میخواهیم. به جای شلیک کردن به مردم فیلم بسازید و به جای جنگ ساختن فیلم بسازید!
»
فرح پهلوی با تأکید بر «حفظ و حراست آثار فرهنگی ایران» به عنوان یک خواست ملی، خطاب به رهبران سیاسی جهان نوشت که آنها میتوانند «دوستی و همبستگی ملت ایران را با خود داشته باشند.»[۱۰۴]
شبکههای اجتماعی
پس از ترور قاسم سلیمانی موجی از اظهارنظر در شبکههای اجتماعی شکل گرفت.[۱۰۵] خبرگزاری فارس وابسته به سپاه پاسداران گفت به دنبال ترور سلیمانی هشتگ سلیمانی با نزدیک به یک میلیون تکرار به روند سوم جهانی تبدیل شد.[۱۰۶] هشتگ دیگری که به یکی از ده موضوع داغ تویتر تبدیل شده بود، هشتگ ایران عزیز بود که در آن کاربران به شوخی خواستار عدم حمله ایران به منطقه یا ایالت خودشان میشدند.[۱۰۵] به دنبال عذرخواهی بازیگر آمریکایی رز مکگوان از طرف ۵۲ درصد آمریکاییهایی که به ترامپ رای نداده بودند از ایران با هشتگ ایران عزیز بعضی کاربران آمریکایی هشتگی با عنوان برو ایران علیه وی راه انداختند.[۱۰۷] وبگاه خبرگزاری دولتی ایالات متحده آمریکا یا صدای آمریکا گفت برخی از کاربران ایرانی در توئیتر با حدود ۱۳۰ هزار تکرار هشتگ IraniansDetestSoleimani به معنای «ایرانیها از سلیمانی متنفرند» طوفان توئیتری به راه انداختند.[۱۰۸]
در روز جمعه ۱۰ ژانویه ۲۰۲۰ سخنگوی فیسبوک اعلام کرد پستهای قاسم سلیمانی در اینستاگرام و شرکت مادر آن فیسبوک به دلیل رعایت تحریمهای آمریکا علیه ایران حذف میشود.[۱۰۹][۱۱۰]
تظاهرات
ایران
تظاهرات در تبریز به خاطر کشته شدن قاسم سلیمانی
در ایران مردم برخی شهرها پس از نماز جمعه در اعتراض به ترور قاسم سلیمانی به خیابانها آمده و با برپایی تظاهرات این اقدام را محکوم کرده و با سردادن شعارهای «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسرائیل» خواستار برخورد شدید سپاه با عاملان آن شدند.[۱۱۱][۱۱۲][۱۱۳][۱۱۴][۱۱۵] در شهر کرمان زادگاه سلیمانی جمعی از مردم در روز جمعه مقابل خانه قاسم سلیمانی و حسینیه ثارالله این شهر تجمع کرده و به عزاداری پرداختند.[۱۱۶][۱۱۷]
سایر کشورها
در پاکستان نمازگزاران، فعالان سیاسی و اعضای گروههای مذهبی شهر کارگیل کشمیر پس از نماز جمعه تجمع اعتراض آمیز برگزار کرده و با سر دادن شعارهای «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسرائیل» پرچم آمریکا را به آتش کشیدند.[۱۱۸][۱۱۹] در شهرهای لاهور و کراچی پاکستان نیز نمازگزاران جمعه دست به تجمع زدند. در جنوب هندوستان مسلمانان ایالت بنگلور پس از نماز جمعه در مسجد عسگری به عزاداری پرداختند.[۱۱۹]
در عراق جمعی از مردم استان دیاله در شرق این کشور عصر جمعه با برپایی تظاهراتی ضد آمریکایی، این حمله آمریکا را محکوم کردند.[۱۲۰] در شهر کربلا نمازگزاران جمعه در حرم حسین بن علی پس از قرائت پیام سیستانی، شعار «کلّاً کلّا آمریکا» (آمریکا هرگز، هرگز) و «لبیک یا حسین» سر دادند.[۱۲۱][۱۲۲]
در لندن مخالفان ترور سلیمانی مقابل دفتر نخستوزیری تظاهرات کردند، این تظاهرات که از سوی پویش ائتلاف توقف جنگ انگلیس سازماندهی شده بود محل حضور جمعی از اشخاص بلندپایه حزب مخالف دولت نیز بود. لیندزی جرمن عضو ارشد این پویش انگلیسی در سخنانی از اقدامات ترامپ انتقاد کرد و اظهار داشت از زمانی که ترامپ از برجام خارج شد در پی به راه انداختن جنگ با ایران بود و ترور مقام بلندپایه نظامی ایران را موید این گفته خود عنوان کرد چرا که به عقیده وی آمریکا میداند تبعات این اقدام چیست. وی این اقدام آمریکا را غیرقانونی دانست و از انگلیس خواست بدون فوت وقت آن را محکوم نماید.[۱۲۳]
هفتاد شهر آمریکا و تورنتو کانادا شاهد تظاهراتی در مخالفت با جنگ بود. در این تظاهرات دست نوشته و بنر و پلاکاردهایی مشاهده میشد که بر آنها نوشتههایی با مضمون لزوم خروج آمریکا از عراق و کشورهایی نظیر افغانستان و سوریه بود، همچنین نوشتههایی با مضمون نهی از جنگ با ایران و حتی توقف تحریم ایران وجود داشت. به گزارش سایت عصر ایران در واشینگتن مقابل کاخ سفید و لس آنجلس میدان تایمز محل تظاهرات و تجمع بود.[۱۲۴]
تجمعات
عصر روز جمعه جمعی از مردم تهران مقابل دفتر سازمان ملل تجمع کرده و شعارهای «مرگ بر آمریکا»، «مرگ بر اسرائیل»، «ای رهبر آزاده آماده ایم آماده»، «این همه لشکر آمده به عشق رهبر آمده» سر دادند.[۱۲۵][۱۲۶][۱۲۷] در این تجمع مردم خواستار واکنش قاطع نهادهای نظامی در مقابل این اقدام آمریکا شدند.[۱۲۵] همچنین در ساعات پایانی روز جمعه ۱۳ دی شماری از دانشجویان دانشگاههای تهران در محکومیت حمله آمریکا مقابل دفتر حافظ منافع آمریکا در ایران تجمع کرده و با دردست داشتن پلاکاردهایی شعارهای ضدآمریکایی و ضد اسرائیلی سر دادند.[۱۲۸] مردم مشهد نیز جمعه شب با تجمع در میدان فلسطین و مقابل کنسولگری عراق در مشهد، شعار «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسرائیل» سر دادند.[۱۲۹]
آیین خاکسپاری گسترده و رویدادهای آن
مراسم تشییع قاسم سلیمانی در اهواز (۱۵ دی ۱۳۹۸)
مراسم تشییع قاسم سلیمانی در تهران (۱۶ دی ۱۳۹۸)
نوشتار اصلی: تشییع جنازه و خاکسپاری قاسم سلیمانی
در ۱۴ دی ۱۳۹۸، پیکر قاسم سلیمانی، ابومهدی المهندس و سایر کشته شدگان عملیات آذرخش کبود در بغداد و کاظمین تشییع شد. هزاران نفر از مردم عراق در این مراسم حضور یافتند.[۱۳۰]
در ۱۵ دی ۱۳۹۸، دنباله مراسم تشییع پیکر این جانباختگان در شهرهای اهواز و مشهد پیگیری شد. در این مراسم جمعیت بسیار گستردهٔ چند صد هزار نفری شرکت کردند.[۱۳۱]
پیکرهای نامبردگان در ۱۶ دی ۱۳۹۸، در شهرهای تهران و قم همراهی شدند. مراسم نماز میت به امامت علی خامنه ای در دانشگاه تهران برگزار شد. رهبر ایران با چشمانی اشکبار بر آنان نماز خواند.[۱۳۲] در مراسم تشییع در تهران، جمعیت چند میلیونی مردم گرد آمدند و برخی رسانهها آن را شلوغترین مراسم تشییع پس از تشییع روحالله خمینی دانستند.[۱۳۳]
کشتهشدن تشییعکنندگان
در ۱۷ دی ۱۳۹۸ تعداد ۵۶ تن از افراد تشییع کننده قاسم سلیمانی در کرمان جان خود را از دست دادند[۱۳۴]و ۲۱۱ تن مصدوم شدند.[۱۳۵]
علت حادثه از زبان یکی از مصدومان حادثه که جوانی ۲۶ ساله بود و خود را حمید معرفی کرد به خبرنگار ایرنا گفتهاست: در میدان آزادی و ابتدای خیابان بهشتی ایستاده بودم و منتظر شروع مراسم بودیم که ناگهان جمعیت به سمت خیابان شریعتی هجوم آوردند و تعدادی از مردم برای فرار از موج تشییع کنندگان به سمت کوچه شماره ۲ فرعی رفتیم. وی افزود: در ابتدای کوچه مأموران انتظامات مراسم از عبور مردم جلوگیری کرده و سعی کردند آنها را به عقب برانند که متأسفانه افرادی تعادل خود را از دست داده و به زمین افتادند و در ازدحام جمعیت فوت کردند یا مصدوم شدند. این شهروند کرمانی تصریح کرد: اگر مسیرهای فرعی باز بودند از ازدحام جمعیت کاسته میشد، اما دستاندرکاران مراسم اصرار داشتند مردم به خیابان اصلی برگردند و باعث این حادثه تلخ شدند.[۱۳۶]
تشییع و تدفین قاسم سلیمانی به دلیل تلفات به زمانی دیگر موکول شد.[۱۳۷] و پیکر او در نهایت در بامداد ۱۸ دی ۱۳۹۸ و پس از حمله ایران به پایگاه آمریکایی عین الاسد، در گلزار شهدای کرمان دفن شد.[۱۳۸]
مهمترین پیامدها
حمله موشکی ایران به پایگاههای نظامی آمریکا
نوشتار اصلی: حمله به پایگاه هوایی عین الاسد
در ساعات اولیه چهارشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۸ ایران در عملیاتی با نام شهید قاسم سلیمانی با پرتاب دهها موشک بالستیک از کرمانشاه به سمت پایگاه عینالاسد آمریکا در استان انبار عراق آغاز شد. جمهوری اسلامی ایران با این حمله به عملی نمودن تهدیدهای خود مبنی بر انتقام خون قاسم سلیمانی اقدام نمود.[۱۳۹][۱۴۰] در ساعات اولیه پس از حمله یک مقام آگاه در سازمان اطلاعات سپاه گفت که «دست کم ۸۰ نظامی آمریکایی در این حمله کشته و حدود ۲۰۰ نفر زخمی شدهاند.[۱۴۱][۱۴۲][۱۴۳]» ادعایی که توسط هیچ رسانه مستقل و غیرایرانی تایید نشده و برعکس همۀ رسانه ها در جهان ادعای مقامات آمریکایی که این عملیات هیچ تلفات و حتی خسارت قابل ذکری نداشته را تایید کردند.[۱۴۴] [۱۴۵] همچنین تمام کشورهای عضو ائتلاف ضد داعش که نیروهایی در همان پایگاه داشتند نیز تایید کردند که هیچ تلفاتی متحمل نشده اند.[۱۴۶] در روزهای بعد سایت تابناک متعلق به محسن رضایی هم از مواضع قبلی کوتاه آمده و پذیرفت که این عملیات تلفاتی برای آمریکا نداشته و آن را حرکتی هوشمندانه برای ایران دانست که در عین بی پاسخ نگذاشتن ترور قاسم سلیمانی، ایران را به جنگ با آمریکا نکشاند.[۱۴۷] یکی از دلایل بی تلفات بودن این حملات، خبر داشتن آمریکاییها، عراقی ها و سایر نیروهای ائتلاف ضد داعش از این حملات دانسته شده است. وزیر دفاع آمریکا خسارات را شامل چادرها، مسیرهای حرکت خودرو، پارکینگ و هلیکوپترهای اوراقی دانست.[۱۴۸] سی.ان.ان در گزارشی تصویری از داخل پایگاه از تخریب سلف غذاخوری سربازان آمریکایی خبر داد.[۱۴۹] تصاویر ماهواره ای نشان میدهد که پنج ساختمان توسط پنج موشک منهدم شده اند.[۱۵۰]
همزمان با آیین خاکسپاری قاسم سلیمانی، موشکباران[۱۵۱] دو پایگاه هوایی آمریکا در عراق آغاز شد.[۱۵۲] موشکهای پرتابی برپایه برخوردگاه (عین الاسد. ۴۳۰ کیلومتر) و اندازه آنها تا پرتابگاه (شاید کرمانشاه) از گونه فاتح ۳۱۳ با برد ۵۰۰ کیلومتر گمانه زنی شدهاند. شبکه خبر گونه این موشکها را از کلاس فاتح، ذوالفقار و موشک بی بالچه قیام گزارش کردهاست.[۱۵۳][۱۵۴] سرعت بالای موشکهای فاتح ۳۱۳ را شاید بتوان دلیل عدم نابودی موشکهای پرتاب شده از سوی سامانه دفاع ضد موشکی آمریکا موسوم به پاتریوت دانست.[۱۵۵]
همچنین موشکهای قیام در این عملیات از سامانه مختل کننده رادار برخوردار بوده و مجهز به کلاهکهای بارانی بودهاند. موشک نامبرده بویژه از روی نداشتن بالک یا بالچه برای بیشتر سامانههای راداری رهگیری ناپذیر است؛ گرچه به گفته برخی منابع، سامانه پدافند موشکی در رومانی دادههای ارزشمندی را به ناتو مخابره نمودهاست.[۱۵۶]
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در بیانیه رسمی خود موشکباران یادشده را «گام نخست انتقام خون سردار قاسم سلیمانی» نامیدهاست. سرآمد و بزرگترین این پایگاهها، عین الاسد در استان انبار و دیگر اهداف، فرودگاه اربیل بهمراه پایگاه و کنسولگری آمریکا در آنجا و همچنین پایگاه التاجی در شمال بغداد بودند. شمار موشکهای پرتاب شده ۳۵ فروند گزارش شده، ولی پنتاگون ادعا کردهاست که چهار فروند از موشکها در بیابان پیرامون عین الاسد فرود آمده و یکی هم در اربیل به هدف برخورد نکردهاست.[۱۵۷][۱۵۸][۱۵۹][۱۶۰]ارتش عراق شمار موشکها را ۲۲ فروند اعلام نمودهاست.[۱۶۱]
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همچنین از حمله موشکی به پایگاه نظامی التاجی آمریکا در نزدیکی فرودگاه اربیل در منطقه کردستان عراق خبر داد.[۱۶۲][۱۶۳]
سقوط پرواز شماره ۷۵۲ هواپیمایی بینالمللی اوکراین
نوشتار اصلی: پرواز شماره ۷۵۲ هواپیمایی بینالمللی اوکراین
چند ساعت پس از حملات سپاه پاسداران به پایگاههای نظامی آمریکا در پی خونخواهی از قاسم سلیمانی، پرواز مسافر بری شماره ۷۵۲ هواپیمایی بینالمللی اوکراین متعلق به هواپیمایی بینالمللی اوکراین از مبدأ تهران به مقصد کیِف هدف شلیک پدافند هوایی سپاه پاسداران قرار گرفته و سقوط کرد.[۳۲][۷۶][۱۶۴] این هواپیما در تاریخ ۱۸ دی ۱۳۹۸ (۸ ژانویه ۲۰۲۰) ساعت ۶:۱۹ صبح اندکی پس از برخاستن از فرودگاه امام خمینی مورد اصابت سامانه موشکی تور قرار گرفت و کمی بعد در حوالی پرند سقوط کرد. همه ۱۷۶ سرنشین این پرواز جان باختند.[۱۶۵][۱۶۶][۷۶] اولین بار مقامات آمریکایی خبر از احتمال سرنگونیِ این هواپیما در اثر شلیک موشکهای ایرانی سخن گفتند ولی با تکذیب قاطع مقامات دولتی و رسانههای داخلی روبرو شدند. به طوری که تا سه روز پس از حادثه تمام روزنامه ها و شبکه های تلویزیونی ایرانی به غیرممکن بودن ساقط شدن هواپیما توسط سیستم پدافندی ایران پرداختند. ولی در نهایت در تاریخ ۲۱ دی ۱۳۹۸، شلیک موشک به پرواز ۷۵۲ توسط ستاد کل نیروهای مسلح ایران تأیید شد.[۱۶۷][۷۶] دلیل شلیک موشک به این هواپیمای مسافربری، در اطلاعیه ستاد کل نیروهای مسلح، «خطای انسانی غیرعمد» اعلام شدهاست.[۱۰۵]
تعداد دقیق سرنشینان این هواپیما ۱۷۶ نفر بود که از این تعداد ۱۶۷ مسافر و ۹ خدمهٔ پروازی بودهاند. بیشتر مسافران این پرواز (۱۴۰ نفر) ایرانی بودند، با این حال برخی از اتباع خارجی نیز در این پرواز حضور داشتند.[۱۶۸] پس از آن مقامات تأیید کردند که حداقل ۱۳۹ نفر در این هواپیما، ایرانی بودهاند[۱۶۹] که بیشتر آنها پس از تعطیلات زمستانی از طریق اوکراین به کانادا بازمیگشتند.[۱۷۰][۱۷۱][۱۷۲]
اعتراضات دی ۱۳۹۸ ایران
نوشتار اصلی: اعتراضات دی ۱۳۹۸ ایران
به محض اعلام خبر گروههای مختلف و شخصیت های در تمام اصناف به محکوم کردن این اتفاق پرداخته و از فریب و تبلیغات دروغین و انکار رسانه ها و مقامات حکومتی خشمگین شدند. همچنین مراسم و آیین های بزرگداشت برای این درگذشتگان به اعتراض های شدید بر ضد حکومت و سپاه انجامید. اعتراضاتی که از ۲۱ دی ۱۳۹۸ تا امروز ادامه دارد.[نیازمند منبع]
نماز جمعه ۲۷ دی ۱۳۹۸ تهران
نوشتار اصلی: نماز جمعه ۲۷ دی ۱۳۹۸ تهران
در تاریخ ۲۷ تیرماه ۱۳۹۸ نماز جمعه تهران به امامت سید علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران در مصلی تهران برگزار شد. این مراسم پس از ترور قاسم سلیمانی، حمله موشکی ایران به نیروهای آمریکایی در عراق، ساقط شدن پرواز شماره ۷۵۲ هواپیمایی بینالمللی اوکراین از سوی سپاه پاسداران و اعتراضات دی ۱۳۹۸ ایران برگزار شد و نکات مهمی از جانب رهبر ایران در آن مطرح گردید. [۱۷۳] [۱۷۴]
پیامدهای دیگر
اقتصادی
در اولین روز کاری بعد از کشتهشدن سلیمانی شاخص بورس تهران، بیش از ۱۶۰۰۰ واحد سقوط کرد.[۱۷۵] همزمان نرخ دلار آمریکا در بازار ایران ۳۰۰ تومان یافت. در پی سقوط شاخص بورس، شورای عالی بورس ایران روز شنبه ۱۴ دی، تشکیل جلسه داد.[۱۷۶]
قیمت طلا در بازارهای جهانی افزایش یافت.[۱۷۷]
بازارهای سهام آمریکا، اروپا و آسیا در ۱۴ دی، با افت شاخصها مواجه شدند. شاخص داو جونز که میانگین موزون قیمت سهام ۳۰ شرکت صنعتی برتر آمریکایی را نشان میدهد، ۲۷۳ واحد، شاخص کل بورس آلمان (داکس) ۱۸۵ واحد و شاخص بورس ژاپن (نیکی) ۱۸۱ واحد افت کرد.[۱۷۸][۱۷۹]
بعد از کشته شدن سلیمانی قیمت هر بشکه نفت ۴ درصد صعود و به ۷۹ دلار رسید.[۱۸۰][۱۸۱]
افت ارزش جهانی دلار در مقابل سایر ارزها بخصوص ین ژاپن.[۱۸۲]
شرکتهای خارجی حوزه نفت در عراق پس از این حادثه روند خارج کردن کارمندان و نیروهای خود را از عراق آغاز کردند.[۱۸۳]
نظامی
مقتدی صدر، رهبر جنبش صدر در عراق در پی کشته شدن قاسم سلیمانی توسط آمریکا با انتشار پیامی در حساب توئیتر خود دستور از سرگیری فعالیتهای «جیش المهدی» را صادر کرد.[۱۸۴] هرچند چند روز بعد او در واکنشی متفاوت از نیروهای عراقی خواست اقدامی بر ضد آمریکا انجام ندهند.[۱۸۵]
نیروهای حشد شعبی عراق با برگزاری نشستی در روز جمعه اقدام متقابل برای پاسخگویی به این حمله را مورد بررسی قرار دادند و این سازمان از نیروها و حامیانش خواست آماده پاسخ گویی به آمریکا باشند.[۱۸۶]
رادیو ارتش اسرائیل گزارش داد که وزیر جنگ این کشور فرماندهان ارتش و سران امنیتی را در روز جمعه به تل آویو فراخوانده است. همچنین رسانههای عبری زبان از اعلام آماده باش توسط وزارت خارجه اسرائیل به سفارتخانهها و نهادهای دیپلماتیک اسرائیلی در سراسر جهان خبر دادند.[۱۸۷]
به گزارش الجزیره رسانههای اسرائیلی از قول یک افسر آمریکایی عالیرتبه که نامش فاش نشده اعلام کردند که ارتش آمریکا در حالت آماده باش قرار گرفتهاست.[۱۸۸] همچنین مجله آمریکایی نیوزویک اعلام کرد سامانههای دفاع موشکی پاتریوت این کشور در بحرین در حالت آمادهباش قرار گرفتهاند.[۱۸۹]
پارلمان عراق به خروج فوری نیروهای آمریکایی از این کشور رای داد. طبق مصوبه پارلمان عراق، درخواست کمک عراق برای مقابله با داعش لغو میشود و حضور هر نیروی خارجی و استفاده از حریم دریایی، هوایی و زمینی این کشور غیرقانونی است. علاوه بر این اجازه استفاده از سلاح فقط در انحصار دولت عراق خواهد بود.[۱۹۰] اما وزیر دفاع آمریکا مارک اسپر ادعای خروج نیرو از عراق را رد کرد و گفت هیچ برنامهای برای خروج نیرو نداریم.[۱۹۱]
دوشنبه ۱۶ دی وزارت دفاع آمریکا شروع به برنامهریزی برای اعزام شش بمبافکن بی-۵۲ به جزیره دیِگو گارسیا در اقیانوس هند کرد. این جزیره منطقه تحت قلمروی بریتانیا است و حدود دو هزار کیلومتری جنوب دریای عمان است. گفته شده اگر دستور داده شود، بمبافکنهای بی-۵۲ علیه ایران عملیات انجام خواهند داد. اردیبهشت ۹۸ شش بمبافکن بی-۵۲ همزمان با آغاز تنش بین ایران و آمریکا به دستور پرزیدنت ترامپ به قطر اعزام شده بودند، اینبار جزیره دیهگو گارسیا انتخاب شده تا این بمبافکنها دور از تیررس موشکهای ایران باشند.[۱۹۲]
سیاسی
دولت حسن روحانی، روز یکشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۸ (۵ ژانویه) ۲۰۲۰ طی بیانیه ای گام پنجم و نهایی کاهش تعهدات ایران در برجام را اعلام کرد. مطابق این بیانیه، جمهوری اسلامی ایران دیگر با هیچ محدودیتی در حوزه عملیاتی (شامل ظرفیت غنی سازی، درصد غنی سازی، میزان مواد غنی شده، و تحقیق و توسعه) مواجه نیست.[۱۹۳][۱۹۴]
خروج فوری نیروهای آمریکایی از عراق در مجلس عراق به تصویب مجلس عراق رسید.[۱۹۵]
درحالیکه بلافاصله پس از حمله پهپادی آمریکا علیه قاسم سلیمانی، عراق از آمریکا به سازمان ملل شکایت کرد، پس از حملات ایران به پایگاههای آمریکایی در عراق، آن کشور از ایران نیز به همان سازمان به جرم نقض حاکمیت عراق و عدم رعایت حسن همجواری شکایت کرد.[۱۹۶]
در ۱۷ دی ۱۳۹۸ مجلس ایران همهٔ اعضای وزارت دفاع ایالات متحده و شرکتها و مؤسسات وابسته آن را «تروریست» اعلام کرد و بودجهٔ جاری سپاه قدس را ۲۰۰ میلیون یورو افزایش داد. به گفتهٔ رئیس مجلس، علی خامنهای اجازهٔ برداشت ۲۰۰ میلیون یورویی از صندوق توسعه ملی ایران را دادهاست.[۱۹۷]
سنای آمریکا در جهت تامین امنیت اسراییل کمک 3.3 میلیارد دلاری به آن کشور را تصویب کرد.[۱۹۸]
چهار نفر در اصفهان به اتهام «توهین» به قاسم سلیمانی بازداشت شدند.[۱۹۹]
پدر حاج قاسم
سردار صپهبد چند سال در کشورهای عراق و سوریه بوده
نقش ايران در ثبات و صلح در منطقه خاورميانه
تهران- ايرنا- جمهوري اسلامي ايران بدون توجه به تحولات آتي همچنان يك بازيگرراهبردي ومهم درمنطقه بوده و در آينده نيز خواهد بود، موقعيت راهبردي ايران كشور را از امتياز متعددي در جغرافياي سياسي منطقه اروپا، غرب آسياو خليج فارس برخوردار ميسازد.
شاپور فرهادي دانشجوي ارشد روابط بينالملل در سرمقاله اي در روزنامه مردم سالاري، نوشته است: دنياي امروز بيشتر از ساير دوران تشنه صلح و ديدن روي خوش خود ميباشد و اين امر بيشتر از هرجاي دنيا در منطقه حساس و پرتنش خاورميانه احساس ميشود. وقتي ازصلح حرف ميزنيم چه رفتار و يا واكنشي درذهن ما پديدار ميشود؟ پايان جنگ وخونريزي؟سازش وآشتي؟ پيمان نجنگيدن؟ اينها بديهيترين معناي صلح ميباشد. صلح يك آرمان جهاني تلقي ميشود و در اصل براي پايان دادن به خصومت و نزاع بين متخاصمين وضع گرديده است. منطقه خاورميانه به جهت برخورداري ازذخايرعظيم نفت و گاز از ميانه قرن بيستم مركز توجه جهاني به شمار ميرود و يكي از حساسترين منطقه راهبردي اقتصادي، سياسي و فرهنگي جهان بوده است.
بيثباتي و ناامني در منطقه چشمانداز آرامش و صلح و ثبات را در اين منطقه تيره و تار ساخته است. كشمكشهاي دراز مدت اعراب و اسرائيل بر سر فلسطين كه يكي از گستردهترين و طولانيترين بحرانهاي منطقه، جنگ تحميلي عراق عليه جمهوري اسلامي ايران، منازعه عراق، سوريه، يمن و در كنارآن پديده داعش، توسعه تسليحات نظامي، اعمال روشهاي كشتار جمعي در آخر تلاش براي تحميل صلحي مبتني برزور و سيطره دخالت دادن قدرتهاي بزرگ به ويژه آمريكا حاصل اين نابرابري بدعدالتي و بيتوجهي به آزادي وحق اعمال حاكميت مردم دراين بخش ازجهان بوده است.
جامعه بينالمللي براي استقلال صلحي پايدار و عادلانه ناگزير از توجه جدي و بنيادي به اين منطقه و به خصوص حقوق حقه مردم فلسطين است و بدنبال راهكارهايي باشدكه قادربه ارائه الگويي كه كمك كندتامسائل منطقه به وسيله كشورهاي خاورميانه حل و فصل گردد. جمهوري اسلامي ايران خواستارصلح پايدار و عادلانه در منطقه خاورميانه است و همواره با اقتدار در عرصه بينالمللي حضور داشته است و اشاره خواهد شد چرا جامعه بينالمللي با ناديده گرفتن جمهوري اسلامي ايران در معادلات و مذاكرات منطقه خاورميانه موفق نخواهد گرديد.
1- گفتمان حاكمان جمهوري اسلامي ايران كه توسط امام خميني(ره) شكل و ساختار دانش سياسي مطلوب را برگرفته از قرآن و سنت ميداند همزيستي مسالمت آميز ميان كشورهاي دوست و همسايه را هدف نهايي تعاليم اسلامي معرفي ميكند لذا اهميت و جايگاه فرايند صلح در منطقه براي جمهوري اسلامي ايران ايجاب ميكند كه باهمكاري كشورهاي همسايه ومنطقه صلح منطقه را تامين كند.
2- جمهوري اسلامي ايران درتحولات خاورميانه بدنبال صلح و ثبات بوده ودربرابر گروههاي افراطي و تروريستي هزينه مالي وجاني داده است و به خصوص درقضاياي سوريه، عراق و يمن نگاهش برقراري صلح و بدنبال نوعي فرآيند همگرايي دركل دنياي اسلام است.ازاندوخته وتجربيات جمهوري اسلامي ايران به ويژه در مقابله با تروريسم ميشود استفاده كرد كه به نفع ثبات سياسي منطقه است.
3- جمهوري اسلامي ايران به دليل تاثيرگذاري و روابط نيكي كه با گروههاي جهادي وسياسي منطقه دارد و هم بدليل اثرگذاري به عنوان يك قدرت منطقهاي ميتواند در منطقه نقش ايفا كند.
4- جمهوري اسلامي ايران بدون توجه به تحولات آتي همچنان يك بازيگرراهبردي ومهم درمنطقه بوده و در آينده نيز خواهد بود، موقعيت راهبردي ايران كشور را از امتياز متعددي در جغرافياي سياسي منطقه اروپا، غرب آسياو خليج فارس برخوردار ميسازد.
اگرچه آمريكا با حربه تروريسم اقتصادي و تحريمهاي يك جانبه غيرقانوني وفشاربه جامعه جهاني بدنبال ايجادجنگ رواني والقاي انزواي ايران است ولي تجربه ماههاي اخير و همراهي نكردن جهان با آمريكا نشان داد كه اين كشور هيچگاه به هدف خود دست نخواهد يافت. در آخر اينكه جمهوري اسلامي ايران همواره با اقتدار در عرصه بينالمللي حضورداشته است و باناديده گرفتن آن نميتوان تصميماتي گرفت كه ضمانت اجرايي زيادي داشته باشد و دور كردن جمهوري اسلامي ايران از معادلات منطقهاي اشتباهي استراتژيك درخاورميانه است.
نقش ایران در خاورمیانه
نقش ايران در ثبات و صلح در منطقه خاورميانه
تهران- ايرنا- جمهوري اسلامي ايران بدون توجه به تحولات آتي همچنان يك بازيگرراهبردي ومهم درمنطقه بوده و در آينده نيز خواهد بود، موقعيت راهبردي ايران كشور را از امتياز متعددي در جغرافياي سياسي منطقه اروپا، غرب آسياو خليج فارس برخوردار ميسازد.
شاپور فرهادي دانشجوي ارشد روابط بينالملل در سرمقاله اي در روزنامه مردم سالاري، نوشته است: دنياي امروز بيشتر از ساير دوران تشنه صلح و ديدن روي خوش خود ميباشد و اين امر بيشتر از هرجاي دنيا در منطقه حساس و پرتنش خاورميانه احساس ميشود. وقتي ازصلح حرف ميزنيم چه رفتار و يا واكنشي درذهن ما پديدار ميشود؟ پايان جنگ وخونريزي؟سازش وآشتي؟ پيمان نجنگيدن؟ اينها بديهيترين معناي صلح ميباشد. صلح يك آرمان جهاني تلقي ميشود و در اصل براي پايان دادن به خصومت و نزاع بين متخاصمين وضع گرديده است. منطقه خاورميانه به جهت برخورداري ازذخايرعظيم نفت و گاز از ميانه قرن بيستم مركز توجه جهاني به شمار ميرود و يكي از حساسترين منطقه راهبردي اقتصادي، سياسي و فرهنگي جهان بوده است.
بيثباتي و ناامني در منطقه چشمانداز آرامش و صلح و ثبات را در اين منطقه تيره و تار ساخته است. كشمكشهاي دراز مدت اعراب و اسرائيل بر سر فلسطين كه يكي از گستردهترين و طولانيترين بحرانهاي منطقه، جنگ تحميلي عراق عليه جمهوري اسلامي ايران، منازعه عراق، سوريه، يمن و در كنارآن پديده داعش، توسعه تسليحات نظامي، اعمال روشهاي كشتار جمعي در آخر تلاش براي تحميل صلحي مبتني برزور و سيطره دخالت دادن قدرتهاي بزرگ به ويژه آمريكا حاصل اين نابرابري بدعدالتي و بيتوجهي به آزادي وحق اعمال حاكميت مردم دراين بخش ازجهان بوده است.
جامعه بينالمللي براي استقلال صلحي پايدار و عادلانه ناگزير از توجه جدي و بنيادي به اين منطقه و به خصوص حقوق حقه مردم فلسطين است و بدنبال راهكارهايي باشدكه قادربه ارائه الگويي كه كمك كندتامسائل منطقه به وسيله كشورهاي خاورميانه حل و فصل گردد. جمهوري اسلامي ايران خواستارصلح پايدار و عادلانه در منطقه خاورميانه است و همواره با اقتدار در عرصه بينالمللي حضور داشته است و اشاره خواهد شد چرا جامعه بينالمللي با ناديده گرفتن جمهوري اسلامي ايران در معادلات و مذاكرات منطقه خاورميانه موفق نخواهد گرديد.
1- گفتمان حاكمان جمهوري اسلامي ايران كه توسط امام خميني(ره) شكل و ساختار دانش سياسي مطلوب را برگرفته از قرآن و سنت ميداند همزيستي مسالمت آميز ميان كشورهاي دوست و همسايه را هدف نهايي تعاليم اسلامي معرفي ميكند لذا اهميت و جايگاه فرايند صلح در منطقه براي جمهوري اسلامي ايران ايجاب ميكند كه باهمكاري كشورهاي همسايه ومنطقه صلح منطقه را تامين كند.
2- جمهوري اسلامي ايران درتحولات خاورميانه بدنبال صلح و ثبات بوده ودربرابر گروههاي افراطي و تروريستي هزينه مالي وجاني داده است و به خصوص درقضاياي سوريه، عراق و يمن نگاهش برقراري صلح و بدنبال نوعي فرآيند همگرايي دركل دنياي اسلام است.ازاندوخته وتجربيات جمهوري اسلامي ايران به ويژه در مقابله با تروريسم ميشود استفاده كرد كه به نفع ثبات سياسي منطقه است.
3- جمهوري اسلامي ايران به دليل تاثيرگذاري و روابط نيكي كه با گروههاي جهادي وسياسي منطقه دارد و هم بدليل اثرگذاري به عنوان يك قدرت منطقهاي ميتواند در منطقه نقش ايفا كند.
4- جمهوري اسلامي ايران بدون توجه به تحولات آتي همچنان يك بازيگرراهبردي ومهم درمنطقه بوده و در آينده نيز خواهد بود، موقعيت راهبردي ايران كشور را از امتياز متعددي در جغرافياي سياسي منطقه اروپا، غرب آسياو خليج فارس برخوردار ميسازد.
اگرچه آمريكا با حربه تروريسم اقتصادي و تحريمهاي يك جانبه غيرقانوني وفشاربه جامعه جهاني بدنبال ايجادجنگ رواني والقاي انزواي ايران است ولي تجربه ماههاي اخير و همراهي نكردن جهان با آمريكا نشان داد كه اين كشور هيچگاه به هدف خود دست نخواهد يافت. در آخر اينكه جمهوري اسلامي ايران همواره با اقتدار در عرصه بينالمللي حضورداشته است و باناديده گرفتن آن نميتوان تصميماتي گرفت كه ضمانت اجرايي زيادي داشته باشد و دور كردن جمهوري اسلامي ايران از معادلات منطقهاي اشتباهي استراتژيك درخاورميانه است.
واکنش ترامپ به سخنان ظریف در باره مزاکره با امریکا
واکنش ترامپ به سخنان ظریف درباره مذاکره با آمریکا: نه مرسی!
رئیس جمهور آمریکا در پیامی در توئیتر به مصاحبه اخیر وزیر امور خارجه ایران با یک نشریه آلمانی درباره امکان مذاکره با آمریکا در صورت برداشته شدن تحریمها واکنش نشان داد و آن را رد کرد.
به گزارش مشرق، «دونالد ترامپ» رئیس جمهور آمریکا در پیامی در توئیتر به سخنان «محمد جواد ظریف» وزیر امور خارجه ایران درباره مذاکره با آمریکا واکنش نشان داد.
وی در این پیام توئیتری نوشت: «وزیر امور خارجه ایران گفته که ایران خواستار مذاکره با آمریکا است اما خواستار برداشته شدن تحریمهاست.»
ترامپ در ادامه پیام توئیتری خود در جواب این سخنان ظریف نوشت: «نه مرسی!»
وزیر امور خارجه ایران در مصاحبه با نشریه آلمانی اشپیگل که روز شنبه منتشر شد درباره احتمال مذاکره با آمریکا در پی ترور سپهبد سلیمانی گفت: «خیر، من هرگز این احتمال را رد نمیکنم که افراد، رویکردهای خود را تغییر دهند و حقایق را درک کنند. برای ما مهم نیست که چه کسی در کاخ سفید نشسته باشد. آنچه مهم است، نوع رفتار آنها است. دولت ترامپ میتواند، گذشته خود را اصلاح کند، تحریمها را لغو کند و به میز مذاکره بازگردد. ما همچنان در میز مذاکره هستیم. آنها میز مذاکره را ترک کردند. آمریکا خسارت عظیمی به مردم ایران وارد آورده است. روزی خواهد رسید که آنها مجبور میشوند، این خسارات را جبران کنند. ما صبر زیادی داریم.»
آیا ظریف دوباره باآمریکا مزاکره میکند
واکنش ترامپ به سخنان ظریف درباره مذاکره با آمریکا: نه مرسی!
رئیس جمهور آمریکا در پیامی در توئیتر به مصاحبه اخیر وزیر امور خارجه ایران با یک نشریه آلمانی درباره امکان مذاکره با آمریکا در صورت برداشته شدن تحریمها واکنش نشان داد و آن را رد کرد.
به گزارش مشرق، «دونالد ترامپ» رئیس جمهور آمریکا در پیامی در توئیتر به سخنان «محمد جواد ظریف» وزیر امور خارجه ایران درباره مذاکره با آمریکا واکنش نشان داد.
وی در این پیام توئیتری نوشت: «وزیر امور خارجه ایران گفته که ایران خواستار مذاکره با آمریکا است اما خواستار برداشته شدن تحریمهاست.»
ترامپ در ادامه پیام توئیتری خود در جواب این سخنان ظریف نوشت: «نه مرسی!»
وزیر امور خارجه ایران در مصاحبه با نشریه آلمانی اشپیگل که روز شنبه منتشر شد درباره احتمال مذاکره با آمریکا در پی ترور سپهبد سلیمانی گفت: «خیر، من هرگز این احتمال را رد نمیکنم که افراد، رویکردهای خود را تغییر دهند و حقایق را درک کنند. برای ما مهم نیست که چه کسی در کاخ سفید نشسته باشد. آنچه مهم است، نوع رفتار آنها است. دولت ترامپ میتواند، گذشته خود را اصلاح کند، تحریمها را لغو کند و به میز مذاکره بازگردد. ما همچنان در میز مذاکره هستیم. آنها میز مذاکره را ترک کردند. آمریکا خسارت عظیمی به مردم ایران وارد آورده است. روزی خواهد رسید که آنها مجبور میشوند، این خسارات را جبران کنند. ما صبر زیادی داریم.»
آرزوی نهایی سردار که در عراق ماند
آرزوی نها آرزوی سردار سلیمانی که تا به امروز در عراق اجرایی نشده است
رئیس ستاد اسکان و تغذیه اربعین حسینی تاکید کرد: تنها کاری که مانده است، دغدغه نهایی سردار در توسعه سامرا بود که در این مورد متأسفانه آنچه مدنظر ایشان بود را هنوز نتوانستیم اجرایی کنیم.
پلارک ادامه داد: برای سامرا یک طرح توسعهای ۴ برابری را دادیم اما طرح جامع سامرا که ۳۰۰ متر شعاع اطراف حرم را شامل میشود را نتوانستیم پیاده کنیم چراکه مشکل در تملک زمینهای اطراف حرمها است و مسئولیت این زمینها هم با دولت عراق است.
وی در پایان گفت: دولت عراق هم در این سالها وضع مالی خوبی نداشت و نتوانست تملک را درست کند و این طرح باقی مانده است. انشاءالله سعی میکنیم مسالهای که سردار آرزویش را داشت بعد از رفتنش بتوانیم به پایان برسانیم.
آرزوی سردار سلیمانی در باره باسازی عتباتت عالیات چه بود.
نقش سردار سلیمانی در ایجاد ستاد بازسازی عتبات عالیات
مشاور و دستیار ویژه سردار قاسم سلیمانی از نقش حاج قاسم در توسعه عتبات عالیات و تنها آرزوی سردار که تا به امروز محقق نشده، گفت.
حسن پلارک اولین رئیس ستاد بازسازی عتبات در گفتوگو با خبرنگار مهر با اشاره به نقش سردار سلیمانی در تأسیس ستاد بازسازی و نوسازی عتبات عالیات اظهار کرد: سردار سلیمانی یک شخصیت چند بعدی بود یعنی به تعبیر یکی از بزرگان ایشان مرجع تقلید نبود، یک عالم دینی نبود ولی یک آیتالله واقعی بود یعنی او نشانه خداوند بود.
وی افزود: ایشان به همه موضوعات با هم نگاه میکرد و توجه او در بعد امنیتی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و معنوی کامل بود. البته درباره عراق و کشورهایی که حوزه مأموریت او بود همین ابعاد را در نظر میگرفتند.
مشاور و دستیار ویژه فرمانده نیروی قدس ادامه داد: به عنوان مثال در بحث مدیریت استقرار معاندین یا معارضینی که از ایران باید به عراق میرفتند در سال ۸۱ بعد از سقوط صدام بلافاصله سردار سلیمانی تلاش کرد دوستان عراقی را کمک کند تا بتوانند امور را ساماندهی کنند.
کمک به مردم عراق در زمان بعد از صدام از دغدغههای سردار سلیمانی بود
پلارک خاطرنشان کرد: یکی از دغدغههایی که ایشان در عراق داشت و خیلی برایش مهم بود، کمک به مردم عراق بود، آن هم کمک بیشتر در ساخت و توسعه حرمها. چون ایشان یکبار خیلی مخفیانه و سری با پوشش به زیارت عتبات رفت و وقتی برگشتند گفتند وضع حرمها بسیار اسفناک است و در شأن شیعه و ائمه نیست که چنین حرم هایی داشته باشند.
رئیس ستاد اسکان و تغذیه ستاد اربعین ادامه داد: سردار به ما گفت که مضاف بر ایرادات دیگر موضوع مهم این است که این حرمها خیلی کوچک هستند و من مطمئن هستم در زمانی نه چندان دور -یعنی پیشبینی ایشان کاملاً درست بود- زائرین عتبات مقدسه در عراق که غریب واقع شدند به جمعیتهای میلیونی خواهند رسید و باید کاری کنیم که توسعه این عتبات و بازسازی آنها را داشته باشیم.
سردار سلیمانی تاکید داشتند بازسازی عتبات با کمکهای مردمی باشد
وی ادامه داد: بر همین اساس به من دستور دادند که یک مجموعهای برای بازسازی عتبات را در مجموعه مهندسی نیرو راه اندازی کنیم که چنین هم شد و جالب این است که ایشان اصرار داشت این بازسازی از محل وجوهات و کمکهای مردم باشد.
پلارک خاطرنشان کرد: سردار سلیمانی اعلام کرد مردم علاقهمند هستند و عشق دارند و حساس هستند و کمکهای مردم را بگیرید برای این کار هزینه کنید و از گروههای مختلف، هر کسی هر کاری میتواند انجام دهد را به آنجا ببرید تا کار کنند.
با راهنماییهای سردار سلیمانی توانستیم در سه یا چهار سال اول بعد از سقوط صدام، یک دور کامل همه عتبات را در عراق بازسازی کنیم مشاور و دستیار ویژه فرمانده نیروی قدس تصریح کرد: ابتدا همین کار را کردیم، با راهنماییهای سردار سلیمانی توانستیم در سه یا چهار سال اول بعد از سقوط صدام، یک دور کامل همه عتبات را بازسازی کنیم، سرویسها بهداشتی بازسازی شد، صحنها را بازسازی کردیم، تعدادی از دربها که شکسته بودند. را بازسازی کردیم، سنگهای دیوارهای اطراف حرمها و رواقها را عوض کردیم، سیستم برق را تعویض کردیم و بحث سیستم سرمایش و گرمایش و حتی سیستم صوت را حل کردیم. این خدمات در حرمها در طی ۴-۳ سال با کمکهای مردمی و با پیگیری که حاج قاسم انجام میداد، انجام شد.
پلارک گفت: بعد از این اقدامات ما با جمعیتهایی میلیونی مواجه شدیم که ایشان پیشبینی میکرد و حالا هم چند سالی است که شما میبینید اربعینها این چنین میشود و زائرین زیادی میروند.
عکس حاج قاسم با ابو مهدی
پیامدهای خطای بزرگ ترامپ و و شهادت سردارسلیمانی
در چنین شرایطی که کمتر کشور و رسانهای در جهان این تردید را داشت که پایان داعش با انتقامگیری سخت نیروهای ایرانی از تکفیریها رقم خورده است، شهادت سردار سلیمانی توسط امریکا همگان را با این واقعیت مواجه ساخته که ادعای این کشور در مبارزه با تروریسم تا چه اندازه پوشالی است.
آفتابنیوز : ساعات اولیه بامداد روز جمعه بود که خبر شهادت فرمانده سپاه پاسداران قدس ایران، جهان را در بهت و حیرت فروبرد. ابتدا منابع خبری از آسیب دیدن دو خودرو و مجروح شدن چند نفر در نزدیکی فرودگاه بغداد در جریان یک حمله راکتی خبر دادند. کمی پس از آن تلویزیون دولتی عراق در گزارشی اعلام کرد که حدود ساعت یک بامداد جمعه، دو خودرو که سردار قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس پاسداران انقلاب اسلامی و «ابومهدی المهندس»، معاون نیروهای حشدالشعبی عراق را از فرودگاه بغداد به شهر بغداد انتقال میدادند، مورد اصابت چهار موشک کاتیوشا قرار گرفتند و همه سرنشینان که ۱۰ نفر از همراهان و محافظان شهید المهندس و شهید سلیمانی بودند، تماماً به شهادت رسیدند.
خبری غیرقابل باور که ساعتی بعد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با صدور اطلاعیهای، آن را تأیید و اعلام کرد فرمانده نام آشنای ایرانی که یک تنه بار رهبری سپاه قدس ایران را در مبارزه با جریانهای تکفیری و تروریستی به دوش کشیده بود، در عراق به شهادت رسیده است. فرماندهای که کوشش بی بدیل او در مبارزه با داعش در عراق و سوریه حتی پای او را به شهر البوکمال سوریه به عنوان آخرین مقر داعش در سوریه باز کرد تا ثابت شود سردار ایرانی در نبرد با جریانهای تروریستی، رو در رو جنگیده است. این حضوری بود که بر هر ادعای گزافهای مبنی بر نقشآفرینی نیروهای امریکایی در مبارزه واقعی علیه داعش خط بطلان میکشید.
در چنین شرایطی که کمتر کشور و رسانهای در جهان این تردید را داشت که پایان داعش با انتقامگیری سخت نیروهای ایرانی از تکفیریها رقم خورده است، شهادت سردار سلیمانی توسط امریکا همگان را با این واقعیت مواجه ساخته که ادعای این کشور در مبارزه با تروریسم تا چه اندازه پوشالی است. اکنون این خود امریکاست که با هدف پیگیری اهداف پیدا و پنهان خود در مواجهه با قدرت منطقهای ایران و رهایی از باتلاق خودساختهاش از روی آوردن به تروریسم دولتی دریغ نکرده است چه این بار یکی از عالیترین مقامات نظامی ایران را در خاک کشوری هدف قرار گرفت که در آن به عنوان نماد مقاومت و قهرمان مبارزه با تروریستهای تکفیری به شمار میآمد. بنا به روایت ایرج مسجدی، سفیر ایران در عراق ساعت یک بامداد جمعه دو خودرو که حامل سرلشکر سلیمانی و ابومهدی المهندس در حال حرکت از فرودگاه بغداد به سمت این شهر بودند، مورد اصابت حملات موشکی نیروهای امریکایی قرار گرفتند و تمام سرنشینان این دو خودرو به شهادت رسیدند. بر اساس اعلام نیروی قدس سپاه، در این حمله تروریستی، جمعاً 10 نفر به شهادت رسیدند که علاوه بر سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس، سردار سرتیپ پاسدار حسین جعفرینیا، سرهنگ پاسدار شهرود مظفرینیا، سرگرد پاسدار هادی طارمی و سروان پاسدار وحید زمانیان نیز به شهادت رسیدند. شهید سلیمانی از سوریه به عراق آمده که ابومهدی المهندس به همراه هیأتی به استقبالش رفته بود که در حین خروج از فرودگاه بغداد هدف حمله تروریستی قرار گرفتند.
حمله با دستور مستقیم ترامپ
به نوشته روزنامه ایران، دولت امریکا ساعاتی پس از به شهادت رسیدن فرمانده سپاه قدس ایران، با صدور بیانیهای مسئولیت این حمله را برعهده گرفت. وزارت دفاع امریکا در بیانیهای مدعی جویانه اعلام کرد که به دستور مستقیم دونالد ترامپ رئیس جمهوری امریکا، ارتش این کشور برای حفاظت از پرسنل امریکایی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران ایران را که در فهرست تروریستی قرار داشت، به شهادت رسانده است.
پنتاگون در ادامه این بیانیه در ادعایی بیاساس گفته، سردار سلیمانی در حال طراحی برنامههایی برای حمله به دیپلماتها و نیروهای امریکا در عراق و سراسر منطقه بود. بعد از این حمله رئیس جمهوری امریکا در صفحه توئیتر خود بدون هیچ توضیحی تصویری از پرچم امریکا را توئیت کرد. او کمی بعد در پیام دیگری نوشت: «ایران هیچ وقت جنگى را پیروز نشده ولى هیچ مذاکرهاى را هم از دست نداده است.» ترامپ این اظهارات را پیشتر در یک پیام توئیتری نیز تکرار کرده بود. مایک پمپئو، وزیر خارجه امریکا حمله تروریستی به سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس را قانونی خواند و گفت عدم اقدام در برابر ایران خطرناک بود. او همچنین مدعی شد: «به دنبال جنگ با ایران نیستیم اما اجازه نخواهیم داد زندگی شهروندان امریکایی در خطر قرار بگیرند.»
سوئیس: پیامهایی را از امریکا به ایران منتقل کردیم
وزارت خارجه سوئیس اعلام کرد که سفیر این کشور در تهران پیامهایی را از امریکا به ایران انتقال داده است. به گزارش فارس، خبرگزاری راشاتودی نوشته که انتقال این پیامها پس از ترور سردار «قاسم سلیمانی» فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بوده است. همچنین وزارت خارجه سوئیس اعلام کرد که نماینده این کشور در تهران از موضع ایران درباره ترور سردار سلیمانی نیز مطلع شده است. به گزارش جماران، طبق اعلام خانواده سردار سلیمانی، پیکر مطهر آن شهید صبح امروز (شنبه ۱۴ دی ماه) در بغداد تشییع میشود و عصر امروز به ایران منتقل خواهد شد. صبح فردا (یکشنبه) نیز پیکر شهید سلیمانی در دانشگاه تهران تشییع خواهد شد و مقام معظم رهبری بر پیکر ایشان نماز میخوانند. پس از آن پیکر این سردار شهید به وصیت ایشان در گلزار شهدای شهر کرمان به خاک سپرده میشود.
پيامدهاي شهادت «سردار»
مصطفي معين، در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشته است: سردار قاسم سليماني، فرمانده سپاه قدس انقلاب اسلامي بامداد روز جمعه، سيزدهم ديماه در فرودگاه بغداد در حمله پهپادي نيروهاي امريكايي به درجه شهادت نايل شد. شهادت سردار قاسم سليماني پيامها و پيامدهايي را در پي خواهد داشت. در تاريخ معاصر كشورمان، هر زمان كه وحدت و همبستگي ملي ما بر اثر عدم مسووليتشناسي و بيتفاوتي نخبگان، سوءتدبير، بيكفايتي بعضي مسوولان و غفلتشان از توطئهبيگانگان و نفوذيهاي آنها دچار ضعف و فتور شده، دچار خسارتهاي سهمگيني در حد از دست دادن اصليترين سرمايههاي ملي در عرصههاي فرهنگ و سياست، دفاع و امنيت و ميدان نبرد شدهايم. فقدان سرمايههاي نماديني چون اميركبير يا محمد مصدق، مصطفي چمران يا صياد شيرازي و اكنون قاسم سليماني كه پرچمدار استقلال، شرف و افتخار ملت ما بودهاند، جبرانناپذير بوده و خواهد بود. سردار قاسم سليماني به بالاترين كرامت انساني كه شهادت در راه خداست، دست يافت و جانش را عاشقانه در دفاع از عزت و امنيت و منافع ملي كشورش در طبق اخلاص و ايثار نهاد. حال، پيام شهادت سردار قاسم سليماني براي جامعه خصوصا جوانان و همچنين مسوولان كشور چيست و چه پيامدهايي مورد انتظار است؟ به باور نگارنده اين يادداشت، طرح اين پيامها و پيامدها پس از شهادت اين فرمانده مورد نياز و ضروري است كه در ادامه به بخشي از آنها اشاره ميكنم. شناخت بهتر و دقيقتر دوست و دشمن، خودي و غيرخودي نكردن شهروندان، بازنگري و تجديدنظر در رفتار منفي و محدوديتهاي سياسي- اجتماعي، احساس مسووليت همگاني در قبال مسائل و مشكلات كشور به دور از منافع شخصي و جناحي، قدرشناسي از مردم و اهتمام در رفع نارضاييها و نابرابريها از جمله مسائلي است كه… بايد به آن توجه كرد تا در نهايت موجبات تقويت همبستگي ملي در شرايط مختلف و حساس فراهم آيد.
كارنامه سياه امريكا در دخالتها و تجاوزهايي كه در ايران و كشورهاي منطقه در چند دهه گذشته داشته، با اين اقدام جنايتكارانه كه مصداق بارزي از ترور دولتي است، ننگينتر از پيش شد. ترديدي ندارم كه ترور سردار سليماني، نتيجهاي به دور از محاسبات آنها خواهد داشت. همبستگي بيش از پيش ايرانيان غيرتمند و احساس برادري و پيوند بيشتر آنها با ملتهاي منطقه، روح ايستادگي و مقاومت جمعي را تا اخراج امريكا و ساير قدرتهاي سلطهگر از منطقه افزايش خواهد داد.
سردار سلیمانی در هنگام جنگ با داعش در سوریه
شهادت سردار سلیمانی از دیدگاه بازتاب جهانی
بازتاب جهانی شهادت سردار قاسم سلیمانی
تهران- ایرنا- خبر شهادت (ترور) سردار سرلشکر قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ابومهدی المهندس معاون الحشد الشعبی در حمله آمریکاییها در نزدیکی فرودگاه بغداد بسرعت تبدیل به مهمترین خبر در سطح رسانه های جهانی شد.
تلویزیون رسمی عراق بامداد جمعه شهادت (ترور) سردار سرلشکر حاج «قاسم سلیمانی»، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و «ابومهدی المهندس»، معاون الحشدالشعبی در حمله آمریکا به نزدیکی فرودگاه بغداد شد.
شبکه “بی بی سی ” در گزارشی بامداد جمعه گزارش داد: دولت عراق میگوید یک حمله هوایی در محدوده ترابری فرودگاه بغداد روی داده است. همزمان خبرگزای رویترز به نقل از حشد الشعبی گزارش کرده که یک مقام ارشد این گروه شبه نظامی شیعه به همراه چند نفر دیگر از جمله “دو میهمان مهم” در جریان یک حمله هوایی در فرودگاه بغداد کشته شدهاند. بامداد جمعه، سوم ژانویه، ابتدا دولت عراق گزارش کرد که سه موشک کاتیوشا در نزدیکی منطقه بارگیری فرودگاه بغداد فرود آمده و بر اثر آن چند غیرنظامی زخمی شدهاند و دست کم دو خودرو آسیب دیده است. اما ساعتی بعد خبرگزاری رویترز به نقل از صفحه فیسبوکی منسوب به گروه حشد الشعبی نوشت این گروه از کشته شدن مسئول روابط عمومی و جذب نیروی خود طی یک حمله هوایی خبر داده است.
بی بی سی افزود: با این حال، تلویزیون دولتی عراق بامداد جمعه گزارش کرد که در جریان این حمله هوایی در فرودگاه بغداد به دو کاروان خودروهای گروه حشد الشعبی، قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران ایران به همراه چند رهبر حشد الشعبی کشته شده است. ایران هنوز واکنشی به این خبر نشان نداده است. در این گزارش همچنین مدعی شد که در جریان این حمله هوایی ابو مهدی المهندس، معاون گروه حشد الشعبی هم کشته شده است و در مجموع این حمله ۵ کشته و ۹ مجروح برجای گذاشته است.
شبکه اسکای نیوز عربی نیز در گزارشی به نقل از منابع عراقی خبر از شهادت قاسم سلیمانی و نیز ابومهدی المهندس داد.
شبکه یورو نیوز نیز در گزارشی با اشاره به شهادت قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران جمهوری اسلامی در حمله هوایی نیروهای آمریکا در عراق، گزارش داد: وزارت دفاع آمریکا، پنتاگون در بیانیهای اعلام کرد که به دستور دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا، اقدام به ترور قاسم سلیمانی کرده است. پنتاگون هدف از این حمله را در بیانیه خود «اقدامهای دفاعی قاطع برای محافظت از کارمندان آمریکا در خارج از کشور» عنوان کرده است.
تارنمای ایندیپندنت فارسی نیز در گزارشی نوشت : تنها چند ساعت پس از اینکه مارک اسپر، وزیر دفاع آمریکا مدعی شد احتمالا نیروهای نیابتی ایران در عراق حملههای بیشتری انجام خواهند داد، رویترز از برخورد سه راکت کاتیوشا به فرودگاه بینالمللی بغداد خبر داد. گزارش تلویزیون الجزیره حاکی از آن است که قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس در جریان این حملهها جان خود را از دست داده است. هنوز این خبر به طور رسمی تایید نشده اما برخی منابع خبری در گفت وگو با ایندیپندنت فارسی این خبر را تایید کردهاند.
این رسانه افزود: قاسم سلیمانی در ماههای اخیر بارها به عراق رفت و آمد داشته است. یکی از خبرنگاران واشینگتنپست در عراق به نقل از منابع خود گزارش داده که مقامات حشدالشعبی و همراهان آنها در جریان حمله پهپادی به خودروهایشان در حال خروج از فرودگاه بغداد کشته شدهاند.
ایندیپندنت اضافه کرد: به نظر میرسد پس از دورهای از افزایش تنشها در خلیج فارس در بهار و تابستان امسال در نتیجه عمیقتر شدن بحران بین ایران و آمریکا، اکنون کانون تنشها به عراق منتقل شده است. مقامات عراقی همواره از تهران و واشینگتن خواستهاند که این کشور را به صحنه جنگهای نیابتی تبدیل نکنند.
شبکه خبری الجزیره بامداد جمعه نیز به نقل از خبرگزاری رویترز گزارش داد که سخنگوی الحشد الشعبی می گوید آمریکایی ها و اسرائیلی ها در شهادت قاسم سلمیانی و المهندس دست داشته اند.
شبکه العربیه نیز در گزارشی عنوان کرد: تلویزیون رسمی عراق از کشته شدن قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس شاخه برونمرزی سپاه پاسداران ایران و دستیار او ابومهدی المهندس فرمانده یکی از فرماندهان حشد الشعبی عراق در حمله موشکی به فرودگاه بینالمللی بغداد خبر داد.
این شبکه خبری افزود: از سویی حسابهای شبکه اجتماعی تصویری از جسدی منتشر کردهاند که گفته شده متعلق به قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس است.
رییس جمهوری آبخازی استعفا کرد
باکو- ایرنا- رائول خاجیمبا رییس جمهوری آبخازی در پی تظاهرات اعتراض…
۵ ساعت قبل
مخالفت تگزاس با اجرای قانون ضد مهاجرتی ترامپ
تهران- ایرنا- رسانههای محلی ایالت تگزاس روز یکشنبه نوشتند که برخلاف…
۵ ساعت قبل
آمریکا استفاده از پهپادهای دارای قطعات چینی را متوقف میکند
تهران- ایرنا- روزنامه “فایننشال تایمز” روز یکشنبه نوشت: آمریکا قصد…
۶ ساعت قبل
وزیر خارجه قطر برای رایزنی به عراق میرود
تهران-ایرنا-"محمد علی الحکیم” وزیر امور خارجه عراق بامداد دوشنبه از…
۶ ساعت قبل
کارشناسان چینی خواستار تلاش جهانی برای کاهش تنش در خاورمیانه شدند
پکن- ایرنا- روزنامه ساوت چاینا مورنینگ پست چین در گزارشی تحلیلی به…
۳۶ دقیقه قبل
حمله راکتی در عراق خشم پمپئو را برانگیخت
تهران – ایرنا – وزیر امور خارجه آمریکا با ابراز خشم از حمله دوباره…
۳۷ دقیقه قبل
رایزنی فرستاده آمریکا در امور سوریه با الجبیر در ریاض
تهران - ایرنا- در دیدار یکشنبه شب “جیمز جفری” فرستاده ویژه آمریکا…
۲ ساعت قبل
پنتاگون کشته شدن دو سرباز آمریکایی در افغانستان را تایید کرد
تهران- ایرنا- وزارت دفاع آمریکا روز دوشنبه در بیانیهای اعلام کرد…
۲ ساعت قبل
پلوسی: ترامپ سال آینده پیروزی در انتخابات را نمیبیند
تهران- ایرنا- نانسی پلوسی رییس مجلس نمایندگان آمریکا روز دوشنبه به…
۲ ساعت قبل
شینهوا: آمریکا باید استفاده از زور را در خاورمیانه متوقف کند
پکن- ایرنا- خبرگزاری رسمی چین در گزارشی با اشاره به اینکه خاورمیانه…
۳ ساعت قبل
رییس جمهوری آبخازی استعفا کرد
باکو- ایرنا- رائول خاجیمبا رییس جمهوری آبخازی در پی تظاهرات اعتراض…
۵ ساعت قبل
مخالفت تگزاس با اجرای قانون ضد مهاجرتی ترامپ
تهران- ایرنا- رسانههای محلی ایالت تگزاس روز یکشنبه نوشتند که برخلاف…
۵ ساعت قبل
آمریکا استفاده از پهپادهای دارای قطعات چینی را متوقف میکند
تهران- ایرنا- روزنامه “فایننشال تایمز” روز یکشنبه نوشت: آمریکا قصد…
۶ ساعت قبل
وزیر خارجه قطر برای رایزنی به عراق میرود
تهران-ایرنا-"محمد علی الحکیم” وزیر امور خارجه عراق بامداد دوشنبه از…
۶ ساعت قبل
کارشناسان چینی خواستار تلاش جهانی برای کاهش تنش در خاورمیانه شدند
پکن- ایرنا- روزنامه ساوت چاینا مورنینگ پست چین در گزارشی تحلیلی به…
۳۶ دقیقه قبل
حمله راکتی در عراق خشم پمپئو را برانگیخت
تهران – ایرنا – وزیر امور خارجه آمریکا با ابراز خشم از حمله دوباره…
۳۷ دقیقه قبل
رایزنی فرستاده آمریکا در امور سوریه با الجبیر در ریاض
تهران - ایرنا- در دیدار یکشنبه شب “جیمز جفری” فرستاده ویژه آمریکا…
۲ ساعت قبل
پنتاگون کشته شدن دو سرباز آمریکایی در افغانستان را تایید کرد
تهران- ایرنا- وزارت دفاع آمریکا روز دوشنبه در بیانیهای اعلام کرد…
۲ ساعت قبل
پلوسی: ترامپ سال آینده پیروزی در انتخابات را نمیبیند
تهران- ایرنا- نانسی پلوسی رییس مجلس نمایندگان آمریکا روز دوشنبه به…
۲ ساعت قبل
شینهوا: آمریکا باید استفاده از زور را در خاورمیانه متوقف کند
پکن- ایرنا- خبرگزاری رسمی چین در گزارشی با اشاره به اینکه خاورمیانه…
۳ ساعت قبل
رییس جمهوری آبخازی استعفا کرد
باکو- ایرنا- رائول خاجیمبا رییس جمهوری آبخازی در پی تظاهرات اعتراض…
۵ ساعت قبل
مخالفت تگزاس با اجرای قانون ضد مهاجرتی ترامپ
تهران- ایرنا- رسانههای محلی ایالت تگزاس روز یکشنبه نوشتند که برخلاف…
۵ ساعت قبل
آمریکا استفاده از پهپادهای دارای قطعات چینی را متوقف میکند
تهران- ایرنا- روزنامه “فایننشال تایمز” روز یکشنبه نوشت: آمریکا قصد…
۶ ساعت قبل
وزیر خارجه قطر برای رایزنی به عراق میرود
تهران-ایرنا-"محمد علی الحکیم” وزیر امور خارجه عراق بامداد دوشنبه از…
۶ ساعت قبل
پیشنهاد سردبیر
سقوط
محاکمه ترامپ در مجلس
از شلیک کروز تا شلیک پدافند
سلطان قابوس درگذشت
سقوط
محاکمه ترامپ در مجلس
از شلیک کروز تا شلیک پدافند
سلطان قابوس درگذشت
سقوط
طریقه شهادت سردار قاسم سلیمانی
شهادت سردار قاسم سلیمانی در عراق
بغداد - ایرنا -منابع رسمی رسانه ای در عراق سحرگاه جمعه اعلام کردند که سردار قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس به همراه «ابو مهدی مهندس» جانشین فرمانده الحشد الشعبی طی یک عملیات تروریستی در بغداد به شهادت رسیدند.
رسانه های عراقی به نقل از مقام های رسمی این کشور اعلام کردند که سردار سلیمانی و ابو مهندس زمانی که با دو خودرو از فروگاه بین المللی بغداد خارج شدند، هدف قرار گرفتند و هر دو شهید (ترور)شدند.
منابع رسانه ای عراق می گویند بالگردهای آمریکایی هر دو خودرو را هدف قرار دادند.
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با صدور اطلاعیهای اخبار مربوط به شهادت سردار سرلشکر قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را تایید کرد.
سپاه پاسداران در اطلاعیه خود آورده است: سردار سرافراز اسلام حاج قاسم سلیمانی پس از عمری مجاهدت بامداد امروز در حمله بالگردهای آمریکایی به شهادت رسید.
کیوان خسروی سخنگوی دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی نیز با تسلیت شهادت سردارسپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی فرمانده پرافتخار نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اعلام کرد: از ساعاتی دیگر جلسه فوق العاده شورای عالی امنیت ملی برای بررسی اقدام جنایتکارانه حمله به خودرو سردار سلیمانی در بغداد که منجر به شهادت ایشان شد، برگزار میشود.
خبر شهادت سردار سلیمانی اکنون در صدر اخبار رسانه های عراق، منطقه و جهان قرار دارد.
قاسم سلیمانی ۲۰ اسفند ۱۳۳۵ در روستای کوهستانی و دورافتاده قنات ملک در استان کرمان چشم به جهان گشود.
وی در ۱۲ سالگی، پس از پایان تحصیلات دوره ابتدایی، زادگاه خود را ترک کرد و مشغول به کار ساختمان در کرمان شد.
با شروع جنگ تحمیلی، وی راهی جبهه شد و کمی بعد، فرمانده بسیجیهای همولایتیاش شد و سپس لشگری از بسیجیها تشکیل داد که به لشکر ۴۱ ثارالله شهرت یافت.
وی در طول دوران دفاع مقدس، با لشگر تحت امر خود در عملیاتهای زیادی از جمله، والفجر ۸، کربلای ۴، کربلای ۵ و تک شلمچه حضور موثر داشت.
قاسم سلیمانی اولین بار در آذر 1360 در عملیات مشترک ارتش و سپاه بنام عملیات طریق القدس در غرب سوسنگرد بر اثر انفجار گلوله خمپاره از دست راست و شکم به شدت مصدوم شد.
باپایان جنگ، لشگر ۴۱ ثارالله به فرماندهی سردار سلیمانی به کرمان بازگشت و درگیر جنگ با اشراری شد که از مرزهای شرقی کشور هدایت میشدند.
قاسم سلیمانی پس از دوران دفاع مقدس تا زمانی که به سمت فرماندهی سپاه قدس منصوب شد، با باندهای قاچاق مواد مخدر در نزدیکی مرزهای ایران و افغانستان جنگید.
وی در سال ۱۳۷۶، از سوی حضرت آیتالله خامنهای، فرماندهی کل قوا، به تهران فراخوانده و مسوولیت سپاه قدس به او سپرده شد.
رهبر معظم انقلاب که بهمن ماه 1389 درجهٔ سرلشگری را به سلیمانی اعطا کرد، در تقدیر از عملکرد قاسم سلیمانی از او به عنوان «شهید زنده» نام بردند.
سردار حاج قاسم سلیمانی در اسفند ماه 1397 از سوی فرمانده معظم کل قوا حضرت آیتالله العظمی خامنهای به دریافت نشان ذوالفقار مفتخر شد.
نشان ذوالفقار پر افتخار ترین نشان نظامی ایران است که پس از انقلاب برای نخستین بار توسط رهبری به سرلشگر سلیمانی اعطا گردید.
اخبار مرتبط
شماری از اعضای الحشد الشعبی در حمله به فرودگاه بغداد به شهادت رسیدند
تهران- ایرنا- شبکه خبری الجزیره گزارش داد که در پی حمله به دو خودروی حامل شخصیت های وابسته…
چند تن در حمله راکتی به فرودگاه بغداد کشته شدند
تهران - ایرنا - شبکه خبری الجزیره گزارش داد که بر اصابت راکت به فرودگاه بغداد، چند تن کشته…
نظر : مردان بزرگ چه بی ادعا به شهادتمی رسن
ننگت باد آمریکا که نه تنها در کشور عراق که این خواست خدا بو که در تمام جهان برای همیشه آبرو شوید . واین ننگ تا قیام قیامت بر دوش این کشو ر و به نام ترامپ روانی بماند
ترور یعنی کشتن بدون اطلاع و بدون فرصت دفاع برای شخص مورد حمله واقع شده، آمریکا سردار سلیمانی عزیزمان را ترور کرد و همواره ما ایرانیان را تروریست می خواند و ما باید تروریست بودن آمریکا را محکوم کنیم و به دنیا تروریست واقعی را نشان دهیم
محاکمه ترامپ در مجلس
از شلیک کروز تا شلیک پدافند
2
پاسخ
شهادت هنر مردان خداست ،سردار سپاه اسلام شهادت مبارک،،شهادت لیاقت میخواهد،خوش به سعادت که به آرزویت رسیدی
حامد ۰۷:۵۹ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۳
10 2
پاسخ
خدا رحمت کنه حاج سلیمانی مرگ بر امریکا مرگ بر اسراعیل
جواد خوجانی ۰۷:۵۹ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۳
15 1
پاسخ
سردار شهادتت مبارک امریکا بداند میلیونها سلیمانی هست پس باید همه ما سلیمانی ها رو شهید کنه امریکای خون خار به اخر خط رسیدی
محمد ۰۸:۰۱ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۳
12 2
پاسخ
به خداوندی خدا قسم پایم که جنگ رو شروع کنیم خودمم صف اول وایمیستمممممممممم به خدا قمسمممممممم خودم صف اولم
۰۸:۰۲ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۳
پاسخ
کل یوم عاشورا وکل ارض کربلا قطعا خون حسینی اش بساط ظلم و فتنه را از امت اسلام خواهد زدود.
1286536758 ۰۸:۰۳ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۳
10 2
پاسخ
علی وار زیست و علی گونه به دست شقی ترین موجودات عالم بصورت ناجوانمردانه به شهادت رسید. اسلام تربیت کننده مالک اشترها وسردار سلیمانی ها است. بامید ظهور منتقم اصلی.
۰۸:۰۵ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۳
6 5
پاسخ
ترور یعنی کشتن بدون اطلاع و بدون فرصت دفاع برای شخص مورد حمله واقع شده، آمریکا سردار سلیمانی عزیزمان را ترور کرد و همواره ما ایرانیان را تروریست می خواند و ما باید تروریست بودن آمریکا را محکوم کنیم و به دنیا تروریست واقعی را نشان دهیم
علی ۰۸:۰۶ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۳
3 5
پاسخ
آمریکا باید منتظر جوابی سخت ودندان خورد کن باشد
پاسخ
آمریکا نتیجه کار خود را خواهد دید…
شهرام ۰۸:۲۳ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۳
3 1
پاسخ
خدا روحش را شاد کند
محسن قصری ۱۱:۴۷ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۳
2 1
پاسخ
خدا بیامرزتش من اولین بار که رفتم کربلا از صدقه سر این سردار بزرگوار بود
احمدسنسبلی ۱۲:۰۸ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۳
10 1
پاسخ
حاج قاسم عشق ماست وخواهدماند
ساغر ۱۲:۱۰ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۳
7 1
پاسخ
فرمانده شجاع ، دلیر،بزرگ، روحت شاد همیشه در قلب ما هستی
شجاع ۱۲:۱۸ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۳
6 9
پاسخ
روحت شاد سردار کربلا
سرابیاسی ۱۲:۴۲ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۳
4 7
پاسخ
سلام. سردارعزیزشهادتت مبارک.
صدیقه ۱۳:۳۶ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۳
5 0
پاسخ
دلم به دردامدتسلیت میگم روحت شد
نادر جلیلی ۱۴:۵۴ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۳
6 0
پاسخ
شهادت مالک اشتر زمانه رابه رهبرمان تبریک وتسلیت میگوییم
حمید ۱۶:۲۹ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۳
7 5
پاسخ
سردار تبریک صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را که دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید!
علی ۲۲:۰۴ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۳
11 1
پاسخ
مطیع رهبرم سید علی هستم امر دهد جان دهم
مهری ۰۸:۰۱ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۴
5 0
پاسخ
ما زنده بر انیم که آرام نگیریم / موجیم که آسودگی ما عدم ماست
مجید خوشاب ۰۱:۲۰ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۶
5 0
پاسخ
سلام سردار بزرگوار شهادتت مبارک
حسن ۰۹:۳۵ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۷
2 0
پاسخ
خوشبحالت سردار ایران چه عاشقانه رفتی آسمانی شدی آقا مون حسین را دیدی شفاعت منرا بکن حسرت میخورم مثل این هست که پدرم را از دست دادم
۱۲:۰۸ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۷
1 0
پاسخ
سردار پاک تو انتقام شهدا را گرفتی ما هم انتقام تو را میگیریم
محمد مهدی ۱۵:۲۱ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۷
0 1
پاسخ
سلام بر حاج قاسم سلیمانی پپدر تمامی ایرانیان و مظلومین .لعنت خدا بر قاتلان او. امریکا و اسرائیل ننگ بر شما .انتقام شدید خواهیم گرفت..ترسوهای بزدل از پشت خنجر میزید.خدا جزای شما را میدهد …
سرخط اخبار جهان
گردانهای حزبالله عراق: سردار سلیمانی نقشی بیبدیل در حمایت از عراق داشت
تهران - ایرنا - “محمد محیی” سخنگوی گردانهای حزبالله عراق یکشنبه…
۶ ساعت قبل
نیروهای امنیتی در کربلا با معترضان درگیر شدند
بغداد - ایرنا - شبکه المیادین یکشنبه شب از درگیری دوباره نیروهای ضد…
۸ ساعت قبل
هیات بلندپایه سوری وارد تهران شد
تهران-ایرنا- خبرگزاری رسمی سوریه؛ “سانا” یکشنبه شب اعلام کرد که بلندپایه…
دیروز ۲۲:۳۰
روزنامه استرالیایی: خارج نشدن امریکا از عراق مصداق اشغالگری واشنگتن است
تهران - ایرنا- روزنامه “فایو پیلارز” (Five Pillars ) استرالیا نوشت:…
دیروز ۲۲:۲۹
آبه خواستار همکاری سعودی ها برای ثبات صلح در خاورمیانه شد
پکن- ایرنا- «آبه شینزو» نخست وزیر ژاپن در جریان سفر به عربستان سعودی…
۳۹ دقیقه قبل
شینهوا: آمریکا باید استفاده از زور را در خاورمیانه متوقف کند
پکن- ایرنا- خبرگزاری رسمی چین در گزارشی با اشاره به اینکه خاورمیانه…
۱ ساعت قبل
مخالفت تگزاس با اجرای قانون ضد مهاجرتی ترامپ
تهران- ایرنا- رسانههای محلی ایالت تگزاس روز یکشنبه نوشتند که برخلاف…
۳ ساعت قبل
آمریکا استفاده از پهپادهای دارای قطعات چینی را متوقف میکند
تهران- ایرنا- روزنامه “فایننشال تایمز” روز یکشنبه نوشت: آمریکا قصد…
۳ ساعت قبل
وزیر خارجه قطر برای رایزنی به عراق میرود
تهران-ایرنا-"محمد علی الحکیم” وزیر امور خارجه عراق بامداد دوشنبه از…
۴ ساعت قبل
تجمع اعتراضی در سوییس علیه ترور سردار شهید سلیمانی
لندن - ایرنا - دهها تن از معترضان به ترور سردار شهید سپهبد «قاسم…
۵ ساعت قبل
گردانهای حزبالله عراق: سردار سلیمانی نقشی بیبدیل در حمایت از عراق داشت
تهران - ایرنا - “محمد محیی” سخنگوی گردانهای حزبالله عراق یکشنبه…
۶ ساعت قبل
نیروهای امنیتی در کربلا با معترضان درگیر شدند
بغداد - ایرنا - شبکه المیادین یکشنبه شب از درگیری دوباره نیروهای ضد…
۸ ساعت قبل
هیات بلندپایه سوری وارد تهران شد
تهران-ایرنا- خبرگزاری رسمی سوریه؛ “سانا” یکشنبه شب اعلام کرد که بلندپایه…
دیروز ۲۲:۳۰
روزنامه استرالیایی: خارج نشدن امریکا از عراق مصداق اشغالگری واشنگتن است
تهران - ایرنا- روزنامه “فایو پیلارز” (Five Pillars ) استرالیا نوشت:…
دیروز ۲۲:۲۹
آبه خواستار همکاری سعودی ها برای ثبات صلح در خاورمیانه شد
پکن- ایرنا- «آبه شینزو» نخست وزیر ژاپن در جریان سفر به عربستان سعودی…
۳۹ دقیقه قبل
شینهوا: آمریکا باید استفاده از زور را در خاورمیانه متوقف کند
پکن- ایرنا- خبرگزاری رسمی چین در گزارشی با اشاره به اینکه خاورمیانه…
۱ ساعت قبل
مخالفت تگزاس با اجرای قانون ضد مهاجرتی ترامپ
تهران- ایرنا- رسانههای محلی ایالت تگزاس روز یکشنبه نوشتند که برخلاف…
۳ ساعت قبل
آمریکا استفاده از پهپادهای دارای قطعات چینی را متوقف میکند
تهران- ایرنا- روزنامه “فایننشال تایمز” روز یکشنبه نوشت: آمریکا قصد…
۳ ساعت قبل
وزیر خارجه قطر برای رایزنی به عراق میرود
تهران-ایرنا-"محمد علی الحکیم” وزیر امور خارجه عراق بامداد دوشنبه از…
۴ ساعت قبل
تجمع اعتراضی در سوییس علیه ترور سردار شهید سلیمانی
لندن - ایرنا - دهها تن از معترضان به ترور سردار شهید سپهبد «قاسم…
۵ ساعت قبل
گردانهای حزبالله عراق: سردار سلیمانی نقشی بیبدیل در حمایت از عراق داشت
تهران - ایرنا - “محمد محیی” سخنگوی گردانهای حزبالله عراق یکشنبه…
۶ ساعت قبل
نیروهای امنیتی در کربلا با معترضان درگیر شدند
بغداد - ایرنا - شبکه المیادین یکشنبه شب از درگیری دوباره نیروهای ضد…
۸ ساعت قبل
هیات بلندپایه سوری وارد تهران شد
تهران-ایرنا- خبرگزاری رسمی سوریه؛ “سانا” یکشنبه شب اعلام کرد که بلندپایه…
دیروز ۲۲:۳۰
روزنامه استرالیایی: خارج نشدن امریکا از عراق مصداق اشغالگری واشنگتن است
تهران - ایرنا- روزنامه “فایو پیلارز” (Five Pillars ) استرالیا نوشت:…
دیروز ۲۲:۲۹
پیشنهاد سردبیر
سقوط
محاکمه ترامپ در مجلس
از شلیک کروز تا شلیک پدافند
سلطان قابوس درگذشت
سقوط
محاکمه ترامپ در مجلس
از شلیک کروز تا شلیک پدافند
سلطان قابوس درگذشت
سقوط
طریقه شهادت سردار قاسم سلیمانی
شهادت سردار قاسم سلیمانی در عراق
بغداد - ایرنا -منابع رسمی رسانه ای در عراق سحرگاه جمعه اعلام کردند که سردار قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس به همراه «ابو مهدی مهندس» جانشین فرمانده الحشد الشعبی طی یک عملیات تروریستی در بغداد به شهادت رسیدند.
رسانه های عراقی به نقل از مقام های رسمی این کشور اعلام کردند که سردار سلیمانی و ابو مهندس زمانی که با دو خودرو از فروگاه بین المللی بغداد خارج شدند، هدف قرار گرفتند و هر دو شهید (ترور)شدند.
منابع رسانه ای عراق می گویند بالگردهای آمریکایی هر دو خودرو را هدف قرار دادند.
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با صدور اطلاعیهای اخبار مربوط به شهادت سردار سرلشکر قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را تایید کرد.
سپاه پاسداران در اطلاعیه خود آورده است: سردار سرافراز اسلام حاج قاسم سلیمانی پس از عمری مجاهدت بامداد امروز در حمله بالگردهای آمریکایی به شهادت رسید.
کیوان خسروی سخنگوی دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی نیز با تسلیت شهادت سردارسپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی فرمانده پرافتخار نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اعلام کرد: از ساعاتی دیگر جلسه فوق العاده شورای عالی امنیت ملی برای بررسی اقدام جنایتکارانه حمله به خودرو سردار سلیمانی در بغداد که منجر به شهادت ایشان شد، برگزار میشود.
خبر شهادت سردار سلیمانی اکنون در صدر اخبار رسانه های عراق، منطقه و جهان قرار دارد.
قاسم سلیمانی ۲۰ اسفند ۱۳۳۵ در روستای کوهستانی و دورافتاده قنات ملک در استان کرمان چشم به جهان گشود.
وی در ۱۲ سالگی، پس از پایان تحصیلات دوره ابتدایی، زادگاه خود را ترک کرد و مشغول به کار ساختمان در کرمان شد.
با شروع جنگ تحمیلی، وی راهی جبهه شد و کمی بعد، فرمانده بسیجیهای همولایتیاش شد و سپس لشگری از بسیجیها تشکیل داد که به لشکر ۴۱ ثارالله شهرت یافت.
وی در طول دوران دفاع مقدس، با لشگر تحت امر خود در عملیاتهای زیادی از جمله، والفجر ۸، کربلای ۴، کربلای ۵ و تک شلمچه حضور موثر داشت.
قاسم سلیمانی اولین بار در آذر 1360 در عملیات مشترک ارتش و سپاه بنام عملیات طریق القدس در غرب سوسنگرد بر اثر انفجار گلوله خمپاره از دست راست و شکم به شدت مصدوم شد.
باپایان جنگ، لشگر ۴۱ ثارالله به فرماندهی سردار سلیمانی به کرمان بازگشت و درگیر جنگ با اشراری شد که از مرزهای شرقی کشور هدایت میشدند.
قاسم سلیمانی پس از دوران دفاع مقدس تا زمانی که به سمت فرماندهی سپاه قدس منصوب شد، با باندهای قاچاق مواد مخدر در نزدیکی مرزهای ایران و افغانستان جنگید.
وی در سال ۱۳۷۶، از سوی حضرت آیتالله خامنهای، فرماندهی کل قوا، به تهران فراخوانده و مسوولیت سپاه قدس به او سپرده شد.
رهبر معظم انقلاب که بهمن ماه 1389 درجهٔ سرلشگری را به سلیمانی اعطا کرد، در تقدیر از عملکرد قاسم سلیمانی از او به عنوان «شهید زنده» نام بردند.
سردار حاج قاسم سلیمانی در اسفند ماه 1397 از سوی فرمانده معظم کل قوا حضرت آیتالله العظمی خامنهای به دریافت نشان ذوالفقار مفتخر شد.
نشان ذوالفقار پر افتخار ترین نشان نظامی ایران است که پس از انقلاب برای نخستین بار توسط رهبری به سرلشگر سلیمانی اعطا گردید.
اخبار مرتبط
شماری از اعضای الحشد الشعبی در حمله به فرودگاه بغداد به شهادت رسیدند
تهران- ایرنا- شبکه خبری الجزیره گزارش داد که در پی حمله به دو خودروی حامل شخصیت های وابسته…
چند تن در حمله راکتی به فرودگاه بغداد کشته شدند
تهران - ایرنا - شبکه خبری الجزیره گزارش داد که بر اصابت راکت به فرودگاه بغداد، چند تن کشته…
نظر : مردان بزرگ چه بی ادعا به شهادتمی رسن
ننگت باد آمریکا که نه تنها در کشور عراق که این خواست خدا بو که در تمام جهان برای همیشه آبرو شوید . واین ننگ تا قیام قیامت بر دوش این کشو ر و به نام ترامپ روانی بماند
ترور یعنی کشتن بدون اطلاع و بدون فرصت دفاع برای شخص مورد حمله واقع شده، آمریکا سردار سلیمانی عزیزمان را ترور کرد و همواره ما ایرانیان را تروریست می خواند و ما باید تروریست بودن آمریکا را محکوم کنیم و به دنیا تروریست واقعی را نشان دهیم
محاکمه ترامپ در مجلس
از شلیک کروز تا شلیک پدافند
2
پاسخ
شهادت هنر مردان خداست ،سردار سپاه اسلام شهادت مبارک،،شهادت لیاقت میخواهد،خوش به سعادت که به آرزویت رسیدی
حامد ۰۷:۵۹ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۳
10 2
پاسخ
خدا رحمت کنه حاج سلیمانی مرگ بر امریکا مرگ بر اسراعیل
جواد خوجانی ۰۷:۵۹ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۳
15 1
پاسخ
سردار شهادتت مبارک امریکا بداند میلیونها سلیمانی هست پس باید همه ما سلیمانی ها رو شهید کنه امریکای خون خار به اخر خط رسیدی
محمد ۰۸:۰۱ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۳
12 2
پاسخ
به خداوندی خدا قسم پایم که جنگ رو شروع کنیم خودمم صف اول وایمیستمممممممممم به خدا قمسمممممممم خودم صف اولم
۰۸:۰۲ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۳
پاسخ
کل یوم عاشورا وکل ارض کربلا قطعا خون حسینی اش بساط ظلم و فتنه را از امت اسلام خواهد زدود.
1286536758 ۰۸:۰۳ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۳
10 2
پاسخ
علی وار زیست و علی گونه به دست شقی ترین موجودات عالم بصورت ناجوانمردانه به شهادت رسید. اسلام تربیت کننده مالک اشترها وسردار سلیمانی ها است. بامید ظهور منتقم اصلی.
۰۸:۰۵ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۳
6 5
پاسخ
ترور یعنی کشتن بدون اطلاع و بدون فرصت دفاع برای شخص مورد حمله واقع شده، آمریکا سردار سلیمانی عزیزمان را ترور کرد و همواره ما ایرانیان را تروریست می خواند و ما باید تروریست بودن آمریکا را محکوم کنیم و به دنیا تروریست واقعی را نشان دهیم
علی ۰۸:۰۶ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۳
3 5
پاسخ
آمریکا باید منتظر جوابی سخت ودندان خورد کن باشد
پاسخ
آمریکا نتیجه کار خود را خواهد دید…
شهرام ۰۸:۲۳ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۳
3 1
پاسخ
خدا روحش را شاد کند
محسن قصری ۱۱:۴۷ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۳
2 1
پاسخ
خدا بیامرزتش من اولین بار که رفتم کربلا از صدقه سر این سردار بزرگوار بود
احمدسنسبلی ۱۲:۰۸ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۳
10 1
پاسخ
حاج قاسم عشق ماست وخواهدماند
ساغر ۱۲:۱۰ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۳
7 1
پاسخ
فرمانده شجاع ، دلیر،بزرگ، روحت شاد همیشه در قلب ما هستی
شجاع ۱۲:۱۸ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۳
6 9
پاسخ
روحت شاد سردار کربلا
سرابیاسی ۱۲:۴۲ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۳
4 7
پاسخ
سلام. سردارعزیزشهادتت مبارک.
صدیقه ۱۳:۳۶ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۳
5 0
پاسخ
دلم به دردامدتسلیت میگم روحت شد
نادر جلیلی ۱۴:۵۴ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۳
6 0
پاسخ
شهادت مالک اشتر زمانه رابه رهبرمان تبریک وتسلیت میگوییم
حمید ۱۶:۲۹ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۳
7 5
پاسخ
سردار تبریک صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را که دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید!
علی ۲۲:۰۴ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۳
11 1
پاسخ
مطیع رهبرم سید علی هستم امر دهد جان دهم
مهری ۰۸:۰۱ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۴
5 0
پاسخ
ما زنده بر انیم که آرام نگیریم / موجیم که آسودگی ما عدم ماست
مجید خوشاب ۰۱:۲۰ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۶
5 0
پاسخ
سلام سردار بزرگوار شهادتت مبارک
حسن ۰۹:۳۵ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۷
2 0
پاسخ
خوشبحالت سردار ایران چه عاشقانه رفتی آسمانی شدی آقا مون حسین را دیدی شفاعت منرا بکن حسرت میخورم مثل این هست که پدرم را از دست دادم
۱۲:۰۸ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۷
1 0
پاسخ
سردار پاک تو انتقام شهدا را گرفتی ما هم انتقام تو را میگیریم
محمد مهدی ۱۵:۲۱ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۷
0 1
پاسخ
سلام بر حاج قاسم سلیمانی پپدر تمامی ایرانیان و مظلومین .لعنت خدا بر قاتلان او. امریکا و اسرائیل ننگ بر شما .انتقام شدید خواهیم گرفت..ترسوهای بزدل از پشت خنجر میزید.خدا جزای شما را میدهد …
سرخط اخبار جهان
گردانهای حزبالله عراق: سردار سلیمانی نقشی بیبدیل در حمایت از عراق داشت
تهران - ایرنا - “محمد محیی” سخنگوی گردانهای حزبالله عراق یکشنبه…
۶ ساعت قبل
نیروهای امنیتی در کربلا با معترضان درگیر شدند
بغداد - ایرنا - شبکه المیادین یکشنبه شب از درگیری دوباره نیروهای ضد…
۸ ساعت قبل
هیات بلندپایه سوری وارد تهران شد
تهران-ایرنا- خبرگزاری رسمی سوریه؛ “سانا” یکشنبه شب اعلام کرد که بلندپایه…
دیروز ۲۲:۳۰
روزنامه استرالیایی: خارج نشدن امریکا از عراق مصداق اشغالگری واشنگتن است
تهران - ایرنا- روزنامه “فایو پیلارز” (Five Pillars ) استرالیا نوشت:…
دیروز ۲۲:۲۹
آبه خواستار همکاری سعودی ها برای ثبات صلح در خاورمیانه شد
پکن- ایرنا- «آبه شینزو» نخست وزیر ژاپن در جریان سفر به عربستان سعودی…
۳۹ دقیقه قبل
شینهوا: آمریکا باید استفاده از زور را در خاورمیانه متوقف کند
پکن- ایرنا- خبرگزاری رسمی چین در گزارشی با اشاره به اینکه خاورمیانه…
۱ ساعت قبل
مخالفت تگزاس با اجرای قانون ضد مهاجرتی ترامپ
تهران- ایرنا- رسانههای محلی ایالت تگزاس روز یکشنبه نوشتند که برخلاف…
۳ ساعت قبل
آمریکا استفاده از پهپادهای دارای قطعات چینی را متوقف میکند
تهران- ایرنا- روزنامه “فایننشال تایمز” روز یکشنبه نوشت: آمریکا قصد…
۳ ساعت قبل
وزیر خارجه قطر برای رایزنی به عراق میرود
تهران-ایرنا-"محمد علی الحکیم” وزیر امور خارجه عراق بامداد دوشنبه از…
۴ ساعت قبل
تجمع اعتراضی در سوییس علیه ترور سردار شهید سلیمانی
لندن - ایرنا - دهها تن از معترضان به ترور سردار شهید سپهبد «قاسم…
۵ ساعت قبل
گردانهای حزبالله عراق: سردار سلیمانی نقشی بیبدیل در حمایت از عراق داشت
تهران - ایرنا - “محمد محیی” سخنگوی گردانهای حزبالله عراق یکشنبه…
۶ ساعت قبل
نیروهای امنیتی در کربلا با معترضان درگیر شدند
بغداد - ایرنا - شبکه المیادین یکشنبه شب از درگیری دوباره نیروهای ضد…
۸ ساعت قبل
هیات بلندپایه سوری وارد تهران شد
تهران-ایرنا- خبرگزاری رسمی سوریه؛ “سانا” یکشنبه شب اعلام کرد که بلندپایه…
دیروز ۲۲:۳۰
روزنامه استرالیایی: خارج نشدن امریکا از عراق مصداق اشغالگری واشنگتن است
تهران - ایرنا- روزنامه “فایو پیلارز” (Five Pillars ) استرالیا نوشت:…
دیروز ۲۲:۲۹
آبه خواستار همکاری سعودی ها برای ثبات صلح در خاورمیانه شد
پکن- ایرنا- «آبه شینزو» نخست وزیر ژاپن در جریان سفر به عربستان سعودی…
۳۹ دقیقه قبل
شینهوا: آمریکا باید استفاده از زور را در خاورمیانه متوقف کند
پکن- ایرنا- خبرگزاری رسمی چین در گزارشی با اشاره به اینکه خاورمیانه…
۱ ساعت قبل
مخالفت تگزاس با اجرای قانون ضد مهاجرتی ترامپ
تهران- ایرنا- رسانههای محلی ایالت تگزاس روز یکشنبه نوشتند که برخلاف…
۳ ساعت قبل
آمریکا استفاده از پهپادهای دارای قطعات چینی را متوقف میکند
تهران- ایرنا- روزنامه “فایننشال تایمز” روز یکشنبه نوشت: آمریکا قصد…
۳ ساعت قبل
وزیر خارجه قطر برای رایزنی به عراق میرود
تهران-ایرنا-"محمد علی الحکیم” وزیر امور خارجه عراق بامداد دوشنبه از…
۴ ساعت قبل
تجمع اعتراضی در سوییس علیه ترور سردار شهید سلیمانی
لندن - ایرنا - دهها تن از معترضان به ترور سردار شهید سپهبد «قاسم…
۵ ساعت قبل
گردانهای حزبالله عراق: سردار سلیمانی نقشی بیبدیل در حمایت از عراق داشت
تهران - ایرنا - “محمد محیی” سخنگوی گردانهای حزبالله عراق یکشنبه…
۶ ساعت قبل
نیروهای امنیتی در کربلا با معترضان درگیر شدند
بغداد - ایرنا - شبکه المیادین یکشنبه شب از درگیری دوباره نیروهای ضد…
۸ ساعت قبل
هیات بلندپایه سوری وارد تهران شد
تهران-ایرنا- خبرگزاری رسمی سوریه؛ “سانا” یکشنبه شب اعلام کرد که بلندپایه…
دیروز ۲۲:۳۰
روزنامه استرالیایی: خارج نشدن امریکا از عراق مصداق اشغالگری واشنگتن است
تهران - ایرنا- روزنامه “فایو پیلارز” (Five Pillars ) استرالیا نوشت:…
دیروز ۲۲:۲۹
پیشنهاد سردبیر
سقوط
محاکمه ترامپ در مجلس
از شلیک کروز تا شلیک پدافند
سلطان قابوس درگذشت
سقوط
محاکمه ترامپ در مجلس
از شلیک کروز تا شلیک پدافند
سلطان قابوس درگذشت
سقوط
طریقه شهادت سردار قاسم سلیمانی
شهادت سردار قاسم سلیمانی در عراق
بغداد - ایرنا -منابع رسمی رسانه ای در عراق سحرگاه جمعه اعلام کردند که سردار قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس به همراه «ابو مهدی مهندس» جانشین فرمانده الحشد الشعبی طی یک عملیات تروریستی در بغداد به شهادت رسیدند.
رسانه های عراقی به نقل از مقام های رسمی این کشور اعلام کردند که سردار سلیمانی و ابو مهندس زمانی که با دو خودرو از فروگاه بین المللی بغداد خارج شدند، هدف قرار گرفتند و هر دو شهید (ترور)شدند.
منابع رسانه ای عراق می گویند بالگردهای آمریکایی هر دو خودرو را هدف قرار دادند.
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با صدور اطلاعیهای اخبار مربوط به شهادت سردار سرلشکر قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را تایید کرد.
سپاه پاسداران در اطلاعیه خود آورده است: سردار سرافراز اسلام حاج قاسم سلیمانی پس از عمری مجاهدت بامداد امروز در حمله بالگردهای آمریکایی به شهادت رسید.
کیوان خسروی سخنگوی دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی نیز با تسلیت شهادت سردارسپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی فرمانده پرافتخار نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اعلام کرد: از ساعاتی دیگر جلسه فوق العاده شورای عالی امنیت ملی برای بررسی اقدام جنایتکارانه حمله به خودرو سردار سلیمانی در بغداد که منجر به شهادت ایشان شد، برگزار میشود.
خبر شهادت سردار سلیمانی اکنون در صدر اخبار رسانه های عراق، منطقه و جهان قرار دارد.
قاسم سلیمانی ۲۰ اسفند ۱۳۳۵ در روستای کوهستانی و دورافتاده قنات ملک در استان کرمان چشم به جهان گشود.
وی در ۱۲ سالگی، پس از پایان تحصیلات دوره ابتدایی، زادگاه خود را ترک کرد و مشغول به کار ساختمان در کرمان شد.
با شروع جنگ تحمیلی، وی راهی جبهه شد و کمی بعد، فرمانده بسیجیهای همولایتیاش شد و سپس لشگری از بسیجیها تشکیل داد که به لشکر ۴۱ ثارالله شهرت یافت.
وی در طول دوران دفاع مقدس، با لشگر تحت امر خود در عملیاتهای زیادی از جمله، والفجر ۸، کربلای ۴، کربلای ۵ و تک شلمچه حضور موثر داشت.
قاسم سلیمانی اولین بار در آذر 1360 در عملیات مشترک ارتش و سپاه بنام عملیات طریق القدس در غرب سوسنگرد بر اثر انفجار گلوله خمپاره از دست راست و شکم به شدت مصدوم شد.
باپایان جنگ، لشگر ۴۱ ثارالله به فرماندهی سردار سلیمانی به کرمان بازگشت و درگیر جنگ با اشراری شد که از مرزهای شرقی کشور هدایت میشدند.
قاسم سلیمانی پس از دوران دفاع مقدس تا زمانی که به سمت فرماندهی سپاه قدس منصوب شد، با باندهای قاچاق مواد مخدر در نزدیکی مرزهای ایران و افغانستان جنگید.
وی در سال ۱۳۷۶، از سوی حضرت آیتالله خامنهای، فرماندهی کل قوا، به تهران فراخوانده و مسوولیت سپاه قدس به او سپرده شد.
رهبر معظم انقلاب که بهمن ماه 1389 درجهٔ سرلشگری را به سلیمانی اعطا کرد، در تقدیر از عملکرد قاسم سلیمانی از او به عنوان «شهید زنده» نام بردند.
سردار حاج قاسم سلیمانی در اسفند ماه 1397 از سوی فرمانده معظم کل قوا حضرت آیتالله العظمی خامنهای به دریافت نشان ذوالفقار مفتخر شد.
نشان ذوالفقار پر افتخار ترین نشان نظامی ایران است که پس از انقلاب برای نخستین بار توسط رهبری به سرلشگر سلیمانی اعطا گردید.
اخبار مرتبط
شماری از اعضای الحشد الشعبی در حمله به فرودگاه بغداد به شهادت رسیدند
تهران- ایرنا- شبکه خبری الجزیره گزارش داد که در پی حمله به دو خودروی حامل شخصیت های وابسته…
چند تن در حمله راکتی به فرودگاه بغداد کشته شدند
تهران - ایرنا - شبکه خبری الجزیره گزارش داد که بر اصابت راکت به فرودگاه بغداد، چند تن کشته…
نظر : مردان بزرگ چه بی ادعا به شهادتمی رسن
ننگت باد آمریکا که نه تنها در کشور عراق که این خواست خدا بو که در تمام جهان برای همیشه آبرو شوید . واین ننگ تا قیام قیامت بر دوش این کشو ر و به نام ترامپ روانی بماند
ترور یعنی کشتن بدون اطلاع و بدون فرصت دفاع برای شخص مورد حمله واقع شده، آمریکا سردار سلیمانی عزیزمان را ترور کرد و همواره ما ایرانیان را تروریست می خواند و ما باید تروریست بودن آمریکا را محکوم کنیم و به دنیا تروریست واقعی را نشان دهیم
محاکمه ترامپ در مجلس
از شلیک کروز تا شلیک پدافند
2
پاسخ
شهادت هنر مردان خداست ،سردار سپاه اسلام شهادت مبارک،،شهادت لیاقت میخواهد،خوش به سعادت که به آرزویت رسیدی
حامد ۰۷:۵۹ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۳
10 2
پاسخ
خدا رحمت کنه حاج سلیمانی مرگ بر امریکا مرگ بر اسراعیل
جواد خوجانی ۰۷:۵۹ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۳
15 1
پاسخ
سردار شهادتت مبارک امریکا بداند میلیونها سلیمانی هست پس باید همه ما سلیمانی ها رو شهید کنه امریکای خون خار به اخر خط رسیدی
محمد ۰۸:۰۱ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۳
12 2
پاسخ
به خداوندی خدا قسم پایم که جنگ رو شروع کنیم خودمم صف اول وایمیستمممممممممم به خدا قمسمممممممم خودم صف اولم
۰۸:۰۲ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۳
پاسخ
کل یوم عاشورا وکل ارض کربلا قطعا خون حسینی اش بساط ظلم و فتنه را از امت اسلام خواهد زدود.
1286536758 ۰۸:۰۳ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۳
10 2
پاسخ
علی وار زیست و علی گونه به دست شقی ترین موجودات عالم بصورت ناجوانمردانه به شهادت رسید. اسلام تربیت کننده مالک اشترها وسردار سلیمانی ها است. بامید ظهور منتقم اصلی.
۰۸:۰۵ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۳
6 5
پاسخ
ترور یعنی کشتن بدون اطلاع و بدون فرصت دفاع برای شخص مورد حمله واقع شده، آمریکا سردار سلیمانی عزیزمان را ترور کرد و همواره ما ایرانیان را تروریست می خواند و ما باید تروریست بودن آمریکا را محکوم کنیم و به دنیا تروریست واقعی را نشان دهیم
علی ۰۸:۰۶ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۳
3 5
پاسخ
آمریکا باید منتظر جوابی سخت ودندان خورد کن باشد
پاسخ
آمریکا نتیجه کار خود را خواهد دید…
شهرام ۰۸:۲۳ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۳
3 1
پاسخ
خدا روحش را شاد کند
محسن قصری ۱۱:۴۷ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۳
2 1
پاسخ
خدا بیامرزتش من اولین بار که رفتم کربلا از صدقه سر این سردار بزرگوار بود
احمدسنسبلی ۱۲:۰۸ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۳
10 1
پاسخ
حاج قاسم عشق ماست وخواهدماند
ساغر ۱۲:۱۰ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۳
7 1
پاسخ
فرمانده شجاع ، دلیر،بزرگ، روحت شاد همیشه در قلب ما هستی
شجاع ۱۲:۱۸ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۳
6 9
پاسخ
روحت شاد سردار کربلا
سرابیاسی ۱۲:۴۲ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۳
4 7
پاسخ
سلام. سردارعزیزشهادتت مبارک.
صدیقه ۱۳:۳۶ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۳
5 0
پاسخ
دلم به دردامدتسلیت میگم روحت شد
نادر جلیلی ۱۴:۵۴ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۳
6 0
پاسخ
شهادت مالک اشتر زمانه رابه رهبرمان تبریک وتسلیت میگوییم
حمید ۱۶:۲۹ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۳
7 5
پاسخ
سردار تبریک صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را که دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید!
علی ۲۲:۰۴ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۳
11 1
پاسخ
مطیع رهبرم سید علی هستم امر دهد جان دهم
مهری ۰۸:۰۱ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۴
5 0
پاسخ
ما زنده بر انیم که آرام نگیریم / موجیم که آسودگی ما عدم ماست
مجید خوشاب ۰۱:۲۰ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۶
5 0
پاسخ
سلام سردار بزرگوار شهادتت مبارک
حسن ۰۹:۳۵ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۷
2 0
پاسخ
خوشبحالت سردار ایران چه عاشقانه رفتی آسمانی شدی آقا مون حسین را دیدی شفاعت منرا بکن حسرت میخورم مثل این هست که پدرم را از دست دادم
۱۲:۰۸ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۷
1 0
پاسخ
سردار پاک تو انتقام شهدا را گرفتی ما هم انتقام تو را میگیریم
محمد مهدی ۱۵:۲۱ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۷
0 1
پاسخ
سلام بر حاج قاسم سلیمانی پپدر تمامی ایرانیان و مظلومین .لعنت خدا بر قاتلان او. امریکا و اسرائیل ننگ بر شما .انتقام شدید خواهیم گرفت..ترسوهای بزدل از پشت خنجر میزید.خدا جزای شما را میدهد …
سرخط اخبار جهان
گردانهای حزبالله عراق: سردار سلیمانی نقشی بیبدیل در حمایت از عراق داشت
تهران - ایرنا - “محمد محیی” سخنگوی گردانهای حزبالله عراق یکشنبه…
۶ ساعت قبل
نیروهای امنیتی در کربلا با معترضان درگیر شدند
بغداد - ایرنا - شبکه المیادین یکشنبه شب از درگیری دوباره نیروهای ضد…
۸ ساعت قبل
هیات بلندپایه سوری وارد تهران شد
تهران-ایرنا- خبرگزاری رسمی سوریه؛ “سانا” یکشنبه شب اعلام کرد که بلندپایه…
دیروز ۲۲:۳۰
روزنامه استرالیایی: خارج نشدن امریکا از عراق مصداق اشغالگری واشنگتن است
تهران - ایرنا- روزنامه “فایو پیلارز” (Five Pillars ) استرالیا نوشت:…
دیروز ۲۲:۲۹
آبه خواستار همکاری سعودی ها برای ثبات صلح در خاورمیانه شد
پکن- ایرنا- «آبه شینزو» نخست وزیر ژاپن در جریان سفر به عربستان سعودی…
۳۹ دقیقه قبل
شینهوا: آمریکا باید استفاده از زور را در خاورمیانه متوقف کند
پکن- ایرنا- خبرگزاری رسمی چین در گزارشی با اشاره به اینکه خاورمیانه…
۱ ساعت قبل
مخالفت تگزاس با اجرای قانون ضد مهاجرتی ترامپ
تهران- ایرنا- رسانههای محلی ایالت تگزاس روز یکشنبه نوشتند که برخلاف…
۳ ساعت قبل
آمریکا استفاده از پهپادهای دارای قطعات چینی را متوقف میکند
تهران- ایرنا- روزنامه “فایننشال تایمز” روز یکشنبه نوشت: آمریکا قصد…
۳ ساعت قبل
وزیر خارجه قطر برای رایزنی به عراق میرود
تهران-ایرنا-"محمد علی الحکیم” وزیر امور خارجه عراق بامداد دوشنبه از…
۴ ساعت قبل
تجمع اعتراضی در سوییس علیه ترور سردار شهید سلیمانی
لندن - ایرنا - دهها تن از معترضان به ترور سردار شهید سپهبد «قاسم…
۵ ساعت قبل
گردانهای حزبالله عراق: سردار سلیمانی نقشی بیبدیل در حمایت از عراق داشت
تهران - ایرنا - “محمد محیی” سخنگوی گردانهای حزبالله عراق یکشنبه…
۶ ساعت قبل
نیروهای امنیتی در کربلا با معترضان درگیر شدند
بغداد - ایرنا - شبکه المیادین یکشنبه شب از درگیری دوباره نیروهای ضد…
۸ ساعت قبل
هیات بلندپایه سوری وارد تهران شد
تهران-ایرنا- خبرگزاری رسمی سوریه؛ “سانا” یکشنبه شب اعلام کرد که بلندپایه…
دیروز ۲۲:۳۰
روزنامه استرالیایی: خارج نشدن امریکا از عراق مصداق اشغالگری واشنگتن است
تهران - ایرنا- روزنامه “فایو پیلارز” (Five Pillars ) استرالیا نوشت:…
دیروز ۲۲:۲۹
آبه خواستار همکاری سعودی ها برای ثبات صلح در خاورمیانه شد
پکن- ایرنا- «آبه شینزو» نخست وزیر ژاپن در جریان سفر به عربستان سعودی…
۳۹ دقیقه قبل
شینهوا: آمریکا باید استفاده از زور را در خاورمیانه متوقف کند
پکن- ایرنا- خبرگزاری رسمی چین در گزارشی با اشاره به اینکه خاورمیانه…
۱ ساعت قبل
مخالفت تگزاس با اجرای قانون ضد مهاجرتی ترامپ
تهران- ایرنا- رسانههای محلی ایالت تگزاس روز یکشنبه نوشتند که برخلاف…
۳ ساعت قبل
آمریکا استفاده از پهپادهای دارای قطعات چینی را متوقف میکند
تهران- ایرنا- روزنامه “فایننشال تایمز” روز یکشنبه نوشت: آمریکا قصد…
۳ ساعت قبل
وزیر خارجه قطر برای رایزنی به عراق میرود
تهران-ایرنا-"محمد علی الحکیم” وزیر امور خارجه عراق بامداد دوشنبه از…
۴ ساعت قبل
تجمع اعتراضی در سوییس علیه ترور سردار شهید سلیمانی
لندن - ایرنا - دهها تن از معترضان به ترور سردار شهید سپهبد «قاسم…
۵ ساعت قبل
گردانهای حزبالله عراق: سردار سلیمانی نقشی بیبدیل در حمایت از عراق داشت
تهران - ایرنا - “محمد محیی” سخنگوی گردانهای حزبالله عراق یکشنبه…
۶ ساعت قبل
نیروهای امنیتی در کربلا با معترضان درگیر شدند
بغداد - ایرنا - شبکه المیادین یکشنبه شب از درگیری دوباره نیروهای ضد…
۸ ساعت قبل
هیات بلندپایه سوری وارد تهران شد
تهران-ایرنا- خبرگزاری رسمی سوریه؛ “سانا” یکشنبه شب اعلام کرد که بلندپایه…
دیروز ۲۲:۳۰
روزنامه استرالیایی: خارج نشدن امریکا از عراق مصداق اشغالگری واشنگتن است
تهران - ایرنا- روزنامه “فایو پیلارز” (Five Pillars ) استرالیا نوشت:…
دیروز ۲۲:۲۹
پیشنهاد سردبیر
سقوط
محاکمه ترامپ در مجلس
از شلیک کروز تا شلیک پدافند
سلطان قابوس درگذشت
سقوط
محاکمه ترامپ در مجلس
از شلیک کروز تا شلیک پدافند
سلطان قابوس درگذشت
سقوط
آیا اقرار
وسیت نامه سردار قبل از شهاذت
وصیتنامه شهید سردار قاسم سلیمانی + تصاویر و جزئیات
مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان کرمان گفت: سردار سلیمانی برای نوع سنگ مزارش وصیتی داشته است که مطابق آن وصیت سنگ مزار آماده میشود.
احمد گروهی در گفتوگو با تسنیم درکرمان با تسلیت شهادت سپهبد شهید سلیمانی اظهار داشت: این روزها قلب همه مردم ایران و جهان اسلام داغدار غم از دست دادن سرباز ولایت است.
وی با بیان اینکه سردار سلیمانی خود را به معنای واقعی کلمه سرباز ولایت میدانست گفت: بر همین اساس وصیت نامهای نوشته که نزد خانواده است و مطابق آن عمل میشود.
چرا پيامبر (ص) فدك را به حضرت زهرا(س) بخشید؟
فدك از بيت المال نبود كه متعلق به همه مسلمانان باشد، بلكه از اموالی بود كه اختصاص به پيامبر اسلام(ص) داشت، كه هر جا صلاح می دانست، به مصرف می رساند.
به گزارش خبرنگار مهر، گروه دین و اندیشه خبرگزاری مهر برخی از پرتعدادترین سؤالاتی که توسط مردم از مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی پرسیده می شود را برای آگاهی مخاطبان ارائه می کند که امیدواریم مورد توجه قرار گیرد.
چرا پيامبر (ص) فدك را به حضرت زهرا(س) بخشید؟ مگر فدک از بيت المال نبود؟
:
انديشمندان شيعه باور دارند كه فدك از بيت المال نبود كه متعلق به همه مسلمانان باشد، بلكه از اموالي بود كه مختص بر رهبر حكومت و حاكم اسلامي است، كه هر جا صلاح دانست، به مصرف ميرساند به عبارت ديگر: فدك از اموال خالصه پيامبر (ص) بود.
فدك از بيت المال نبود كه متعلق به همه مسلمانان باشد، بلكه از اموالي بود كه اختصاص به پيامبر اسلام داشت، كه هر جا صلاح ميدانست، به مصرف ميرساند. به عبارت ديگر: فدك از اموال خالصه پيامبر (ص) بود. (۱) اموال خالصه به اموالي گفته ميشود كه متعلق به حاكم اسلامي است و پيامبر (ص) به عنوان وليّ مسلمانان در آن تصرف ميكند و مصرف پيامبر در امور جنگي و غيره نيز به صلاح ديد ايشان بوده است.
در مباحث فقهي بابي است به نام “فيئ” كه در كتاب جهاد و يا احياناً در باب صدقات از آن بحث ميشود: “فيئ” در لغت به معناي بازگشت است و مقصود ازآن سرزمين هايي است كه بدون جنگ و خونريزي به تصرف حكومت اسلامي در آيد و ساكنان آن تحت شرايطي تابع حكومت اسلامي شوند. اين نوع اراضي كه بدون مشقت و جنگ در اختيار پيامبر قرار ميگرفت، مربوط به حكومت اسلامي بود و سربازان مسلمان در آن حقي نداشتند. پيامبر (ص) در آمد آنها را در مصالح اسلامي به مصرف ميرساند و گاهي ميان افراد مستحق تقسيم ميكرد. (۲)
محدثان و سيره نويسان اتفاق دارند كه فدك “فيئ"بود، از اين رو از اموال خالصه پيامبر ميباشد، زيرا فدك هرگز به جنگ و غلبه فتح نشد، بلكه هنگامي كه خبر شكست خيبريان به دهكده فدك رسيد، اهالي آن جا حاضر شدند با پيامبر از در صلح وارد شوند و نيمي از اراضي فدك را در اختيار حضرت بگذارند و در برابر آن در انجام مراسم مذهبي خود كاملاً آزاد باشند و متقابلاً حكومت اسلامي امنيت منطقه آنان را تأمين كند. طبق صريح آيات و روايات اين گونه سرزمينها از اموال خالصه حاكم اسلامي است. در آيههاي ۶ و ۷ سوره حشر ميخوانيم: “آنچه را خداوند به رسولش از آنها (يهوديان) باز گرداند، چيزي است كه شما براي به دست آوردن آن (زحمتي نكشيديد، نه اسبي تاختيد و نه شتري… آنچه را خداوند از اهل اين آباديها به رسولش بازگرداند، از آن خدا و رسول و خويشاوندان… او است.
مضمون آيه اين است: اگر كفار، بدون جنگ چيزي را براي صلح و تسليم شدن دادند، مانند ساير غنايم جنگي نيست كه يك پنجم آن خمس و چهار پنجم آن ميان مجاهدان تقسيم شود، بلكه آنان سهمي ندارند و همه آنها در اختيار پيامبر قرار ميگيرد. (۳)
امام رضا (ع) فرمود: هنگامي كه آيه “و آتِ ذالقربي حقه” نازل شد، پيامبر به فاطمه فرمود: فدك از اموالي است كه بدون جنگ گرفته شده است و به من اختصاص دارد، و سپس آن را در اختيار حضرت زهرا قرار داد. در آموزه هاي اسلامي پيامبر (ص) و امامان معصوم (ع) اختيار دارند كه حتي بيت المال را هر جا كه صلاح ديدند، به مصرف برسانند از سوي ديگر دلائل و شواهد نشان ميدهد كه اعطاي فدك به حضرت زهرا (س) طبق دستور خداوند بود و پيامبر (ص) با بخشيدن فدك به حضرت زهرا دستور خدا را اطاعت كرده است. (۴)
ابان بن تغلب گويد: به امام صادق (ع) گفتم: آيا فدك را به فاطمه داد؟ امام فرمود: فدك از طرف خداوند براي فاطمه بود. (۵) جمعي از مفسران شيعي و سني شأن نزول آيه “فآتِ ذالقربي حقَّه …” را خويشاوندان پيامبر (ص) دانستهاند. (۶) جلال الدين سيوطي (متوفاي ۹۰۹ هجري قمري) در تفسير خود مينويسد: وقتي اين آيه نازل گرديد، پيامبر (ص) فاطمه را خواست و فدك را به او داد. (۷)
ابو مريم گويد: هنگامي كه آيه “آت ذالقربي حقّه…” نازل شد، پيامبر فدك را به فاطمه اعطا كرد. ابان بن تغلب كه آن جا حاضر بود، به امام باقر (ع) عرض كرد: پيامبر فدك را به فاطمه داد؟ امام باقر فرمود: خدا فدك را به فاطمه داد. (۸)
تاريخ زندگي پيامبر و خاندان او به خوبي گواهي ميدهد كه آنان هرگز دلبستگي به دنيا نداشته و چيزي كه از نظر آنان ارزشي نداشت، ثروت دنيا بود. با اين حال پيامبر (ص) فدك را به حضرت زهرا و خاندان علي (ع) اختصاص داد. به نظر ميرسد در خصوص اعطاي فدك به حضرت زهرا (س) عوامل متعددي تأثير گزار بودهاند كه به بعضي اشاره ميشود
۱- زمامداري مسلمانان پس از فوت پيامبر طبق تصريح مكرر حضرت، با اميرمؤمنان (ع) بود و اين مقام به هزينه سنگيني نياز داشت. حضرت علي (ع) براي اداره امور وابسته به منصب خلافت ميتوانست از درآمد فدك به بهترين گونه استفاده كند. گويا دستگاه خلافت از پيش بيني پيامبر (ص) آگاه شده بود كه در همان روزهاي نخست، فدك را از دست خاندان پيامبر خارج كرد.
۲- دودمان پيامبر (ص) كه مظهر كامل آن، يگانه دختر وي و نور ديدگانش حضرت حسن و حسين (ع) بودند، بايد پس از فوت پيامبر به صورت آبرومندي زندگي كنند و حيثيت و شرف رسول اكرم و خاندان وي محفوظ بماند. براي تأمين اين منظور پيامبر فدك را به دختر خود بخشيد.
۳- بي ترديد اموال حضرت خديجه درگسترش اسلام و روند زندگي شخصي پيامبر (ص) بسيار تأثير گزار بود. پيامبر با اعطاي فدك به حضرت زهرا (س) - يگانه دختر خديجه - زحمات و ايثارگريهاي خديجه را خواست جبران كند. از اين رو فدك را به فاطمه (س) بخشيد.
۴-پيامبر ميدانست كه گروهي كينه حضرت علي (ع) را در دل دارند، زيرا بسياري از بستگان ايشان به شمشير وي درميدانهاي جهاد كشته شده بودند. يكي از راه هاي زدودن كينهها اين بود كه امام از طريق كمكهاي مالي از آنان دلجويي كند و عواطف آنان را به خود جلب نمايد. از سوي ديگر با بهرهگيري از درآمدهاي فدك به حمايت از فقيران پرداخته و از اين طريق، موانع عاطفي كه بر سر راه خلافت او بود، از ميان برداشته شود. هرچند پيامبر (ص) فدك را به زهرا (س) بخشيد، ولي درآمد آن در اختيار صاحب ولايت بود تا از آن، علاوه بر تأمين ضروريات زندگي خود، به نفع اسلام و مسلمانان استفاده كند.
۵-ممكن است اعطاي فدك جنبه سياسي داشته باشد، يعني به گونه اي زمينه سازي براي امامت حضرت علي(ع) و فرزندان معصومش باشد، شايد به همين خاطر غاصبان فدك، اين حق مسلم را از حضرت فاطمه گرفتند. با اين تحليل فدك تنها در ارتباط با حضرت فاطمه(س) نبود، بلكه متعلق به فرزندانش نيز بود. برخورد حكومتها در طول چند قرن اول با مساله فدك اين نظر را تقريب ميكند كه تعاملات در فدك به گونهاي رنگ سياسي داشت، به همين خاطر برخي از حاكمان آن را به فرزندان حضرت فاطمه مي دادند و برخي ديگر از دست آنان ميگرفتند.
۶- حضرت خديجه ثروت فراواني داشت. همه آن ها را در اختيار پيامبر(ص) قرار داد، حضرت از آنها بهره گرفت و در راه اعتلاي كلمه الله و پيش رفت اسلام مصرف كرد. خديجه از دنيا رفت و ثروتي از او باقي نماند كه دخترش فاطمه(س) از آن بهره گيرد، خداوند به پيامبرش دستور داد: به پاس فداكاريهاي حضرت خديجه و به عوض آن همه انفاق هاي آن بانوي بزرگ، فدك را به دخترش بدهد.
خواص سیر در مواد غذایی
خواص سیر + جدول ارزش غذایی
توسط مجله فیت شیپ
۱ دیدگاه
سیر گیاهی است علفی و دائمی که ساقه آن تا ارتفاع ۴۰ سانتیمتر نیز میرسد و دارای غشاهای نازک و ظریف برنگ خاکستری مایل به سفید میباشد. سیر سرشار از فولیک اسید، ویتامین C، کلسیم، آهن، منیزیم، پتاسیم و مقدار کمی روی و ویتامینهای B۲، B۱ و B۳ است. از گذشته تا امروز از خواص سیر برای تصفیه خون استفاده میشده است. سیر حاوی ترکیبات گوگرد است که سیستم ایمنی بدن را تحریک کرده و پتانسیل بالایی در نابودی تومورهای سرطانی دارد.
کلسترول بد یا همان LDL هیچوقت راه دوستی با سیر را پیدا نمیکند. سیر کلسترول و پلاکهای چربی داخل عروق را کاهش می دهد. همان طور که میدانید این پلاکها با تنگ گردن و سفت کردن دیواره عروق باعث کاهش جریان خون به بافتها، افزایش فشارخون و در بیشتر موارد در نهایت منجر به سکته خواهند شد. به همین خاطر است که پزشکان مصرف سیر را به مبتلایان به بیماریهای قلبی و عروقی و نیز برای پیشگیری از این بیماریها توصیه میکنند.
سير همچنين داروی ضد انعقاد خون نيز به شمار مي رود. يک داروی طبيعی برای رقيق کردن خون است. سير می تواند به بيمارانی که از بيماری انسداد شريانی که باعث لخته شدن خون در ناحيه پاها می شود، رنج می برند نيز کمک کند.
سیر توانایی ورزش کردن را افزایش و خستگی حاصل از آن را کاهش میدهد. روغن سیر توانایی ورزش را در افراد مبتلا به بیماریهای قلبی افزایش میدهد. در یک بررسی انجام شده در سال 2005 دیده شد که اوج سرعت ضربان قلب در بیماران قلبی که به مدت 6 هفته سیر مصرف کردند، تا 12 درصد کاهش می یابد. اگر با مشکلات قلبی مواجه هستید، مطلب “چه غذاهایی برای کاهش بیماری های قلبی بهتر است” را بخوانید.
از دیگر خواص سیر میتوان به این نکته اشاره کرد که از دست رفتن بافت استخوان در زنان را که به خاطر کاهش استروژن شروع میشود کاهش میدهد. به عبارت دیگر، سیر حاوی مواد مغذی است که به عنوان واحدهای ساختمانی برای استخوانهای سالم و مستحکم عمل میکنند.
سیر اشتها آور و درمان کننده سوء هاضمه، درد و ورم معده، روده، سوزش و ترشی معده و همچنین درمان کننده اسهال ساده و خونی، سل روده و عفونتهای دستگاه گوارش است. جوشانده سیر توام با شکر، دفع کننده انگل های معده و روده و همچنین کرمك در ناحیه معده می باشد.سیر ترشی نیز اسهال را درمان می نماید.
درمان ناخنک چشم از طب سنتی
روشهای درمان ناخنک چشم در طب سنتی و طب مدرن
درمان ناخنک چشم در طب سنتی :
ناخنک چشم یک زائده گوشتی است که از سمت سفیدی چشم بر روی سیاهی چشم رشد می کند. ناخنک می تواند کوچک بوده یا به اندازه ای رشد کند که جلوی بینایی و قرنیه را بگیرد. در این حالت معمولاً به دلیل وجود رگ های خونی زیاد، رنگ ناخنک صورتی یا قرمز می شود. در ادامه روشهای درمان ناخنک چشم در طب سنتی مورد بررسی قرار می گیرد.
علت بیماری ناخنک چشم
علت دقیق بیماری ناخنک چشم مشخص نشده است. با این حال این عقیده وجود دارد که قرار گرفتن در معر نور شدید آفتاب و اشعه ماورا بنفش خورشید می تواند یکی از علل بیماری ناخنک چشم باشد.
درمان ناخنک چشم در طب سنتی ، بیماری ناخنک چشم ، ناخنک چشم ، درمان دارویی ناخنک چشم ، قطره ناخنک چشم ، عمل جراحی ناخنک چشم ، عمل ناخنک چشم ، جراحی ناخنک چشم با لیزر
عمل ناخنک چشم با لیزر ، مراقبتهای بعد از عمل ناخنک چشم ، درمان ناخنک چشم با گیاهان دارویی ، درمان سنتی ناخنک چشم ، درمان گیاهی ناخنک چشم ، درمان ناخنک چشم با عسل
تماس چشم با گرد و غبار و همچنین وراثت نیز می توانند از علل بیماری ناخنک چشم باشند.
علائم ناخنک چشم
بیماری ناخنک چشم در ابتدای امر علائمی ندارد. به مرور زمان و با پیشرفت بیماری، علائم خارش، سوزش و قرمزی و اشک ریزش از چشم به صورت خود به خودی یا در نتیجه تحریک چشم به وسیله عوامل خارجی مشاهده می شود.
به مرور با افزایش رشد ناخنک چشم بر روی قرنیه بینایی فرد در معرض خطر قرار می گیرد.
پیشگیری از ناخنک چشم
به منظور پیشگیری از ناخنک چشم، زمانی که در معرض نور آفتاب هستید یا در هوای آفتابی بیرون می روید عینک آفتابی بزنید.
درمان دارویی ناخنک چشم
اگر ناخنک بعضی اوقات باعث سوزش چشم شود و نه همیشه، می توان با تجویز قطره ناخنک چشم که در این حالت اشک مصنوعی است به درمان دارویی ناخنک چشم کمک کرد.
مطلب مرتبط: هر آنچه باید درباره عمل جراحی لیزیک چشم (LASIK) بدانید
در صورتی که ناخنک چشم ملتهب باشد پزشک ممکن است برای درمان دارویی ناخنک چشم قطره ناخنک چشم ایندومتاسین را تجویز کند یا اینکه بخواهد به صورت موضعی کورتیزون به کار ببرد.
در نهایت در صورتی که علاوه بر مشکلات چشمی نظیر التهاب و سوزش و قرمزی و اشک ریزش، ناخنک چشم باعث از بین رفتن حس زیبایی فرد شده باشد برای برداشتن آن از عمل جراحی ناخنک چشم استفاده شود.
تکنیک های متعددی برای عمل جراحی ناخنک چشم وجود دارد. از برداشتن ساده تا تکنیک های پیچیده با پیوند غشای مخاطی و کراتوپلاستی (پیوند قرنیه). انتخاب نوع تکنیک عمل ناخنک چشم به هدف از جراحی و شدت بیماری بستگی دارد.
عمل جراحی در ناخنک های کوچک که فقط مرز قرنیه درگیر شده است و تحریک با کاهش بینایی رخ نداده است فقط با هدف زیبایی انجام می شود. اگر عمل ناخنک چشم به طور صحیح انجام شود عود ناخنک نادر خواهد بود.
در ناخنک چشم پیشرفته، به خصوص در انواع پیشرونده که ضایعه به قرنیه می رسد جراحی ناخنک چشم با لیزر لازم است. جراحی ناخنک چشم با لیزر به منظور برداشتن ناخنک و جلوگیری از عود بیماری انجام می گیرد.
در ناخنک چشم بزرگتر اگر ناحیه بینایی مورد تهاجم قرار گیرد عمل ناخنک چشم با لیزر برای بازگرداندن بینایی ضروری است. هدف از عمل ناخنک چشم با لیزر برداشتن ناخنک از روی قرنیه، کاهش عود، درمان ناحیه بینایی و ترمیم قرنیه است.
از جمله مراقبتهای بعد از عمل ناخنک چشم این است که قطره های چشمی ضد عفونت و ضد التهاب که بنا به صلاحدید پزشک تجویز شده اند می بایست تا چندین هفته پس از عمل توسط بیمار استفاده شوند.
از دیگر مراقبتهای بعد از عمل ناخنک چشم این است که از کار طولانی در محیط های گرم و خشک و پر از گرد و غبار تا تکمیل دوره درمان پرهیز نمایید و همچنین از مصرف قطره های مختلف بدون تجویز پزشک جدا خودداری نمایید.
مطلب مرتبط: آیا تنبلی چشم قابل درمان است ؟ درمان تنبلی چشم با طب سنتی و طب مدرن
درمان ناخنک چشم در طب سنتی
برای کمک به درمان ناخنک چشم در طب سنتی حتما و حتما یبوست بیمار باید درمان شود.
جهت درمان ناخنک چشم با گیاهان دارویی به نسبت مساوی عرق کاسنی و عرق شاهتره را ترکیب کرده و به مدت یک ماه هر روز ۲ تا ۳ استکان از آن میل کنید.
به منظور درمان ناخنک چشم با گیاهان دارویی روزانه ۳ بار و هر بار دو قطره عصاره یا عرق گل همیشه بهار را در چشم بریزید و تا درمان کامل ناخنک این کار را ادامه دهید.
شستشوی چشم با عرق رازیانه نیز به درمان گیاهی ناخنک چشم کمک می کند.
به منظور کمک به روند درمان گیاهی ناخنک چشم هر روز به سر خود روغن سیاهدانه بمالید.
درمان ناخنک چشم با عسل نیز امکان پذیر است. با هدف درمان ناخنک چشم با عسل روزانه ۱۴ عدد میوه عناب را به همراه عسل گون طبیعی و خالص میل کنید.
در نهایت و به عنوان آخرین روش درمان سنتی ناخنک چشم حجامت سر و حجامت ناحیه گیجگاهی و برخی مواقع زالواندازی ناحیه گیجگاهی انجام می شود. در صورت تمایل به درمان سنتی ناخنک چشم با این راهکار، حتما این کار را زیر نظر پزشک متخصص و با تجربه طب سنتی انجام دهید.
درمان ناخنک چشم در طب سنتی
درمان ناخنک چشم در طب سنتی ، بیماری ناخنک چشم ، ناخنک چشم ، درمان دارویی ناخنک چشم ، قطره ناخنک چشم ، عمل جراحی ناخنک چشم ، عمل ناخنک چشم ، جراحی ناخنک چشم با لیزر ، عمل ناخنک چشم با لیزر ، مراقبتهای بعد از عمل ناخنک چشم ، درمان ناخنک چشم با گیاهان دارویی ، درمان سنتی ناخنک چشم ، درمان گیاهی ناخنک چشم ، درمان ناخنک چشم با عسل
سيمای کارگزاران دولت اسلامی از منظر امام علی عليه السلام
سيمای کارگزاران دولت اسلامی از منظر امام علی عليه السلام
انسان ها موجوداتي مدني بالطبع هستند. پس براي ادامه و اداره زندگي اجتماعي خويش، ناگزير به تشکيل حکومت مي باشند. از اين رو، اموري بايد مورد توجه قرار گيرند:
1. براي اداره بهتر جامعه، بايد تقسيم کار انجام پذيرد و افرادي براي تصدّي مسئوليت ها تعيين گردند.
2. همه کارگزاران در کنار هم، مجموعه اي را تشکيل مي دهند که در جهت اداره بهتر جامعه و رسيدن به هدف از تشکيل حکومت، گام بر مي دارند.
3. هريک از اعضا و کارگزاران بايد داراي صلاحيت لازم براي اداره جامعه باشد.
4. اگر يکي از اعضا فاقد صلاحيت و ويژگي لازم باشد، چرخه اداره جامعه با مشکل مواجه خواهد شد.
5. بنابراين، حاکمان و کارگزاران ذي صلاح بايد تحت نظارت مستمر باشند تا همواره صلاحيت آنان مورد بازبيني قرار گيرد و با آسيب شناسي رفتار آنان، با متخلّفان برخورد مناسب صورت پذيرد. آنچه در اين مختصر مي آيد نگاهي گذرا بر موضوعات ذيل از منظر اميرالمؤمنين علي(عليه السلام) است.
ملاکهای گزينش کارگزاران
در ديدگاه امام علي(عليه السلام)، فلسفه حکومت احياي حق، انهدام باطل و رساندن انسان از خاک به خداست. اين آرمان والا جز با حکومت صالحان تحقق نمي يابد. روشن است که امام بايد کارگزاران خويش را از ميان بهترين ها و نخبگان انتخاب کند تا اشتباهات و انحرافات احتمالي به حداقل برسند. از اين رو، نخستين اقدام حکومتي امام پس از بيعت مردم، جابه جايي و عزل و نصب وسيع مديران اجرايي نظام پيشين بود. معيارهاي امام(عليه السلام) براي انتخاب کارگزاران در رده هاي گوناگون، برگرفته از متن دين و مورد رضاي خدا و پيامبر اکرم(صلي الله عليه وآله) بود. از اين رو، در عهدنامه مالک اشتر براي هر صنفي از مسئولان حکومت، ويژگي هاي خاصي را برشمرده است; مثلا، درباره صفات فرماندهان نظامي مي فرمايد: «براي فرمان دهي سپاه، کسي را برگزين که خيرخواهي او براي خدا و پيامبر(صلي الله عليه وآله) و امام تو بيشتر، و دامن او پاک تر، و شکيبايي او برتر باشد، و از کساني که دير به خشم آيد، و عذرپذيرتر باشد، و بر ناتوان رحمت آورد، و با قدرتمندان با قدرت برخورد کند، درشتي او را به تجاوز نکشاند، و ناتواني او را از حرکت باز ندارد. سپس در نظاميان، با خانواده هاي ريشه دار، داراي شخصيت حساب شده، خانداني پارسا، داراي سوابقي نيکو و درخشان، که دلاور و سلحشور و بخشنده و بلندنظرند، روابط نزديک برقرار کن. آنان همه بزرگواري را در خود جمع کرده و نيکي ها را در خود گرد آورده اند.»1
همچنين درباره صفات قضات مي فرمايد: «سپس از ميان مردم، برترين افراد نزد خود را براي قضاوت انتخاب کن; کساني که مراجعه فراوان، آن ها را به ستوه نياورد، و برخورد مخالفان با يکديگر آنان را خشمناک نسازد، در اشتباهاتشان پافشاري نکنند، و بازگشت به حق پس از آگاهي برايشان دشوار نباشد، طمع را از دل ريشه کن کنند، و در شناخت مطالب با تحقيقي اندک رضايت ندهند، و در شبهات از همه با احتياط تر عمل کنند، و در يافتن دليل اصرارشان از همه بيشتر باشد، و در مراجعه پياپي شاکيان خسته نشوند و در کشف امور از همه شکيباتر، و پس از آشکار شدن حقيقت، در فصل خصومت ازهمه برنده تر باشند; کساني که ستايش فراوان آنان را فريب ندهد، و چرب زباني آنان را منحرف نسازد.»2
علاوه بر اين، امام علي(عليه السلام) درباره ملاک هاي کلي گزينش مديران و کارگزاران حکومت نيز صفاتي را برمي شمارد که شايسته است در نظام اسلامي ما به طور دقيق و سنجيده به کار گرفته شوند. اهم اين اوصاف و معيارها به قرار ذيل است:
1. ايمان و تقوا
در گزينش افراد بر حسب نوع مسئوليت، بايد تقوا و ايمان آنان ملاک قرار گيرد; زيرا ايمان به خدا و تسليم در برابر اوامر او آنچنان تعهد و الزامي در انسان ايجاد مي کند که از کوچک ترين عمل خلاف احتراز مي کند و براي او مسئوليت در مقابل خدا، از هرگونه قانون و مقام مافوق رجحان دارد، و تنها خدا را حاضر و ناظر اعمال خود مي بيند.
در نظام اسلامي، خدامحوري و تقواگرايي، اساس کار و سازندگي است و همه چيز با معيار تقوا ارزيابي مي گردد. امام علي(عليه السلام) شيوه برخورد و اصول مديريت را در نامه خود به مالک اشتر، از تقوا و خداگرايي آغاز مي کند و او را به ترس از خدا فرمان مي دهد و اينکه اطاعت خدا را بر ديگر کارها مقدّم دارد و از آنچه در کتاب خدا آمده، از واجبات و سنّت ها، پي روي کند، دستوراتي که جز باپي روي آن هارستگار نخواهد شد، و جز با نشناختن و ضايع کردن آن ها جنايت کار نخواهد گرديد. به او فرمان مي دهد که خدا را با دل و دست و زبان ياري کند; زيرا خداوند پيروزي کسي را تضمين مي کند که او را ياري دهد، و آن کس را که او را بزرگ شمارد بزرگ مي دارد، و به او فرمان مي دهد تا نفس خود را از پي روي آرزوها باز دارد و هنگام سرکشي رام کند که “نفس همواره به بدي وا مي دارد، جز آنکه را خدا رحمت آورد.” (يوسف: 53)3
2. آزمايش لياقتها
منظور از «آزمايش لياقت ها» اين است که کارايي و مهارت و ساير ويژگي هاي افراد در هنگام پذيرش مسئوليت، لحاظ گردند; يعني افراد بايد بر اساس تعهد و نوع تخصص و توان اجرايي، انتخاب و به کار مورد علاقه گمارده شوند و هيچ گاه نبايد روابط جاي ضوابط را گرفته، لياقت ها و شايستگي ها قرباني دوستي ها و مسائل خويشاوندي گردند. از اين رو، حضرت به مالک اشتر مي فرمايد: «سپس در امور کارمندانت بينديش و پس از آزمايش، به کارشان بگمار، و با ميل شخصي و بدون مشورت با ديگران، آنان را به کارهاي گوناگون وادار نکن; زيرا اين نوعي ستمگري و خيانت است.»4
بنابراين، احراز وجود شروط، لازم است و اصولي همچون «برائت» و يا اصل «عدم» در انتخاب مديران و کارگزاران کارايي ندارد.
نکته ديگري که در اين فراز از نامه آمده، آن است که مشورت در هر کاري لازم است، بخصوص در گزينش; به خاطر حساسيت موضوع، هرگز نبايد نظرها و سليقه هاي شخصي ملاک قرار گيرند. اصولا انتخاب افراد بر اساس مشورت سه فايده دارد:
الف. اگر انتخاب شخص طبق نظر و صلاحديد چند نفر باشد ضريب صحّت گزينش را بالا مي برد.
ب. گزينش افراد بر اساس مشورت و به صورت شورايي، امکان گزينش افراد فرصت طلب و نفوذي را منتفي مي کند.
ج. در گزينش شورايي همه اعضاي گزينش، لزوماً خود را موظّف به همکاري همه جانبه با فرد گزينش شده مي بينند.
3. صلاحيت اخلاقی
اصولا جايگاه ارزشي هر کسي را در اجتماع، اخلاق او معيّن مي کند. به عبارت ديگر، اخلاق هر انساني در اجتماع، معرّف اوست. واضح است که در گزينش افراد براي تصدّي امور جامعه نيز صفات و افعال اخلاقي انسان نقش دارند. بعضي از صفات در محيط کار ضروري اند که هنگام گزينش بايد لحاظ شوند; مثل تواضع، حسن خلق، گشاده رويي، مردم داري، صداقت، سعه صدر و امانت داري.
بر حسب نوع مسئوليتي که به افراد سپرده مي شود، صفت اخلاقي مربوط به آن نيز بايد مورد عنايت قرار گيرد; مثلا، اگر به کسي مسئوليتي داده مي شود که بيشتر با مردم سرو کار دارد، بايد حسن خلق و مردم داري او بر ساير صفات او بچربد، و اگر عهده دار بيت المال است بايد در صداقت و امانت داري مشهور باشد. پس جايگاه مسئوليت اشخاص را صرف نظر از ساير شروط، اخلاق او تعيين مي کند. اين ها نکات ظريفي هستند که در هسته گزينش بايد به آن ها توجه گردد تا هماهنگي کامل بر حرکت و فعل و انفعالات يک نظام، حکم فرما شود.
امام علي(عليه السلام) در عهدنامه مالک اشتر، مي فرمايد: «کارگزاران دولتي را از ميان مردمي انتخاب کن که… اخلاق آنان گرامي تر، و آبرويشان محفوظ تر، و طمعورزي شان کمتر است.» بنابراين، يکي از معيارهاي مهم انتخاب کارگزار شايسته، داشتن صلاحيت اخلاقي است.
4. اصالت خانوادگی
با توجه به اهميت صلاحيت اخلاقي افراد، نقش خانواده نيز در پرورش خصال نيک و سجاياي اخلاقي روشن مي گردد. اگر صفات اخلاقي و پسنديده در نفس انسان ملکه نشوند هرگز مصدر افعال خوب واقع نمي گردند.
روشن است که ملکه شدن يک صفت خوب به مدت زماني طولاني نياز دارد، و اگر افراد مورد گزينش از خاندان شريف و با فضيلت باشند، مي توان تصور کرد که صفات اخلاقي در آن ها از سنين کودکي شکل گرفته و با دوام و ريشه دار در فرد وجود دارند. علاوه بر آن، صفات خوب و بد از طريق ارث به فرزند منتقل مي شوند. اخلاق خوب و پسنديده يا زشت و نکوهيده معرّف پاکي وراثت يا بدي آن هستند.
بنابراين، اخلاق نقش محوري در اداره امور دارد و اصالت خانوادگي در تأييد صلاحيت اخلاقي افراد نيز نقشي به مراتب مؤثرتر داراست. مولا علي(عليه السلام)به مالک اشتر مي فرمايد: «کارگزاران دولتي را از ميان مردمي انتخاب کن که… با حيا و از خاندان هاي پاکيزه و با تقوا باشند.»
5. حسن شهرت
در گزينش افراد، «قضاوت مردم» مي تواند ملاک خوبي باشد; زيرا خوبي و بدي افراد از مردم پوشيده نمي ماند. وقتي مردم شخصي را به خاطر صفات خوبش مي ستايند و در همه جا از او به نيکي ياد مي کنند به گواهي و تصديق آنان مي توان اطمينان کرد. همچنين مردمي که به صداقت و ديانت و امانت داري معروفند هر گاه در مصادر امور قرارگيرند اعتماد و همکاري همه جانبه مردم را به سوي خود جلب مي کنند.
از سوي ديگر، اعتبار يک حکومت با حضور چهره هايي که امين مردم هستند بالا مي رود و بهترين پشتوانه و دل گرمي نيز براي يک مسئول، اعتماد مردم نسبت به اوست; زيرا مي داند که مردم حرف هاي او را صادقانه مي پذيرند و در همه حال با او يک دل و يک زبان هستند. عکس آن نيز صادق است; يعني اگر فردي که پايگاه مردمي ندارد يا صداقت و امانت داري او را عملا نيازموده اند، زمام امور مردم را به دست گيرد، مردم نه تنها به او اعتماد نمي کنند، بلکه از اين عمل مسئولان مافوق به خشم نيز مي آيند، و هر چه کار و مسئوليت فرد حسّاس تر باشد، خشم و ناراحتي مردم نيز بيشتر خواهد بود. از اين روست که حضرت علي(عليه السلام) حسن شهرت و سوابق خوب افراد را (در عهدنامه مالک اشتر)، يکي از ملاک هاي گزينش معرفي مي کند: «کارگزاران دولتي را از ميان مردمي با تجربه… که در مسلماني سابقه درخشاني دارند… و آينده نگري آنان بيشتراست، انتخاب کن.»
بنابراين، افرادي که اهل تجربه بوده و در کشاکش کارها ساخته و پرداخته شده اند و نيز سابقه و حسن سابقه شان در اسلام، بيش از ديگران باشد و همچنين مدير و دورانديشند و در کارها و مسائل، عميق و ژرف نگرند; شايستگي بيشتري در تصدّي امور دارند.
وظايف حاکمان و کارگزاران
با توجه به تلازم حق و تکليف، همان گونه که حاکم اسلامي از اختيارات گسترده اي برخوردار است، وظايف زيادي نيز بر عهده دارد و در برابر خداوند متعال و امّت اسلامي پاسخگوست. جالب اينکه امام علي(عليه السلام)پيش از بيان وظايف حاکمان و کارگزاران، به شرايط و صلاحيت هاي لازم آنان اشاره مي کند. و اين بدان معناست که دولت اسلامي در صورتي مي تواند به وظايف خود عمل کند و اهداف عالي خود را تحقق بخشد که ملاک هاي گزينش و عزل و نصب بر اساس معيارهاي اسلامي صورت پذيرند.
اميرالمؤمنين(عليه السلام) در جاي جاي نهج البلاغه، ضمن بيان فلسفه تشکيل حکومت اسلامي، وظايف حاکم را برمي شمارد. از جمله مي فرمايد: «خدايا! تو مي داني که جنگ و درگيري ما براي به دست آوردن قدرت و حکومت و دنيا و ثروت نبود، بلکه مي خواستيم نشانه هاي حق و دين تو را به جايگاه خويش باز گردانيم و در سرزمين هاي تو اصلاح را ظاهر کنيم، تا بندگان ستمديده ات در امن و امان زندگي کنند و قوانين و مقرّرات فراموش شده تو بار ديگر اجرا گردند.»5
آن حضرت فلسفه تشکيل حکومت اسلامي و نيز وظايف حاکم اسلامي را چنين بيان مي کند:
الف. بازگرداندن نشانه هاي حق و دين به جايگاه اصلي خويش;
ب. انجام اصلاحات;
ج. تأمين امنيت مردم;
د. اجراي قوانين الهي.
با توجه به فلسفه تشکيل حکومت اسلامي و نيز وظايف حاکم اسلامي، امام علي(عليه السلام) در فراز آغازين عهدنامه مالک اشتر، وظايف مهم او را برمي شمارد:
1. جمعآوری مالياتها
يکي از وظايف عمده حکومت اسلامي جمع آوري ماليات هاست. حاکم براي اداره حکومت و جامعه و نيز تأمين نيازمندي هاي عمومي جامعه، نياز به بودجه دارد. يکي از بهترين راه هاي تأمين بودجه، دريافت ماليات هاست. از اين رو، امام علي(عليه السلام) اولين وظيفه حاکم را جمع آوري ماليات ها مي داند و مالک اشتر را به جمع آوري آن امرمي کند: «اين فرمان بنده خدا،علي اميرمؤمنان،به مالک اشتر، پسر حارث، است، در عهدي که با او دارد، هنگامي که او را به فرمانداري مصر بر مي گزيند تا خراج آن ديار را جمع آورد.»
همچنين در فراز ديگري از نامه 53 درباره ماليات توصيه هاي خاصي مي کند و مي فرمايد: «اگر مردم شکايت کردند از سنگيني ماليات يا آفت زدگي يا خشک شدن آب چشمه ها يا کمي باران يا خراب شدن زمين در سيلاب ها يا خشک سالي، در گرفتن ماليات تخفيف ده تا امورشان سامان گيرند، و هرگز تخفيف دادن در خراج، تو را نگران نسازد; زيرا آن، اندوخته اي است که در آباداني شهرهاي تو، و آراستن ولايت هاي تو نقش دارد، و رعيت تو را مي ستايند و تو از گسترش عدالت ميان مردم خشنود خواهي شد و به افزايش قوّت آنان تکيه خواهي کرد، به آنچه در نزدشان اندوختي و به آنان بخشيدي، و با گسترش عدالت در بين مردم و مهرباني با رعيت، به آنان اطمينان خواهي داشت. آن گاه اگر در آينده کاري پيش آيد و به عهده شان بگذاري، با شادماني خواهند پذيرفت.»
علي(عليه السلام) در عهدنامه مالک اشتر، به بخشي از آثار و نقش ماليات در زندگي مسلمانان، اشاره کرده است; از جمله اين آثار، عبارتند از:
الف. اصلاح امور و تأمين نياز مردم: امام علي(عليه السلام) اولين اثر ماليات را اصلاح امور مردم مي داند و خطاب به مالک اشتر مي فرمايد: «ماليات و بيت المال را به گونه اي وارسي کن که صلاح ماليات دهندگان باشد; زيرا بهبودي ماليات و ماليات دهندگان عامل اصلاح امور ديگر اقشار جامعه مي باشد و تا امور ماليات دهندگان اصلاح نشود کار ديگران نيز سامان نخواهد گرفت; زيرا همه مردم نانخور ماليات و ماليات دهندگانند.»
امام علي(عليه السلام) در اين فراز، براي ماليات، نقش محوري قايل شده و اصلاح تمامي امور را وابسته به اصلاح وضع ماليات و ماليات دهندگان دانسته است و اين، نشانه جايگاه بلند ماليات از نظر اسلام است. بنابراين، هرچند اقتصاد از نگاه امام علي(عليه السلام)آن گونه که مکاتب ماديگرا مي گويند، اصل نيست، اما تأثير محوري و اساسي آن در اصلاح امور و رفع نابساماني ها مورد تأکيد قرار گرفته است.
ب. دوام حکومت: دومين اثري که آن حضرت براي ماليات بر مي شمارند، دوام و بقاي حکومت است: «… حکومتش با نابودي ماليات (بيت المال)، جز اندک مدتي دوام نمي آورد.»6
اين مطلب نيز از بديهيات است که اداره و دوام حکومت نيازمند بودجه است و يکي از راه هاي تأمين هزينه هاي دولت، گرفتن ماليات است. جاي شگفتي از کساني است که در زمان حاضر، بحث لزوم گرفتن ماليات براي «اداره حکومت» را مطرح مي کنند، در صورتي که امام علي(عليه السلام) حدود چهارده قرن پيش، بر ضرورت ماليات براي «استمرار حکومت» تأکيد کرده است.
يادآوري اين نکته لازم است که همان گونه که گرفتن ماليات از عواملِ بقاي حکومت است، به ناحق گرفتن آن و يا ظالمانه مصرف شدن آن نيز سبب سقوط حکومت خواهد شد.
ج. اصلاح و تقويت نيروهاي مسلّح: از ديگر آثار بسيار مهم ماليات (بيت المال) در منظر امام علي(عليه السلام)، افزون بر «استقلال اقتصادي»، «استقلال سياسي» است; زيرا تا بودجه و سرمايه در اختيار دولت نباشد، نمي تواند نيروهاي مسلّح را جذب، تأمين و مجهّز به سلاح هاي پيشرفته کند و با نبود نيروي مسلّحِ مجهز، استقلال سياسي تأمين نمي شود. به عبارت ديگر، اگر بيت المال نباشد، نيروهاي مسلّح براي تأمين زندگي، بايد در پي شغل و کار ديگري باشند. در نتيجه، آمادگي براي جهاد با دشمن از بين مي رود: «امور مردم جز با سپاهيان استوار نگردد، و پايداري سپاهيان جز به خراج و ماليات رعيت انجام نمي شود که با آن براي جهاد با دشمن تقويت گردند، و براي اصلاح امور خويش به آن تکيه کنند و نيازمندي هاي خود را برطرف سازند.»7
2. جهاد با دشمنان
دومين وظيفه اي که امام براي مالک اشتر برمي شمارند جهاد با دشمنان است. دشمنان دين همواره در کمينند تا از هر فرصتي استفاده نمايند و ضربات خويش را بر پيکره حکومت اسلامي وارد کنند و آن را ناتوان نمايند. از اين رو، همه مردم بايد هوشيار باشند و در رأس همه، حاکم و کارگزاران، نقش و مسئوليت سنگين تري دارند; چرا که آنان در حکم ديده بان هستند و از افقي برتر حقايق و واقعيات را مي بينند و همواره بايد کوچک ترين حرکت دشمن را ببينند و مردم را نيز آگاه نمايند تا خود را در مقابله با دشمن آماده نمايند. از اين رو، مي فرمايد: «اين فرمان بنده خدا، علي اميرمؤمنان، به مالک اشتر، پسر حارث، است در عهدي که با او دارد، هنگامي که او را به فرمانداري مصر برمي گزيند … تا با دشمنانش نبرد کند.»8
امروزه نبرد با دشمن تنها در ميدان جنگ و با جنگ افزارهاي خاص نيست، بلکه هر مسئولي در هر پست و منصبي که قرار دارد، بايد متناسب با مسئوليتش، به مصاف با دشمن برخيزد; در مسئوليت اقتصادي، سياسي، فرهنگي، نظامي و … جنگ ها نيز همواره نظامي نيستند، امروزه پيچيده ترين جنگ ها، تهاجم و شبيخون فرهنگي دشمن به هويّت ديني مردم مسلمان است.
3. اصلاحات
يکي ديگر از وظايف حاکم در جامعه، انجام اصلاحات است; يعني حاکم بايد با ارشاد مردم و فراهم ساختن زمينه هاي تعليم و تربيت و نيز مبارزه با انحرافات، زمينه اصلاحات را فراهم نمايد. او بايد با نظارت دقيق بر کار کارگزاران، هرگونه انحرافي را از بين ببرد و به اصلاح امور بپردازد. از اين رو، در آغاز اين عهدنامه، به اين مهم اشاره مي کند و مي فرمايد: «اين فرمان… هنگامي که او را به فرمانداري مصر بر مي گزيند … که کار مردم را اصلاح کند.»
4. عمران و آباداني شهرها
عمران و آباداني شهرها از قبيل آباداني خانه ها (نوع ساخت و ساز)، خيابان ها، ساخت مدارس، حمّام ها و احداث فضاي سبز از ديگر وظايف حاکم اسلامي است. از اين رو، اميرالمؤمنين(عليه السلام) در ابتداي اين نامه، مي فرمايد: «… تا شهرهاي مصر را آباد سازد.»
همچنين در فراز ديگري از اين نامه، توجه تام و کامل به عمران و آباداني را گوشزد کرده، رهاورد انجام يا ترک اين مهم را بيان مي دارد: «بايد تلاش تو در آباداني زمين، بيش از جمع آوري خراج باشد. خراج جز با آباداني فراهم نمي گردد، و آن کس که بخواهد خراج را بدون آباداني مزارع به دست آورد، شهرها را خراب، بندگان خدا را نابود کند و حکومتش جز اندک مدتي دوام نياورد…; زيرا عمران و آبادي قدرت تحمّل مردم را زياد مي کند. همانا ويراني زمين به خاطر تنگ دستي کشاورزان است، و تنگ دستي کشاورزان به خاطر غارت اموال از طرف زمامداراني است که به آينده حکومتشان اعتماد ندارند و از تاريخ گذشتگان عبرت نمي گيرند.»
بنابراين، وظيفه حکومت اسلامي علاوه برتوجه به امورديني مردم، آبادگري دنيا و سروسامان دادن به وضع معيشتي مردم نيز مي باشد.
5. گسترش عدالت
در اسلام، ظلم به ديگران مذموم است و همگان موظّف به رعايت حقوق همديگر و رفتار عادلانه هستند. در اين بين، حاکمان و کارگزاران مسئوليت ويژه اي دارند; يعني در رفتار با مردم بايد به گونه اي باشند که هيچ ظلمي را روا ندارند و همواره در مسير تحقق عدالت در همه شئون جامعه گام بردارند.
اميرالمؤمنين(عليه السلام) مي فرمايد: «به خدا سوگند، اگر هفت اقليم را با آنچه در زير آسمان هاست، به من بدهند تا خدا را نافرماني کنم در پوست جوي که ازمورچه اي ناروابگيرم،چنين نخواهم کرد.»9
بنابراين، ارتکاب ظلم از هيچ کسي پذيرفته نيست و گناه بزرگي محسوب مي شود. از اين رو، حضرت علي(عليه السلام) در منشور حکومت اسلامي (نامه 53) مالک اشتر را به رعايت انصاف و عدالت و پرهيز از ظلم و ستم فرمان مي دهد و رهاورد شيرين عدالت محوري و رفتار عادلانه را بيان داشته و به نتايج شوم رفتار ظالمانه نيز اشاره نموده است: «با خدا و با مردم و با خويشاوندان نزديک و با افرادي از رعيت خود، که آنان را دوست داري، انصاف را رعايت کن، که اگر چنين نکني ستم روا داشته اي، و کسي که به بندگان خدا ستم روا دارد خدا به جاي بندگانش دشمن او خواهد بود، و آن را که خدا دشمن شود، دليلش را نپذيرد; که با خدا سر جنگ دارد، تا آن گاه که باز گردد يا توبه کند، و چيزي همچون ستم کاري، نعمت خدا را دگرگون نمي کند، و کيفر او را نزديک نمي سازد، که خدا دعاي ستم ديدگان را مي شنود و در کمين ستم کاران است. دوست داشتني ترين چيزها نزد تو در حق ميانه ترين، و در عدل فراگيرترين، و در جلب خشنودي مردم گسترده ترين باشد، که همانا خشم عمومي مردم، خشنودي خواص (نزديکان) را از بين مي برد، اما خشم خواص را خشنودي همگان بي اثر مي کند.»
6. مردم داری
در منطق اسلام، حکومت وسيله اي براي رساندن مردم و جامعه به کمال و اهداف عالي انساني الهي است. بر همين اساس، بزرگان دين و از جمله حضرت علي(عليه السلام) براي حکومت و دنيا ارزشي قايل نبودند: «سوگند به خدايي که دانه را شکافت و جان را آفريد، اگر حضور فراوان بيعت کنندگان نبود و ياران حجت را بر من تمام نمي کردند و اگر خداوند از علما عهد و پيمان نگرفته بود که برابر شکم بارگي ستمگران و گرسنگي مظلومان سکوت نکنند، مهار شتر خلافت را بر کوهان آن انداخته، رهايش مي ساختم و آخر خلافت را به کاسه اول آن سيراب مي کردم، آن گاه مي ديديد که دنياي شما نزد من از آب بيني بزغاله اي بي ارزش تر است.»10
از منظر حضرت علي(عليه السلام) حکومت، وسيله اي براي اقامه حق و دفع باطل است. ابن عبّاس مي گويد: در سرزمين «ذي قار»، خدمت امام رفتم، داشت کفش خود را پينه مي زد. تا مرا ديد، فرمود: قيمت اين کفش چقدر است؟ گفتم: بهايي ندارد. فرمود: «به خدا سوگند، همين کفش بي ارزش نزد من از حکومت بر شما محبوب تر است، مگر اينکه حقي را با آن بپا دارم، يا باطلي را دفع نمايم.»11
بنابراين، با نگاهي که دين اسلام به حکومت دارد، در رفتار حاکم و کارگزار با مردم نيز مؤثر است. در منطق اسلام، حاکم بايد به مردم نگاهي از روي مهرباني و عطوفت داشته باشد. اگر حاکم نسبت به مردم اين نگاه را داشته باشد، از انحرافات و فسادهاي حکومتي در اجتماع جلوگيري مي شود; چون برخورد آن ها با مردم به مهرباني و عطوفت انجام مي گيرد و اين نگاه، ديگر اجازه ظلم، تجاوز و تعدّي به حقوق مردم را به آن ها نمي دهد و کار مردم به سرانجام مي رسد. پيامبر اکرم(صلي الله عليه وآله)مي فرمايد: «امامت و رهبري شايسته نيست، مگر براي انساني که سه خصلت داشته باشد: ورعي که او را از معصيت خدا دور نگه دارد، بردباري که غضبش را نگه دارد و نيکو ولايت کردن به کساني که تحت ولايت او هستند تا براي آنان مانند پدر باشد (براي فرزندان).»12
انس بن مالک درباره شخصيت پيامبر اکرم(صلي الله عليه وآله) مي گويد: «هيچ شخصي محبوب تر از رسول خدا(صلي الله عليه وآله) نزد مسلمانان نبود.»13
درباره سيره پيامبر اکرم(صلي الله عليه وآله) نيز روايت شده است: «پيامبر اکرم(صلي الله عليه وآله) به هر مسلماني مهرباني مي نمود، حتي با افرادي که با بدترين روش با پيامبر اکرم(صلي الله عليه وآله) رفتار مي کردند.»14
پس در اسلام، حاکم خود را خادم و دوست و همدم مردم مي داند و رسيدن به قدرت و حکومت را طعمه و فرصتي مغتنم براي ثروت اندوزي تلقّي نمي کند. تصويري که امام علي(عليه السلام) از حکومت براي کارگزاران خويش نشان مي دهد، امانت بودن حکومت است.
اگر حاکم حکومت خويش را امانت تلقّي نمايد، در صدد اصلاح کار مردم و به دنبال کسب رضايت آنان برمي آيد. امام علي(عليه السلام)طي نامه اي به اشعث بن قيس، فرماندار آذربايجان، نوشت: «همانا پست فرمانداري براي تو وسيله آب و نان نبوده، بلکه امانتي در گردن توست، بايد از فرمانده و امام خود اطاعت کني. تو حق نداري نسبت به رعيّت، استبداد ورزي و بدون دستور، به کار مهمي اقدام نمايي. در دست تو اموالي از ثروت هاي خداي بزرگ و عزيز است، و تو خزانه دار آن هايي تا به من بسپاري.»15
امام علي(عليه السلام) در تمام نامه ها، فرمانداران و استانداران خود را نسبت حقوق اجتماعي مردم سفارش مي کرد و از نظر اخلاق اجتماعي، مسئولان نظام را به مردم داري، ابراز محبت و لطف نسبت به رعيّت و مردم، دستور مي داد.
اميرالمؤمنين(عليه السلام) در نامه 53 به مالک اشتر مي فرمايد: «مهرباني با مردم را پوشش دل خويش قرار ده و با همه دوست و مهربان باش. مبادا هرگز چونان حيوان شکاري باشي که خوردن آنان را غنيمت داني; زيرا مردم دو دسته اند: دسته اي برادر ديني تو، و دسته اي ديگر همانند تو در آفرينش مي باشند. اگر گناهي از آنان سر مي زند يا علت هايي بر آنان عارض مي شود، يا خواسته و ناخواسته اشتباهي مرتکب مي گردند، آنان را ببخشاي و بر آنان آسان گير، آن گونه که دوست داري خدا تو را ببخشايد و بر تو آسان گيرد. همانا تو از آنان برتر، و امام تو از تو برتر، و خدا بر آن کس که تو را فرمانداري مصر داد، والاتر است، که انجام امور مردم مصر را به تو واگذارده و آنان را وسيله آزمودن تو قرار داده است.»
همچنين در نامه اي به محمّدبن ابي بکر، شيوه هاي مردم داري و رعايت حقوق اجتماعي آنان را تذکر داده است: «با مردم فروتن، نرمخو و مهربان، گشاده رو و خندان باش.»16
آسيبشناسی رفتار کارگزاران
همان گونه که پيشتر گفته شد، در منطق اسلام، حاکمان و کارگزاران اسلامي بايد از روي ملاک ها و معيارهايي انتخاب شوند. اداره صحيح جامعه اسلامي تنها با تقواگرايي، عبادت، بندگي و خودسازي امکان پذير است. روشن است که غيرمعصوم ممکن است در اين راه با لغزش هايي مواجه گردد و مسير حرکت نظام با دگرگوني ها و انحرافاتي روبه رو شود. از اين رو، يکي از کارهاي مهم و اساسي شناخت آسيب ها و راه هاي رفع آن است. اکنون به برخي از آسيب ها و راه هاي مقابله با آن اشاره مي کنيم:
1. روحيه تکبّر و استبدادگری
يکي از آسيب هايي که ممکن است حاکم و کارگزار را دچار آسيب جدّي نمايد، روحيه تکبّر و استبدادگري است. حضرت علي(عليه السلام) در عهدنامه مالک اشتر، خطاب به اين مدير با تقوا و متعهد مي فرمايد: «به مردم نگو: به من فرمان دادند و من نيز فرمان مي دهم، پس بايد اطاعت شود، که اين گونه خود بزرگ بيني دل را فاسد، و دين را پژمرده، و موجب زوال نعمت هاست.»
بنابراين، حاکم اسلامي بايد از هر نوع غرورزدگي، خودمحوري و خودبزرگ بيني به دور باشد. اما اگر چنين صفت مذمومي عارض کسي شد، راه درمانش چيست؟
آن حضرت در ادامه همين فراز از نامه، مي فرمايد: «اگر با مقام و قدرتي که داري، دچار تکبّر يا خود بزرگ بيني شدي، به بزرگي حکومت پروردگار، که برتر از توست، بنگر که تو را از آن سرکشي نجات مي دهد، و تندروي تو را فرو مي نشاند، و عقل و انديشه ات را به جايگاه اصلي باز مي گرداند. بپرهيز که خود را در بزرگي همانند خداوند پنداري، و در شکوه خداوندي همانند او داني; زيرا خداوند هر سرکشي را خوار مي سازد و هر خود پسندي را بي ارزش مي کند.»
پس در محدوده پست و مقام، براي مقابله با انواع زشتي ها و آفات ارزش ها، بايد با توجه به قدرت لايزال الهي و مديريت عمومي و جاودانه حضرت حق، بر کل نظام هستي پيش رفت. اگر يک مدير آگاه، همه عالم را محضر خدا بداند و او را در رأس همه مديريت ها ناظر بر کار مديران بشناسد، مي تواند به خوبي بدرخشد و جامعه را به سوي کمال و تعالي سوق دهد.
2. عدم دسترسی مردم به حاکمان
يکي ديگر از آسيب هايي که حاکمان را از مسير اصلي حکومت منحرف مي سازد، جدايي ميان زمامداران حکومت و مردم است. از اين رو، حضرت علي(عليه السلام) همواره کارگزاران حکومتي را نسبت به اين آسيب مهم هشدار مي دادند و به آنان مي فرمودند ميان خويش و مردم هيچ حايلي قرار ندهند. آن حضرت خطاب به مالک اشتر مي فرمايد: «هيچ گاه خود را فراوان از مردم پنهان مدار، که پنهان بودن رهبران نمونه اي از تنگ خويي و کم اطلاعي در امور جامعه مي باشد. نهان شدن از رعيّت، زمام داران را از دانستن آنچه بر آنان پوشيده است، باز مي دارد. پس کار بزرگ اندک، و کار اندک بزرگ جلوه مي کند، زيبا زشت، و زشت زيبا مي نمايد و باطل به لباس حق در آيد. همانا زمامدار آنچه را که مردم از او پوشيده دارند نمي داند، و حق را نيز نشانه اي نباشد تا با آن راست از دروغ شناخته شود، و تو به هر حال، يکي از آن دو نفر مي باشي: يا خود را براي جان بازي در راه حق آماده کرده اي که در اين حال، نسبت به حقِ واجبي که بايد بپردازي يا کار نيکي که بايد انجام دهي ترسي نداري; پس چرا خود را پنهان مي داري؟ و يا مرد بخيل و تنگ نظري هستي، که در اين صورت نيز مردم چون تو را بنگرند مأيوس شده، از درخواست کردن بازمانند. با اينکه بسياري از نيازمندي هاي مردم رنجي براي تو نخواهد داشت (تو را به مشکلي نمي اندازد); (چون يا) شکايت از ستم دارند و رفع آن را از تو مي خواهند و يا خواستار عدالتند يا در خريد و فروش، خواهان انصافند.»
همان گونه که ملاحظه مي شود، آن حضرت راه درمان اين مشکل را، «در ميان مردم بودن و با آنان همراهي کردن» مي داند. بنابراين، با رعايت اصل «عدم احتجاب»، رابطه حاکم و مردم اصلاح مي شود.
3. روحيه خون ريزی بناحق
يکي از صفات مذمومي که پايه هاي حکومت را متزلزل مي کند و موجب سقوط آن مي شود اين است که حاکم روحيه سفّاکي و خون ريزي به ناحق داشته باشد.
حضرت علي(عليه السلام) حاکمان را از چنين اعمال زشتي برحذر مي دارد. ايشان خطاب به مالک اشتر مرقوم داشته است: «از خون ريزي بپرهيز و از خون ناحق پروا کن، که هيچ چيز همانند خون ناحق کيفر الهي را نزديک و مجازات را بزرگ نمي کند و نابودي نعمت ها را سرعت نمي بخشد و زوال حکومت را نزديک نمي گرداند،… پس با ريختن خون حرام، حکومت خود را تقويت مکن; زيرا خون ناحق پايه هاي حکومت را سست و پست مي کند و بنياد آن را بر کنده، به ديگري منتقل مي سازد، و تو نه در نزد من و نه در پيشگاه خداوند، عذري در خون ناحق نخواهي داشت; چرا که کيفر آن قصاص است و از آن گريزي نمي باشد. اگر به خطا خون کسي ريختي، يا تازيانه يا شمشير زدي، يا دستت دچار تندروي شد ـ که گاه مشتي سبب کشتن کسي مي گردد، چه رسد به بيش از آن ـ مبادا غرورقدرت توراازپرداخت خون بهابه بازماندگان مقتول باز دارد.»
بنابراين، حاکم اسلامي بايد با توجه به عواقب سوء خون ريزي به ناحق، دست خويش را به خون هيچ بي گناهي آلوده نسازد و در صورت اشتباه نيز ضمن پذيرش خطا، خسارت وارد شده را جبران نمايد.
4. فراموشی و کم توجهی نسبت به محرومان و مستضعفان
يکي ديگر از آسيب هاي رفتاري حاکمان و کارگزاران بي توجهي يا کم توجهي به طبقه محروم و قشر آسيب پذير است. حضرت اميرالمؤمنين(عليه السلام) در نهج البلاغه، مديران و کارگزاران را به توجه بيشتر به قشر آسيب پذير و تأمين خواسته هاي آنان و سر و سامان دادن به زندگي آنان توصيه کرده اند. آن حضرت در عهدنامه مالک اشتر، به وي فرمود: «سپس خدا را خدا را در خصوص طبقات پايين و محروم جامعه، که هيچ چاره اي ندارند، ]و عبارتند [از زمين گيران، نيازمندان، گرفتاران، دردمندان! همانا در اين طبقه محروم، گروهي خويشتن داري کرده و گروهي به گدايي دست نياز برمي دارند. پس براي خدا پاسدار حقّي باش که خداوند براي اين طبقه معيّن فرموده است: بخشي از بيت المال، و بخشي از غلّه هاي زمين هاي غنيمتي اسلام را در هر شهري به طبقات پايين اختصاص ده; زيرا براي دورترين مسلمانان همانند نزديک ترين آنان، سهمي مساوي وجود دارد و تو مسئول رعايت آن مي باشي. مبادا سرمستي حکومت تو را از رسيدگي به آنان باز دارد، که هرگز انجام کارهاي فراوان و مهم عذري براي ترک مسئوليت هاي کوچک تر نخواهد بود. همواره در فکر مشکلات آنان باش و از آنان روي بر مگردان، به ويژه به امور کساني از آنان بيشتر رسيدگي کن که از کوچکي به چشم نمي آيند و ديگران آنان را کوچک مي شمارند و کمتر به تو دست رسي دارند. براي اين گروه، از افراد مورد اطمينان خود، که خدا ترس و فروتنند، فردي را انتخاب کن تا پيرامونشان تحقيق و مسائل آنان را به تو گزارش کنند. سپس در رفع مشکلاتشان به گونه اي عمل کن که در پيشگاه خدا عذري داشته باشي; زيرا اين گروه در ميان رعيت بيش از ديگران به عدالت نيازمندند، و حق آنان را به گونه اي بپرداز که نزد خدا معذور باشي. از يتيمان خردسال و پيران سال خورده، که راه چاره اي ندارند و دست نياز برنمي دارند، پيوسته دل جويي کن که مسئوليتي سنگين بردوش زمامداران است. اگرچه حق، تمامش سنگين است، اما خدا آن را بر مردمي آسان مي کند که آخرت مي طلبند، نفس را به شکيبايي وا مي دارند و به وعده هاي پروردگار اطمينان دارند.»
بنابراين، بي توجهي به محرومان و ناديده گرفتن خواسته هاي آنان و نيز برخورد ناشايست با آنان از آسيب هايي است که ممکن است مديران و کارگزاران را تهديد نمايد و راه درمان آن نيز توجه ويژه به قشرهاي محروم و آسيب پذير است.
5. زياده خواهی از بيت المال و ناديده گرفتن عدالت
از ديگر آسيب هايي که حاکمان و کارگزاران را تهديد مي کند، زياده خواهي از بيت المال و ناديده گرفتن عدالت است. اموال عمومي، به اقسام گوناگوني مانند مشترکات عمومي، مباحات اوليه، مجهول المالک و درآمدهاي عمومي تقسيم مي شوند، ولي مقصود از «بيت المال» در اينجا، اموالي است که اختيار هزينه کردن آن، به دست امام است; مانند غنايم جنگي، خراج، جزيه، زکات، صدقات عامّه و اوقاف عمومي. براي روشن شدن بحث، به چند مطلب توجه کنيد:
الف. جايگاه ثروت در اسلام: بي گمان، از نگاه اسلام، ثروت و مال در حيات مادي و معنوي انسان ها نقش اساسي دارد، تا آنجا که در برخي روايات، از تنگ دستي به «روسياهي در دنيا و آخرت»،17 «مرگ سرخ»18 و «مرگ بزرگ»19 تعبير شده است. در بعضي از روايات، فقر، موجب نقصان در دين، کاهش عقل و تحريک خشم معرفي شده است.20 از اين رو، در دين مقدّس اسلام، به مقوله اقتصادي و معيشتي بشر در ابعاد گوناگون آن، توجه فراواني شده است.
ب. ماهيت بيت المال: امام علي(عليه السلام) خطاب به عبدالله بن زمعه،21 از پيروان و ياران آن حضرت، هنگامي که از او درخواست کمک مي کند، ماهيت بيت المال را روشن مي سازد. ايشان بيت المال را نه مال شخصي امام مي داند و نه مالِ فردي از مسلمانان، بلکه بيت المال را متعلّق به مسلمانان مي شمرد که در اختيار امامِ مسلمانان گذاشته مي شود تا به عدل، به مصرف مسلمانان برساند. حضرت مي فرمايد: «اين اموالي که مي بيني نه مال من و نه از آن توست، غنيمتي گرد آمده از مسلمانان است که با شمشيرهاي خود به دست آوردند. اگر تو در جهاد همراهشان بودي، سهمي چونان سهم آنان داشتي، وگرنه دست رنج آنان خوراک ديگران نخواهد بود.»22
ج. نظارت بر بيت المال: امام علي(عليه السلام) براي حاکم اسلامي وظايف و مسئوليت هايي را ذکر مي کند; از جمله اينکه نبايد جمع آوري بيت المال مسلمانان را به ديگران واگذارد، به گونه اي که خود اطلاع و نظارتي بر آن نداشته باشد: «براي من سزاوار نيست که لشکر و شهر و بيت المال و جمع آوري خراج و قضاوت بين مسلمانان و گرفتن حقوق درخواست کنندگان را رها سازم، آن گاه با دسته اي بيرون روم و به دنبال دسته اي به راه افتم و چونان تير نتراشيده در جعبه اي خالي به اين سو و آن سو سرگردان شوم. من چونان محور سنگ آسياب، بايد بر جاي خود استوار بمانم تا همه امور کشور، پيرامون من و به وسيله من به گردش در آيند. اگر من از محور خود دور شوم مدار آن بلرزد و سنگ زيرين آن فرو ريزد.»23
امام علي(عليه السلام) حتي هنگام مرگ نيز نسبت به بيت المال نگران بود. آن حضرت به اهالي مصر درباره اهتمام و نگراني نسبت به بيت المال، مي نويسد: «من براي ملاقات پروردگار مشتاق، و به پاداش او اميدوارم، لکن از اين اندوهناکم که بي خردان، و تبه کاران اين امّت، حکومت را به دست آورند، آن گاه مال خدا را دست به دست بگردانند.»24 سيره و روش امام علي(عليه السلام) حسّاسيت و نگراني نسبت به بيت المال است. اين حسّاسيت و اهتمام در حدي است که آن حضرت را رنج مي دهد و هيچ گاه، حتي دم مرگ، وي را رها نمي کند.
د. عدالت در استفاده از بيت المال: اگر گفته شود: «نهج البلاغه کتاب عدالت و علي(عليه السلام) مجري و شهيد راه عدالت است»، کلامي دور از حقيقت نيست. بي گمان، اگر نهج البلاغه عدالت را تفسير و معنا نمي کرد، آيات قسط و عدل قرآن، بدون تفسير مي ماند و اگر علي(عليه السلام) در مدت کوتاه حکومتش، عدالت را اجرا نمي کرد، عدالت پس از پيامبر(صلي الله عليه وآله)، اجراکننده اي به خود نمي ديد. اجراي عدالت کار بسيار دشواري است و جز از افرادي همانند علي(عليه السلام)امکان پذير نيست; زيرا اجراي عدالت خواهي با مشکلاتِ طاقت فرسايي همراه است که براي هر کسي قابل تحمّل نيست.
بي شک، قسط و عدالت از مهم ترين اهداف بعثت انبياي الهي بوده و جامعه اسلامي بدون عدالت معنا ندارد. از اين رو، امام علي(عليه السلام)، نهايت تلاش خود را در اجراي عدالت اسلامي، در تمامي ابعادش، بهويژه در استفاده از بيت المال، کرد تا آنجا که درباره اش گفته شده: «قُتِلَ علي في محرابِ عبادته لشدَّةِ عدله.»
آن حضرت در مقام تبيين قبح ستم و دوري از آن و اهتمام به رعايت حقوق مردم در بيت المال، مي فرمايد: «سوگند به خدا! اگر تمام شب را بر روي خارهاي سعدان به سر ببرم، و يا با غل و زنجير به اين سو يا آن سو کشيده شوم، خوش تر دارم از اينکه خدا و پيامبرش را در روز قيامت، در حالي ملاقات کنم که به بعضي از بندگان ستم، و چيزي از اموال عمومي را غصب کرده باشم … به خدا سوگند! برادرم عقيل را ديدم که به شدت تهي دست شده بود و از من درخواست داشت تا يک من از گندم هاي بيت المال را به او ببخشم. کودکانش را ديدم که از گرسنگي داراي موهاي ژوليده و رنگشان تيره شده بود گويا با نيل رنگ شده بودند. پي در پي مرا ديدار و درخواست خود را تکرار مي کرد; چون به گفته هاي او گوش دادم، پنداشت که دين خود را به او واگذار مي کنم، و به دلخواه او رفتار مي نمايم و از راه و رسم عادلانه خود دست بر مي دارم. روزي آهني را در آتش گداخته به جسمش نزديک کردم تا او را بيازمايم. پس چون بيمار از درد، فرياد زد و نزديک بود از حرارت آن بسوزد. به او گفتم: اي عقيل، گريه کنندگان بر تو بگريند، از حرارت آهني مي نالي که انساني به بازيچه آن را گرم ساخته است، اما مرا به آتش دوزخي مي خواني که خداي جبّارش با خشم خود آن را گداخته؟! تو از حرارتي ناچيز مي نالي و من از حرارت آتش الهي ننالم؟!»25
آن حضرت در عهدنامه مالک اشتر نيز به تساوي حقوق حاکم و مردم اشاره مي کند و مي فرمايد: «مبادا هرگز در آنچه با مردم مساوي هستي امتيازي خواهي و از اموري که بر همه روشن است، غفلت کني; زيرا به هر حال، نسبت به آن در برابر مردم مسئولي و به زودي، پرده از کارها يک سو رود و انتقام ستم ديده را از تو باز گيرند.»
هـ. استرداد بيت المال: از جمله روش هاي امام علي(عليه السلام)نسبت به بيت المال، برگرداندن بخشي از بيت المال است که پيش از ايشان به غارت رفته بود. ايشان درباره بيت المال تاراج شده مي فرمايد: «به خدا سوگند! بيت المال تاراج شده را هر کجا که بيابم به صاحبان اصلي آن باز مي گردانم، گرچه با آن ازدواج کرده يا کنيزاني خريده باشند; زيرا در عدالت گشايش براي عموم است، و آن کس که عدالت بر او گران آيد، تحمّل ستم برايش سخت تر است.»26
ابن ابي الحديد، در شرح اين خطبه مي نويسد: «عمر و عثمان، خليفه دوم و سوم، قطايع27 فراواني را از زمين هاي بيت المال، به اقوام و خويشان بخشيده بودند. علي اين خطبه را (بر اساس گزارش کلبي، از ابي صالح، از ابن عبّاس)، در روز دوم خلافتش، ايراد کرد و در آغاز خطبه، گفت: “ألا! إنَّ کُلَّ قطيعة أقطعَها عثمانُ و کلُّ مال أعطاه مِن مالِ اللّهِ، فهو مردودٌ في بيت المالِ، فإنَّ الحق القديمَ لا يبطله شيءٌ.»28
ابن ابي الحديد، سپس مي نويسد: «وقتي اين خبر به گوش عمروعاص در شهر ايله، در منطقه فلسطين رسيد، نامه اي براي معاويه فرستاد و در آن نوشت: “هر کاري که ممکن است انجام بده که پسر ابي طالب، همه اموالي را که تو جمع آوري کرده اي، خواهد گرفت.»29
از آنچه گفته آمد، مي توان فهميد که يکي از آسيب هاي جدّي و مهمي که ممکن است گريبانگير حاکمان و کارگزاران شود خيانت در بيت المال و زير پا گذاشتن عدالت است، و راه رهايي از آن نيز تقسيم عادلانه بيت المال و در پيش گرفتن راه عادلانه مي باشد.
کنترل و نظارت دقيق بر عملکرد کارگزاران
کنترل و نظارت بر عملکرد زيرمجموعه، از ديرباز يکي از اصول مديريتي به شمار مي رود که نبود يا کم رنگ بودن آن، مديريت را دچار مشکل مي کند.
«نظارت» در لغت، به معناي مراقبت، تحت نظر و ديده باني داشتن بر کاري است.30 در علم مديريت، «ارزيابي عملکرد کارکنان» مطرح است و منظور از آن، فرآيندي است که با آن، کار کارکنان در زمان هاي معيّني، به طور رسمي مورد بررسي و سنجش قرار مي گيرد.31
اصل کنترل و نظارت، با نظام آفرينش هماهنگ است; چرا که آفريدگار حکيم اصل کنترل و نظارت را در مجموعه آفرينش منظور کرده و درباره انسان فرموده است: (إِن کُلُّ نَفْس لَمَّا عَلَيْهَا حَافِظٌ فَلْيَنظُرِ الْإِنسَانُ مِمَّ خُلِقَ.) (طارق: 4و5)
بنابراين، ضروري است اين پديده مبارک در مديريتِ رهبران الهي، جايگاه خويش را بازيابد و به طور گسترده اعمال گردد; چنان که حضرت سليمان(عليه السلام) در حکومت بي نظير خويش، نظارت بر پرندگان را نيز مدّنظر مي داشت: (وَ تَفَقَّدَ الطَّيْرَ فَقَالَ مَا لِيَ لَا أَرَي الْهُدْهُدَ أَمْ کَانَ مِنَ الْغَائِبِينَ.) (نمل: 20)
حضرت امام رضا(عليه السلام) مي فرمايد: «سيره رسول خدا(صلي الله عليه وآله)چنين بود که هرگاه لشگري را اعزام مي کرد و اميري آنان را فرمان دهي مي کرد، يکي از افراد مورد اعتماد خود را نيز با آنان همراه مي نمود تا خبرها را به طور پنهاني به آن حضرت برساند.»32
وظيفه حکومت اسلامي برقراري عدالت همه جانبه است; چنان که امام علي(عليه السلام) در عهدنامه مالک اشتر مي فرمايد: «همانا برترين روشني چشم زمامداران، برقراري عدل در شهرهاست.»
از اين رو، طبيعي است با هرگونه انحراف اجتماعي که مانع تحقق عدالت است، مبارزه شود و اين امر مستلزم نظارت دقيق بر کار کارگزاران و مديران است و از دو راه ميسر مي باشد: راهکارهاي فرهنگي; راهکارهاي قانوني. بخشي از راه کارهاي فرهنگي آن مربوط به کارگزاران و بخشي ديگر مربوط به عموم مردم است. در بخشي که مربوط به کارگزاران است، مهم ترين قسم، صلاحيت داشتن حاکم و کارگزاران مي باشد; زيرا اگر کارگزاران صالح باشند، عموم مردم نيز صالح خواهند شد. امام صادق(عليه السلام)مي فرمايد:
«مردم صالح نمي شوند، مگر آنکه امام و حاکم صالح باشد.»33به همين دليل، در ضرب المثل عربي آمده است: «الناسُ علي دينِ مُلوکِهم» و به قول سعدي:
اگر ز باغ ملک رعيت خورد سيبي بر آورند غلامان او درخت از بيخ.34
اميرمؤمنان(عليه السلام) در راهکارهاي قانوني، با تدبير و سازمان دهي گسترده، همه امور خُرد و کلان گستره حکومتي خويش را زير نظر داشت و در يک برنامه وسيع و نظارت و بررسي همه جانبه، با اشراف بر اجزاي حکومت، به اداره کشور مي پرداخت، بخصوص درباره کارگزاران حکومتي، تلاش و قاطعيت بيشتري به کار مي برد تا آنان از مدار قانون و حکم خدا خارج نشوند و آن گونه که اسلام طراحي کرده است به اداره مملکت بپردازند.
اصل «کنترل و نظارت» در حکومت امام علي(عليه السلام)، در کشور پهناور آن روزگار، آن قدر دقيق و صحيح اجرا مي شد که در حکومت آن حضرت، قاضي يک روزه هم وجود داشت. امام(عليه السلام) به ابوالاسود دوئلي سِمت قضاوت داد، اما پايان همان روزِ نخست، او را از قضاوت عزل کرد.
ابوالاسود دوئلي، شب هنگام وارد مسجد شد و خطاب به امام علي(عليه السلام) گفت: «چرا مرا از قضاوت عزل کردي، در حالي که نه خيانت کرده ام و نه مرتکب جنايتي شده ام؟! امام(عليه السلام) فرمود: به من گزارش دادند چون طرفين دعوي به محکمه مي آيند، تو بلندتر از ايشان سخن مي گويي و درشتي در گفتار داري.»35
اين ها و صدها و هزاران نمونه ديگر، حاکي از کنترل و نظارت دقيق آن حضرت در امور کارگزاران مي باشند.
در اين باره، تذکر چند نکته ضروري است:
1. رسيدگی به وضع معيشتی کارمندان و کارگزاران
پيش از آنکه از نظارت دقيق سخني به ميان آيد، نخست بايد اين نکته را گوشزد کرد که زماني مي توان کارمند يا مديري را مؤاخذه کرد که اولا قبل از انتخاب، صلاحيت وي احراز شده باشد و ثانياً از نظر معيشتي نيز تأمين شده باشد وگرنه نظارت بي معنا خواهد بود.
از اين رو، علي(عليه السلام) نيز قبل از پرداختن به اصل نظارت، تأمين مالي و رفاهي کارمند و کارگزار را مورد توجه قرار مي دهد.
سياست مالي علي(عليه السلام) در قبال کارمندان دولتي، دو وجه دارد. مخاطب يک وجه آن مديران ارشد نظامند و مخاطب وجه ديگر آن مابقي کارمندان دولت، امام(عليه السلام) در تأمين حقوق کارمندان و تلاش جهت بهبود وضعيت معيشتي ايشان به مالک اشتر چنين دستور مي دهند: «سپس روزي فراوان بر آنان (کارمندان) ارزاني دار، که با گرفتن حقوق کافي در اصلاح خود بيشتر مي کوشند، و با بي نيازي، دست به اموال بيت المال نمي زنند، و اتمام حجتي است بر آنان اگر فرمانت را نپذيرند يا در امانت تو خيانت کنند.»
اما سياست علي(عليه السلام) در قبال مديران ارشد نظام چنين بوده است: «خداوند بر پيشوايان حق واجب کرده که خود را با مردم ناتوان همسو کنند، تا فقر و نداري، تنگدست را به هيجان نياورد، و به طغيان نکشاند.»36
بنابراين، رسيدگي به وضع معيشتي کارگزاران، در درجه نخست اهميت است.
2. کنترل و بازرسی مستقيم و آشکار در امور کارمندان
در نظام اداري، مدير توانا کسي است که بر تمام کارها نظارت و اشراف داشته باشد. نظارت مستقيم در مرکز حکومت و هر جا که امام(عليه السلام)شخصاً حضور مي داشت، به طور طبيعي از سوي آن حضرت انجام مي گرفت و ايشان از نزديک، بر حسن اجراي امور اشراف کامل داشت.
امام(عليه السلام) براي مجموعه دولت خويش نيز، شبکه بازرسي و کنترل ايجاد کرده بود و بازرسان دولتي شبانه روز در سراسر ميهن اسلامي، به طور آشکار به کنترل امور مي پرداختند و نتيجه بررسي هاي خود را کتبي يا حضوري به اطلاع امام(عليه السلام)مي رساندند. کارگزاران نيز به خوبي مي دانستند که عملکرد آنان از ديد بازرسان مخفي نمي ماند و به طور مستمر، به مرکز گزارش مي شود. چنين کاري به تناسب موضوع، حجم و اهميت آن، بيشتر به شکل انفرادي و گاهي نيز به صورت گروهي انجام مي گرفت; چنان که امام به مالک بن کعب ارحبي (والي «عين التمر») طي حکمي مأموريت داد که با مأموران تحت امر خود، منطقه وسيعي را بازرسي کند: «اما بعد، کسي را به جانشيني خويش بگمار و با گروهي از همکارانت به سوي منطقه “کوره السواد” حرکت کن و عملکرد کارگزاران را از «دجله» و «غريب» تا «بهقباذات» پرسش و بررسي کن و حساب و کتاب آن ها را به طور دقيق به انجام رسان. در اين مأموريت که خدا به تو سپرده، به فرمان او باش و بدان که اعمال آدميزاد براي خودش محفوظ است و در ازاي آن پاداش مي گيرد. بنابراين، راستي و نيکي را پيشه کن ـ خدا با ما و شما به نيکي رفتار کند! و در مأموريتي که به انجام مي رساني، راستي و درستي ات را به ما نشان بده. والسلام.»37
نوع ديگري از نظارت مستقيم و آشکار، «حساب رسي» و گرفتن گزارش کار مديران بود. اين کار نيز به طور مرتّب انجام مي گرفت و امام از اين طريق، بر عملکرد آنان اشراف و اطلاع داشت. اين کار به شکل عمومي و به سهولت انجام مي شد و اگر احياناً برخي از کارگزاران سهل انگاري مي کردند، با واکنش سريع امام مواجه مي شدند. نامه امام(عليه السلام) به يزيدبن قيس ارحبي، گوياي اين حقيقت است: «اما بعد، تو در ارسال اموال مالياتي کوتاهي کرده اي سبب اين کار بر من پوشيده است، چاره اي نيست جز اينکه تو را به تقواي الهي سفارش کنم، و از اينکه با خيانت به مسلمانان پاداشت را تباه سازي و جهاد خويش را بر باد دهي، تو را پرهيز مي دهم. بنابراين، از خدا پروا کن، خويشتن را از آلوده شدن به حرام منزّه دار، راه بازخواست و نکوهش مرا بر خود ببند، احترام مسلمانان را نگه دار و به پناه جويان مملکت اسلامي ستم روا مدار.»38
امام علي(عليه السلام) هم خود شخصاً بر امور جاري کشور پهناور اسلامي نظارت مستقيم داشت و هم به کارگزاران و مديران توصيه مي کرد که نظارت مستقيم بر کارها داشته باشند. ايشان در چند مورد از عهدنامه مالک اشتر، آن مدير توانمند و هوشيار را به اين اصل مهم سفارش مي کرده است: «سپس در امور کارمندانت بينديش… . سپس رفتار کارگزاران را بررسي کن… . سپس در امور نويسندگان و منشيان به درستي بينديش… . در کار آن ها (بازرگانان) بينديش… . و از همکاران نزديکت سخت مراقبت کن.» بنابراين، يکي از وظايف عمده و اصلي حاکم و مدير، نظارت بر کار زيردستان است.
3. به کارگيری نيروهای اطلاعاتی و بازرسان مخفی
نظام بازرسي و بازرسان، چشم حکومت محسوب مي شوند و حکومتي که نظام بازرسي صحيح و مطمئن نداشته باشد، همانند کوري است که معايب را نمي بيند و در منجلاب عيوب و مفاسد غوطهور مي شود.
امام(عليه السلام) به «نظارت پنهاني» نيز سخت معتقد بود و آن را براي اصلاح امور بسيار کارساز مي دانست; زيرا کارگزاران اگر مي توانستند از ديد بازرسان آشکار مخفي شوند يا با ظاهرسازي آنان را بفريبند و يا احياناً با آنان از در آشتي و سازش در آيند و به لطايف الحيل، ايشان را از گزارش هاي صحيحي که به زيان آنان است باز دارند، اما از بازرسي و گزارش بازرسان پنهان بيمناک بودند و يا اين بازرسان از چنين آسيب هايي در امان بودند. اينان با بازرسي و نظارت پنهان، بيم و هراس مديراني را که قصد تخلف و خيانت دارند، افزون مي کنند و اين خود عامل افزايش ضريب کاري و امنيتي مسئولان مي شود. چنين نظارتي با استخدام، آموزش و به کارگيري نيروهاي مخصوص امکان پذير است. اين نيروها بيشتر زير نظر بالاترين مقام يا عالي ترين مرجع تصميم گيرنده عمل مي کنند.
اميرمؤمنان(عليه السلام) چنين نظارتي را براي سلامت دولت و کارگزاران ضروري مي دانست و بدين منظور، به واليان خويش نيز دستور مي داد چنين نيروهايي را در محدوده حکم راني خويش به کار گيرند; مثلا، براي مالک اشتر مي نويسد: «جاسوساني راستگو و وفا پيشه بر آنان بگمار، که مراقبت و بازرسي پنهاني تو از کار آنان، سبب امانت داري، و مهرباني با رعيت خواهد بود.»
سپس حضرت در ادامه به او امر مي کند که مراقب اطرافيان و دوستان و آشنايانش باشد که از قدرت، سوءاستفاده نکرده، در امانت خيانت نکنند و حتي نظام بازرسي اش را مأمور کند که مواظب ايشان باشد و هرگونه انحرافي را گزارش دهد.
شبکه اطلاعاتي پنهان در حکومت علوي به طور فعال عمل مي کرده و امام(عليه السلام) در کم ترين زمان لازم، همه اطلاعات مفيد را به دست مي آورد. امام(عليه السلام) به قُثم بن عباس (والي مکّه) مي نويسد: «پس از ياد خدا و درود، همانا مأمور اطلاعاتي من در شام، به من اطلاع داده است که گروهي از مردم شام براي مراسم حج به مکّه مي آيند; مردمي کوردل، گوش هايشان در شنيدن حق ناشنوا، و ديده هايشان نابينا، که حق را از راه باطل مي جويند، و بنده را در نافرماني از خدا فرمان مي برند، دين خود را به دنيا مي فروشند و دنيا را به بهاي سراي جاودانه نيکان و پرهيزگاران مي خرند، در حالي که در نيکي ها، انجام دهنده آن پاداش گيرد، و در بدي ها جز بدکار کيفر نشود. پس در اداره امور خود، هشيارانه و سرسختانه استوار باش، نصيحت دهنده اي عاقل، پيرو حکومت و فرمانبردار امام خود باش. مبادا کاري انجام دهي که به عذرخواهي روي آوري! نه به هنگام نعمت ها شادمان و نه هنگام مشکلات، سست باش. با درود.»39
معاويه اين تعداد از شاميان را به مکّه فرستاد تا از اجتماع انبوه حج سوء استفاده کنند و تبليغاتي را به زيان اميرمؤمنان(عليه السلام) و به سود معاويه راه بيندازند. عبدالرحمان مسيّب فزاري، نيروي اطلاعاتي امام در شام بود که پس از شهادت محمّدبن ابي بکر به دست نيروهاي معاويه، بلافاصله خود را به مرکز رساند و امام را از نزديک در جريان حوادث قرار داد.40
با توجه به حسّاسيت بخش بازرسي و علي رغم اينکه به فرموده حضرت بايد از افراد راستگو و باوفا استفاده شود، امام علي(عليه السلام) به اين حد هم اکتفا نکرد و به مالک فرمان داد که چند بازرس را مأمور رسيدگي به يک کارگزار قرار بده، تا در صورتي که همگي آن ها خيانت يا فساد را تأييد کردند، حجت بر تو تمام شود و بتواني بدون درنگ او را مجازات کني: «از همکاران نزديکت سخت مراقبت کن، و اگر يکي از آنان دست به خيانت زد، و گزارش جاسوسان تو هم آن خيانت را تأييد کرد، به همين مقدار گواهي قناعت کن.»
همان گونه که ملاحظه مي شود، هر کسي صلاحيت بازرس بودن را دارا نيست، بلکه بازرسان بايد داراي صفات پسنديده اي مانند راست گويي و وفاداري باشند و آنچه را که ديده اند گزارش نمايند، نه تحليل هاي شخصي خويش را. نمونه هاي يادشده، نظارت امام(عليه السلام) بر امور حکومت از طريق نيروهاي ويژه اش و تصميم گيري و اقدام به موقع ايشان را نشان مي دهند.
نکته جالب ديگري که در نظام نظارتي امام(عليه السلام) به چشم مي خورد، استفاده از پوشش امنيتي است; يعني افرادي با پست سازماني آشکار، به خدمت مشغول بودند و در نهان، اخبار و اطلاعات لازم را به مرکز گزارش مي دادند. به دو نمونه توجه کنيد:
ابوالاسود دوئلي مدتي به عنوان جانشين ابن عبّاس (والي بصره) در بصره حضور داشت و امام(عليه السلام) را در جريان کارهاي ابن عبّاس قرار مي داد. امام(عليه السلام) در نامه اي در پاسخ وي، ضمن قدرداني از زحماتش، يادآوري کرد که گزارش هايش به طور محرمانه محفوظ خواهد ماند و ابن عبّاس از مکاتبات او با خبر نخواهد شد.41
همچنين شخصي به نام ابوالکنود مي گويد: من از همکاران ابن عبّاس بودم. پس از آنکه وي بيت المال بصره را تصاحب کرد، به محضر امام(عليه السلام) شتافتم و او را از اين جريان با خبر ساختم.42
بنابراين، از اين نمونه ها نيز مي توان فهميد که لازم نيست براي امر نظارت و بازرسي افرادي را استخدام کرد، بلکه مي توان از نيروهاي رسمي حکومت استفاده کرد و مدير يا کارگزار را کنترل نمود.
4. توجه به گزارش های مردمی و اعتماد به آنان
علاوه بر بازرسي هاي دقيق و نظام يافته، که توسط نيروهاي رسمي حکومت انجام مي گرفتند، امام(عليه السلام) از مجراي هاي متعدد ديگري نيز از عملکرد کارگزاران خويش آگاه مي شد. مهم ترين آن ها ارتباطات قوي مردمي بود. اگر مردم از مسئولان منطقه اي ناراضي بودند يا مشکلات خاصي برايشان بروز مي کرد که به دست آنان گشوده نمي شدند، به طور مستقيم، حضوري يا مکاتبه اي، با امام(عليه السلام)تماس مي گرفتند و از او مدد مي جستند. امام نيز به افکار عمومي و خواست به حق مردم، ارزش مي نهاد و به آن ها ترتيب اثر مي داد. آن حضرت نه تنها حاکمان و واليان و کارگزاران را به رعايت حقوق مردم فرمان مي داد، بلکه عرصه سياسي اجتماعي آن روز را پس از 25 سال خفقان و خاموشي، به عرصه اي زنده و گويا تبديل نمود و جايگاه واقعي مردم را در حکومت به آنان نماياند، به گونه اي که اگر حاکم و مديري به احدي از مردم ظلم مي کرد و شخص ستم ديده به امام گزارش مي نمود، امام(عليه السلام)بلافاصله آن شخص را مؤاخذه مي کرد و حتي در برخي موارد، عزل مي نمود. براي نمونه، به داستان ذيل توجه کنيد:
سوده همداني بنت عمارة بن اشتر 43 بر معاويه وارد شد و اجازه خواست. او را اجازه داد. چون داخل شد، سلام کرد. معاويه گفت: چطوري، اي دختر اشتر؟ گفت: خوبم. معاويه گفت: تويي که به برادرت گفتي:
شهرٌ لفعلِ أبيک يابنَ عَمارةَ يومَ الطعانِ و ملتقَي الاَقرانِ
و انصُر عليّاً والحسين و رهطَهُ و اقصد لهند و ابنَها بهوان
إنّ الامامَ أخا النبي محمّد عَلَم الهُدي و منارةُ الايمانِ
فَقَد الجُيوش و سِر أمامَ لوائِه قُدما بأبيضَ صارم و سنان
سوده گفت: آري، به خدا، همچون مني از حق روي نمي گرداند و به دروغ عذرخواهي نمي کند… سپس گفت: دست از يادآوري امور فراموش شده و تکرار گذشته بردار. معاويه گفت: هرگز! هيچ گاه آن موقعيت برادرت و مصايبي که از قوم و برادرت ديدم فراموش نخواهد شد… و گفت: حال بگو حاجتت چيست؟ سوده گفت: تو امروز سرور و زمامدار اين مردمي، و خدا تو را از کار ما و حقوقي که از ما بر عهده تو نهاده است بازخواست خواهد کرد، و افرادي هستند که پيوسته با تکيه به عزّت و قدرت تو، مزاحم ما مي شوند و ما را مورد ضرب و جرح قرار مي دهند و مانند گندم، درو و چون گاو لگدمال مي کنند و بدترين شکنجه ها را به ما مي دهند و بهترين اموال ما را مي چاپند. همين بسربن ارطاة از سوي تو بر ما وارد شد، مردان مرا کشت و مال مرا گرفت، و اگر بنا بر فرمان برداري نبود ما هم از خود دفاع مي کرديم. پس يا او را از ديار ما عزل کن ـ که تو را سپاسگزارخواهيم بود ـ وگرنه به توخواهيم فهماند. معاويه گفت: آيا مرا به قوم خود تهديد مي کني؟ تصميم دارم تو را بر شتر مست و بي جهاز سوار کنم و نزد او بفرستم تا حکم خود را درباره تو جاري سازد. سوده سر به زير افکند و گريست. سپس اين اشعار را سرود:
صلَّي الاله علي جسم تضمَّنه قبرٌ فاصبحَ فيهِ العدلُ مدفون
قد حالفَ الحقَّ لايبغي به بدلا فصارَ بالحقِ و الايمانِ مقرون
معاويه گفت: او کيست؟ گفت: علي بن ابي طالب(عليه السلام). معاويه گفت: مگر او با تو چه کرده که نزدت اين مقام يافته است؟ گفت: نزد او رفتم تا از مردي که براي جمع آوري زکات ما فرستاده بود شکايت برم; زيرا ميان من و آن مرد گفتوگوي مختصري رخ داده بود. هنگامي رسيدم که آن حضرت براي نماز برخاسته بود. تا چشمش به من افتاد، از نماز روگرداند و رو به من کرد و با مهر و عاطفه فرمود: آيا حاجتي داري؟ داستان را گفتم. آن حضرت گريست، سپس فرمود: خداوندا، تو بر من و آنان شاهدي که من آنان را به ستم بر خلق و ترک حق تو فرمان نداده ام. آن گاه قطعه چرمي مانند چرم غلاف شمشير از جيب بيرون آورد و روي آن نوشت: «به نام خداوند بخشنده مهربان. همانا شما را دليلي روشن از سوي پروردگارتان آمد. پس پيمانه و ترازو را عادلانه دهيد و از کالاهاي مردم نکاهيد و در زمين به تبهکاري نپوييد، که اين براي شما بهتر است، اگر مؤمن باشيد. چون نامه مرا خواندي، مسئوليتي را که از سوي ما داري حفظ کن تا کسي بيايد و آن را تحويل بگيرد. والسلام.»44 سوده گفت: اي معاويه! علي(عليه السلام) آن مأمور را به همين راحتي عزل کرد و حتي آن نامه را مهر و موم نکرد.
منظور از نقل اين واقعه که زني براي دادخواهي و شکايت از مأمور و کارگزاري که تنها چند کيلو گندم اضافه گرفته است به امام علي(عليه السلام) مراجعه مي کند، آن است که اولا، مردم در برابر حکومت آن قدر احساس مسئوليت مي کنند که حتي کوچک ترين ظلم را گزارش مي نمايند. ثانياً، مردم بدون هيچ حاجب و مانعي و به راحتي با شخص اول حکومت ارتباط برقرار مي کنند و مشکلات را با شخص او در ميان مي گذارند. ثالثاً، حضرت علي(عليه السلام)نماز را به تأخير مي اندازد و به کار ارباب رجوع مي پردازد، نه اينکه بگويد: برو، بعداً مراجعه کن! رابعاً، با خوش رويي، مهرباني و عطوفت با رعيت برخورد مي کند. خامساً، پس از شنيدن شکايت، فرمان عزل کارگزار را صادر مي نمايد. سادساً، آن قدر به رعيت اعتماد دارد که نامه را بدون آنکه مهر و موم شود به دست شاکي مي دهد.
بنابراين، گرچه مشروعيت حکومت اسلامي ناشي از اراده تشريعي خداوند است، اما به شدت مردمگراست; يعني حاکم اسلامي با تمام صدق و صفا، در جهت بهبودي وضع زندگي مردم تلاش مي کند و با تمام توجه، پاي درد دل آنان مي نشيند و موانع رسيدن به آرمان مقدّس را از سر راه برمي دارد.
اما نظارت اداري و گماشتن عيون براي کنترل مديران و کارگزاران، مشکلاتي را به وجود مي آورد و هزينه هاي سنگيني بر عهده حکومت مي گذارد. علاوه بر آن، ممکن است عيون در اثر انحرافاتي نتوانند واقعيت را گزارش نمايند. از اين رو، بهترين عيوني که نه بار مالي دارند و نه معمولا از گزارش واقعيات سر باز مي زنند، توده مردم هستند; زيرا اولا، توده مردم به طور مستقيم با حکومت در ارتباطند; يعني حاکمان بر آنان حکومت مي کنند. از اين رو، کنترل آنان از سوي مردم و ارسال گزارش ها به مقامات بالا به نفع خودشان است و مماشات با کارگزاران متخلّف به ضرر خودشان تمام مي شود. ثانياً، توجه به گزارش هاي مردمي و اثر بخشيدن به آن ها موجب احساس مسئوليت بيشتر در مردم مي شود و مردم را به حکومت نزديک تر مي کند و حس اعتماد آنان را بالا مي برد. ثالثاً، مديران و کارگزاران نيز در برخورد با مردم، از شيوه هاي بهتري بهره مي گيرند و همين امر موجب سلامت حکومت خواهد شد. اما براي آنکه مردم چنين احساس مسئوليتي داشته باشند، نخست حاکم بايد زمينه آن را فراهم نمايد.
امام علي(عليه السلام) در عهدنامه مالک اشتر مي فرمايد: «همانا برترين روشني چشم زمام داران، … آشکار شدن محبت مردم نسبت به رهبر است، که محبت دل هاي رعيّت جز با پاکي قلب ها پديد نمي آيد، و خيرخواهي آنان زماني است که با رغبت و شوق پيرامون رهبر را گرفته و حکومت بار سنگيني را بر دوش رعيّت نگذاشته باشد و طولاني شدن مدت زمام داري بر ملت ناگوار نباشد.»
امام علي(عليه السلام) خطاب به عبدالله بن عبّاس، که فرماندار بصره بود، نوشت: «بدرفتاري تو را با قبيله “بني تميم” و خشونت با آن ها را به من گزارش دادند. “بني تميم” مرداني نيرومندند که هرگاه دلاوري از آن ها غروب کرد، سلحشور ديگري جاي آن درخشيد و در نبرد، در جاهليت و اسلام، کسي از آن ها پيشي نگرفت… پس مدارا کن، اي ابوالعبّاس! اميد است آنچه از دست و زبان تو، از خوب و يا بد، جاري مي شود، خدا تو را بيامرزد; چرا که من و تو در اين گونه رفتارها شريکيم. سعي کن تا خوش بيني من نسبت به شما استوار باشد، و نظرم دگرگون نشود.»45
همان گونه که ملاحظه مي شود، امام علي(عليه السلام) مي فرمايد: به من گزارش دادند; يعني گزارشگر را مشخص نمي کند و احتمال دارد هم شامل عيون مخفي باشد و هم مردم «بني تميم» که از خشونت عبدالله بن عبّاس به تنگ آمده بودند.
آن حضرت همچنين خطاب به عمربن ابي سلمه ارحبي، که در فارس ايران حکومت مي کرد، مرقوم فرمود: «پس از نام خدا و درود، همانا دهقانان مرکز فرمانداري ات، از خشونت و قساوت و تحقير کردن مردم و سنگ دلي تو شکايت کردند. من درباره آن ها انديشيدم; نه آنان را شايسته نزديک شدن يافتم ـ زيرا که مشرکند ـ و نه سزاوار قساوت و سنگ دلي و بدرفتاري هستند ـ زيرا که با ما هم پيمانند. پس در رفتار با آنان، نرمي و درشتي را به هم آميز، رفتاري همراه با شدت و نرمش داشته باش، اعتدال و ميانه روي را در نزديک کردن يا دور کردن، رعايت کن.»46 در اين نامه، دهقانان نزد آن حضرت شکايت بردند; يعني در واقع، توده مردم از برخورد بد حاکم به حضرت اميرالمؤمنين(عليه السلام)گزارش دادند.
امام علي(عليه السلام) در نامه اي که به زيادبن ابيه، جانشين فرماندار بصره، نگاشتند، فرمودند: «همانا من به راستي، به خدا سوگند مي خورم، اگر به من گزارش کنند که در اموال عمومي خيانت کردي… .»47 در اين نامه نيز امام از کساني سخن مي گويد که جزو عيون به شمار مي آيند که هم مي تواند عيون مخفي را شامل شود و هم توده مردم را.
همچنين در نامه اي خطاب به عثمان بن حنيف، فرماندار بصره، که در مهماني يکي از ثروتمندان شرکت کرده بود، نوشتند: «پس از ياد خدا و درود، اي پسر حنيف، به من گزارش دادند که مردي از سرمايه داران بصره تو را به مهماني خويش فراخواند و تو به سرعت به سوي آن شتافتي.»48
آنچه از اين نامه ها و خطاب ها و نمونه هاي زياد ديگر مي توان فهميد اين است که امام علي(عليه السلام) علاوه بر اينکه به حاکمان و مديران امر مي کرد که براي کارگزاران و کارمندان خويش عيون بگمارند، خود نيز براي حاکمان عيوني پنهاني مي گمارد و کار آنان را کنترل مي کرد. علاوه بر آن، در بسياري از موارد به گزارش ها و يا شکايات مردم از دست حاکمان و کارگزاران اکتفا مي کرد و مدير يا کارمند متخلّف را توبيخ و يا عزل مي نمود.
بنابراين، در حکومت علوي، همه مردم به عنوان بهترين ناظر و در واقع، چشم بيناي حکومت تلقّي مي شدند و حکومت نيز موظّف بود زمينه همکاري مردمي را پديد آورد.
آيين تشويق ها و تنبيهات کارگزاران
يکي از رخدادها در کارهاي اداري، پديده «تخلف» است; يعني کارمند در قلمرو مسئوليت خويش، آنچه را که بايد انجام دهد انجام ندهد و يا آن را ناقص و يا غلط انجام دهد. روشن است که در چنين صورتي، مسئول او با اين کارمند برخورد خواهد کرد و اين امري است طبيعي، اما بحث در اين است که چگونه برخورد کند؟ اينجاست که ضعف ها و قوّت ها در مديريت نمودار خواهند شد. همچنين ممکن است کارمندي وظايفش را به بهترين شکل انجام دهد و زمينه پيشرفت جامعه را فراهم نمايد. واضح است که از کنار اين مسئله مهم نمي توان به آساني گذشت و قايل شد که مدير يا کارمند به وظيفه اش عمل کرده است، بلکه مسئولان وظيفه دارند آن مدير يا کارمند را تشويق نمايند تا هم از زحمات آن مدير يا کارمندموفق تشکر کرده باشند و هم در ديگران ايجاد انگيزه نمايند.
1. مديريت صحيح
برنامه ريزي و برقراري مديريت صحيح بايد از سوي حاکمان اعمال شود. يکي از راه ها براي اعمال مديريت صحيح، اين است که فرقي بين افراد نيکوکار و بدکار گذاشته شود. در نامه امام علي(عليه السلام) به مالک اشتر، به اين موضوع اشاره شده است: «هرگز نيکو کار و بدکار در نظرت يکسان نباشند; زيرا نيکوکاران در نيکوکاري بي رغبت، و بدکاران در بد کاري تشويق مي گردند. پس هر کدام از آنان را بر اساس کردارشان پاداش ده.» بنابراين، حاکم اسلامي بايد بين کارگزار خوب و بد تفاوت قايل شود و با هر کدام از آن ها برخورد لازم نمايد.
2. واگذاری مسئوليت بر اساس توانايی ها
واگذاري مسئوليت بر اساس توانايي و دادن اختيارات بر اساس مسئوليت، همچون معيار واگذاري مسئوليت ها، لياقت و توانايي است. از اين رو، در حکومت علي(عليه السلام) حتي استاندارهاي حضرت وظايف و اختيارات يکساني نداشتند. آن عده از ياران حضرت که کاملا مورد اعتماد بودند و از لحاظ توانايي هاي فکري و اجرايي، در حد بالايي قرار داشتند، به سِمت استانداري مناطق حسّاس و بزرگ منصوب گشتند و حضرت تقريباً تمام اختيارات خويش را به عنوان ولّي امر مسلمانان در آن مناطق به ايشان تفويض مي نمود و از اين رو، کليه امور مربوط به نظام اداري، قضائي، اقتصادي، ارتش و حتي بيان امور ديني، در اختيار ايشان بود. افرادي همچون قيس بن سعد، محمّدبن ابي بکر و مالک اشتر در مصر، عثمان بن حنيف و ابن عباس در بصره چنين اختياراتي داشتند. ساير کارگزاران بر اساس امور محوّله، از اختيارات کمتري بهره مند بودند. حتي گاهي براي کمک به استاندار يک منطقه، قاضي، فرمانده ارتش و مأمور جمع آوري ماليات جداگانه از سوي حضرت نصب مي گرديد.
بنابراين، پيش از هر چيز، بايد حيطه کاري حاکم و کارگزار تعيين گردد; زيرا توبيخ مدير يا کارمندي که در خصوص موضوعي هيچ مسئوليت قانوني ندارد، ظلم محسوب مي شود.
از دیدگاه امام علی (ع) در مورد خشم.و غضب در نهج البلاغه
. خشم براى خدا
… من عبدالله على اميرالمؤمنين الى القوم الذين غضبوا لله حين عُصِى فى ارضه، و ذهب بحقه.
در نامه اى به مصريان آن گاه كه مالك اشتر را بر آن ها گماشت، فرمود: از بنده خدا اميرمؤمنان، به مردمى كه چون خداوند در زمينش نافرمانى شد و حقش پايمال گشت، براى او خشم آمدند.1
.2 سبك مغزى شيطان
اياك و الغضب فانه طيرة من الشيطان.
از غضب به دور باش؛ زيرا خشم از سبك مغزى هاى شيطان است.2
3. بردبارى هنگام خشم
و اكظم الغيظ و تجاوز عند المقدُره، و احلم عند الغضب، واصفح مع الدولة، تكن لك العاقبة.
در نامه اى به حارث همدانى مى فرمايد: خشم را فرو خور و به هنگام توانايى، گذشت كن و در هنگام عصبانيت، بردبار باش و در وقت چيرگى، ببخشاى تا سرانجامت نيكو باشد.3
4. دنيا سراى جاودان نيست !
الا و ان هذه الدنيا التى اصبحتم تتمنّونها و ترغبون فيها و اصبحت تغضبكم و ترضيكم، ليست بداركم.
بدانيد اين دنيايى كه آرزومند آن شده ايد و بدان رغبت مى ورزيد و او شما را گاه به خشم مى آورد و گاه خشنود مى سازد، سراى (هميشگى) شما نيست.4
5. مكان صحيح خشم
و قال عليه السلام لاصحابه: قد ترون عهود الله منقوضه فلا تغضبون، و انتم لنقض ذمَم آبائكم تانفون !
به ياران خود فرمود: شما مى بينيد که پيمان هاى خدا شكسته می شود، اما به خشم نمى آييد، در حالى كه از شكسته شدن پيمان هاى پدرانتان به غيرت مى آييد و ناراحت مى شويد.5
6. تحذير از خشم
احذر الغضب فانه جُند عظيم من جنود ابليس.
از خشم برحذر باش؛ زيرا از لشكريان بزرگ شيطان است.6
7. نزديكى غضب الهى
و ان عندكم الامثال من بأس الله و قوارعه، و ايامه و وقائعه، فلا تستبطئوا وعيده جهلا بأخذه، و تهاونا ببطشه، و يأساً من بأسه.
شما درگذشتگان نمونه هايى را از غضب خداوند و كيفرهاى كوبنده و حوادث نابود كننده و روزگارها و وقايع شديد و مهلك مى دانيد. پس تهديد خداوندى را از روى نادانى به گرفتارى خود در دست قدرت او و ناچيز انگاشتن كيفر او و احتمال ندادن غضب او دير تلقى نكنيد.7
8. زمان فرو نشاندن خشم
متى اشفى غيظى اذ غضبت؟ أحين أعجز عن الانتقام فيُقال لى: لو صبرت؟ ام حين اقدر عليه فيقال لى لو عفوتََ؟
به هنگامى كه خشمگين شوم كى خشمم را فرو بنشانم؟ آيا هنگامى كه از انتقام گرفتن ناتوانم و به من گفته مى شود: بهتر است صبر كنى؟ يا هنگامى كه توانايى انتقام دارم و به من گفته مى شود: بهتر است گذشت كنى؟8
9. نشانه خشونت
من الخرق، المعالجه قبل الامكان و الاناة بعد الفرصه.
از نشانه هاى خشونت، شتاب پيش از فراهم آمدن شرایط و سستی بعد از آمدن فرصت است.9
10. از انواع جنون
الحدّه ضرب من الجنون، لان صاحبها يندم، فان لم يندم فجنونه مستحكم .
غضب (تندخويى) نوعى از جنون است؛ چرا كه گرفتار بدان از كرده خود پشيمان مى شود و اگر پشيمان نشود جنونش مسلم است.10
11. نابخشودنى بودن گناه خشم
ان من عزائم الله فى الذكر الحكيم، التى عليها يثيب و يعاقب، و لها يرضى و يسخط، انه لا ينفع عبدا و ان اجهد نفسه و اخلص فعله ان يخرج من الدنيا، لاقياً ربه بخصله من هذه الخصال لم يتب منها: ان يشرك بالله فيما افترض عليه من عبادته، او يشفى غيظه بهلاك نفس.
همانا از جمله احكام مهم خداوند در قرآن كريم كه به واسطه آن ها پاداش و كيفر مى دهد و به سبب آن ها خشنود و ناخشنود مى شود، اين است كه چنان چه بنده با يكى از اين خصلت ها از دنیا به ديدار پروردگارش برود و از آن ها توبه نكرده باشد، هرچند در عبادت خود را به زحمت انداخته و عملش را (براى خدا) خالص گردانيده باشد، هيچ سودى نبرد، از جمله: در عبادتى كه خدا بر او واجب كرده است برايش شريك قرار دهد، يا با كشتن كسى، خشم خود را فرو بنشاند.11
12. بر نابكاران خشم گير!
من شَنىءَ الفاسقين و غضب لله، غضب الله له و ارضاه يوم القيامه .
هر كه با نابكاران دشمنى ورزد و براى خدا خشم گيرد، خداوند به خاطر او خشم گيرد و روز قيامت خشنودش گرداند.
خطبه امام علی (ع) در بیان فضایل
آنگاه که همه از ترس سست شده، کنار کشیدند، من قیام کردم ، وآن هنگام که همه خود را پنهان کردند من آشکارا به میدان آمدم، وآن زمان که همه لب فرو بستند، من سخن گفتم، و آن وقت که همه بازایستادند من با راهنمایی نور خدا به راه افتادم
گروه دین مشرق- سنجیدن فضائل با مقام شامخ امیرالمومنین(علیه السلام) کار زیبایی نیست بلکه مراتب بلند انسانی، جایگاه مقام والای خود را از حضرت کسب کرده اند و به واسطه اسم منور اوست که هر انسانی آرزوی رسیدن و نیل به آن مقامات رفیع را می نماید و شاید این مقامات بلند و رفیع هستندکه برای رسیدن به علی(علیه السلام) از همدیگر سبقت می گیرند و به هم برتری جویی می کنند؛ برای همین تمسک می جوییو به کلام نورانی خود حضرت در نهج البلاغه در خصوص فضائل و مناقب ایشان، زیرا زبان الکن ما یارای برشمردن فضایل و کمالات حضرت علی (علیه السلام) عالی اعلی را ندارد. خطبه ای از نهج البلاغه در ذکر فضائل ایشان انتخاب گردیده که در ادامه می خوانید:
حضرت علی (علیه السلام) فرمودند:
«فَقُمْتُ بِالْأَمْرِ حِينَ فَشِلُوا، وَتَطَلَّعْتُ حِينَ تَقَبَّعُوا، وَ نَطَقْتُ حِينَ تَعْتَعُوا وَمَضَيْتُ بِنُورِ اللهِ حِينَ وَقَفُوا، وَکُنْتُ أَخْفَضَهُمْ صَوْتاً، وَأَعْلاَهُمْ فَوْتاً، فَطِرْتُ بِعِنَانِهَا، وَاسْتَبْدَدْتُ بِرِهَانِهَا، کَالْجَبَلِ لاَ تُحَرِّکُهُ الْقَوَاصِفُ، وَلاَ تُزِيلُهُ الْعَوَاصِفُ. لَمْ يَکُنْ لِأَحَدٍ فيَّ مَهْمَزٌ، وَلاَ لِقَائِلٍ فيَّ مَغْمَزٌ، الذَّلِيلُ عِنْدِي عَزِيزٌ حَتَّي آخُذَ الْحَقَّ لَهُ، وَالْقَوِيُّ عِنْدِي ضَعِيفٌ حَتَّي آخُذَ الْحَقَّ مَنْهُ»؛(1)
آنگاه که همه از ترس سست شده، کنار کشیدند، من قیام کردم ، وآن هنگام که همه خود را پنهان کردند من آشکارا به میدان آمدم، وآن زمان که همه لب فرو بستند، من سخن گفتم، و آن وقت که همه بازایستادند من با راهنمایی نور خدا به راه افتادم. در مقام حرف و شعر صدایم از همه آهسته تر بود اما در عمل برتر و پیشتازبودم. زمام امور را به دست گرفتم، و جلوتر از همه پرواز کردم، و پاداش سبقت در فضیلت ها را بردم. همانند کوهی که تندبادها آن را به حرکت درنمی آورد، وطوفان ها آن را از جای برنمی کند، کسی نمی توانست عیبی در من بیابد، و سخن چینی، جای عیب جویی در من نمی یافت. ذلیل ترین افراد نزد من عزیز است تا حق او را بازگردانم، و نیرومند در نزد من پست و ناتوان است تا حق را از او بازستانم.
حضرت آیت الله مکارم در تفسیر خطبه مذکورمی فرماید این جملات ممکن است اشاره به آغاز ظهور اسلام باشد زیرا می دانیم نخستین کسی که از مردان ایمان آورد حضرت امیر (علیه السلام)بود و آن ایام اسلام وپیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بسیار غریب بودند و مؤمنان اندک ودشمنان قوی و بسیار.(2)
عروة ابن زید گوید: علی (علیه السلام)در سن هشت سالگی اسلام آورد.(3)
ابوایوب گوید رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)فرمود فرشتگان هفت سال بر من و علی(علیه السلام)درود فرستادند زیرا ما نماز می گذاردیم وهیچ کس دیگر با ما نماز نمی گذارد.(4)
به تعبیر علامه امینی(ره) این پیشتازی در اسلام را به هشت یا نه سال، از باب مسالمت با مخلفان در مشخص نمودن آغاز اسلام حضرت پذیرفتیم واِلّا ما نمی گوییم آن حضرت نخستین مسلمان است زیرا آغاز مسلمانی برای کسی است که سابقه مسلمانی نداشته وکی حضرت مسلمان نبوده اند تا اسلام آورده باشند؟
جرجرداق گوید: علی ابن ابیطالب(علیه السلام) مسلمان زاده شد زیرا تولّد و بالندگی او از معدن رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) بود و آفرینش و فطرتش از ذات آنحضرت سرچشمه می گرفت وانگهی موقعیتی که علی(علیه السلام) در آن شرایط آنچه را که از روح و حقیقت اسلام در سرشت او نهاده و نهفته شده بود اظهار نمود، نظیر موقعیت دیگران نبود.و به موجبات زندگی مربوط نبود زیرا اسلام علی(علیه السلام) عمیق تر از آن بود که به ضرورت های ارتباط با موقعیت ها وابسته باشد زیرا اسلام از روح او سرچشمه می گرفت همان گونه که اشیاء از معادن خود و آبها از سرچشمه های خود جریان می یابند. (5)
همچنین علّامه شیخ خلیل گوید: در روزی که حضرت رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) دعوت خود را علنی ساخت علی (علیه السلام)نخستین و پیشتازترین کس بود که اسلام آورد در واقع نخستین کسی بود که اسلام و ایمان خود را آشکار ساخت چون اسلام وایمان در اعماق قلب او نهفته بود و با تأمّل و ژرف نگری و با همه وجود با آنها زندگی می کرد و او در سایه و پناه حضرت رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) پیوسته از او راه پرورش می آموخت و ایمان کامل دریافت می داشت مانند پرتو گیری ماه از خورشید که قدر و منزلت حضرت برای هیچ فردی از افراد بشر در نظر گرفته نمی شود.(6)
پس بفرموده آیت الله مکارم در تفسیر خطبه: در آن آشفته بازار، مسلمانان تنها امیدشان به حضرت امیر(علیه السلام) بود که قیام به امر کردند واسلام ومسلمین را از خطر عقب ماندگی نجات بخشیدند.
در بخش دیگرخطبه تغبیرکُنتُ أخفَضَهُم صَوتاً آمده است: ممکن است اشاره به تواضع حضرت با آن همه فتوحات وپیروزی که داشتند باشد یعنی: هرگز اهل تظاهرو جنجال نبودم و در همه حال ثابت قدم بوده ام چون سر وصدا مال افراد ضعیف است. ودر ادامه أعلاهُم فَوتاً: پیشی گرفتن بر دیگران در ایمان و هجرت در مبارزه و جهاد و در همه فضائل. حضرت در جمله بعد خود را به کوه عظیمی تشبیه می فرماید که هرگز تندبادها و طوفان ها نمی توانند آن را از جا حرکت دهند.
نکته ظریف وقابل توجه: قواصف (آنرا حرکت نمی دهد) و عواصف(آنرا ریشه کن نمی سازد) در مقابل هم هستند. قواصف تندبادهای شکننده است و عواصف بادهای بسیار سریع که اشیاء را با خود می برد. به این دلیل است که حادثه در حدّی است که انسان در جای خود می شکند و از کار می افتد و گاه از آن هم شدیدتر است و او را مانند برگی با خود می برد و به نقطه دور پرتاب می کند.
حضرت می فرمایند: هیچ کدام این حوادث تأثیری در پایمردی من نداشت و در آخرین جمله می فرمایند: با این همه فعالیّت اجتماعی کسی نمی توانست بر من خرده گیری کند ویا عیبی بگیرد.(7)
پی نوشت ها:
برترین و بدتریمردم از دیدگاه امام علی (ع)
حضرت علی علیه السلام درباره بهترین مردم می فرماید: “بهترین مردم در نزد پروردگار، کسی است که به حق عمل کند و آن را دوست داشته باشد اگر چه به او زیان ها و ضررهایی برسد و از باطل دوری کند اگر چه برای او فواید و مزیت های مادی داشته باشد. [1]
در جای دیگری از کلام زیبایشان می فرماید: “بهترین بندگان خدا آن پیشوا و رهبر عادلی است که خود هدایت شده است و دیگران را نیز هدایت می کند. [2]
در کلام دیگری می فرماید: “بهترین مؤمنین که از همه بهتر جان خود و فرزندانش را در راه خدا تقدیم می کند. [3]
البته در لابلای کلام آن حضرت معیارهای دیگری نیز وجود دارد که ما به همین مقدار بسنده می کنیم. آن حضرت درباره بدترین مردم می فرماید: “بدترین مردم در پیشگاه خداوند پیشوای ستمگری است که خود گمراه است و دیگران نیز بواسطه او گمراه می شوند [4] و نیز می فرماید: “بدترین برادران کسی است که دیگران را به زحمت بیندازد. [5]
حدیث
امام حسین (ع)فرمودنند :
گفته می شد : بر هیچ چشمی که مومن به خدا باشد روا نیست که ببیند خدا نا فرمانی می شود ..
و خود را فرو ببدد مگر آن وضع را تغیر دهد
منبع : میزان الحکمه4202
بیانات رهبرمعظم انقلاب در باره ( حماسه نه دی)
حضرت آیتالله خامنهای فتنه ۸۸ را حاصل برنامهریزی چندین ساله دشمنان و در ادامهی قضایایی چون فتنهی سال ۷۸ تحلیل میکنند و راهحل علاج آن را حرکت عظیم مردمی همانند آنچه در ۹ دی سال ۸۸ اتفاق افتاد میدانند.
به گزارش گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، “روز نهم دی در تاریخ ماند". این جمله رهبر معظم انقلاب اسلامی است. ایشان فتنه ۸۸ را حاصل برنامهریزی چندین سالهی دشمنان و در ادامهی قضایایی چون فتنهی سال ۷۸ تحلیل میکنند و راهحل علاج آن را حرکت عظیم مردمی همانند آنچه در ۹ دی سال ۸۸ اتفاق افتاد میدانند.
از نگاه رهبر انقلاب روح دیانت حاکم بر دلهای مردم و توجه به فرهنگ عاشورا از خصوصیات مشترک حماسهی ۹ دی و حوادث دوران پیروزی انقلاب اسلامی است. آیت الله خامنه ای رهبر انقلاب حرکت ۹ دی را عامل در هم پیچیدهشدن بساط فتنه و فتنهگران و حادثه ای ماندنی در تاریخ معرفی میکنند.
آنچه در ادامه میخوانید برگزیدهای از بیانات رهبر انقلاب درباره «حماسه نهم دی» و «فتنه» است:
** وقتی در داخل محیط فتنه، کسانی با زبانشان صریحاً اسلام و شعارهای نظام جمهوری اسلامی را نفی میکنند، با عملشان هم جمهوریت و یک انتخابات را زیر سؤال میبرند، وقتی این پدیده در جامعه ظاهر شد، انتظار از خواص این است که مرزشان را مشخص کنند، موضعشان را مشخص کنند.(بیانات در دیدار اعضای شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی ۱۳۸۸/۱۰/۲۹)
** مهمترین هدف از حوادث دوران فتنهی بعد از انتخابات ۸۸ این بود که بین آحاد ملت شکاف بیندازند؛ سعیشان این بود. میخواستند بین آحاد مردم شکاف بیندازند، و نتوانستند. (بیانات در دیدار فرمانده و پرسنل نیروی هوائی ارتش ۱۳۸۸/۱۱/۱۹)
** روز نهم دی شما دیدید در این کشور چه اتفاقی افتاد و چه حادثهای پیش آمد. دشمنان انقلاب که همیشه سعی میکنند راهپیمائیهای میلیونی را بگویند چند هزار نفر آمدهاند - تحقیر کنند، کوچک کنند - اعتراف کردند و گفتند در طول این بیست سال، هیچ حرکت مردمیای به این عظمت در ایران اتفاق نیفتاده است؛ این را نوشتند و گفتند.
آن کسانی که سعی در کتمان حقائق دربارهی جمهوری اسلامی دارند، این را گفتند. علت چیست؟ علت این است که مردم وقتی احساس میکنند دشمن در مقابل نظام اسلامی ایستاده است، میآیند توی میدان. این حرکتِ ایمانی است، این حرکتِ قلبی است؛ این چیزی است که انگیزهی خدائی در آن وجود دارد؛ دست قدرت خداست، دست ارادهی الهی است؛ این چیزها دست من و امثال من نیست. دلها دست خداست. ارادهها مقهور ارادهی پروردگار است. وقتی حرکت خدائی شد، برای خدا شد، اخلاص در کار بود، خدای متعال اینجور دفاع میکند. لذا میفرماید: «انّ اللَّه یدافع عن الّذین امنوا».(۱) این را دشمنان نظام اسلامی نمیفهمند، تا امروز هم نفهمیدند؛ لذا تهدید میکنند، حرف میزنند، روشهای گوناگون را به کار میگیرند، به خیال خودشان میگردند نقطه ضعف برای جمهوری اسلامی پیدا کنند؛ گاهی اسم حقوق بشر را میآورند، گاهی اسم دموکراسی را میآورند؛ ترفندهائی که امروز برای مردم دنیا حقیقتاً ترفندهای مسخره است. میگویند افکار عمومی؛ اما افکار عمومی اگر این حرفها را از آمریکا و صهیونیسم باور میکرد، اینجور در دنیا، در کشورهای مختلف، ملتهای مختلف، در مواقع گوناگون، نفرت خودشان را از این سران مستکبر نشان نمیدادند، که میبینید نشان میدهند. هر جا سفر میکنند، گروهی از مردم علیهشان شعار میدهند. پیداست که افکار عمومی دنیا فریب ترفندهای اینها را نخورده است.(بیانات در دیدار فرمانده و پرسنل نیروی هوائی ارتش ۱۳۸۸/۱۱/۱۹)
** شما دیدید فتنهای به وجود آمد، کارهائی شد، تلاشهایی شد، آمریکا از فتنهگران دفاع کرد، انگلیس دفاع کرد، قدرتهای غربی، منافقین و سلطنتطلبها دفاع کردند؛ نتیجه چه شد؟ نتیجه این شد که در مقابل همهی این اتحاد و اتفاق نامیمون، مردم عزیز ما، ملت بزرگ ما در روز نهم دی، در روز بیست و دوی بهمن، آنچنان عظمتی از خودشان نشان دادند که دنیا را خیره کرد. (خطبههای نماز جمعهی تهران در حرم امام خمینی (ره)۱۳۸۹/۰۳/۱۴)
** روزهای سال، به طور طبیعی و به خودی خود همه مثل همند؛ این انسانها هستند، این ارادهها و مجاهدتهاست که یک روزی را از میان روزهای دیگر برمیکشد و آن را مشخص میکند، متمایز میکند، متفاوت میکند و مثل یک پرچمی نگه میدارد تا راهنمای دیگران باشد. روز عاشورا - دهم محرم - فی نفسه با روزهای دیگر فرقی ندارد؛ این حسین بن علی (علیه السّلام) است که به این روز جان میدهد، معنا میدهد، او را تا عرش بالا میبرد؛ این مجاهدتهای یاران حسین بن علی (علیه السّلام) است که به این روز، این خطورت و اهمیت را میبخشد. روز نوزدهم دی هم همین جور است، روز نهم دیِ امسال هم از همین قبیل است. نهم دی با دهم دی فرقی ندارد؛ این مردمند که ناگهان با یک حرکت - که آن حرکت برخاسته از همان عواملی است که نوزدهم دیِ قم را تشکیل داد؛ یعنی برخاسته ی از بصیرت است، از دشمنشناسی است، از وقتشناسی است، از حضور در عرصه ی مجاهدانه است - روز نهم دی را هم متمایز میکنند.
مطمئن باشید که روز نهم دیِ امسال هم در تاریخ ماند؛ این هم یک روز متمایزی شد. شاید به یک معنا بشود گفت که در شرائط کنونی - که شرائط غبارآلودگیِ فضاست - این حرکت مردم اهمیت مضاعفی داشت؛ کار بزرگی بود. هرچه انسان در اطراف این قضایا فکر میکند، دست خدای متعال را، دست قدرت را، روح ولایت را، روح حسین بن علی (علیه السّلام) را میبیند. این کارها کارهائی نیست که با ارادهی امثال ما انجام بگیرد؛ این کار خداست، این دست قدرت الهی است؛ همان طور که امام در یک موقعیت حساسی - که من بارها این را نقل کردهام - به بنده فرمودند: «من در تمام این مدت، دست قدرت الهی را در پشت این قضایا دیدم». درست دید آن مرد نافذِ بابصیرت، آن مرد خدا.
در شرایط فتنه، کار دشوارتر است؛ تشخیص دشوارتر است. البته خدای متعال حجت را همیشه تمام میکند؛ هیچ وقت نمیگذارد مردم از خدای متعال طلبگار باشند و بگویند تو حجت را برای ما تمام نکردی، راهنما نفرستادی، ما از این جهت گمراه شدیم. در قرآن مکرر این معنا ذکر شده است. دست اشاره ی الهی همه جا قابل دیدن است؛ منتها چشم باز میخواهد. اگر چشم را باز نکردیم، هلال شب اول ماه را هم نخواهیم دید؛ اما هلال هست. باید چشم باز کنیم، باید نگاه کنیم، دقت کنیم، از همه ی امکاناتمان استفاده کنیم تا این حقیقت را که خدا در مقابل ما قرار داده است، ببینیم.
نهم دیِ امسالِ آحاد مردم کشور - که حقیقتاً این حرکت میلیونی فوقالعاده ی مردم حرکت عظیمی بود - از همین قبیل است، و قضایای گوناگونی که ما در طول انقلاب از این چیزها کم نداشتیم. این مجاهدت، راه را به ما نشان میدهد. ( بیانات در دیدار مردم قم در سالگرد قیام ۱۹ دی ۱۳۸۸/۱۰/۱۹ )
** قویترین و آخرین ضربه را ملت در روز نهم دی و بیست و دوی بهمن وارد کرد. کار ملت ایران در بیست و دوم بهمن، کار عظیمی بود؛ نُه دی هم همین جور. یکپارچگی ملت آشکار شد. همهی کسانی که در عرصهی سیاسی به هر نامزدی رأی داده بودند، وقتی دیدند دشمن در صحنه است، وقتی فهمیدند اهداف پلید دشمن چیست، نسبت به آن کسانی که قبلاً به آنها خوشبین هم بودند، تجدید نظر کردند؛ فهمیدند که راه انقلاب این است، صراط مستقیم این است. در بیست و دوی بهمن، ملت همه با یک شعار وارد میدان شدند. خیلی تلاش کردند، شاید بتوانند بین ملت دودستگی ایجاد کنند؛ اما نتوانستند. و ملت ایستاد؛ این پیروزی ملت بود. از بیست و دوم خرداد تا بیست و دوم بهمن - هشت ماه - یک فصل پرافتخار و پرعبرتی برای ملت ایران بود؛ این یک درس شد. آگاهی جدیدی به وجود آمد. فصل تازهای در بصیرت ملت ایران گشوده شد. این یک زمینهی بسیار مهمی است. باید بر اساس این زمینه، حرکت کنیم.( بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی ۱۳۸۹/۰۱/۰۱)
** باید حواسمان را جمع کنیم، بفهمیم که: «من نام لم ینم عنه»؛ اگر ما اینجا خواب برویم، جبههی دشمن، پشت سنگر خودش معلوم نیست خواب رفته باشد؛ او بیدار است، علیه ما توطئه خواهد کرد. به نظر من، فتنهی سال ۸۸ هم همین بود؛ برای ما یک زنگ بود، یک زنگ بیدارباش بود.(بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری ۱۳۸۹/۰۶/۲۵)
** بعد از اهانتی که در روز عاشورای سال ۸۸ به وسیلهی یک عده تحریک شده نسبت به امام حسین(ع) انجام گرفت، دو روز فاصله نشد که مردم در روز ۹ دی توی خیابانها آمدند و موضع صریح خودشان را علنی ابراز کردند. دستهای دشمن و تبلیغات دشمن نه فقط نتوانسته مردم را از احساسات دینی عقب بنشاند، بلکه روزبهروز این احساسات تندتر و این معرفت عمیقتر شده است. ( بیانات در اجتماع بزرگ مردم قم ۱۳۸۹/۰۷/۲۷)
** دشمنان ما تصور میکردند با رحلت امام(ره)، آغاز فروپاشی این نظام مقدس کلید زده خواهد شد. بعد، مراسم تشییع جنازهی امام(ره)، آن احساسات مردم، آن حرکت عظیم مردم در حمایت از کاری که خبرگان کردند، اینها را مأیوس کرد. یک برنامهریزی ده ساله کردند - این تحلیل من است، این به معنای اطلاع نیست؛ تحلیلی است که قرائن آن را برای ما اثبات میکند - ده سال بعد امیدوار بودند که نتیجه بدهد. سال ۷۸ که آن حوادث پیش آمد، آن کسی که این حوادث را خنثی کرد، مردم بودند. روز بیست و سوم تیر سال ۷۸ مردم آمدند در خیابانها، توطئهی دشمن را که سالها برایش برنامهریزی کرده بودند، در یک روز باطل کردند. آن روز گذشت.
موج دوم، باز یک برنامهریزی دهساله بود تا سال ۸۸ . به نظرشان فرصتی به دست میآمد. به خیال خودشان زمینهها را آماده کرده بودند. مطالباتی هم مردم داشتند - مردمی که وابستهی به نظامند، وفادار به نظامند - فکر کردند از این مطالبات بتوانند استفاده کنند؛ لذا آن قضایای سال ۸۸ به وجود آمد. دو سه ماه تهران را متلاطم کردند - البته فقط تهران را - دو سه ماه توانستند دلها و ذهنها را به خودشان مشغول کنند. اینجا هم مردم آمدند توی میدان. بعد از آنکه باطنها ظاهر شد، در روز قدس مردم دیدند که اینها حرف دلشان چیست، در روز عاشورا فهمیدند که اینها عمق خواستههاشان تا کجاست، مردم عزیز ما به میدان آمدند و حماسهی نُه دی را به راه انداختند. نه فقط در تهران، بلکه در سراسر کشور، میلیونها نفر در روز نهم دی، بعد هم بلافاصله در بیست و دوی بهمن آمدند توی میدان، غائله را ختم کردند. این، هنر مردم است. درود به مردم ایران. درود به ملت مؤمن و مبارز و بصیر و آگاه ایران. انشاءاللَّه به توفیق الهی، مردم همین راه را و همین خط را و همین آرمان را و همین عزم و همت را تا آخر ادامه خواهند داد.( بیانات در بیست و دومین سالگرد امام خمینی(ره) ۱۳۹۰/۰۳/۱۴)
دیدگاه رهبری در مورد فتنه نه دی
بیست جمله طلایی راجع به «۹ دی» و «فتنه»
در آستانه فرارسیدن روز «نهم دی»، پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR بیست جملهی برگزیده از حضرت آیتالله خامنهای را درباره «حماسه نهم دی» و «فتنه»، منتشر کرد:
فتنهها را باید با روشنگری خاموش کرد. هر جا روشنگری باشد، فتنهانگیز دستش کوتاه میشود. ۱۳۷۸/۰۵/۰۸
فتنهانگیختن و بد دل کردن مردم نسبت به یکدیگر، یکی از مواد برنامهای است که دشمنان نسبت به این ملت در نظر دارند. ۱۳۷۹/۰۱/۰۶
دنیاطلبان برای اینکه به مقاصد خودشان برسند، در جامعه فتنه ایجاد میکنند؛ جنگها، تبلیغات دروغین، سیاستبازیهای ناجوانمردانه؛ اینها ناشی از همین دنیاطلبیهاست. ۱۳۸۷/۰۶/۲۹
در اوائل حوادث بعد از انتخابات ۸۸ اولین کاری که شد، تردیدافکنی در کار مسئولین رسمی کشور بود؛ در کار شورای نگهبان، در کار وزارت کشور. این تردیدافکنیها خیلی مضر است؛ دشمن این را میخواهد. ۱۳۸۸/۰۹/۰۴
در شرائط فتنه، کار دشوارتر است؛ تشخیص دشوارتر است. البته خدای متعال حجت را همیشه تمام میکند؛ هیچ وقت نمیگذارد مردم از خدای متعال طلبگار باشند و بگویند تو حجت را برای ما تمام نکردی، راهنما نفرستادی، ما از این جهت گمراه شدیم. ۱۳۸۸/۱۰/۱۹
فتنه معنایش این است که یک عدهای بیایند با ظاهرِ دوست و باطنِ دشمن وارد میدان شوند، فضا را غبارآلود کنند؛ در این فضای غبارآلود، دشمن صریح بتواند چهرهی خودش را پنهان کند، وارد میدان شود و ضربه بزند. ۱۳۸۸/۱۰/۲۹
وقتی در داخل محیط فتنه، کسانی با زبانشان صریحاً اسلام و شعارهای نظام جمهوری اسلامی را نفی میکنند، با عملشان هم جمهوریت و یک انتخابات را زیر سؤال میبرند، وقتی این پدیده در جامعه ظاهر شد، انتظار از خواص این است که مرزشان را مشخص کنند، موضعشان را مشخص کنند. ۱۳۸۸/۱۰/۲۹
مهمترین هدف از حوادث دوران فتنهی بعد از انتخابات ۸۸ این بود که بین آحاد ملت شکاف بیندازند؛ سعیشان این بود. میخواستند بین آحاد مردم شکاف بیندازند، و نتوانستند. ۱۳۸۸/۱۱/۱۹
آن کسانی که در مقابل عظمت ملت ایران، در مقابل کار بزرگ ملت ایران در انتخابات ایستادند، آنها بخشی از ملت نیستند؛ افرادی هستند یا ضد انقلاب صریح، یا کسانی که بر اثر جهالت خود، بر اثر لجاجت خود، کار ضد انقلاب را میکنند؛ ربطی به تودهی مردم ندارند. ۱۳۸۸/۱۱/۱۹
شما دیدید فتنهای به وجود آمد، کارهائی شد، تلاشهائی شد، آمریکا از فتنهگران دفاع کرد، انگلیس دفاع کرد، قدرتهای غربی، منافقین و سلطنتطلبها دفاع کردند؛ نتیجه چه شد؟ نتیجه این شد که در مقابل همهی این اتحاد و اتفاق نامیمون، مردم عزیز ما، ملت بزرگ ما در روز نهم دی، در روز بیست و دوی بهمن، آنچنان عظمتی از خودشان نشان دادند که دنیا را خیره کرد. ۱۳۸۹/۰۳/۱۴
باید حواسمان را جمع کنیم، بفهمیم که: «من نام لم ینم عنه»؛ اگر ما اینجا خواب برویم، جبههی دشمن، پشت سنگر خودش معلوم نیست خواب رفته باشد؛ او بیدار است، علیه ما توطئه خواهد کرد. به نظر من، فتنهی سال ۸۸ هم همین بود؛ برای ما یک زنگ بود، یک زنگ بیدارباش بود. ۱۳۸۹/۰۶/۲۵
گناه بزرگی که برخی از دستاندرکاران فتنهها در کشور انجام میدهند، امیدوار کردن دشمن است؛ دشمن را امیدوار میکنند که میتواند منفذی در بین مردم، در بین عوامل گوناگون، در بین مسئولان نظام باز کند. ۱۳۸۹/۱۰/۰۸
مردم ما در مقابلهی با فتنه، خودشان به پا خاستند. نهم دی در سرتاسر کشور مشت محکمی به دهان فتنهگران زد. این کار را خود مردم کردند. این حرکت یک حرکت خودجوش بود؛ این خیلی معنا دارد؛ این نشانهی این است که این مردم بیدارند، هشیارند. ۱۳۸۹/۱۰/۰۸
حادثهی نهم دی یک حادثهی عجیبی است؛ به خاطر دلبستگی مردم به نظام بود. اینها نشان دهندهی اعتماد مردم است. متأسفانه میشنویم همین طور در اظهارات مصلحتجویانه، مکرر میگویند: آقا اعتمادِ از دست رفتهی مردم را برگردانید! کدام اعتمادِ از دست رفته؟! مردم به نظام اعتماد دارند، نظام را دوست دارند، از نظام دفاع میکنند. ۱۳۹۰/۰۵/۱۶
در فتنهی ۸۸، دو روز بعد از حوادث عاشورا، قضیهی عظیم نهم دی به راه افتاد. همان وقت بعضی از ناظران خارجی که از نزدیک دیده بودند، در مطبوعات غربی نوشتند و ما دیدیم، که گفته بودند آنچه در نهم دی در ایران پیش آمد، جز در تشییع جنازهی امام، چنین اجتماعی، چنین شوری دیده نشده بود. این را مردم کردند. حضور مردم اینجوری است. ۱۳۹۰/۰۷/۲۰
یکی از خصوصیاتی که در حادثهی ۹ دی هست، که باز آن را کاملاً به حوادث انقلاب نزدیک میکند، مسئلهی عاشوراست. یعنی در حوادث اول انقلاب هم محرّم پیش آمد و امام آن نکتهی عظیمِ عجیبِ تاریخی را بیان کردند: «ماهی که خون بر شمشیر پیروز است». ۱۳۹۰/۰۹/۲۱
۹ دی یک نمونهای بود از همان خصوصیتی که در خود انقلاب وجود داشت؛ یعنی مردم احساس وظیفهی دینی کردند و دنبال این وظیفه، عمل صالحِ خودشان را انجام دادند. عمل صالح این بود که توی خیابان بیایند، نشان بدهند، بگویند مردم ایران اینند. ۱۳۹۰/۰۹/۲۱
در قضایای سال ۸۸ که دشمن تصور میکرد طراحی دهسالهی او بر ضد جمهوری اسلامی به نتیجه رسیده است، ملت ایران باقدرت در صحنه حاضر شد و بر دهان مخالفان و معارضان بینالمللی زد؛ چه برسد به مزدوران داخلی آنها که در مقابل عظمت ملت ایران به حساب نمیآیند. ۱۳۹۱/۱۰/۲۷
در مسئلهی انتخابات و غیر انتخابات، همه باید تسلیم رأی قانون باشند؛ در مقابل قانون تمکین کنند. آن حوادثی که در سال ۸۸ پیش آمد ــ که برای کشور ضرر داشت و ضایعهآفرین بود ــ همه از همین ناشی شد که کسانی نخواستند به قانون تمکین کنند؛ نخواستند به رأی مردم تمکین کنند. ۱۳۹۲/۰۱/۰۱
دشمنان این ملت، روز نهم دی را فراموش کردهاند آن کسانی که فکر میکنند در این کشور یک اکثریتی خاموش و مخالف با نظام جمهوری اسلامیاند، یادشان رفته است که سی و چهار سال است که هر سال در بیست و دوم بهمن، در همهی شهرهای این کشور، جمعیتهای عظیم به دفاع از نظام جمهوری اسلامی بیرون میآیند و «مرگ بر آمریکا» میگویند. ۱۳۹۲/۰۳/۱۴
طریق استفاده از کنجد
نحوه مصرف کنجد
خوردن یک قاشق غذاخوری کنجد موجب تامین 14 درصد از نیاز کلسیم خانمها شده و اگر آنها عادت به بلند کردن ناخنهایشان داشته باشند با مصرف کنجد ناخنهایشان محکمتر شده و ترک و شکنندگی بر روی این عضو که جزئی از زیبایی انگشتان است دیده نمیشود. به علاوه مصرف 2 قاشق غذاخوری آن رساندن 5 میلیگرم روی را به بدن خصوصا پوست و مو و ناخنها آسان میکند.
شاید بدانید که کمبود روی چه اثراتی بر زیبایی دارد آکنه را کمتر میکند و از نازک شدن موها جلوگیری میکند و مانع ریزش موها خصوصا در خانمها میشود و در ضمن به دلیل توام شدن این ماده مغذی با ویتامین E این اثرات صد چندان شده و میتوان از خواص ضدچروک و سفیدکنندگی (ضدلک) این ویتامین استفاده کرد. حتما میدانید که کنجد چربی بسیاری دارد اما این چربی از نوع گیاهی و چند باندی است. این روغن دارای اسیدهای چرب ضروری است که در ساختمان پوست به عنوان یک جز اصلی محسوب میشوند و در صورتی که کمبودی از این مواد مغذی ایجاد نشود پوست کاملا یکنواخت و نرم و لطیف به نظر میرسد و جالب است بدانید که وجود همین چربیهاست که اگر با یک منبع پروتئینی دریافت شود (کنجد به همراه چربی پروتئین قابل توجهی دارد) به ترمیم موهای آسیب دیده پرداخته و از خشکی بیش از حد این عضو نیز جلوگیری میکند و موجب راحتی افرادی میشود که سالهاست از خشکی مو رنج برده و همواره از شانه زدن و رنگ کردن موهای خشکشان میهراسند. امروزه از روغن کنجد خصوصا کنجد سیاه در تهیه انواع فراودههای آرایشی و بهداشتی خصوصا محصولاتی که برای رفع انواع خشکیها تجویز میشوند استفاده میشود. معمولا در ترکیب انواع کرمها و ماسکها و شامپوهای ترمیمی از این روغن استفاده شده تا خاصیت درمانی آنها چند برابر شود. در آخر شما را با ماسکی که با روغن کنجد تهیه میشود و برای تقویت موهای خشک و آسیبپذیر توصیه میشود آشنا میکنیم. قبل از هر چیز باید بگوییم که شما میتوانید از این ماسک بسته به موهایتان هفتهای 1تا2 بار بعد از شستشوی آنها در حمام استفاده کنید. مواردی که در تهیه این ماسک استفاده میشوند شامل: روغن کنجد2 قاشق غذاخوری زرده تخممرغ1 عدد شیر2 قاشق مربا خوری آرد جوانه گندم2 قاشق غذا خوری ابتدا مواد را کاملا مخلوط کرده و بعد از شستشوی موها در حمام این ماسک را بر تمام مو خصوصا پوست سر قرار داده و کاملا با دو دست ماساژ دهید. هر قدر ماساژ بیشتر باشد مواد آسانتر نفوذ میکنند. سپس با گذشت 10 دقیقه آنها را با آب ولرم آبکشی نمایید. در ضمن اگر میخواهید مقدار زیادی از کنجد خام را به مدتی بیش از یک سال نگهداری کنید باید آنرا در داخل ظرف شیشهای خشک و دربدار و دور از هر گونه رطوبت و قرار گرفتن در معرض نور خورشید ذخیره نمایید. همیشه به خاطر داشته باشید که در تکرار هر توصیه و عادتی زیادهروی نکنید حتی اگر این توصیه از سوی متخصصین مهم تلقی شود. دانه های ریز، پهن و بیضی شکل کنجد، طعم مطبوع و خوشایندی به بیشتر غذاهای آسیایی می بخشد و از اجزای اصلی تاهینی(Tahini) و شیرینی خوشمزه ی خاورمیانه یعنی حلوا(Halva) می باشد. تاهینی، خمیری تهیه شده از دانه های آسیاب شده ی کنجد است. کنجد در طول سال قابل دسترسی است و بسته به انواع آن در رنگ های مختلف به ویژه سفید، زرد، سیاه و قرمز یافت می شود. کنجد از قدیمی ترین چاشنی های شناخته شده ای است که قدمت آن به 1600 سال پیش از میلاد مسیح بر می گردد. روغن کنجد به سختی تند می شود. نام علمی کنجد”Sesamun indicum” است. کنجد منبع غذایی بسیار با ارزشی است. علاوه بر این که منبع خیلی خوبی از منگنز و مس است. از نظر کلسیم، منیزیم، آهن، فسفر، ویتامین B1 ، روی و فیبرهای غذایی نیز منبع ارزشمندی به شمار می رود. فیبرهای غذایی موجود در کنجد اثرات بسیار مفیدی دارند که شامل موارد زیر است: – کاهش کلسترول خون در انسان – حفاظت سلول های کبدی در مقابل آسیب های اکسیداتیو – پیشگیری از فشارخون بالا در تحقیقاتی که بر روی حیوانات آزمایشگاهی انجام شده است. – افزایش ذخیره ی ویتامین E در حیوانات املاح معدنی مفید موجود در کنجد کنجد منبع بسیار خوبی از مس، کلسیم، منیزیم و روی است. تنها یک چهارم لیوان از آن، قابلیت تامین 4/70 درصد مس، 6/31 درصد منیزیم و 1/35 درصد از کلسیم مورد نیاز روزانه را دارد. مس به دلیل حضور در بسیاری از سیستم های آنزیمی ضد التهابی و آنتی اکسیدانی ، نقش مهمی در کاهش درد و رفع التهاب در بیماری های آرتریت روماتوئید دارد. علاوه بر آن در فعالیت نوعی آنزیم موثر است که برای اتصال کلاژن و الاستین مورد نیاز است. کلاژن و الاستین در ساختار، قدرت و قابلیت ارتجاع رگ های خونی، استخوان ها و مفاصل مهم هستند. منیزیم: سلامت عروق خونی و دستگاه تنفسی همچنان که ذکر شد کنجد منبع خوبی از منیزیم است. اثرات مفید منیزیم به شرح زیر است: – کاهش اسپا سم راه های هوایی در بیماری آسم – کاهش فشار خون بالا (فشار خون بالا از عوامل موثر حمله های قلبی ، سکته ها و بیماری های قلبی در افراد دیابتی است.) – پیشگیری از اسپاسم نوعی عروق خونی که در پیدایش حملات میگرن نقش دارند. – ایجاد خواب طبیعی در زنانی که از عوارض یائسگی رنج می برند. کلسیم: پیشگیری از سرطان روده، پوکی استخوان و میگرن کلسیم از املاح معدنی مهم موجود در کنجد است. در مطالعاتی که اخیراً انجام شده است نقش موثر کلسیم در موارد زیر به اثبات رسیده است: – حفاظت از سلول های روده در مقابل مواد شیمیایی سرطان زا – پیشگیری از کاهش توده ی استخوانی که در یائسگی یا بیماری های خاصی مانند آرتریت روماتوئید مشاهده می شود. – پیشگیری از سردردهای میگرنی روی: حفظ سلامت استخوان ها به دلیل تاثیر روی در چگالی املاح معدنی استخوان، به مردان سالمند توصیه می شود غذاهای غنی از “روی” را به طور مرتب در برنامه های غذایی خود بگنجانند. نان کنجدی گرچه تصور بر این است که پوکی استخوان اغلب گریبان گیر زنان سالمند می شود، اما حقیقت این است که مردان سالمند نیز در معرض پوکی استخوان قرار دارند. تقریبا 30 درصد شکستگی های استخوان لگن در مردان اتفاق می افتد و از هر 8 مرد بالای 50 سال یک نفر شکستگی ناشی از پوکی استخوان را تجربه می کند. در مطالعه ای که بر روی 396 مرد در گسترده ی سنی 45 تا 99 سال انجام شد، مشخص شد که بین دریافت کم روی و کمبود املاح معدنی در بدن، با بروز پوکی استخوان در ناحیه ی لگن و ستون فقرات ارتباط واضحی وجود دارد. فیتواسترول ها: کاهش کلسترول خون فیتواسترول های ترکیباتی هستند که در گیاهان یافت می شوند و ساختمان شیمیایی مشابهی با کلسترول دارند. با دریافت میزان مناسبی از فیتواسترول ها، میزان کلسترول خون کاهش می یابد، پاسخ ایمنی تقویت می شود و خطر بروز سرطان های خاص کاهش می یابد. امروزه به دلیل خواص مهم فیتواسترول ها، اقدام به استخراج آن ها از دانه های سویا، ذرت و گیاهان دیگر می کنند و به عنوان افزودنی در تهیه غذاهای فرآوری شده به کار می برند. در گزارش هایی که در مورد میزان فیتواسترول گیاهان ارائه شده است، معلوم می شود که کنجد، از غنی ترین مواد غذایی از نظر فیتواسترول هاست. در هر 100 گرم از کنجد 400 تا 413 میلی گرم فیتواسترول وجود دارد. میزان فیتواسترول در پسته و دانه های آفتابگردان از 270 تا 289 میلی گرم متغیر است و میزان آن در تخمه های کدو تنبل عبارت است از 265 میلی گرم در هر 100 گرم. نتیجه گیری به منظور برخورداری از ارزش های غذایی نهفته در کنجد، لازم است از این ماده ی غذایی به عنوان جزئی مهم از چاشنی ها و طعم دهنده ها در برنامه ی غذایی خود استفاده کنید.
دشمنی با دوستان از دیدگاه امام (ع)
جریان شناسی دشمنی با علی(ع) در نهج البلاغه(1)
درباره علی(ع) سخن به فراوانی گفته شده است. در طول تاریخ اسلام، پ یوهشگران بسیاری در پی شناختن و شناساندن شخصیت آن حضرت برآمدند و از زوایایی به تماشای او نشستند. چهره نگاریهای گوناگون ارائه شده از سوی چهره نگاران و تاریخ نگاران از امام علی(ع) از پیچیدگی وجود او حکایت دارد. شماری او را تا سرحد خدایی بالا بردند و پرستش و عبادت وی را برخود واجب دانستند و شماری از سر نادانی و جموداندیشی او را تا حد کفر پایین کشیدند.اما به راستی علی(ع) برابر کدامیک از آن دو نگاه است؟
بی گمان، درک یرفای وجود امام علی(ع) آسان نیست. او، که از یک سو، در راه اعتلای حق، گردن مشرکانی را می شکند و به دوزخ روانه شان می سازد و از دیگر سوی، با شنیدن شیون زن و یا کودکی، زار می گرید، هرگز در ترازوی فهم بشر عادی تراز نمی شود و انسانهایی که تمام وجودشان، یک بعد دارد، نمی توانند در آینه درون خود موجودی چند بعدی به تماشا بایستند. هر چه بکوشند، تنها یک بعد از وجود او را ترسیم می کنند و بس.
پس ما، نه در پی شناسایی علی(ع) که در صدد ابراز توانایی خویش از تصویر آن عزیزیم.
در این نوشتار، برآنیم جریان دشمنی با علی(ع) و نیز گونه های آن را از زبان خود آن حضرت در نهج البلاغه، بنمایانیم و به روشنگری در این مقوله بپردازیم.
این مقاله به این پرسش پاسخ می دهد که انگیزه های ناسازگاری و دشمنی با علی(ع) در زمان خلافت آن حضرت چه بوده است و نمود آن به چه شیوه ای؟
البته طرح این بعد از قضیه، بی طرح رویه دیگر آن راز دوستی با علی(ع) هم چنان ناقص می ماند; اما بناچار، به همین جنبه بسنده می کنیم، تا در مجالی فراخ تر، به زاویه دیگر اشاره کنیم.
پیش از ورود به بحث، نکته ای بایسته می نماید و آن این که: نویسنده بر آن است تا این چهره نگاری، بی رنگ باورهای دینی و مذهبی ارائه شود، هر چند بی رنگی همه سویه را ممکن نمی داند; اما تا اندازه ای، بدان پای بندی نشان خواهد داد، تا آنچه به عنوان ریشه ها و انگیزه های دشمنی عرضه می شود، واقعی تر باشد.
از چشم انداز عقاید مذهبی، دشمنی با علی(ع) در یک نکته خلاصه می شود: برنتافتن امامت او که از سوی پیامبر(ص) به امر الهی، به او واگذار شده بود. اما این پاسخ نیاز پرسش گران را بر نمی آورد و تشنگی آنان را فرو نمی نشاند.
ساده کردن مساله و پاسخی ساده تر به آن دادن، هیچ گاه اندیشه اندیشه ور یرف کاو را سیراب نمی کند، هرچند این شیوه در کاهش هزینه اثرگذار است; اما کارآمدی آن به همان میزان خواهد بود. از این روی یرف کاوی و واشکافی پدیده ها برای دست یابی به جریانهای آن، فراتر از باوری مذهبی، امری خوشایند است.
بر اساس پرسشهای طرح شده، این نوشتار در دو بخش سامان می یابد:
1.انگیزه های دشمنی با علی(ع): در این بخش به انگیزه هایی که به راستی در دشمنی با آن حضرت نقش داشته اند، پرداخته می شود.
2.گونه های دشمنی:در این بخش، گونه ها و شیوه های بروز دشمنی به کوتاهی بررسی می شوند. البته، بحثهایی در این زمینه باقی می ماند بویژه بحث چگونگی رویارویی امام علی(ع) با دشمن که در مجالی دیگر، بدان خواهیم پرداخت.
انگیزه های دشمنی با امام علی(ع)
نمود ناسازگاری با علی(ع) از زمان اسلام آوردن او آغاز و تا پایان عمر آن حضرت و حتی پس از شهادت وی نیز پایید. حال باید دید چه عناصری در این دشمنی، بویژه در روزگار خلافت آن حضرت، نقش آفریده است؟
الف. انگیزه های قومی و نژادی:
واشکافی این عنصر، هر چند بخشی از دشمنیها را تا حدی طبیعی می نماید; اما هرگز نه از زشتی کار انسانی می کاهد و نه از عظمت و بزرگی امام علی(ع).
علی(ع)از تیره بنی هاشم و از قبیله قریش بود. قریشیان در میان دیگر قبیله های عرب، از جایگاه ویژه و از بزرگی و شرافت بالایی برخوردار بودند. از آن روز که قصی بن کلاب، جد پنجم آن حضرت، به گونه ای عهده دار ریاست کعبه شد و دگردیسیهایی در ساختار و اداره آن خانه و نیز شهر مکه که در تاریخ عرب جاهلی همیشه تابعی از خانه به شمار بود پدید آورد.
بزرگی قریش در تیره ای به نام بنی قصی، مرکز گرفت، بنی قصی در میان عربان آن دیار مقامی والا یافتند و بی شک ریاست کعبه بر بزرگی و شرافت آنان می افزود.
پاکی و والایی کعبه که از ابتدای بنیادگذاری، باوری عمومی بود، آهسته آهسته به متولیان آن سریان یافت، تا آن جا که شماری از مردم، آنان را نیز مقدس می پنداشتند. درایت، شجاعت و جوانمردی قصی نیز، بر این مقام صحه گذارد.
زندگی قبیله ای، که نظام اجتماعی و سیاسی ویژه ای دارد، بر پیوند خون استوار است. اعضای یک قبیله، همگان در یک فرد، که سرسلسله نژادشان است، با یکدیگر پیوند می یابند. بنابراین، عرب به دو چیز سخت دل بسته است: نسب، عامل پدید آورنده و خون، عامل ماندگاری. و آن که حافظ هر دو عنصر مقدس عرب است، رئیس قبیله به شمار می رود. از این روی، رئیس قبیله سخت مورد توجه بوده و پیروی از او بر همگان لازم; چرا که سرپیچی و سربرتافتن از دستورهای او، شالوده نظام قبیله ای را در هم می ریزد و به ناچار، آن کس که نمی تواند خود را با ریاست قبیله و خواسته های او همساز کند، بایستی به جریمه طرد از قبیله محکوم شود (طرید).در این فضا، انسانها، از یک سو بی اختیار و فرمانبردار بار می آیند و از دیگر سو، برابر دیگران سخت و به دور از نرمش و مهر.
اینان در دامن قبیله، خودپذیر و خودخواه (غیرگریز) پرورده می شدند، که تنها خویشتن را می دیدند و از پذیرش دیگران سرباز می زدند. این ویژگی، نظام قبیله ای را از دیگر زندگیهای جمعی، جدا می ساخت.
از دیگر ویژگیهای نظام قبیله ای، ذوب شدن فرد در پیکره بزرک قبیله بود. در این نظام، فرد استقلال شخصیتی نداشت. شخصیت فرد، در پرتو و همراه قبیله معنی می یافت. از این روی، هرگاه وابسته به قبیله ای کسی را می کشت این قاتل نبود که باید قصاص می شد، بلکه وابستگان و هم قبیلگان او نیز، در جرم او شریک بودند. چنین وضعی برای همگان پذیرفته نبود. آنان که از سطح اندیشه و توان مالی بیش تری برخوردار بودند، در پی استقلال خویش و تجزیه قبیله، بر می آمدند. این خواسته در هنگام مرگ رئیس قبیله، رخ می نمود و خود را می نمایاند. رئیس قوم از دنیا می رفت، چند تن از فرزندان او یا دیگران در دست یابی به ریاست، به پا می خاستند و گاه جنگها در پی آن برافروخته می شد.با درگذشت قصی بن کلاب، ریاست به دست عبد مناف افتاد و پس از او عمرو(هاشم) ریاست کعبه را به دست گرفت، امیه، فرزند عبدشمس برادر هاشم، با عموی خویش در این میدان به ستیز برخاست، تا ریاست را از چنگ هاشم به در آورد. این دشمنی نافرجام، به جدایی تیره بنی هاشم و بنی امیه انجامید.
هماوردی و کوشش برای برتری قومی و نژادی، که در همیشه تاریخ حیات نظام قبیله ای وجود داشت، در این زمان شعله ور شد و پس از آن دو، که ریاست مکه به دست عبدالمطلب رسید، دیگر این بنی هاشم بودند که توانستند سروری خویش را بر همگان بگسترند و بنی امیه در این عرصه، واپس ماندند; اما هرگز از ادعای خویش دست نکشیدند.
در دوره ریاست ابوطالب، در پیکره اقتدار بنی هاشم رخنه ای پدیدار شد. (1)
از یک سو ابوطالب دچار بحران مالی شد (2) و از دیگر سو، دو کس از خاندان هاشم، مدعی ریاست شدند: عباس و ابولهب، در این گیراگیر، فرزندان امیه که خود را شکست خورده یافته بودند، با همدستی دیگر تیره های کوچک مکه، به استوارسازی پایه خویش پرداختند; بویژه از آن جهت که فرماندهی نظامی پرچمداری مکه با آنان بود. مجموعه این انگیزه ها بنی امیه را در عرصه هماوردی با بنی هاشم توان بخشید و در پی سست کردن پایه های ریاست بنی هاشم برآمدند.
ظهور پیامبر(ص) که از تیره بنی هاشم بود، شماری را به این پندار کشاند که بنی هاشم در رویارویی و هماوردی با دیگر تیره ها به چنین ترفندی دست زده است، تا آقایی خودرا همچنان تداوم بخشد. این سخن ابوجهل شنیدنی است که به اخنس بن شریق می گوید:
«ما و فرزندان عبدمناف در شرف و بزرگی به هماوردی و برتری جویی برخاستیم و هر چه آنان کردند، انجام دادیم تا به نزدیک هم رسیدیم، یک باره گفتند: از ما پیامبری است که از آسمان وحی می آورد.» (3)
شعری که یزید پس از جریان کربلا، بدان زمزمه می کند، مؤید این سخن است:
«لعبت هاشم بالملک فلا خبرجاء و لا وحی نزل.» (4)
بر همین اساس حتی رسالت پیامبر(ص) توجیه می شود.گسترش روزافزون اسلام، در اندیشه برخی از کوته فکران ک یاندیش پیروزی بنی هاشم بود بر دیگر گروه ها و تیره های عرب، هر چند زیاد بر زبان آورده نمی شود; اما در بسا پرده ذهنشان چنین بود و گاهی بر زبان نیز جاری می شد. (5)
از این روی، چون در جریان خلافت سخن از خلافت علی(ع) به میان آمد شماری در عین دین داری و ادعای نزدیکی با پیامبر(ص) گفتند: نبوت و خلافت در یک خاندان جمع نمی شود، این سخن، ترجمان ذهن بسیاری بود.
با این شرح، نخستین عنصر دشمنی را نمودیم. علی(ع) از بنی هاشم است و آنان که در هماوردی و برتری جویی تاریخی با این تیره احساس سرشکستگی و پستی می کنند، نمی توانند اینک علی(ع) را بر خویشتن پیشوا و فرمانروا ببینند، پس دشمنی با او، امری روشن و پیامد جریانی ریشه دار است که در ادوار بعد نیز ادامه یافت. (6)
معاویه، در نامه ای به علی(ع) بر آن است تا با برابر شمردن خویش با علی(ع) از نظر نژادی، بر این خشم تاریخی خویش سرپوش نهد، اما امام علی(ع) در پاسخ او می گوید:
«و اما قولک: انا بنو عبد مناف، فکذلک نحن و لکن لیس امیه کهاشم و لا حرب کعبدالمطلب و لا ابوسفیان کابی طالب.» (7)
اما گفته تو که ما فرزندان عبد منافیم; درست است تبار ما یکی است، اما امیه در پایه هاشم نیست و حرب را به عبدالمطلب در یک رتبت نتوان آورد و ابوسفیان را با ابوطالب قیاس نتوان کرد.
امام با این بیان، پرده از اندیشه پنهان معاویه بر می دارد.
ب. عنصر دینی و مذهبی:
طلوع اسلام، موازنه قدرت را در مکه آهسته آهسته به سمت و سویی دیگر کشاند. و آنچه تا پیش از این ارزش به شمار بود، جای خود را به چیزهایی داد که در فهم عرب غرق در زندگی، نمی گنجید.جلوه فروشیها و به هم نازیدنهای جاهلی که بخشی از هستی نظام قبیله ای بدان بسته بود، در هم ریخت و رهیدگان از چنگال ستم بت پرستی، بر تمامی آنها پای انکار نهادند.حال می بایست راه و روش جدیدی برای زیستن برگزید.آنان که دلی پاک داشتند و در پی حق و حقیقت بودند، در وادی دیانت اسلامی گام نهادند و با پیامبر(ص) همراه شدند.
از این به بعد، مرز جدیدی میان دو طیف بنی امیه و بنی هاشم کشیده شد. خط نژاد و قومیت، به حزب اسلام و کفر تبدل یافت و اینک، همگان را با ملاک دیگری ارزیابی می کنند.علی(ع) در این عرصه نیز پیشتاز است. او اول مسلمان است (8) و در ویژگیهای انسانی بر همگان پیشوا:
«اللهم انی اول من اناب و سمع و اجاب لم یسبقنی الا رسول الله بالصلاة » (9)
خدایا! من نخستین کسم که به سوی تو روی آورد، و شنید و اجابت کرد، در نماز، کسی از من پیش نیفتاد، جز رسول خدا، که درود خدا بر او و آل او باد.
در پذیرش دعوت حق، صله رحم، ایثار و بزرگی، هیچ کسی چونان او، پیشتاز نبوده است. آنچنان در اسلام غرق است که هرگز نمی توان بر او خرده ای گرفت:
«به هنگامی که دیگران وامانده بودند من برخاستم و آن روز که آنان سر در گریبان فرو برده بودند گام در صحنه نهادم و زمانی که همگان به لکنت افتاده بودند و قدرت گفتارشان نبود، لب به سخن گشودم.و در کودکی که همه بر دست و پای مرده بودند، در پرتو هدایت الهی پیشرو بودم.
«و کنت اخفضهم صوتا و اعلاهم فوتا، فطرت بعنانها و استبددت برهانها کالجبل لا تحرکه القواصف و لا تزیله العواصف.» (10)
آری در مقام حرف و شعار صدای من از همه فروتر بود; اما در مقام عمل، برتر و پیشتاز بودم. پس بر بال شاهین بعثت به پرواز درآمدم و بر اوجها پرگشودم و گوی سبقت از دیگران ربودم و چونان کوهی استوار و عظیم طوفانهای هول و تندبادهای نیرومند را تاب آوردم و ایستادم .»
علی(ع) آن روز که پیامبر(ص) تنها در میان خویشان خود در پی یاوری بود، به یاری او برخاست (11) و آن هنگام که دشمن با تمام توان خویش آهنگ کشتن او کرده بود، به جای حضرتش خفت (12) و در تمامی گیراگیرهای پیش از هجرت رسول خدا و پس از آن، لحظه ای از او جدا نشد، تا اسلام در قلبها ریشه دواند و در زمین گسترده شد، بی آن که ذره ای سستی کند و یا از انجام وظیفه بگریزد.
«به خدا سوگند، من در دنباله آن سپاه بودم تا یک باره پشت کرده و سر به حکم اسلام در آورد. نه سست شده ام و نه ترسانم، نه خیانت کرده ام، نه ناتوانم. به خدا سوگند، درون باطل را چاک می زنم، تا حق را از تهیگاه آن بیرون کنم.» (13)
لحظه ای از فرمان خدا و رسولش سر برنتافت و آن گاه که قهرمانان در آوردگاهها، پای واپس می نهادند، جان خویش را سپر بلای پیامبر(ص) می کرد. (14)
نزدیکی، همدمی و همراهی علی(ع) با پیامبر(ص) از آغازین روزهای زندگی آغاز (15) و تا آخرین لحظه زندگی رسول خدا ادامه داشت. (16) این پدیده که در قاموس اسلام، ارزشی بس بزرگ است، در فرهنگ دنیاپرستی گمراهان، گناهی نابخشودنی است; از این روی، باب دشمنی شماری گشوده می شد، بویژه آن که پیامبر(ص) هر لحظه عشق و حبت خویش را به علی(ع) بر زبان می راند، تا آن جا که از آن عزیز نقل است:
«من از علی و علی از من است.» (17)
چنین پیوند یرف و ناگسستنی محمد(ص) و علی(ع) کینه ها و خشمهایی را بر می انگیخت و هر از گاهی که کینه ورزان، مجال می یافتند آن را ابراز می داشتند.در زمان حیات رسول خدا، این مجال کم تر پیش آمد; اما پس از آن، به بهانه هایی، پیدا می شد.
در سه مرحله انتخاب خلیفه، بگومگوهایی که میان افراد در گرفت از این نگرش حکایت دارد. (18) با این که می دانستند او شایسته ترین فرد به خلافت است، تا آن جا که ممکن بود آن را از او دریغ داشتند.
امام می فرماید:
«به خدا سوگند او (ابوبکر) ردای خلافت را بر تن کرد، در حالی که خوب می دانست من در گردش حکومت اسلامی چون محور سنگ آسیابم. سیل ها و چشمه های [علم و فضیلت] از دامن کوهسار وجودم جاری است و مرغان [دورپرواز اندیشه ها] به افکار بلند من راه نتوانند یافت.» (19)
در مرحله دوم، نیز که به گزینش عمر انجامید، این قضیه وجود داشت و در مرحله سوم که به شکلی بدتر و رسواتر پایان یافت، (20) این مساله آشکارتر است تا این که بناگریز، دستها، به سوی او دراز شد.
آن گاه که همه درهای امید به روی مردم بسته شد و تنها علی می توانست این کشتی در حال غرق را به ساحل نجات رهنمون شود. (21)
پس از روی کار آمدن امام، آنان که خود را در عرصه هماوردی دینی و اعتقادی واپس مانده دیدند، به دشمنی برخاستند و حسادت درونشان آنان را بر آشوباند. (22)
چیزی که برای امام علی(ع) هرگز به دور از انتظار نبود; چرا که پیامبر(ص)، نیز او را از چنین آینده ای آگاهانده بود. (23)
امام این دشمنی را چنین بیان می دارد:
«فانا کنا نحن وانتم ما ذکرت من الالفة و الجماعة ففرق بیننا و بینکم امس. انا آمنا وکفرتم و الیوم انا استقمنا و فتنتم وما اسلم مسلمکم الا کرها وبعد ان کان انف الاسلام کله لرسول الله حزبا.» (24)
هم چنان که در نامه ات یادآور شده ای ما و شما متحد و همبسته بودیم، اما آن چه دیروز از هم جدامان کرد این بود که ما ایمان آوردیم و شما کفر ورزیدید و عامل جدایی امروزمان این است که ما پایداری ورزیده ایم و شما به انحراف کشیده شده اید. واقعیت این است که روزی اسلام به سر سلسله شما تحمیل شد و ناگزیر بدان تن در داد که تمامی بزرگان اسلام را برای رسول خدا هیات حزبی یک پارچه یافتند.
این انگیزه دینی و مذهبی، از انگیزه های بسیار اساسی و مهم در خشم و دشمنی با علی(ع) است که تا آخرین لحظه حیات آن حضرت، به درازا کشید.
ج: عنصر سیاسی و اجتماعی:
دست یابی به قدرت و نفوذ در دلها و به دست آوردن وجهه اجتماعی، از انگیزه های جدی انسانها در زیستن است. کم تر انسانی است که این دو انگیزه در او مرده باشد و یا آن را در خود کشته باشد. آدمیان، از راه های گوناگون برآنند تا بر اقتدار خویش بیافزایند و در میان مردم از جایگاهی برتر برخوردار شوند. هماوردیهای سیاسی در درازنای تاریخ بشر سر منشا بروز جریانهایی بوده است که کتابهای تاریخی آکنده از آنهاست و نیز یافتن جایگاه اجتماعی و کوشش برای برتری جویی، از خواسته های دیرینه بشری است. عربان از این ویژگی دو چندان برخوردار بودند، چرا که گونه زندگی آنان و همچنین دشواریها و سختیهای گوناگونی که آنان را در بر گرفته بود، مجال هرگونه خودنمایی را در صحنه گسترده جهانی از آنان گرفته بود. تنها در بعضی از وقتها بود که عرب می توانست خودی نشان دهد. پس از ظهور اسلام و تشکیل حکومتی واحد در عربستان مرکزی، هماوردیها بر سر دست یابی به قدرت و خودنمایی پدیدار شد; اما با وجود پیامبر(ص) که بنیان گذار چنین حکومت و سیاستی بود و نیز در راس هرم ارزشهای دینی قرار داشت، دیگران کم تر در پی عرض اندام و برتری جوییها بودند. هر چند در این دوره نیز، گاه بر سر فرماندهی نظامی یا پستهای اجتماعی، سخنهایی بین کسان ردوبدل می شد، ولی چنین پدیده هایی کم رنگ و کوتاه دامن بود. پس از درگذشت رسول خدا، این زاویه از خواسته درونی افرادی با دیگر زوایای حیات آنان در آمیخت و برتری جوییها و هماوردیهای جدی ای را پدید آورد.در این میدان مسابقه، آن کسی در جامعه دینی گوی سبقت می برد که هم از استواری فکری برخوردار باشد و هم از سوی بنیان گذار اسلام، تائید شده باشد و این فرد کسی جز علی(ع) نیست.
«فنحن مرة اولی بالقرابة و تارة اولی بالطاعة.» (25)
ما به دو جهت بر دیگران برتری داریم: یکی از آن رو که به پیامبر(ص)، خویشی می بریم و دیگر از آن جهت که در پیروی، پیش تریم .
امام دو بعد از سزاواری به خلافت را بر می شمرد و گویی این ابعاد، در اندیشه عموم مردم پذیرفته شده است، از این رو در پاسخ به معاویه می گوید:
«مهاجران به همین عناصر در سقیفه بر انصار حجت گذرانیدند و بر آنان پیروزی یافتند و اگر چنین است، پس ما به شما در امر خلافت سزاوارتریم و اگر چنین نباشد، پس انصار در ادعای خویش بر حق بودند.» (26)
امام علی(ع) باز خطاب به معاویه می فرماید:
«معاویه! از کی شما زمامداران رعیت و فرماندهان امت بوده اید نه پیشینه ای در دین دارید و نه پیشینه ای مهین از زمان پیشین »
برتری مهاجران بر انصار، در امر خلافت، متکی به اموری بود که بی گمان وجود آنها در علی(ع) جای انکار نداشت. هرچند در برهه ای، امکان سرپوشی آن را یافتند، اما برای همیشه نور وجود آن حضرت پشت ابرهای دشمنی پنهان نماند. این جا بود که شماری در مقام دست یابی به قدرت و کرسی خلافت و امارت، با علی(ع) به ستیز برخاستند، تا آنچه را حق وست بربایند:
«واقعیت جز این نیست که انگیزه اصلی اینان دنیادوستی ناشی از حسدورزی بر کسی است که خداوند خلافت را به او ارجاع کرده است. پس با چنین انگیزه ای می خواهند جریانها را به واپس برانند.» (27)
گروهی به قصد کسب مقام با علی(ع) دشمنی کردند. امام درباره طلحه و زبیر می گوید:
«هر یک از آن دو، به رهبری خود امید بسته است و ریاست را در رقابت با دوستش به سوی خویش می کشد; چرا که هیچ یک را رشته ای به خدا نپیوسته است و به جاذبه ای از جاذبه های حق سر ننهاده است، چنین است که دل هریک، کانون کینه دیگری است و در آینده نه چندان دور، نقاب از چهره بر خواهند گرفت.» (28)
امام در این گفتار به نکته ای بس ظریف و روان شناسانه اشاره می کند. طلحه و زبیر که دو دوست همیشگی بودند و با همدستی یک دیگر به هماوردی و برتری جویی با امام برخاستند، در نگاه آن حضرت، خود، علیه یک دیگرند که در صورت رسیدن به مقام، دمار از روزگار یکدیگر بر خواهند کشید.این سخن درباره دیگر افراد حاضر در صحنه جدال نیز صادق است.
امام علی(ع) این گونه انسانها را که به دنبال فرصتی هستند، تا خودی بنمایانند، به چهار دسته تقسیم می کند و می گوید:
«ای مردم، اینک در روزگاری آکنده از ستم و سرشار از ناسپاسی قرار گرفته ایم. دورانی که نیکوکار بدکار به شمار می آید و ستم گر بر سرکشی خویش می افزاید… در چنین محیطی، مردم به چهار بخش تقسیم شده اند.»
1. «منهم من لا یمنعه الفساد فی الارض الا مهانة نفسه وکلالة حدة و نضیض وفره.»
بخشی سیاست بازان پلیدی هستند که اگر زمین را به فساد نمی کشند تنها به سبب ناتوانی، احساس زبونی، خود کم بینی، کندی تیغ و نبود تواناییهای مادی است. اینان کسانی اند که توانایی گستاخی ندارند، نه آن که به اصول و ارزشی پای بندند.
2. «و منهم المصلت لسیفه والمعلن بشره والمجلب بخیله ورجله، قد اشرط نفسه و اوبق دینه، لحطام ینتهزه او مقنب یقوده، او منبر یفرعه و لبئس المتجر ان تری الدنیا لنفسک ثمنا و مما لک عندالله عوضا.»
دسته دیگر اشرار سیاسی اند که با شمشیرهای آخته شان، آشکارا دست به شرارت می زنند، و با سواران و پیادگان خود بر مردم هجوم می آورند و برای اندکی از حطام دنیا، که غنیمت برند، یا گروهکی که بر ایشان فرماندهی یابند، یا بلندای منبری که بر آن فراز آیند، خود را افروخته اند و دین را به تباهی کشانده اند. و چه سوداگری زشتی است که انسان، دنیا را بهای خویشتن خویش تلقی کند و ثوابهای الهی و ارزشهای خدایی را به دنیا و ضد ارزشهایش بفروشد و دل خوش دارد.
3.«ومنهم من یطلب الدنیا بعمل الآخرة ولا یطلب الآخرة بعمل الدنیا. قد طامن من شخصه و قارب من خطوه و شمر من ثوبه و زخرف من نفسه للامانة و اتخذ سترالله ذریعة الی المعصیة.» </P>
و گروهی نیز مزدورانی اند که به جای آن که با تلاش و کار در دنیا، آخرت را بجویند، با عبادتهای ریایی و قدیس مآبانه، در جست وجوی دنیایند. با وقاری دروغین، گامهایی کوتاه برمی دارند و دامن جامه خویش بر می چینند و امانت فروشی را آرایه خویش می کنند و پرده پوشی خدا را ابزار گناه می سازند.
4. «ومنهم من ابعده عن طلب الملک ضؤولة نفسه، و انقطاع سببه، فقصرته الحال علی حاله فتحلی باسم القناعة و تزین بلباس اهل الزهاده. و لیس من ذلک فی مراح و لامغدی.» </P>
و دسته چهارم، آنان اند که به دلیل نداشتن موقعیت و امکان، بازمانده از جاه و مقام منزوی شده اند، اما درماندگی شان را قناعت نام داده اند و خود به لباس زهد آراسته اند، در حالی که از قناعت و زهد بوی نبرده اند. (29)
امام، چه زیبا دنیا مداران سیاست باز را شناسانده است. حتی آنان که ظاهری پارسا پیشه دارند نیز، در نگاه علی(ع) از سر ناچاری به چنین شیوه ای روی کرده اند و اگر زمانه به آنان اجازه دهد، تنها مقام را می شناسند و دنیا را.
د. عنصر اخلاقی و ارزشهای متعالی:
آدمیان برابر سرشت خویش به خوبیها و منشهای برین و ارزشهای والا گرایش دارند و تا آن جا که می توانند در پی کسب آن بر می آیند; اما چون ناتوان شوند، در توجیه عمل و خوی خویش، به رویارویی، با شرافت و ارزشها بر می خیزند. علی(ع) انسان والا و نماد واقعی ارزشها بود. همین امر، بسیاری را از او رنجانده بود. این سخن در نگاه نخست، اندکی شگفت آور می نماید; اما درنگ در آن، انسان را به واقعیت تلخ آن می رساند.
اخلاق برین و کمال انسانی، در جو و فضایی که آدمیان از سطح شعور و فرهنگ بالایی برخوردارند، کم و بیش، خواهان دارد، اما در جامعه های واپس گرا و کوته اندیش، تنها آنچه که با حواس و تجربه به دست آوردنی است، ارزش مند است و معنویات در مرحله پایین ترند. علی(ع) در چنین جامعه ای می زید و ناگزیر، خوشایند زمانه نیست. وی ویژگیهایی دارد که دشمن زاست، شاید گذری بر این ویژگیها مناسب باشد:
1. بندگی خدا و پیروی از سنت رسول او: هر کسی درباره علی(ع) قلم زده به این نکته اشاره کرده است که علی(ع) بنده خالص و بی آمیغ خدا و پیرو کامل او بوده و هرگز حاضر نبود ذره ای او را نافرمانی کند:
«به خدا سوگند اگر اقلیمهای هفتگانه را با هر چه در زیر آسمانهای آنهاست به من بدهند، تا خدا را حتی در گرفتن پوست جویی از دهان موری نافرنانی کنم، نخواهم کرد.» (30)
خود همیشه در عبادت خدا و پیروی از او، پیشرو همگان بود:
«ایها الناس انی والله ما احثکم علی طاعة الا و اسبقکم الیها ولا انها کم عن معصیة الا واتناهی قبلکم عنها.» (31)
ای مردم! به خدا من شما را به طاعتی بر نمی انگیزم، جز که خود، پیش از شما به گزاردن آن برمی خیزم و شما را از معصیتی باز نمی دارم، جز آن که خود، پیش از شما آن را فرو می گذارم.
به فرمان خدا و سنت رسول او زیست، تا آن جا که خلافت را در مرحله سوم و در شورای شش نفره، به بهای پافشاری بر سنت رسول خدا از دست داد. (32)
چنین انسان والایی در ظرف وجودی انسانهای کوچک جای نمی گیرد; پس ستیزه گری با او امری طبیعی است.
2. عدالت ورزی و عدالت خواهی: هر چند عدالت از صفات متعالی است، اما اندک شمارند، پای بندان به آن. انسانها،تا آن جا به فرمان عدالت گردن می نهند که درگاه اجرا، به سود آنان رقم بخورد.پس عدالت خواهی در قاموس فکری اینان مرزی دارد و آن هم سود و بهره شخصی آنان است و اگر اجرای آن به سودشان تمام نشود، از آن روی برمی تابند و هیچ گاه در پی آن نمی روند.
امام علی(ع) از این مرزها درگذشت و هرگونه خودخواهی را در هم شکست. او، عدالت پیشه ای نمونه است و برای اجرای آن هرگونه خطری را به جان می خرد وقتی به او گزارش می دهند: مزدوران دشمن غدار، معاویة بن ابوسفیان، به شهر انبار یورش برده اند و خلخال و دستبند و گردنبند و گوشواره از زنان گرفتند و زنان جز شیون و زاری، پناهی نداشتند، می گوید:
«فلو ان امرءا مسلما مات من بعد هذا اسفا، ما کان به ملوما بل کان به عندی جدیرا.» (33)
اگر کسی به شنیدن چنین ستمی، از اندوه جان دهد، نه تنها از نظر من سرزنشی بر او نیست; بلکه شایسته تقدیر و ارج است.
و در جای دیگری می گوید:
«به خدا، اگر شب را بر روی اشترخار مانم بیدار، و از این سو بدان سویم کشند در طوقهای آهنین گرفتار، خوشتر دارم تا روز رستاخیز بر خدا و رسول درآیم، بر یکی از بندگان ستمکار، یا اندک چیزی را گرفته باشم به ناسزاوار و چگونه بر کسی ستم کنم به خاطر نفسی که به کهنگی و فرسودگی شتابان است و زمان ماندنش در خاک دراز و فراوان.» (34)
علی(ع) با این روح لطیف و بلند، مهرورزی و مهرگستری از یک سوی و با سرسختی و شدت عمل در برابر ستم و بیداد و دست درازی به جان و مال مردم از دیگر سوی، تنها کسانی را به سوی خود می کشاند که در زیر بار ستم، کمر خمیده و در آتش ستم سوخته اند.اما آنان که خود ستم پیشه اند، هرگز او را نمی پسندند، بلکه در مقام دشمنی و ستیز با او برمی آیند.
چون در زمان خلافت عثمان، بسیاری از صحابه پیشین رسول خدا! در آزمون مال و مقام مردود شدند و ثروت اندوختند و عمارتها ساختند، امام که بر سر کار می آید بر خود واجب می داند که در اجرای عدالت، حقوق از دست رفته را بازگردان و اموال بیت المال را در جای خود نهد و در آغازین سخنرانی خویش، اعلام می دارد:
«به خدا قسم، اگر با بیت المال مسلمانان ازدواجی صورت گرفته باشد و یا کنیزکانی به چنگ آمده باشد، همه را باز می گردانم; چرا که در عدل و اجرای آن گشایشی است و آن که بر او عدل تنگ آید، بی گمان ستم بر او تنگ تر خواهد بود.» (35)
بدین گونه، سیاست حکومت خویش را بیان داشت، اما، این سخن بسیاری را ناخوش آمد و از همان ابتدای خلافتش سر ناسازگاری پیشه کردند و در پی بازداشتن او از اجرای عدالت بر آمدند.
3. زهد و پارسایی: آدمیان بخشی از تلاش را در لذت پست و مقام و بهره وری از آن سپری می کنند.شاید گزافه نباشد اگر بگوییم بسیاری از انسانها از نام، بیش از نان و از آن دو، بیش از هر چیز دیگری دل خوش می دارند. دنیا در نگاه بسیاری همه چیز است; از این روی، در پی دست یافتن به آن به هر وسیله ای چنگ می زنند.اما علی(ع) دنیا را چون استخوان خوکی در دست بیماری جذامی بلکه بدتر از آن می داند. (36) و در خطاب به دنیا می گوید:
«ای دنیا از من دور شو و غیر مرا بفریب که مرا به تو هیچ نیازی نیست.» (37)
و آن هنگام که خلیفه مسلمانان است همچون برده ای می نشیند، برمی خیزد و غذا می خورد و وقتی برای استانها و سرزمینهای دور دست امیر و کارگزار بر می گزیند، نخستین سفارش وی به آنان، نگهداشت حال توده مردم و احترام به آنان (38) و نیز استیفای حقوق آنان است.
به کارگزاران خود یادآور می شود:
«امارت امانتی در دست شماست نه طعمه ای در چنگ شما.» (39)
امام در سفارش به یاران، انسان الگویی را نمونه می آورد و از یاران خویش می خواهد تا چون او باشند.
«در آن گذشته غرورآفرین، مرا در راستای حق، برادری بود که کوچکی دنیا در چشمش، او را در چشم من عظمت ویژه ای می بخشید. او از چیرگی شکم خویش آزاد بود، پس نه به آنچه نداشت گرایش و خواهشی داشت و نه در مصرف آنچه می یافت زیاده روی می کرد. در بیش تر عمر خویش ساکت بود; اما گاهی که به سخن لب می گشود، دیگر سخنوران را میدان سخن نبود و بر شراره پرسش پرسش گران آب می افشاند و سوز تشنگی شان را فرو می نشاند. او به ظاهر تکیده و استخوانی می نمود، ولی اگر برخوردی اصولی و جدی به میان می آمد، بسان شیر بیشه می خروشید و چونان مارانی بیابانی بر دشمن می پیچید. برهان خویش را جز در دادگاه صلح طرح نمی کرد. چنین خو گرفته بود که هیچ کس را بر آن چه در موردش ارائه توجیه درستی امکان بود، پیش از شنیدن آن پوزش، سرزنش نمی کرد. از هیچ دردی جز به هنگام برطرف شدنش نمی نالید، آن چه می گفت می کرد و آن چه نمی شد، نمی گفت. اگر در سخن امکان شکستن بود، هرگز در سکوت شکست نمی خورد. بر شنیدن آزمندتر از گفتن بود و در نهایت بر سر دو راه آن را بر می گزید که با هوسهای فردی اش بیش تر مخالف بود. پس بر شما باد کسب چنین فضیلتها و مسابقه در این میدان و اگر احساس می کنید که توان به دست آوردن مجموعه آن را ندارید، گرفتن اندک ، بهتر از رهاکردن بسیار است.» (40)
امام در این سخن بلند و باارزش، ویژگیهای انسانی را بر می شمرد که یافتن آن آسان نیست. انسانی که چنین به هستی، زندگی و بشریت می نگرد، بیش از آن که دوست داشتنی باشد، از سوی دنیا خواهان، طرد شدنی است. علی(ع) به دنبال انسانی است که سرزنش هیچ سرزنش گری در آنان اثر نمی کند:
«چهره های آنان چهره راستان است و گفتارشان همسنگ نیکان، از نیایشهای آنان شب آباد است و با مشعل وجودشان، روز روشن.همواره چنگ در ریسمان قرآن دارند و سنتهای خدا و سنتهای رسولش را زنده می دارند. نه اهل استکبار هستند و نه برتری جویند.نه دغلکارند و نه تباهی انگیز. دلهاشان همواره در بهشت و تن هاشان در زمین همیشه در کار است.» (41)
تنها چنین انسانهایی از دید علی(ع) پذیرفته اند و روشن است که نه آن حضرت را با غیر این دسته میانه ای است و نه آنان را با علی(ع) پیوندی. تنها پیوندشان دشمنی خواهد بود که چنین بود.
4. مهابت و شجاعت علی(ع): به طور معمول انسانهایی که از لطافت روحی و معنویت اخلاقی برخوردارند، از سختی و شجاعت بی بهره اند. اینان، یا اهل اخلاق و پارسایی و زهدند و یا بی اعتنای به این امور، اهل تلاش و کوشش و کارورزی. آنچنان این دو دسته از هم دور افتاده اند که شماری انگاشته اند: بین زهدورزی و تلاش برای دنیا و به سامانی آن نمی شود جمع کرد.یا وارستگی باید داشت و یا استواری و سختی، یا پارسا بود، یا جنگاور. آنان که اهل توانایی و نبردند، از کمال و اخلاق بی بهره اند و آنان که اهل زهد و پارساییند، موجوداتی سست و ناتوانند. اما علی(ع) با جمع میان این دو دسته ویژگیها، خویها و منشها، حقیقت آدمی را به نمایش گذاشت. او که الگوی زاهدان در میدان زهدورزی بود و سرآمد پهلوانان در میدان رزماوری.شیرحقی که شمشیر از پی حقی می زند. این مرد با مهابت و شجاع، که از نخستین روزهای هجرت پیامبر(ص) به مدینه، در خدمت اسلام قرار گرفت، بسیاری را به خشم خویش گرفتار ساخت.
امام خود در نامه ای به معاویه، از راز خشم معاویه پرده بر می دارد:
«فانا ابوالحسن قاتل جدک و خالک و اخیک شدخا یوم بدر، و ذلک السیف معی و بذلک القلب القی عدوی ما استبدلت دینا، ولا استحدثت نبیا و انی لعلی المنهاج الذی ترکتموه طائعین و دخلتم فیه مکرهین.» (42)
آری من ابوالحسن، کشنده جد، دایی، و برادر تو در جنگ بدر هستم. همان شمشیر امروز نیز با من است و با همان قلب با دشمن خویش روبه رو می شوم، بی آن که دین تازه ای آورده باشم یا پیامبر دیگری برگزیده باشم، و این نیز واقعیت مسلمی است که من در همان راستای روشنی هستم که شما آن را امروز به دلخواه ترک گفته اید، و نشان داده اید که انتخاب دیروزینتان از سر ناگزیری بود.
امام در این بخش از نامه خویش از شجاعت و استواری خود سخن می گوید که در راه اسلام مشرکان را از پای درآورد و هم اکنون نیز، آمادگی انجام آن را دارد.
این شجاعت و دلاوری و پایمردی در راه حق و حقیقت، شمار زیادی را علیه آن حضرت برانگیخت.
5. معرفت و آگاهی: در همیشه تاریخ، عنصر جهل در رویارویی با علم و آگاهی، و جاهل در ستیز با عالم بوده است. جاهلان که نمی توانند راز و رمز رفتار و منش عالمانه را دریابند، به آسان ترین راه روی می کنند و آن انکار و ستیز با آنان است. امام علی(ع) در سخنی با کمیل، انسانها را از نظر کسب آگاهی و درک عقلانی به سه قسم تقسیم می کند و می فرماید:
«ای کمیل مردم سه گروه اند:
1. عالم ربانی 2. شاگردان راستین عالمان که به امید یافتن راه نجاتی علم می آموزند. 3. پشه های دستخوش باد و طوفان که هر آوازه ای را پی می گیرند و با هر خروش باد، به سویی رانده می شوند، نه از روشنای علم، فروغی یافته اند و نه بر تکیه گاه محکمی تکیه کرده اند.» (43)
در ادامه، امام به برتری دانش بر ثروت اشاره می کند و مال اندوزان را کسانی چون چارپا می شمارد که تنها به چرا می اندیشند و بدین گونه امام(ع) فاصله میان انسانهای دانشمند و آگاه با نادانان مال اندوز نشان می دهد.
علی(ع) خود دانشمندی بزرگ است که داستان «سلونی قبل ان تفقدونی » او گوش همگان را پر کرده است. چنین انسانی که راههای آسمان را به از راههای زمین می داند (44) و عالم حقیقت و معنی برای او چون عالم محسوس و ظاهر است، چگونه می تواند محبوب نادانان و گمراهانی شود که اوج فهم و دانش آنان، فراتر از فراز شکم شان نمی رود.
6. راستی و روشن گویی علی(ع): دنیای سیاست، دنیای فریب و نیرنگ است تا آن جا که شماری، سیاست و نیرنگ را به یک معنی می دانند، اگر چه این همانی در این دو وایه، پذیرفته ما نیست; اما در طول تاریخ سیاست و حکومت، سیاست گران، تنها با این ویژگی حیله گری، دروغ گویی هدفهای خویش را پیش برده و کارگزاران حکومت نیز، به این شیوه پای بندی داشته اند. علی(ع) برخلاف همگان در امر اداره جامعه و مدیریت آن طرحی نو در افکند; او با راستی و روشن گویی و به دور از هرگونه نیرنگ بازی و زیرکی، به خلافت پرداخت; چرا که نه در پی مال و منال دنیا حطام دنیا بود و نه در پی قدرت یابی. از این رو، خود می گوید:
دروغ نمی گویم، چنان که به من دروغ گفته نشده است و گمراه نمی کنم، چرا که به گمراهی کشیده نشده ام.
امام با این سخن به یک اصل ریشه ای اشاره می کند: آنانی که در دنیای سیاست به دروغ و نیرنگ روی می کنند، تنها در این عرصه و از باب ضرورت به چنین روش روی نمی کنند، بلکه سرشت و تربیت اینان، این گونه است که در میدان سیاست خود را آشکارتر نشان می دهد و گرنه این موجود، در تمامی عرصه های زندگی خدعه گر و دروغ گوست. امام علی(ع) در دستگاه تربیتی پیامبر(ص) پرورش یافته و هدایت شده است. در قاموس چنین انسانی، دروغ و نیرنگ، راه نمی یابد. گاه افراد ک یاندیش گمان می کردند که علی(ع) اهل سیاست نیست، در حالی که سیاستی که آن حضرت پایه گذاری کرده است، سیاستی انسانی و بنا شده بر ارزشهاست:
«والله ما معاویة بادهی منی ولکنه یغدرو یفجر ولولا کراهیة الغدر لکنت من ادهی الناس ولکن کل غدرة فجرة وکل فجرة کفره ولکل غادر لواء یعرف به یوم القیمه والله ما استغفل بالمکیدة ولا استغمز بالشدیدة.» (46)
علی به خدا سوگند یاد می کند که معاویه سیاست مدارتر و زیرک تر از او نیست، ولی معاویه نیرنگ و پرده دری می کند که اگر در تفکر اسلامی و در پهنه اخلاق انسانی فریب و خدعه زشت نبود، علی(ع) زیرک ترین مردم بود; اما هرگز در فرهنگ متعالی آن امام، چنین روشی تجویز نشده است. آنان که تنها در اندیشه حفظ قدرت و موقعیت خویشتند، هر چیزی را مباح می شمارند; اما علی(ع) هرگز به امور پست دنیایی نمی اندیشد:
«به خدا سوگند تا لحظه ای که امور مسلمانان به سامان باشد و تنها شخص من تخته نشان تیرهای ستم و حق کشی قرار گرفته باشم، در موضع مسالمت پای می فشارم چرا که اجر چنان موضع گیری و امتیازش را خواستارم و به زرق و برق ریاست که میدان رقابت شماست، مرا اعتنایی نیست.» (47)
کسی که دل به دنیا ندارد و تمام دغدغه او خشنودی خدا و به سامانی امور انسانها باشد، هرگز بر خلاف حقیقت سخن نمی گوید و روش منافقانه پیشه نمی کند و ناگزیر در میان سست عنصران بدکردار، به ضعف و ناتوانی متهم می شود و باب دشمنی با او باز می شود و سر ناخشنودی بر می دارند. چنانکه امام می گوید:
«بی تردید این گروهکان اینک بر محور ناخشنودی از زمامداری من به هم پیوسته اند و من، آن جا که برای جامعه احساس خطرنکنم، شکیبایی پیشه می کنم.» (48)
افزون بر ویژگیهای مطرح شده درباره امام علی(ع) ویژگیهای متعالی دیگر نیز در آن حضرت وجود دارد که در نگاه دینی ارجمند، اما در جامعه واپس گرا و پست بشری، ناخوشایندند.
گونه های دشمنی و مخالفت
دشمنی با علی(ع) به هر انگیزه ای که بود به گوناگون گونه ها، خود را نشان داد، البته آنچه در دوره پیامبر(ص) و خلفای سه گانه بر امام روا شد، با آنچه در زمان خلافت پنج ساله اش صورت گرفت، همانندیهایی داشت; اما در مجموع می توان آن گونه ها را چنین برشمرد:
الف. بازداشتن از حقوق اجتماعی: در زمان پیامبر(ص)، گاه، بدگوییها از علیه علی(ع) صورت می گرفت; اما وجود مبارک رسول خدا، مایه صلاح و اصلاح امور می شد و کم تر دشمنیها به چشم می آمد. اما پس از آن حضرت، حق کشیها آغاز شد.
علی(ع) می گوید:
«فوالله ما زلت مدفوعا عن حقی مستاثرا علی منذ قبض الله نبیه حتی یوم الناس هذا.» (49)
خدای را سوگند که از روز وفات پیامبر خود(ص) تا امروز، مردم تخته نشان حق کشی حق کشان بوده ام و گرفتار خودکامگی خود کامگان.
این حق کشی و خودکامگی، در نتیجه بر هم آمیختگی حق و باطل بروز یافته است. آن روز که پیامبر(ص) حضور داشت، حق آشکار بود و دست تزویر چندان در این میدان کارگر نبود; اما با درگذشت آن حضرت، باطل در لباس حق ظاهر شد و ریاکاری و خودنمایی پای به عرصه نهاد، در این وضع این حق است که قربانی می شود:
«همانا آغاز پدید آمدن فتنه ها، پیروی خواهشهای نفسانی است و نوآوری در حکمهای آسمانی… پس اگر باطل با حق در نیامیزد، حقیقت جو آن را شناسد و داند و اگر حق به باطل پوشیده نگردد، دشمنان را مجال طعنه زدن نماند، لیکن اندکی از این و آن می گیرند، تا به هم درآمیزد و شیطان فرصت یابد و حیلت برانگیزد.»50بدین گونه شیطان پا در میان نهاد و علی(ع) معیار حق را خانه نشین کرد و این رفتار با علی(ع) پدیده ای بی مقدمه و ریشه نبوده است، بلکه زاده سالها انتظار بود. به هر روی، امام از حق خود محروم شد و این وضع هم چنان ادامه یافت. خلیفه اول، با اینکه می دانست که جایگاه علی در خلافت، هم چون محور در آسیا سنگ است; اما آن را از او دریغ داشت و با این که خود بارها و بارها، از شایستگی و سزاواری وی برای خلافت، سخن گفته بود. اما آن را به عمر وانهاد و او نیز به ترفندی خلافت را در اختیار عثمان گذاشت. (51)
این شیوه مخالفت و دشمنی با علی(ع) در راستای شکستن و پائین کشیدن مقام او صورت می گرفت، چنانکه انباز دانستن آن حضرت با دیگران در شورای شش نفره، به همین منظور بود. امام(ع) در خطبه معروف شقشقیه، با اندوه بسیار به این نکته اشاره می کند:
«فیالله وللشوری، متی اعترض الریب فی مع الاول منهم حتی صرت اقرن الی هذه النظایر، لکن اسففت اذ اسفوا وطرت اذطاروا.» (52)
خدا را چه شورایی. من از نخستین چه کم داشتم که مرا در پایه او نپنداشتند و در صف اینان داشتند ناچار با آنان انباز و با گفت وگوشان دمساز گشتم.
پس از آن که امام(ع) به انتخاب مردم و اصرار آنان (53) خلافت مسلمانان را پذیرا شد، در پی پیمان شکنی با او برآمدند و سد راهش شدند و برای به زیر کشاندن حضرتش به راهی دست یازیدند. (54)
ب.بدگویی: از شیوه های دشمنی آدمهای دون پایه و سست عنصر آن است که با تهمت و افترا به تخریب شخصیت دیگران دست بزنند، هر چند این عمل چندان مؤثر واقع نشود. علی(ع) که در پی اعتلای حق و بر کرسی نشاندن حقیقت و اجرای عدالت بود و به طور طبیعی با معیارهای اندازه گیری رایج راست نمی آمد، زمینه برای بدگمانیها می یافت; از این رو، آن حضرت را به ویژگیهای زیر متهم کردند:
1. دروغ گویی: آدمیان همیشه خود را برتر از دیگران می پندارند و ضعف درک خویش را به مبهم گویی گوینده نسبت می دهند، در باب علی(ع) نیز به چنین ک یروی درافتادند چون بلندای سخن حضرتش را در نمی یافتند، او را دروغ گو می خواندند:
«لقد بلغنی انکم تقولون «علی یکذب » قاتلکم الله فعلی من اکذب؟ اعلی الله فانا اول من آمن به، ام علی نبیه فانا اول من صدقه، کلا، والله و لکنها لهجة غبتم عنها و لم تکونوا من اهلها .» (55)
شنیده ام که می گویید علی دروغ می گوید. خدایتان مرک دهاد، بر چه کسی دروغ می بندم بر خدا؟ در حالی که نخستین کسی هستم که به او ایمان آوردم، یا بر پیامبر (ص) او که اولین کسی ام که او را تصدیق کردم؟ به خدا، هرگز! لکن آنچه می گویم، سخنی است که از دانستن معنای آن به دورید و شایستگی فهم آن را ندارید و به نادانی خود مغرورید.
در نیافتن سخن امام و پایین بودن سطح فهم آنان، موجب شد تا امام را دروغ گو پندارند و امام به اصرار به آنان می فهماند که آنچه می گوید سخن رسول خداست و نه چیز دیگر. (56)
2. ترس و ضعف در فرماندهی: علی(ع) که تمام توان خویش را به کار گرفت تا آخرین راه های ممکن را برای هدایت انسانها بپیماید و به این منظور هرگز در جنگها آغازگر نبود و همیشه خود را برای شنیدن پرسشها آماده می داشت، گاه از سوی شماری وانمود می شد که علی(ع)، ناتوان در رهبری جنگ است. انسانهایی که آموخته اند که در جنگ دست به شمشیر ببرند و در خشم تنها فریاد بر آورند، چون رفتار علی(ع) را می دیدند نامانوس می یافتند و گمان می کردند از سر ترس و وحشت در پی مدارا با دشمن بر آمده است و گاه به گستاخی می گفتند: علی از ترس مرگ و جنگ به چنین شیوه ای دست یازیده و یا در حرکت خویش تردید روا داشته است.
امام در پاسخ به آنان که وی را ترسان از مرگ می پنداشتند، می گوید:
«فوالله ما ابالی دخلت الی الموت او خرج الموت الی.»
به خدا پروا ندارم که من به آستانه مرک درآیم یا مرک به سر وقت من آید.
در پاسخ کسانی که رفتار علی(ع) را شک آلود می انگاشتند، می گوید:
«و اما قولکم شکا فی اهل الشام، فوالله ما دفعت الحرب یوما الا و انا اطمع ان تلحق بی طائفة فتهتدی بی و تعشوا الی ضوئی، و ذلک احب الی من ان اقتلها علی ضلالها و ان کانت تبوء، بآثامها.» (57)
اما گفته شما که در جنگ با شامیان دودل مانده ام، به خدا که یک روز جنگ را واپس نیفکنده ام، جز این که امید داشتم گروهی به سوی من آیند و به راه حق گرایند و به نور هدایت من راه بپیمایند. این مرا خوش تر است تا شامیان را بکشم و گمراه باشند، هر چند خود گردن گیرنده گناه باشند.
به راستی، زیباتر از این نگاه و انسانی تر از این سخن در هیچ فرهنگی نمی توان یافت. هدایت انسانها در حساس ترین لحظه ها. اما این نگرش و گفتار،برای همگان در یافتنی نیست.
گاه، از روی کینه ورزی، این جا و آن جا وانمود می کردند: علی در فرماندهی جنگ ضعیف است.می گفتند: مردی شجاع است، لکن دانش جنگ و فنون آن را نمی داند.
امام در پاسخ به آنان پیشینه جنگی خود را می نمایاند که هنوز بیست سال نداشت پا در میدان معرکه می نهاد و بیش از دیگران با دشمنان جنگید و با دلیران در آویخت. (58)
ترفندهای دشمنان علی(ع) برای بیرون کردن علی(ع) از صحنه، گاه آنچنان ابتدایی و دور از واقع بود که پذیرش آن حتی برای دون پایگان نیز آسان نبود; اما از سرناچاری و درماندگی به آنها تمسک می کردند.
3. قتل عثمان. عثمان که به عنوان خلیفه مسلمانان، اختیار امت اسلامی را به دست گرفته بود، با بی درایتی و داشتن مشاوران ناشایست، سخت به بیراهه در افتاد و در فرجام، گرفتار شورش توده های مسلمان شد و آنان که می بایست و می توانستند او را یاری دهند، کوتاهی کردند و از یاری رساندن به وی سرباز زدند. (59)
و این علی(ع) بود که برای حفظ حرمت مسلمانی، به میانجی گری پرداخت، تا شاید بتواند مردم خشمگین زخم خورده را به آرامش فرا خواند و در فضای آرام به بست و گشاد کارها بپردازد. (60) و آن هنگام که هجوم سیل آسای مردم به خانه عثمان، هرسدی را می شکست، این باز علی(ع)بود که با خطر کردن در جلوگیری از آن برآمد. (61) اما پس از کشته شدن عثمان و روی کار آمدن امام علی(ع) فرصت طلبان سودجو به بهانه خون خواهی عثمان و در واقع برای دست یابی به قدرت، امام را به قتل عثمان متهم کردند، با این که خود می دانستند کشندگان عثمان چه کسانی بودند و چه انگیزه ای داشتند. (62) این سخن واهی و افترای و بهتان ناجوانمردانه، شماری را فریفت و علیه حضرت بسیج کرد.
4. آزمندی به قدرت: قدرت طلبی و اقتدارجویی در میان انسانها آنچنان رواج دارد که گویی لازمه وجودی آنان است و چون چنین است، گاه هر روشی را برای دست یابی به آن مشروع می شمارند و با توجیه گری، به سوی هدفهای خود می شتابند.
اما علی(ع) به حکم ضرورت و مسؤولیت تن به خلافت داد و اگر جز این بود هرگز به آن روی نمی کرد. این وظیفه شناسی علی(ع) را در نگاه شماری از آزمندان قدرت، آزمندی به شمار آمد.
بویژه آن که روشن گویی و پایداری او را در انجام دستورهای الهی می دیدند، می پنداشتند، برای ریاست و مقام و فرمانروایی، چنین سخت می گیرد و پایداری می ورزد.
امام در پاسخ این، می گوید:
«به خدا سوگند که من نه آن کفتارم که با آهنگهای پیاپی و طولانی صیاد به خواب رود، تا جوینده اش به او برسد و نخجیرگر کمین کرده در راهش، او را بفریبد و به او دست یابد و شکارش کند. من با نیروی گرویده به حق، فراریان از حق را سرکوب می کنم و با سربازان آماده و به فرمان، دودلان وسوسه گر را در هم می کوبم و مطمئن باشید که تا فرا رسیدن مرگ از این روش دست نخواهم کشید.» (63)
بدین گونه امام انگیزه سخت گیری خویش را، به روشنی بیان می کند و اعلام می دارد: تا آخر بر این شیوه پای می فشارد.
تهمت قدرت طلبی، بیش تر از ناحیه آنانی بروز کرد که روزگاری در کنار علی(ع) و در مجموعه صحابه رسول خدا(ص) قرار داشتند. اینان که به حکم نزدیکی با پیامبر(ص) و زحمتهایی که برای اسلام کشیده بودند، بر این گمان بودند که در دستگاه خلافت علی(ع) هم چون زمان عثمان از امتیازهای ویژه و برتری برخوردار شوند، بویژه از آن زمان که عمر به انگیزه های سیاسی و دینی، آنان را در ردیف علی(ع) به نامزدی خلافت در شورا گذارد، آنان بر چنین انگاری استوارتر شدند، اما علی(ع) که عدالت و حق، تنها مبنای اندیشه گری اوست، هرگز نمی تواند به آنان به چشم دیگری بنگرد، از این رو، با امام دشمن شده و وی را در این جایگاه، به آزمندی به قدرت خواندند!
امام، به روشنی درباره آنان می گوید:
«واقعیت جز این نیست که انگیزه اصلی اینان دنیا دوستی ناشی از حسدورزی بر کسی است که خداوند خلافت را به او داده است، پس با چنین انگیزه ای می خواهند جریانها را به واپس برانند.» (64)
امام با این روش، از یک سوی به تبرئه خویشتن پرداخت و از سوی دیگر بر ضرورت پافشاری بر اصول انگشت تایید نهاد:
«به خدا سوگند که مرا نه بر خلافت میلی و نه به زمامداری کم تر نیازی بود، این شما بودید که بدان خواندید و با اصرار بر کرسی خلافت نشاندید. و چون خلافت به من رسید، از کتاب خدا و قوانینی که برای ما وضع کرده و ما را فرمان داده بود که براساس آن حکم برانیم، پیروی کردیم.» (65)
ج. جنگها و ستیزها. آشکارترین شکل دشمنی با علی(ع)، جنگهایی بود که به بهانه های واهی علیه دستگاه خلافت آن حضرت به راه انداختند. در این مقاله، به اشارت، از این جنگها یاد می کنیم، شرح آن و نیز برابرسازی بحثهای بیان شده را بر این سه جنگ که نماد کامل دشمنی است، به مقاله دیگر وا می نهیم.
1. جنگ جمل: هنوز خلافت علی(ع) بر پایه های خود استوار نیافته بود که مزوران دنیاخواه با همدستی حسودی کینه توز، عده ای را به نبرد علیه امام کشاندند و جنگ جمل را به راه انداختند. هر چند امام خود منتظر چنین عملی از سوی آنان بود، چنانکه به طلحه و زبیر می نویسد:
«همواره پیامدهای خیانت شما را منتظر بودم و از پس پیرایه های فریب سیمای واقعی تان را می شناختم. اگر چه تعالیم دین پرده ای بود میان من و شما، ولی با درستی انگیزه چهره شما را چنان که بود می دیدم.» (66)
به هر روی، نائره جنگی که از سوی آنان شعله ور شد، بیش از همه دامن گیر خودشان شد، هر چند برای امام چندان خوشایند نبود. این جنگ که با پیروزی سپاه علی(ع) پایان یافت، تزلزلی در دستگاه خلافت به شمار بود و رخنه ای در دیواره آن افکند; چرا که نبرد داخلی در هر حال ضربه ای بر پیکره نظام است و همین جنگ و پیامد آن بود که زمینه را برای گستاخی معاویه در حرکت علیه امیرمؤمنان(ع) فراهم ساخت.
2. جنگ صفین: معاویه که از دیرباز از طرف دو خلیفه عمر و عثمان در دیار شام امارت یافته بود، آنچنان در آن جا ریشه دوانیده بود که جز به خلافت راضی نمی شد. با کشته شدن عثمان و نیز زمینه سازیهای عایشه، طلحه و زبیر، که جنگ علیه خلیفه مسلمانان را مشروع نمودند، بدو بهانه داد تا با شعار خون خواهی عثمان، به سوی علی(ع) حرکت کند. این جنگ با همه فراز و نشیبهایی که داشت، چندان به سود علی(ع) پایان نیافت. فرجام نبرد صفین، که با عمل حیله گرانه سپاه معاویه و قرآن بر سر نیزه کردن (67) ، در پرده ابهام قرار گرفت، برای دین داران ناآگاه و متحجران سبک مغز (68) دست آویزی شد، تا باب اعتراض دینی به علی(ع) را بگشایند و سومین جنگ ناجوانمردانه علیه علی(ع) را به راه بیندازند.
3. جنگ نهروان: امام خود در خطاب به این دسته از سبک مغزان که پس از خرده گیری به امام و خارج شدن از سپاه دین، خوارج نام گرفتند، می گوید: این شما بودید که مرا به پذیرش حکمیت وا داشتید، با این که خود موافق با آن نبودم; اما تعصب و قشرگری این دسته، دریچه بینش آنان را بسته بود و هیچ از حقیقت نمی فهمیدند و سرانجام جنگی را به راه انداختند که باز برای امام گوارا نبود. اینان که ازسر گمراهی به چنین باتلاقی فرو رفته بودند، امام را بر آن داشت تا برای پس از خویش سفارش کند که اینان را نکشید:
«لاتقتلوا الخوارج بعدی، فلیس من طلب الحق فاخطا کمن طلب الباطل فادرکه.» (69)
امام بر این سه دسته از دشمن، نام ناکثین، قاسطین و مارقین نهاد.
بدین گونه دشمنی با امام(ع) خود را نشان داد، هر چند انگیزه های همگونی در آن دیده نمی شود. در این باب سخن بسیار می توان گفت که ادامه آن را به نوشتاری دیگر وا می گذاریم.
دشمنی با دوستان از دیدگاه امام (ع)
جریان شناسی دشمنی با علی(ع) در نهج البلاغه(1)
درباره علی(ع) سخن به فراوانی گفته شده است. در طول تاریخ اسلام، پ یوهشگران بسیاری در پی شناختن و شناساندن شخصیت آن حضرت برآمدند و از زوایایی به تماشای او نشستند. چهره نگاریهای گوناگون ارائه شده از سوی چهره نگاران و تاریخ نگاران از امام علی(ع) از پیچیدگی وجود او حکایت دارد. شماری او را تا سرحد خدایی بالا بردند و پرستش و عبادت وی را برخود واجب دانستند و شماری از سر نادانی و جموداندیشی او را تا حد کفر پایین کشیدند.اما به راستی علی(ع) برابر کدامیک از آن دو نگاه است؟
بی گمان، درک یرفای وجود امام علی(ع) آسان نیست. او، که از یک سو، در راه اعتلای حق، گردن مشرکانی را می شکند و به دوزخ روانه شان می سازد و از دیگر سوی، با شنیدن شیون زن و یا کودکی، زار می گرید، هرگز در ترازوی فهم بشر عادی تراز نمی شود و انسانهایی که تمام وجودشان، یک بعد دارد، نمی توانند در آینه درون خود موجودی چند بعدی به تماشا بایستند. هر چه بکوشند، تنها یک بعد از وجود او را ترسیم می کنند و بس.
پس ما، نه در پی شناسایی علی(ع) که در صدد ابراز توانایی خویش از تصویر آن عزیزیم.
در این نوشتار، برآنیم جریان دشمنی با علی(ع) و نیز گونه های آن را از زبان خود آن حضرت در نهج البلاغه، بنمایانیم و به روشنگری در این مقوله بپردازیم.
این مقاله به این پرسش پاسخ می دهد که انگیزه های ناسازگاری و دشمنی با علی(ع) در زمان خلافت آن حضرت چه بوده است و نمود آن به چه شیوه ای؟
البته طرح این بعد از قضیه، بی طرح رویه دیگر آن راز دوستی با علی(ع) هم چنان ناقص می ماند; اما بناچار، به همین جنبه بسنده می کنیم، تا در مجالی فراخ تر، به زاویه دیگر اشاره کنیم.
پیش از ورود به بحث، نکته ای بایسته می نماید و آن این که: نویسنده بر آن است تا این چهره نگاری، بی رنگ باورهای دینی و مذهبی ارائه شود، هر چند بی رنگی همه سویه را ممکن نمی داند; اما تا اندازه ای، بدان پای بندی نشان خواهد داد، تا آنچه به عنوان ریشه ها و انگیزه های دشمنی عرضه می شود، واقعی تر باشد.
از چشم انداز عقاید مذهبی، دشمنی با علی(ع) در یک نکته خلاصه می شود: برنتافتن امامت او که از سوی پیامبر(ص) به امر الهی، به او واگذار شده بود. اما این پاسخ نیاز پرسش گران را بر نمی آورد و تشنگی آنان را فرو نمی نشاند.
ساده کردن مساله و پاسخی ساده تر به آن دادن، هیچ گاه اندیشه اندیشه ور یرف کاو را سیراب نمی کند، هرچند این شیوه در کاهش هزینه اثرگذار است; اما کارآمدی آن به همان میزان خواهد بود. از این روی یرف کاوی و واشکافی پدیده ها برای دست یابی به جریانهای آن، فراتر از باوری مذهبی، امری خوشایند است.
بر اساس پرسشهای طرح شده، این نوشتار در دو بخش سامان می یابد:
1.انگیزه های دشمنی با علی(ع): در این بخش به انگیزه هایی که به راستی در دشمنی با آن حضرت نقش داشته اند، پرداخته می شود.
2.گونه های دشمنی:در این بخش، گونه ها و شیوه های بروز دشمنی به کوتاهی بررسی می شوند. البته، بحثهایی در این زمینه باقی می ماند بویژه بحث چگونگی رویارویی امام علی(ع) با دشمن که در مجالی دیگر، بدان خواهیم پرداخت.
انگیزه های دشمنی با امام علی(ع)
نمود ناسازگاری با علی(ع) از زمان اسلام آوردن او آغاز و تا پایان عمر آن حضرت و حتی پس از شهادت وی نیز پایید. حال باید دید چه عناصری در این دشمنی، بویژه در روزگار خلافت آن حضرت، نقش آفریده است؟
الف. انگیزه های قومی و نژادی:
واشکافی این عنصر، هر چند بخشی از دشمنیها را تا حدی طبیعی می نماید; اما هرگز نه از زشتی کار انسانی می کاهد و نه از عظمت و بزرگی امام علی(ع).
علی(ع)از تیره بنی هاشم و از قبیله قریش بود. قریشیان در میان دیگر قبیله های عرب، از جایگاه ویژه و از بزرگی و شرافت بالایی برخوردار بودند. از آن روز که قصی بن کلاب، جد پنجم آن حضرت، به گونه ای عهده دار ریاست کعبه شد و دگردیسیهایی در ساختار و اداره آن خانه و نیز شهر مکه که در تاریخ عرب جاهلی همیشه تابعی از خانه به شمار بود پدید آورد.
بزرگی قریش در تیره ای به نام بنی قصی، مرکز گرفت، بنی قصی در میان عربان آن دیار مقامی والا یافتند و بی شک ریاست کعبه بر بزرگی و شرافت آنان می افزود.
پاکی و والایی کعبه که از ابتدای بنیادگذاری، باوری عمومی بود، آهسته آهسته به متولیان آن سریان یافت، تا آن جا که شماری از مردم، آنان را نیز مقدس می پنداشتند. درایت، شجاعت و جوانمردی قصی نیز، بر این مقام صحه گذارد.
زندگی قبیله ای، که نظام اجتماعی و سیاسی ویژه ای دارد، بر پیوند خون استوار است. اعضای یک قبیله، همگان در یک فرد، که سرسلسله نژادشان است، با یکدیگر پیوند می یابند. بنابراین، عرب به دو چیز سخت دل بسته است: نسب، عامل پدید آورنده و خون، عامل ماندگاری. و آن که حافظ هر دو عنصر مقدس عرب است، رئیس قبیله به شمار می رود. از این روی، رئیس قبیله سخت مورد توجه بوده و پیروی از او بر همگان لازم; چرا که سرپیچی و سربرتافتن از دستورهای او، شالوده نظام قبیله ای را در هم می ریزد و به ناچار، آن کس که نمی تواند خود را با ریاست قبیله و خواسته های او همساز کند، بایستی به جریمه طرد از قبیله محکوم شود (طرید).در این فضا، انسانها، از یک سو بی اختیار و فرمانبردار بار می آیند و از دیگر سو، برابر دیگران سخت و به دور از نرمش و مهر.
اینان در دامن قبیله، خودپذیر و خودخواه (غیرگریز) پرورده می شدند، که تنها خویشتن را می دیدند و از پذیرش دیگران سرباز می زدند. این ویژگی، نظام قبیله ای را از دیگر زندگیهای جمعی، جدا می ساخت.
از دیگر ویژگیهای نظام قبیله ای، ذوب شدن فرد در پیکره بزرک قبیله بود. در این نظام، فرد استقلال شخصیتی نداشت. شخصیت فرد، در پرتو و همراه قبیله معنی می یافت. از این روی، هرگاه وابسته به قبیله ای کسی را می کشت این قاتل نبود که باید قصاص می شد، بلکه وابستگان و هم قبیلگان او نیز، در جرم او شریک بودند. چنین وضعی برای همگان پذیرفته نبود. آنان که از سطح اندیشه و توان مالی بیش تری برخوردار بودند، در پی استقلال خویش و تجزیه قبیله، بر می آمدند. این خواسته در هنگام مرگ رئیس قبیله، رخ می نمود و خود را می نمایاند. رئیس قوم از دنیا می رفت، چند تن از فرزندان او یا دیگران در دست یابی به ریاست، به پا می خاستند و گاه جنگها در پی آن برافروخته می شد.با درگذشت قصی بن کلاب، ریاست به دست عبد مناف افتاد و پس از او عمرو(هاشم) ریاست کعبه را به دست گرفت، امیه، فرزند عبدشمس برادر هاشم، با عموی خویش در این میدان به ستیز برخاست، تا ریاست را از چنگ هاشم به در آورد. این دشمنی نافرجام، به جدایی تیره بنی هاشم و بنی امیه انجامید.
هماوردی و کوشش برای برتری قومی و نژادی، که در همیشه تاریخ حیات نظام قبیله ای وجود داشت، در این زمان شعله ور شد و پس از آن دو، که ریاست مکه به دست عبدالمطلب رسید، دیگر این بنی هاشم بودند که توانستند سروری خویش را بر همگان بگسترند و بنی امیه در این عرصه، واپس ماندند; اما هرگز از ادعای خویش دست نکشیدند.
در دوره ریاست ابوطالب، در پیکره اقتدار بنی هاشم رخنه ای پدیدار شد. (1)
از یک سو ابوطالب دچار بحران مالی شد (2) و از دیگر سو، دو کس از خاندان هاشم، مدعی ریاست شدند: عباس و ابولهب، در این گیراگیر، فرزندان امیه که خود را شکست خورده یافته بودند، با همدستی دیگر تیره های کوچک مکه، به استوارسازی پایه خویش پرداختند; بویژه از آن جهت که فرماندهی نظامی پرچمداری مکه با آنان بود. مجموعه این انگیزه ها بنی امیه را در عرصه هماوردی با بنی هاشم توان بخشید و در پی سست کردن پایه های ریاست بنی هاشم برآمدند.
ظهور پیامبر(ص) که از تیره بنی هاشم بود، شماری را به این پندار کشاند که بنی هاشم در رویارویی و هماوردی با دیگر تیره ها به چنین ترفندی دست زده است، تا آقایی خودرا همچنان تداوم بخشد. این سخن ابوجهل شنیدنی است که به اخنس بن شریق می گوید:
«ما و فرزندان عبدمناف در شرف و بزرگی به هماوردی و برتری جویی برخاستیم و هر چه آنان کردند، انجام دادیم تا به نزدیک هم رسیدیم، یک باره گفتند: از ما پیامبری است که از آسمان وحی می آورد.» (3)
شعری که یزید پس از جریان کربلا، بدان زمزمه می کند، مؤید این سخن است:
«لعبت هاشم بالملک فلا خبرجاء و لا وحی نزل.» (4)
بر همین اساس حتی رسالت پیامبر(ص) توجیه می شود.گسترش روزافزون اسلام، در اندیشه برخی از کوته فکران ک یاندیش پیروزی بنی هاشم بود بر دیگر گروه ها و تیره های عرب، هر چند زیاد بر زبان آورده نمی شود; اما در بسا پرده ذهنشان چنین بود و گاهی بر زبان نیز جاری می شد. (5)
از این روی، چون در جریان خلافت سخن از خلافت علی(ع) به میان آمد شماری در عین دین داری و ادعای نزدیکی با پیامبر(ص) گفتند: نبوت و خلافت در یک خاندان جمع نمی شود، این سخن، ترجمان ذهن بسیاری بود.
با این شرح، نخستین عنصر دشمنی را نمودیم. علی(ع) از بنی هاشم است و آنان که در هماوردی و برتری جویی تاریخی با این تیره احساس سرشکستگی و پستی می کنند، نمی توانند اینک علی(ع) را بر خویشتن پیشوا و فرمانروا ببینند، پس دشمنی با او، امری روشن و پیامد جریانی ریشه دار است که در ادوار بعد نیز ادامه یافت. (6)
معاویه، در نامه ای به علی(ع) بر آن است تا با برابر شمردن خویش با علی(ع) از نظر نژادی، بر این خشم تاریخی خویش سرپوش نهد، اما امام علی(ع) در پاسخ او می گوید:
«و اما قولک: انا بنو عبد مناف، فکذلک نحن و لکن لیس امیه کهاشم و لا حرب کعبدالمطلب و لا ابوسفیان کابی طالب.» (7)
اما گفته تو که ما فرزندان عبد منافیم; درست است تبار ما یکی است، اما امیه در پایه هاشم نیست و حرب را به عبدالمطلب در یک رتبت نتوان آورد و ابوسفیان را با ابوطالب قیاس نتوان کرد.
امام با این بیان، پرده از اندیشه پنهان معاویه بر می دارد.
ب. عنصر دینی و مذهبی:
طلوع اسلام، موازنه قدرت را در مکه آهسته آهسته به سمت و سویی دیگر کشاند. و آنچه تا پیش از این ارزش به شمار بود، جای خود را به چیزهایی داد که در فهم عرب غرق در زندگی، نمی گنجید.جلوه فروشیها و به هم نازیدنهای جاهلی که بخشی از هستی نظام قبیله ای بدان بسته بود، در هم ریخت و رهیدگان از چنگال ستم بت پرستی، بر تمامی آنها پای انکار نهادند.حال می بایست راه و روش جدیدی برای زیستن برگزید.آنان که دلی پاک داشتند و در پی حق و حقیقت بودند، در وادی دیانت اسلامی گام نهادند و با پیامبر(ص) همراه شدند.
از این به بعد، مرز جدیدی میان دو طیف بنی امیه و بنی هاشم کشیده شد. خط نژاد و قومیت، به حزب اسلام و کفر تبدل یافت و اینک، همگان را با ملاک دیگری ارزیابی می کنند.علی(ع) در این عرصه نیز پیشتاز است. او اول مسلمان است (8) و در ویژگیهای انسانی بر همگان پیشوا:
«اللهم انی اول من اناب و سمع و اجاب لم یسبقنی الا رسول الله بالصلاة » (9)
خدایا! من نخستین کسم که به سوی تو روی آورد، و شنید و اجابت کرد، در نماز، کسی از من پیش نیفتاد، جز رسول خدا، که درود خدا بر او و آل او باد.
در پذیرش دعوت حق، صله رحم، ایثار و بزرگی، هیچ کسی چونان او، پیشتاز نبوده است. آنچنان در اسلام غرق است که هرگز نمی توان بر او خرده ای گرفت:
«به هنگامی که دیگران وامانده بودند من برخاستم و آن روز که آنان سر در گریبان فرو برده بودند گام در صحنه نهادم و زمانی که همگان به لکنت افتاده بودند و قدرت گفتارشان نبود، لب به سخن گشودم.و در کودکی که همه بر دست و پای مرده بودند، در پرتو هدایت الهی پیشرو بودم.
«و کنت اخفضهم صوتا و اعلاهم فوتا، فطرت بعنانها و استبددت برهانها کالجبل لا تحرکه القواصف و لا تزیله العواصف.» (10)
آری در مقام حرف و شعار صدای من از همه فروتر بود; اما در مقام عمل، برتر و پیشتاز بودم. پس بر بال شاهین بعثت به پرواز درآمدم و بر اوجها پرگشودم و گوی سبقت از دیگران ربودم و چونان کوهی استوار و عظیم طوفانهای هول و تندبادهای نیرومند را تاب آوردم و ایستادم .»
علی(ع) آن روز که پیامبر(ص) تنها در میان خویشان خود در پی یاوری بود، به یاری او برخاست (11) و آن هنگام که دشمن با تمام توان خویش آهنگ کشتن او کرده بود، به جای حضرتش خفت (12) و در تمامی گیراگیرهای پیش از هجرت رسول خدا و پس از آن، لحظه ای از او جدا نشد، تا اسلام در قلبها ریشه دواند و در زمین گسترده شد، بی آن که ذره ای سستی کند و یا از انجام وظیفه بگریزد.
«به خدا سوگند، من در دنباله آن سپاه بودم تا یک باره پشت کرده و سر به حکم اسلام در آورد. نه سست شده ام و نه ترسانم، نه خیانت کرده ام، نه ناتوانم. به خدا سوگند، درون باطل را چاک می زنم، تا حق را از تهیگاه آن بیرون کنم.» (13)
لحظه ای از فرمان خدا و رسولش سر برنتافت و آن گاه که قهرمانان در آوردگاهها، پای واپس می نهادند، جان خویش را سپر بلای پیامبر(ص) می کرد. (14)
نزدیکی، همدمی و همراهی علی(ع) با پیامبر(ص) از آغازین روزهای زندگی آغاز (15) و تا آخرین لحظه زندگی رسول خدا ادامه داشت. (16) این پدیده که در قاموس اسلام، ارزشی بس بزرگ است، در فرهنگ دنیاپرستی گمراهان، گناهی نابخشودنی است; از این روی، باب دشمنی شماری گشوده می شد، بویژه آن که پیامبر(ص) هر لحظه عشق و حبت خویش را به علی(ع) بر زبان می راند، تا آن جا که از آن عزیز نقل است:
«من از علی و علی از من است.» (17)
چنین پیوند یرف و ناگسستنی محمد(ص) و علی(ع) کینه ها و خشمهایی را بر می انگیخت و هر از گاهی که کینه ورزان، مجال می یافتند آن را ابراز می داشتند.در زمان حیات رسول خدا، این مجال کم تر پیش آمد; اما پس از آن، به بهانه هایی، پیدا می شد.
در سه مرحله انتخاب خلیفه، بگومگوهایی که میان افراد در گرفت از این نگرش حکایت دارد. (18) با این که می دانستند او شایسته ترین فرد به خلافت است، تا آن جا که ممکن بود آن را از او دریغ داشتند.
امام می فرماید:
«به خدا سوگند او (ابوبکر) ردای خلافت را بر تن کرد، در حالی که خوب می دانست من در گردش حکومت اسلامی چون محور سنگ آسیابم. سیل ها و چشمه های [علم و فضیلت] از دامن کوهسار وجودم جاری است و مرغان [دورپرواز اندیشه ها] به افکار بلند من راه نتوانند یافت.» (19)
در مرحله دوم، نیز که به گزینش عمر انجامید، این قضیه وجود داشت و در مرحله سوم که به شکلی بدتر و رسواتر پایان یافت، (20) این مساله آشکارتر است تا این که بناگریز، دستها، به سوی او دراز شد.
آن گاه که همه درهای امید به روی مردم بسته شد و تنها علی می توانست این کشتی در حال غرق را به ساحل نجات رهنمون شود. (21)
پس از روی کار آمدن امام، آنان که خود را در عرصه هماوردی دینی و اعتقادی واپس مانده دیدند، به دشمنی برخاستند و حسادت درونشان آنان را بر آشوباند. (22)
چیزی که برای امام علی(ع) هرگز به دور از انتظار نبود; چرا که پیامبر(ص)، نیز او را از چنین آینده ای آگاهانده بود. (23)
امام این دشمنی را چنین بیان می دارد:
«فانا کنا نحن وانتم ما ذکرت من الالفة و الجماعة ففرق بیننا و بینکم امس. انا آمنا وکفرتم و الیوم انا استقمنا و فتنتم وما اسلم مسلمکم الا کرها وبعد ان کان انف الاسلام کله لرسول الله حزبا.» (24)
هم چنان که در نامه ات یادآور شده ای ما و شما متحد و همبسته بودیم، اما آن چه دیروز از هم جدامان کرد این بود که ما ایمان آوردیم و شما کفر ورزیدید و عامل جدایی امروزمان این است که ما پایداری ورزیده ایم و شما به انحراف کشیده شده اید. واقعیت این است که روزی اسلام به سر سلسله شما تحمیل شد و ناگزیر بدان تن در داد که تمامی بزرگان اسلام را برای رسول خدا هیات حزبی یک پارچه یافتند.
این انگیزه دینی و مذهبی، از انگیزه های بسیار اساسی و مهم در خشم و دشمنی با علی(ع) است که تا آخرین لحظه حیات آن حضرت، به درازا کشید.
ج: عنصر سیاسی و اجتماعی:
دست یابی به قدرت و نفوذ در دلها و به دست آوردن وجهه اجتماعی، از انگیزه های جدی انسانها در زیستن است. کم تر انسانی است که این دو انگیزه در او مرده باشد و یا آن را در خود کشته باشد. آدمیان، از راه های گوناگون برآنند تا بر اقتدار خویش بیافزایند و در میان مردم از جایگاهی برتر برخوردار شوند. هماوردیهای سیاسی در درازنای تاریخ بشر سر منشا بروز جریانهایی بوده است که کتابهای تاریخی آکنده از آنهاست و نیز یافتن جایگاه اجتماعی و کوشش برای برتری جویی، از خواسته های دیرینه بشری است. عربان از این ویژگی دو چندان برخوردار بودند، چرا که گونه زندگی آنان و همچنین دشواریها و سختیهای گوناگونی که آنان را در بر گرفته بود، مجال هرگونه خودنمایی را در صحنه گسترده جهانی از آنان گرفته بود. تنها در بعضی از وقتها بود که عرب می توانست خودی نشان دهد. پس از ظهور اسلام و تشکیل حکومتی واحد در عربستان مرکزی، هماوردیها بر سر دست یابی به قدرت و خودنمایی پدیدار شد; اما با وجود پیامبر(ص) که بنیان گذار چنین حکومت و سیاستی بود و نیز در راس هرم ارزشهای دینی قرار داشت، دیگران کم تر در پی عرض اندام و برتری جوییها بودند. هر چند در این دوره نیز، گاه بر سر فرماندهی نظامی یا پستهای اجتماعی، سخنهایی بین کسان ردوبدل می شد، ولی چنین پدیده هایی کم رنگ و کوتاه دامن بود. پس از درگذشت رسول خدا، این زاویه از خواسته درونی افرادی با دیگر زوایای حیات آنان در آمیخت و برتری جوییها و هماوردیهای جدی ای را پدید آورد.در این میدان مسابقه، آن کسی در جامعه دینی گوی سبقت می برد که هم از استواری فکری برخوردار باشد و هم از سوی بنیان گذار اسلام، تائید شده باشد و این فرد کسی جز علی(ع) نیست.
«فنحن مرة اولی بالقرابة و تارة اولی بالطاعة.» (25)
ما به دو جهت بر دیگران برتری داریم: یکی از آن رو که به پیامبر(ص)، خویشی می بریم و دیگر از آن جهت که در پیروی، پیش تریم .
امام دو بعد از سزاواری به خلافت را بر می شمرد و گویی این ابعاد، در اندیشه عموم مردم پذیرفته شده است، از این رو در پاسخ به معاویه می گوید:
«مهاجران به همین عناصر در سقیفه بر انصار حجت گذرانیدند و بر آنان پیروزی یافتند و اگر چنین است، پس ما به شما در امر خلافت سزاوارتریم و اگر چنین نباشد، پس انصار در ادعای خویش بر حق بودند.» (26)
امام علی(ع) باز خطاب به معاویه می فرماید:
«معاویه! از کی شما زمامداران رعیت و فرماندهان امت بوده اید نه پیشینه ای در دین دارید و نه پیشینه ای مهین از زمان پیشین »
برتری مهاجران بر انصار، در امر خلافت، متکی به اموری بود که بی گمان وجود آنها در علی(ع) جای انکار نداشت. هرچند در برهه ای، امکان سرپوشی آن را یافتند، اما برای همیشه نور وجود آن حضرت پشت ابرهای دشمنی پنهان نماند. این جا بود که شماری در مقام دست یابی به قدرت و کرسی خلافت و امارت، با علی(ع) به ستیز برخاستند، تا آنچه را حق وست بربایند:
«واقعیت جز این نیست که انگیزه اصلی اینان دنیادوستی ناشی از حسدورزی بر کسی است که خداوند خلافت را به او ارجاع کرده است. پس با چنین انگیزه ای می خواهند جریانها را به واپس برانند.» (27)
گروهی به قصد کسب مقام با علی(ع) دشمنی کردند. امام درباره طلحه و زبیر می گوید:
«هر یک از آن دو، به رهبری خود امید بسته است و ریاست را در رقابت با دوستش به سوی خویش می کشد; چرا که هیچ یک را رشته ای به خدا نپیوسته است و به جاذبه ای از جاذبه های حق سر ننهاده است، چنین است که دل هریک، کانون کینه دیگری است و در آینده نه چندان دور، نقاب از چهره بر خواهند گرفت.» (28)
امام در این گفتار به نکته ای بس ظریف و روان شناسانه اشاره می کند. طلحه و زبیر که دو دوست همیشگی بودند و با همدستی یک دیگر به هماوردی و برتری جویی با امام برخاستند، در نگاه آن حضرت، خود، علیه یک دیگرند که در صورت رسیدن به مقام، دمار از روزگار یکدیگر بر خواهند کشید.این سخن درباره دیگر افراد حاضر در صحنه جدال نیز صادق است.
امام علی(ع) این گونه انسانها را که به دنبال فرصتی هستند، تا خودی بنمایانند، به چهار دسته تقسیم می کند و می گوید:
«ای مردم، اینک در روزگاری آکنده از ستم و سرشار از ناسپاسی قرار گرفته ایم. دورانی که نیکوکار بدکار به شمار می آید و ستم گر بر سرکشی خویش می افزاید… در چنین محیطی، مردم به چهار بخش تقسیم شده اند.»
1. «منهم من لا یمنعه الفساد فی الارض الا مهانة نفسه وکلالة حدة و نضیض وفره.»
بخشی سیاست بازان پلیدی هستند که اگر زمین را به فساد نمی کشند تنها به سبب ناتوانی، احساس زبونی، خود کم بینی، کندی تیغ و نبود تواناییهای مادی است. اینان کسانی اند که توانایی گستاخی ندارند، نه آن که به اصول و ارزشی پای بندند.
2. «و منهم المصلت لسیفه والمعلن بشره والمجلب بخیله ورجله، قد اشرط نفسه و اوبق دینه، لحطام ینتهزه او مقنب یقوده، او منبر یفرعه و لبئس المتجر ان تری الدنیا لنفسک ثمنا و مما لک عندالله عوضا.»
دسته دیگر اشرار سیاسی اند که با شمشیرهای آخته شان، آشکارا دست به شرارت می زنند، و با سواران و پیادگان خود بر مردم هجوم می آورند و برای اندکی از حطام دنیا، که غنیمت برند، یا گروهکی که بر ایشان فرماندهی یابند، یا بلندای منبری که بر آن فراز آیند، خود را افروخته اند و دین را به تباهی کشانده اند. و چه سوداگری زشتی است که انسان، دنیا را بهای خویشتن خویش تلقی کند و ثوابهای الهی و ارزشهای خدایی را به دنیا و ضد ارزشهایش بفروشد و دل خوش دارد.
3.«ومنهم من یطلب الدنیا بعمل الآخرة ولا یطلب الآخرة بعمل الدنیا. قد طامن من شخصه و قارب من خطوه و شمر من ثوبه و زخرف من نفسه للامانة و اتخذ سترالله ذریعة الی المعصیة.» </P>
و گروهی نیز مزدورانی اند که به جای آن که با تلاش و کار در دنیا، آخرت را بجویند، با عبادتهای ریایی و قدیس مآبانه، در جست وجوی دنیایند. با وقاری دروغین، گامهایی کوتاه برمی دارند و دامن جامه خویش بر می چینند و امانت فروشی را آرایه خویش می کنند و پرده پوشی خدا را ابزار گناه می سازند.
4. «ومنهم من ابعده عن طلب الملک ضؤولة نفسه، و انقطاع سببه، فقصرته الحال علی حاله فتحلی باسم القناعة و تزین بلباس اهل الزهاده. و لیس من ذلک فی مراح و لامغدی.» </P>
و دسته چهارم، آنان اند که به دلیل نداشتن موقعیت و امکان، بازمانده از جاه و مقام منزوی شده اند، اما درماندگی شان را قناعت نام داده اند و خود به لباس زهد آراسته اند، در حالی که از قناعت و زهد بوی نبرده اند. (29)
امام، چه زیبا دنیا مداران سیاست باز را شناسانده است. حتی آنان که ظاهری پارسا پیشه دارند نیز، در نگاه علی(ع) از سر ناچاری به چنین شیوه ای روی کرده اند و اگر زمانه به آنان اجازه دهد، تنها مقام را می شناسند و دنیا را.
د. عنصر اخلاقی و ارزشهای متعالی:
آدمیان برابر سرشت خویش به خوبیها و منشهای برین و ارزشهای والا گرایش دارند و تا آن جا که می توانند در پی کسب آن بر می آیند; اما چون ناتوان شوند، در توجیه عمل و خوی خویش، به رویارویی، با شرافت و ارزشها بر می خیزند. علی(ع) انسان والا و نماد واقعی ارزشها بود. همین امر، بسیاری را از او رنجانده بود. این سخن در نگاه نخست، اندکی شگفت آور می نماید; اما درنگ در آن، انسان را به واقعیت تلخ آن می رساند.
اخلاق برین و کمال انسانی، در جو و فضایی که آدمیان از سطح شعور و فرهنگ بالایی برخوردارند، کم و بیش، خواهان دارد، اما در جامعه های واپس گرا و کوته اندیش، تنها آنچه که با حواس و تجربه به دست آوردنی است، ارزش مند است و معنویات در مرحله پایین ترند. علی(ع) در چنین جامعه ای می زید و ناگزیر، خوشایند زمانه نیست. وی ویژگیهایی دارد که دشمن زاست، شاید گذری بر این ویژگیها مناسب باشد:
1. بندگی خدا و پیروی از سنت رسول او: هر کسی درباره علی(ع) قلم زده به این نکته اشاره کرده است که علی(ع) بنده خالص و بی آمیغ خدا و پیرو کامل او بوده و هرگز حاضر نبود ذره ای او را نافرمانی کند:
«به خدا سوگند اگر اقلیمهای هفتگانه را با هر چه در زیر آسمانهای آنهاست به من بدهند، تا خدا را حتی در گرفتن پوست جویی از دهان موری نافرنانی کنم، نخواهم کرد.» (30)
خود همیشه در عبادت خدا و پیروی از او، پیشرو همگان بود:
«ایها الناس انی والله ما احثکم علی طاعة الا و اسبقکم الیها ولا انها کم عن معصیة الا واتناهی قبلکم عنها.» (31)
ای مردم! به خدا من شما را به طاعتی بر نمی انگیزم، جز که خود، پیش از شما به گزاردن آن برمی خیزم و شما را از معصیتی باز نمی دارم، جز آن که خود، پیش از شما آن را فرو می گذارم.
به فرمان خدا و سنت رسول او زیست، تا آن جا که خلافت را در مرحله سوم و در شورای شش نفره، به بهای پافشاری بر سنت رسول خدا از دست داد. (32)
چنین انسان والایی در ظرف وجودی انسانهای کوچک جای نمی گیرد; پس ستیزه گری با او امری طبیعی است.
2. عدالت ورزی و عدالت خواهی: هر چند عدالت از صفات متعالی است، اما اندک شمارند، پای بندان به آن. انسانها،تا آن جا به فرمان عدالت گردن می نهند که درگاه اجرا، به سود آنان رقم بخورد.پس عدالت خواهی در قاموس فکری اینان مرزی دارد و آن هم سود و بهره شخصی آنان است و اگر اجرای آن به سودشان تمام نشود، از آن روی برمی تابند و هیچ گاه در پی آن نمی روند.
امام علی(ع) از این مرزها درگذشت و هرگونه خودخواهی را در هم شکست. او، عدالت پیشه ای نمونه است و برای اجرای آن هرگونه خطری را به جان می خرد وقتی به او گزارش می دهند: مزدوران دشمن غدار، معاویة بن ابوسفیان، به شهر انبار یورش برده اند و خلخال و دستبند و گردنبند و گوشواره از زنان گرفتند و زنان جز شیون و زاری، پناهی نداشتند، می گوید:
«فلو ان امرءا مسلما مات من بعد هذا اسفا، ما کان به ملوما بل کان به عندی جدیرا.» (33)
اگر کسی به شنیدن چنین ستمی، از اندوه جان دهد، نه تنها از نظر من سرزنشی بر او نیست; بلکه شایسته تقدیر و ارج است.
و در جای دیگری می گوید:
«به خدا، اگر شب را بر روی اشترخار مانم بیدار، و از این سو بدان سویم کشند در طوقهای آهنین گرفتار، خوشتر دارم تا روز رستاخیز بر خدا و رسول درآیم، بر یکی از بندگان ستمکار، یا اندک چیزی را گرفته باشم به ناسزاوار و چگونه بر کسی ستم کنم به خاطر نفسی که به کهنگی و فرسودگی شتابان است و زمان ماندنش در خاک دراز و فراوان.» (34)
علی(ع) با این روح لطیف و بلند، مهرورزی و مهرگستری از یک سوی و با سرسختی و شدت عمل در برابر ستم و بیداد و دست درازی به جان و مال مردم از دیگر سوی، تنها کسانی را به سوی خود می کشاند که در زیر بار ستم، کمر خمیده و در آتش ستم سوخته اند.اما آنان که خود ستم پیشه اند، هرگز او را نمی پسندند، بلکه در مقام دشمنی و ستیز با او برمی آیند.
چون در زمان خلافت عثمان، بسیاری از صحابه پیشین رسول خدا! در آزمون مال و مقام مردود شدند و ثروت اندوختند و عمارتها ساختند، امام که بر سر کار می آید بر خود واجب می داند که در اجرای عدالت، حقوق از دست رفته را بازگردان و اموال بیت المال را در جای خود نهد و در آغازین سخنرانی خویش، اعلام می دارد:
«به خدا قسم، اگر با بیت المال مسلمانان ازدواجی صورت گرفته باشد و یا کنیزکانی به چنگ آمده باشد، همه را باز می گردانم; چرا که در عدل و اجرای آن گشایشی است و آن که بر او عدل تنگ آید، بی گمان ستم بر او تنگ تر خواهد بود.» (35)
بدین گونه، سیاست حکومت خویش را بیان داشت، اما، این سخن بسیاری را ناخوش آمد و از همان ابتدای خلافتش سر ناسازگاری پیشه کردند و در پی بازداشتن او از اجرای عدالت بر آمدند.
3. زهد و پارسایی: آدمیان بخشی از تلاش را در لذت پست و مقام و بهره وری از آن سپری می کنند.شاید گزافه نباشد اگر بگوییم بسیاری از انسانها از نام، بیش از نان و از آن دو، بیش از هر چیز دیگری دل خوش می دارند. دنیا در نگاه بسیاری همه چیز است; از این روی، در پی دست یافتن به آن به هر وسیله ای چنگ می زنند.اما علی(ع) دنیا را چون استخوان خوکی در دست بیماری جذامی بلکه بدتر از آن می داند. (36) و در خطاب به دنیا می گوید:
«ای دنیا از من دور شو و غیر مرا بفریب که مرا به تو هیچ نیازی نیست.» (37)
و آن هنگام که خلیفه مسلمانان است همچون برده ای می نشیند، برمی خیزد و غذا می خورد و وقتی برای استانها و سرزمینهای دور دست امیر و کارگزار بر می گزیند، نخستین سفارش وی به آنان، نگهداشت حال توده مردم و احترام به آنان (38) و نیز استیفای حقوق آنان است.
به کارگزاران خود یادآور می شود:
«امارت امانتی در دست شماست نه طعمه ای در چنگ شما.» (39)
امام در سفارش به یاران، انسان الگویی را نمونه می آورد و از یاران خویش می خواهد تا چون او باشند.
«در آن گذشته غرورآفرین، مرا در راستای حق، برادری بود که کوچکی دنیا در چشمش، او را در چشم من عظمت ویژه ای می بخشید. او از چیرگی شکم خویش آزاد بود، پس نه به آنچه نداشت گرایش و خواهشی داشت و نه در مصرف آنچه می یافت زیاده روی می کرد. در بیش تر عمر خویش ساکت بود; اما گاهی که به سخن لب می گشود، دیگر سخنوران را میدان سخن نبود و بر شراره پرسش پرسش گران آب می افشاند و سوز تشنگی شان را فرو می نشاند. او به ظاهر تکیده و استخوانی می نمود، ولی اگر برخوردی اصولی و جدی به میان می آمد، بسان شیر بیشه می خروشید و چونان مارانی بیابانی بر دشمن می پیچید. برهان خویش را جز در دادگاه صلح طرح نمی کرد. چنین خو گرفته بود که هیچ کس را بر آن چه در موردش ارائه توجیه درستی امکان بود، پیش از شنیدن آن پوزش، سرزنش نمی کرد. از هیچ دردی جز به هنگام برطرف شدنش نمی نالید، آن چه می گفت می کرد و آن چه نمی شد، نمی گفت. اگر در سخن امکان شکستن بود، هرگز در سکوت شکست نمی خورد. بر شنیدن آزمندتر از گفتن بود و در نهایت بر سر دو راه آن را بر می گزید که با هوسهای فردی اش بیش تر مخالف بود. پس بر شما باد کسب چنین فضیلتها و مسابقه در این میدان و اگر احساس می کنید که توان به دست آوردن مجموعه آن را ندارید، گرفتن اندک ، بهتر از رهاکردن بسیار است.» (40)
امام در این سخن بلند و باارزش، ویژگیهای انسانی را بر می شمرد که یافتن آن آسان نیست. انسانی که چنین به هستی، زندگی و بشریت می نگرد، بیش از آن که دوست داشتنی باشد، از سوی دنیا خواهان، طرد شدنی است. علی(ع) به دنبال انسانی است که سرزنش هیچ سرزنش گری در آنان اثر نمی کند:
«چهره های آنان چهره راستان است و گفتارشان همسنگ نیکان، از نیایشهای آنان شب آباد است و با مشعل وجودشان، روز روشن.همواره چنگ در ریسمان قرآن دارند و سنتهای خدا و سنتهای رسولش را زنده می دارند. نه اهل استکبار هستند و نه برتری جویند.نه دغلکارند و نه تباهی انگیز. دلهاشان همواره در بهشت و تن هاشان در زمین همیشه در کار است.» (41)
تنها چنین انسانهایی از دید علی(ع) پذیرفته اند و روشن است که نه آن حضرت را با غیر این دسته میانه ای است و نه آنان را با علی(ع) پیوندی. تنها پیوندشان دشمنی خواهد بود که چنین بود.
4. مهابت و شجاعت علی(ع): به طور معمول انسانهایی که از لطافت روحی و معنویت اخلاقی برخوردارند، از سختی و شجاعت بی بهره اند. اینان، یا اهل اخلاق و پارسایی و زهدند و یا بی اعتنای به این امور، اهل تلاش و کوشش و کارورزی. آنچنان این دو دسته از هم دور افتاده اند که شماری انگاشته اند: بین زهدورزی و تلاش برای دنیا و به سامانی آن نمی شود جمع کرد.یا وارستگی باید داشت و یا استواری و سختی، یا پارسا بود، یا جنگاور. آنان که اهل توانایی و نبردند، از کمال و اخلاق بی بهره اند و آنان که اهل زهد و پارساییند، موجوداتی سست و ناتوانند. اما علی(ع) با جمع میان این دو دسته ویژگیها، خویها و منشها، حقیقت آدمی را به نمایش گذاشت. او که الگوی زاهدان در میدان زهدورزی بود و سرآمد پهلوانان در میدان رزماوری.شیرحقی که شمشیر از پی حقی می زند. این مرد با مهابت و شجاع، که از نخستین روزهای هجرت پیامبر(ص) به مدینه، در خدمت اسلام قرار گرفت، بسیاری را به خشم خویش گرفتار ساخت.
امام خود در نامه ای به معاویه، از راز خشم معاویه پرده بر می دارد:
«فانا ابوالحسن قاتل جدک و خالک و اخیک شدخا یوم بدر، و ذلک السیف معی و بذلک القلب القی عدوی ما استبدلت دینا، ولا استحدثت نبیا و انی لعلی المنهاج الذی ترکتموه طائعین و دخلتم فیه مکرهین.» (42)
آری من ابوالحسن، کشنده جد، دایی، و برادر تو در جنگ بدر هستم. همان شمشیر امروز نیز با من است و با همان قلب با دشمن خویش روبه رو می شوم، بی آن که دین تازه ای آورده باشم یا پیامبر دیگری برگزیده باشم، و این نیز واقعیت مسلمی است که من در همان راستای روشنی هستم که شما آن را امروز به دلخواه ترک گفته اید، و نشان داده اید که انتخاب دیروزینتان از سر ناگزیری بود.
امام در این بخش از نامه خویش از شجاعت و استواری خود سخن می گوید که در راه اسلام مشرکان را از پای درآورد و هم اکنون نیز، آمادگی انجام آن را دارد.
این شجاعت و دلاوری و پایمردی در راه حق و حقیقت، شمار زیادی را علیه آن حضرت برانگیخت.
5. معرفت و آگاهی: در همیشه تاریخ، عنصر جهل در رویارویی با علم و آگاهی، و جاهل در ستیز با عالم بوده است. جاهلان که نمی توانند راز و رمز رفتار و منش عالمانه را دریابند، به آسان ترین راه روی می کنند و آن انکار و ستیز با آنان است. امام علی(ع) در سخنی با کمیل، انسانها را از نظر کسب آگاهی و درک عقلانی به سه قسم تقسیم می کند و می فرماید:
«ای کمیل مردم سه گروه اند:
1. عالم ربانی 2. شاگردان راستین عالمان که به امید یافتن راه نجاتی علم می آموزند. 3. پشه های دستخوش باد و طوفان که هر آوازه ای را پی می گیرند و با هر خروش باد، به سویی رانده می شوند، نه از روشنای علم، فروغی یافته اند و نه بر تکیه گاه محکمی تکیه کرده اند.» (43)
در ادامه، امام به برتری دانش بر ثروت اشاره می کند و مال اندوزان را کسانی چون چارپا می شمارد که تنها به چرا می اندیشند و بدین گونه امام(ع) فاصله میان انسانهای دانشمند و آگاه با نادانان مال اندوز نشان می دهد.
علی(ع) خود دانشمندی بزرگ است که داستان «سلونی قبل ان تفقدونی » او گوش همگان را پر کرده است. چنین انسانی که راههای آسمان را به از راههای زمین می داند (44) و عالم حقیقت و معنی برای او چون عالم محسوس و ظاهر است، چگونه می تواند محبوب نادانان و گمراهانی شود که اوج فهم و دانش آنان، فراتر از فراز شکم شان نمی رود.
6. راستی و روشن گویی علی(ع): دنیای سیاست، دنیای فریب و نیرنگ است تا آن جا که شماری، سیاست و نیرنگ را به یک معنی می دانند، اگر چه این همانی در این دو وایه، پذیرفته ما نیست; اما در طول تاریخ سیاست و حکومت، سیاست گران، تنها با این ویژگی حیله گری، دروغ گویی هدفهای خویش را پیش برده و کارگزاران حکومت نیز، به این شیوه پای بندی داشته اند. علی(ع) برخلاف همگان در امر اداره جامعه و مدیریت آن طرحی نو در افکند; او با راستی و روشن گویی و به دور از هرگونه نیرنگ بازی و زیرکی، به خلافت پرداخت; چرا که نه در پی مال و منال دنیا حطام دنیا بود و نه در پی قدرت یابی. از این رو، خود می گوید:
دروغ نمی گویم، چنان که به من دروغ گفته نشده است و گمراه نمی کنم، چرا که به گمراهی کشیده نشده ام.
امام با این سخن به یک اصل ریشه ای اشاره می کند: آنانی که در دنیای سیاست به دروغ و نیرنگ روی می کنند، تنها در این عرصه و از باب ضرورت به چنین روش روی نمی کنند، بلکه سرشت و تربیت اینان، این گونه است که در میدان سیاست خود را آشکارتر نشان می دهد و گرنه این موجود، در تمامی عرصه های زندگی خدعه گر و دروغ گوست. امام علی(ع) در دستگاه تربیتی پیامبر(ص) پرورش یافته و هدایت شده است. در قاموس چنین انسانی، دروغ و نیرنگ، راه نمی یابد. گاه افراد ک یاندیش گمان می کردند که علی(ع) اهل سیاست نیست، در حالی که سیاستی که آن حضرت پایه گذاری کرده است، سیاستی انسانی و بنا شده بر ارزشهاست:
«والله ما معاویة بادهی منی ولکنه یغدرو یفجر ولولا کراهیة الغدر لکنت من ادهی الناس ولکن کل غدرة فجرة وکل فجرة کفره ولکل غادر لواء یعرف به یوم القیمه والله ما استغفل بالمکیدة ولا استغمز بالشدیدة.» (46)
علی به خدا سوگند یاد می کند که معاویه سیاست مدارتر و زیرک تر از او نیست، ولی معاویه نیرنگ و پرده دری می کند که اگر در تفکر اسلامی و در پهنه اخلاق انسانی فریب و خدعه زشت نبود، علی(ع) زیرک ترین مردم بود; اما هرگز در فرهنگ متعالی آن امام، چنین روشی تجویز نشده است. آنان که تنها در اندیشه حفظ قدرت و موقعیت خویشتند، هر چیزی را مباح می شمارند; اما علی(ع) هرگز به امور پست دنیایی نمی اندیشد:
«به خدا سوگند تا لحظه ای که امور مسلمانان به سامان باشد و تنها شخص من تخته نشان تیرهای ستم و حق کشی قرار گرفته باشم، در موضع مسالمت پای می فشارم چرا که اجر چنان موضع گیری و امتیازش را خواستارم و به زرق و برق ریاست که میدان رقابت شماست، مرا اعتنایی نیست.» (47)
کسی که دل به دنیا ندارد و تمام دغدغه او خشنودی خدا و به سامانی امور انسانها باشد، هرگز بر خلاف حقیقت سخن نمی گوید و روش منافقانه پیشه نمی کند و ناگزیر در میان سست عنصران بدکردار، به ضعف و ناتوانی متهم می شود و باب دشمنی با او باز می شود و سر ناخشنودی بر می دارند. چنانکه امام می گوید:
«بی تردید این گروهکان اینک بر محور ناخشنودی از زمامداری من به هم پیوسته اند و من، آن جا که برای جامعه احساس خطرنکنم، شکیبایی پیشه می کنم.» (48)
افزون بر ویژگیهای مطرح شده درباره امام علی(ع) ویژگیهای متعالی دیگر نیز در آن حضرت وجود دارد که در نگاه دینی ارجمند، اما در جامعه واپس گرا و پست بشری، ناخوشایندند.
گونه های دشمنی و مخالفت
دشمنی با علی(ع) به هر انگیزه ای که بود به گوناگون گونه ها، خود را نشان داد، البته آنچه در دوره پیامبر(ص) و خلفای سه گانه بر امام روا شد، با آنچه در زمان خلافت پنج ساله اش صورت گرفت، همانندیهایی داشت; اما در مجموع می توان آن گونه ها را چنین برشمرد:
الف. بازداشتن از حقوق اجتماعی: در زمان پیامبر(ص)، گاه، بدگوییها از علیه علی(ع) صورت می گرفت; اما وجود مبارک رسول خدا، مایه صلاح و اصلاح امور می شد و کم تر دشمنیها به چشم می آمد. اما پس از آن حضرت، حق کشیها آغاز شد.
علی(ع) می گوید:
«فوالله ما زلت مدفوعا عن حقی مستاثرا علی منذ قبض الله نبیه حتی یوم الناس هذا.» (49)
خدای را سوگند که از روز وفات پیامبر خود(ص) تا امروز، مردم تخته نشان حق کشی حق کشان بوده ام و گرفتار خودکامگی خود کامگان.
این حق کشی و خودکامگی، در نتیجه بر هم آمیختگی حق و باطل بروز یافته است. آن روز که پیامبر(ص) حضور داشت، حق آشکار بود و دست تزویر چندان در این میدان کارگر نبود; اما با درگذشت آن حضرت، باطل در لباس حق ظاهر شد و ریاکاری و خودنمایی پای به عرصه نهاد، در این وضع این حق است که قربانی می شود:
«همانا آغاز پدید آمدن فتنه ها، پیروی خواهشهای نفسانی است و نوآوری در حکمهای آسمانی… پس اگر باطل با حق در نیامیزد، حقیقت جو آن را شناسد و داند و اگر حق به باطل پوشیده نگردد، دشمنان را مجال طعنه زدن نماند، لیکن اندکی از این و آن می گیرند، تا به هم درآمیزد و شیطان فرصت یابد و حیلت برانگیزد.»50بدین گونه شیطان پا در میان نهاد و علی(ع) معیار حق را خانه نشین کرد و این رفتار با علی(ع) پدیده ای بی مقدمه و ریشه نبوده است، بلکه زاده سالها انتظار بود. به هر روی، امام از حق خود محروم شد و این وضع هم چنان ادامه یافت. خلیفه اول، با اینکه می دانست که جایگاه علی در خلافت، هم چون محور در آسیا سنگ است; اما آن را از او دریغ داشت و با این که خود بارها و بارها، از شایستگی و سزاواری وی برای خلافت، سخن گفته بود. اما آن را به عمر وانهاد و او نیز به ترفندی خلافت را در اختیار عثمان گذاشت. (51)
این شیوه مخالفت و دشمنی با علی(ع) در راستای شکستن و پائین کشیدن مقام او صورت می گرفت، چنانکه انباز دانستن آن حضرت با دیگران در شورای شش نفره، به همین منظور بود. امام(ع) در خطبه معروف شقشقیه، با اندوه بسیار به این نکته اشاره می کند:
«فیالله وللشوری، متی اعترض الریب فی مع الاول منهم حتی صرت اقرن الی هذه النظایر، لکن اسففت اذ اسفوا وطرت اذطاروا.» (52)
خدا را چه شورایی. من از نخستین چه کم داشتم که مرا در پایه او نپنداشتند و در صف اینان داشتند ناچار با آنان انباز و با گفت وگوشان دمساز گشتم.
پس از آن که امام(ع) به انتخاب مردم و اصرار آنان (53) خلافت مسلمانان را پذیرا شد، در پی پیمان شکنی با او برآمدند و سد راهش شدند و برای به زیر کشاندن حضرتش به راهی دست یازیدند. (54)
ب.بدگویی: از شیوه های دشمنی آدمهای دون پایه و سست عنصر آن است که با تهمت و افترا به تخریب شخصیت دیگران دست بزنند، هر چند این عمل چندان مؤثر واقع نشود. علی(ع) که در پی اعتلای حق و بر کرسی نشاندن حقیقت و اجرای عدالت بود و به طور طبیعی با معیارهای اندازه گیری رایج راست نمی آمد، زمینه برای بدگمانیها می یافت; از این رو، آن حضرت را به ویژگیهای زیر متهم کردند:
1. دروغ گویی: آدمیان همیشه خود را برتر از دیگران می پندارند و ضعف درک خویش را به مبهم گویی گوینده نسبت می دهند، در باب علی(ع) نیز به چنین ک یروی درافتادند چون بلندای سخن حضرتش را در نمی یافتند، او را دروغ گو می خواندند:
«لقد بلغنی انکم تقولون «علی یکذب » قاتلکم الله فعلی من اکذب؟ اعلی الله فانا اول من آمن به، ام علی نبیه فانا اول من صدقه، کلا، والله و لکنها لهجة غبتم عنها و لم تکونوا من اهلها .» (55)
شنیده ام که می گویید علی دروغ می گوید. خدایتان مرک دهاد، بر چه کسی دروغ می بندم بر خدا؟ در حالی که نخستین کسی هستم که به او ایمان آوردم، یا بر پیامبر (ص) او که اولین کسی ام که او را تصدیق کردم؟ به خدا، هرگز! لکن آنچه می گویم، سخنی است که از دانستن معنای آن به دورید و شایستگی فهم آن را ندارید و به نادانی خود مغرورید.
در نیافتن سخن امام و پایین بودن سطح فهم آنان، موجب شد تا امام را دروغ گو پندارند و امام به اصرار به آنان می فهماند که آنچه می گوید سخن رسول خداست و نه چیز دیگر. (56)
2. ترس و ضعف در فرماندهی: علی(ع) که تمام توان خویش را به کار گرفت تا آخرین راه های ممکن را برای هدایت انسانها بپیماید و به این منظور هرگز در جنگها آغازگر نبود و همیشه خود را برای شنیدن پرسشها آماده می داشت، گاه از سوی شماری وانمود می شد که علی(ع)، ناتوان در رهبری جنگ است. انسانهایی که آموخته اند که در جنگ دست به شمشیر ببرند و در خشم تنها فریاد بر آورند، چون رفتار علی(ع) را می دیدند نامانوس می یافتند و گمان می کردند از سر ترس و وحشت در پی مدارا با دشمن بر آمده است و گاه به گستاخی می گفتند: علی از ترس مرگ و جنگ به چنین شیوه ای دست یازیده و یا در حرکت خویش تردید روا داشته است.
امام در پاسخ به آنان که وی را ترسان از مرگ می پنداشتند، می گوید:
«فوالله ما ابالی دخلت الی الموت او خرج الموت الی.»
به خدا پروا ندارم که من به آستانه مرک درآیم یا مرک به سر وقت من آید.
در پاسخ کسانی که رفتار علی(ع) را شک آلود می انگاشتند، می گوید:
«و اما قولکم شکا فی اهل الشام، فوالله ما دفعت الحرب یوما الا و انا اطمع ان تلحق بی طائفة فتهتدی بی و تعشوا الی ضوئی، و ذلک احب الی من ان اقتلها علی ضلالها و ان کانت تبوء، بآثامها.» (57)
اما گفته شما که در جنگ با شامیان دودل مانده ام، به خدا که یک روز جنگ را واپس نیفکنده ام، جز این که امید داشتم گروهی به سوی من آیند و به راه حق گرایند و به نور هدایت من راه بپیمایند. این مرا خوش تر است تا شامیان را بکشم و گمراه باشند، هر چند خود گردن گیرنده گناه باشند.
به راستی، زیباتر از این نگاه و انسانی تر از این سخن در هیچ فرهنگی نمی توان یافت. هدایت انسانها در حساس ترین لحظه ها. اما این نگرش و گفتار،برای همگان در یافتنی نیست.
گاه، از روی کینه ورزی، این جا و آن جا وانمود می کردند: علی در فرماندهی جنگ ضعیف است.می گفتند: مردی شجاع است، لکن دانش جنگ و فنون آن را نمی داند.
امام در پاسخ به آنان پیشینه جنگی خود را می نمایاند که هنوز بیست سال نداشت پا در میدان معرکه می نهاد و بیش از دیگران با دشمنان جنگید و با دلیران در آویخت. (58)
ترفندهای دشمنان علی(ع) برای بیرون کردن علی(ع) از صحنه، گاه آنچنان ابتدایی و دور از واقع بود که پذیرش آن حتی برای دون پایگان نیز آسان نبود; اما از سرناچاری و درماندگی به آنها تمسک می کردند.
3. قتل عثمان. عثمان که به عنوان خلیفه مسلمانان، اختیار امت اسلامی را به دست گرفته بود، با بی درایتی و داشتن مشاوران ناشایست، سخت به بیراهه در افتاد و در فرجام، گرفتار شورش توده های مسلمان شد و آنان که می بایست و می توانستند او را یاری دهند، کوتاهی کردند و از یاری رساندن به وی سرباز زدند. (59)
و این علی(ع) بود که برای حفظ حرمت مسلمانی، به میانجی گری پرداخت، تا شاید بتواند مردم خشمگین زخم خورده را به آرامش فرا خواند و در فضای آرام به بست و گشاد کارها بپردازد. (60) و آن هنگام که هجوم سیل آسای مردم به خانه عثمان، هرسدی را می شکست، این باز علی(ع)بود که با خطر کردن در جلوگیری از آن برآمد. (61) اما پس از کشته شدن عثمان و روی کار آمدن امام علی(ع) فرصت طلبان سودجو به بهانه خون خواهی عثمان و در واقع برای دست یابی به قدرت، امام را به قتل عثمان متهم کردند، با این که خود می دانستند کشندگان عثمان چه کسانی بودند و چه انگیزه ای داشتند. (62) این سخن واهی و افترای و بهتان ناجوانمردانه، شماری را فریفت و علیه حضرت بسیج کرد.
4. آزمندی به قدرت: قدرت طلبی و اقتدارجویی در میان انسانها آنچنان رواج دارد که گویی لازمه وجودی آنان است و چون چنین است، گاه هر روشی را برای دست یابی به آن مشروع می شمارند و با توجیه گری، به سوی هدفهای خود می شتابند.
اما علی(ع) به حکم ضرورت و مسؤولیت تن به خلافت داد و اگر جز این بود هرگز به آن روی نمی کرد. این وظیفه شناسی علی(ع) را در نگاه شماری از آزمندان قدرت، آزمندی به شمار آمد.
بویژه آن که روشن گویی و پایداری او را در انجام دستورهای الهی می دیدند، می پنداشتند، برای ریاست و مقام و فرمانروایی، چنین سخت می گیرد و پایداری می ورزد.
امام در پاسخ این، می گوید:
«به خدا سوگند که من نه آن کفتارم که با آهنگهای پیاپی و طولانی صیاد به خواب رود، تا جوینده اش به او برسد و نخجیرگر کمین کرده در راهش، او را بفریبد و به او دست یابد و شکارش کند. من با نیروی گرویده به حق، فراریان از حق را سرکوب می کنم و با سربازان آماده و به فرمان، دودلان وسوسه گر را در هم می کوبم و مطمئن باشید که تا فرا رسیدن مرگ از این روش دست نخواهم کشید.» (63)
بدین گونه امام انگیزه سخت گیری خویش را، به روشنی بیان می کند و اعلام می دارد: تا آخر بر این شیوه پای می فشارد.
تهمت قدرت طلبی، بیش تر از ناحیه آنانی بروز کرد که روزگاری در کنار علی(ع) و در مجموعه صحابه رسول خدا(ص) قرار داشتند. اینان که به حکم نزدیکی با پیامبر(ص) و زحمتهایی که برای اسلام کشیده بودند، بر این گمان بودند که در دستگاه خلافت علی(ع) هم چون زمان عثمان از امتیازهای ویژه و برتری برخوردار شوند، بویژه از آن زمان که عمر به انگیزه های سیاسی و دینی، آنان را در ردیف علی(ع) به نامزدی خلافت در شورا گذارد، آنان بر چنین انگاری استوارتر شدند، اما علی(ع) که عدالت و حق، تنها مبنای اندیشه گری اوست، هرگز نمی تواند به آنان به چشم دیگری بنگرد، از این رو، با امام دشمن شده و وی را در این جایگاه، به آزمندی به قدرت خواندند!
امام، به روشنی درباره آنان می گوید:
«واقعیت جز این نیست که انگیزه اصلی اینان دنیا دوستی ناشی از حسدورزی بر کسی است که خداوند خلافت را به او داده است، پس با چنین انگیزه ای می خواهند جریانها را به واپس برانند.» (64)
امام با این روش، از یک سوی به تبرئه خویشتن پرداخت و از سوی دیگر بر ضرورت پافشاری بر اصول انگشت تایید نهاد:
«به خدا سوگند که مرا نه بر خلافت میلی و نه به زمامداری کم تر نیازی بود، این شما بودید که بدان خواندید و با اصرار بر کرسی خلافت نشاندید. و چون خلافت به من رسید، از کتاب خدا و قوانینی که برای ما وضع کرده و ما را فرمان داده بود که براساس آن حکم برانیم، پیروی کردیم.» (65)
ج. جنگها و ستیزها. آشکارترین شکل دشمنی با علی(ع)، جنگهایی بود که به بهانه های واهی علیه دستگاه خلافت آن حضرت به راه انداختند. در این مقاله، به اشارت، از این جنگها یاد می کنیم، شرح آن و نیز برابرسازی بحثهای بیان شده را بر این سه جنگ که نماد کامل دشمنی است، به مقاله دیگر وا می نهیم.
1. جنگ جمل: هنوز خلافت علی(ع) بر پایه های خود استوار نیافته بود که مزوران دنیاخواه با همدستی حسودی کینه توز، عده ای را به نبرد علیه امام کشاندند و جنگ جمل را به راه انداختند. هر چند امام خود منتظر چنین عملی از سوی آنان بود، چنانکه به طلحه و زبیر می نویسد:
«همواره پیامدهای خیانت شما را منتظر بودم و از پس پیرایه های فریب سیمای واقعی تان را می شناختم. اگر چه تعالیم دین پرده ای بود میان من و شما، ولی با درستی انگیزه چهره شما را چنان که بود می دیدم.» (66)
به هر روی، نائره جنگی که از سوی آنان شعله ور شد، بیش از همه دامن گیر خودشان شد، هر چند برای امام چندان خوشایند نبود. این جنگ که با پیروزی سپاه علی(ع) پایان یافت، تزلزلی در دستگاه خلافت به شمار بود و رخنه ای در دیواره آن افکند; چرا که نبرد داخلی در هر حال ضربه ای بر پیکره نظام است و همین جنگ و پیامد آن بود که زمینه را برای گستاخی معاویه در حرکت علیه امیرمؤمنان(ع) فراهم ساخت.
2. جنگ صفین: معاویه که از دیرباز از طرف دو خلیفه عمر و عثمان در دیار شام امارت یافته بود، آنچنان در آن جا ریشه دوانیده بود که جز به خلافت راضی نمی شد. با کشته شدن عثمان و نیز زمینه سازیهای عایشه، طلحه و زبیر، که جنگ علیه خلیفه مسلمانان را مشروع نمودند، بدو بهانه داد تا با شعار خون خواهی عثمان، به سوی علی(ع) حرکت کند. این جنگ با همه فراز و نشیبهایی که داشت، چندان به سود علی(ع) پایان نیافت. فرجام نبرد صفین، که با عمل حیله گرانه سپاه معاویه و قرآن بر سر نیزه کردن (67) ، در پرده ابهام قرار گرفت، برای دین داران ناآگاه و متحجران سبک مغز (68) دست آویزی شد، تا باب اعتراض دینی به علی(ع) را بگشایند و سومین جنگ ناجوانمردانه علیه علی(ع) را به راه بیندازند.
3. جنگ نهروان: امام خود در خطاب به این دسته از سبک مغزان که پس از خرده گیری به امام و خارج شدن از سپاه دین، خوارج نام گرفتند، می گوید: این شما بودید که مرا به پذیرش حکمیت وا داشتید، با این که خود موافق با آن نبودم; اما تعصب و قشرگری این دسته، دریچه بینش آنان را بسته بود و هیچ از حقیقت نمی فهمیدند و سرانجام جنگی را به راه انداختند که باز برای امام گوارا نبود. اینان که ازسر گمراهی به چنین باتلاقی فرو رفته بودند، امام را بر آن داشت تا برای پس از خویش سفارش کند که اینان را نکشید:
«لاتقتلوا الخوارج بعدی، فلیس من طلب الحق فاخطا کمن طلب الباطل فادرکه.» (69)
امام بر این سه دسته از دشمن، نام ناکثین، قاسطین و مارقین نهاد.
بدین گونه دشمنی با امام(ع) خود را نشان داد، هر چند انگیزه های همگونی در آن دیده نمی شود. در این باب سخن بسیار می توان گفت که ادامه آن را به نوشتاری دیگر وا می گذاریم.
نقش اخلاق در زندگی از دیدگاه پیامبر
نقش اخلاق در سیره عملی پیامبر اسلام (ص)
یکی از شاخصه های پر اهمیت در پیشرفت اسلام اخلاق نیک و کلام دلاویز و پرجاذبه پیامبر اکرم (ص) با انسان ها بود، این خلق نیکوتا بدان حدی بود که معروف شد سه چیز در پیشرفت اسلام نقش به سزایی داشت: 1- اخلاق پیامبر (ص) 2- شمشیر و مجاهدات حضرت علی (ع) 3- انفاق ثروت حضرت خدیجه (س) در قرآن مجید، به نقش اخلاق پیامبر (ص) در پیشرفت اسلام و جذب دل ها تصریح شده است، آن جا که می خوانیم: «فبما رحمة من الله لنت لهم و لو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک فاعف عنهم و استغفر لهم و شاورهم فی الامر; ای رسول ما! به خاطر لطف ورحمتی که از جانب خدا، شامل حال تو شده، با مردم مهربان گشته ای، و اگر خشن و سنگدل بودی، مردم از دور تو پراکنده می شدند، پس آن ها را ببخش، و برای آن ها طلب آمرزش کن، و درکارها با آن ها مشورت فرما.» از این آیه استفاده می شود که : 1- نرمش و اخلاق نیک، یک هدیه الهی است، کسانی که نرمش ندارند،از این موهبت الهی محرومند; 2- افراد سنگ دل و سخت گیر نمی توانند مردم داری کنند، و به جذب نیروهای انسانی بپردازند; 3- رهبری و مدیریت صحیح با جذب و عطوفت همراه است; 4- باید دست شکست خوردگان در جنگ و گنهکاران شرمنده را گرفت وجذب کرد (با توجه به این که شان نزول آیه مذکور در موردندامت فراریان مسلمان در جنگ احد نازل شده است); 5- مشورت با مردم از خصلت های نیک و پیوند دهنده است که موجب انسجام می گردد.
پیامبر اسلام (ص) علاوه بر این که ارزش های اخلاقی را بسیار ارج می نهاد، خود در سیره عملی اش مجسمه فضایل اخلاقی و ارزش های والای انسانی بود، او در همه ابعاد زندگی با چهره ای شادان و کلامی دلاویز با حوادث برخورد می کرد. به عنوان مثال، در تاریخ آمده است:در سال نهم هجرت هنگامی که قبیله سرکش طی بر اثر حمله قهرمانانه سپاه اسلام شکست خوردند، عدی بن حاتم که از سرشناسان این قبیله بود به شام گریخت، ولی خواهر او که «سفانه » نام داشت به اسارت سپاه اسلام درآمد. سفانه را همراه سایر اسیران به مدینه آوردند و آنان را درنزدیک در مسجد در خانه ای جای دادند، روزی رسول خدا (ص) از آن اسیران دیدن کرد، سفانه از موقعیت استفاده کرده و گفت: «یامحمد هلک الوالد و غاب الوافد فان رایت ان تخلی عنی، و لا تشمت بی احیاء العرب، فان ابی کان یفک العانی، و یحفظ الجار، و یطعم الطعام، و یفشی السلام، و یعین علی نوائب الدهر; ای محمد!پدرم (حاتم) از دنیا رفت، و نگهبان و سرپرستم (عدی) ناپدید شدو فرار کرد، اگر صلاح بدانی مرا آزاد کن، و شماتت و بدگویی قبیله های عرب ها را از من دور ساز، همانا پدرم (حاتم) بردگان را آزاد می ساخت، از همسایگان نگهبانی می نمود، و به مردم غذامی رسانید، و آشکارا سلام می کرد، و در حوادث تلخ روزگار، مردم را یاری می نمود.» پیامبر اکرم (ص) که به ارزش های اخلاقی، احترام شایان می نمود، به سفانه فرمود: «یا جاریة هذه صفة المؤمنین حقا، لو کان ابوک مسلما لترحمناعلیه; ای دختر! این ویژگی هایی که برشمردی، از صفات مؤمنان راستین است، اگر پدرت مسلمان بود، ما او را مورد لطف و رحمت قرار می دادیم.» آنگاه پیامبر (ص) به مسؤولین امر فرمود:«خلوا عنها فان اباها کان یحب مکارم الاخلاق; این دختر را به پاس احترامی که پدرش به ارزش های اخلاقی می نمود، آزاد سازید.» آن گاه پیامبر (ص) لباس نو به او پوشانید، و هزینه سفر به شام را در اختیار او گذاشت، و او را همراه افراد مورد اطمینان به شام نزد برادرش رهسپار کرد.
نمونه هایی از اخلاق پیامبر (ص)
در سیره عملی پیامبر (ص) صدها نمونه از اخلاق نیک و زیبا وجوددارد که هر کدام نشانگر قطره ای از اقیانوس عظیم حسن خلق آن حضرت است، همان گونه که خداوند با تعبیر «و انک لعلی خلق عظیم; و همانا تو اخلاق عظیم و برجسته ای داری » به این مطلب اشاره فرموده است، نظر شما را به چند نمونه از آن ها جلب می کنیم: 1- عدی بن حاتم می گوید: «هنگامی که خواهرم سفانه به اسارت سپاه اسلام درآمد و من به سوی شام گریختم، پس از مدتی خواهرم با کمال وقار و متانت به شام آمد و مرا در مورد این که گریخته ام و او را تنها گذاشتم سرزنش کرد، عذرخواهی کردم، پس از چند روزی از او که بانویی خردمند و هوشیار بود، پرسیدم:«این مرد (پیامبر اسلام) را چگونه دیدی؟» گفت: «سوگند به خدا او را رادمردی شکوهمند یافتم، سزاوار است که به اوبپیوندی که در این صورت به جهانی از عزت و عظمت پیوسته ای ». با خود گفتم به راستی که نظریه صحیح همین است، به عنوان پذیرش اسلام، به مدینه سفر کردم، پیامبر (ص) در مسجد بود، در آن جا به محضرش رسیدم، سلام کردم، جواب سلامم را داد و پرسید:کیستی؟ عرض کردم عدی بن حاتم هستم، آن حضرت برخاست و مرا به سوی خانه اش برد، در مسیر راه با این که مرا به خانه می برد،بانویی سالخورده و مستضعف با او دیدار کرد، اظهار نیاز نمود،پیامبر (ص) به مدتی طولانی در آنجا توقف کرد و آن بانو را درمورد تامین نیازهایش راهنمایی فرمود. با خود گفتم:«سوگند به خدا این شخص پادشاه نیست.» سپس از آن جا گذشتیم وبه خانه رسول خدا (ص) وارد شدم، پیامبر (ص) از من استقبال وپذیرایی گرمی نمود، زیراندازی که از لیف خرما بود، نزدم آوردو به من فرمود: بر روی آن بنشین. گفتم: بلکه شما بر آن بنشینید. فرمود: نه، شما بر آن بنشین، خود آن حضرت بر روی زمین نشست، با خود گفتم: این نیز نشانه دیگر که آن حضرت،پادشاه نیست. سپس مطلبی از دینم را که راز پوشیده بود بیان فرمود، دریافتم که او بر رازها آگاهی دارد، و فهمیدم که پیامبر مرسل می باشد، بیانات و پیشگوییها و مهربانی هایش مراشیفته اش کرده و همانجا مسلمان شدم.»
2- در جنگ خیبر که با حضور شخص پیامبر (ص) در سال هفتم هجرت رخ داد، پس از پیروزی سپاه اسلام بر سپاه کفر، جمعی از یهودیان به اسارت سپاه اسلام درآمدند، یکی از اسیران، صفیه دختر حی بن اخطب (دانشمند سرشناس یهود) بود.بلال حبشی، صفیه را به همراه زنی دیگر به اسارت گرفت و آن ها رابه حضور پیامبر (ص) آورد، ولی هنگام آوردن آن ها اصول اخلاقی رارعایت نکرد، و آن ها را از کنار جنازه های کشته شدگان یهود حرکت داد، صفیه وقتی که پیکرهای پاره پاره یهودیان را دید بسیارناراحت شد و صورتش را خراشید، و خاک بر سر خود ریخت، و سخت گریه کرد. هنگامی که بلال آنها را نزد پیامبر (ص) آورد،پیامبر (ص) از صفیه پرسید: «چرا صورتت را خراشیده ای و این گونه خاک آلود و افسرده هستی؟! » صفیه ماجرای عبورش از کنارجنازه ها را بیان کرد، رسول اکرم (ص) از رفتار غیر انسانی و خلاف اخلاق اسلامی بلال حبشی ناراحت شده و بلال را سرزنش کرده و فرمود:«ا نزعت منک الرحمة یا بلال حیث تمر بامراتین علی قتلی رجالهما; ای بلال! آیا مهر و محبت و عاطفه از وجود تو رخت بربسته که آن ها را از کنار کشته شدگانشان عبور می دهی؟! چرابی رحمی کردی؟» جالب این که پیامبر اکرم (ص) برای جبران رنج ها و ناراحتی های صفیه، با او ازدواج کرد، سپس او را آزاد، و بار دیگر باپیش نهاد صفیه با او ازدواج نمود و به این ترتیب، ناراحتی های اورا به طور کلی از قلبش زدود.
3- در ماجرای جنگ حنین که در سال هشتم هجرت رخ داد، شیماءدختر حلیمه که خواهر رضاعی پیامبر (ص) بود، با جمعی از دودمانش به اسارت سپاه اسلام درآمدند، پیامبر (ص) هنگامی که شیماء را درمیان اسیران دید، به یاد محبت های او و مادرش در دوران شیرخوارگی، احترام و محبت شایانی به شیماء کرد. پیش روی اوبرخاست و عبای خود را بر زمین گستراند، و شیماء را روی آن نشانید، و با مهربانی مخصوصی از او احوال پرسی کرد، و به اوامر فرمود: «تو همان هستی که در روزگار شیرخوارگی به من محبت کردی…» (با این که از آن زمان حدود شصت سال گذشته بود)شیماء از پیامبر (ص) تقاضا کرد، تا اسیران طایفه اش را آزادسازد، پیامبر (ص) به او فرمود:«من سهمیه خودم را بخشیدم، و در مورد سهمیه سایر مسلمانان،به تو پیشنهاد می کنم که بعد از نماز ظهر برخیز و در حضورمسلمانان، بخشش مرا وسیله خود قرار بده تا آنها نیز سهمیه خودرا ببخشند. شیماء همین کار را انجام داد، مسلمانان گفتند: «ما نیز به پیروی از پیامبر (ص) سهمیه خود را بخشیدیم.» سیره نویس معروف ابن هشام می نویسد: «پیامبر (ص) به شیماء فرمود: اگر بخواهی باکمال محبت و احترام، در نزد ما بمان و زندگی کن، و اگر دوست داری تو را از نعمت ها بهره مند می سازم و به سلامتی به سوی قوم خود بازگرد؟» شیماء گفت: می خواهم به سوی قوم خود بازگردم.پیامبر (ص) یک غلام و یک کنیز به او بخشید و این دو با هم ازدواج کردند، و به عنوان خدمتکار خانه شیماء به زندگی خودادامه دادند.
4- مهربانی و اخلاق نیکوی پیامبر (ص) در حدی بود که امام صادق (ع)فرمود:روزی رسول خدا (ص) نماز ظهر را با جماعت خواند، مردم بسیاری به او اقتدا کردند، ولی آن ها ناگاه دیدند آن حضرت بر خلاف معمول دو رکعت آخر نماز را با شتاب تمام کرد (مردم از خودمی پرسیدند، به راستی چه حادثه مهمی رخ داده که پیامبر (ص)نمازش را با شتاب تمام کرد؟!) پس از نماز از پیامبر (ص)پرسیدند: «مگر چه شده؟ که شما این گونه نماز را (با حذف مستحبات) به پایان بردی؟» پیامبر (ص) در پاسخ فرمود:«اما سمعتم صراخ الصبی; آیا شما صدای گریه کودک رانشنیدید؟» معلوم شد که کودکی در چند قدمی محل نمازگزاران گریه می کرده، و کسی نبود که او را آرام کند، صدای گریه او دل مهربان پیامبر (ص) را به درد آورد، از این رو نماز را با شتاب تمام کرد، تا کودک را از آن وضع بیرون آورده، و نوازش نماید.
5- عبد الله بن سلام از یهودیان عصر پیامبر (ص) بود، عواملی ازجمله جاذبه های اخلاق پیامبر (ص) موجب شد که اسلام را پذیرفت ورسما در صف مسلمانان قرار گرفت، او دوستی از یهودیان به نام «زید بن شعبه » داشت، عبدالله پس از پذیرش اسلام همواره زیدرا به اسلام دعوت می کرد، و عظمت محتوای اسلام را برای او شرح می داد بلکه به اسلام گرویده شود، ولی زید هم چنان بر یهودی بودن خود پافشاری می کرد و مسلمان نمی شد، عبدالله می گوید: روزی به مسجدالنبی رفتم ناگاه دیدم، زید در صف نماز مسلمانان نشسته و مسلمان شده است، بسیار خرسند شدم، نزدش رفتم و پرسیدم «علت مسلمان شدنت چه بوده است؟» زید گفت: تنها در خانه ام نشسته بودم و کتاب آسمانی تورات را می خواندم، وقتی که به آیاتی که در مورد اوصاف محمد (ص) بود رسیدم، با ژرف اندیشی آن را خواندم و ویژگی های محمد (ص) را که در تورات آمده بود به خاطر سپردم،با خود گفتم بهتر آن است که نزد محمد (ص) روم و او رابیازمایم، و بنگرم که آیا او دارای آن ویژگی ها که یکی از آنها«حلم و خویشتن داری » بود هست یا نه؟ چند روز به محضرش رفتم،و همه حرکات و رفتار و گفتارش را تحت نظارت دقیق خود قراردادم، همه آن ویژگی ها را در وجود او یافتم، با خود گفتم تنهایک ویژگی مانده است، باید در این مورد نیز به کند و کاو خودادامه دهم، آن ویژگی حلم و خویشتن داری او بود، چرا که درتورات خوانده بودم: «حلم محمد (ص) بر خشم او غالب است، جاهلان هرچه به او جفا کنند، از او جز حلم و خویشتن داری نبینند.» روزی برای یافتن این نشانه از وجود آن حضرت، روانه مسجد شدم،دیدم عرب بادیه نشینی سوار بر شتر به آنجا آمد، وقتی که محمد (ص) را دید، پیاده شد و گفت: «من از میان فلان قبیله به اینجا آمده ام، خشکسالی و قحطی باعث شده که همه گرفتار فقر وناداری شده ایم، مردم آن قبیله مسلمان هستند، و آهی در بساطندارند، وضع ناهنجار خود را به شما عرضه می کنند، و امید آن رادارند که به آنها احسان کنی.» محمد (ص) به حضرت علی (ع)فرمود:آیا از فلان وجوه چیزی نزد تو مانده است؟ حضرت علی (ع) گفت: نه،پیامبر (ص) حیران و غمگین شد، همان دم من به محضرش رفتم عرض کردم ای رسول خدا! اگر بخواهی با تو خرید و فروش سلف کنم،اکنون فلان مبلغ به تو می دهم تا هنگام فصل محصول، فلان مقدارخرما به من بدهی، آن حضرت پیشنهاد مرا پذیرفت، و معامله راانجام داد، پول را از من گرفت و به آن عرب بادیه نشین داد، من هم چنان در انتظار بودم تا این که هفت روز به فصل چیدن خرمامانده بود، در این ایام روزی به صحرا رفتم، در آنجا محمد (ص)را دیدم که در مراسم تشییع جنازه شخصی حرکت می کرد، سپس درسایه درختی نشست و هر کدام از یارانش در گوشه ای نشستند، من گستاخانه نزد آن حضرت رفتم، و گریبانش را گرفتم و گفتم:«ای پسر ابو طالب! من شما را خوب می شناسم که مال مردم رامی گیرید و در بازگرداندن آن کوتاهی و سستی می کنید، آیا می دانی که چند روزی به آخر مدت مهلت بیشتر نمانده است؟» من با کمال بی پروایی این گونه جاهلانه با آن حضرت رفتار کردم (با این که چند روزی به آخر مدت مهلت باقی مانده بود) ناگاه از پشت سر آن حضرت، صدای خشنی شنیدم، عمر بن خطاب را دیدم که شمشیرش را ازنیام برکشیده ، به من رو کرد و گفت: «ای سگ! دور باش.» عمرخواست با شمشیر به من حمله کند، محمد (ص) از او جلوگیری کرد وفرمود:«نیازی به این گونه پرخاش گری نیست، باید او (زید) را به حلم و حوصله سفارش کرد، آن گاه به عمر فرمود: «برو از فلان خرمافلان مقدار به زید بده.» عمر مرا همراه خود برد و حق مرا داد،به علاوه بیست پیمانه دیگر اضافه بر حقم به من خرما داد. گفتم: این زیادی چیست؟ گفت: چه کنم حلم محمد (ص) موجب آن شده است، چون تو از نهیب وفریاد خشن من آزرده شدی، محمد (ص) به من دستور داد این زیادی را به تو دهم، تا از تو دلجویی شود، و خوشنودی تو به دست آید. هنگامی که آن اخلاق نیک و حلم عظیم محمد (ص) را دیدم مجذوب اسلام و اخلاق زیبای محمد (ص) شدم، و گواهی به یکتایی خدا، و رسالت محمد (ص) دادم و در صف مسلمانان درآمدم.
این ها چند نمونه از سلوک اخلاقی پیامبر اسلام (ص) بود، که هرکدام چون آیینه ای شفاف ما را به تماشای جمال زیبای اخلاق نیک آن حضرت دعوت می کند، و یکی از راز و رمزهای مهم پیشرفت اسلام در صدر اسلام را که بسیار چشمگیر بود، به ما نشان می دهد. در فرازی از گفتار حضرت علی (ع) در شان اخلاق پیامبر (ص) چنین آمده:«رفتار پیامبر (ص) با همنشینانش چنین بود که دائما خوش رو،خندان، نرم و ملایم بود، هرگز خشن، سنگدل، پرخاشگر، بدزبان،عیبجو و مدیحه گر نبود، هیچ کس از او مایوس نمی شد، و هر کس به در خانه او می آمد، نومید باز نمی گشت، سه چیز را از خود دورکرده بود; مجادله در سخن، پرگویی، و دخالت در کاری که به اومربوط نبود، او کسی را مذمت نمی کرد، و از لغزش های پنهانی مردم جستجو نمی نمود، جز در مواردی که ثواب الهی دارد سخن نمی گفت،در موقع سخن گفتن به قدری گفتارش نفوذ داشت که همه سکوت نموده و سراپا گوش می شدند… .»
فرا رسیدن ماتم جانسوز رحلت کامل ترین انسان، حضرت ختمی مرتبت و شهادت سبط اکبرش حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام را در این روز و هم چنین شهادت امام علی بن موسی الرضا علیه السلام را درآخر این ماه به فرزند دلبندش حضرت ولی الله الاعظم ارواحنافداه، مقام معظم رهبری و به جهان بشریت، و مسلمانان دنیا وشیعیان و به ویژه امت پاسدار اسلام و پیروان اهل بیت عصمت وطهارت تسلیت عرض می کنیم به این امید که ان شاء الله پیروی ازثقلین را سرلوحه اعمال خود قرار دهیم تا پیامبر و خدای پیامبراز ما خشنود و به شفاعت آن ذوات پاک در روز «وا نفسا» نایل آییم.
نیش عقرب را چگونه ار بین ببریم
بعقرب ها از جمله بند پایانی هستند كه با گسترش زندگی شهرنشینی و استفاده از زمین های بایر و حاشیه شهرها برای ساخت و ساز به شكل ناخواسته وارد زندگی ما شده اند.
براساس آمارهای موجود از حدود 200 گونه متفاوت عقرب كه در سراسر دنیا پراكنده است، تنها حدود 20 گونه آن ها سمی هستند، در بین آنها گونه كه نوعی عقرب قرمز هندی است، كشنده ترین گونه می باشد كه میزان كشندگی آن در ایالت های هند بین 40 تا 30 درصد گزارش شده است.
عقرب زرد كوچك (گادیم) از جمله شایع ترین عقرب ها در استان هرمزگان است كه به علت داشتن نیش كوچك، درد زیادی ایجاد نمی كند و فرد گاهی متوجه عقرب زدگی نمی شود به همین دلیل به مركزهای درمانی مراجعه نكرده یا دیر مراجعه می كند كه این تاخیر می تواند شدت علائم را چند برابر كرده و حتی منجر به مرگ شود.
فعالیت عقرب ها با گرم شدن هوا در فصل بهار و تابستان، افزایش می یابد به همین دلیل بیشترین موارد عقرب زدگی در ماه های گرم سال اتفاق می افتد.
این بند پایان روزها در منازل، لابلای لباس ها، وسایل خواب و هر نقطه ای كه از دسترس دور باشد پنهان می شوند و با تاریك شدن هوا از لانه های خود خارج می شوند.
كودكان، افراد مسن، كشاورزان، كارگران و زنان خانه دار بیشتر در معرض خطر عقرب زدگی قرار دارند.
با توجه به خطر مرگ در پی گزش این حشره، كارشناسان بر اقدام درمانی درست و سریع در این خصوص تاكید دارند.
مدیر روابط عمومی دانشگاه علوم پزشكی هرمزگان در همین ارتباط به خبرنگار ایرنا گفت: زهر بیشتر عقرب های سمی باعث نابودی گلبول های قرمز خون شده و در محل گزش نیز تغییر رنگ موضعی و تورم دردناك ایجاد می كند.
دكتر فاطمه نوروزیان بیان داشت: فردی كه دچار گزش با این حشره شده حتما باید توسط پزشك معاینه شده و با تزریق سرم ضد عقرب درمان شود.
وی ادامه داد: علامت های عقرب زدگی با توجه به سن فرد عقرب زده، نوع عقرب، محل و ساعت گزش متفاوت است و واكنش ساده مانند خارش، قرمزی پوست، تورم و خون مردگی و یا علامت های شدید تر مانند تغییرات فشار خون، نارسایی تنفسی و از كارافتادگی كلیه را ایجاد می كند و در صورت تاخیر در درمان منجر به مرگ می شود پس باید خطر عقرب زدگی را جدی بگیریم.
دكتر نوروزیان تصریح كرد: با توجه به آمار بالای گزش ناشی از عقرب تمام مركزهای بهداشتی درمانی در استان با وجود تمام كمبود ها و مشكلات، دارای سرم ضد عقرب هستند و در مواقع ضروری و مراجعه بیمار جهت درمان از این سرم استفاده می شود و كمبودی در این زمینه وجود ندارد.
وی خاطر نشان كرد: اوضاع كسی كه دچار عقرب گزیدگی شده، نباید بی اهمیت تلقی شود چرا كه ممكن است جان بیمار در خطر باشد و اهمال كاری به مرگ وی منجر شود.
این مقام مسئول تاكید كرد: فردی كه دچار عقرب زدگی می شود باید در اولین فرصت به بیمارستان رسانده شود و نیاز است آزمایش های ویژه ای برای بیمار انجام شود.
معاون بهداشتی دانشگاه علوم پزشكی هرمزگان نیز به خبرنگار ایرنا گفت: فرد عقرب زده باید خونسردی خود را حفظ كند و در صورت امكان، عضو عقرب زده را ثابت یا بی حركت نگاه داشته و پایین تر از سطح قلب قرار دهند.
دكتر غلامعلی جاودان افزود: 2 تا سه سانتی متر بالاتر از محل عقرب زدگی را با یك طناب، پارچه و یا رگ بند كه حداقل یك انگشت از زیر آن رد شود ببندید و فرد را در كوتاه ترین زمان به مركز درمانی برسانید.
وی تاكید كرد: استفاده از داروهای محلی، داغ كردن، تیغ زدن و سوزاندن به هیچ وجه توصیه نمی شود.
از جمله راهكارهایی كه برای پیشگیری از عقرب گزیدگی از سوی كارشناسان حشره شناسی توصیه می شود می توان به بهسازی محیط كار در منزل، نصب توری در پنجره ها، پوشاندن فاصله در و كف زمین و درز دیوارها، جلوگیری از تلمبار كردن نخاله های ساختمانی، استفاده از تختخواب در محیط های باز و قرار گرفتن پایه های آن در یك ظرف محتوی آب یا نفت و رعایت فاصله 30 سانتی متری تخت با دیوار اشاره كرد.
از دیگر راه های پیشگیری بازرسی كناره های اتاق در زمان خواب، جلوگیری از انبار شدن لباس ها، كنترل كفش ها و لباس ها، استفاده از دستكش و چكمه توسط كشاورزان و نگهداری مرغ و خروس با حفظ بهداشت محیط است.
براساس اعلام دانشگاه علوم پزشكی هرمزگان در پنج ماهه اول امسال ، یك هزار مورد عقرب گزیدگی در این استان ثبت شده كه دو مورد آن منجر به فوت شده است.
سال گذشته نیز بیش از سه هزار مورد عقرب گزیدگی در هرمزگان ثبت شده كه سه مورد فوتی به دنبال داشته است.
جدیدترین مورد عقرب گزیدگی در استان هرمزگان در چند روز گذشته در شهرستان بشاگرد اتفاق افتاده كه طی آن یك زن 76 ساله بر اثر گزش این حشره سمی جان خود را از دست داد.
این بیمار كه در روستای دهندر در گافر بشاگرد دچار عقرب گزیدگی شده بود پس از مراجعه به بیمارستان سردشت و تزریق سرم، با نظر كادر درمانی مرخص شده است.
دانشگاه علوم پزشكی هرمزگان در خصوص مرگ این بیمار، اعلام كرده است: گزارش بیمارستان بشاگرد نشان می دهد بیمار یاد شده پس از آنكه در ساعات شب دچار عقرب گزدیدگی شده است، زمان طلایی درمان را از دست داده و ظهر روز بعد به بیمارستان مراجعه كرده است.
براساس این گزارش بیمار پس از مراجعه دیر هنگام، با وجود نداشتن علائم بالینی، سرم ضد عقرب دریافت كرده و مرخص شده و كادر درمانی هنگام ترخیص به بیمار گفته اند اگر دچار عوارض خاصی شد دوباره مراجعه كند.
بیمار پس از مراجعه به منزل، دچار مشكلاتی از جمله مشاهده خون در ادرار شده و دوباره به بیمارستان مراجعه می كند كه با توجه به وخامت حال وی به بیمارستان میناب اعزام می شود اما به دلیل گسترش سم و عوارض ناشی از تاخیر در مراجعه به موقع، جان خود را از دست می دهد.
مسئولان این دانشگاه در پاسخ به این پرسش كه چرا بیمارستان بشاگرد بیمار را بدون كامل شدن درمان و رفع خطر جانی از بیمارستان مرخص كرده ، بیان داشته اند: این موضوع نیازمند پیگیری بیشتر است اما اگر بیمار عقرب گزیده در شش ساعت اول مراجعه نكند، به نوعی شانس درمان كامل را از دست می دهد و هر چه زمان بیشتری بگذرد، به دلیل نفوذ سم در جریان خون با خطر مرگ مواجه می شود.
حکمت 41 نهج البلاغه
اين معنا به لفظى ديگر از حضرت روايت شده و آن سخن آن حضرت است:
دل احمق در دهان او، و زبان خردمند در قلب اوست. و معناى هر دو جمله يكى است.
(حكمت 40 به گونه ديگرى نيز نقل شده).
راه شناخت عاقل و احمق (اخلاقى):
و درود خدا بر او، فرمود: قلب احمق در دهان او، و زبان عاقل در قلب او قرار دارد.
[و اين معنى به لفظى ديگر از آن حضرت روايت شده است كه:]
دل بيخرد در دهان اوست و زبان خردمند در دل او [و معنى هر دو يكى است.]
و اين معنى بلفظ ديگر هم از آن حضرت عليه السّلام روايت شده و آن كلام آن بزرگوار است:
دل احمق در دهان او است، و زبان عاقل در دل او، و معنى هر دو فرمايش يكى است.
همان جمله (پرمايه) قبل، از امام عليه السلام به تعبير ديگرى بدين صورت نقل شده است كه فرمود:
قلب احمق در دهان اوست و زبان عاقل در درون قلبش! و هر دو يك معنا را بازگو مىكنند.
: پیام امام امیر المومنین ( مکارم شیرازی )(لبه فعال)
ابن میثم بحرانی ( ترجمه محمدی مقدم )
باز هم فرق عاقل و احمق:
مرحوم سیّد رضى در آغاز این سخن حکیمانه مى گوید: «همان جمله پرمایه قبل از امام(علیه السلام) به تعبیر دیگرى بدین صورت نقل شده است: «قلب احمق در دهان اوست و زبان عاقل در درون قلبش قرار دارد»; (وَقَدْ رُوِىَ عَنْهُ(علیه السلام) هذا الْمَعْنى بِلَْفظ آخَر، وَهُوَ قَوْلِهِ: قَلْبُ الاَْحْمَقِ فِی فِیهِ، وَلِسَانُ الْعَاقِلِ فِی قَلْبِهِ).
سپس مى افزاید: «و هر دو یک معنا را بازگو مى کنند»; (وَمَعْناهُما واحِدٌ.).
تفاوت این دو تعبیر آن است که در تعبیر اول مى فرماید: زبان عاقل پشت قلب (عقل) اوست. در اینجا مى فرماید: در درون قلب اوست و در آنجا مى فرمود: قلب احمق پشت زبان اوست و در اینجا مى فرماید: در دهان اوست.
به یقین هر دو بیان تعبیرى کنایى زیبا و صحیحى است و هر دو اشاره به یک حقیقت دارد و آن این که افراد عاقل بى مطالعه، فکر و دقت سخن نمى گویند; حسن و قبح، سود و زیان، مناسبت و عدم مناسبتِ گفتار خود را به دقت بررسیده و سپس آن را بر زبان جارى مى کنند در حالى که افراد نادان به عکس آن هستند; سخنى را بى مطالعه مى گویند و بعد که به آثار زیانبارش برخورد کردند در فکر فرو مى روند که آیا صلاح بود ما چنین سخنى را بگوییم؟
در کتاب محجة البیضاء همین مضمون کلام امام(علیه السلام) با شرح بیشترى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل شده است که مى فرماید: «إنَّ لِسانُ الْمُؤمِنِ وَراءَ قَلْبِهِ فَإذا أرادَ أنْ یَتَکَلَّمَ بِشَىْء تَدَبِّرُهُ بِقَلْبِهِ ثُمَّ أمْضاهُ بِلِسانِهِ وَ إنَّ لِسانُ الْمُنافِقِ أمامَ قَلْبِهِ فَإذا هَمَّ بِشَىْء أمْضاهُ بِلِسانِهِ وَلَمْ یَتَدَبَّرَه بِقَلْبِهِ ; زبان مؤمن در پشت قلب (عقل) اوست و هنگامى که اراده کند سخنى بگوید نخست با عقل خود آن را بررسى مى کند سپس بر زبانش جارى مى سازد ولى زبان منافق جلو قلب (عقل) اوست هنگامى که تصمیم به چیزى بگیرد بدون مطالعه بر زبانش جارى مى سازد».
در حدیث دیگرى از امام امیرالمؤمنین(علیه السلام) مى خوانیم: «یَسْتَدَلُّ عَلى عَقْلِ کُلِّ امْرِء بِما یَجْرى عَلى لِسانِهِ; سخنانى که بر زبان هر انسانى جارى مى شود دلیل بر میزان عقل اوست».(1)
نیز در همان کتاب در عبارت کوتاه ترى آمده است: «کَلامُ الرَّجُلِ میزانُ عَقْلِهِ; سخن انسان معیار عقل اوست».(2)
در ادامه همین کلمات قصار در جمله 392 خواهد آمد: «تَکَلَّمُوا تُعْرَفُوا فَإِنَّ الْمَرْءَ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ; سخن بگویید تا شناخته شوید; زیرا شخصیت انسان زیر زبان او پنهان شده است».
هرگاه در مورد عبادات و طاعات و گناهان و سیئات دقت کنیم مى بینیم قسمت عمده طاعات با زبان و قسمت مهم گناهان نیز با زبان است، بنابراین زبانى که در اختیار صاحبش نباشد بلاى بزرگى است و به عکس، زبانى که در اختیار عقل انسان باشد منبع برکات و طاعات فراوانى است.
مفهوم واقعى عقل و حمق:
در اينجا اين سؤال پيش مى آيد كه عقل و حماقت در انسان ها ذاتى ايشان است; نه عاقل را مى توان بر عقلش ستايش كرد و نه احمق را بر حماقتش نكوهش. پاسخ سؤال اين است كه منظور در اينجا عقل و حماقت اكتسابى است. كسى كه ذاتا احمق است در واقع نوعى بيمارى دارد كه در صورت امكان بايد به وسيله ديگران معالجه شود; ولى گاه انسان حماقت را با اراده خود فراهم مى سازد; با نيكان و پاكان و عاقلان و خردمندان معاشرت نمى كند و بر عكس به دنبال هواى نفس مى رود و با افراد نادان و شرور طرح دوستى مى ريزد، تحصيل علم را رها مى كند و با اختيار خود در وادى جهل گام بر مى دارد و هنگامى كه مسئله سرنوشت سازى پيش آيد با اين كه مى تواند تأمل كند، به مشورت بپردازد و از اين و آن نظر بخواهد همه اينها را ترك كرده و بى گدار به آب مى زند و گرفتار غرقاب مى شود. نكوهش حضرت از چنين حماقتى است. همان گونه كه امام(عليه السلام) در غررالحكم مى فرمايد: «اَلْعَقْلُ غَريزَةٌ تَزيدُ بِالْعِلْمِ بِالتَّجارُبِ; عقل غريزه اى است كه با علم و تجربه افزون مى شود. (و در نقطه مقابل با ترك علم و عدم بهره گيرى از تجارب ضايع مى گردد)».
در حديث ديگرى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم: «كَثْرَةُ النَّظَرِ فِي الْحِكْمَةِ تَلْقَحُ الْعَقْلَ; نگاه كردن در حكمت باعث بارورى عقل انسان است».
برای از بین رفتن چربی کبد
بهداشت و سلامت تغذیه
بهترین میوه و سبزیجات برای درمان کبد چرب
کبد چرب به علت مصرف غذای چرب، اضافه وزن، ورزش نکردن و مصرف داروهایی مثل آسپرین به وجود می آید که با خوردن میوه و سبزیجات میتوان با آن مقابله کرد.
مشکلی که این روزها آمار مبتلایان به آن به طور نگران کننده ای در حال افزایش و سن ابتلا به آن به طور نگران کننده تری در حال کاهش است پس هر کسی می تواند با بی توجهی به سبک زندگی و تغذیه ی خود در معرض ابتلا به آن باشد .
گفتنی است از هر 10 ایرانی، 3 نفر به کبد چرب مبتلا هستند و این آمار، زنگ خطر ها را درباره شیوع گسترده این بیماری در جامعه به صدا درآورده است، زیرا گرچه ممکن است این بیماری در ابتدا عوارضی در بدن ایجاد نکند، اما اگر تحت درمان مناسب قرار نگیرد، می تواند به التهاب و نارسایی جدی کبد منجر شود.
بیماری کبد چرب درمان کامل و مقطعی ندارد اما با مصرف مواد غذایی سالم و داشتن یک تغذیه خوب و مناسب انجام فعالیت های ورزشی می توان روند آن را تا حد قابل توجهی کنترل و کند نمود و از پیشرفت آن پیشگیری کرد و همین مورد یعنی تاثیر عالی تغذیه خود یکی از امیدوارکننده ترین بخش های درمانی برای فرد مبتلا به کبد چرب است ؛
در این بخش از سلامت نمناک درست به همین مسئله خواهیم پرداخت یعنی بهترین خوردنی های طبیعی یعنی میوه و سبزیجات برای افرادی که کبد چرب دارند.
میوه و سبزیجات مفید برای کبد چرب
عواملی متفاوت با آنچه می دانید که به کبد آسیب می رسانند
ادرار نکردن هنگام بیدار شدن از خواب
زیاده روی در غذا خوردن
صبحانه خوردن با عجله
دیر خوابیدن در شب و دیر بیدار شدن در صبح
استفاده بیش از اندازه رنگ های مصنوعی موجود در مواد غذایی ؛ قندهای مصنوعی، ادویه ها و به طور کلی استفاده از خوراکی هایی که موجب از دست رفتن مواد مغذی مفید از بدن می شود.
یا صاجب الزمان(عج...)
سیب برای کاهش وزن
لاعری
رژیم غذایی در کههش وزن
۱رژیم غذایی در کاهش وزن
اگر به دنبال ایجاد رژیم غذایی خود هستید، پیشنهادهای سادهای وجود دارد که به شما کمک میکند تا سالمتر غذا بخورید و نگران اضافه وزن نباشید.
به گزارش جام جم آنلاین از باشگاه خبرنگاران جوان، داشتن یک رژیم غذایی مناسب، از نیازهای مهم همه افراد است.
بسیاری از شما شاید بارها رژیمهای غذایی متفاوت را امتحان کرده باشید که ممکن است آن نتیجه مطلوب شما را در پی نداشته باشد. بر همین اساس در این گزارش ۱۲ مورد از راهکارهای ساده، اما تاثیرگذار در حفظ رژیم غذایی سالم و کاهش اضافه وزن ارائه شده است؛
پروتئین را در اولویت قرار دهید
یکی از موارد اساسی برای پوست، مو، ناخن و استخوان پروتئین است که به حفظ توده عضلانی در افزایش سن و حفظ متابولیسم با سرعت کامل کمک میکند. مصرف یک وعده غذایی با پروتئین باعث میشود احساس سلامتی بیشتری داشته باشید و در مقایسه با وعدههای غذایی که فقط از کربوهیدراتها و چربیها تشکیل شده است به شما کمک میکند کالری کمتری مصرف کنید.
غذاهایی مانند ماهی، مرغ یا گوشت بدون چربی با هر وعده غذایی یا حداقل یک فنجان لوبیا یا عدس و برای صبحانه، سفیده تخم مرغ، پنیر لپه، ماست یا کره بادام زمینی با نان تست گندم میتواند تاثیر بهسزایی در افزایش پروتئین داشته باشد.
سبزیجات بیشتری بخورید
رژیمهای غذایی گیاهی میتوانند به کاهش خطر ابتلا به بیماریهای قلبی، دیابت نوع ۲، سرطان و چاقی کمک کنند. میتوانید برای این کار در ابتدا از غذاهای گیاهی مورد علاقهتان شروع کنید. مثلا لوبیا میتواند جایگزین خوبی برای گوشت باشد. در طبخ غذاهایی مانند پاستا یا لازانیا هم میتوانید از سبزیجات به جای گوشت استفاده کنید.
غذا را با سوپ یا سالاد شروع کنید
طبق تحقیقات انجام شده، مصرف مقداری سوپ به عنوان پیش غذا میتواند حس سیری را در شما ایجاد کند و سبب شود تا کالری کمتری از غذای اصلی دریافت کنید؛ در رژیم غذایی خود سوپهایی که با آب گوشت طبخ میشوند را جایگزین سوپ خامه که باعث افزایش چربی و کالری اشباع نشده می شوند، کنید.
روی فیبر تمرکز کنید
علاوه بر پروتئین، فیبر یکی دیگر از موارد غنی غذایی است. فیبر در انواع میوهها، سبزیجات، لوبیا و حبوبات وجود دارد و بدون کمبود کالری احساس سیری را در شما ایجاد میکند. یک راه سریع و آسان برای جذب فیبر مصرف میوه و سبزیجات به عنوان میان وعده است. مصرف نان سفید یا کراکر یا نان گندم و همچنین تخم توت فرنگی یکی دیگر از استراتژیهای جذب فیبر مورد نیاز بدن است.
زیاد آب بنوشید
نوشیدن آب میتواند به رفع گرسنگی و جلوگیری از علائم کم آبی از جمله خستگی و سرگیجه کمک کند. هنوز هیچ سند قطعی مبنی بر الزام نوشیدن ۸ لیوان آب در روز در دست نیست، اما یک راه منطقیتر برای تامین آب مورد نیاز بدن میتواند مصرف میوه زیاد و سبزیجات به همراه چای، قهوه و شیر باشد.
سعی کنید همواره یک بطری بزرگ آب کنار خود داشته باشید و هر لیوان آب را با برشهایی از لیمو، پرتقال یا خیار بنوشید. میتوانید برای این منظور یادداشتی را برای یادآوری همیشه مقابل دید خود قرار دهید یا یک بطری آب سبک که بتوانید آن را همراه خود داشته باشید.
تغییر و تنوع در برنامه غذایی
یکی از بهترین راههای مبارزه با بیمیلی غذایی، امتحان کردن دستورالعملهای جدید است که میتواند روشهای سرگرم کننده و خلاقانهای برای تقویت ارزش غذایی رژیم شما ارائه دهد. کتابهای آشپزی جدید، مجلات آشپزی، ستونهای مربوط به غذا در روزنامهها، کانالها و گروههای آشپزی در شبکههای اجتماعی موارد خوبی برای ایدههای جدید هستند.
کاهش مصرف قند
رژیم غذایی حاوی قندهای افزوده میتواند در افزایش وزن تاثیر بسیاری داشته باشد و سلامت شما را به مخاطره بیاندازد. به همین دلیل، انجمن قلب آمریکا توصیه میکند که زنان روزانه بیش از شش قاشق غذاخوری قند یا حدود ۱۰۰ کالری مصرف نکنند. به طور مشابه، مردان هم باید مصرف قند خود را به کمتر از نه قاشق غذاخوری در روز یا حدود ۱۵۰ کالری برسانند.
افراد به طور متوسط روزانه حدود ۲۲ قاشق غذاخوری شکر افزودنی مصرف میکنند که این مقدار بالغ بر ۳۵۰ کالری است! برای کاهش گلوکز از رژیم غذایی خود، از مصرف تمام نوشیدنیهای حاوی قند از جمله نوشابهها و نوشیدنیهای میوهای و همچنین آب نبات، کلوچه، غلات صبحانه شیرین شده و غذاهای لبنی با قندهای افزوده و همچنین قندهای پنهان در سس سالاد، سس گوجه فرنگی و نان بپرهیزید.
گاهی روزه بگیرید
شاید عجیب به نظر برسد، اما تحقیقات نشان داده است که روزه گرفتن تاثیر بهسزایی در افزایش سلامت فرد دارد. به گفته کارشناسان، یک جنبه مهم روزه داری این است که بدن تحت فشار سوئیچ متابولیکی از استفاده گلوکز به استفاده از کتونها به عنوان سوخت، روی میآورد که نتیجه آن تخلیه چربی ذخیره شده در کبد است.
به این ترتیب محدود کردن مدت زمان صرف غذا در طول روز میتواند تا حد زیادی مشکلات سلامتی را از بین ببرد. فرد در پی روزهداری تمام کالریهای خود را در محدوده سه تا ۱۲ ساعت در روز مصرف میکند.
آنچه می خورید یا گرفتن عکس از وعدهها و میان وعدههای غذایی، یکی از بهترین راهکارها برای کمک به شما در داشتن برنامه غذایی سالم بهویژه در مسافرت و سایر مواردی است که محیط غذایی شما مثل همیشه نیست. این امر شما را در تصمیم گیریهای بهتر غذایی کمک میکند.
برنامهریزی وعدههای غذایی و میان وعدهها در یک ژورنال غذایی، میتواند به شما این اطمینان را بدهد که روز شما با غذاهای غنی از مواد مغذی پر شده است.
تلاش کنید هنگام خوردن غذا تلفن همراه، تلویزیون و وسایل دیگری را که مانع حضور کامل شما هنگام صرف غذا میشود، خاموش کنید. قطع این حواس پرتیها، سبب میشود طعم و بافت غذاها را بهتر تجربه کنید، این کار علاوه بر تنظیم اشتها، مانع انتخاب غذای نامطلوب میشود. توجه بیشتر هنگام صرف غذا، به شما کمک میکند تا نشاط درونی خود را به دست آورید.
مقاومت در برابر غذاهای وسوسه انگیز و دسرهایی که می توانند شما را از رسیدن به اهداف سلامتی خود بازدارند، دشوار است. شما می توانید به سادگی با دوری از محرکهای خود، دستیابی به اهداف خود را آسان تر کنید. این میتواند به معنای عدم خرید مواد غذایی وسوسه انگیز در سوپر مارکت باشد. از پیاده روی در مسیرهایی که از فست فود یا بستنی فروشی مورد علاقه شما و یا از کنار رستورانهایی که وسوسه میشوید خودداری کنید.یکی از مهمترین جنبههای دستیابی به یک رژیم غذایی سالم، داشتن دایرهای از دوستان یا اعضای خانواده است که اهداف شما را پشتیبانی میکنند. حتی فقط یک نفر برای به اشتراک گذاشتن تجربیات شما می تواند کمک کننده باشد. اگر میدانید که با دنبال کردن یک برنامه غذایی خاص، نیاز به حمایت و راهنمایی حرفهای بیشتری دارید، با یک متخصص تغذیه مشورت کنید.
مهدویت فخر شیه
نیمه شعبان از مهمترین اعیاد شیعیان است؛ عیدی که نمایانگر ایمان شیعه به دوازدهمین امام از اهل بیت پیامبر اکرم(ص) است. اما مساله ظهور منجی صرفا به شیعیان اختصاص ندارد و در بسیاری از ادیان پیش از اسلام ریشه دارد.
این فراگیری باور به منجی، از این روست که این باور، هم نشات گرفته از دین است و هم ناشی از نیاز بشری. توده انسانها در دورههای مختلف تاریخی به این معضل پی بردند که عمدتا بیشتر انسانها زیر استثمار و ظلم اقلیتی قدرتمند هستند.
جنبشهای ظلمستیز در مقاطع مختلف تاریخی برای رهایی از این ستم شکل گرفته است، ولی معمولا این ظلم به شکل و صورت جدیدی خود را بر اکثریت تحمیل کرده است.
امروزه با وجود پیشرفت فناوری و صنعت از یکسو و فراگیری مباحث حقوق بشر و نیز توسعههای سیاسی و مردمسالارانه، انتظار این است که وضع تودهها و اکثریت مردم، بهتر از گذشته باشد.
اما اخباری که از گوشه و کنار دنیا هر روز میشنویم گویای این است که اتفاقا امروز همین فناوری و صنعت پیشرفته به کمک زورگویان و نیز جاهلان آمده و شاید هفتهای نباشد که خبر مرگ کودکان و زنان بیگناه را بر اساس زیادهخواهی و ظلم اقلیت ظالم امروز نشنویم بنابراین میل انسان امروز به نجات و ظهور یک منجی، بیش از گذشته است و جوامع بشری بیش از سابق آمادگی پذیرش یک منجی عدالتخواه را دارند.
از این منظر باور به مهدویت همسو و سازگار با یک میل انسانی است و صرفا یک باور مذهبی نیست.
مهدویت ارزشی است که با تکیه بر آن میتوان آرمانها و اهداف راستین بشری و نیز الهی را شناخت و به دیگران معرفی کرد. احادیث شیعه نیز این باور را بخوبی معرفی و بایدها و نبایدهای آن را معین کردند.
بر اساس همین احادیث مساله عدالت و اجتناب از ظلم در جهان و به سود همه انسانها در مرکز توجه مهدویت قرار دارد.
ظلمستیزی و عدالت گرایی ارزشی است که شیعه امروز میتواند آن را با افتخار هر چه تمامتر بیان و از آن، به گونهای صحیح و با اجتناب از تحریفها دفاع کند.
اولین آیه ای که امام زمان (عج) بعد از ظهر می خواند
اولین آیهای که امام زمان (عج) بعد از ظهور می خوانند
احادیث متعددی از ائمه اطهار(ع) وجود دارد که خبر از ظهور حضرت مهدی(عج) با کتاب جدیدی می دهند؛ همانگونه که در حدیثی چنین آمده است: «إِذَا قَامَ الْقَائِمُ جَاءَ بِأَمْرٍ جَدِیدٍ کَمَا دَعَا رَسُولُ اللَّهِ فِی بُدُوِّ الْإِسْلَامِ إِلَی أَمْرٍ جَدِیدٍ»؛هنگامی که قائم(ع) ظهور کرد با امر جدید خواهد آمد، چنانکه رسول خدا(ص) در آغاز اسلام مردم را به امر جدید دعوت میکرد.
بر اساس روایات اسلامی حضرت مهدی (عج) بعد از ظهورشان در جوار کعبه، ابتدا آیه 86 سوره هود را می خوانند: «بقیة الله خیر لکم ان کنتم مؤمنین» سپس می فرمایند: «یا اهل العالم أَنَا بَقِیَّةُ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ وَ خَلِیفَتُهُ وَ حُجَّتُهُ عَلَیْکُمْ». ای اهل عالم من ذخیره الهی بر روی زمین و خلیفه او و حجت او بر شما هستم».
امام صادق(ع) درباره اولین آیه ای که بعد از ظهور بر زبان مبارک امام زمان (عج) جاری می شود، میفرماید: آن زمانی که امام مهدی(ع) ظهور میکند، به کعبه تکیه میکند؛ در حالی که 313 نفر نزد او جمع شدهاند. اولین سخن و گفتهاش این آیه است: (بَقِیَّةُ اللّهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ)؛ «آنچه خداوند برای شما باقی گزارده، برایتان بهتر است، اگر ایمان داشته باشید». سپس میفرماید: «منم بقیة الله و من حجت خدا و خلیفه او برشمایم». پس سلام کنندهای بر او سلام نمیکند، مگر آنکه میگوید: السلام علیکَ یا بقیة الله فی ارضه، و زمانی که نزد او 4 هزار نفر جمع شوند، از مکه بیرون میرود و در روی زمین معبودی غیر از خدای عزّوجل از بت و غیر آن باقی نمیماند، مگر آنکه آتش در آن میافتد و خواهد سوخت.
همچنین در روایات اسلامی بر بنای مجدد اسلام توسط امام زمان (عج) تصریح شده است به گونه ای که امام باقر(ع) در حدیثی می فرماید: «یَقُومُ الْقَائِمُ بِأَمْرٍ جَدِیدٍ وَ کِتَابٍ جَدِیدٍ وَ قَضَاءٍ جَدِیدٍ…»؛ امام قائم که قیام کند امری نو و کتابی نو و قضاوتی نو خواهد داشت و نیز امام صادق(ع) در روایتی به تشابه کار امام زمان(عج) با اقدام پیامبر اسلام(ص) اشاره کرده و می فرماید::«قَالَ یَصْنَعُ مَا صَنَعَ رَسُولُ اللَّهِ یَهْدِمُ مَا کَانَ قَبْلَهُ کَمَا هَدَمَ رَسُولُ اللَّهِ أَمْرَ الْجَاهِلِیَّةِ وَ یَسْتَأْنِفُ الْإِسْلَامَ جَدِیداً»؛ همانکاری را که رسول خدا(ص) انجام داد، مهدی(عج) انجام میدهد. بدعتهای موجود را خراب میکند، چنانکه رسول خدا اساس جاهلیت را منهدم نمود، آنگاه اسلام را از نو بنا میکند.
مضمون این احادیث در نگاه اولیه و ظاهری دلالت بر آوردن دینی جدید توسط ولی عصر(عج) دارند. با توجه به این مطلب بسیاری از اصول و اعتقادات مکتب تشیّع زیر سؤال میرود و به ناچار باید تفسیری مناسب با اصول اعتقادی تشیع عرضه شود.
برای پاسخ گفتن به شبهه مذکور نیاز است به مقدماتی اشاره شود که عبارتاند از:
الف. اگر در منابع حدیثی جستوجویی داشته باشیم، اساساً واژهای تحت عنوان دین جدید پیدا نخواهیم کرد، ولی متأسفانه در برخی از کتابهایی که در مورد امام زمان(عج) نوشته شده در ترجمه فارسی بعضی از احادیث به این مطلب اشاره شده است که حضرت با دین جدید میآید. در حالی که این ترجمه صحیح نیست؛ چون مقصود از عبارت «یستأنف الاسلام جدیدا» ؛ یعنی بازسازی اسلام نه آوردن دین جدیدی غیر از اسلام.
ب. بر فرض که مراد از این قضا و امر جدید، دین جدید باشد، باز هم باید گفت: امام زمان(عج) هرگز دین جدید و تازهای غیر از اسلام پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) نخواهد آورد و دین در نزد خدا تنها یکی است، همانطور که قرآن کریم میفرماید: «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ». شاهد این مطلب صراحت قرآن در زمینه ختم نبوّت در آیه 40 سوره احزاب، و روایتی است که صریحاً مسئله خاتمیت پیامبر اسلام را ثابت میکند. همچنین طبق احادیث متعدد دیگری؛ حضرت مهدی(عج) با همان روش پیامبر اسلام و کتاب و سنت و آئین او بر میخیزد؛ لذا روشن میشود که برنامه امام زمان (عج) و رفتارش ترویج و بسط اسلام و تجدید عظمت قرآن است.
ج. اساساً حضرت مهدی هدایت کننده است؛ یعنی همان دین حضرت محمد(ص) را بسط و گسترش میدهد؛ لذا حکمت اصلی نامیده شدن امام زمان(ع)، به مهدی آن است که آنحضرت مردم را به آنچه که از آن دور شدهاند؛ یعنی احکام واقعی اسلام هدایت خواهد کرد. شاهدش این حدیث است: «إِذَا قَامَ الْقَائِمُ (ع) دَعَا النَّاسَ إِلَی الْإِسْلَامِ جَدِیداً وَ هَدَاهُمْ إِلَی أَمْرٍ قَدْ دَثَرَ وَ ضَلَّ عَنْهُ الْجُمْهُورُ وَ إِنَّمَا سُمِّیَ الْقَائِمُ مَهْدِیّاً لِأَنَّهُ یُهْدَی إِلَی أَمْرٍ مَضْلُولٍ عَنْهُ وَ سُمِّیَ الْقَائِمَ لِقِیَامِهِ بِالْحَقِّ»؛ وقتی قائم ما قیام کرد مردم را از نو به سوی اسلام دعوت مینماید و به سوی چیزی که کهنه شده و عموم مردم از آن دور افتادهاند، هدایت میکند. آنجناب، مهدی نامیده شده؛ چون به چیزی که مردم از آن دور شدهاند هدایت میشود و قائم نامیده شده چون برای به پا داشتن حق قیام میکند.
د. حالکه روشن شد سیره عملی امام زمان(عج) جز رفتار پیامبر نیست، و اساساً مهدی بودن او هم به همین معنا است، لازم است به این مواردی اشاره کنیم که چرا مهدی بودن حضرت موجب توهّم عرضه دین جدید میشود. برای این مطلب دلایل متعددی وجود دارد که عبارتاند از:
یک. مطابق برخی روایات، بخشی از احکام به جهت نبود شرایط و مقتضیات در عصر معصومان بیان نشده و تنها علمش نزد اهل بیت(ع) باقی مانده است و در عصر ظهور آن احکام بیان خواهد شد.
دو. بخشی از احکام به جهت از بین رفتن کتابها و احادیث تلف شده و به دست ما نرسیده است که قطعاً نزد امام زمان(ع) موجود است و در عصر ظهور آنها را بیان کرده و به اجرا خواهد گذاشت.
سه. در عصر غیبت به جهت دوری از امام معصوم، علما و فقها مأمور به گرفتن احکام از ادلهای هستند که برخی از آنها ظنّی است و در نتیجه احکامی که استخراج میشود احکام ظاهری است نه واقعی، اگر چه در عصر غیبت مأمور به عمل به آنها هستیم، ولی در عصر ظهور توسط امام زمان(ع) احکام واقعی عرضه میشود.
چهار. در طول تاریخ اسلام برخی از احکام بنا به مصالحی کمتر به آنها عمل شده و یا اصلاً در جامعه بیان نشده است؛ که به طور حتم اینگونه احکام در عصر ظهور به اجرا در خواهد آمد.
پنج. تا عصر ظهور دیدگاه و سطح فکر و تعقل مردم بسیار بالا رفته و آمادگی و قابلیتهایی فوق العاده در فهم معارف دینی خواهند یافت که در نتیجه احتیاج به پاسخگویی با انحای مختلف به این خواستهها است.[9]
بنابراین،در مجموع باید احادیث را به گونهای ترجمه و تفسیر کرد که شبههای پیش نیاید؛ بدین بیان که در زمان غیبت، بدعتهایی در دین گذاشته میشود و احکامی از اسلام و قرآن بر طبق میل مردم تأویل و تفسیر میشود و بسیاری از حدود و احکام چنان فراموش میشوند که گویا اصلاً از اسلام نبودند. وقتی که حضرت مهدی(ع) ظهور کند، بدعتها را ابطال میکند و احکام خدا را به همان گونهای که صادر شده بود، ظاهر میسازند. حدود اسلامی را بدون سهل انگاری اجرا میکند و معلوم است که برای مردم چنین برنامهای تازگی دارد. و مردم با دیدن اینکه امام زمان، در تمام زمینهها به لزوم رعایت احکام خاصی که ریشههای وابستگی به دیگران و تأثیرپذیری از فرهنگ بیگانه را قطع میکند و هرگونه ظلم و ستم و امتیاز طلبیهای نادرست اجتماعی را از متولیان دروغین امور سلب میکند و… پافشاری مینمایند، در حالی که این امور را آنها تاکنون به اسم قوانین اسلامی ایجاد و رواج داده بودند، بدیهی است که با مشاهده چنین وضعی حتی برخی از متولیان مراکز مذهبی و فرهنگی نیز به مقابله با آن حضرت برخواهند خاست؛ چرا که اولاً: مضمون دعوت آنحضرت را به ضرر موقعیت خویش میبینند، ثانیاً: آنها را مخالف با آنچه که تا آن روز به اسم اسلام میشناختند ارزیابی میکنند.
اولین آیه ای که امام زمان (عج) بعد از ظهر می خواند
اولین آیهای که امام زمان (عج) بعد از ظهور می خوانند
احادیث متعددی از ائمه اطهار(ع) وجود دارد که خبر از ظهور حضرت مهدی(عج) با کتاب جدیدی می دهند؛ همانگونه که در حدیثی چنین آمده است: «إِذَا قَامَ الْقَائِمُ جَاءَ بِأَمْرٍ جَدِیدٍ کَمَا دَعَا رَسُولُ اللَّهِ فِی بُدُوِّ الْإِسْلَامِ إِلَی أَمْرٍ جَدِیدٍ»؛هنگامی که قائم(ع) ظهور کرد با امر جدید خواهد آمد، چنانکه رسول خدا(ص) در آغاز اسلام مردم را به امر جدید دعوت میکرد.
بر اساس روایات اسلامی حضرت مهدی (عج) بعد از ظهورشان در جوار کعبه، ابتدا آیه 86 سوره هود را می خوانند: «بقیة الله خیر لکم ان کنتم مؤمنین» سپس می فرمایند: «یا اهل العالم أَنَا بَقِیَّةُ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ وَ خَلِیفَتُهُ وَ حُجَّتُهُ عَلَیْکُمْ». ای اهل عالم من ذخیره الهی بر روی زمین و خلیفه او و حجت او بر شما هستم».
امام صادق(ع) درباره اولین آیه ای که بعد از ظهور بر زبان مبارک امام زمان (عج) جاری می شود، میفرماید: آن زمانی که امام مهدی(ع) ظهور میکند، به کعبه تکیه میکند؛ در حالی که 313 نفر نزد او جمع شدهاند. اولین سخن و گفتهاش این آیه است: (بَقِیَّةُ اللّهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ)؛ «آنچه خداوند برای شما باقی گزارده، برایتان بهتر است، اگر ایمان داشته باشید». سپس میفرماید: «منم بقیة الله و من حجت خدا و خلیفه او برشمایم». پس سلام کنندهای بر او سلام نمیکند، مگر آنکه میگوید: السلام علیکَ یا بقیة الله فی ارضه، و زمانی که نزد او 4 هزار نفر جمع شوند، از مکه بیرون میرود و در روی زمین معبودی غیر از خدای عزّوجل از بت و غیر آن باقی نمیماند، مگر آنکه آتش در آن میافتد و خواهد سوخت.
همچنین در روایات اسلامی بر بنای مجدد اسلام توسط امام زمان (عج) تصریح شده است به گونه ای که امام باقر(ع) در حدیثی می فرماید: «یَقُومُ الْقَائِمُ بِأَمْرٍ جَدِیدٍ وَ کِتَابٍ جَدِیدٍ وَ قَضَاءٍ جَدِیدٍ…»؛ امام قائم که قیام کند امری نو و کتابی نو و قضاوتی نو خواهد داشت و نیز امام صادق(ع) در روایتی به تشابه کار امام زمان(عج) با اقدام پیامبر اسلام(ص) اشاره کرده و می فرماید::«قَالَ یَصْنَعُ مَا صَنَعَ رَسُولُ اللَّهِ یَهْدِمُ مَا کَانَ قَبْلَهُ کَمَا هَدَمَ رَسُولُ اللَّهِ أَمْرَ الْجَاهِلِیَّةِ وَ یَسْتَأْنِفُ الْإِسْلَامَ جَدِیداً»؛ همانکاری را که رسول خدا(ص) انجام داد، مهدی(عج) انجام میدهد. بدعتهای موجود را خراب میکند، چنانکه رسول خدا اساس جاهلیت را منهدم نمود، آنگاه اسلام را از نو بنا میکند.
مضمون این احادیث در نگاه اولیه و ظاهری دلالت بر آوردن دینی جدید توسط ولی عصر(عج) دارند. با توجه به این مطلب بسیاری از اصول و اعتقادات مکتب تشیّع زیر سؤال میرود و به ناچار باید تفسیری مناسب با اصول اعتقادی تشیع عرضه شود.
برای پاسخ گفتن به شبهه مذکور نیاز است به مقدماتی اشاره شود که عبارتاند از:
اگر در منابع حدیثی جستوجویی داشته باشیم، اساساً واژهای تحت عنوان دین جدید پیدا نخواهیم کرد، ولی متأسفانه در برخی از کتابهایی که در مورد امام زمان(عج) نوشته شده در ترجمه فارسی بعضی از احادیث به این مطلب اشاره شده است که حضرت با دین جدید میآید. در حالی که این ترجمه صحیح نیست؛ چون مقصود از عبارت «یستأنف الاسلام جدیدا» ؛ یعنی بازسازی اسلام نه آوردن دین جدیدی غیر از اسلام.
.بر فرض که مراد از این قضا و امر جدید، دین جدید باشد، باز هم باید گفت: امام زمان(عج) هرگز دین جدید و تازهای غیر از اسلام پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) نخواهد آورد و دین در نزد خدا تنها یکی است، همانطور که قرآن کریم میفرماید: «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ». شاهد این مطلب صراحت قرآن در زمینه ختم نبوّت در آیه 40 سوره احزاب، و روایتی است که صریحاً مسئله خاتمیت پیامبر اسلام را ثابت میکند. همچنین طبق احادیث متعدد دیگری؛ حضرت مهدی(عج) با همان روش پیامبر اسلام و کتاب و سنت و آئین او بر میخیزد؛ لذا روشن میشود که برنامه امام زمان (عج) و رفتارش ترویج و بسط اسلام و تجدید عظمت قرآن است.
اساساً حضرت مهدی هدایت کننده است؛ یعنی همان دین حضرت محمد(ص) را بسط و گسترش میدهد؛ لذا حکمت اصلی نامیده شدن امام زمان(ع)، به مهدی آن است که آنحضرت مردم را به آنچه که از آن دور شدهاند؛ یعنی احکام واقعی اسلام هدایت خواهد کرد. شاهدش این حدیث است: «إِذَا قَامَ الْقَائِمُ (ع) دَعَا النَّاسَ إِلَی الْإِسْلَامِ جَدِیداً وَ هَدَاهُمْ إِلَی أَمْرٍ قَدْ دَثَرَ وَ ضَلَّ عَنْهُ الْجُمْهُورُ وَ إِنَّمَا سُمِّیَ الْقَائِمُ مَهْدِیّاً لِأَنَّهُ یُهْدَی إِلَی أَمْرٍ مَضْلُولٍ عَنْهُ وَ سُمِّیَ الْقَائِمَ لِقِیَامِهِ بِالْحَقِّ»؛ وقتی قائم ما قیام کرد مردم را از نو به سوی اسلام دعوت مینماید و به سوی چیزی که کهنه شده و عموم مردم از آن دور افتادهاند، هدایت میکند. آنجناب، مهدی نامیده شده؛ چون به چیزی که مردم از آن دور شدهاند هدایت میشود و قائم نامیده شده چون برای به پا داشتن حق قیام میکند.
حالکه روشن شد سیره عملی امام زمان(عج) جز رفتار پیامبر نیست، و اساساً مهدی بودن او هم به همین معنا است، لازم است به این مواردی اشاره کنیم که چرا مهدی بودن حضرت موجب توهّم عرضه دین جدید میشود. برای این مطلب دلایل متعددی وجود دارد که عبارتاند از:
مطابق برخی روایات، بخشی از احکام به جهت نبود شرایط و مقتضیات در عصر معصومان بیان نشده و تنها علمش نزد اهل بیت(ع) باقی مانده است و در عصر ظهور آن احکام بیان خواهد شد.
بخشی از احکام به جهت از بین رفتن کتابها و احادیث تلف شده و به دست ما نرسیده است که قطعاً نزد امام زمان(ع) موجود است و در عصر ظهور آنها را بیان کرده و به اجرا خواهد گذاشت.
در عصر غیبت به جهت دوری از امام معصوم، علما و فقها مأمور به گرفتن احکام از ادلهای هستند که برخی از آنها ظنّی است و در نتیجه احکامی که استخراج میشود احکام ظاهری است نه واقعی، اگر چه در عصر غیبت مأمور به عمل به آنها هستیم، ولی در عصر ظهور توسط امام زمان(ع) احکام واقعی عرضه میشود.
در طول تاریخ اسلام برخی از احکام بنا به مصالحی کمتر به آنها عمل شده و یا اصلاً در جامعه بیان نشده است؛ که به طور حتم اینگونه احکام در عصر ظهور به اجرا در خواهد آمد.
تا عصر ظهور دیدگاه و سطح فکر و تعقل مردم بسیار بالا رفته و آمادگی و قابلیتهایی فوق العاده در فهم معارف دینی خواهند یافت که در نتیجه احتیاج به پاسخگویی با انحای مختلف به این خواستهها است.[9]
بنابراین،در مجموع باید احادیث را به گونهای ترجمه و تفسیر کرد که شبههای پیش نیاید؛ بدین بیان که در زمان غیبت، بدعتهایی در دین گذاشته میشود و احکامی از اسلام و قرآن بر طبق میل مردم تأویل و تفسیر میشود و بسیاری از حدود و احکام چنان فراموش میشوند که گویا اصلاً از اسلام نبودند. وقتی که حضرت مهدی(ع) ظهور کند، بدعتها را ابطال میکند و احکام خدا را به همان گونهای که صادر شده بود، ظاهر میسازند. حدود اسلامی را بدون سهل انگاری اجرا میکند و معلوم است که برای مردم چنین برنامهای تازگی دارد. و مردم با دیدن اینکه امام زمان، در تمام زمینهها به لزوم رعایت احکام خاصی که ریشههای وابستگی به دیگران و تأثیرپذیری از فرهنگ بیگانه را قطع میکند و هرگونه ظلم و ستم و امتیاز طلبیهای نادرست اجتماعی را از متولیان دروغین امور سلب میکند و… پافشاری مینمایند، در حالی که این امور را آنها تاکنون به اسم قوانین اسلامی ایجاد و رواج داده بودند، بدیهی است که با مشاهده چنین وضعی حتی برخی از متولیان مراکز مذهبی و فرهنگی نیز به مقابله با آن حضرت برخواهند خاست؛ چرا که اولاً: مضمون دعوت آنحضرت را به ضرر موقعیت خویش میبینند، ثانیاً: آنها را مخالف با آنچه که تا آن روز به اسم اسلام میشناختند ارزیابی میکنند.
دعای فرج در شب یلدا یادتون نره
إِلَهِي عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْكَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ
خدايا گرفتارى بزرگ شد، و پوشيده بر ملا گشت، و پرده كنار رفت، و اميد بريده گشت، و زمين تنگ شد، و خيرات آسمان دريغ شد
وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَيْكَ الْمُشْتَكَى وَ عَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ
و پشتيبان تويى، و شكايت تنها به جانب تو است، در سختى و آسانى تنها بر تو اعتماد است،
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِي الْأَمْرِ الَّذِينَ فَرَضْتَ عَلَيْنَا طَاعَتَهُمْ
خدايا!بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست آن صاحبان فرمانى كه اطاعتشان را بر ما فرض نمودى،
وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجا عَاجِلا قَرِيبا كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ
و به اين سبب مقامشان را به ما شناساندى، پس به حق ايشان به ما گشايش ده، گشايشى زود و نزديك همچون چشم بر هم نهادن يا زودتر،
يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ يَا عَلِيُّ يَا مُحَمَّدُ اكْفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَانِ وَ انْصُرَانِي فَإِنَّكُمَا نَاصِرَانِ
اى محمّد و اى على،اى على و اى محمّد، مرا كفايت كنيد، كه تنها شما كفايت كنندگان منيد، و يارى ام دهيد كه تنها شما يارى كنندگان منيد،
يَا مَوْلانَا يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي
اى مولاى ما اى صاحب زمان، فريادرس، فريادرس، فريادرس، مرا درياب، مرا درياب، مرا درياب،
السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ
اكنون، اكنون، اكنون، با شتاب، با شتاب، با شتاب، اى مهربان ترين مهربانان به حق محمّد و خاندان پاك او.
همه به حق امام زمان حاجت روا بشوید
حدیث
قال امام حسن (ع):
گفته می شد..بر هیچ چشمی که مو من به خدا باشد …..
روا نیست که ببیند .که ببینده خدا نافرمانی شودو خود را فرو بندد
مگر آن وضع را تغییر دهد ….
منبع : (میزان الحکه 4202
شب یلدا از دیدگاه اهل دانش
اهل دانش و بصيرت به خوبى مى دانند كه شب و روز و تاريكى و روشنايى دو نشانه از نشانه هاى پروردگار و دو نعمت الهى هستند.
الله متعال مى فرمايد:“{وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ آيَتَيْنِ ۖ فَمَحَوْنَا آيَةَ اللَّيْلِ وَجَعَلْنَا آيَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً}
(اسراء:١٢)اهل دانش و بصيرت به خوبى مى دانند كه شب و روز و تاريكى و روشنايى دو نشانه از نشانه هاى پروردگار و دو نعمت الهى هستند.
الله متعال مى فرمايد:“{وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ آيَتَيْنِ ۖ فَمَحَوْنَا آيَةَ اللَّيْلِ وَجَعَلْنَا آيَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً}
(اسراء:١٢)
“ما شب و روز را دو نشانه قرار داديم،نشانه شب را تاريك و روز را روشن گردانيديم”
تغيير تدريجى شب و روز و به تبع آن تاريكى و روشنى نشانه دقت و ظرافت آفرينش و نشان عظمت آفريدگار است،الله متعال مى فرمايد:
{إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِّأُولِي الْأَلْبَابِ}
(آل عمران:١٩٠)
“همانا آفرينش آسمانها و زمين و گردش شب و روز نشانه هايى است براى انديشمندان”
شب با تاريكى فراگيرش براى انسان ها و ديگر موجودات مايه آرامش و زمان آسايش و روز با روشنايى اش جولانگاه كسب و كار و تكاپو است، طبيعت بشر نه با تاريكى ابدى سازگار است و نه با روشنايى سرمدى،بلكه همان گونه كه به نور نياز دارد به تاريكى نيز نيازمند است.
الله متعال مى فرمايد:{هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِرًا ۚ }
(يونس:٦٧)
“الله شب را آفريد تا بياساييد و روز را روشنا نمود تا كسب و كار كنيد”
فلسفه پيدايش و جشن گرفتن شب يلدا ريشه در باور و توهمى جاهلانه دارد كه تاريكى را نماد شر و اهريمن و شب طولانى را نحس مى داند.
در ايران باستان مردم بر اساس اين باور غلط شب يلدا را بيدار مى مانند و با روشن كردن آتش به گمان خود از نحوست شب مى كاستند و بدين گونه با اهريمن ستيز مى كردند و منتظر طلوع و تولد خورشيد مى ماندند.
شب يلدا يادگار آن دوران و نماد آن باور نادرست است و قدمت و تاريخى مساوى دارند كه امروزه به جهلى مقدس تبديل گشته است،درست همانند اعراب جاهلى كه باورهاى نياكان جاهل تر از خود را مقدس مى شمردند.
آرى نه شب نحس است و نه تاريكى بدشگونى دارد بلكه همانند روز و روشنايى،شب نيز نعمتى است الهى.
آيا چنان باور و چنين جشنى سزاوار شما و مايه مباهات اهل خرد است؟
درود خدا بر محمد آخرین فرستاده الله، بر آل و اصحاب و پیروان شان باد.
“ما شب و روز را دو نشانه قرار داديم،نشانه شب را تاريك و روز را روشن گردانيديم”
تغيير تدريجى شب و روز و به تبع آن تاريكى و روشنى نشانه دقت و ظرافت آفرينش و نشان عظمت آفريدگار است،الله متعال مى فرمايد:
{إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِّأُولِي الْأَلْبَابِ}
(آل عمران:١٩٠)
“همانا آفرينش آسمانها و زمين و گردش شب و روز نشانه هايى است براى انديشمندان”
شب با تاريكى فراگيرش براى انسان ها و ديگر موجودات مايه آرامش و زمان آسايش و روز با روشنايى اش جولانگاه كسب و كار و تكاپو است، طبيعت بشر نه با تاريكى ابدى سازگار است و نه با روشنايى سرمدى،بلكه همان گونه كه به نور نياز دارد به تاريكى نيز نيازمند است.
الله متعال مى فرمايد:{هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِرًا ۚ }
(يونس:٦٧)
“الله شب را آفريد تا بياساييد و روز را روشنا نمود تا كسب و كار كنيد”
فلسفه پيدايش و جشن گرفتن شب يلدا ريشه در باور و توهمى جاهلانه دارد كه تاريكى را نماد شر و اهريمن و شب طولانى را نحس مى داند.
در ايران باستان مردم بر اساس اين باور غلط شب يلدا را بيدار مى مانند و با روشن كردن آتش به گمان خود از نحوست شب مى كاستند و بدين گونه با اهريمن ستيز مى كردند و منتظر طلوع و تولد خورشيد مى ماندند.
شب يلدا يادگار آن دوران و نماد آن باور نادرست است و قدمت و تاريخى مساوى دارند كه امروزه به جهلى مقدس تبديل گشته است،درست همانند اعراب جاهلى كه باورهاى نياكان جاهل تر از خود را مقدس مى شمردند.
آرى نه شب نحس است و نه تاريكى بدشگونى دارد بلكه همانند روز و روشنايى،شب نيز نعمتى است الهى.
آيا چنان باور و چنين جشنى سزاوار شما و مايه مباهات اهل خرد است؟
درود خدا بر محمد آخرین فرستاده الله، بر آل و اصحاب و پیروان شان باد.
حکم بزرگداشت شب یلدا در پرتوی قرآن وسنت
حکم بزرگداشت شب یلدا در پرتوی قرآن و سنت رشنبه سوری و نوروز و
در شرع پاک اسلام به رسومات و آداب و فرهنگهای ملل مختلف احترام گذاشته می شود البته به شرطیکه مخالف با تعالیم اسلام نباشد. و شکی نیست که مراسمات چهارشنبه سوری و نوروز و سیزده بدر از رسومات جاهلی ایران قبل از اسلام هستند و بخشی از یک آیین خرافی است و شکی وجود ندارد که آن اعیاد و رسومات با تعالیم اسلام در تضاد هستند و لذا بر مسلمانی که محبت خدا و رسولش را در قلب خود می پروراند شایسته نیست که چنین اعیاد و رسومی را انجام دهد و بر او حرام است. سیزده بدر یکی از رسومات جاهلی است که شاید نزد برخی بصورت عرف درآمده باشد ولی از آنجائیکه این رسم و این یادبود جزوی از یک آیین خرافی بوده و منشاء اصلی آن عرف نبوده بلکه آیین بوده است، لذا انجام و برگذاری و یادبود این روز یا چهارشنبه سوری به هر قصد و نیتی که صورت بگیرد حرام است و الی الابد تحت هیچ شرایطی و با هیچ نیتی بر مسلمانان مباح نخواهد شد.
پیامبر صلی الله علیه وسلم هنگامی که در مدینه تشریف داشتند جشن نوروز را که اعراب به تقلید ایرانیان گرامی می داشتند نفی نمودند:
انس بن مالک می گوید:«قَدِمَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ الْمَدِینَةَ وَلَهُمْ یَوْمَانِ یَلْعَبُونَ فِیهِمَا فَقَالَ مَا هَذَانِ الْیَوْمَانِ قَالُوا کُنَّا نَلْعَبُ فِیهِمَا فِی الْجَاهِلِیَّةِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ إِنَّ اللَّهَ قَدْ أَبْدَلَکُمْ بِهِمَا خَیْرًا مِنْهُمَا یَوْمَ الْأَضْحَی وَیَوْمَ الْفِطْرِ»[ابوداود]
رسول خدا صلی الله علیه وسلم (پس از هجرت از مکه) به مدینه تشریف آوردند واهالی مدینه دارای دو روز بودند[روز نوروز و مهرگان(یکی دیگر از اعیاد مجوسیان)] که در آن دو به بازی پرداخته و شادی می کردند، پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: این دو روز چیست؟ عرض کردند: ما در زمان جاهلیت در این دو روز به بازی و شادی می پرداختیم، رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمود: خداوند دو روز دیگر را به جای آن دو برایتان قرار داده است که خیر و نیکی دنیا و آخرت در آن دو قرار دارد: روز عید قربان و روز عید فطر.
همچنانکه مشاهده می شود رسول خدا صلی الله علیه وسلم آن دو عید را تأیید نفرمود، و آنها را به حال خود رها نکرد تا طبق معمول به بازی در آن دو روز بپردازد، بلکه فرمود: خداوند آن دو را برایتان با دو روز دیگر عوض کرده است. و تعویض چیزی با چیز دیگر اقتضا می کند که مورد دوم ترک شود، چرا که امکان جمع شدن مورد تعویضی با شیء تعویض شده وجود ندارد و بدین علت لفظ تبدیل و تعویض(در زبان عرب) استعمال نمی شود مگر آنکه جمع بین دو چیز ترک گفته شود. پس این قول رسول خدا صلی الله علیه وسلم که می فرماید:«إِنَّ اللَّهَ قَدْ أَبْدَلَکُمْ بِهِمَا خَیْرًا مِنْهُمَا» اقتضا می کند که از جمع بین (نوروز و مهرگان)با دو عید قربان و فطر و انجام همزمان آنها خودداری شود.
و سیزده بدر از خود نوروز حرمتش بیشتر است اللخصوص که برخی از مردم در آنروز مرتکب برخی از اعمال خرافی و شرک آلود می شوند بعنوان مثال دربرخي مناطق در این روز هر شخصی به نیت پاک کردن خود از عدد به اصطلاح نحص سیزده ، سیزده عدد سنگ را درون چاهی می اندازند یا اینکه سیزده سنگ را به پشت سر خود می اندازند! تا بدین طریق سالی خالی از بدیمنی و بدشگونی برای خود تضمین کنند!! و شکی نیست که این اعمال جزو امورات شرکی است که با تعالیم اسلام در باب توحید در تضاد آشکار است.
بنابراین حرمت برگزاری رسومات چهارشنبه سوری و سیزده بدر ثابت است و آن بعلت مخالفت با اعیاد مسلمین است و برگزاری اعیاد کفار حرام است.
اما جشن تولد و سالگرد ازدواج نیز در اسلام وجود ندارد و بدعتی منکر است که باید از آن اجتناب ورزید زیرا همانطور که در فوق اشاره شد مسلمانان فقط در دو روز عید و جشن برگزار می کنند و آن دو روز عید فطر و عید قربان است و غیر این دو جشن برای مسلمانان جایز نیست حال شخص به هر نیتی که بخواهد آن جشنهای مورد نظر خود را برگزار نماید.
قال الصادق (ع)
امام صادق (ع) فرمودند:
برای بنده جزع نمودن و گریستن در تمام امور مکروه و ناپسند است
مگر گریستن و جزع کردن بر حسین (ع) …. زیرا سخص در این گریستن ماجور است و پاداش اخروی داشته داده شده ….
منبع : ( کامل والزیارات)
حدیث الرضا (ع)
امام رضا (ع) فرمودند:
امام راهنمای در مهلکه هاست .. وهد آنکه از او جداشودهلاک گردد …
(الکافی ..ج 1 صفحه 198)
حدیث
قال امیر المومنین (ع) :
همانا برترین مردم نزد خدواند… گسی است که عمل به حق را از عمل
به باطل بیش بیشتر دوست داشته باشد.. گر چه حق برای اوکمبود و اندوه
به بار آورد. وباطل سود و فروتنی به سویش بگشاید …
منبع : ( نهج الفصاحه : خطبه 125)
خواص گیاه زعفران
خواص زعفران: گیاه زعفران دارای خواص متعددی برای سلامتی است. برخی از مهمترین خواص زعفران و مزایای زعفران عبارت است از: توانایی بهبود سلامت تنفس، بهینه سازی سیستم گوارش، از بین بردن درد، بهبود الگوهای خواب، کاهش خونریزی، تقویت سلامت قلب، افزایش گردش خون، پیشگیری از دیابت، تقویت استخوان ها و بهبود عملکرد سیستم ایمنی بدن.
زعفران حاوی بیش از 150 ترکیب مختلف از جمله کاروتنوئیدها، سافرانال، کروسین، آنتی اکسیدان ها و سایر مواد بیوشیمیایی است. همچنین در زعفران مواد معدنی و ویتامین هایی که برای سلامتی انسان ضروری هستند وجود دارد.
در ادامه با کشمون همراه باشید تا در مورد خواص زعفران و خواص دارویی زعفران بیشتر بخوانیم.
اگرچه مردم اغلب به ادویه هایی مانند زعفران به چشم طعم دهنده ی مواد غذایی نگاه می کنند، اما این نوع ادویه جات دارای مقدار زیادی مواد مغذی ویژه با خواص فراوان هستند.
یکی از خواص زعفران افزایش ایمنی بدن است. زعفران مقداری ویتامین C یا همان اسید اسکوربیک دارد که برای سلامتی انسان مهم است. همه می دانیم که گلبول های سفید اولین خط دفاعی بدن در برابر بیماری هستند. ویتامین ث یا همان اسید اسکوربیکی که در زعفران وجود دارد، روند تولید گلبول های سفید خون را افزایش می دهد؛
با افزایش گلبول های سفید خون، سیستم دفاعی و ایمنی بدن تقویت می شود.
خواص زعفران: افزایش گردش خون
زعفران می تواند به عنوان تقویت کننده انرژی، موثر عمل کند و با افزایش گردش خون، سوخت و ساز بدن را افزایش دهد. غلظت بالای آهن به این معنی است که زعفران گلبول های قرمز خون شما را افزایش می دهد که در نتیجه با رساندن اکسیژن به اندام های بدن، باعث افزایش گردش خون می شود.
خواص زعفران: محافظت از سلامت قلب
یکی از اهداف برتر در سلامت انسان امروز، بهبود سلامت قلب است. یک راه ساده برای محافظت از سلامت قلب، مصرف مواد دارای پتاسیم مانند زعفران است.
پتاسیم یک گشادکننده ی عروق بدن است و باعث جلوگیری از افزایش فشار خون و فشار روی شریان ها می شود. این اتفاق باعث محافظت از قلب شده و می تواند حملات قلبی و سکته مغزی را از بین ببرد.
خواص زعفران: کنترل دیابت
دیابت یکی از خطرناک ترین و گسترده ترین شرایط در دنیای امروز ما است که میلیون ها نفر را در سراسر جهان تحت تاثیر قرار می دهد. یکی از خواص زعفران که دارای اهمیت زیادی است، کنترل دیابت است.
اگر از بیماری دیابت رنج می برید، بهتر است که از زعفران استفاده کنید. سطوح قابل توجه منگنز که در زعفران وجود دارد، می تواند به بدن شما کمک کند تا سطح قند خون خود را بهینه سازی و کنترل کند.
خواص زعفران: کاهش اضطراب
یکی از خواص زعفران که بسیار شناخته شده و معروف است، از بین بردن افسردگی خفیف و بهبود خلق در کسانی است که به طور منظم آن را مصرف می کنند.
بسیاری از ترکیبات فعال زعفران بر روی سیستم غدد درون ریز تاثیر می گذارند و می توانند به آزاد سازی هورمون های مفید که سلامت ما را حفظ می کنند، کمک کنند. زعفران توسط سازمان های تحقیقاتی متعددی به عنوان یک گیاه ضد افسردگی طبیعی مورد ستایش قرار گرفته است.
خواص زعفران: تقویت قدرت استخوانی
برخی از مواد معدنی و ترکیبات آلی زعفران، سبب جذب مواد مغذی بهینه به ویژه کلسیم می شوند. با به حداکثر رساندن مقدار جذب کلسیم از غذا، بدن فرصتی بهتر برای بهبود تراکم مواد معدنی استخوان به دست می آورد و باعث جلوگیری از شروع بیماری هایی مانند پوکی استخوان و دیگر بیماری های مربوط به سنین پیری می شود.
خواص زعفران: بهبود عملکرد عصب
خانواده ویتامین B که اغلب در سلامت انسان نادیده گرفته می شود، نقش مهمی در بدن ایفا می کند. در زعفران مقدار زیادی از ویتامین B6 وجود دارد که می تواند با جلوگیری از برخی اختلالات خطرناک، به عملکرد سیستم عصبی بدن کمک کند. [ منبع ]
خواص زعفران: ضدافسردگی
تسکین درد همیشه یک دارایی ارزشمند از یک گیاه یا یک درمان طبیعی است و سافرانال کامپانال کاملی در زعفران به عنوان یک آرام بخش برای بسیاری از بیماران عمل می کند. این اقدام آرام بخش می تواند به کاهش درد، کاهش اضطراب و استرس، بهبود الگوهای خواب و کمک به کاهش ذهن و بدن کمک کند، که همیشه یک چیز خوب است! [ منبع ]
خواص زعفران: جلوگیری از سرطان
یکی از مهم ترین خواص زعفران پیشگیری از سرطان است. با ترکیب شدن بیش از 100 ماده مختلف که در زعفران وجود دارد، آنتی اکسیدان ها ظاهر می شوند.
ده ها ترکیب آنتی اکسیدان در زعفران وجود دارد که بسیاری از آنها با خنثی کردن رادیکال های آزاد، (فرآورده های خطرناک متابولیسم سلولی) می توانند از جهش یا مرگ سلول های سالم جلوگیری کنند. این باعث افزایش سلامت عمومی سیستم ایمنی بدن می شود.
زعفران به طور خاص می تواند از ابتلا به سرطان یا گسترش سرطان در بدن، جلوگیری کند.
خواص زعفران: کاهش اختلالات معده
یکی از قدیمی ترین و شناخته شده ترین کاربردها و خواص زعفران کاهش ناراحتی معده و نفخ بیش از حد شکم است. ماهیت آرام بخش و ضد التهابی زعفران باعث آرام کردن معده شده و التهاب را کاهش می دهد. زعفران باعث می شود چیزهایی مانند یبوست، نفخ، گرفتگی و سایر شرایط جدی مانند زخم معده برطرف شود.
خواص زعفران: درمان التهاب و کاهش درد
درمان التهابات موضعی و کاهش درد، یکی دیگر از خواص زعفران است. برای افرادی که از آسیب های ورزشی، آرتریت، نقرس و سایر شرایط التهابی رنج می برند، این یک درمان فوق العاده است. همچنین برای درمان زخم ها و زخم های موضعی، آنتی اکسیدان های موجود در زعفران می تواند سرعت روند بهبود را افزایش دهد.
مصرف زعفران در دوزهای بالا می تواند به طور بالقوه خطرناک باشد، زیرا غلظت بالای مواد تشکیل دهنده فعال می تواند اثرات زیادی بر روی بدن داشته باشد. با این حال، در دوزهای کوچک معمولا زعفران دارای عوارض جانبی شایع یا خواص آلرژیک نیست.
حواص داروهای گبا هی
با این گیاهان افسردگی تان را درمان کنید!
مجموعه: داروهای گیاهی و طب سنتی گیاهان دارویی ضد افسردگی
برای درمان انواع افسردگی، سالیان درازی است که از انواع داروهای ضد افسردگی شیمیایی استفاده می شود ولی چون درمان افسردگی گاهی چندین ماه یا چندین سال طول می کشد، مصرف کنندگان این داروها همیشه از عوارض جانبی آن ناراضی و نگران هستند.
برای درمان انواع افسردگی، سالیان درازی است که از انواع داروهای ضد افسردگی شیمیایی استفاده می شود ولی چون درمان افسردگی گاهی چندین ماه یا چندین سال طول می کشد، مصرف کنندگان این داروها همیشه از عوارض جانبی آن ناراضی و نگران هستند؛ به همین دلیل، به تازگی تحقیقات وسیعی روی گیاهان دارویی ضد افسردگی و آرام بخش صورت گرفته و تعدادی داروی گیاهی موثر و دارای حداقل اثرات جانبی به بازارهای جهانی عرضه شده است؛ البته مصرف این گیاهان هم، بدون عارضه نیست و خواندن این مطلب نباید باعث شود داروهایی را که پزشک برای تان تجویز کرده، به طور ناگهانی قطع کنید اما شاید با مشورت و تحت نظر پزشک تان بتوانید کم کم آنها را جایگزین داروهای شیمیایی کنید. در این مطلب به معرفی تعدادی از این گیاهان می پردازیم:
سنبل الطیب یکی از قدیمی ترین گیاهان دارویی است که در ایران و جهان از آن برای مصارف گوناگون دارویی، غذایی و بهداشتی استفاده می شود. این گیاه به صورت وحشی در جنگل های کم درخت در حاشیه جویبارها و گودال ها می روید.
قسمت مورد استفاده این گیاه ریشه آن است و معمولا از ریشه گیاهی که بیش از 3 سال عمر دارد، استفاده می شود. سنبل الطیب پس از خشک شدن به رنگ قهوه ای در می آید و طعم آن تلخ ولی خوشبو و معطر است و عطر آن پس از خشک شدن، بیشتر می شود. بوی مطبوع این گیاه به قدری است که گربه آن را از فواصل دور هم تشخیص می دهد و به طرف آن می رود؛ به همین علت، به این گیاه علف گربه نیز می گویند.
سنبل الطیب خاصیت آرام بخش دارد و برای درمان افسردگی مفید استتاثیر دارویی ریشه تازه این گیاه، 3 برابر خشک شده آن است. سنبل الطیب باید در حرارت کم، خشک شود زیرا حرارت بالا تمام اثر دارویی آن را از بین می برد. یکی از مهم ترین خواص دارویی این گیاه خاصیت آرام بخش بودن آن است. سنبل الطیب با داشتن خاصیت ضد تشنج در رفع ناراحتی های عصبی و کاهش صرع نیز مفید است. دلهره، تشویش و نگرانی را تا حد زیادی از بین می برد و جایگزین خوبی برای قرص ها و داروهای آرام بخش است.
نحوه مصرف
مقدار 2 تا 4 گرم سنبل الطیب را که قبلا کوبیده شده باشد در یک لیوان آب جوش ریخته به مدت نیم ساعت باقی بگذارید تا دم بکشد. سپس آن را صاف کرده و روزی 3 بار، هر بار یک فنجان میل کنید. این نوشیدنی معالج تمام حالات عصبی، سرگیجه، ناآرامی های عصبی، ضد ترس شبانه اطفال و آرام بخش بسیار خوبی برای کارهای فکری زیاد است.
علف چای
یکی از بهترین داروهای گیاهی ضد افسردگی که خاصیت دارویی و خواص ارزنده دیگری نیز دارد، علف چای است. قدمت مصرف این گیاه بیش از 2 هزار سال است و نزد بیشتر اقوام و ملل جهان به عنوان بهترین داروی بیماری های عصبی مورد استفاده بوده است. اکنون بیش از 50 کارخانه داروسازی جهان از گیاه علف چای، داروهای مختلف ضد افسردگی تهیه می کنند. این گیاه در ایران با نام های دیگری نظیر گل راعی، علف هزار چشم و هوفاریقون شناخته می شود.
یکی از بهترین داروهای گیاهی ضد افسردگی علف چای نیست
قسمت مورد استفاده این گیاه، سرشاخه گلدار گیاه تازه یا گیاه خشک شده و نیز گل های تازه گیاه است. علف چای در درمان افسردگی های خفیف عصبی همچون افسردگی های دوران یائسگی و درمان خستگی های عصبی موثر است. خاصیت این گیاه در درمان افسردگی به اثبات رسیده است. ماده موثر این گیاه هایپریسین است. این گیاه را نیز می توانید به صورت چای، دم کرده و نوش جان کنید.
فایده دمنوش پونه
بهداشت و سلامت پیشگیری و بیماریها
خواص معجزه آسای پنهان در دمنوش و چای پونه
کد مطلب : 58419زمان مطالعه : 3 دقیقه
می دانید با دمنوش و چای پونه کوهی می تواند دهها بیماری را درمان کنید ؟ در میان خواص و فواید باورنکردنی این گیاه جستجو کنید تا نسخه ای پرکاربرد از دنیای طب سنتی بشناسید.
آشنایی با خواص و نحوه دم کردن چای پونه برای درمان بیماری ها
پونه گیاه کمیابی نیست و درغذاهای مختلف استفاده می شود و قرنهاست که این ادویه به عنوان گیاه دارویی کاربرد دارد ،این گیاه انواع بیماریها بخصوص بیماری های عفونی را درمان می کند.
یکی از بهترین راه های بهره از خاصیت درمانی نوشیدن یک فنجان چای پونه است چای پونه گلو دردحتی گلودرد میکروبی را درمان و با ویروس و عفونت های بدن مبارزه میکند. آنتی اکسیدان موجود در پونه سیستم ایمنی را تقویت می کند و حاوی رزمارنیک اسید و تیمول است. مطالعات نشان داده ترکیبات موجود درپونه با سلولهای سرطانی مبارزه می کند همچنین پونه حاوی کوئرستین است که رشد سلول های سرطانی را کاهش و مرگ سلولی را بهبود می بخشد. برگ ها و گل های پونه و همچنین ساقه های آن می توانند جایگزین مناسبی برای بسیاری از آنتی بیوتیک ها باشند.
آزمایشات نشان داده است که عصارهٔ پونه در مقابل ویروس تب خال، ویروس آنفلوآنزا ، بیماری نیوکاسل و ویروس های مختلف دیگر فعال است. به گفته ابو علی سینا تندی و تلخی که پونه دارد بسیار نرم کننده است . این گیاه پرخاصیت خون را به سوی پوست می کشد و قرحه آور است ، همچنین پونه عرق ریز است و بسیار گرمی بخش .
فواید قابل توجه چای پونه و دمنوش گیاهی پونه کوهی
موارد استفاده از چای پونه و فواید دمنوش این گیاه :
دمنوش و چای گیاهی پونه را برای رفع مشکلاتی همچون :
رفع افسردگی
آنفولانزا
شپش
زخم
آلرژی
سوختگی
خستگی
یبوست
قارچ
سرفه
سردرد
تورم غدد یا برونشیت
انگل
مشکلات گوارشی نفخ و گاز معده می توان استفاده کرد البته تحت نظر متخصص طب سنتی و بعد از بررسی وضعیت جسمی و داخلی فرد.
طرز تهیه صحیح آماده کردن دمنوش و چای پونه
دستور تهیه دمنوش و چای پونه:
مواد لازم :4 تا 6 ق برگ پونه تازه
2 و یک دوم فنجان آب تصفیه شده
1 ق چ عسل
طرز تهیه :آب را بجوشانید و از روی حرارت بردارید و بعد پونه را در آن قرار دهید و اجازه دهید 5 دقیقه بماند بعداز صافی رد کنید و با عسل ترکیب کرده و بنوشید.
دیگر فواید و خواص گیاه و چای پونه
1- به یاد داشته باشید که پونۀ کوهی بی اشتهایی و ضعف معده را هم از بین می برد و سکسکه را تسکین می دهد.
2- مصرف خوراکی پونه به درمان بیماری های گوارشی کمک می کند. همچنین پونه با دفع گازهای انباشته شده در روده به بهبود نفخ شکم کمک می کند.
درمان بیماری ها و عفونت ها با دمنوش گیاهی چای پونه
3- پونه یکی از درمان های عالی برای تسکین و کاهش دردهای معده به شمار می رود.
4- پونه خاصیت صفراآوری آن است و با تحریک کبد، تولید صفرا را افزایش می دهد.
5- پونه تب بُر است و به درمان آنفولانزا و سرماخوردگی کمک می کند
6- اگر بیمار یرقانی خود را با آب پز و پونۀ کوهی شستشو دهید و عرق کند درمان خواهد شد.
7- پونه به کاهش دردهای عضلانی کمک می کند.
8- پونه برای کسانی که میزان اسید اوریک بالایی دارند، نیز گزینه ای مناسب است. پونه با کاهش اسید اوریک به جلوگیری از بیماری هایی که ذکر کردیم، کمک می کند.
9- پونه با تنظیم چرخه های قاعدگی کمک می کند تا این چرخه ها به موقع ایجاد شوند. این ویژگی پونه به لطف تحریک هورمون های استروژن و پروژسترون اتفاق می افتد.
10- مصرف پونه برای بهبود عفونت های مجرای ادراری، کلیه و رحم توصیه می شود.
11- پونه آرام بخش و مُسکن خوبی است. چای پونه به ایجاد آرامش، کاهش عصبانیت و بهبود مشکلات خواب کمک می کند.
نکته مهم: در مصرف روغن پونه باید بسیار محتاط باشید. زیرا این ماده می تواند برای انسان سمی و حتی کشنده باشد. روغن پونه باید در مقادیر بسیار اندک مصرف شود.
امام حسن غسکری (ع)
نتظارات امام حسن عسکری (علیه السلام) از شیعیان
انتظارات و توقعات امام حسن عسکری (علیه السلام) به عنوان آخرین امامی که در جامعه حضور عینی داشته، و بعد از او غیبت صغری و کبرا فرزندش مهدی موعود (علیه السلام) آغاز می گردد و برای مدتی طولانی مردم و جا4
چگونگی نظارت و رسیدگی امام عسکری علیه السلام به امورشیعیان
چگونگی نظارت و رسیدگی امام عسکری علیه السلام به امورشیعیان
از آنجا که تشیع به عنوان مظهر حاکمیت امامت و شیعیان به عنوان پیروان راستین پیامبر(ص ) و جانشینان بحق آن حضرت شناخته می شدند، امامان علیهم السلام در طول حیات 250 ساله امامت خود، همواره در صدد حفظ و گست…
مروری بر زندگی امام حسن عسکری علیه السلام
از روزگاران بسیار دور تا به امروز، همواره زندگانی و رفتار مردان بزرگ که در بُعدی از ابعاد انسانی برجستگی داشته اند، مورد توجه بوده است. در این میان، پیامبران الهی و پیشوایان مکتب علوی، یگانه افرادی هس…
رهیافتی بر ساختار و کارکردهای دیوان وکالت در عصر امام حسن عسگری(ع)
امام حسن عسگری(ع)، در مدت کوتاه امامت خویش، با سه تن از خلفای عباسی معاصر بود. آنان از هر سو آن حضرت(ع) را تحت کنترل داشتند. شرایط بحرانی که ائمه(ع) در زمان عباسیان با آن رو به رو شدند ایشان را واداشت…
سیره سیاسی امام حسن عسگری (ع)
زمامداران عباسی با توجّه به اخبار قطعی که در مورد امام زمان(عج) از زبان رسول خدا صلی الله علیه و آله دریافت کرده بودند، می دانستند که او دوازدهمین وصیّ پیامبر و از فرزندان امام حسن عسکری علیه
مقام مومن
در شناخت کرامت انسانی و جایگاه ویژه انسان در منظر معارف دینی، مطالب قابل تعمقی بیان شده و با تجلیل شایسته ای از مقام انسان به شرط مؤمن بودن یاد شده است. اگر ما کرامت و عظمت مؤمن را نشناسیم، در شناخت و تحمل عظمت ائمه مؤمنین علیهم السلام ضعف خواهیم داشت و چون از ارزش طبیعی انسان در عالم آفرینش غافل هستیم و خود را نمی شناسیم، چگونه اهل بیت علیهم السلام را بشناسیم وانگهی خدا را چگونه خواهیم شناخت و حق شناخت او را به جای خواهیم آورد! که «ما قَدَروا الله حق قدره».
برای اینکه پذیرش احادیث و مطالب در شناخت عظمت اهل بیت علیهم السلام و از جمله حضرت معصومه علیها السلام برای ما به راحتی ممکن باشد، به شخصیت این بزرگ بانوی اسلام، به عنوان یک مؤمن کامل نگاه می کنیم و آن گاه به جایگاه او به عنوان نگین ایمان و محور طواف مؤمنین و ملائکة الله خواهیم نگریست.
رسول خداصلی الله علیه و آله فرمود: «مثل المؤمن عند الله کمثل ملک مقرّب و انّ المؤمن اعظم عند الله من ملک مقرّب 30؛ مَثَل مؤمن نزد خدا، مانند ملک مقرب است و همانا مؤمن نزد خدا از ملک مقرّب عظیم تر است». با توجه به این حدیث، اگر فاطمه معصومه علیها السلام را از ملک مقرب بالاتر بدانیم، غلوّ نکرده ایم؛ چون این مقام مؤمن است و او مؤمنی کامل است.
خداوند فرمود: «یا موسی ما خلقتُ خلقاً أَحَبُّ إلَی من عبدی المؤمن؛31 ای موسی! آفریده ای نزد خودم دوست داشتنی تر از بنده مؤمنم نیافریده ام». اگر بخواهیم سخن از محبت خدا به خاندان «اهل بیت علیهم السلام» برانیم، باید بدانیم که آنها نیز «التّامّین فی محبة الله»32 هستند؛ یعنی در مقابل محبت خدا، محبت تمام به خداوند دارند و این یعنی عشق و عاشقی برتری که فهم انسانهای عادی و غیرمعصوم از درک و تصور آن عاجز است. پس همان به که از طوفان عشق و مهر بین خدا و دختر معصوم موسی بن جعفر علیهما السلام جز اشارت چیزی نگوییم. فقط بدانیم که محبت خدا را فقط از این بزرگواران باید گرفت.
باز امام صادق علیه السلام فرموده است: «ان المؤمن لیکرم علی الله حتی لوسئله الجنة بما فیها أعطاه ذلک من غیر أن ینقص من ملکه شیئاً؛33 همانا مؤمن قطعاً نزد خدا گرامی و مکرّم است تا آنجا که اگر از خداوند همه بهشت را با تمام نعمتهایی که در آن است بخواهد، حتماً به او می بخشد؛ بدون آنکه از مُلک خدا چیزی کم گردد». پس اگر صحبت از شفاعت حضرت معصومه علیها السلام نسبت به تمام شیعه می شود، نباید تعجب کرد که با یک تقاضای او خداوند از گناه همه شیعیان بگذرد و همه را به او ببخشد؛ چرا که او مصداق مؤمن کامل است و او از خاندانی است که خداوند به یمن وجود آنها همه عالم را آفریده است؛ چنان که در وصفشان گفته می شود: «بکم فتح الله و بکم یختم».34 امام صادق علیه السلام فرمود: «حقّ المؤمن أعظم، ان ذلک لَوْ حَدَّثتکم لَکفَرْتُم 35؛ حق مؤمن بسیار بزرگ است؛ آن چنان که اگر به شما بگویم کافر می گردید». اگر ما توان شنیدن حق مؤمن را نداریم، چگونه می توانیم حق آل محمد صلی الله علیه و آلهو مربیان ایمان و اساتید اهل توحید و عرفان را بشنویم و تاب بیاوریم! پس همان به که سربسته به شأن و منزلت حضرت معصومه علیها السلام اعتراف کنیم و بگوییم: «فإنَّ لک عنداللهِ شأناً من الشأن»
امام صادق علیه السلام فرمود: «إنّ الله، لایقدر احدٌ قَدْرَهُ، و کذلک لایقدر قدر نبیه و کذلک لایقدر قدر المؤمن؛36 همانا خداوند (چنان است) که کسی نمی تواند قدر و ارزش او را بشناسد و همینطور نمی توان قدر و ارزش پیامبرش صلی الله علیه و آله را شناخت و همچنین نمی توان قدر و ارزش مؤمن را شناخت»
و امام صادق علیه السلام فرمود: «لو علم الناس ما لِلمُؤمن عندالله لخضعت له الرّقاب، فَإِنَّ الله تَعالی اشتقّ للمومن اسماً من أسمائِهِ، فالله هو المومن و سَمّی عبده مؤمناً تشریفاً له و تکریماً و إنَّه یوم القیمة یؤمِن علی الله تعالی فیجبوا ایمانه؛37 اگر مردم می دانستند که برای مؤمن نزد خدا چه منزلتی است، حتماً در مقابلش سر تعظیم خم می کردند؛ چرا که خداوند از اسمهای خودش برای مؤمن نامی مشتق کرده و نهاده است. خداوند مؤمن است و بنده اش را هم برای شرف بخشی و اکرام به او مؤمن نامیده است و روز قیامت مؤمن بر خدا کاملاً ایمان می آورد و (کمبودهای) ایمانش جبران می شود».
باز پیامبر صلی الله علیه و آله فرموده اند: «حرمة المؤمن الفقیر اعظم عندالله من سبع سموات و سبع ارضین و الملائکة و الجبال و ما فیها؛38 حرمت مؤمن فقیر نزد خدا بزرگ تر از آسمانها و زمینهای هفت گانه و همه ملائکه و کوهها و تمام موجودات درون آنهاست». و فرموده اند: «المؤمن اعظم حرمة من الکعبة» و القرآن، بل امر الله تعالی نبیهُ بالتواضع له بقوله «وَ اخْفِضْ جَناحَک لِمَنِ اتَّبَعَک مِنَ الْمُؤْمِنِینَ»؛39 حرمت مؤمن بزرگ تر از کعبه و قرآن است، بلکه خداوند پیامبرش را دستور داد تا به مؤمنین تواضع کند با این کلام: «و بال خویش را برای آنان که از مؤمنین از تو پیروی می کنند، شکسته سان بگستران».40
لازم به توضیح است که مؤمن در مصداق کامل و أتمّ آن فقط بر ائمه علیهم السلام صدق می کند؛ چون آنان از هر جهت مظهر کامل اسم مؤمن خدایند و از همه ناامنیها حتی از اصابت صحیه قیامت نیز در امان هستند.
«وَ هُمْ مِنْ فَزَعٍ یوْمَئِذٍ آمِنُونَ»41 و «فَفَزِعَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ إِلّا مَنْ شاءَ اللهُ»42 یعنی با شنیدن صیحه قیامت، همه به فزع و بی تابی می افتند، الّا ائمه اطهار علیهم السلام که منظور از من شاء الله آنها هستند؛ ولی در مراتب نازله، هر کس دارای مراتب ایمانی بیشتری باشد، به همان میزان مؤمن بودن بر او صدق می کند.
مطلب دیگر اینکه منظور از مؤمن و تمام اسامی مثبت در معارف اسلامی، شیعیان و پیروان ائمه علیهم السلام و ثابت قدمان در صراط مستقیم و باب الله هستند و دیگران که بر ولایت اقرار نکرده اند، در زبان قرآن مؤمن نامیده نمی شوند و هر چند از ازل تا به ابد، در حرم خدا معتکف و عابد باشند، بی ولا در محضر الهی اذن حضور و جواز قبول نمی یابند.
در حقیقت، شیعه و مؤمن دو نام برای یک مُسَمّا هستند و با تأمل در این معارف از مقام آنکه شناخت حق او شرط ورود به بهشت برای شیعه و مؤمن دانسته شده است، پرده برداشته می شود.
نوری ز خداست در قم افتاد
از فاطمه قم کرب و بلا باد
معصومه معلّم علوم است
فرزند مکلّم علوم است
او وارث علم آل طه است
شاگرد و مقیم کوی مولاست
او صاحب سرّ اهل بیت است
معصومه و بِرّ اهل بیت است
اسرار امام در حرم ماند
دستی ز رسول بَر کرم ماند
در چشم بصیر طور اینجاست
معرفی حضرت معصومه توسط ائمه علیهم السلام
1. معرفی حضرت معصومه توسط ائمه علیهم السلام
محکم ترین دلیل برای شناسایی مقام معنوی حضرت معصومه علیها السلام، وصف مستقیم ائمه علیهم السلام نسبت به جایگاه ایشان می باشد. این معرفی از چند لحاظ مورد توجه است. اول اینکه از میان امام زادگان و اولاد مستقیم ائمه علیهم السلام، فقط در مورد زیارت ایشان سفارش و تأکید صورت گرفتهاست؛ به طوری که حتّی از حدود سی و شش برادر و خواهر نیز، فقط ایشان توجهامام رضا علیه السلام، امام جواد علیه السلام، و امام صادق علیه السلام را به خود جلب کرده است؛ آن گونه که امام صادق علیه السلام با تجلیل از تولّد او خبر داده و ثواب زیارت توأم با معرفت او را بهشت معرفی نموده و شفاعتش را شامل حال تمام شیعیان دانسته است.
برای فهم بلندای عظمت پرده نشین قدس الهی و به منظور شناخت حق معرفت او که شرط قبول زیارت اوست، روایات مربوط به عظمتش را نقل می کنیم و آن گاه به تأمل کوتاه در آنها می پردازیم.
روزی عده ای از شیعیان امام کاظم علیه السلام جهت دریافت پاسخ برای پرسشهای دینی خود به شهر مدینه رهسپار شدند، ولی چون آن حضرت در مسافرت بود و آنها ناگزیر به بازگشت بودند، به ناچار سؤالات خود را نوشتند و به افراد خانواده امام تحویل دادند تا در سفر بعد، جواب آنها را دریافت نمایند.
زمان خداحافظی باتعجب دیدند که حضرت فاطمه معصومه علیها السلام (در حالی که تنها ده سال داشت) پاسخ پرسشهای آنان را نوشته است. هنگام مراجعت در بین راه با امام موسی بن جعفر علیهما السلام ملاقات نمودند و ماجرا را به عرض ایشان رساندند. امام آن نوشته را از آنها گرفت و مطالعه نمود و چون پاسخها را درست یافت، لبخند رضایت بر لبانش نقش بست و سه بار فرمود: «فداها ابوها؛ پدرش به فدایش باد».1
فرمایش امام کاظم علیه السلام شبیه گفتار رسول خداصلی الله علیه و آله به فاطمه علیها السلام است که همین عبارت را برایشان به کار برده اند. دختری که امام معصوم علیها السلام خود را فدایی او معرفی می کند، باید عظمتی بسیار والا داشته و درنهایت عصمت و کمال باشد که امام و پدر او، جان خود را شایسته نثار عظمت و کمال او می بیند و چنین کلامی بر لب جاری می سازد.
امام صادق علیه السلام در سال 148 ه. ق. به علت مسمومیت توسط منصور دوانیقی به شهادت رسید و حضرت معصومه علیها السلام حدوداً در سال 179 ه. ق. متولد شد. پس حداقل بیش از سی سال قبل از تولّد آن بانو، امام صادق علیه السلام از تولد و منزلت او خبر داده است:
«اِنَّ لِلَّهِ حَرَماً و هو مکة، و لِرَسولِهِ حرماً و هو المدینة، و لامیرالمؤمنین حرماً و هو الکوفة، و لَنا حرماً و هو قُمّ، وَ سَتُدفَنُ فیها اِمْرأةٌ مِن وُلدی تُسَمَّی فاطِمة، مَن زارَها وَجَبَتْ لَهُ الجنة (قال علیه السلام ذلک و لَمْ تُحْمَلُ بموسی اُمُّهُ؛2 برای خدا حرمی است و آن مکه است و برای رسول خدا صلی الله علیه و آله حرمی است و آن مدینه است و برای امیرالمؤمنین علیه السلام حرمی است و آن کوفه است و برای ما (اهل بیت علیهم السلام) حرمی است و آن قم می باشد و به زودی زنی از اولاد من که فاطمه نامیده می شود، در آنجا دفن می شود. هر کسی او را زیارت کند، بهشت بر او واجب می گردد. این سخن را حضرت در حالی بیان کرد که امام موسی را مادرش حمل نکرده بود».
در این حدیث، قم حرم همه ائمه علیهم السلام بعد از حضرت علی علیه السلام معرفی شده است و البته کلمه «لنا» مطلق است و شامل تمام چهارده معصوم علیهم السلام می گردد و منظور حرم بودن قم حتی نسبت به رسول اکرم صلی الله علیه و آله و حضرت علی علیه السلام نیز می باشد؛ اگرچه هر کدام از ائمه علیهم السلام خود حرم دیگری مثل کربلا، کاظمین، مشهد و سامراء دارند.
نکته دیگر اینکه قم به تنهایی حرم همه ائمه معرفی شده است و این جای بسی تأمّل عمیق دارد که در مباحث بعدی بیشتر به آن می پردازیم.
بعد از معرفی قم به عنوان حرم ائمه علیهم السلام، بلافاصله به تولد و دفن حضرت معصومه علیها السلام در قم اشاره شده و بعد به بیان ثواب زیارت او که بهشت است، توجه ویژه مبذول گشته است.
محور در این حدیث، تشویق مردم به زیارت این بانو و رسیدن به ثواب آن یعنی بهشت می باشد. و بهشت را ثواب یک عمل معرفی کردن، فقط در مورد زیارت ائمه معصوم علیهم السلام و برخی موارد نادر بیان شده است.
یک بار زیارت حضرت معصومه علیها السلام، و آن گاه ورود به بهشت، نشان از میزان تقرّب و وجاهت و آبروی حضرت در پیشگاه خدا دارد که هر شیعه ای را به شرط معرفت به حق او و با یک زیارت او می بخشند و وارد بهشت می نمایند و این ورود حتمی است و بی هیچ مانع؛ چون در برخی روایات «وَجَبتْ لَهُ الجنة» گفته شده است؛ یعنی زیارت او، بهشت رفتن را واجب می کند.
اکنون به نقل چند حدیث که بر وجوب بهشت برای زائر حضرت معصومه علیها السلام به شرط معرفت به حقش تأکید کرده است، می پردازیم:
در حدیثی که زیارت نامه حضرت معصومه علیها السلام در ادامه آن آمده است، امام رضا علیه السلام فرمود: «من زارها عارفاً بحقها فله الجنة».3 وجوب بهشت در مقابل معرفت به حق اوست. پس باید معنی معرفت به حق او را دریابیم.
کتاب «ناسخ التواریخ» از امام رضا علیه السلام نقل می کند که فرمود: «من زار المعصومة بقم کمن زارنی؛4 هر که معصومه را در قم زیارت کند، مثل این است که مرا زیارت کرده است».
معرفت به حق حضرت معصومه علیها السلام چه چیزی می تواند باشد؟ حضرت معصومه علیها السلام بار امانت سنگین امامت را بر دوش ندارد و لذا حقی را که امام بر گردن امّت دارد، برای او نیست. پس این حقّی که او بر گردن شیعه دارد، چیست؟ اگر کسی بگوید: آن بی بی حق خاصی ندارد، الاّ اینکه مثل همه مؤمنین و امام زادگان دیگر، احترام و حفظ حرمت و شناخت همان جایگاه عمومی او به عنوان امامزاده بر هر مؤمن و شیعه لازم است، پاسخ می دهیم که امام رضا علیه السلام کلمه حق را به «ها» اضافه فرمود و با این اضافه، تخصیص حاصل شد؛ یعنی حقی که مخصوص حضرت معصومه علیها السلام است. بنابراین، باید قبول کنیم که حضرت معصومه علیها السلام بالاتر از حقوق دیگران و پایین تر از حقوق امام، حقی خاص دارد و شناخت آن برای زائر لازم است تا به ثواب زیارت نایل گردد.
برای شناخت این حق، دو کلید و رمز معرفتی بر زبان ائمه علیهم السلام جاری شده است:
اول اینکه امام رضا علیه السلام زیارت حضرت معصومه علیها السلام را مثل زیارت خودش معرفی فرموده است.
دوم اینکه معرفت او را شرط بهشتی شدن زائر دانسته است. اینک به توضیح مطلب اول می پردازیم.
پس باید پرسید که، حق مخصوص آن حضرت چیست؟
معرفت به حق او یعنی چه؟ و آیا معرفت به حق او مراتب دارد یا نه؟ جواب به این سؤالات و غور در مراتب و جوانب آن واقعاً کاری مهم و سنگین است؛ امّا به همان نسبت دارای نتایج پربار و گرانبهاست.
امام بدون حکمت و دقت کامل سخن نمی گوید و تا کسی قابل مقایسه و تشبیه به امام نباشد، هرگز او را شبیه به خود معرفی نمی فرماید و زیارت او و حق او را مثل زیارت و حق خودش، شرط بهشت معرفی نمی فرماید؛ چنان که امام صادق علیه السلام فرموده اند: کسی با ما آل محمد صلی الله علیه و آله قابل مقایسه نیست؛ «لا یقاسُ بِنا أحَدٌ».5 در آن روایت، امام رضا علیه السلام ثواب زیارت خواهرش را ثواب زیارت خود معرفی نمی کند، بلکه نفس زیارت او را شبیه زیارت خود و هم اثر با حضور خویش می شناساند.
بنابراین، اگر زیارت حضرت معصومه علیها السلام، مثل زیارت امام رضا علیه السلام باشد، باید محضر او و نورانیت او و قدرت تصرّف عرفانی و ولایی او و رحمت و رأفت و قُرب و منزلت او، شبیه به امام رضا علیه السلام باشد و الّا بدون داشتن ظرفیت واقعی، امام کسی را مثل خود معرفی نمی فرماید. در حقیقت، امام رضا علیه السلام که به حق عالم آل محمد صلی الله علیه و آله لقب گرفته است، با یک «کاف» تشبیه همه حرفهای گفتنی را برای معرفی خواهر بزرگوارش که محصول تربیت و نَفَس پاک خود اوست، یکجا بیان فرموده است. بنده از آیةالله العظمی بهجت (حفظه الله) که در کنار ضریح مشغول زیارت بودند، سؤال کردم: آیا حضرت معصومه علیها السلام را می توان با زیارت جامعه کبیر زیارت کرد؟ فرمودند: بله! بعد از مدتی کوتاه دوباره به عقب برگشته فرمودند: شما به نیت تمام کسانی که این زیارت شامل آنها می شود، این زیارت نامه را بخوانید.
معصومه علیها السلام مظهر جلالت حضرت زهرا علیها السلام
همچنین آنچه پدر بزرگوار حضرت آیة الله العظمی مرعشی رحمه الله، یعنی سید محمود مرعشی بعد از توسل به امیرالمؤمنین علیه السلام جهت معرفیقبر حضرت زهرا علیها السلام از آن امام شنیده اند، در معرفی حضرت معصومه علیها السلام بسیار صریح و رساست. حضرت به ایشان در خوابفرموده بودند: «حضرت زهرا علیها السلام به من وصیت کرده تا قبر او را مخفینگه دارم و من نمی توانم برخلاف وصیت ایشان عمل کنم؛ اما اگر خیلی دوست داری قبر ایشان را زیارت کنی، به قم و نزد قبر فاطمه معصومه علیها السلامبرو که خداوند جلالت حضرت زهراعلیها السلام را به حضرت معصومه علیها السلام داده است».6
با تأمل در این جواب بسیار رسا و زیبا که از مرد صالح و مورد اطمینانی همچون پدر آیة الله العظمی مرعشی نقل شده است، می توانیم با مقام بلند و ملکوتی و روح لطیف و قُدسی و زهرایی فاطمه معصومه علیها السلام بیشتر آشنا شویم و به حق این شهیده غم و سمّ در غربت پی ببریم.
عزّ حرم فاطمه، اینجاست
زان رو حرم ائمه اینجاست
قم، خانه مادر ائمه است
آری، حرم همه، همیشه است
تختی ز جلال، در قم آمد
بانوی جمال در قم آمد
ای عاشق علم نور اینجاست
بر حور بهشت، طور اینجاست
صاحب در فاطمی است بانو
سرکرده هاشمی است، بانو
مشتاق مزار پاک زهرا
از قم بطلب شمیم آنجا
قم، مظهر قبر و قُرب زهراست
از من شنوی، ظهور اینجاست
دستت نرسد بقیع قم رو
بر عهد ولا، غدیر خُم رو 7
جلالت و منزلت معنوی حضرت زهرا در عالم هستی یکتاست و بدیل ندارد و در برخی روایات خلقت حضرت زهرا علیها السلام جداگانه و به عنوان روح در مقابل خلقت نور حضرت محمد صلی الله علیه و آله و حضرت علی علیه السلام بیان شده است که بعد از خلق جداگانه این دو روح و نور، خداوند آنها را با هم ترکیب کرد و از این نور مقدس انوار امام حسن و امام حسین و سایر ائمه علیهم السلام و بعد، همه مراتب عالم هستی خلق شد.8
در حدیث مشهور قدسی هم خداوند می فرماید: «لو لا فاطمة لما خلقتُکما؛9 اگر فاطمه نبود [ای محمد] تو و علی را خلق نمی کردم». و در حدیث دیگر امام حسن عسکری علیه السلام می فرمایند: «نحن حُجَجُ الله علی خلقه و جدَّتنا فاطمة حجة الله علینا؛10 ما حجت خدا بر خلق هستیم و مادرمان فاطمه حجت خدا بر ما (ائمه) می باشد»
با تأمل در عظمت فاطمه زهرا علیها السلام و با توجه به اشارات ائمه علیهم السلام، شایسته است که زانوی ادب در مقابل عظمت معنوی حضرت معصومه علیها السلام بر زمین زنیم و آن گاه خاضعانه و دلشکسته و با کمال ادب و خشوع، در هاله ای از احترام و معرفت، با رعایت تمام آداب ظاهری و باطنی به محضر این سلطان عالم قُدس و طهارت، و عرفان و ولایت، و این بانوی هم منزلت با آل محمد علیه السلام، و این بضعه و پاره تن اهل بیت علیهم السلام و این هم سرشت آل الله مشرف شویم و با نهایت قدردانی و احساس کوچکی در مقابل شکوه و عظمت این مظهر تجلی فاطمه زهرا علیها السلام و این شبیه امام رضا علیه السلامو این صاحب حرم آل محمد صلی الله علیه و آلهو کریمه اهل بیت علیهم السلام عرض ولایت و اطاعت و ادب و معرفت نماییم تا شاید گوشه چشمی به ما نماید.
به راستی که همه پرورش یافتگان عالی مرتبه حوزه قم، همگی به حق اعتراف کرده اند که به هر جا رسیده اند، از برکت گوشه چشم و زیرسایه عنایت کریمه اهل بیت علیهم السلام می باشد. از ملاصدرا تا امام خمینی رحمه الله و آیة الله بهجت (حفظه الله)، همه عرفای بزرگ و مراجع، خود را شاگرد کوچک و متواضع استاد بزرگ قم و حرم نشین محرم اسرار الله، یعنی حضرت فاطمه معصومه علیها السلام دانسته اند و پیوسته با زیارت او راه کمال پیموده اند.
و بدین صورت، به شدّت تقرب و شباهت روح او به اهل بیت علیهم السلام پی می بریم که غیر از امامت، سایر صفات ائمه علیهم السلام را کسب نموده است. به آخرین مطلب مورد اشاره در احادیث می پردازیم و آن شفاعت حضرت معصومه برای تمام شیعیان می باشد. حضرت امام موسی بن جعفر علیهما السلام می فرماید: «تدخل بشفاعتها شیعتنا الجنة بأجمعهم 11؛ با شفاعتش همه شیعیان ما داخل بهشت می شوند». امام صادق علیه السلام که در زمان حیات خود اسرار الهی را بسیار زیبا و با آرامش کامل و فرصت خوب بیان کرد و معارف را به فرهنگ انسانیت تزریق نمود، می فرماید: «تدخل بشفاعتها شیعتی الجنة بأجمعهم 12؛ همه شیعیانم با شفاعت حضرت معصومه علیها السلام داخل بهشت می گردند».
در زیارت نامه آن حضرت نیز امام رضا علیه السلام این گونه به ما یاد داده اند که شفاعت در بهشت را از فاطمه معصومه علیها السلام طلب کنیم و عرض کنیم: «یا فاطمة اشفعی لی فی الجنة فان لک عندالله شأناً من الشأن؛13 ای فاطمه! برای من در بهشت شفاعت کن؛ چون تو نزد خدا دارای مقامی از مقامات هستی.
البته می توان گفت: «فی الجنة یعنی فی حق الجنّة»؛ یعنی برای بهشت رفتن من شفاعت کن؛ امّا لزومی برای تأویل یا در تقدیر گرفتن محذوف نیست؛ زیرا در درون بهشت برای ترقی در مراتب بهشت و درجات آن نیز نیاز به شفاعت هست و حضرت معصومه علیها السلام در بهشت نیز می تواند زائران خویش را شفاعت کند و آنها را ترقی داده و بالا ببرد؛ همان طور که قرآن در بهشت ترقی می دهد و به قاری صادق و عمل کننده، می گویند: «اقرأ و ارفع (و ارق)؛14 بخوان و بالا برو، یا بخوان و ترقی کن». و اهل بیت علیهم السلام قرآن ناطق و شریک قرآن هستند.
بحثی در چگونگی شفاعت
آری، برای حضرت معصومه علیها السلام دو نوع شفاعت در احادیث و زیارات معرفی شده است: الف. شفاعت همه شیعه برای ورود در بهشت؛ ب. شفاعت در درون بهشت. اکنون این سؤال مطرح می شود که اگر همه شیعیان با شفاعت حضرت معصومه علیها السلام وارد بهشت می شوند، پس شفاعت حضرت زهرا علیها السلام برای کیست؟ شفاعت دیگر ائمه علیهم السلام و شهدا و سایر شافعین چه می شود؟ با دقت در بحث شفاعت، به چند شکل می توان این سؤال را جواب داد:
اول اینکه ما در زندگی دنیا و در طول عمر کوتاه خود به شفاعت، سفارش و کمک افراد متعددی نیازمند هستیم؛ چون احتیاجات ما زیاد است و هر شفاعتی یک مشکلی را حل می کند. درباره ائمه علیهم السلام نیز شاید بتوان گفت: ما همواره در شفاعت آنان به سر می بریم و نزول برکات بر ما، دفع بلایا از ما، برآورده شدن حاجات و استجابت دعاهایمان پیوسته به شفاعت و حرمت ولایت آنان می باشد و همین طور در موقع مرگ و در مراحل بعد از جان دادن تا ورود به بهشت، روایات متعددی از حضور حتمی و بسیار مؤثر ائمه علیهم السلام در نزد شیعه مؤمن خبر می دهد.
هرچه رجوع انسان به سوی خدا و بازگشت به مبدأ نزدیک تر می گردد، نیاز به امداد ائمه علیهم السلام و شفاعت و کمک آنان شدیدتر و توجه آنان به شیعیان تحت ولایت و سرپرستی معنوی شان بیشتر می شود؛ لذا ما در همه مراحل به شفاعت و یاری ائمه علیهم السلام نیازمند هستیم؛ چنان که رسول اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: «حب اهل بیتی نافعٌ فی سبعة مواطن اهوالهن عظیمة: عند الوفات و فی القبر، و عند النشور و عند الکتاب و عند الحساب و عند المیزان و عند الصراط؛15 محبت اهل بیتِ من در هفت محل که ترس و هراسشان بزرگ است، نفع می رساند: موقع مرگ، در قبر، موقع حشر و نشر، موقع (دادن) کتاب و نامه عمل، موقع وزن کردن اعمال و موقع عبور از پل صراط».
دوم اینکه در خصوص هر عمل نیز به شفاعت نیاز داریم؛ یعنی در عالم قبر و قیامت در مورد هر عملی و در هر ایستگاهی که با مشکل مواجه شویم، محتاج شفاعت خواهیم شد؛ مثلاً اگر در موقف خمس کوتاهی داشته باشیم و درمانده شویم، باید دست به دامن ائمه علیهم السلام شویم تا حق خود را به ما ببخشند. و ما بتوانیم از ایستگاه خمس به سلامت عبور کنیم و همین طور در موقف یا ایستگاه رسیدگی به نمازها، صله رحم، ولایت ائمه علیهم السلام، نهی از منکر، گناهان زبانی و… و هر کجا که با مشکل و کمبود مواجه شدیم، تنها اهل شفاعت هستند که می توانند ما را به سلامت رها کنند و عبور دهند یا از داراییهای معنوی خویش به ما ببخشند و به آبروی آنان تا ساحل سلامت و تا درگاه بهشت امنیت و نعمت راه پیماییم. به این مراحل، در برخی احادیث تصریح شده است؛ مثلاً امام رضا علیه السلام فرموده اند: «هر کس مرا در غربت زیارت کند، در سه جا به امداد او خواهم رسید: موقع مرگ، موقع حساب و موقع عبور از صراط».16
از این گونه احادیث، استفاده می شود که شفاعت ائمه علیهم السلام منحصر به موقف شفاعت نیست و در سایر مواقف نیز به حسب میزان اعمال و نورانیت و قابلیت افراد و به قدر ارتباط قلبی و حقیقی آنان با ولایت ائمه علیهم السلام به فریادرسی آنان خواهند شتافت.
جواب سوم این است که بر فرض اینکه فقط یک بار شفاعت ائمه علیهم السلام آنهم تنها در موقف قیامت منظور نظر این احادیث باشد، باز شفاعت صاحبان شفاعت در طول هم می باشد.
بدین ترتیب که رسول خداصلی الله علیه و آله اولین و آخرین را شفاعت می کند و ائمه علیهم السلام شیعیان خود را با خود تحت شفاعت رسول خداصلی الله علیه و آله قرار می دهند تا با شفاعت ایشان داخل بهشت گردند و امام زادگان نیز زائران و دوستان خود را به نزد امام زمان خود می برند تا شفاعت شوند و علما و شهدا و فقرای شیعه 17 و ذریه ائمه علیهم السلام یعنی سادات نیز هر کدام به اندازه مقام معنویشان نسبت به دیگران شفاعت می نمایند. بنابراین، با سلسله مراتب همه تحت شفاعت رسول خداصلی الله علیه و آله، امیر المؤمنین علیه السلام و فاطمه زهرا علیها السلام قرار می گیرند. البته، دایره شفاعت رسول خدا صلی الله علیه و آله بسیار وسیع تر است و شامل تمام مستحقان شفاعت امت و حتی امتهای قبل و تمام خلایق می گردد.
و دایره شفاعت حضرت زهرا علیها السلام شامل شیعیان واقعی و علاوه بر آنها محبّان و محبّانِ محبّان و دوستان ذریه اش و هر آشنایی ولو باواسطه می گردد؛ در حالی که وسعت شفاعت حضرت معصومه علیها السلام از فاطمه زهرا علیها السلام محدودتر است و فقط شیعیان و زوار خود را شفاعت می کند و لذا شفاعت آن حضرات وقتی در طول هم قرار می گیرد، آن شبهه رفع می شود.
1. معرفی حضرت معصومه توسط ائمه علیهم السلام
محکم ترین دلیل برای شناسایی مقام معنوی حضرت معصومه علیها السلام، وصف مستقیم ائمه علیهم السلام نسبت به جایگاه ایشان می باشد. این معرفی از چند لحاظ مورد توجه است. اول اینکه از میان امام زادگان و اولاد مستقیم ائمه علیهم السلام، فقط در مورد زیارت ایشان سفارش و تأکید صورت گرفتهاست؛ به طوری که حتّی از حدود سی و شش برادر و خواهر نیز، فقط ایشان توجهامام رضا علیه السلام، امام جواد علیه السلام، و امام صادق علیه السلام را به خود جلب کرده است؛ آن گونه که امام صادق علیه السلام با تجلیل از تولّد او خبر داده و ثواب زیارت توأم با معرفت او را بهشت معرفی نموده و شفاعتش را شامل حال تمام شیعیان دانسته است.
برای فهم بلندای عظمت پرده نشین قدس الهی و به منظور شناخت حق معرفت او که شرط قبول زیارت اوست، روایات مربوط به عظمتش را نقل می کنیم و آن گاه به تأمل کوتاه در آنها می پردازیم.
روزی عده ای از شیعیان امام کاظم علیه السلام جهت دریافت پاسخ برای پرسشهای دینی خود به شهر مدینه رهسپار شدند، ولی چون آن حضرت در مسافرت بود و آنها ناگزیر به بازگشت بودند، به ناچار سؤالات خود را نوشتند و به افراد خانواده امام تحویل دادند تا در سفر بعد، جواب آنها را دریافت نمایند.
زمان خداحافظی باتعجب دیدند که حضرت فاطمه معصومه علیها السلام (در حالی که تنها ده سال داشت) پاسخ پرسشهای آنان را نوشته است. هنگام مراجعت در بین راه با امام موسی بن جعفر علیهما السلام ملاقات نمودند و ماجرا را به عرض ایشان رساندند. امام آن نوشته را از آنها گرفت و مطالعه نمود و چون پاسخها را درست یافت، لبخند رضایت بر لبانش نقش بست و سه بار فرمود: «فداها ابوها؛ پدرش به فدایش باد».1
فرمایش امام کاظم علیه السلام شبیه گفتار رسول خداصلی الله علیه و آله به فاطمه علیها السلام است که همین عبارت را برایشان به کار برده اند. دختری که امام معصوم علیها السلام خود را فدایی او معرفی می کند، باید عظمتی بسیار والا داشته و درنهایت عصمت و کمال باشد که امام و پدر او، جان خود را شایسته نثار عظمت و کمال او می بیند و چنین کلامی بر لب جاری می سازد.
امام صادق علیه السلام در سال 148 ه. ق. به علت مسمومیت توسط منصور دوانیقی به شهادت رسید و حضرت معصومه علیها السلام حدوداً در سال 179 ه. ق. متولد شد. پس حداقل بیش از سی سال قبل از تولّد آن بانو، امام صادق علیه السلام از تولد و منزلت او خبر داده است:
«اِنَّ لِلَّهِ حَرَماً و هو مکة، و لِرَسولِهِ حرماً و هو المدینة، و لامیرالمؤمنین حرماً و هو الکوفة، و لَنا حرماً و هو قُمّ، وَ سَتُدفَنُ فیها اِمْرأةٌ مِن وُلدی تُسَمَّی فاطِمة، مَن زارَها وَجَبَتْ لَهُ الجنة (قال علیه السلام ذلک و لَمْ تُحْمَلُ بموسی اُمُّهُ؛2 برای خدا حرمی است و آن مکه است و برای رسول خدا صلی الله علیه و آله حرمی است و آن مدینه است و برای امیرالمؤمنین علیه السلام حرمی است و آن کوفه است و برای ما (اهل بیت علیهم السلام) حرمی است و آن قم می باشد و به زودی زنی از اولاد من که فاطمه نامیده می شود، در آنجا دفن می شود. هر کسی او را زیارت کند، بهشت بر او واجب می گردد. این سخن را حضرت در حالی بیان کرد که امام موسی را مادرش حمل نکرده بود».
در این حدیث، قم حرم همه ائمه علیهم السلام بعد از حضرت علی علیه السلام معرفی شده است و البته کلمه «لنا» مطلق است و شامل تمام چهارده معصوم علیهم السلام می گردد و منظور حرم بودن قم حتی نسبت به رسول اکرم صلی الله علیه و آله و حضرت علی علیه السلام نیز می باشد؛ اگرچه هر کدام از ائمه علیهم السلام خود حرم دیگری مثل کربلا، کاظمین، مشهد و سامراء دارند.
نکته دیگر اینکه قم به تنهایی حرم همه ائمه معرفی شده است و این جای بسی تأمّل عمیق دارد که در مباحث بعدی بیشتر به آن می پردازیم.
بعد از معرفی قم به عنوان حرم ائمه علیهم السلام، بلافاصله به تولد و دفن حضرت معصومه علیها السلام در قم اشاره شده و بعد به بیان ثواب زیارت او که بهشت است، توجه ویژه مبذول گشته است.
محور در این حدیث، تشویق مردم به زیارت این بانو و رسیدن به ثواب آن یعنی بهشت می باشد. و بهشت را ثواب یک عمل معرفی کردن، فقط در مورد زیارت ائمه معصوم علیهم السلام و برخی موارد نادر بیان شده است.
یک بار زیارت حضرت معصومه علیها السلام، و آن گاه ورود به بهشت، نشان از میزان تقرّب و وجاهت و آبروی حضرت در پیشگاه خدا دارد که هر شیعه ای را به شرط معرفت به حق او و با یک زیارت او می بخشند و وارد بهشت می نمایند و این ورود حتمی است و بی هیچ مانع؛ چون در برخی روایات «وَجَبتْ لَهُ الجنة» گفته شده است؛ یعنی زیارت او، بهشت رفتن را واجب می کند.
اکنون به نقل چند حدیث که بر وجوب بهشت برای زائر حضرت معصومه علیها السلام به شرط معرفت به حقش تأکید کرده است، می پردازیم:
در حدیثی که زیارت نامه حضرت معصومه علیها السلام در ادامه آن آمده است، امام رضا علیه السلام فرمود: «من زارها عارفاً بحقها فله الجنة».3 وجوب بهشت در مقابل معرفت به حق اوست. پس باید معنی معرفت به حق او را دریابیم.
کتاب «ناسخ التواریخ» از امام رضا علیه السلام نقل می کند که فرمود: «من زار المعصومة بقم کمن زارنی؛4 هر که معصومه را در قم زیارت کند، مثل این است که مرا زیارت کرده است».
معرفت به حق حضرت معصومه علیها السلام چه چیزی می تواند باشد؟ حضرت معصومه علیها السلام بار امانت سنگین امامت را بر دوش ندارد و لذا حقی را که امام بر گردن امّت دارد، برای او نیست. پس این حقّی که او بر گردن شیعه دارد، چیست؟ اگر کسی بگوید: آن بی بی حق خاصی ندارد، الاّ اینکه مثل همه مؤمنین و امام زادگان دیگر، احترام و حفظ حرمت و شناخت همان جایگاه عمومی او به عنوان امامزاده بر هر مؤمن و شیعه لازم است، پاسخ می دهیم که امام رضا علیه السلام کلمه حق را به «ها» اضافه فرمود و با این اضافه، تخصیص حاصل شد؛ یعنی حقی که مخصوص حضرت معصومه علیها السلام است. بنابراین، باید قبول کنیم که حضرت معصومه علیها السلام بالاتر از حقوق دیگران و پایین تر از حقوق امام، حقی خاص دارد و شناخت آن برای زائر لازم است تا به ثواب زیارت نایل گردد.
برای شناخت این حق، دو کلید و رمز معرفتی بر زبان ائمه علیهم السلام جاری شده است:
اول اینکه امام رضا علیه السلام زیارت حضرت معصومه علیها السلام را مثل زیارت خودش معرفی فرموده است.
دوم اینکه معرفت او را شرط بهشتی شدن زائر دانسته است. اینک به توضیح مطلب اول می پردازیم.
پس باید پرسید که، حق مخصوص آن حضرت چیست؟
معرفت به حق او یعنی چه؟ و آیا معرفت به حق او مراتب دارد یا نه؟ جواب به این سؤالات و غور در مراتب و جوانب آن واقعاً کاری مهم و سنگین است؛ امّا به همان نسبت دارای نتایج پربار و گرانبهاست.
امام بدون حکمت و دقت کامل سخن نمی گوید و تا کسی قابل مقایسه و تشبیه به امام نباشد، هرگز او را شبیه به خود معرفی نمی فرماید و زیارت او و حق او را مثل زیارت و حق خودش، شرط بهشت معرفی نمی فرماید؛ چنان که امام صادق علیه السلام فرموده اند: کسی با ما آل محمد صلی الله علیه و آله قابل مقایسه نیست؛ «لا یقاسُ بِنا أحَدٌ».5 در آن روایت، امام رضا علیه السلام ثواب زیارت خواهرش را ثواب زیارت خود معرفی نمی کند، بلکه نفس زیارت او را شبیه زیارت خود و هم اثر با حضور خویش می شناساند.
بنابراین، اگر زیارت حضرت معصومه علیها السلام، مثل زیارت امام رضا علیه السلام باشد، باید محضر او و نورانیت او و قدرت تصرّف عرفانی و ولایی او و رحمت و رأفت و قُرب و منزلت او، شبیه به امام رضا علیه السلام باشد و الّا بدون داشتن ظرفیت واقعی، امام کسی را مثل خود معرفی نمی فرماید. در حقیقت، امام رضا علیه السلام که به حق عالم آل محمد صلی الله علیه و آله لقب گرفته است، با یک «کاف» تشبیه همه حرفهای گفتنی را برای معرفی خواهر بزرگوارش که محصول تربیت و نَفَس پاک خود اوست، یکجا بیان فرموده است. بنده از آیةالله العظمی بهجت (حفظه الله) که در کنار ضریح مشغول زیارت بودند، سؤال کردم: آیا حضرت معصومه علیها السلام را می توان با زیارت جامعه کبیر زیارت کرد؟ فرمودند: بله! بعد از مدتی کوتاه دوباره به عقب برگشته فرمودند: شما به نیت تمام کسانی که این زیارت شامل آنها می شود، این زیارت نامه را بخوانید.
معصومه علیها السلام مظهر جلالت حضرت زهرا علیها السلام
همچنین آنچه پدر بزرگوار حضرت آیة الله العظمی مرعشی رحمه الله، یعنی سید محمود مرعشی بعد از توسل به امیرالمؤمنین علیه السلام جهت معرفیقبر حضرت زهرا علیها السلام از آن امام شنیده اند، در معرفی حضرت معصومه علیها السلام بسیار صریح و رساست. حضرت به ایشان در خوابفرموده بودند: «حضرت زهرا علیها السلام به من وصیت کرده تا قبر او را مخفینگه دارم و من نمی توانم برخلاف وصیت ایشان عمل کنم؛ اما اگر خیلی دوست داری قبر ایشان را زیارت کنی، به قم و نزد قبر فاطمه معصومه علیها السلامبرو که خداوند جلالت حضرت زهراعلیها السلام را به حضرت معصومه علیها السلام داده است».6
با تأمل در این جواب بسیار رسا و زیبا که از مرد صالح و مورد اطمینانی همچون پدر آیة الله العظمی مرعشی نقل شده است، می توانیم با مقام بلند و ملکوتی و روح لطیف و قُدسی و زهرایی فاطمه معصومه علیها السلام بیشتر آشنا شویم و به حق این شهیده غم و سمّ در غربت پی ببریم.
عزّ حرم فاطمه، اینجاست
زان رو حرم ائمه اینجاست
قم، خانه مادر ائمه است
آری، حرم همه، همیشه است
تختی ز جلال، در قم آمد
بانوی جمال در قم آمد
ای عاشق علم نور اینجاست
بر حور بهشت، طور اینجاست
صاحب در فاطمی است بانو
سرکرده هاشمی است، بانو
مشتاق مزار پاک زهرا
از قم بطلب شمیم آنجا
قم، مظهر قبر و قُرب زهراست
از من شنوی، ظهور اینجاست
دستت نرسد بقیع قم رو
بر عهد ولا، غدیر خُم رو 7
جلالت و منزلت معنوی حضرت زهرا در عالم هستی یکتاست و بدیل ندارد و در برخی روایات خلقت حضرت زهرا علیها السلام جداگانه و به عنوان روح در مقابل خلقت نور حضرت محمد صلی الله علیه و آله و حضرت علی علیه السلام بیان شده است که بعد از خلق جداگانه این دو روح و نور، خداوند آنها را با هم ترکیب کرد و از این نور مقدس انوار امام حسن و امام حسین و سایر ائمه علیهم السلام و بعد، همه مراتب عالم هستی خلق شد.8
در حدیث مشهور قدسی هم خداوند می فرماید: «لو لا فاطمة لما خلقتُکما؛9 اگر فاطمه نبود [ای محمد] تو و علی را خلق نمی کردم». و در حدیث دیگر امام حسن عسکری علیه السلام می فرمایند: «نحن حُجَجُ الله علی خلقه و جدَّتنا فاطمة حجة الله علینا؛10 ما حجت خدا بر خلق هستیم و مادرمان فاطمه حجت خدا بر ما (ائمه) می باشد»
با تأمل در عظمت فاطمه زهرا علیها السلام و با توجه به اشارات ائمه علیهم السلام، شایسته است که زانوی ادب در مقابل عظمت معنوی حضرت معصومه علیها السلام بر زمین زنیم و آن گاه خاضعانه و دلشکسته و با کمال ادب و خشوع، در هاله ای از احترام و معرفت، با رعایت تمام آداب ظاهری و باطنی به محضر این سلطان عالم قُدس و طهارت، و عرفان و ولایت، و این بانوی هم منزلت با آل محمد علیه السلام، و این بضعه و پاره تن اهل بیت علیهم السلام و این هم سرشت آل الله مشرف شویم و با نهایت قدردانی و احساس کوچکی در مقابل شکوه و عظمت این مظهر تجلی فاطمه زهرا علیها السلام و این شبیه امام رضا علیه السلامو این صاحب حرم آل محمد صلی الله علیه و آلهو کریمه اهل بیت علیهم السلام عرض ولایت و اطاعت و ادب و معرفت نماییم تا شاید گوشه چشمی به ما نماید.
به راستی که همه پرورش یافتگان عالی مرتبه حوزه قم، همگی به حق اعتراف کرده اند که به هر جا رسیده اند، از برکت گوشه چشم و زیرسایه عنایت کریمه اهل بیت علیهم السلام می باشد. از ملاصدرا تا امام خمینی رحمه الله و آیة الله بهجت (حفظه الله)، همه عرفای بزرگ و مراجع، خود را شاگرد کوچک و متواضع استاد بزرگ قم و حرم نشین محرم اسرار الله، یعنی حضرت فاطمه معصومه علیها السلام دانسته اند و پیوسته با زیارت او راه کمال پیموده اند.
و بدین صورت، به شدّت تقرب و شباهت روح او به اهل بیت علیهم السلام پی می بریم که غیر از امامت، سایر صفات ائمه علیهم السلام را کسب نموده است. به آخرین مطلب مورد اشاره در احادیث می پردازیم و آن شفاعت حضرت معصومه برای تمام شیعیان می باشد. حضرت امام موسی بن جعفر علیهما السلام می فرماید: «تدخل بشفاعتها شیعتنا الجنة بأجمعهم 11؛ با شفاعتش همه شیعیان ما داخل بهشت می شوند». امام صادق علیه السلام که در زمان حیات خود اسرار الهی را بسیار زیبا و با آرامش کامل و فرصت خوب بیان کرد و معارف را به فرهنگ انسانیت تزریق نمود، می فرماید: «تدخل بشفاعتها شیعتی الجنة بأجمعهم 12؛ همه شیعیانم با شفاعت حضرت معصومه علیها السلام داخل بهشت می گردند».
در زیارت نامه آن حضرت نیز امام رضا علیه السلام این گونه به ما یاد داده اند که شفاعت در بهشت را از فاطمه معصومه علیها السلام طلب کنیم و عرض کنیم: «یا فاطمة اشفعی لی فی الجنة فان لک عندالله شأناً من الشأن؛13 ای فاطمه! برای من در بهشت شفاعت کن؛ چون تو نزد خدا دارای مقامی از مقامات هستی.
البته می توان گفت: «فی الجنة یعنی فی حق الجنّة»؛ یعنی برای بهشت رفتن من شفاعت کن؛ امّا لزومی برای تأویل یا در تقدیر گرفتن محذوف نیست؛ زیرا در درون بهشت برای ترقی در مراتب بهشت و درجات آن نیز نیاز به شفاعت هست و حضرت معصومه علیها السلام در بهشت نیز می تواند زائران خویش را شفاعت کند و آنها را ترقی داده و بالا ببرد؛ همان طور که قرآن در بهشت ترقی می دهد و به قاری صادق و عمل کننده، می گویند: «اقرأ و ارفع (و ارق)؛14 بخوان و بالا برو، یا بخوان و ترقی کن». و اهل بیت علیهم السلام قرآن ناطق و شریک قرآن هستند.
بحثی در چگونگی شفاعت
آری، برای حضرت معصومه علیها السلام دو نوع شفاعت در احادیث و زیارات معرفی شده است: الف. شفاعت همه شیعه برای ورود در بهشت؛ ب. شفاعت در درون بهشت. اکنون این سؤال مطرح می شود که اگر همه شیعیان با شفاعت حضرت معصومه علیها السلام وارد بهشت می شوند، پس شفاعت حضرت زهرا علیها السلام برای کیست؟ شفاعت دیگر ائمه علیهم السلام و شهدا و سایر شافعین چه می شود؟ با دقت در بحث شفاعت، به چند شکل می توان این سؤال را جواب داد:
اول اینکه ما در زندگی دنیا و در طول عمر کوتاه خود به شفاعت، سفارش و کمک افراد متعددی نیازمند هستیم؛ چون احتیاجات ما زیاد است و هر شفاعتی یک مشکلی را حل می کند. درباره ائمه علیهم السلام نیز شاید بتوان گفت: ما همواره در شفاعت آنان به سر می بریم و نزول برکات بر ما، دفع بلایا از ما، برآورده شدن حاجات و استجابت دعاهایمان پیوسته به شفاعت و حرمت ولایت آنان می باشد و همین طور در موقع مرگ و در مراحل بعد از جان دادن تا ورود به بهشت، روایات متعددی از حضور حتمی و بسیار مؤثر ائمه علیهم السلام در نزد شیعه مؤمن خبر می دهد.
هرچه رجوع انسان به سوی خدا و بازگشت به مبدأ نزدیک تر می گردد، نیاز به امداد ائمه علیهم السلام و شفاعت و کمک آنان شدیدتر و توجه آنان به شیعیان تحت ولایت و سرپرستی معنوی شان بیشتر می شود؛ لذا ما در همه مراحل به شفاعت و یاری ائمه علیهم السلام نیازمند هستیم؛ چنان که رسول اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: «حب اهل بیتی نافعٌ فی سبعة مواطن اهوالهن عظیمة: عند الوفات و فی القبر، و عند النشور و عند الکتاب و عند الحساب و عند المیزان و عند الصراط؛15 محبت اهل بیتِ من در هفت محل که ترس و هراسشان بزرگ است، نفع می رساند: موقع مرگ، در قبر، موقع حشر و نشر، موقع (دادن) کتاب و نامه عمل، موقع وزن کردن اعمال و موقع عبور از پل صراط».
دوم اینکه در خصوص هر عمل نیز به شفاعت نیاز داریم؛ یعنی در عالم قبر و قیامت در مورد هر عملی و در هر ایستگاهی که با مشکل مواجه شویم، محتاج شفاعت خواهیم شد؛ مثلاً اگر در موقف خمس کوتاهی داشته باشیم و درمانده شویم، باید دست به دامن ائمه علیهم السلام شویم تا حق خود را به ما ببخشند. و ما بتوانیم از ایستگاه خمس به سلامت عبور کنیم و همین طور در موقف یا ایستگاه رسیدگی به نمازها، صله رحم، ولایت ائمه علیهم السلام، نهی از منکر، گناهان زبانی و… و هر کجا که با مشکل و کمبود مواجه شدیم، تنها اهل شفاعت هستند که می توانند ما را به سلامت رها کنند و عبور دهند یا از داراییهای معنوی خویش به ما ببخشند و به آبروی آنان تا ساحل سلامت و تا درگاه بهشت امنیت و نعمت راه پیماییم. به این مراحل، در برخی احادیث تصریح شده است؛ مثلاً امام رضا علیه السلام فرموده اند: «هر کس مرا در غربت زیارت کند، در سه جا به امداد او خواهم رسید: موقع مرگ، موقع حساب و موقع عبور از صراط».16
از این گونه احادیث، استفاده می شود که شفاعت ائمه علیهم السلام منحصر به موقف شفاعت نیست و در سایر مواقف نیز به حسب میزان اعمال و نورانیت و قابلیت افراد و به قدر ارتباط قلبی و حقیقی آنان با ولایت ائمه علیهم السلام به فریادرسی آنان خواهند شتافت.
جواب سوم این است که بر فرض اینکه فقط یک بار شفاعت ائمه علیهم السلام آنهم تنها در موقف قیامت منظور نظر این احادیث باشد، باز شفاعت صاحبان شفاعت در طول هم می باشد.
بدین ترتیب که رسول خداصلی الله علیه و آله اولین و آخرین را شفاعت می کند و ائمه علیهم السلام شیعیان خود را با خود تحت شفاعت رسول خداصلی الله علیه و آله قرار می دهند تا با شفاعت ایشان داخل بهشت گردند و امام زادگان نیز زائران و دوستان خود را به نزد امام زمان خود می برند تا شفاعت شوند و علما و شهدا و فقرای شیعه 17 و ذریه ائمه علیهم السلام یعنی سادات نیز هر کدام به اندازه مقام معنویشان نسبت به دیگران شفاعت می نمایند. بنابراین، با سلسله مراتب همه تحت شفاعت رسول خداصلی الله علیه و آله، امیر المؤمنین علیه السلام و فاطمه زهرا علیها السلام قرار می گیرند. البته، دایره شفاعت رسول خدا صلی الله علیه و آله بسیار وسیع تر است و شامل تمام مستحقان شفاعت امت و حتی امتهای قبل و تمام خلایق می گردد.
و دایره شفاعت حضرت زهرا علیها السلام شامل شیعیان واقعی و علاوه بر آنها محبّان و محبّانِ محبّان و دوستان ذریه اش و هر آشنایی ولو باواسطه می گردد؛ در حالی که وسعت شفاعت حضرت معصومه علیها السلام از فاطمه زهرا علیها السلام محدودتر است و فقط شیعیان و زوار خود را شفاعت می کند و لذا شفاعت آن حضرات وقتی در طول هم قرار می گیرد، آن شبهه رفع می شود.
امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه امام (غلی ع)
امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه امام علی(ع)
«امر به معروف» و «نهی از منکر» دو فریضه بزرگ و دو فرع از فروع دهگانه دین مبین اسلام محسوب میشوند. گذشته از عنایت خاص قرآن کریم به این موضوع و نیز سیرهی نظری و عملی پیامبراکرم(ص) و دیگر اولیای دین، در نگاه امیرالمؤمنین علی علیهالسلام امر به معروف و نهی از منکر جایگاه ممتاز و ویژهای دارد. آن حضرت امر به معروف و نهی از منکر را عنایت دین، قوام شریعت و با فضیلتترین اعمال بندگان خدا توصیف مینماید که حتی از جهاد در راه خداوند نیز بالاتر است. از دیدگاه آن حضرت این دو فریضه برکات فراوانی در جامعه اسلامی به دنبال دارد و در مقابل ترک آنها مستوجب نزول بلا و خطرات زیادی است. مراتب سهگانه امر و نهی(قلبی، لسانی، یدی) خصوصیات آمر و ناهی، رابطه امر به معروف و نهی از منکر با جهاد و اقامه حدود و نیز لزوم نصیحت کردن و نصحیت پذیرفتن، همچنین فضیلت امر و نهی عوام نسبت به خواص، و رعایا نسبت به حکام، از دیگر فرازهای بیانات علوی در تبیین جایگاه و ارزش امر به معروف و نهی از منکر است.
امام علی علیهالسلام: «و ما اعمال البر کلها و الجهاد فی سبیلالله عندالامر بالمعروف و النهی عن المنکر الا کنفثه فی بحر لجی»: تمام کارهای نیک و حتی جهاد در راه خدا، در مقابل امر به معروف و نهی از منکر به اندازهی آب دهانی در مقابل دریایی پهناور بیش نیست!» دو فریضهی امر به معروف و نهی از منکر که هر دو جزء فروع دهگانه دین مبین اسلام میباشند، آنچنان جایگاه والایی در شرع مقدس اسلام دارند که در حدود 30 آیه از آیات قرآن کریم با الفاظ و عبارات مختلف در خصوص آنها نازل گردیده است. علاوه بر آن، در سخنان معصومین علیهمالسلام، در خصوص آنها نکات فراوانی بیان گردیده که در منابع و متون معتبر حدیث ما ثبت و ضبط شده است. فقها و محدثین نیز در کتابهای خود هر یک بابی را تحت این عنوان باز کرده و دربارهی آن مطالب ارزندهای را نگاشتهاند. در اهمیت و منزلت این دو فریضه همین بس که جزء فروع دین شمرده شدهاند.
با این حال، با کمال تأسف باید اذعان نمود که آنطور که شایسته است در قرون و اعصار مختلف تاریخ اسلام، این دو فریضه، اولاً زوایا و ظرایف و نیز مسائل مختلف آنها به عنوان دو واجب شرعی به خوبی بیان نگردیده است و ثانیاً به خوبی اجرا نشده؛ تا جایی که امروزه و بالاخص پس از پیروزی انقلاب پربرکت جمهوری اسلامی ایران، از آنها به عنوان دو فریضهی «فراموش شده» یاد میشود و برای به جریان افتادنشان «ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر» تأسیس گردیده است. امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه و منظر امام علی علیهالسلام، جلوهای دیگر و جایگاهی ویژه دارد. در میان کلمات، نامهها و سخنان به جای مانده از آن حضرت، اشارات و توجهات خاصی به این موضوع وجود دارد. بر همین اساس، و با عنایت به این نکته که سال جاری به نام سال سیرهی علوی نامیده شده است، بر آن شدیم تا مجموعهای از نظریات و دیدگاههای آن حضرت را در خصوص این دو فریضه بزرگ گرد آورده و پس از دستهبندی به شرح و بیان آنها در حد وسع و توان خود بپردازیم. این نوشتار پس از مقدمه تحت عنوانهای ذیل دستهبندی و تدوین شده است:
1) اهمیت امر به معروف و نهی از منکر؛
2) وجوب امر به معروف و نهی از منکر؛
3) شرایط و خصوصیات آمر و ناهی؛
4) مراتب امر به معروف و نهی از منکر؛
5) ترک امر به معروف و نهی از منکر؛
6) امر به معروف و نهی از منکر و اقامه حدود؛
7) امر به معروف و نهی از منکر و جهاد؛
8) امر به معروف و نهی از منکر و نصیحت؛
9) امر به معروف و نهی از منکر عامه نسبت به خاصه و حکام؛
بعضی از عنوانهای کلی فوق دارای موضوعات جزیی نیز میباشند که حسب مورد به آنها پرداخته خواهد شد. در پایان مباحث نیز انشاءالله خلاصه و نتیجه بحث به اختصار مرور خواهد گرید. امید آنکه این قدم کوتاه مورد قبول درگاه خداوند متعال و عنایت ویژه مولای متقیان در سالی که به نام زیبای آن انسان بزرگ مزین گردیده است، واقع شود و ره توشهای برای نگارندهی این نوشتار باشد. امر به معروف و نهی از منکر از منظر علی علیهالسلام، با فضیلتترین اعمال بندگان خداوند، غایت دین، قوام شریعت، خلق الهی و بالاتر از جهاد در راه خدا معرفی شده است. سخنان بسیار نغز و گهرباری از آن حضرت در این خصوص به ثبت رسیده است که در ادامه و نیز در بخشهای دیگر این مقاله به تناسب بیان خواهد شد. در اینجا چند روایت که به تنهایی بیانگر ارزش و برتری این دو فریضه نسبت به سایر واجبات است، ارائه میگردد.
1) «الامر بالمعروف افضل اعمال الخلق:[1] امر به معروف با فضیلتترین اعمال خلق خداست». این گفتار که اطلاق نیز دارد، امر به معروف را نسبت به همه اعمال و کردار بندگان خدا، برتر و با فضیلتتر معرفی نموده است و به تنهایی ارزش والای این فریضه را اثبات مینماید. در جای دیگر، حضرت امر به معروف و نهی از منکر را غایت و هدف نهایی دین دانسته است:
2) «غایهالدین الامر بالمعروف و النهی عن المنکر و اقامه الحدود:[2] غایت دین، امر به معروف و نهی از منکر و اقامه حدود است». در اینجا سه عنصر «امر به معروف»، «نهی از منکر» و «اقامهی حدود» که همگی در یک راستا و هدف میباشند، غایت و منتهای هر دینی از جمله دین مبین اسلام دانسته شده است. این حدیث نیز به خوبی نشانگر اهمیت و ارزش امر به معروف و نهی از منکر است. قریب به همین معنا را امیرمؤمنان با تعبیری دیگر چنین بیان داشتهاند:
3) «قوام الشریعه الامر بالمعروف و النهی عن المنکر و اقامه الحدود:[3] برپایی شریعت به وسیله امر به معروف و نهی از منکر و اقامه حدود ممکن است». سه عنصر ذکر شده، از طرفی «غایت دین» و از یک طرف «قوام شریعت» محسوب میشوند. در خصوص ارتباط این سه فریضه با همدیگر در گفتار مولای متقیان، موارد دیگری بیان شده است که در بخشی جداگانه(امر به معروف و نهی از منکر و اقامهی حدود) درباره آن بیشتر توضیح داده خواهد شد. علی علیهالسلام، در کلامی دیگر امر به معروف و نهی از منکر را دو «خلق» و صفت خداوند میداند.
4) «ان الامر بالمعروف و النهی عن المنکذر لخفقان من خلقالله سبحانه:[4] همانا امر به معروف و نهی از منکر دو خلق از اخلاق خداوند سبحان میباشند». در این حدیث خداوند متعال نیز «امر به معروف» و «ناهی از منکر» دانسته میشود که خود نشانگر کمال فضیلت و ارزش برای این دو فریضه میباشد. همین فضیلت برای آمران به معروف و ناهیان از منکر کافی است تا مقتدای خود را در این راه مقدس، خداوند تبارک و تعالی بدانند و متوجه باشند که در چه مسیر مقدس و مهمی قدم برمیدارند.
5) «و ما اعمال البر کلها و الجهاد فی سبیلالله عند الامر بالمعروف و النهی عن المنکر الا کنفثه فی بحر لجی:[5] تمام کارهای نیک و حتی جهاد در راه خدا، در مقابل امر به معروف و نهی از منکر چیزی نیست مگر به اندازه رطوبتی که از بخار دهان خارج میشود در برابر دریایی مواج و پهناور» «ثفئه» مقدار آب کمی است که از دهان خارج میشود و از «تف» کمتر است. همچنین به معنی لعاب دهان و نیز رطوبت کمی که در بخار دهان وجود دارد آمده است.[6] «لج» آب زیاد و موج دریا است و «بحر لجی» به معنی دریایی پر موج و پهناور است.[7] بنابراین، از دید آن حضرت ارزش و فضیلت امر به معروف و نهی از منکر نه تنها از هر عمل و فریضه دینی دیگر بالاتر و برتر میباشد، بلکه بر اساس سخنان ایشان چنانچه همه اعمال دیگر را در یک کفه ترازو قرار دهند و امر به معروف و نهی از منکر را در کفهی مربوط به امر به معروف و نهی از منکر سنگینتر خواهد بود. بالاتر از آن اینکه، در این مقایسه و موازنه، ارزش و مقدار همه اعمال نیک در مقابل یکی از آنها که امر به معروف و نهی از منکر است، بطور خارقالعادهای سبکتر و پایینتر است؛ چراکه نسبت میان آنها، مانند نسبت قطرهی آب است در مقابل دریا.
ب ـ آثار، برکات و پاداش امر به معروف و نهی از منکر:
علاوه بر فضایل ذکر شده در مبحث قبل، مولای متقیان برای امر به معروف و نهی از منکر آثار و پیامدهای مبارکی را ذکر مینماید که اینها هم همانند احادیث قبلی ضمن اینکه بیانگر اهمیت فراوان این دو فریضه مقدس میباشند، از زاویهای دیگر به این دو فریضه میپردازند.
1) و أمر بالمعروف تکن من أهله:[8] امر به معروف کن تا از اهل معروف باشی». برابر این روایت، که حضرت آن را خطاب به فرزند گرامیاش امام حسن مجتبی علیهالسلام نوشتهاند، از جمله آثار مثبت امر به معروف آن است که شخص «آمر»، در زمرهی افراد نیکوکار جامعه قرار میگیرد؛ به عبارت دیگر، اولین فایدهی امر به معروف، به خود امرکننده میرسد؛ چراکه طبعاً انسان خردمندی که به اصلاح دیگران همت میگمارد و آنان را به کارهای نیک فرا میخواند، در وهلهی اول خودش از آن متأثر میشود و آن را به کار میبندد. در نتیجه امر به معروف، خودش را هم تعلیم و آموزش میدهد و از خطاها و اشتباهات احتمالی خودش نیز جلوگیری مینماید. البته اگر چنین نباشد و از پند و اندرزهایی که به دیگران میدهد، خودش استفاده ننماید و به آنها بیتوجه باشد، سخت مورد سرزنش امیرالمؤمنین است. شرح این نکته را در مباحث آینده بالاخص در مبحث عامل بودن و ناهی باز خواهیم گفت.
2) «من أمر بالمعروف شد ظهور امیرالمؤمنین.[9] کسی که امر به معروف نماید، به مؤمنان پشتگرمی دهد». یکی از آثار مترتب بر امر به معروف، محکم نمودن دل مؤمنان و ایجاد پشتوانه برای آنان است تا کسی جرأت تعرض به حدود خداوند و زیر پا گذاشتن فرمانهای الهی را به خود ندهد و نتواند در بین مؤمنان فساد و تباهی ایجاد نماید.
3) «من نهی عنالمنکر ارغم انوف الفاسقین(او الکافرین و المنافقین):[10] کسی که نهی از منکر کند بینی فاسقان(یا کافران و یا منافقان) را به خاک مالیده است». در عبارت اصول کافی که اندکی با نهجالبلاغه و غررالحکم تفاوت دارد، آمده است:
4) «و من نهی عن المنکر ارغم أنف المنافق و أمن کیده:[11] کسی که نهی از منکر کند، بینی منافق را به خاک میمالد و از کید و نیرنگش در امان است». این دو عبارت نیز یکی دیگر از برکات فریضه امر به معروف و نهی از منکر بالاخص دومی را نشان میدهند و بر اساس آن، دشمنان(اعم از منافق، کافر و یا فاسق) ناکام مانده و انسان ناهی از منکر، از مکر و حیلهی منافقان در امان خواهد بود.
5)یأمر بالمعروف و یأتمر به و نهی عن المنکر و ینتهی عنه و یحافظ علی حدودالله جل و علا:[12] هرکس که سه خصلت در او باشد، از شر دنیا و آخرت در امان است: امر به معروف کند و خودش نیز بدان عامل باشد، نهی از منکر کند و خودش نیز تارک آن باشد و حدود خداوند جل و علا را محافظت نماید». قسمتی از مفاهیم این حدیث شریف که به اقامه و حفظ حدود و نیز عامل بودن آمر و ناهی برمیگردد در هنگام بحث از عنوانهای یاد شده مجدداً مورد بحث قرار خواهد گرفت. آنچه در اینجا مدنظر ماست، یک بخش از این روایت است که همانا امر به معروف و نهی از منکر میباشد و براساس این حدیث، از جمله آثار و پاداشی که به آمر و ناهی میرسد، سلامت دنیا و آخرت است.
همانا امر به معروف و نهی از منکر ثواب را مضاعف و اجر و پاداش را فراوان میکنند.» این گفتار نیز مبین اجر و ثوابی است که به آمر و ناهی داده خواهد شد و پاسخ رد به کسانی است که میپندارند امر به معروف و نهی از منکر موجب خطر جانی و یا ضرر مالی میشود. متن کامل این روایت که دربر گیرندهی نکات مهم دیگری نیز هست، به همراه روایتهای مشابه دیگر در مبحث «علت ترک امر به معروف و نهی از منکر» و نیز مبحث «امر و نهی نمودن حکام و خواص» خواهد آمد. از جمله آثار و فواید دیگری که در کلام امیر مؤمنان برای امر به معروف و نهی از منکر آورده شده است این است که: امر به معروف و نهی از منکر موجب قوام شریعت میگردد. متن این روایت را در حدیث شماره سه آوردیم. با بررسی اقوال مطرح شده، این آثار و نتایج به سبب اجرای امر به معروف و نهی از منکر حاصل میگردد.
امام علی (ع) :
تکبرمایه انلاف اسباب موفقیت است
منبع : غررالحکم حدیث7169
امام سجاد (ع) : در روایتی از رسول خدا (ص) قطره خون شهید را از محبوبترین قطره ها نزد خداوند خوانده و شیعه
راستین را کسی دانسته که در برابر ظلم جهاد کند ….
منبع : بحاروالانوار ج: 78ص 152 .. اصول کافی
ج 5 ..ص 53 حدیث 3
کرامت نفساز دیدگاه امام صادق (ع)
عزّت نفس آموزه های اخلاقی- رفتاری امامان شیعه(ع)
در مضامین مختلفی از معارف امامت، امامان معصوم(ع) به کشتی روان در میان امواج بی امان دریا، تشبیه شده اند که هرکس سوار آن کشتی ها شد نجات یافت و هرکس آن را ترک کرد، غرق گردید؛ آن که از آن ها پیشی گرفت، از مرز دین خارج، و آن که از آن ها عقب ماند، نابود شد؛ و آن که دوش به دوش ایشان حرکت کرد، به آنان پیوست و همراهشان خواهد بود.
در سخنان مختلفی از امامان، پیدایش مأمومان منتظر، مقدمة ظهور امام زمان معرفی شده است. و بی تردید، اقتدای کامل به صاحبان این منهج و مکتب، قبل از شناخت شیوة زندگی فردی و اجتماعی و سیاسی آنان ممکن نیست.
در نخستین قسمت این نوشتار، به بیان لزوم آشنایی با زندگی چهارده معصوم(ع)، راه خروج از زندگی پوچ و بیهوده و برخی از موضوعات دو قرن، زندگی سیاسی امامان پرداختیم. در این قسمت، به بررسی آموزة «عزت نفس» در اخلاق و رفتار امامان(ع) خواهیم پرداخت.
معنای عزّت نفس در اسلام
عزّت، در لغت، به معنای شکست ناپذیری است. «عزیز» یکی از صفات خداوند است که در قرآن، ذات پاک خدا 92 بار با این صفت یاد شده است.
عزّت، در مورد انسان نیز از همین ریشه سرچشمه می گیرد و به معنای حفظ آبرو و شخصیّت، و عدم کرنش و دریوزگی در برابر صاحبان زر و زور و تزویر است که یک نوع شکست ناپذیری است.
چنین عزّتی را قطعاً در پرتو ارتباط محکم با صاحب عزّت مطلق، خدای عزیز، قدرتی که با داشتن آن هرگز اسیر و ذلیل هوا و هوس نمی شویم و در برابر طاغوت درون و برون سرخم نمی کند، می توان به دست آورد؛ به قول اقبال لاهوری:
آدم از بی بصری بندگی آدم کرد
گرچه خود داشت ولی نذر قباد و جم کرد
یعنی از خوی غلامی ز سگان پست تر است
من ندیدم که سگی پیش سگی قد خم کرد
حقیقت عزّت در درجة نخست، در دل و جان انسان ظاهر می شود و او را از خضوع و سازش و خودباختگی در برابر طاغیان و یاغیان باز می دارد. و چنین خصلتی از خصال جوان مردان غیور است.
مرز بین عزّت و تکبّر باریک است. از این رو، گاهی موجب اشتباه می شود و افرادی که خوی متکبّران دارند، آن را با عزّت نفس اشتباه می گیرند. گاهی نیز بعضی، به اشتباه عزّت برخی را به عنوان تکبّر آنان تصور می نمایند.
مرز بین ذلّت و تواضع نیز نزدیک است. باید موارد هرکدام را شناخت.
شخصی به امام حسین(ع) عرض کرد: در تو تکبّر وجود دارد. آن حضرت در پاسخ فرمود: «بزرگی و کبریایی مخصوص ذات پاک خداست، ولی در من عزّت وجود دارد که خداوند می فرماید:
ولله العزّة و لرسوله و للمؤمنین؛1
عزّت مخصوص خدا و رسول او، و مؤمنان است.
شخصی به امام حسن(ع) عرض کرد: در تو عظمت و بزرگ نمایی وجود دارد. آن حضرت پاسخ داد:
بل فیّ عزة؛2
بلکه در من عزّت وجود دارد.
سپس آیة مذکور را تلاوت کرد.
عزّت، براساس روایات اسلامی، تنها در پرتو تقوا و بندگی خالص خدا به دست می آید.
امیرمؤمنان علی(ع) فرمود:
لاعزّ أعزّ من التّقوی؛3
عزّتی عزیزتر از تقوا و پرهیزکاری نیست.
آن بزرگوار در مناجات با خدا عرض می کرد:
إلهی کفی بی عزّاً أن أکون لک عبداً؛4</P>
خدایا! برای من همین عزّت کافی است که بندة تو هستم.
بسیاری از دستورها و برنامه های عملی اسلام موجب تقویت عزّت است. در میان آنها، از همه آشکارتر، برنامة جهاد اسلامی است که بزرگ ترین فلسفة آن حفظ عزّت مسلمانان است. برهمین اساس، حضرت زهرا(ع) در ضمن شمارش فلسفة پاره ای از احکام، فرمود:
جعل الله الجهاد عزّاً للإسلام، و ذلّا لأهل الکفر و النفاق؛5
خداوند جهاد را سبب عزّت و شکوه اسلام و ذلّت و شکست کافران و منافقان قرار داد.
عزّت نفس از دیدگاه قرآن
قرآن مجید در سه مورد، همة عزّت را از آنف خدا می داند و می فرماید:
إنّ العزّة لله جمیعاً؛6
همانا همة عزّت از آن خدا است.
نیز می فرماید:
ولله العزّة و لرسوله و للمؤمنین؛7
عزّت، مخصوص خدا و رسول او و مؤمنان است.
این آیات بیانگر آن است که خصلت عزّت، از صفات الهی است. آنان که دارای این خصلت بزرگ هستند، مظهر یکی از صفات الهی می باشند.
آخرین آیه حاکی است که رسول خدا(ص) و مؤمنان راستین نیز دارای عزّت هستند. بنابراین، اگر کسی به سوی صفات و رفتاری برضدّ عزّت برود، قطعاً از مؤمنان راستین نخواهد بود.
در قرآن می خوانیم:
آیا آنان (منافقان) عزّت را نزد غیرخدا می جویند، (با این که) قطعاً همة عزّت نزد خداست.
نیز در قرآن می خوانیم:
من کان یرید العزّة فللّه العزّة جمیعاً؛9
کسی که خواهان عزّت است (باید از خدا بخواهد؛ چرا که) تمام عزّت برای خدا است.
بنابر این آیه، پایة اساسی و شرط اصلی تحصیل عزّت، اعتقاد به خداست. بنابراین، در کارها و برنامه های غیرخدایی، هیچ گونه عزّتی به دست نخواهد آمد.
ارزش عزّت نفس از دیدگاه روایات
در روایات، از عزّت نفس به عنوان یکی از ارزش های مهم و بسیار والا یاد شده است. اکنون از بین صدها روایت، چند روایت را نقل می کنیم:
1. امام حسن مجتی(ع) فرمود:
إذا أردت عزّاً بلاعشیرة، و هیبةً بلاسلطان، فاخرج من ذلّ معصیة الله إلی عزّ طاعة الله؛10</P>
اگر خواستار عزّت بدون داشتن قوم و خویش، و طالبف شکوهف بدون سلطنتی؛ از ذلّت نافرمانی خدا به سوی عزّت اطاعت او حرکت کن!
2. در اسلام از هر چیزی که زمینه ساز برای ذّلت انسان می شود، و یا کمترین رابطه ای با ذّلت انسان دارد، نهی شده است. پیامبر(ص) به اصحاب خود فرمود:
ألا تبایعونی؟
آیا با من بیعت نمی کنید؟
اصحاب عرض کردند: ای رسول خدا! ما با تو بیعت می کنیم. پیامبر(ص) فرمود:
تبایعونی علی أن لاتسألوا النّاس شیئاً؛11
با من چنین بیعت کنید که هیچ چیز را از مردم تقاضا نکنید.
از این ماجرا به بعد، اصحاب به قدری مراقب بودند که از کسی تقاضایی نکنند، حتّی اگر سوار بر مرکب بودند و تازیانه از دستشان برزمین می افتاد، به کسی نمی گفتند آن را به ما بده، بلکه خودشان پیاده می شدند و آن را برمی داشتند.
آن حضرت فرمود: «اگر یکی از شما ریسمانی بردارد و برای جمع کردن هیزم به بیابان برود و کوله باری از هیزم بر کول گیرد و آن را بیاورد و بفروشد، و از مزد آن معاش زندگی خود را تأمین کند و آبرویش را حفظ کند، برای او بهتر از تقاضای کمک کردن است».
3. امام صادق(ع) فرمود:
شیعتنا من لایسأل النّاس شیئاً و لو مات جوعاً؛12
شیعة ما از مردم چیزی را تقاضا نمی کند گرچه از گرسنگی بمیرد.
4. نیز فرمود:
من سأل من غیر فقر فإنّما یأکل الخمر؛13</P>
کسی که فقیر نیست ولی تقاضای کمک مالی کند؛ همانا شراب می خورد (یعنی گناهش همانند شراب خواری سنگین است).
5. امام سجاد(ع) فرمود:
ما أحبّ أن لی بذل نفسی حمر النّعم؛14</P>
دوست ندارم دارای شتران سرخ مو (و ثروت کلان) باشم، ولی در برابر تحصیل آن، لحظه ای تن به ذلّت دهم.
6. امام باقر(ع) فرمود:
طلب الحوائج إلی النّاس استلاب للعزّ… و الیأس عمّا فی أیدی النّاس عزّ المؤمن فی دینه؛15</P>
حاجت خواستن از مردم، موجب سلب عزّت خواهد شد، و قطع امید از آنچه در دست مردم است، مایة عزّت مؤمن در دینش می باشد.
7. امام صادق(ع) فرمود:
عزّ المؤمن إستغناؤه عن النّاس؛
عزّت مؤمن، بی نیازی او از مردم است.
8. امام صادق(ع) فرمود:
إنّ الله تبارک و تعالی فوّض إلی المؤمن أموره کلّها و لم یفوض إلیه أن یذلّ نفسه؛16</P>
همانا خداوند متعال همة کارهای مؤمن را به خود مؤمن واگذار نموده، جز این که به او اجازه نداده است خود را ذلیل کند.
9. نیز فرمود:
لاینبغی للمؤمن أن یذلّ نفسه، قیل له و کیف یذلّ نفسه؟ قال یتعرّض لما لایطیق؛17
سزاوار نیست مؤمن خود را ذلیل کند، سؤال شد: چگونه خودش را ذلیل می کند؟ فرمود: خود را در معرض کاری که از او ساخته نیست، قرار دهد.
10. امام صادق(ع) فرمود:
من سأل النّاس و عنده قوت ثلاثة أیّامف لقی الله تعالی یوم یلقاه و لیس فی وجهه لحم؛18</P>
کسی که غذای سه روز را دارد و از مردم تقاضای کمک کند، روز قیامت با خداوند ملاقات کند در حالی که در صورتش گوشت نیست.
شهادت حضرت معصومه (ع) از دید گاه معصومین
احادیث درباره حضرت معصومه علیها السلام
حضرت معصومه(ع) در یک نگاه
اسم حضرت معصومه(ع) فاطمة کبری، لقبش معصومه، کریمه و… می باشد. پدر بزرگوارش امام موسی کاظم(ع) و مادرش نجمه خاتون و سال تولدش حدود اول ذیقعده 173ق است. محل ولادتش مدینة منوره، و روز ورود به شهر مقدس قم 23 ربیع الاول 201ق بوده، سن مبارکش 28 سال و محل عبادتش در قم «بیت النور» است.[1]
به جان پاک تو ای دختر امام سلام
به هر زمان و مکام به هر مقام سلام
تویی که شام و خراسان بود برادر تو
بر آن مقام رفیع و بر این مقام سلام
آنچه پیش رو دارید، بررسی روایاتی دربارة شأن و منزلت حضرت معصومه(ع) است که در چند بخش مطرح می کنیم:
الف. پیش بینی محل دفن
روایاتی از ائمه معصومین(ع) وارد شده که سالها قبل، دفن آن حضرت را در قم پیش بینی کرده است. این روایات هم از امام علی(ع) نقل شده است و هم از حضرت صادق(ع) و هم از امام رضا(ع).
1- امام علی(ع):
ابوعبدالله فقیه همدانی در کتاب «البلدان » نقل کرده است که: «إِنَّ أَبَا مُوسَی الْأَشْعَرِی رَوَی أَنَّهُ سَأَلَ أَمیرَ الْمؤْمِنِینَ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ(ع) عَنْ أَسْلَمِ الْمُدُنِ وَ خَیرِ الْمَوَاضِعِ عِنْدَ نُزُولِ الْفِتَنِ وَ ظُهُورِ السَّیفِ فَقَالَ أَسْلَمُ الْمَوَاضِعِ یوْمَئِذٍ أَرْضُ الْجَبَلِ فَإِذَا اضْطَرَبَتْ خُرَاسَانُ وَ وَقَعَتِ الْحَرْبُ بَینَ أَهْلِ جُرْجَانَ وَ طبَرِسْتَانَ وَ خرِبَتْ سجِسْتَانُ فَأَسْلَمُ الْمَوَاضِعِ یوْمَئِذٍ قَصَبَةُ قمَّ تلْک الْبلْدَةُ الَّتِی یخْرُجُ مِنْهَا أَنْصَارُ خَیرِ النَّاسِ… بِهَا مَوْضِعُ قَدَمِ جَبْرَئِیلَ وَ هُوَ الْمَوْضِعُ الَّذِی نَبَعَ مِنْهُ الْمَاء الَّذِی مَنْ شَرِبَ مِنْهُ أَمِنَ مِنَ الدَّاءِ…؛[2] ابوموسی اشعری از امیرمؤمنان علی بن ابی طالب(ع) پرسید: سالم ترین شهر و بهترین محل در زمان فرو آمدن فتنه و جنگ کدام شهر است؟ حضرت فرمود: سالم ترین محلها در چنین روزگاری سرزمین جبل (قم) است. وقتی اوضاع خراسان مضطرب گردد و جنگ بین اهل گرگان و مازندران واقع و سیستان خراب شود، پس سالم ترین محلها در این روزگار محلة قم است. شهری که از آن یاران (حضرت مهدی(ع)) و بهترین مردم خروج می کنند. این شهر محل قدم جبرئیل است و آن محلی است که از آن آبی جاری می شود که هر کسی از آن بیاشامد، از هر دردی در امان خواهد بود.»
با این حال، یکی از احتمالات این است که مراد از آب شفابخش، قبر حضرت معصومه(ع) و زیارت او باشد. با توجه به این نکته که چنین آبی در قم دیده نشده است و الان هم وجود ندارد و احتمال دارد مراد آب معنوی و علوم آل محمد(ص) باشد که از این شهر به دنیا منتشر می شود.
ای دختر عقل و خواهر دین
وی گوهر درج غرو تمکین
عصمت ده پایبند مویت
ای علم و عمل مقیم کویت
شیطان به خطاب «قم» براندند
پس تخت تو را به «قم» نشاندند[3]
2- امام صادق(ع):
«قَالَ الصَّادِقُ(ع): إِنَّ لِلَّهِ حَرَماً وَ هُوَ مَکةُ وَ لِرَسُولِهِ حَرَماً وَ هوَ الْمدِینَةُ وَ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ حَرَماً وَ هُوَ الْکوفَةُ وَ لَنَا حَرَماً وَ هُوَ قُمُّ وَ سَتُدْفَنُ فِیهِ امْرَأَةٌ منْ وُلْدِی تسَمَّی فاطِمَةَ مَنْ زَارَهَا وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ. قَالَ الرَّاوِی وَ کانَ هَذَا الْکلَامُ مِنْهُ قَبْلَ أَنْ یولَدَ الْکاظِمُ(ع)؛[4] حضرت صادق(ع) فرمود: برای خداوند حرمی است که مکه باشد و برای رسول خدا(ص) حرمی است که آن مدینه باشد و برای امیرمؤمنان( حرمی است که آن کوفه باشد و برای ما اهل بیت حرمی است که قم باشد. به زودی فرزندم به نام فاطمه در آن دفن می شود. کسی او را زیارت کند، بهشت بر او واجب می شود. راوی گفت: این سخن را حضرت صادق(ع) وقتی فرمود که هنوز فرزند (امام) کاظم(ع) به دنیا نیامده بود.»
همین مضمون در «بحار الانوار» نیز نقل شده است، منتهی ذیل روایت که «قال الراوی» باشد، نیامده است.[5] هرچند در جلد 57، ص 216 ذیل روایت آمده است.[6] و در جلد 99، ص 267 نیز آمده، منتهی ذیلش دارد: «قال(ع): ذَلِک وَ لَمْ تحْمِلْ بمُوسَی أُمُّهُ؛ این خبر را حضرت صادق(ع) فرمود، در حالی که مادر موسی بن جعفر ( به او باردار نبود.»؛ یعنی قبل از ولادتش خبر داد.
در روایت دیگری از حضرت صادق(ع)، هرچند به صورت صریح دفن آن حضرت را بیان نکرده؛ ولی قرائنی وجود دارد که نشان از وجود بابرکت حضرت معصومه(ع) دارد:
«ثمَّ یظهَرُ الْعِلْمُ بِبَلْدَةٍ یقَالُ لَهَا قمُّ وَ تصِیرُ مَعْدِناً لِلْعِلْمِ وَ الْفَضْلِ حَتَّی لَا یبْقَی فِی الْأَرْضِ مُسْتَضْعَفٌ فِی الدِّینِ حَتَّی الْمُخَدَّرَاتُ فی الْحجَالِ وَ ذَلِک عِنْدَ قُرْبِ ظُهُورِ قَائِمِنَا… فیفِیضُ الْعلْمُ منْهُ إِلَی سَائِرِ الْبِلَادِ فی الْمشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ فَیتِمُّ حُجَّةُ اللَّه علَی الْخَلْقِ حَتَّی لَا یبْقَی أَحَدٌ عَلَی الْأَرْضِ لَمْ یبْلُغْ إِلَیهِ الدِّینُ وَ الْعِلْمُ؛[7] سپس علم در شهری که قم نامیده می شود، آشکار می گردد و این شهر مرکز علم و فضل می شود. تا جایی که در روی زمین حتی در میان مخدرات حجله نشین، مستضعف در دین پیدا نمی شود و این هنگامی است که ظهور قائم ما نزدیک باشد… پس علم از آن شهر به شهرهای دیگر در شرق و غرب عالم می رسد و حجت خدا بر خلق تمام می شود. تا جایی که در روی زمین کسی نمی ماند که دین و علم به او نرسیده باشد. »
جملة «وَ لَنَا حَرَماً وَ هُوَ قُمُّ» می تواند به این روایت ربط پیدا کند که وجود با برکت حضرت معصومه(ع) به عنوان مرکز قم باعث زنده شدن یاد و نام تمامی امامان شده است و علوم آل محمد(ص) به برکت این بانو در قم نشر و توسعه یافته و بالنده شده است. به گونه ای که از قم به تمام جهان علوم آل محمد(ص) انتشار می یابد. چیزی که امروزه کاملاً مشاهده می کنیم که طلاب علوم دینی از تمامی کشورهای جهان عاشقانه به قم سرازیر شده اند و علوم اهل بیت ) را فراگرفته، به کشورهای خود انتقال می دهند و باعث توسعه و ازدیاد شیعیان می شوند. نمونة بارز آن «شیخ زکزاکی» در نیجریه است که لااقل پانزده میلیون نفر را شیعه کرده است.
در روایت دیگری، حضرت صادق(ع) می فرماید: «اَلَا اِنَّ حَرَمِی وَ حَرَمَ وُلدِی مِن بَعدِی قُم؛[8] آگاه باشید که حرم من و حرم فرزندانم بعد از من، قم می باشد.»
روشن است اگر مراد از حرم، محل دفن باشد که هیچ یک از فرزندان معصوم حضرت صادق(ع) و همین طور خود آن حضرت در قم دفن نشده اند، پس مراد از حرم باید زنده شدن نام و نشر علوم آن حضرات باشد. این معنی به برکت حضرت معصومه(ع) در قم تحقق یافته است.
نکته:
وقتی در زیارتنامه حضرت معصومه(ع) به پیامبران سلام داده می شود، همه به صورت غایب است: «اَلسَّلَامُ عَلَی آدَمَ صفوَةِ اللَّه…»؛ ولی وقتی به رسول خدا(ص) و ائمه(ع) می رسد، همه به صورت خطاب ذکر می شود: «اَلسَّلامُ عَلَیکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ… اَلسَّلامُ عَلَیکَ یَا اَمِیرَالمُؤمِنِینَ عَلی بن اَبِی طَالبٍ… اَلسَّلَامُ عَلَیکَ یَا حَسَنَ بن علِیّ»؛ یعنی با اینکه محل دفن رسول خدا(ص) و ائمه(ع) قم نیست؛ ولی حرمشان قم است.
3- امام رضا(ع):
«عَنْ عَلِیِّ بْنِ موسَی الرِّضَا(ع) قَالَ: یا سَعْدُ عِنْدَکمْ لَنَا قَبْرٌ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاک قَبْرُ فاطِمَةَ بنْتِ موسَی(ع) قَالَ نَعَمْ مَنْ زَارَهَا عَارِفاً بِحَقِّهَا فَلَهُ الْجَنَّةُ؛[9] ای سعد! ما را قبری نزد شما هست؟ عرض کردم: فدایت گردم، منظورتان حضرت فاطمه دختر موسی بن جعفر( است؟ فرمود: بله، هر کسی او را در حالی که به حقش آشناست، زیارت کند، بهشت بر او واجب می شود. » همین روایت در «بحار الانوار» نیز در دو مورد نقل شده است.[10]
این روایات سه گانه از اعجاز، کرامت و بزرگی حکایت دارد؛ چراکه حضرت صادق(ع) سالها قبل از ولادت حضرت معصومه(ع) خبر ولادت او را داده است و اینکه در آینده در قم دفن می شود و همین طور خبر داده است که بخاطر برکت وجود نازنین آن بانو، شهر قم به عشّ آل محمد(ص) (حرم اهل بیت )) و مرکز علم تبدیل خواهد شد.
ب. فضیلت زیارت
روایات دیگری از اهل بیت(ع) نقل شده که فضیلت زیارت حضرت معصومه(ع) را بیان می کند؛
این روایات با بیانهای مختلف از سه زاویه نقل شده است: از جد بزرگوارش حضرت صادق(ع) دربارة فرزند و نوه اش و از حضرت رضا(ع) دربارة خواهر بزرگوارش نیز دربارة زیارت آن بانو سفارش شده است. و حضرت جواد(ع) نیز دربارة زیارت عمه اش تأکید فراوان فرموده است؛
1- حضرت صادق(ع):
امام صادق( می فرماید: «سَتُدْفَنُ فِیهَا امرَأَةٌ منْ أَوْلَادِی تُسَمَّی فَاطِمَة فَمَنْ زَارَهَا وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ؛[11] به زودی در آنجا (قم) زنی از اولاد من دفن می شود که نام او فاطمه است، پس هر کسی او را زیارت کند، بهشت بر او واجب می شود.» در حدیث دیگری حضرت صادق(ع) فرمود: «أَنَّ زِیارَتَهَا تُعَادِلُ الْجَنَّةَ؛[12] به راستی زیارت او (معصومه(ع)) برابر با بهشت است.»
2- امام رضا(ع):
روایتی که حضرت رضا (ع) به سعد قمی فرمود (در بخش قبلی بیان شد) علاوه بر اشاره به محل دفن حضرت معصومه (ع)، فضیلت زیارت آن حضرت را نیز بیان نموده است.
آن حضرت در روایت دیگری فرمود: «مَنْ زَارَهَا وَجبَتْ لَه الْجنَّةُ؛[13] کسی که او را زیارت کند، پاداش او بهشت است.»
در تعبیر سوم، فرمودند: «مَنْ زَارَ الْمَعْصُومَةَ بِقُمٍّ کمَنْ زَارَنی؛ کسی که معصومه(ع) را در قم زیارت کند، مانند آن است که مرا زیارت کرده است.»
به جان پاک تو ای دختر امام سلام
به هر زمان و مکان و به هر مقام سلام
تویی که شاه خراسان بود برادر تو
بر آن مقام رفیع و بر این مقام سلام
مرحوم حیدر خوانساری در کتاب «زبدة التصانیف» می نویسد: «از حضرت رضا(ع) روایت شده است: هر کسی نتواند به زیارت من بیاید، برادرم در ری (یعنی امامزاده حمزه را که در کنار مرقد حضرت عبدالعظیم قرار گرفته است. یا خواهرم (معصومه(ع)) را در قم زیارت کند که به همان ثواب زیارت من می رسد».[14]
3- حضرت جواد(ع):
امام محمد تقی(ع) فرمودند: «مَنْ زَارَ عَمَّتِی بِقُمَّ فَلَهُ الْجَنَّةُ؛[15] هر کس عمه ام فاطمه(ع) را در قم زیارت کند، برای او بهشت خواهد بود.»
پرسشی که دربارة این روایات پیش می آید این است که چگونه یک زیارت باعث بهشت رفتن می شود؟ ممکن است انسانی که نماز نخوانده و روزه نگرفته است و گناهان دیگری را نیز انجام داده، با زیارت حضرت معصومه(ع) یا امامان معصوم بهشتی شود؟ آیا این قابل قبول است؟ این اشکال عام است و در زیارات امامان و معصومان ) نیز جاری است.
جواب این است که زیارت و یا اعمال دیگر مقتضی بهشت رفتن هستند و مقتضی در صورتی عمل می کند که شرط عمل موجود باشد و مانع هم نباشد.
توضیح مسئله اینکه برای تحقق یک عمل باید علت تامة آن عمل موجود شود. علت تامّه مرکّب است از مقتضی یا سبب، شرط و عدم مانع. مثلاً برای به وجود آمدن آتش اولاً هیزم لازم است که مقتضی می گویند و سبب کبریت و امثال آن، لازم است که بدان شرط می گویند و اینکه هیزم تر نباشد؛ یعنی مانع در کار نباشد.
زیارت حضرت معصومه(ع) یا امامان معصوم ) مقتضی بهشت رفتن است، منتهی شرطش نیز باید موجود باشد، مثلاً نسبت به حق معصومه(ع) یا امامی که زیارت می کند، معرفت داشته باشد، واجباتش را انجام دهد… و همین طور مانعی در کار نباشد، مثلاً کسی که شراب خورده، یا با پول ربا زیارت انجام داده، مانع می شود از اینکه مقتضی بهشت رفتن اثر بگذارد.
ج. مقام شفاعت حضرت معصومه(ع)
اصل شفاعت برای انبیا و امامان ) امری مسلم است، همین طور شفاعت علما و شهدا… برای برخی افراد مسلم است. به عنوان نمونه دربارة «اویس قرنی(ره)» می خوانیم که حضرت علی(ع) فرمودند: «أَخْبَرَنِی حَبِیبِی رَسُولُ اللَّهِ(ص) أَنی أُدْرِک رَجلًا مِنْ أُمَّتِهِ یقَالُ لَهُ أُوَیس الْقرَنِیُّ یکون مِنْ حِزْبِ اللَّه وَ رَسولِهِ یمُوتُ عَلَی الشَّهَادَةِ یدْخلُ فی شَفَاعَتِهِ مِثْلُ رَبِیعَةَ وَ مُضَرَ؛[16] حبیبم رسول خدا(ص) خبر داد که من مردی از امتش را خواهم دید که او را اویس قرنی می نامند. او جزء حزب خداوند است و با شهادت از دنیا می رود. شفاعت او قبیلة ربیعه و مضر را در بر می گیرد.»
در رابطه با مقام شفاعت حضرت معصومه(ع) روایتی آمده است که نیاز به فهم و تأمل دارد. حضرت صادق(ع) می فرمایند: «أَلَا وَ إِنَّ قمَّ الْکوفةُ الصغِیرَةُ أَلَا إِن لِلْجنَّةِ ثَمَانِیةَ أَبْوَابٍ ثلَاثَةٌ منْهَا إِلَی قُمَّ تُقْبَضُ فِیهَا امْرَأَةٌ مِنْ وُلْدِی اسْمُهَا فَاطِمَةُ بِنْتُ مُوسَی وَ تُدْخَلُ بِشَفَاعَتِهَا شِیعَتِی الْجَنَّةَ بِأَجْمَعِهِمْ؛[17] قم کوفۀ کوچک ماست. برای بهشت هشت در است که سه در آن به سوی قم است. زنی در قم وفات می کند که از اولاد من و نامش فاطمه است. در روز قیامت با شفاعت او تمام شیعیان من وارد بهشت می شوند. »
دیدگاه رهبر (دامه ...) در مورد پژوهش
روایاتی در مورد عیب جویی و عیب زدایی
حضرت محمد(ص) فرمودند: ای کسانی که به ظاهر اسلام آورده اید. ولی اسلام در قلب شما رسوخ نکرده است. در جستجوی لغزشهای مسلمانان نباشید [تا آنان را رسوا کنید]، زیرا کسی که به دنبال پیدا کردن خطاهای مردم باشد، خدا عیوب او را آشکار و وی را رسوا خواهد کرد.
حضرت علی(ع) می فرمایند:
دوست تو کسی است که تو را از کارهای زشت باز دارد و دشمنت کسی است که تو را گول زند و فریب دهد [و کارهای زشتت را نیک جلوه دهد].
نصیحت کردن در میان مردم نوعی سرکوبی است.
ای مردم! آن کس که نسبت به برادر دینی اش از لحاظ دین و مذهب سابقه خوبی سراغ دارد، دیگر نباید به سخنانی که این و آن درباره او می گویند، گوش فرا دهد.
بر هر خردمندی لازم است که عیوب مذهبی، فکری، اخلاقی و معاشرتی خود را دقیقا مورد بررسی قرار دهد و آنها را در سینه خود ضبط نماید و یا روی کاغذی بنویسد و سپس کوشش کند که تمام آنها را ریشه کن سازد.
هرکس در عیوب دیگران کنجکاوی کند، بهتر است که نخست معایب خود را مورد بررسی قرار دهد.
از معاشرت عیب جویان بپرهیزید؛ زیرا هیچ کس از ضرر آنها در امان نمی ماند.
کسی که عیبهای ترا برایت آشکار سازد، دوست تو است و کسی که عیب ترا بپوشاند دشمن تو است.
خوشا به حال کسی که عیب خودش او را از عیب دیگران باز دارد.
بزرگترین عیب آن است که دیگری را به عیبی که مانند آن در توست ملامت کنی.
می بایست دشمن ترین افراد نزد تو و دورترین اشخاص از تو کسانی باشند که در عیبجویی از مردم اصرار بیشتری می ورزند.
امام زین العابدین(ع) می فرمایند: کسی که مردم را به عیبی که در آنان وجود دارد نسبت دهد، مردم او را به عیبی که ندارد منتسب خواهند نمود.
امام باقر(ع) می فرمایند: بزرگترین عیب برای انسان این است که عیب دیگران را با کنجکاوی به دست آورد و خود دارای همان عیب باشد، ولی آن را حس نکند.
امام صادق(ع) می فرمایند:
خداوند بیامرزد کسی را که عیوبم را به عنوان هدیه به من تذکر دهد.
دورترین حالات انسان از خدا این است که با کسی طرح دوستی بریزد و لغزشهای او را به خاطر بسپارد تا روزی او را رسوا سازد.
کسی که برادر دینی خود را گرفتار عمل ناپسندی ببیند و می تواند او را از این کار باز دارد، اگر چنین نکند به او خیانت کرده است.
امام حسن عسکری(ع) می فرمایند: کسی که برادر دینی خود را در نهان پند دهد، او را زینت داده است، اما اگر در برابر دیگران نصیحتش کند موجب سرشکستگی او شده است.
پنج گنج
امام محمد باقر (ع):
خطاب به جابربن یزیدجعفی می فرمایند:ای جابر تورابه پنج چیز وصییت می کنم:
اگر مورد ستم قرار گرفتی ستم نکن ….
اگر به تو خیانت کردند. تو خیانت نکن ….
اگر تورا تکذیب کردندخشم نگیر …..
اگر تورا ستایش کردند . دلخوش نشو ….
واگبر تو را دلگیر کردند دلگیر مشو …….
بلکه در باره آنچه گفتند فکر کن …
اگر دیدی آنچه می گویند راست است خود را اصلاح کن …….
و اگر دیدی درست نیست .. پس بدان که خود را مدیون تو کردند و ….
برای جبران این دین .. از ثوابهای او به تو می دهند. و از گناهان تو کم کرده ..
در نامه اعمال او قرار می دهند …..
منبع: بحاروالانوار …. جلد 75 . ص 162
حضرت صادف (ع):
هر گاه کسی از شما دست به دعا برداشت ….
پس دعایش را با صلوات آغاز نمایید: زیرا صلوات بر پیامبرصلی الله علیه و آله دعایی پذیرفته
شده است وخدای متعال بر تر از آن است که بخشی از دعا را قبول کرده و بخش دیگر از آنآن را رد نمایید..
امام غلی(ع)
نه چیز زشت است. … اما از نه گروه زشتتر :
درماندگی و ناتوانی از دولتمردان….
بخل از ثروتمندان ..
زود خشمی از دانشمندان…
حرکات بجگانه ازمیانسالان …
جدایی حاکمان از مردم ……
دروغ از قاضیان……..
بیماری کهنه از پزشکان …..
بد زبانی از زنان و سختگیری و ستمگری از سلاطین
منبع : دعایم الاسلام .. ج 1 .. ص… 83
حکمت 65 نهج البلاغه
امام(عليه السلام) در اين گفتار بسيار كوتاه و پرمعنايش به اهميت دوستان صميمى اشاره كرده مى فرمايد: «از دست دادن دوستان غربت است»; (فَقْدُ الاَْحِبَّةِ غُرْبَةٌ).
روشن است كه انسان در وطن علاقه هاى فراوانى دارد; كه در مسائل مادى و معنوى از آنها بهره مى گيرد و احساس تنهايى نمى كند چون در وطن خويش است و در مشكلات بدون پناه نيست، آرامش خاطر دارد و احساس امنيت مى كند; ولى در غربت و دورى از وطن همه اينها را از دست مى دهد، خود را تنهاى تنها مى بيند; بدون يار و ياور و بى پناه و بدون آرامش. امام مى فرمايد: انسان اگر در وطن خويش هم باشد ولى دوستان را از دست دهد گويى در غربت و دور از وطن است.
همين مضمون در نامه 31 كه اندرزنامه امام به فرزند دلبندش امام حسن مجتبى(عليه السلام) است به صورت ديگرى نقل شده فرمود: «الْغَريبُ مَنْ لَيْسَ لَهُ حَبيبٌ; غريب كسى است كه دوستى ندارد».
در حديث ديگرى از مستدرك الوسائل از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) نقل شده است كه فرمود: «الْمَرْءُ كَثيرٌ بِأخيهِ; انسان به وسيله برادران (دينى) خود كثرت و فزونى مى يابد».(1)
اضافه بر اينها، انسان داراى روح اجتماعى است و جوامع بشرى در سايه همين روح به وجود آمد. تمدن ها، پيروزى هاى علمى و پيشرفت صنايع و علوم همه مولود اين روح اجتماعى است. به همين دليل انسان پيوسته تلاش و كوشش مى كند دوستان بيشتر و بهترى پيدا كند و آنها كه علاقه به انزوا دارند و از انتخاب دوست عاجزند در واقع بيمارند. حال اگر دوستانش را از دست دهد گرفتار حالتى مى شود كه گويى بخشى از وجود خود را از دست داده است.
پيام اين كلام حكمت آميز اين است كه هر مسلمانى بايد بكوشد و دوستان بيشترى براى خود فراهم سازد ولى مسلم است كه هر كسى شايسته دوستى نيست بلكه بايد دوستانى انتخاب كرد كه كمك بر دين و دنيا باشند.(2)
حدیث امین ا......
زیارت امین اله
اَلسَّلامُ عَلَيک يااَمينَ اللَّهِ فى اَرْضِهِ، وَحُجَّتَهُ عَلى عِبادِهِ، اَلسَّلامُ عَلَيک يا اَميرَ الْمُؤْمِنينَ، اَشْهَدُ اَنَّک جاهَدْتَ فِى اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ، وَعَمِلْتَ بِکتابِهِ، وَاتَّبَعْتَ سُنَنَ نَبِيهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيهِ وَآلِهِ، حَتّى دَعاک اللَّهُ اِلى جِوارِهِ، فَقَبَضَک اِلَيهِ بِاخْتِيارِهِ، وَاَ لْزَمَ اَعْدائَک الْحُجَّةَ مَعَ مالَک مِنَ الْحُجَجِ الْبالِغَةِ عَلى جَميعِ خَلْقِهِ، 1
اَللّهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسى مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِک راضِيةً بِقَضآئِک، مُولَعَةً بِذِکرِک وَدُعآئِک، مُحِبَّةً لِصَفْوَةِ اَوْلِيآئِک، مَحْبُوبَةً فى اَرْضِک وَسَمآئِک، صابِرَةً عَلى نُزُولِ بَلائِک، شاکرَةً لِفَواضِلِ نَعْمآئِک، ذاکرَةً لِسَوابِغِ آلآئِک، مُشْتاقَةً اِلى فَرْحَةِ لِقآئِک، مُتَزَوِّدَةً التَّقْوى لِيوْمِ جَزآئِک، مُسْتَنَّةً بِسُنَنِ اَوْلِيآئِک، مُفارِقَةً لِأَخْلاقِ اَعْدائِک، مَشْغُولَةً عَنِ الدُّنْيا بِحَمْدِک وَثَنآئِک، 2
پس پهلوى روى مبارک خود را برقبر گذاشت وگفت:
اَللّهُمَّ اِنَّ قُلُوبَ الْمُخْبِتينَ اِلَيک والِهَةٌ، وَسُبُلَ الرَّاغِبينَ اِلَيک شارِعَةٌ، وَاَعْلامَ الْقاصِدينَ اِلَيک واضِحَةٌ، وَاَفْئِدَةَ الْعارِفينَ مِنْک فازِعَةٌ، وَاَصْواتَ الدَّاعينَ اِلَيک صاعِدَةٌ، وَاَبْوابَ الْإِجابَةِ لَهُمْ مُفَتَّحَةٌ، وَدَعْوَةَ مَنْ ناجاک مُسْتَجابَةٌ، وَتَوْبَةَ مَنْ اَنابَ اِلَيک مَقْبُولَةٌ، وَعَبْرَةَ مَنْ بَکى مِنْ خَوْفِک مَرْحُومَةٌ، وَالْإِغاثَةَ لِمَنِ اسْتَغاثَ بِک مَوْجُودَةٌ، وَالْإِعانَةَ لِمَنِ اسْتَعانَ بِک مَبْذُولَةٌ، وَعِداتِک لِعِبادِک مُنْجَزَةٌ، وَزَلَلَ مَنِ اسْتَقالَک مُقالَةٌ، وَاَعْمالَ الْعامِلينَ لَدَيک مَحْفُوظَةٌ، وَاَرْزاقَک اِلَى الْخَلائِقِ مِنْ لَدُنْک نازِلَةٌ، وَعَوآئِدَ الْمَزيدِ اِلَيهِمْ واصِلَةٌ، وَذُنُوبَ الْمُسْتَغْفِرينَ مَغْفُورَةٌ، وَحَوآئِجَ خَلْقِک عِنْدَک مَقْضِيةٌ، وَجَوآئِزَ السَّآئِلينَ عِنْدَک مُوَفَّرَةٌ، وَ عَوآئِدَ الْمَزيدِ مُتَواتِرَةٌ، وَمَوآئِدَ الْمُسْتَطْعِمينَ مُعَدَّةٌ، وَمَناهِلَ الظِّمآءِ مُتْرَعَةٌ، 3
اَللّهُمَّ فَاسْتَجِبْ دُعآئى، وَاقْبَلْ ثَنآئى، وَاجْمَعْ بَينى وَبَينَ اَوْلِيآئى، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَعَلِىٍّ وَفاطِمَةَ، وَالْحَسَنِ وَالْحُسَينِ، اِنَّک وَلِىُ نَعْمآئى، وَمُنْتَهى مُناىَ، وَغايةُ رَجائى فى مُنْقَلَبى وَمَثْواىَ
و در کامل الزِّيارة بعد از اين زيارت اين فقرات نيز مسطور است
اَنْتَ اِلهى وَسَيدى وَمَوْلاىَ، اِغْفِرْ لِأَوْلِيآئِنا، وَکفَّ عَنَّا اَعْدآئَنا، وَاشْغَلْهُمْ عَنْ اَذانا، وَاَظْهِرْ کلِمَةَالْحَقِّ وَاجْعَلْهَا الْعُلْيا، وَاَدْحِضْ کلِمَةَ الْباطِلِ وَاجْعَلْهَا السُّفْلى، اِنَّک عَلى کلِّشَىءٍ قَديرٌ. 4
سلام بر تو ای امانتدار خدا در زمين او و حجتش بر بندگان او سلام بر تو اى امير مؤمنان گواهى دهم که تو در راه خدا جهاد کردى چنانچه بايد و رفتار کردى به کتاب خدا (قرآن) و پيروى کردى از سنتهاى پيامبرش - صلى اللّه عليه و آله - تا اينکه خداوند تو را به جوار خويش دعوت فرمود و به اختيار خودش جانت را قبض نمود و ملزم کرد دشمنانت را به حجت و برهان با حجتهاى رساى ديگرى که با تو بود بر تمامى خلق خود، 1
خدايا قرار ده نفس مرا آرام به تقديرت و خوشنود به قضايت و حريص به ذکر و دعايت و دوستدار برگزيدگان دوستانت و محبوب در زمين و آسمانت و شکيبا در مورد نزول بلايت و سپاسگزار در برابر نعمتهاى فزونت و متذکر عطاياى فراوانت مشتاق به شاد گشتن ديدارت توشهگير پرهيزکارى براى روز پاداشت پيروى کننده روشهاى دوستانت دورى گزيننده اخلاق دشمنانت سرگرم از دنيا به ستايش و ثنايت… 2
خدايا براستى دلهاى فروتنان درگاهت بسوى تو حيران است و راههاى مشتاقان به جانب تو باز است و نشانه هاى قاصدان کويت آشکار و نمايان است و قلبهاى عارفان از تو ترسان است و صداهاى خوانندگان بطرف تو صاعد و درهاى اجابت برويشان باز است و دعاى آنکس که با تو راز گويد مستجاب است و توبه آنکس که به درگاه تو بازگردد پذيرفته است و اشک ديده آنکس که از خوف تو گريد مورد رحم و مهر است و فريادرسى تو براى کسى که به تو استغاثه کند آماده است و کمککاريت براى آنکس که از تو کمک خواهد رايگان است و وعده هايى که به بندگانت دادى وفايش حتمى است و لغزش کسى که از تو پوزش طلبد بخشوده است و کارهاى آنانکه براى تو کار کنند در نزد تو محفوظ است و روزيهايى که به آفريدگانت دهى از نزدت ريزان است و بهره هاى بيشترى هم بسويشان می رسد و گناه آمرزشخواهان (از تو) آمرزيده است و حاجتهاى آفريدگانت نزد تو روا شده است و جايزه هاى سائلان در پيش تو شايان و وافر است و بهره هاى فزون پياپى است و خوانهاى احسان تو براى طعام خواهان آماده است و حوضهاى آب براى تشنگان لبريز است 3
خدايا پس دعايم را مستجاب کن و بپذير مدح و ثنايم را و گردآور ميان من و دوستانم به حق محمد و على و فاطمة و حسن و حسين که براستى تويى صاحب نعمتهايم و منتهاى آرزويم و سرحد نهايى اميدم و بازگشتگاه و اقامتگاهم…
تويى معبود و آقا و مولاى من بيامرز دوستان ما را و بازدار از ما دشمنانمان را و سرگرمشان کن از آزار ما و آشکار کن گفتار حق را و آنرا برتر قرار ده و از ميان ببر گفتار باطل را و آنرا پست گردان که براستى تو بر هرچيز توانايى 4
مَزارِية / مصابيح / بحار الانوار
حدیث وارث
زیارت وارث
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَارِثَ آدَمَ صَفْوَةِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَارِثَ نُوحٍ نَبِيِّ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَارِثَ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَارِثَ مُوسَى كَلِيمِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَارِثَ عِيسَى رُوحِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَارِثَ مُحَمَّدٍ حَبِيبِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَارِثَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام [وَلِيِّ اللَّهِ] السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ عَلِيٍّ الْمُرْتَضَى السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ خَدِيجَةَ الْكُبْرَى السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ثَارَاللَّهِ وَ ابْنَ ثَارِهِ وَ الْوِتْرَ الْمَوْتُورَ أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلاةَ وَ آتَيْتَ الزَّكَاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أَطَعْتَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ 1
فَلَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْكَ وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً ظَلَمَتْكَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذَلِكَ فَرَضِيَتْ بِهِ يَا مَوْلايَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ أَشْهَدُ أَنَّكَ كُنْتَ نُورا فِي الْأَصْلابِ الشَّامِخَةِ وَ الْأَرْحَامِ الْمُطَهَّرَةِ لَمْ تُنَجِّسْكَ الْجَاهِلِيَّةُ بِأَنْجَاسِهَا وَ لَمْ تُلْبِسْكَ مِنْ مُدْلَهِمَّاتِ ثِيَابِهَا وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ مِنْ دَعَائِمِ الدِّينِ وَ أَرْكَانِ الْمُؤْمِنِينَ وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ الْإِمَامُ الْبَرُّ التَّقِيُّ الرَّضِيُّ الزَّكِيُّ الْهَادِي الْمَهْدِيُّ وَ أَشْهَدُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِكَ كَلِمَةُ التَّقْوَى وَ أَعْلامُ الْهُدَى وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى وَ الْحُجَّةُ عَلَى أَهْلِ الدُّنْيَا وَ أُشْهِدُ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ وَ أَنْبِيَاءَهُ وَ رُسُلَهُ أَنِّي بِكُمْ مُؤْمِنٌ وَ بِإِيَابِكُمْ [بِآيَاتِكُمْ] مُوقِنٌ بِشَرَائِعِ دِينِي وَ خَوَاتِيمِ عَمَلِي وَ قَلْبِي لِقَلْبِكُمْ سِلْمٌ وَ أَمْرِي لِأَمْرِكُمْ مُتَّبِعٌ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ عَلَى أَرْوَاحِكُمْ وَ عَلَى أَجْسَادِكُمْ وَ عَلَى أَجْسَامِكُمْ وَ عَلَى شَاهِدِكُمْ وَ عَلَى غَائِبِكُمْ وَ عَلَى ظَاهِرِكُمْ وَ عَلَى بَاطِنِكُمْ. 2
پس خود را به روى قبر بينداز و آن را ببوس و بگو:بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِيَّةُ وَ جَلَّتِ الْمُصِيبَةُ بِكَ عَلَيْنَا وَ عَلَى جَمِيعِ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ فَلَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً أَسْرَجَتْ وَ أَلْجَمَتْ وَ تَهَيَّأَتْ لِقِتَالِكَ يَا مَوْلايَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ قَصَدْتُ حَرَمَكَ وَ أَتَيْتُ إِلَى مَشْهَدِكَ أَسْأَلُ اللَّهَ بِالشَّأْنِ الَّذِي لَكَ عِنْدَهُ وَ بِالْمَحَلِّ الَّذِي لَكَ لَدَيْهِ أَنْ يُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ يَجْعَلَنِي مَعَكُمْ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ. 3
آنگاه برخيز و بالاى سر دو ركعت نماز بگذار و در آن دو ركعت پس از سوره حمد هر سوره اى را كه می خواهى بخوان و پس از نماز بگو:اللَّهُمَّ إِنِّي صَلَّيْتُ وَ رَكَعْتُ وَ سَجَدْتُ لَكَ وَحْدَكَ لا شَرِيكَ لَكَ لِأَنَّ الصَّلاةَ وَ الرُّكُوعَ وَ السُّجُودَ لا يَكُونُ إِلا لَكَ لِأَنَّكَ أَنْتَ اللَّهُ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَبْلِغْهُمْ عَنِّي أَفْضَلَ السَّلامِ وَ التَّحِيَّةِ وَ ارْدُدْ عَلَيَّ مِنْهُمُ السَّلامَ اللَّهُمَّ وَ هَاتَانِ الرَّكْعَتَانِ هَدِيَّةٌ مِنِّي إِلَى مَوْلايَ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عَلَيْهِمَا السَّلامُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَيْهِ وَ تَقَبَّلْ مِنِّي وَ أْجُرْنِي عَلَى ذَلِكَ بِأَفْضَلِ أَمَلِي وَ رَجَائِي فِيكَ وَ فِي وَلِيِّكَ يَا وَلِيَّ الْمُؤْمِنِينَ. 4
پس برخيز و به طرف پايين قبر آن حضرت برو و نزد سر على بن الحسن عليه السّلام بايست و بگو:السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ نَبِيِّ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ الْحُسَيْنِ الشَّهِيدِ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الشَّهِيدُ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْمَظْلُومُ وَ ابْنُ الْمَظْلُومِ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْكَ وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً ظَلَمَتْكَ وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذَلِكَ فَرَضِيَتْ بِهِ. 5
پس خود را بر قبرش بينداز و آن را ببوس و بگو:السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَلِيَّ اللَّهِ وَ ابْنَ وَلِيِّهِ لَقَدْ عَظُمَتِ الْمُصِيبَةُ وَ جَلَّتِ الرَّزِيَّةُ بِكَ عَلَيْنَا وَ عَلَى جَمِيعِ الْمُسْلِمِينَ فَلَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْكَ وَ أَبْرَأُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَيْكَ مِنْهُمْ. 6
سپس از درى كه پايين پاى على بن الحسين عليهما السّلام است بيرون بيا و به سوى شهدا متوجه شود و بگو:السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَوْلِيَاءَ اللَّهِ وَ أَحِبَّاءَهُ السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَصْفِيَاءَ اللَّهِ وَ أَوِدَّاءَهُ السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَنْصَارَ دِينِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَنْصَارَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَنْصَارَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَنْصَارَ فَاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَنْصَارَ أَبِي مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْوَلِيِّ [الزَّكِيِ] النَّاصِحِ السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَنْصَارَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ بِأَبِي أَنْتُمْ وَ أُمِّي طِبْتُمْ وَ طَابَتِ الْأَرْضُ الَّتِي [أَنْتُمْ] فِيهَا دُفِنْتُمْ وَ فُزْتُمْ فَوْزا عَظِيما فَيَا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَكُمْ فَأَفُوزَ مَعَكُمْ . 7
آنگاه به جانب بالاى سر امام حسين عليه السّلام برگرد و براى خود و اهل و اولاد و پدر و مادر و برادران خود بسيار دعا كن، زيرا در آن روضه مطهره دعاى دعاكننده و درخواست درخواست كننده ردّ نمی شود.
سلام بر تو اى وارث آدم برگزيده خدا،سلام بر تو اى وارث نوح پيامبر خدا سلام بر تو اى وارث ابراهيم دوست خدا،سلام بر تو اى وارث موسى همسخن خدا،سلام بر تو اى وارث عيسى روح خدا،سلام بر تو اى وارث محمّد حبيب خدا،سلام بر تو اى وارث امير مؤمنان ولىّ خدا،سلام بر تو اى فرزند محمّد مصطفى،سلام بر تو اى فرزند على مرتضى،سلام بر تو اى فرزند فاطمه زهرا،سلام بر تو اى فرزند خديجه كبرى،سلام بر تو اى خون خدا و فرزند خون خدا،و تنهاى ستمديده،شهادت می دهم كه تو نماز بپا داشتى،و زكات پرداختى،و امر به معروف و نهى از منكر نمودى،و خدا و رسولش را اطاعت كردى،تا مرگ تو را دررسيد، 1
خدا لعنت كند ملتى را كه تو را كشتند و لعنت كند مردمى را كه به تو ستم نمودند، و لعنت كند ملّتى را كه اين واقعه را شنيدند و به آن راضى شدند،اى مولاى من اى ابا عبد اللّه،شهادت می دهم كه تو نورى بودى در صلبهاى شامخ،و رحمهاى پاكيزه جاهيت با ناپاكيهايش،آلوده ات نكرد،و به تو نپوشاند از جامه هاى تيره و تارش،و شهادت می دهم كه تو از ستونهاى دين،و پايه هاى مردم با ايمانى،و شهادت می دهم كه تويى پيشواى نيكوكار با تقواى پسنديده پاكيزه هدايتگر و رهيافته و شهادت می دهم كه امامان از فرزندانت ريشه تقوا،و نشانه هاى هدايت،و دستاويز محكم،و حجّت بر اهل دنيا هستند،و گواه مىگيرم خدا و فرشتگان و پيامبران و رسولاش را كه من به شما ايمان دارم و بر يقين به بازگشت شمايم،براساس قوانين دينم و عواقب عملم،و دلم تسليم دل شما،و كارم پيرو كار شماست درود خدا بر شما،و بر ارواح و اجساد و پيكرهايتان و بر حاضر و غايب و آشكار و باطنتان. 2
پس خود را به روى قبر بينداز،و آن را ببوس و بگو: پدر و مادرم فدايت اى فرزند رسول خدا،پدر و مادرم فدايت اى ابا عبد اللّه،بزرگ شد عزا و مصيبت تو بر ما و بر همه اهل آسمانها و زمين خدا لعنت كند قومى كه اسبها را زين كردند،و دهانه زدند،و آماده پيكار با تو شدند،اى مولايم اى ابا عبد اللّه،آهنگ حرمت نمودم،و به زيارتگاهت آمدم،از خدا درخواست می کنم به مقامى كه برايت و نزد اوست،و منزلتى كه براى تو پيش اوست،كه درود فرستد بر محمّد و خاندان محمّد،و مرا در دنيا و آخرت همراه شما قرار دهد. 3
آنگاه برخيز و بالاى سر دو ركعت نماز بگذار،و در آن دو ركعت پس از سوره حمد هر سوره اى را كه می خواهى بخوان،و پس از نماز بگو:خدايا نماز خواندم و براى تو كه يگانه و بی شريكى ركوع و سجود نمودم،زيرا نماز و ركوع و سجود،نمی باشد مگر براى تو،همانا تويى خدا كه معبودى جز تو نيست.خداى درود فرست بر محمّد و خاندان محمّد،و از جانب من به آنها بهترين سلام و تحيّت را برسان،و بر من بازگردان از جانب آنان سلام را.خدايا اين دو ركعت نماز هديه اى است از سوى من به مولايم حسين بن على)درود خدا بر آنان باد(خدايا بر محمّد و آن حضرت درود فرست،و از من بپذير و پاداشم ده بر آن،براساس بهترين آرزو و اميدم درباره تو و ولّی ات اى سرپرست مؤمنان. 4
پس برخيز،و به طرف پايين قبر آن حضرت برو،و نزد سر على بن الحسن عليه السّلام بايست و بگو:سلام بر تو اى فرزند رسول خدا،سلام بر تو اى فرزند پيامبر خدا،سلام بر تو اى فرزند امير مؤمنان،سلام بر تو اى فرزند حسين شهيد،سلام بر تو اى شهيد، سلام بر تو اى ستمديده،و پسر ستمديده،خدا لعنت كند امّتى را كه تو را كشت،و خدا لعنت امّتى را كه به تو ستم روا داشت و خدا لعنت كند امّتى كه اين واقعه را شنيد و به آن رضايت داد. 5
پس خود را بر قبرش بينداز،و آن را ببوس و بگو:سلام بر تو اى ولىّ خدا و پسر خدا،همانا مصيبت و عزاى تو بر ما و بر همه مسلمانان بزرگ شد،پس خدا لعنت كند امّتى را كه تو را كشت،و من به جانب خدا و به سوى تو از آنان بيزارى مىجويم 6
سپس از درى كه پايين پاى على بن الحسين عليهما السّلام است بيرون بيا،و به سوى شهدا متوجه شود و بگو:سلام بر شما اى اولياى خدا و عاشقانش،سلام بر شما اى برگزيدگان خدا و دوستدارانش،سلام بر شما اى ياران دين خدا،سلام بر شما اى ياران رسول خدا،سلام بر شما اى ياران امير مؤمنان،سلام بر شما اى ياران فاطمه سرور زنان جهانيان،سلام بر شما اى ياران ابى محمّد حسن بن على آن ولىّ خيرخواه،سلام بر شما اى ياران ابا عبد اللّه پدر و مادرم فداى شما،پاكيزه شديد،و پاكيزه شد زمينى كه شما در آن دفن شديد،و به رستگارى بزرگى رسيديد،اى كاش منهم با شما بودم تا همراه شما به رستگارى می رسيديم. 7
آنگاه به جانب بالاى سر امام حسين عليه السّلام برگرد،و براى خود و اهل و اولاد و پدر و مادر و برادران خود،بسيار دعا كن،زيرا در آن روضه مطهره دعاى دعاكننده،و درخواست درخواستكننده ردّ نمی شود.
شيخ طوسی در مصباح
حدیث روز
پیامبر خدا (ص) : هدکس خدا بشناسد وتعظیم کند دهان خود را از کلام بیهوده و غیر ذکر و اطاعت او و شکم خود رااز طعام (
حرام وزیادتر از مقدار لازم ) منغ می نمایند. و خود راه با روزه وایستادن به نماز و عبادت به زخمت می اندازد
منبع : کلینی .الکافی . ج 2 . ص . 237
حدیث روز
پیامبر خدا (ص) : هدکس خدا بشناسد وتعظیم کند دهان خود را از کلام بیهوده و غیر ذکر و اطاعت او و شکم خود رااز طعام (
حرام وزیادتر از مقدار لازم ) منغ می نمایند. و خود راه با روزه وایستادن به نماز و عبادت به زخمت می اندازد
منبع : کلینی .الکافی . ج 2 . ص . 237
جایگاه بیت المال از دیدگاه امیرالمومنین (ع)
جایگاه بیت المال از دیدگاه امیرالمومنین حضرت علی (ع)
از دید گاه امام علی(ع) بیت المال چه جایگاهی دارد وایشان چه سازوکارهایی رابرای آن در نظر گرفته بودند؟
بیت المال، در نظام اقتصادی اسلام، بیشترین مباحث را به خود اختصاص داده و از جایگاهی ویژه برخوردار است. هدف از بیت المال، تأمین اهدافی بلند در حرکت تکاملی انسان به سوی سعادت و معنویّت و قرب الهی است. برخی از آن هدفها چنین است:
1ـ هدایت مردم به سمت اخلاق کریمه و ارزشهای معنوی.2ـ استقرار عدالت اجتماعی و اقتصادی در جامعه.3ـ رشد استعدادها و شکوفایی ابتکار و خلاقیّت انسانها.4ـ ریشه کن کردن فقر از جامعه.5ـ رسیدگی به مصالح و منافع محرومان و مستضعفان و … .
امام علی علیه السلام خطاب به عبدالله بن زمعه[5] (از پیروان و یاران آن حضرت) آن هنگام که از او، درخواست کمک می کند، ماهیّت بیت المال را برای او روشن می کند. او، بیت المال را نه مال شخصی امام می داند و نه مالِ فردی از مسلمانان، بلکه بیت المال، از آنِ مسلمانان است که در اختیار امامِ مسلمانان گذاشته می شود تا به عدل، به مصرف مسلمانان برسد. حضرت می گوید:
این اموال، نه مال من و نه از آنِ توست، بلکه غنیمتی گِردآمده از مسلمانان است که با شمشیرهای خود به دست آورده اند. اگر تو، در جهاد، همراهشان می بودی، سهمی چونان سهم آنان می داشتی و گرنه، دسترنج آنان، خوراک دیگران نخواهد بود.
آثار بیت المال
علی علیه السلام به بخشی از آثار و نقش بیت المال در زندگی مسلمانان، اشاره کرده است. این آثار، چنین است:
اصلاح امور
[7]؛خراج (بیت المال) را به گونه ای که وضع مالیّات دهندگان را سامان دهد، وارسی کن! زیرا، بهبودی وضع مالیّات و مالیّات دهندگان، سبب بهبودی امور دیگر اقشار جامعه است و تا امور مالیّات دهندگان اصلاح نشود، کار دیگران نیز سامان نخواهد گرفت؛ زیرا، همه مردم، نانْ خورِ مالیّات و مالیّات دهندگانند.امام علی علیه السلام در این فراز، برای بیت المال، نقش محوری قائل شده و اصلاح تمامی امور را، بسته به اصلاح وضع مالیات و مالیات دهندگان دانسته است و این، نشانه جایگاه بلند بیت المال از نظر اسلام است. اگر دقت شود، حقیقت مطلب، همین است که امام علی علیه السلام گفته است. بنابراین، هرچند، اقتصاد، از نگاه امام علی علیه السلام آن گونه که مکاتب مادی گرا می گویند، اصل نیست، اما تأثیر محوری و اساسی آن در اصلاح امور و رفع نابسامانیها مورد تأکید قرار گرفته است.
2ـ رفع نیاز مردم به بیت المال
کلّهم عَیالٌ علی الخراج و أهله[8]؛تمام مردم، نانْ خورِ مالیات و مالیات دهندگانند.روشن است که هیچ انسانی، به تنهایی، نمی تواند نیازمندیهایش را برآورده کند، از این رو، نیاز به همیاری بیت المال وجود دارد.
3ـ دوام حکومت
و لمْ یستقم أمْرُهُ الاَّ قلیلاً[9]؛حکومت، با نابودی مالیات (بیت المال)، جز اندکی، دوام نمی آورد.این مطلب نیز، از بدیهات است که اداره و دوام حکومت، نیازمند بودجه است و یکی از راه حلهای تأمین هزینه های دولت، گرفتن مالیات است. جای شگفتی از کسانی است که در زمان حاضر، بحث از لزوم گرفتن مالیات برای اداره حکومت را مطرح می کنند، در صورتی که امام علی علیه السلام حدود هزار و چهارصد سال پیش، بر ضرورت مالیات برای استمرار حکومت تأکید کرده است.یادآوری این نکته لازم است که همان گونه که گرفتن همه مالیات از عواملِ بقای حکومت است، به ناحق گرفتن آن و یا ظالمانه مصرف شدن اش، سبب سقوط حکومت خواهد شد.
4ـ اصلاح و تقویتِ نیروهای مسلّح
[10]؛سپس سپاهیان اسلام، جز به خراج و مالیّات رعیّت (بیت المال) که با آن، برای جهادِ با دشمن، تقویت گردند و برای اصلاح امور خویش، به آن تکیه کنند و نیازمندیهای خود را بر طرف سازند، پا نمی گیرند.از جمله آثار بسیار مهم بیت المال، افزون بر استقلال اقتصادی، استقلال سیاسی است؛ زیرا، تا بودجه و سرمایه، در اختیار دولت نباشد، نمی تواند نیروهای مسلح را، جذب و تأمین و مجهز به سلاحهای پیشرفته کند و با نبود نیروی مسلَّحِ مجهز، استقلال سیاسی، تأمین نمی شود.آیت الله حسن زاده، در تفسیر این فراز، می نویسد:اگر بیت المال نباشد، نیروهای مسلَّح برای تأمین زندگی، باید در پی شغل و کار باشند، در نتیجه، آمادگی برای جهاد با دشمن، از بین می رود.[11]
راههای جلب مالیات
یکی از مباحث مهم در دانش اقتصاد، مبحث مالیات است. در این مبحث، مطالب فراوانی مانند تعریف مالیات، ضرورت وجود مالیات، سیر تحول مالیات، و راههای جلب مالیات، … مورد بحث و تحقیق قرار می گیرد.این مطالب، از چشم مولا علی علیه السلام در مدت کوتاه حکومت، مورد غفلت نبود. و در لابه لای خطبه ها و نامه ها و دیگر گفتارها، به آنها اشاره کرده است. از جمله، در نامه پنجاه و سه، راههای جلب بهتر مالیات را نشان داده و در آن، بر اصول اسلامی ـ انسانی، مانند «اصل عمران و آباد کردن زمینها» و «اصل رسیدگی به مشکلات و شکایات مالیات دهندگان» و «اصل رعایت و تخفیف مالیات»، تأکید ورزیده است.
هر یک از این اصول، آثار و ثمرات فراوانی در مسایل اجتماعی و اقتصادی و سیاسی در پی دارد و رعایت آنها، نقش بسزایی در تحول و بهبودی سیستم مالیاتی دارد.
1ـ آباد کردن زمین
باید تلاش تو در آباد کردن زمین، بیشتر از جمع آوری خراج (مالیات) باشد؛ زیرا، خراج، جز با آبادانی، فراهم نمی شود و هر کسی، بخواهد خراج را بدون آبادانی زمین به دست آورد، شهرها را خراب، و بندگان خدا را نابود، و حکومتش جز اندک مدتی، دوام نخواهد آورد.آیت الله حسن زاده، در پی شرح این فراز از نهج البلاغه می نویسد:امام علی، در این بخش، اشاره کرده است که کم درآمدی صاحبان زمین، ناشی از والیان بدی است که تمام همّ و غمّ آنان، جمع آوری مالیات است، بدون رعایت حال رعیّت و کشاورزان.
2ـ رسیدگی به شکایت مالیات دهندگان
.[14]پس اگر مردم، از سنگینی مالیات یا آفت زدگی یا خشک شدن آب چشمه ها یا کمی باران یا خراب شدن زمینی در سیلابها یا خشکسالی، شکایت کردند، در گرفتن مالیات، تا آن اندازه ای که بفهمی امورشان سامان می یابد، تخفیف بده.دهقانان، از همه طبقات، زحمتکش تر و پرتلاش ترند و از سویی، زندگی آنان، اسیر عوامل طبیعی و پدیده های جهان طبیعت، همانند خشک سالی، سیل، سرما، گرما است. از این رو، آنان، نیاز بیشتری به توجه و همراهی حکومت دارند.
3ـ عفو از مالیات
[16]؛هرگز، تخفیف دادن در مالیات، تو را نگران نسازد؛ زیرا، آن، اندوخته ای است که در آبادانی شهرهای تو و آراستن ولایتهای تو، نقش دارد و رعیت، تو را می ستایند، و تو، از گسترش عدالت میان مردم، خشنود خواهی شد و به افزایش قوّت آنان، تکیه خواهی کرد.
و) منزلت ممیّزان مالیات
امام علی علیه السلام در نامه پنجاه و یکم، در شأن و جایگاه ممیّزان مالیاتی، اوصافی را بیان کرده است که افزون بر شأن، ارزش و شرافت کارگزاران بیت المال، نشانه جایگاه و منزلت بیت المال نیز هست؛ زیرا، تا بیت المال، اهمیت و منزلت نداشته باشد، کارگزارانش، ارزش پیدا نخواهند کرد.این اوصاف چنین است:
1ـ خزینه داران مردم
فإنَّکم خزّانٌ الرعیه؛ پس همانا، شما (مأموران مالیات) خزینه داران مردم هستید.
2ـ نماینده امت
فإنَّکم … وکلاءُ الأُمه؛ پس همانا شما، نمایندگان امت مسلمان هستید.
3ـ سفیران پیشوایان
فإنَّکم … سفراءُ الأئَمه؛ پس همانا، شما، … سفیران پیشوایان هستید.[
ز) صفات و وظایف ممیّزان مالیات
یکی از اهداف اساسی دین مقدس اسلام، برقراری عدالت اجتماعی و قسط قرآنی در جامعه اسلامی است. بی گمان، تحقق چنین هدف و آرمان مقدسی، به عوامل فراوانی، بستگی دارد.از جمله مهمترین عوامل نقش آفرین، کارگزارانِ شایسته از نظر ایمان و اخلاق و رفتار است. از این رو، امام علی علیه السلام در موارد بسیاری، به کارگزاران خویش، تأکید و سفارش می کند که بهترین افراد را به عنوان همکار گزینش کنند. این مطلب، در برخی از موارد، مانند گرفتن مالیات، از اهمیت دوچندانی برخوردار است؛ زیرا مأمور مالیاتی، می خواهد دسترنج و مایه حیات او را بگیرد و این، کارِ بسیار دشواری است. از این رو، چنین شخصی، از جهات عدیده، باید شایستگیهای لازم را داشته باشد.علی علیه السلام صفات و وظایف ممیّزان مالیاتی را، چنین برشمرده است:
1ـ اصل انصاف
فأنْصِفوا الناسَ من أنفسکم؛[22]در روابط با مردم (گرفتن مالیات) انصاف و مدارا را پیشه کنید.تأثیر رعایت عدل و انصاف در راحت گرفتن و راضی بودن مالیات دهنده، بر کسی پوشیده نیست.تاریخ نگارانی که در باب فلسفه تاریخ، قلم فرسایی کرده اند، یکی از عوامل پیشرفت سریع اسلام را، رفتار صحیح و عادلانه و مشفقانه رسول خدا صلی الله علیه و آله به هنگام مالیات گرفتن، دانسته اند. در اینجا، شایسته است، مطالبی را که منتسکیو نقل کرده، گزارش کنیم.وجود این باجهای گزاف (که دولتهای کشورهای غیر اسلامی، در آن دورانها، به زور می گرفتند) بود که سهولت عجیبی را به مسلمین، در فتوحات خود، اعطا نمود؛ زیرا، ملتهای تسخیر شده از طرف اعراب، می دیدند به جای یک سلسله تعدّیاتی که در اثر لئامت امپراتوران، به آنها می شد، با یک مالیات ساده که به سهولت می دهند و به سهولت گرفته می شود، مواجه و تابع شده اند. این بود که فتوحات مسلمین، با کمال سهولت، پیش رفت و ملتها، خوشبخت بودند و ترجیح می دادند به یک ملت صحرانشین، مطیع بشوند تا به یک حکومت فاسد … در مورد اخذ باجهای گزاف، افراطِ نزدیک به جنون را، در تاریخ مشاهده کنید: آناستاز، مالیاتی برای استنشاق هوا وضع کرده بود![23]
2ـ نگرفتن لوازم ضروری
[24]؛برای گرفتن مالیات، لباسهای تابستانی و زمستانی و مَرکب سواری و برده های کاری کسی را، نفروشید.
3ـ پرهیز از خشونت
؛[25]برای گرفتن درهمی (مالیات) کسی را با شلاق (از باب مثال) نزنید.در این فراز، هر چند کلمه «درهم» و «سوط» آمده، ولی روشن است که «شلاق»، خصوصیتی ندارد و فرمان علی علیه السلام پرهیز از هر گونه خشونت برای گرفتن هر گونه مالیاتی است.
4ـ احترام اموال مردم
.[26]دست اندازی به مال کسی نکنید، [آن کس، چه نمازگزار باشد و یا معاهَد (کافر در پناه اسلام) مگر اسب یا اسلحه ای که برای تجاوز به مسلمانها به کار گرفته می شود؛ زیرا، برای مسلمان، جایز نیست آنها را در اختیار دشمنان اسلام قرار دهد تا نیرومندتر از سپاه اسلام گردند.
5ـ کمک گرفتن از مردم
؛[27]و از کمک گرفتن از مردم (در اخذ مالیات)، هیچ گونه کوتاهی مکنید.ممکن است این فراز، به گونه دیگری نیز، ترجمه شود که مفهوم آن، کوتاهی نکردن از کمک به مردم باشد.
6ـ خداترسی
؛[28]با ترس از خدای یکتایی که همتای ندارد (به قصد جمع آوری صدقات) حرکت کن!
7ـ نترساندن مردم
؛[29]هیچ مسلمانی را نباید بترسانی!
8ـ اجازه گرفتن به هنگام وارد شدن
30]با زور و بدون رضایت، از ملک شخصی، عبور مکن!
9ـ به اندازه گرفتن
؛[31]بیشتر از حقوق الهی، از کسی (مالیات) مگیر!
10ـ سوء استفاده نکردن از قدرت
ابن ابی الحدید، در شرح خطبه نود ـ که معروف به اشباح شده و پس از مرگ عثمان، ایراد شده است ـ می نویسد:
علی علیه السلام پس از تعریف و تمجید برخی از یاران، بر منبر رفت. ضمن بیان مطالبی از گذشته، گفت:
«مبادا، گروهی از شما که دنیا، آنان را در بر گرفته و برای خود، زمین و املاک فراوانی فراهم ساخته، و بر اسبهای راهوار، سوار، و کنیزکان زیبا و خوشرو را، به خدمت گرفته اند، اگر آنان را، به حقوق خودشان، بازگردانم (کنایه از گرفتن بیت المال) ناراحت و ناخشنود گردند!».
سپس حضرت خطاب به مردم می گوید:
چون فردا، فرا رسد، صبح زود، پیش من آیید که نزد من، اموالی است، باید میان شما تقسیم کنم و باید همه مسلمانان، چه عرب و چه عجم و چه کسانی که مقرّری می گیرند و چه کسانی که مقرّری نمی گیرند، پیش من بیایند. برای شما و خودم، از خدا، آمرزش می خواهم.
3ـ نادیده گرفتن خویشان، در مجازات
] 60[سوگند به خدا! اگر حسن و حسین، چنان می کردند که تو انجام دادی، از من، روی خوش نمی دیدند و به آرزو نمی رسیدند، تا آنکه حق را، از آنان بازپس ستانم و باطلی را که به ستم پدید آمده، نابود سازم.آیت الله حسن زاده، در شرح این نامه می نویسد:
آنچه مایه تأسف شدید است، اینکه نامه، خطاب به یکی از خویشاوندان امام علی است. بیشتر، بر این باورند که او، عبدالله بن عباس است که پس از کشته شدن محمد بن ابی بکر، نوشته شده؛ زیرا، او فکر کرد که حکومت، از دست آنان خارج می شود و آنان، از حقوق شرعی، محروم می شوند. از این رو، از بیت المال بصره، برای آینده اش ذخیره کرده.[61]
پس از آن، حضرت، نامه دیگری خطاب به او می نویسد.در هر صورت، امام علی علیه السلام، در این نامه، خطاب به ابن عباس، سوگند یاد می کند که اگر امام حسن و امام حسین علیهماالسلام این کار را می کردند، حضرت، با آنان، نیز چنین برخوردی می کرد و نزدیکی آن دو به حضرت، سبب نمی شود که از مجازات آن دو، چشم پوشی کند.
4ـ اجرای عدالت هرچند بر ضرر خود باشد
علی علیه السلام در پاسخ اعتراض طلحه و زبیر، مبنی بر اینکه «چرا در تقسیم بیت المال، به گونه یکسان عمل کرده و سهم آنان را، بیشتر نکرده است؟» می گوید:و اما اعتراض شما که «چرا با همه، به تساوی رفتار کردم؟»، این، روشی نبود که به رأی خود و یا با خواسته دل خود، انجام داده باشم، بلکه من و شما، این گونه رفتار را، از دستورالعمل های پیامبر، صلی الله علیه و آله و سلّم، آموختیم که چه حکمی آورد و چگونه آن را اجرا کرده است. پی در تقسیمی که خدا به آن فرمان داد، به شما نیازی نداشتم.
امام علی علیه السلام می داند که اگر طلحه و زبیر را راضی نگه ندارد و با آنان، همان گونه رفتار کند که با دیگران رفتار می کند، آنان، تحمل نمی کنند و از درِ خانه علی رفته و بیعت، شکسته و در پی آن، توطئه خواهند کرد و در نتیجه، حکومت را در معرض نابودی قرار می دهند، با این وصف، امام علی علیه السلام نسبت به بیت المال و حق مردم، مصلحت سنجی نمی کند و حاضر نمی شود که بیت المال، عادلانه تقسیم نشود.
5ـ رعایت عدالت، حتی با حدخوردگان
آن حضرت، در خطبه صد و بیست و هفت، خطاب به خوارج، پاره ای از آنچه را که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم بدان عمل کرده، برمی شمارد، از جمله: ؛[63]شما می دانید همانا، رسول خدا صلی الله علیه و آله دست دزد را برید و زناکاری را که همسر نداشت، تازیانه زد و سپس آنان را از غنائم (بیت المال)، بهره داده است.علی علیه السلام بر این باور است که باید حقیقت و مُرِّ اسلام، عملی شود. اگر کسی گناه کرده، باید به همان مقدار، مجازات شود، ولی این گناه و مجازات، سبب محروم شدن از حقوق شهروندی و سهمیه اش از بیت المال نمی شود، همان گونه که خویشاوندی و یا موقعیت اجتماعی، سبب افزایش سهمیه از بیت المال نمی شود.
6ـ برابری حقِ تمام مسلمانان در بیت المال
آن حضرت، در نامه چهل و سوم، به مصقله پسر هبیره شیبانی، پس از بازخواست و توبیخ وی به جهت رعایت نکردن اصل عدل و انصاف در بیت المال، می نویسد: آگاه باش! حقِ مسلمانانی که نزد من یا پیش تو هستند، در تقسیم بیت المال، مساوی است! همه باید به نزد من آیند و سهم خود را از من بگیرند.[64]
7ـ اجرای عدالت، از وظایف حاکم است
از جمله مطالبی که در فرمایشهای علی علیه السلام در باره بیت المال به چشم می خورد و بر آن تأکید شده، عبارت است از اینکه اجرای عدالت، از وظایف اصلی و اساسی حاکم اسلامی است و در هیچ شرایطی، نباید از آن چشم پوشی کند. ؛[65]ای مردم! مرا بر شما و شما را بر من، حقی واجب شده است: حقِ شما بر من، آن است که از خیرخواهی شما، دریغ نورزم، و بیت المال را میان شما عادلانه تقسیم کنم.
ک) استرداد بیت المال
از جمله روشهای امام علی علیه السلام نسبت به بیت المال، برگرداندن چیزهایی است که از بیت المال، به غارت رفته است. در خطبه پانزدهم، در باره بیت المال تاراج شده می گوید: به خدا سوگند! بیت المال تاراج شده را هر کجا که بیابم، به صاحبان اصلی آن باز می گردانم، گرچه با آن، ازدواج کرده و یا کنیزانی خریده باشند؛ زیرا، در عدالت، برای عموم گشایش است و آن کسی که عدالت، بر او گران آید، تحمل ستم برای او سخت تر است.ابن ابی الحدید، در شرح این خطبه می نویسد:عمر و عثمان، خلیفه دوم و سوم، قطایع[66] فراوانی را از زمینهای بیت المال، به اقوام و خویشان بخشیده بودند. علی، این خطبه را بر اساس گزارش کلبی، از ابی صالح، از ابن عباس، در روز دوم خلافتش، ایراد کرد ابن ابی الحدید، سپس می نویسد:
بر اساس گزارش کلبی، علی، فرمان داد تا ابزار جنگی و شترانی که به عنوان زکات، در خانه عثمان بود، به بیت المال برگردانند و اما ابزار جنگی که علیه مسلمانان به کار نرفته بود و اموال شخصی عثمان را مورد تعرض قرار نداند.وقتی این خبر به گوش عمروعاص، در شهر ایله، در منطقه فلسطین رسید، نامه ای برای معاویه فرستاد و در آن نوشت: «هر کاری که ممکن است انجام بده که پسر ابی طالب، همه اموالی را که تو جمع آوری کرده ای خواهد گرفت.»[67]
ل) آثار خیانت در بیت المال
روشن است که هر گناه، یک اثر وضعی و یک اثر تکلیفی دارد. خیانت و غارت بیت المال نیز، افزون بر حرمت تکلیفی و عذاب قیامت، آثار وضعی ویژه ای در همین دنیا دارد.آنچه در این بخش، ملاحظه می شود، برخی از آثار وضعی خیانت به بیت المال از نگاه امام علی علیه السلام است.
1ـ رسوایی در دنیا
امام علی علیه السلام در نامه بیست و ششم، ضمن بیان برخی از توصیه ها و سفارشها برای مأموران مالیاتی، در باره خیانت به بیت المال، مطالبی را گوشزد کرده است. آن حضرت، خیانت به بیت المال را، مساوی با خیانت به امت اسلامی دانسته و گفته است:
؛[68]همانا، بزرگترین خیانت، خیانت به ملت، و رسواترین دغلکاری، دغلبازی با امامان است.سپس در ارتباط با آثار و پیامدهای خیانت به بیت المال گفته است: ؛[69]کسی که امانت (بیت المال) الهی را خوار شمارد و دست به خیانت آلوده کند و خود و دین خویش را پاک نسازد، درهای خواری را در دنیا به روی خود گشوده و در قیامت خوارتر و رسواتر خواهد بود.
2ـ ذلت در پیشگاه الهی و پستی در آخرت
علی علیه السلام در خطبه صد و بیست و ششم ـ که در باره عدالت و دادگری صادر شده ـ می گوید:اگر اموال (بیت المال) از خودم بود، به گونه ای مساوی، در میان مردم تقسیم می کردم، تا چه رسد که جزء اموال خداست! آگاه باشید! بخشیدن مال به آنان که استحقاق ندارند، زیاده روی و اسراف است، [هرچند] ممکن است در دنیا، ارزش دهنده آن را بالا برد، اما در آخرت، پست خواهد کرد! و [هرچند] ممکن است که در میان مردم، گرامیش دارند، اما در پیشگاه خدا، خوار و ذلیل است.همان گونه که ملاحظه می شود، امام علی علیه السلام از جمله آثار و پیامدهای خیانت در بیت المال را خواری در محضرِ مقامِ ربوبی و پستی در عالم آخرت، دانسته است.
3ـ بی اعتمادی
امام علی علیه السلام منذَر، پسر جارود عبدی، را که از قبیله عبدالقیس بود، به بخشداری منطقه ای از کشور اسلامی، منصوب کرد و لکن او، به بیت المال خیانت کرد و با بذل و بخششهای بی حساب و کتاب به دوستان و خویشان، بیت المال را غارت کرد. این خبر به امام علی علیه السلام می رسد. آن حضرت در نامه ای تند، ضمن توبیخ و عزل، او را احضار می کند. اگر آنچه به من گزارش رسیده، درست باشد، شتر خانه ات و بند کفش تو، از تو، باارزش تر است. و کسی که همانند تو باشد، نه لیاقت پاسداری از مرزهای کشور را دارد و نه می تواند کاری را به انجام رساند، یا ارزش او، بالا رود، یا شریک در امانت باشد و یا از خیانتی دور ماند. پس چون این نامه به دست تو رسد، نزد من بیا. ان شاء الله.[70]
4ـ بی بهره شدن در دنیا
در نامه بیستم ـ که خطاب به زیاد بن ابیه، جانشین عبدالله بن عباس، والی بصره، نوشته شده ـ او را از خیانت بر بیت المال برحذر می دارد و می نویسد: همانا من، براستی به خدا سوگند می خورم که اگر به من گزارش کنند که در بیت المال، خیانت کردی، کم و یا زیاد، چنان بر تو سخت گیرم که کم بهره شده و در هزینه عیال، در مانی و خوار و سرگردان شوی.
5ـ کشته شدن با شمشیر
>علی علیه السلام در نامه چهل و یکم ـ که در مقام توبیخ و نکوهش شدید از خیانتکاران به بیت المال، صادر شده ـ پس از بیزاری و نفرین بر خیانتکاران بیت المال، ضمن دعوت آنان به خداترسی و برگرداندن اموال به غارت رفته، فرد خیانتکار را تهدید به کشتن با شمشیر می کند: ؛[71]از خدا بترس و اموال بیت المال را ـ که از این مردم بوده ـ به آنان بازگردان.سپس آن حضرت در مقام تهدید و مجازات خیانتکار می فرماید: ؛[72]اگر اموال به غارت رفته بیت المال را برنگردانی و خدا مرا فرصت دهد تا بر تو دست یابم، تو را کیفری خواهم کرد که نزد خدا، عذرخواه من باشد و با شمشیری تو را می زنم که به هر کس زدم، وارد دوزخ گشت.
امام در کلام امام رضا (ع)
امام در کلام امام رضا علیه السلامامام کیست/ بیان نورانی امام رضا(ع) درباره صفت و فضائل امام
عبد العزیز بن مسلم گوید: ما در ایام على بن موسى الرضا (ع) در مرو بودیم، در آغاز ورود خود، روز جمعه در مسجد جامع گرد آمدیم و در موضوع امر امامت که مورد اختلاف فراوان مردم بود گفتگو کردیم و من شرفیاب حضور سید خود امام رضا (ع) شدم و بررسیهاى مردم را در امر امامت به عرض او رسانیدم، تبسمى کرد و فرمود: اى عبد العزیز، این مردم نادانند و از رأى و دین خود فریب خوردهاند، به راستى خدا عز و جل جان پیغمبر خود را نگرفت تا دین را براى او کامل کرد و قرآنى به او فرستاد که شرح هر چیز در آن است، حلال و حرام و حدود و احکام و آنچه مردم بدان نیاز دارند همه را در آن بیان کرده و فرموده (38 سوره انعام): «ما در این کتاب چیزى را فرو گذار نکردیم» در سفر حجة الوداع که آخر عمر پیغمبر بود نازل فرمود (3 سوره مائده): «امروز دین را براى شما کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و اسلام را براى شما پسندیدم، تا دین شما باشد» امر امامت از (کمال دین خ ل) تمام نعمت است.
پیغمبر از دنیا نرفت تا براى مردم همه معالم دین آنها را بیان کرد و راه آنان را بر ایشان روشن ساخت و آنها را بر جاده حق واداشت و على (ع) را براى آنها رهبر و پیشوا ساخت و از چیزى که مورد نیاز امت باشد صرف نظر نکرد تا آن را بیان نمود، هر که گمان برد که خدا دینش را کامل نکرده کتاب خدا را رد کرده است و هر که کتاب خدا را رد کند کافر است بدان، آیا مىدانند قدر و موقعیت امامت را در میان امت تا اختیار و انتخاب آنان در آن روا باشد، به راستى امامت اندازهاى فراتر و مقامى والاتر و موقعى بالاتر و آستانى منیعتر و عمقى فروتر از آن دارد که مردم با عقل خود بدان رسند یا با رأى و نظر خود آن را درک کنند یا به انتخاب خود امامى بگمارند. امامت مقامى است که حضرت ابراهیم (ع) پس از آنکه مقام نبوت و خلت را پا بر جا کرد بدان رسید، این امامت سومین درجه و فضیلتى بود که خدایش بدان مشرف کرد و نامش را بوسیله آن بلند نمود و فرمود (124 سوره بقره): «بدرستى که من تو را براى مردم امام نمودم» خلیل از شادمانى بدان عرض کرد: «و از ذریه و نژاد من هم»؟
خدا تبارک و تعالى فرمود: «عهد و فرمان من بدست ظالمان نخواهد رسید» این آیه امامت هر ظالمى را تا روز قیامت باطل کرد و آن را مخصوص برگزیدگان پاک ساخت. سپس خداى عز و جل او را گرامى داشت و امامت را در ذریه و نژاد برگزیده او نهاد و فرمود (72 سوره انبیاء): «اسحق و یعقوب را به او غنیمت بخشیدیم و همه را شایسته نمودیم و آنها را رهبرانى ساختیم که به دستور ما هدایت مىکردند و کارهاى خیر را به آنها وحى کردیم و بر پا داشتن نماز و پرداخت زکاة را و براى ما عابدان بودند» این امامت همیشه در ذریه او بود و از هم ارث مىبردند قرن به قرن تا پیغمبر (ص) رسید و خدا فرمود (68 سوره آل عمران): «به راستى سزاوارتر مردم به ابراهیم پیروان اویند و همین پیغمبر و کسانى که گرویدند و خدا ولى مؤمنان است» این مقام امامت به آن حضرت اختصاص داشت و به دستور خدا آن را به على (ع) واگذارد آنچنان که خداى تعالى آن را واجب کرده بود سپس به ذریه برگزیده او منتقل گردید که خدا به آنها علم و ایمان داده طبق گفته خداى عز و جل (56 سوره روم): «گفتند آن کسانى که به آنها علم و ایمان داده شد هر آینه در کتاب خدا ماندید تا روز قیامت و این روز قیامت است ولى شما ندانید» آنها فرزندان على (ع) هستند تا قیامت زیرا پس از محمد (ص) پیغمبرى نیست، این نفهمها چطور براى خود امام مىتراشند با آنکه امامت مقام انبیاء و ارث اوصیاء است، امامت خلافت از طرف خدا و رسول خدا و مقام امیر المؤمنین است و میراث حسن و حسین است.
به راستى امامت زمام دین و نظام مسلمین و عزت مؤمنین است امامت بنیاد پاک اسلام و شاخه با برکت آن است، بوسیله امامت نماز و روزه و زکاة و حج و جهاد درست مىشوند، غنیمت و صدقات بسیار مىگردند، حدود و احکام اجرا مىشوند، مرزها و نواحى کشور مصون مىشوند، امام حلال و حرام خدا را بیان مىکند و حدود خدا را بر پا مىدارد و از دین خدا دفاع مىکند و با حکمت و پند نیک و دلیل رسا به راه خدا دعوت مىنماید، امام مانند آفتاب در عالم طلوع کند و بر افق قرار گیرد که دست و دیده مردم بدان نرسد، امام ماه تابنده، چراغ فروزنده، نور بر افروخته و ستاره رهنما در تاریکى شبها و بیابانهاى تنها و گرداب دریاها است، امام آب گوارائى است براى تشنگى و رهبر بحق و نجات بخش از نابودى است، امام چون تشنگى و رهبر بحق و نجات بخش از نابودى است، امام چون آتشى است بر تیه براى سرمازدگان و دلیلى است در تاریکىها که هر که از آن جدا شود هلاک است. امام ابرى است بارنده، بارانى است سیل آسا، آفتابى است فروزان و آسمانى است سایه بخش و زمینى است گسترده و چشمهاى است جوشنده و غدیر و باغى است، امام امینى است یار و پدرى است مهربان و برادرى است دلسوز و پناه بندگان خدا است در موقع ترس و پیشآمدهاى بد، امام امین خداى عز و جل است در میان خلقش و حجت او است بر بندگانش و خلیفه او است در بلادش و دعوتکننده به سوى خداى عز و جل است و دفاعکننده از حقوق خداى جل جلاله است. امام کسى است که از گناهان پاک است و از عیوب بر کنار است، به دانش مخصوص است و به حلم و بردبارى موسوم، نظام دین است و عزت مسلمین و خشم منافقین و هلاک کفار، امام یگانه روزگار خود است، کسى با او برابر نیست و دانشمندى با او همسر نیست، جایگزین ندارد، مانند و نظیر ندارد، بدون تحصیل مخصوص به فضل و از طرف مفضل بدان اختصاص یافته، کیست که بحق شناسائى امام برسد یا تواند او را انتخاب کند؟ هیهات هیهات، خردها در بارهاش گمراهند و خاطرها در گمگاه، عقلها سرگردان و چشمها بىدید، بزرگان در اینجا کوچکند و حکیمان در حیرت و بردباران کوتهنظر و هوشمندان گیج و نادان و شعراء لال و گنگ و ادباء درمانده و سخندانان بىزبان، شرح یک مقامش نتوانند و وصف یکى از فضائلش ندانند، همه به عجز معترفند، چگونه توان کنهش را وصف کرد و اسرارش فهمید؟ چطور کسى به جاى او ایستد و حاجت مربوط به او برآورد؟ نه، چطور؟ از کجا؟ او در مقام خود اخترى است که بر افروزد و از دسترس دستیازان و وصف واصفان فراتر است، انتخاب بشر کجا به این پایه رسد، عقل کجا و مقام امام کجا؟ کجا چنین شخصیتى یافت شود گمان برند که در غیر خاندان رسول (ص) امامى یافت شود؟
خودشان تکذیب خود کنند، بیهوده آرزو برند و به گردنه بلند لغزانندهاى گام نهند که آنها را به نشیب پرتاب کند، خواهند به عقل نارساى خود امامى سازند و به رأى گمراهکننده خود پیشوائى پردازند، جز دورى از مقصود حق بهره نبرند، خدا آنها را بکشد تا کى دروغ گویند به پرتگاه در آمدند و دروغ بافتند و سخت به گمراهى افتادند و به سرگردانى گرفتار شدند، دانسته و فهمیده امام خود را گذاشتند و پرچم باطل افراشتند (28 سوره عنکبوت): «شیطان کارشان را برابرشان آرایش داد و آنها را از راه بگردانید با آنکه حق جلوى چشم آنها بود» از انتخاب خداى جل جلاله و رسول خدا (ص) روى برتافتند و به انتخاب باطل خویش گرائیدند با اینکه قرآن بدانها مىگوید: «پروردگار تو بیافریند آنچه خواهد و انتخاب کند آنها اختیارى در کار خود ندارند منزه است خدا و برتر است از آنچه شریک او شمارند» خدا فرموده است (36 سوره احزاب): «براى هیچ مرد و زن با ایمان اختیارى در برابر حکم خدا و رسولش در امرى از امورش نیست» و فرموده است (36 سوره قلم): «چیست براى شما، چگونه قضاوت مى کنید (37) یا بلکه کتابى دارید که از آن درس مىخوانید (38) که حق دارید چه اختیار کنید (39) یا بر ما قسمتى دارید که امضاء شده و تا قیامت حق قضاوت دارید (40) بپرس کدامشان در این موضوع پیشوا است (41) یا براى آنها شریکانى است بیاورند شرکاى خود را اگر راست گویند». و خداى عز و جل فرموده است (24 سوره محمد): «آیا در قرآن تدبر نکنند یا قفل بر دل دارند یا خدا دلشان را مهر کرده و نمىفهمند» یا (20- 23 سوره انفال): «گویند مىشنویم و شنوائى ندارند* به راستى بدتر جانوران نزد خدا کَرها و گنگهائىاند که عقل ندارند* اگر خدا در آنها خیرى مىدانست به آنها شنوائى مىداد و اگر هم مىشنیدند پشت مىکردند و رو بر مىگردانیدند یا گویند شنیدیم و عمداً مخالفت کردیم بلکه آن فضلى است که خدا به هر که خواهد دهد خدا صاحب فضل بزرگ است»
چگونه مىتوانند امام اختیار کنند با آنکه باید امام شخصیتى باشد که: 1- دانا باشد و نادانى نداشته باشد. 2- راعى و سرپرستى باشد که شانه خالى نکند و نکول ننماید. 3- معدن قدس و طهارت و نور و زهد و علم و عبادت باشد. 4- مخصوص باشد به دعوت از طرف رسول خدا و از جانب او معین شود. 5- از نژاد فاطمه زهراء مطهره بتول باشد. 6- در نسب او تیرگى و گفتگو نباشد و از بالاترین خاندان در قبیله قریش و کنَگره رفیع بنى هاشم و عترت رسول اکرم و پسند خداى عز و جل باشد. 7- شرف اشراف و زاده عبد مناف باشد. 8- شکافنده حقائق علم و داراى مقام کامل بردبارى و حلم باشد. 9- مملو از معنویات امامت و داناى به تدبیر و سیاست باشد. 10- واجب الاطاعه باشد و به امر خدا قیام کند. 11- ناصح بندگان خدا و حافظ دین خداى عز و جل باشد.
به راستى پیغمبران و امامان (ع) را خدا توفیق دهد و از مخزون علم و حکمت خود به آنها چیزها عطا کند که به دیگران ندهد و دانش آنها برتر از دانش همه اهل زمانهاى آنها است چنانچه خداى عز و جل فرماید (35 سوره یونس): «آیا کسى که رهبرى کند شایسته پیروى است یا کسى که نیازمند هدایت است، چه شده؟ شما چگونه قضاوت مىکنید» و (369 سوره بقره): «به هر که حکمت داده شد خیر بسیار داده شده و جز خردمندان یاد آور آن نباشند» و (247 سوره بقره) در باره طالوت فرماید: «براستى خدا او را بر شما برگزید و افزونى در علم و جسم داد، خدا به هر که خواهد ملکش را بدهد، خدا واسع و دانا است» و در باره پیغمبر خود فرموده (113 سوره نساء): «کتاب و حکمت را بر تو فرو فرستاد و آنچه نمى دانستى تعلیمت داد و فضل خدا بر تو بزرگ است» و در باره خاندانش که از آل ابراهیم هستند فرمود (54 سوره نساء): «آیا حسد برند به مردم در آنچه خدا از فضل خود به آنها داده محققاً عطا کردیم به آل ابراهیم کتاب و حکمت را و به آنها بزرگى دادیم (55) برخى بدان ایمان داشته و برخى نداشته، دوزخ آتشى افروخته به قدر کفایت دارد». به راستى چون خدا بندهاى را براى اصلاح کار بندگان خود انتخاب کند به او شرح صدر عطا کند و در دلش چشمههاى حکمت و فرزانگى بجوشاند و دانش خود را از راه الهام به او آموزد که در پاسخ هیچ سؤال و پرسشى در نماند و از حق و حقیقت سرگردان نشود، زیرا از طرف خداوند معصوم است و مشمول کمک و تأیید او است از خطا و لغزش و برخورد ناصواب در امان است، خدا او را بدین صفات اختصاص داده تا حجت بالغه بر هر کدام از خلقش باشد که او را درک کند، این فضل الهى است که به هر که خواهد عطا کند، و خدا صاحب فضل بزرگى است، آیا بشر قادر است که چنین امامى انتخاب کند یا منتخب آنها داراى چنین صفاتى بوده که آن را پیش انداختهاند بحق خانه خدا که تعدى کردند و قرآن را پشت سر انداختند، مثل اینکه مطلب را نمىدانند، هدایت و شفا در کتاب خدا است که پشت بدان دادند و پیرو هواى خود شدند و خدا آنها را نکوهید و دشمن داشت و بدبخت ساخت و فرمود (50 سوره قصص): «کیست گمراهتر از آنکه پیرو هوس خویش است، بىرهبرى از جانب خدا، به راستى خدا مردم ستمکار را هدایت نمى کند» فرمود (35 سوره غافر): «بزرگ است در دشمنى نزد خدا و آنها که که گرویدند، همچنان خدا بر دل هر متکبر جبارى مهر زند» و صلى الله على محمد و آله و سلم تسلیما کثیراً.
منبع حدیث: کتاب “اصـــول کــافــی” جلد ۱ » کتاب حجت » باب نادر مخصوص و جامع در فضیلت و صفات امام » حدیث شماره ۱
منابع دیگر حدیث :کمال الدین و تمام النعمة، ص 675 ـ 681؛ الأمالی شیخ صدوق، ص773 ـ 778؛ عیون اخبار الرضا(ع)، ج 2 ، ص 195 ـ 199؛ معانی الأخبار، ص 96 ـ 101.
منبع ترجمه : ترجمه کمره ای : اصول کافی جلد 2 صفحه : امام در کلام امام رضا علیه السلام
راهپیمایی اربعین وحدت امت اسلام را به نمایش می گذارد
راهپیمایی اربعین حسینی وحدت امت اسلام را به نمایش می گذارد
حجت الاسلام نوروزی با اشاره به نقشه های دشمن برای کمرنگ شدن مراسم اربعین حسینی گفت: راهپیمایی اربعین حسینی وحدت و انسجام امت اسلام را به نمایش می گذارد.
حجت الاسلام «حسن نوروزی» در گفت و گو با خبرنگار پارلمانی خبرگزاری شبستان با تاکید بر اهمیت و تقویت راهپیمایی اربعین گفت: راهپیمایی اربعین تظاهرات عظیم دنیای اسلام و بروز و ظهور انسجام ملل مسلمان است.
سخنگوی کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس شورای اسلامی اظهار داشت: در شرایط حاضر استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا و اسراییل تلاش می کند بین مسلمانان اختلاف بیندازد و مدام بر این موضوع تاکید دارد که این دست از مسلمانان سنی، آن دسته زیدی، این دسته شیعه و آن دسته وهابی هستند، قطعا این حرکت عظیم مسلمانان می تواند بیانگر «واعتصموا به حبل الله» باشد.
وی تصریح کرد: وحدت امت اسلام همواره باعث شکست دشمنان در نقشه ها و اهداف شوم شان شده است. در حال حاضر نیز این وحدت و انسجام در راهپیمایی اربعین حسینی می تواند نقشه ها و اهداف دشمنان را در هم بشکند.
این عضو مجمع روحانیون مجلس شورای اسلامی با اشاره به کارهای خوبی که از طرف دولت ایران و عراق برای راهپیمایی اربعین حسینی هر ساله انجام می شود، گفت: خوشبختانه دو دولت کشور کارهای خوبی را در این راستا انجام داده اند و نهادهای مختلف نظامی، امنیتی و همچنین سایر دستگاه ها نیز در این زمینه همکاری های خوبی داشته اند که باید این رویه ادامه داشته باشد.
وی تصریح کرد: هر گاه وحدت ملت ایران و عراق اتفاق افتاده است، آمریکا و اسراییل و انگلیس شکست خورده اند. مرجعیت در ایران و عراق هر گاه تصمیمی گرفته اند و امت اسلامی به آن تصمیم تمکین کرده اند، شکست دشمنان قطعی بوده است.
وی ادامه داد: در راهپیمایی اربعین نیز دو ملت مسلمان و ولایی ایران و عراق و همچنین سایر ملت های مسلمان گردهم می آیند و عظمت و اقتدار اسلامی را به نمایش می گذارند و این خود نمونه ای از وحدت دولت ها و ملت هاست که باید قدر آن را دانست و آن را تقویت کرد.
نوروزی در پایان خاطرنشان کرد: در طول سالیان اخیر اقدامات و فرافکنی های بسیاری برای کمرنگ کردن راهپیمایی اربعین انجام شده است که خوشبختانه هیچ کدام به هدف نرسیده است چرا که امت اسلامی حضور در راهپیمایی اربعین را یک فرهنگ دینی می داند./
با تمسک به امام حسین (ع)در مقابل آمریکا کوتعه
به گزارش خبرگزاری شبستان، مراسم سالانه دانش آموختگی دانشجویان دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین(ع) صبح امروز با حضور حضرت آیت الله خامنهای فرمانده معظم کل قوا برگزار شد. رهبر انقلاب اسلامی در ابتدای ورود به میدان، با حضور بر مزار شهیدان گمنام و قرائت فاتحه، یاد و خاطره شهیدان دفاع مقدس را گرامی داشتند. فرمانده کل قوا سپس از یگانهای حاضر در میدان سان دیدند.
حضرت آیت الله خامنه ای همچنین جانبازان سرافراز حاضر در میدان را مورد تفقد قرار دادند و با تعدادی از خانوادههای معظم شهیدان دیدار و گفتوگو کردند.
رهبر انقلاب اسلامی در این مراسم دانشگاه امام حسین را دانشگاهی مهم و از برکات بزرگ الهی خواندند و با اشاره به ضرورت تمرکز مسئولان سپاه پاسداران بر اعتلا و ارتقای این دانشگاه افزودند: به موفقیتهای دانشگاه افتخار می کنیم اما قانع نیستیم و ادامه پیشرفت آن را در همه سطوح و ابعاد ضروری می دانیم.
ایشان توجه به نظام جذب، عمق یافتن برنامه های آموزشی، توجه خاص به مسائل و علوم نوپدید، تربیت جامع، مدیریت تخصصی، وضابطه گرایی در عین ارتباط عاطفی فرماندهان و مدیران با بدنه دانشگاه را از جمله مسائلی خواندند که باید مورد توجه ویژه مسئولان سپاه قرار گیرد تا این دانشگاه نقش خود را به خوبی ایفا کند.
فرمانده کل قوا در محور دوم سخنانشان، عزت سپاه را در داخل و خارج یادآوری کردند و افزودند: آمریکایی ها نیز با چهره خصمانه و عبوس خود به سپاه، عزت آن را افزونتر کردند، چرا که دشمنی دشمنان خدا، بندگان مؤمن را عزیزتر می کند.
ایشان با استناد به آیه شریفه «وَ اَعَدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوّه وَ مِن رِباطِ الخَیل تُرهَبونَ بِهِ عَدُوَّاللهِ وِ عَدُوَّکُم» تاکید کردند: این فرمان الهی باید به عنوان درسی دائم، همواره در اولویت سپاه پاسداران باشد.
فرمانده کل قوا هدف این آیه شریفه درباره ضرورت آمادگی هرچه بیشتر را ترساندن دشمنان خدا و دشمنان مسلمانان برشمردند و افزودند: ترسی که پروردگار ایجاد آن را در قلب دشمنان فرمان میدهد، ترس بازدارنده است یعنی باید به گونهای عمل کنیم که دشمنان از هیبت مردان جوان، مؤمن، فداکار و پرانگیزه بیمناک شوند که این مهمترین عامل بازدارندگی خواهد بود.
حضرت آیت الله خامنه ای در تبیین نکات مهم و برجسته دستور جاودانه پروردگار درباره آمادگی روزافزون افزودند: معنای «وَ اَعَدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوّه» این است که باید تا میتوانید قدرت سازمانی را با ایجاد سازمانی قوی، مستحکم و جامع افزایش دهید، تقویت قدرت علمی و تخصصی را همواره مد نظر داشته باشید، در قوت تاکتیکی و راهبردی مدام رو به جلو حرکت کنید، قوت عملیاتی را با بیداری و آماده بهکاری دائم و پرهیز از حتی یک لحظه غفلت همراه کنید و قوت ایمانی سپاه را با تربیت جوانانی مؤمن، مصمم، خالص و دارای انگیزه، هر روز بیشتر سازید.
فرمانده کل قوا در تبیین بخش دیگری از آیه درباره آمادگی تجهیزاتی افزودند: خداوند در قرآن مجید امر کرده است که باید از همه تجهیزات لازم دفاعی، عملیاتی و اطلاعاتی برخوردار شوید، البته این ابزار باید تولید و ابداع داخل باشد و با برخورداری از تنوع، همه نیازها در زمین، آسمان، فضا، دریا، مرزها و در داخل کشور را تأمین کند که البته امروز حتی فضای مجازی نیز جزو ابزارهای لازم است.
ایشان در همین زمینه یادآور شدند: البته رژیم فاسد و وابسته طاغوت، انبارها را پُر از سلاح آمریکایی کرده بود اما ایرانی ها حتی حق نداشتند بسیاری از این تجهیزات را باز و یا تعمیر کنند. در واقع رژیم طاغوت با پول ملت، کارخانه های تسلیحاتی آمریکا را رونق داده بود و انبار ها را پر از ابزار هایی کرده بود که بدون اجازه اربابانش، ایرانی ها نه حق استفاده از آنها را داشتند و نه حتی حق آشنایی و تسلط بر آنها را.
رهبر انقلاب افزودند: رژیم طاغوت به تعبیر خودش دو مؤلفه قدرت داشت، یکی انبارهای سلاح و دیگری افتخار به اجرای دستور آمریکا و ایفای نقش ژاندارمی منطقه و سرکوب هر صدایی که مخالف آمریکا بود.
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: البته امروز اوضاع صددرصد برعکس شده است و ملت با اراده خود و برای تأمین منافع و آنچه به مصلحت کشور است، کار و تلاش و تصمیم گیری و اقدام می کند.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید مجدد بر ضرورت مجهز شدن به همه ابعاد نرم افزاری و سخت افزاری قدرت، راهپیمایی اربعین را از مصادیق قدرت حقیقی خواندند و افزودند: اجتماع عظیم و میلیونی زائران در مسیر حرکت به کربلا یعنی «حرکت به سمت قله افتخار و فداکاری و شهادت»، قدرت اسلام و جبهه مقاومت اسلامی را تجلی دوباره می دهد.
رهبر انقلاب اسلامی، اربعین را از اولین ظهورش در تاریخ اسلام، «رسانه پر قدرت عاشورا» دانستند و افزودند: در چهل روز فاصله حماسه عاشورا تا بازگشت اهل بیت (علیهم السلام) به کربلا، فریادهای حضرت زینب، حضرت امام سجاد و ام البنین در شام و کوفه رسانه حقیقی عاشورا بود و با تحقق فرمانروایی منطق حق در فضای ظلمانی حاکمیت بنی امیه و سُفیانی، عاشورا زنده ماند و در تاریخ جاری شد.
حضرت آیت الله خامنه ای، طوفان حرکت اهل بیت در فاصله عاشورا تا اربعین را در اختناق عجیب آن دوران، باعث منقلب شدن اوضاع و در نهایت سرنگونی رژیم سفیانی خواندند و افزودند: امروز هم همین اتفاق در جریان است.
ایشان راهپیمایی عظیم مسلمانان در اربعین حسینی از کشورهای مختلف، فرقه های مختلف اسلام و حتی برخی ادیان دیگر را فریادی رسا و رسانه ای بی همتا در دنیای پیچیده تبلیغات و جهان پر هیاهوی بشریت امروز خواندند و افزودند: شعار پر معنای «الحُسین یجمعنا» یک حقیقت ناب است چرا که حسین این اجتماع بی نظیر را به راه انداخته است و همه را به سمت سرچشمه معنویت و آزادگی به حرکت درآورده است.
رهبر انقلاب با تاکید بر گسترش وتعمیق روزافزون معنویت و فکر و معرفت در راهپیمایی اربعین حسینی افزودند: اصحاب حکمت و علم باید دراین زمینه کار و تلاش کنند.
رهبر انقلاب اسلامی در بخش پایانی سخنانشان درباره مشی جمهوری اسلامی گفتند: از ابتدای انقلاب در بخش های مختلف موفقیتهای گاه بهت آوری به دست آورده ایم، البته کمبودها زیاد است و مشکلات هم کم نیستند اما موفقیت ها و پیشرفت ها بیشتر بوده است.
ایشان برای تبیین جهت و مشی حرکت جمهوری اسلامی در ادامه مسیر کنونی، به حدیثی درباره فلسفه قیام عاشورا از زبان اباعبدالله الحسین (ع) استناد کردند و افزودند: حضرت سیدالشهداء با بیان حدیثی از رسول گرامی اسلام خطاب به همه مردم فرمودند هرکس یک قدرت ظالم یا ستمگر را ببیند و با زبان یا اقدام با او مخالفت نکند، خداوند او را به سرنوشت همان قدرت ستمگر دچار می کند و به دوزخ می فرستد.
حضرت آیت الله خامنه ای گفتند: امام حسین(ع) با این بیان، ادای وظیفه در مقابله با ظلم و ظالم را علت قیام و حرکت خود اعلام می کند و جمهوری اسلامی نیز بر همین اساس، عمل به این وظیفه را تکلیف خود می داند و در همه حال به آن عمل خواهد کرد.
رهبر انقلاب یادآور شدند امروز جبهه کفر و صهیونیزم و آمریکا با مکیدن خون ملت ها، جنگ افروزی و دیگر فجایع، با بندگان خدا و ملت ها با ظلم و جور و ستم رفتار می کند و ملت ایران بر اساس فلسفه حرکت حضرت سیدالشهداء، مقابله با آنان را وظیفه خود می داند و کوتاه نیامدن در مقابل آمریکا فشارهای مختلف دشمنان بر همین اساس صورت می گیرد.
حضرت آیت الله خامنه ای، مقابله امام خمینی(ره) با آمریکا را از حدود ۵۰ سال قبل یعنی قبل از تبعید از قم در اوایل دهه چهل، ناشی از احساس وظیفه دانستند و افزودند: امام با بصیرتی مثال زدنی، می دانست که هر کس و هر ملتی به وظیفه خود در مقابل ظلم و ستم عمل کند خدا حتما او را نصرت خواهد کرد و همه دیدیم که این وعده الهی محقق نیز شد.
رهبر انقلاب خطاب به جوانان عزیز ایران تاکید کردند: با ایمان و عزم و اراده، به وظیفه الهی خود عمل کنید و بدانید ایستادگی در مقابل دشمنان دین و بشریت، یاری پروردگار را به همراه می آورد، همانگونه که در چهل سال اخیر این گونه بوده و به فضل الهی در گام دوم انقلاب و گام های بعدی نیز چنین خواهد بود.
حضرت آیت الله خامنه ای جوانان را امیدهای کشور برشمردند و افزودند: البته افراد مُسن نیز به وظایف خود عمل می کنند، همانطور که امام در کهنسالی مثل یک جوان فکر و اقدام می کرد اما واقعیت این است که جوانان موتور پیشبرنده کشور هستند.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: جوانان بدانند که فکر و ذهن آنها اولین آماج دشمن است بنابراین با ایمان و قدرت در مقابل ترفندهای دشمنان بایستند.
در این مراسم، سردار سرلشکر سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با تأکید بر آمادگی سپاه برای نقشآفرینی در گام دوم انقلاب بر محور معنویت و جهاد علمی و عملی، خاطرنشان کرد: تحلیل روندهای موجود نشانگر آن است که پایه تحولات آینده بر مدار علم خواهد بود و بر این اساس، اساتید و دانشجویان دانشگاه امام حسین(ع) تلاش خواهند کرد با جبران عقب ماندگیهای علمی بر لبههای دانش و فناوری حرکت کنند.
سردار سرتیپ فضلی فرمانده دانشگاه امام حسین(ع) نیز گزارشی از اقدامات و برنامههای تحصیلی این دانشگاه بیان کرد.
در این مراسم تعدادی از فرماندهان، مدیران، مدرسان، پژوهشگران و دانشآموختگان نمونه دانشگاه امام حسین(ع) هدایای خود را از دست فرمانده معظم کل قوا دریافت کردند و دو نماینده دانشجویان دانشگاه امام حسین(ع) نیز مفتخر به دریافت درجه و سردوشی شدند.
اجرای طرح «انقلاب انسانساز» و اجرای میثاق پاسداری از دیگر برنامههای مراسم امروز در دانشگاه امام حسین(ع) بود.
همچنین در این مراسم، یگانهای حاضر در میدان از مقابل فرمانده کل قوا رژه رفتند و همزمان عملیات میدانی و اعتماد بهنفس اجرا شد./
پایان پیام/
مهرانمملو از زایران اربعین
مهران مملو از زائران اربعین/ آغاز موج بازگشت زوار اربعین حسینی
ترددها در مرز مهران به اوج خود رسیده و ظرفیت بیشتر پارکینگ های شهر نیز پر شده است، مسئولان نیز از آخرین وضعیت خدمات رسانی ها می گویند.
خبرگزاری شبستان، ایلام: این روزها ایلام و مهران این روزها سعادت میزبانی از زائران حضرت اباعبدالله الحسین(ع) را بر عهده دارند. آمارهای خیره کننده تردد از مرز مهران همه محاسبات را به هم ریخته است.
روزانه ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار نفر این روزها از مرز مهران تردد می کنند، ترددها روان و آرام است هرچند جاده ها شلوغ و ترافیک در بسیاری از محورهای استان سنگین است.طبق آخرین آمار تاکنون بیش از دو میلیون نفر از مرز مهران تردد کرده اند.
تاکنون بیش از ۱۳۰ هزار خودرو در شهر مهران پارک شده و ظرفیت پارکینگ بزرگ اربعین با گنجایش پارک ۱۴۰ هزار خودرو، بیش از ۸۰ درصد تکمیل شده است.
مهران دیگر جای پارک ندارد
رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی ایلام در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری شبستان اظهار کرد: با توجه به اینکه در روزهای اوج سفرهای زائران قرار داریم، شاهد ترافیک سنگین در مبادی ورودی شهر مهران به ویژه ترافیک صبحگاهی هستیم.سرهنگ «ابوالفضل کهزادی» افزود: ظرفیت های پارکینگ های شهر مهران هم اکنون تقریبا پرشده است، پارکینگ های اطراف شهر مهران فعلا ظرفیت پارک خودروها را دارند.
وی تصریح کرد: تقاضایی که از زائران داریم حتما اصراری بر آوردن خودرو به داخل شهر مهران نداشته باشند، پارکینگ های خارج شهر پذیرای زائران هستند.زائران سفر خود را مدیریت کنند
کهزادی بیان کرد: از شروع طرح ترافیک اربعین خوشبختانه حادثه ترافیکی منجر به فوت درون شهری در شهر مهران وجود نداشته است.وی اضافه کرد: توصیه های ترافیکی که به زائران داریم این که حتما سفر خود را به ایام نزدیک اربعین و پیک ترافیک و اوج سفرها موکول نکنند، قبل از سفر حتما برنامه ریزی داشته باشند و با رصد اخبار از منابع موثق و وضعیت راهها و شرایط آب و هوایی و سایر خدمات ترافیکی اطلاعات لازم را کسب کنند.
رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی ایلام گفت: پرهیز از رانندگی در حالت خستگی و خواب آلودگی است رانندگان حتما به ازای هر ۲ ساعت رانندگی مدت ۱۵ دقیقه استراحت داشته باشند.
خستگی و خواب آلودگی منشا بسیاری از تصادفات طی اربعین در استان
رئیس پلیس راه ایلام نیز در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری شبستان، گفت: متاسفانه در چند روز حوادث ناگواری در سطح استان طی ایام اربعین رخ داد که منشا اصلی آنها خستگی و خواب آلودگی بوده است.
سرهنگ «رضا همتی زاده» اظهار کرد: با توجه به اینکه در چند روز اخیر رانندگی در حالت خستگی و خواب آلودگی صورت گرفته متاسفانه موجب بروز سوانح شدید رانندگی و جان باختن و مصدومیت تعدادی از زائرین عزیز شده است، رعایت هشدارهای پلیسی می تواند از بروز حوادث ترافیکی جلوگیری کند.
وی افزود: حتما زائران برای طول مسیر سفر برنامه ریزی کرده و با استراحت کافی همواره با حالت سرحال رانندگی کنند، حتی الامکان از رانندگی در شب خودداری کرده و برای هر ۲ ساعت رانندگی ۱۵ دقیقه استراحت را فراموش نکنند.
وی گفت: دو محور ایلام-حمیل، ایلام-مهران پرتردد ترین محورهای استان هستند که بیشترین ترافیک در این ایام در این محورها مشاهده می شود.
حل مشکلات آب در مرز مهران
استاندار ایلام نیز در گفت و گو با خبرنگار ما اظهار کرد: وضعیت مرز مهران در بحث تردد زائران و ارائه خدمات قابل قبول است و زائران با آرامش در حال تردد هستند.
«قاسم سلیمانی دشتکی» گفت: هرچند تراکم جمعیت در هر دو سمت مرز مهران و زرباطیه عراق زیاد است اما با تلاش پلیس گذرنامه مستقر در گیت های ورودی و خروجی و همراهی زائران با این واحد هیچ خلل خاصی در تردد وجود ندارد.
وی تصریح کرد: ازنظر آبرسانی اقدامات بسیار خوبی در مرز مهران انجام شده است.
سلیمانی دشتکی افزود: نهادها، ارگان ها و سایر دستگاهها به طور جد وارد صحنه شدند و مرتب آب ارسال می کنند و ما هم به طور مرتب با تانکر و یخی که داخل تانکرها می گذاریم هم با بطری و بسته بندی آب را به هر دو سوی مرز ارسال می کنیم.
وی یادآور شد: 30 تانکر آبرسان سیار هر کدام با ظرفیت 12 هزار لیتر و 15 نوبت آبگیری در طول روز، روزانه 5 میلیون لیتر آب شرب بهداشتی را بین زوار اربعین حسینی و مواکب از مرز مهران تا پایانه زرباطیه عراق توزیع میکنند.
استاندار ایلام با بیان اینکه پیش بینی می کنیم آرام آرام مشکلات در مسیر رفت زائران کمتر می شود، اما در مسیر بازگشت زائران که هم اکنون موج بازگشت زائران نیز آغاز شده است، یادآور شد: حدود ۶۰ درصد آنها با خودرو شخصی به مهران آمده اند.
آخرین وضعیت تعطیلی مدارس مهران
اما این روزها پارک خودروها و ترددهای پرحجم زائران در شهر مهران عبور و مرور برای دانشآموزان ابتدایی و دانش آموزان دختر در تمام مقاطع را با مشکل مواجه کرده است.
پارک خودروها مقابل مدارس و سطح پیادهروها و بلوارها حضور در مدارس را برای دانشاموزان با چالش جدی روبرو کرده است.
رئیس قرارگاه اربعین مرز مهران نیز در خصوص تعطیلی مدارس مهران گفت: تعطیلی مدارس طی روزهای آینده در ستاد مرکزی قرارگاه اربعین که به ریاست استاندار تشکیل جلسه خواهد داد بررسی و تصمیم گیری
میشود که تا این لحظه تصمیمی برای تعطیلی مدارس اعلام نشده است.
«احمد کرمی» افزود: حجم تردد در شهر مهران بسیار بالاست و قطعا وضعیت تردد دانش آموزان مد نظر ستاد اربعین استان خواهد بود.
وی عنوان کرد: در شرایط اضطرار و پیک ترافیک، مدارس میتواند برای اسکان و پذیرایی در اختیار زائرین قرار گیرند.
پذیرایی ۶۰ موکب در ورودی شهر ایلام
شهردار ایلام نیز در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری شبستان اظهار کرد: حدود ۵۰ تا ۶۰ غرفه در مبادی ورودی و خروجی شهر ایلام تدارک دیده که کار پذیرایی از زائرین را بر عهده دارند.
«طالب صادقیان» افزود: در کنار این موکب ها ایستگاه های سلامت، نمازخانه، سرویس های بهداشتی وجود دارد.
وی بیان کرد: در کنار پذیرایی، پیش بینی اسکان موقت برای زائران انجام شده و امسال مانند سال های گذشته فضایی راه اندازی شده که حدود ۵ هزار نفر در روز را می توان اسکان موقت داد.
صادقیان تصریح کرد: برنامه ریزی لازم برای پارکینگ اربعین شهر ایلام د با ظرفیت بیش از ۱۰ هزار خودرو در صورت نیاز و تکمیل ظرفیت پارکینگ های مهران، صورت گرفته است.
جابجایی زوار اربعین در شهر مهران بر عهده شهرداری ایلام
شهردار ایلام اظهار کرد: سازمان حمل و نقل شهرداری ایلام مسئولیت بزرگ در بحث مدیریت ناوگان حمل و نقل اربعین در خود شهر مهران را بر عهده دارد، این افتخار نصیب ما شده که مسئولیت پشتیبانی و مدیریت ناوگان حمل و نقل پایانه اربعین را به عهده بگیریم.
وی افزود: تقریبا ۵۰ نفر از همکاران شهرداری در این ایام در شهر مهران در قالب سه ایستگاه مستقر هستند که یک ایستگاه در پایانه اربعین، یک ایستگاه در پل زائر همچنین یک ایستگاه در پایانه برکت است.
شهردار ایلام گفت: وظیفه شهرداری این است که با ۸۰۰ دستگاه اتوبوس در این سه پایانه مسافرینی که از شهرهای مختلف عازم مهران هستند به محض این که در پایانه اربعین یا پایانه برکت پیاده می شوند، آنها را یا به پل زائر منتقل می کنیم و از پل زائر به مرز مهران انتقال می دهیم.
مهران مملو از زائران اربعین/ آغاز موج بازگشت زوار اربعین حسینی
ترددها در مرز مهران به اوج خود رسیده و ظرفیت بیشتر پارکینگ های شهر نیز پر شده است، مسئولان نیز از آخرین وضعیت خدمات رسانی ها می گویند.
خبرگزاری شبستان، ایلام: این روزها ایلام و مهران این روزها سعادت میزبانی از زائران حضرت اباعبدالله الحسین(ع) را بر عهده دارند. آمارهای خیره کننده تردد از مرز مهران همه محاسبات را به هم ریخته است.
روزانه ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار نفر این روزها از مرز مهران تردد می کنند، ترددها روان و آرام است هرچند جاده ها شلوغ و ترافیک در بسیاری از محورهای استان سنگین است.طبق آخرین آمار تاکنون بیش از دو میلیون نفر از مرز مهران تردد کرده اند.
تاکنون بیش از ۱۳۰ هزار خودرو در شهر مهران پارک شده و ظرفیت پارکینگ بزرگ اربعین با گنجایش پارک ۱۴۰ هزار خودرو، بیش از ۸۰ درصد تکمیل شده است.
مهران دیگر جای پارک ندارد
رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی ایلام در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری شبستان اظهار کرد: با توجه به اینکه در روزهای اوج سفرهای زائران قرار داریم، شاهد ترافیک سنگین در مبادی ورودی شهر مهران به ویژه ترافیک صبحگاهی هستیم.
سرهنگ «ابوالفضل کهزادی» افزود: ظرفیت های پارکینگ های شهر مهران هم اکنون تقریبا پرشده است، پارکینگ های اطراف شهر مهران فعلا ظرفیت پارک خودروها را دارند.
وی تصریح کرد: تقاضایی که از زائران داریم حتما اصراری بر آوردن خودرو به داخل شهر مهران نداشته باشند، پارکینگ های خارج شهر پذیرای زائران هستند.
زائران سفر خود را مدیریت کنند
کهزادی بیان کرد: از شروع طرح ترافیک اربعین خوشبختانه حادثه ترافیکی منجر به فوت درون شهری در شهر مهران وجود نداشته است.
وی اضافه کرد: توصیه های ترافیکی که به زائران داریم این که حتما سفر خود را به ایام نزدیک اربعین و پیک ترافیک و اوج سفرها موکول نکنند، قبل از سفر حتما برنامه ریزی داشته باشند و با رصد اخبار از منابع موثق و وضعیت راهها و شرایط آب و هوایی و سایر خدمات ترافیکی اطلاعات لازم را کسب کنند.
رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی ایلام گفت: پرهیز از رانندگی در حالت خستگی و خواب آلودگی است رانندگان حتما به ازای هر ۲ ساعت رانندگی مدت ۱۵ دقیقه استراحت داشته باشند.
خستگی و خواب آلودگی منشا بسیاری از تصادفات طی اربعین در استان
رئیس پلیس راه ایلام نیز در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری شبستان، گفت: متاسفانه در چند روز حوادث ناگواری در سطح استان طی ایام اربعین رخ داد که منشا اصلی آنها خستگی و خواب آلودگی بوده است.
سرهنگ «رضا همتی زاده» اظهار کرد: با توجه به اینکه در چند روز اخیر رانندگی در حالت خستگی و خواب آلودگی صورت گرفته متاسفانه موجب بروز سوانح شدید رانندگی و جان باختن و مصدومیت تعدادی از زائرین عزیز شده است، رعایت هشدارهای پلیسی می تواند از بروز حوادث ترافیکی جلوگیری کند.
وی افزود: حتما زائران برای طول مسیر سفر برنامه ریزی کرده و با استراحت کافی همواره با حالت سرحال رانندگی کنند، حتی الامکان از رانندگی در شب خودداری کرده و برای هر ۲ ساعت رانندگی ۱۵ دقیقه استراحت را فراموش نکنند.
وی گفت: دو محور ایلام-حمیل، ایلام-مهران پرتردد ترین محورهای استان هستند که بیشترین ترافیک در این ایام در این محورها مشاهده می شود.
حل مشکلات آب در مرز مهران
استاندار ایلام نیز در گفت و گو با خبرنگار ما اظهار کرد: وضعیت مرز مهران در بحث تردد زائران و ارائه خدمات قابل قبول است و زائران با آرامش در حال تردد هستند.
«قاسم سلیمانی دشتکی» گفت: هرچند تراکم جمعیت در هر دو سمت مرز مهران و زرباطیه عراق زیاد است اما با تلاش پلیس گذرنامه مستقر در گیت های ورودی و خروجی و همراهی زائران با این واحد هیچ خلل خاصی در تردد وجود ندارد.
وی تصریح کرد: ازنظر آبرسانی اقدامات بسیار خوبی در مرز مهران انجام شده است.
سلیمانی دشتکی افزود: نهادها، ارگان ها و سایر دستگاهها به طور جد وارد صحنه شدند و مرتب آب ارسال می کنند و ما هم به طور مرتب با تانکر و یخی که داخل تانکرها می گذاریم هم با بطری و بسته بندی آب را به هر دو سوی مرز ارسال می کنیم.
وی یادآور شد: 30 تانکر آبرسان سیار هر کدام با ظرفیت 12 هزار لیتر و 15 نوبت آبگیری در طول روز، روزانه 5 میلیون لیتر آب شرب بهداشتی را بین زوار اربعین حسینی و مواکب از مرز مهران تا پایانه زرباطیه عراق توزیع میکنند.
استاندار ایلام با بیان اینکه پیش بینی می کنیم آرام آرام مشکلات در مسیر رفت زائران کمتر می شود، اما در مسیر بازگشت زائران که هم اکنون موج بازگشت زائران نیز آغاز شده است، یادآور شد: حدود ۶۰ درصد آنها با خودرو شخصی به مهران آمده اند.
آخرین وضعیت تعطیلی مدارس مهران
اما این روزها پارک خودروها و ترددهای پرحجم زائران در شهر مهران عبور و مرور برای دانشآموزان ابتدایی و دانش آموزان دختر در تمام مقاطع را با مشکل مواجه کرده است.
پارک خودروها مقابل مدارس و سطح پیادهروها و بلوارها حضور در مدارس را برای دانشاموزان با چالش جدی روبرو کرده است.
رئیس قرارگاه اربعین مرز مهران نیز در خصوص تعطیلی مدارس مهران گفت: تعطیلی مدارس طی روزهای آینده در ستاد مرکزی قرارگاه اربعین که به ریاست استاندار تشکیل جلسه خواهد داد بررسی و تصمیم گیری
میشود که تا این لحظه تصمیمی برای تعطیلی مدارس اعلام نشده است.
«احمد کرمی» افزود: حجم تردد در شهر مهران بسیار بالاست و قطعا وضعیت تردد دانش آموزان مد نظر ستاد اربعین استان خواهد بود.
وی عنوان کرد: در شرایط اضطرار و پیک ترافیک، مدارس میتواند برای اسکان و پذیرایی در اختیار زائرین قرار گیرند.
پذیرایی ۶۰ موکب در ورودی شهر ایلام
صبر وبردباری حضرت زینب (س) در واقعه عاشورا
صبر و بردباری حضرت زینب پیام عاشورا را زنده نگاه داشت
خبرگزاری شبستان: معاون فرهنگی اداره کل تبلیغات اسلامی استان قزوین گفت: صبر و تحمل حضرت زینب (س) باعث شد تا اهداف مقدس کربلا و نهضت عاشورا و پیام امام حسین (ع) فراموش نشده و به انحراف کشیده نشود.
حجت الاسلام عباس نظری در گفتگو با خبرنگار شبستان در قزوین بیان کرد: حضرت زینب (س) دارای ویژگی های منحصر به فردی بودند که نخستین ویژگی ایشان صبر و بردباری این بانوی بزرگ بود به طوری که در واقعه جانسوز کربلا این صبر و تحمل آن حضرت بود که توانست پیام عاشورا در زمان ها و مقاطع خاص به گوش جهانیان آن روز و امروز برساند.
وی ادامه داد: حضرت زینب (س) به دلیل تحمل آن همه سختی و صبر و بردباری که داشتند ام المصائب لقب گرفتند و همین صبر و تحمل نیز باعث شد تا اهداف مقدس کربلا و نهضت عاشورا و پیام امام حسین (ع) فراموش نشده و به انحراف. کشیده نشود.
0000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000بر اساس حدیثی از امام محمد باقر (ع) تمام کمال انسان در سه چیز است، آگاه بودن در دین، داشتن علم معیشت و صبور و بردبار بودن در برابر مصائب و مشکلات و چون شخصیت حضرت زینب از کمال ویژه ای برخوردار است این ویژگی (صبر و بردباری) در وجود ایشان به حد اعلی می رسد.
: نکته دیگری که باید مورد توجه باشد این است که اگر انسان مصیبت ها و گرفتاری ها در زندگی را امتحان الهی بداند و بردباری پیشه کند نتیجه این صبر و تحمل را خواهد دید و در حدیثی آمده است از جمله افرادی که بدون حساب و کتاب وارد بهشت می شوند کسانی هستند که در دنیا از صابرین بودند.
وی ویژگی دیگر حضرت زینب (س) را عبودیت و معنویت این بانوی بزرگ دانست و اظهار کرد: حضرت زینب (س) اهل عبادت بودند و این بانوی بزرگ حتی در یازدهم ماه محرم شبی که برادران و فرزندان خود را از دست دادند به صورت نشسته نماز شب خود را خواندند.
معاون فرهنگی اداره کل تبلیغات اسلامی استان قزوین خاطر نشان کرد: حضرت زینب (س) توجه ویژه ای به آموزه های دینی داشته و حتی مستحبات را نیز ترک نکرده و مانند مادرشان حضرت زهرا (س) اهل عبادت بودند.
وی یادآور شد: ویژگی دیگر این بانوی گرامی علم ایشان بود که علم الهی و لدنی داشتند.
نقش ایرانیان در قیام مختار
نقش ايرانيان در قيام مختار
پيوستن نيروهاي ايراني به مختار چندان دامنه دار بود که وقتي سفيري از شام براي مذاکره با ابراهيم بن مالک اشتر وارد اردوي سپاه مختار شد، از زماني که از دروازه اردو گذشت تا وقتي که با خودِ ابراهيم مذاکره کرد، يک کلمه عربي نشنيد.
مشرق - در ميان قيام هايي که پس از شهادت امام حسين(عليه السّلام) در سرزمين هاي ايراني انجام گرفت، نيرومندتر و اثرگذارتر از همه، جنبشي بود که با رهبري مختار در کوفه آغاز شد. مختار، يکي از جوانان خاندان ثقفي بود که از ابتداي درگيري ميان خاندان اموي و هاشمي، طرف شاخه هاشمي قريش را گرفته بودند و در ميان نزديکان امام اول و دوم شيعيان بودند. عمويش، سعد بن مسعود ثقفي، عامل حضرت علي(عليه السّلام) و امام حسن(عليه السّلام) در مداين بود و بهدليل حسن سلوک و رفتار نيکويش با مردم محلي شهرت داشت. خودِ مختار، در آن زمان که امام حسين(عليه السّلام) قيام کرد و مسلم بن عقيل را براي بيعت گرفتن از مردم کوفه به اين شهر فرستاد، به ياري او برخاست و از نزديکان مسلم بود. زماني که والي کوفه مسلم بن عقيل را به قتل رساند، مختار را نيز دستگير و زنداني کرد.
ابن زياد، با عصا چنان مختار را کتک زد که يکي از چشمانش نابينا شد. با اين وجود، با وساطت شوهر خواهرش عبدالله بن عمر خطاب از بند رست و آزاد شد. مختار پس از آزاد شدن، به عبدالله بن زبير پيوست و براي مدتي از او در برابر امويان طرفداري کرد. اما خيلي زود از او بريد و شروع کرد به دعوت کردن به اسم محمد بن حنيفه، که در اين زمان در مدينه ساکن بود. مختار به کوفه رفت و به جنبشي پيوست که هم پيمانان قديمي امام حسين(عليه السّلام) سردمدارانش بودند. اين هم پيمانان، همان کساني بودند که پس از بگير و ببندهاي ابن زياد، سکوت کرده و از ياري به امام خودداري کرده بودند، و حالا، پس از واقعه کربلا از کردار خود پشيمان شده و توبه کرده بودند. از اينرو نيز حرکت ايشان قيام توابين ناميده ميشد. رهبر ايشان، سليمان بن صُرَد بود که رئيس شيعيان کوفه به شمار ميرفت. والي اموي کوفه، وقتي از دامنه دار شدنِ اين قيام خبردار شد، سليمان را زنداني کرد. اما سليمان از زندان به دوستش رفاعة بن شداد نامه نگاشت و او با ياري مختار ثقفي و ابراهيم بن مالک اشتر – فرزند سپهسالار حضرت علي(عليه السّلام)، در کوفه شورش کردند و سليمان را از زندان رهاندند. مختار در اين هنگام بهعنوان رهبر قيام کوفه اسم و رسمي يافته بود و رهبر قيام دانسته ميشد.
مختار هم سرداري دلاور بود و هم سازمان دهندهاي لايق. او به سرعت از ميان ايرانيانِ کوفه که جمعيتي بسيار داشتند و موالي ناميده ميشدند، يارگيري کرد. موالي، در اصل به معناي هم پيمان بود، اما در اين معني خاص، به بردگاني اطلاق ميشد که آزاد شده بودند و پس از آن به قبيله ارباب سابق خود منسوب ميشدند. موالي در اين هنگام نوعي شهروند درجه دوم و نيمه برده محسوب ميشدند و قوانيني سخت محدودکننده بر ضدشان وجود داشت. با توجه به اين که بيشتر اين موالي فرزندانِ سربازانِ ارتش ساساني يا اسيراني بودند که در زمان هجوم اعراب از شهرهاي ايراني به بردگي گرفته شده بودند، از موقعيت خويش ناراضي بودند و گذشته از انگيزه پررنگ ديني، به دلايل اجتماعي نيز براي پيوستن به قيامي از اين دست آمادگي داشتند.مختار با بسيج ايرانيان موفق شد در قلب سرزمين هاي خلافت اموي، نيرويي بزرگ و مقتدر را بر ضد امويان بسيج کند. او علاوه بر کوفه، شهرهاي موصل و بصره را نيز فتح کرد، و بخش مهمي از سرزمين اَراک (همان که معربش عراق است و در پهلوي قلب و سرزمين مياني معنا ميدهد) را فتح کرد. او تعقيب و سياست قاتلان امام حسين(عليه السّلام) و هواداران حکومت اموي را آغاز کرد و شمر ذي الجوشن و عمرو بن سعد بن ابي وقاص- پسر سپهسالار اعراب در جنگ قادسيه- را دستگير کرد و به قتل رساند. سرهاي ايشان به علامت هواداري و تابعيت، به مدينه و نزد محمد حنيفه ارسال شدند. با اين وجود محمد حنيفه از تأييد رسمي قيام ايشان خودداري کرد.
اندکي بعد، عبدالله بن زبير که از سوي ديگر در برابر امويان علم طغيان برافراشته بود، مدينه را فتح کرد و از آنجا که محمد حنيفه با وي بيعت نميکرد، او را در خانه اش بازداشت کرد و حتي قصد آتش زدن خانه اش را داشت. اما مختار چهارصد تن از مريدان خود را به مدينه فرستاد و ايشان وي را از خطر رهاندند. مريدان و هواداران مختار را در عراق خشبيه ميناميدند، از اينرو که گرزهايي چوبي سلاح اصلي شان را تشکيل ميداد.پيوستن نيروهاي ايراني به مختار چندان دامنه دار بود که وقتي سفيري از شام براي مذاکره با ابراهيم بن مالک اشتر وارد اردوي سپاه مختار شد، از زماني که از دروازه اردو گذشت تا وقتي که با خودِ ابراهيم مذاکره کرد، يک کلمه عربي نشنيد. به همين دليل هم به تدريج گروههاي عربي که هوادار وي بودند و به سنت جاهلي اشرافيت اعراب باور داشتند، به تدريج از گرد او پراکنده شدند. با اين وجود کار مختار تا مدتي بعد پيش رفت. در نخستين روز از محرم سال 67 هجري، مختار و ابراهيم به همراه دوازده هزار تن از پيروانشان در کرانه رود خازَر در نزديکي موصل، در نبردي بزرگ بر ابن زياد و حصين بن نمير که از بزرگترين دشمنان خاندان علوي بودند پيروز شدند، و ابن زياد را به قتل رساندند.
پس از اين نبرد، شکاف هاي دروني جبهه مختار به تدريج رخ نمود و وقتي مختار همراهي ابراهيم را از دست داد، به تدريج بختي واژگونه يافت. غم انگيز آن که عامل از ميان بردن مختار، دشمنان اصلي اش يعني امويان نبودند، که اعضاي خاندان زبير - هم پيمانان سابقش- به شمار ميرفتند. مصعب بن زبير، که سردارِ بزرگِ عبدالله بن زبير بود و از خلافت برادرش هواداري ميکرد، به کوفه تاخت و در شرايطي که توانسته بود در ميان پيروان مختار تفرقه ايجاد کند، ايشان را در نبردي سهمگين در هم شکست. مختار و ايرانيانِ هوادارش، به ارگ کوفه عقب نشستند و در آنجا چندان مقاومت کردند که مختار در جنگ کشته شد. آنگاه، هفت هزار از ايرانيانِ محاصره شده و خانواده مختار با اين شرط که به جانشان تعرض نشود، تسليم شدند. مصعب به ايشان امان نامه داد، اما به محض آن که به آنها دست يافت، دستور داد هفت هزار ايراني را به قتل برسانند، و زنِ مختار – اسماء بنت نعمان- را هم که حاضر نشد شوهرش را در برابر مردم لعن کند، گردن زد. به اين ترتيب قيام مختار پس از دو سال فرو مرد. هرچند کاميابي چشمگير آن در اين مدت و انتقامي که از قاتلان خاندان امام حسين(عليه السّلام) گرفت، ديباچهاي شد براي قيام هاي ديگر، که در نهايت به سرنگوني نظام اموي انجاميد.
حکمت 21 نهج البلاغه
امام(علیه السلام) در این سخن پرمعناى خود به سه نکته مهم اشاره مى کند.
نخست مى فرماید: «ترس (نابجا) با ناامیدى مقرون است»; (قُرِنَتِ الْهَیْبَةُ بِالْخَیْبَةِ).
بدون شک ترس از عوامل و اشیاى خطرناک، حالتى است که خداوند در انسان براى حفظ او آفریده است. هنگامى که حادثه خطرناکى رخ مى دهد یا موجود خطرناکى به انسان حمله مى کند و خود را قادر بر دفاع نمى بیند ترس بر او غالب مى شود و خود را به سرعت از صحنه دور مى سازد این گونه ترس منطقى و موهبت الهى براى حفظ انسان از خطرات است. هرگاه سیلاب عظیمى حرکت کند و انسان خود را در مسیر آن ببیند و بترسد و با سرعت خود را کنار بکشد چه کسى مى گوید این صفت مذموم است؟ ترس بجا سپرى است در برابر این گونه حوادث.
ولى ترس نابجا که ناشى از توهم یا ضعف نفس یا عدم مقاومت در مقابل مشکلات باشد به یقین مذموم و نکوهیده است و این گونه ترس هاست که انسان را از رسیدن به مقاصد عالیه باز مى دارد. به همین دلیل از قدیم گفته اند: شجاعان اند که به موفقیت هاى بزرگ دست مى یابند.
شاعر مى گوید:
مَنْ راقَبَ النّاسَ ماتَ هَمّاً *** وَنالَ بِاللَّذةِ الْجَسُورُ
«کسى که ملاحظه سخنان این و آن کند (و از آن بترسد) از غصه مى میرد; ولى افراد جسور و شجاع به لذات و کامیابى ها مى رسند».
واژه «هیبه» گاه به معناى شکوه و جلال آمده که موجب خوف دیگران مى شود و گاه به معناى ترس است و در جمله بالا معناى دوم اراده شده است آن هم ترس بیجا، و واژه «خیبة» به معناى خسران و شکست و ناکامى و محرومیت است و این دو همواره با هم قرین اند و به این ترتیب امام مى خواهد پیروان خود را به شجاعت در تمام امور دعوت کند.
در جمله کوتاه و پرمعناى دوم مى فرماید: «کم رویى با محرومیت همراه است»; (وَالْحَیَاءُ بِالْحِرْمَانِ).
حیاء مانند هیبت دو معناى باارزش و ضد ارزش دارد; حیاى ارزشمند آن است که انسان از هر کار زشت و گناه و آنچه مخالف عقل و شرع است بپرهیزد و حیاى ضد ارزش آن است که انسان از فراگرفتن علوم و دانش ها و یا سؤال کردن از چیزهایى که نمى داند یا احقاق حق در نزد قاضى و جز او اجتناب کند، همان چیزى که در عرف، از آن به کم رویىِ ناشى از ضعف نفس تعبیر مى شود. منظور امام(علیه السلام) در گفتار بالا همان معناى دوم است که انسان را گرفتار محرومیت ها مى سازد.
در حدیثى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «الْحَیَاءُ حَیَاءَانِ حَیَاءُ عَقْل وَحَیَاءُ حُمْق فَحَیَاءُ الْعَقْلِ هُوَ الْعِلْمُ وَحَیَاءُ الْحُمْقِ هُوَ الْجَهْلُ; شرم و حیا دو گونه است حیاى عاقلانه و حیاى احمقانه; حیاى عاقلانه از علم سرچشمه مى گیرد و حیاى احمقانه از جهل».(1)
در حدیثى نیز از امام صادق آمده است که فرمود: «الْحَیَاءُ عَلَى وَجْهَیْنِ فَمِنْهُ ضَعْفٌ وَمِنْهُ قُوَّةٌ وَإِسْلاَمٌ وَإِیمَانٌ; حیا بر دو گونه است قسمى از آن ضعف و ناتوانى و قسمى دیگر، قوت و اسلام و ایمان است».(2)
در حدیث دیگرى در غررالحکم از على(علیه السلام) آمده است: «مَنِ اسْتَحیى مِنْ قَوْلِ الْحَقِّ فَهُوَ أَحْمَقٌ; کسى از گفتن حق شرم کند احمق است».(3)
بعضى از علما در تعریف حیا چنین گفته اند: «حیا ملکه اى نفسانى است که سبب انقباض و خوددارى نفس از انجام کارهاى قبیح و انزجار از اعمال خلاف آداب به سبب ترس از ملامت مى شود». البته این همان حیاى ممدوح و باارزش است.
در تفسیر حیاى مذموم گفته اند: «همان انقباض نفس و خوددارى از انجام کارهایى است که قبیح نیست، بلکه لازم است انسان بر اثر کم رویى آن را ترک مى کند».(4)
در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) در این باره مى خوانیم: «مَنْ رَقَّ وَجْهُهُ رَقَّ عِلْمُهُ; افراد کم رو کم دانش اند».(5)
آن گاه امام در سومین جمله حکمت آمیز به اهمّیّت استفاده از فرصت ها پرداخته مى فرماید: «فرصت ها همچون ابر در گذرند، ازاین رو فرصت هاى نیک را غنیمت بشمارید (و پیش از آن که از دست برود از آنها استفاده کنید»; (وَالْفُرْصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ(6)، فَانْتَهِزُوا فُرَصَ الْخَیْرِ).
منظور از فرصت، آماده شدن کامل اسباب کار خوب است مثل این که تمام مقدمات جهت تحصیل علم براى کسى فراهم گردد; هم تن سالم دارد، هم هوش و استعداد، هم استاد لایقى آماده تدریس او و هم فضاى آموزشى خوبى در اختیار اوست که در عرف نام آن را فرصت مى گذارند و از آنجایى که فرصت ها ترکیبى از عوامل متعددى است و هر کدام از این عوامل ممکن است بر اثر تغییراتى زایل شود از این رو فرصت ها زودگذرند.
لذا در حدیث دیگرى از همان امام(علیه السلام) مى خوانیم: «الْفُرْصَةُ سَرِیعَةُ الْفَوْتِ بَطِیئَةُ الْعَوْدِ; فرصت با سرعت از دست مى رود و به زحمت به دست مى آید».(7)
به همین دلیل روایات فراوانى در باب «اغتنام فرصت» آمده است و به ما دستور داده اند فرصت ها را غنیمت بشمریم، چرا که ترک آن اندوه بار است.
امیرمؤمنان على(علیه السلام) در نامه 31 نهج البلاغه در ضمن وصایایى که به فرزند دلبندش امام مجتبى(علیه السلام) مى کند مى فرماید: «بَادِرِ الْفُرْصَةَ قَبْلَ أَنْ تَکُونَ غُصَّةً; به سراغ استفاده از فرصت برو (پیش از آنکه از دست برود و) مایه اندوه گردد».
به هر حال تمام مواهب الهى که در دنیا نصیب انسان مى شود فرصت هاى زودگذرند; جوانى، تندرستى، امنیت، آمادگى روح و فکر، بلکه عمر و حیات انسان همگى فرصت هاى زودگذرى هستند که اگر آنها را غنیمت نشمریم و بهره کافى نگیریم نتیجه اى اندوهبار خواهد داشت.
اى دل به کوى عشق گذارى نمى کنى *** اسباب، جمع دارى و کارى نمى کنى
چوگان حکم در کف و گویى نمى زنى *** بازِ ظفر به دست و شکارى نمى کنى
ترسم کزین چمن نبرى آستینِ گل *** کز گلشنش تحمل خارى نمى کنى (8)
اذان از دیدگاه شیعه
آيا در زمان پیامبر(ص) عبارت “اَشهَدُ اَنَّ عَلیّا وَلیُّ الله” در اذان ذکر می شد؟
سلمان فارسی در عصر پیامبر در اذان و اقامه بعد از گواهی به یکتایی خدا و رسالت پیامبر(صلی الله علیه وآله) به ولایت امیرمؤمنان علی (علیه السلام) نیز شهادت می داد.
کد خبر: ۱۱۳۸۳۲
۰۹:۳۵ - ۲۰ اسفند ۱۳۹۴
شیعه نیوز: آیا در زمان رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم عبارت ” اشهد ان علیا ولی الله” در اذان و اقامه گفته می شد؟ قبل از پاسخ به این سوال باید به این نکته توجه داشت؛
1ـ شهادت به ولایت حضرت علی علیه السلام هیچ گاه جزء اذان و اقامه نبوده ونیست .
2ـ فقها نیز در کتاب های فقهی خود یادآور شده اند که کسی نباید این شهادت را به نیت جزء اذان یا اقامه بگوید. ولی مستحب است که انسان به دنبال شهادت به رسالت پیامبر صلی الله علیه وآله این شهادت را نیز ذکر کند؛ و آن را جزء اذان و اقامه به حساب نیاورد. سید اسماعیل مرعشی در کتاب اهمیت اذان واقامه و سومین شهادت، دو حدیث را از کتاب السلافه فی امر الخلافه که اثر محقق و دانشمند بزرگ اهل سنت شیخ عبدالله مراغی مصری است نقل می کند و از این دو حدیث برمی آید که شهادت سوم از زمان رسول خدا وجود داشته است.
اما جواب سوال؛
1- سلمان فارسی در عصر پیامبر در اذان و اقامه بعد از گواهی به یکتایی خدا و رسالت پیامبر صلی الله علیه وآله به ولایت امیرمؤمنان علی علیه السلام نیز شهادت می داد. یکی از اصحاب به محضر رسول خدا(صلی الله علیه وآله) رسید و عرض کرد: ای رسول خدا، امروز موضوعی را شنیدم که قبلا نشنیده بودم . پیامبر فرمود: آن موضوع چیست ؟ او عرض کرد: سلمان اذان می گفت . شنیدم او بعد از گواهی به یکتایی خدا و رسالت پیامبر به ولایت علی گواهی داد (این ماجرا بعد از حجه الوداع پس از ماجرای غدیر رخ داد). پیامبر فرمود: سمعتم خیرا؛ چیز خوبی شنیده اید.
2- نیز در مورد ابوذر غفاری روایت شده ، یکی از اصحاب نزد پیامبر صلی الله علیه وآله آمد و عرض کرد: ای رسول خدا ابوذر در اذان بعد از شهادت به رسالت پیامبر صلی الله علیه وآله به ولایت علی شهادت می دهد و می گوید: اشهد ان علیا” ولی الله پیامبر فرمود: کذلک اونسیتم قولی فی غدیر خم من کنت مولاه فعلی مولاه فمن ینکث فانما ینکث علی نفسه ؛ همین گونه است . مگر سخن مرا در غدیر خم فراموش کرده اید که گفتم هر کس من رهبر او هستم پس علی علیه السلام رهبر او است . هر کس پیمان را بشکند، قطعا به خودش آسیب رسانده است . در هر حال علی علیه السلام به حکم آیه انما ولیکم الله والرسول، (1) از اولیاء الهی بر مسلمین است ، شهادت دادن بر ولاء علی به حکم آیه ، بدون آن که آن را جزء اذان بدانیم کاری پسندیده است.
از دیدگاه شیعه
متن اذانی که در عصر رسول خدا صلی الله علیه وآله برای نماز قرائت می شد به این صورت است : الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر، اشهد ان لا اله الا الله ، اشهد ان لا اله الا الله . اشهد ان محمدا رسول الله ، اشهد ان محمدا رسول الله . حی علی الصلوه ، حی علی الصلوه ، حی علی الفلاح ، حی علی الفلاح ، حی علی خیر العمل ، حی علی خیر العمل ، الله اکبر، الله اکبر، لا اله الا الله ، لا اله الا الله . نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد. (2) اگر کسی یک کلمه کم یا زیاد کند، کار حرامی انجام داده است و هیچ گونه تردیدی در این نیست . باید همین گونه که هست ، بجا آورده شود. (3)
شیخ صدوق می گوید: فرقه گمراه و ملعون مفوضه، از خود اخباری ساختند و در اذان این جمله را اضافه کردند: ((محمد و آل محمد خیر البریه )) بعضی از آنان جمله ((اشهد ان علیا” امیرالمؤمنین حقا")) را پس از ((اشهد ان محمدا” رسول الله )) اضافه کردند و در بعضی روایات این گروه ، پس از ((اشهد ان محمدا” رسول الله )) اشهد ان علیا” ولی الله آمده است . شیخ صدوق اضافه می کند: تردیدی نیست در این که علی (ع ) ولی الله امیرالمؤمنین بحق است و محمد و آل محمد، خیر البریه هستند. ولی این جمله ها در اصل اذان نیست ، (4)
برای همین فقهای شیعه هیچ کدام نگفته اند که این جمله جزء اذان است. از دیدگاه شیعه ، اذان مانند احکام شرعی دیگر، به رسول خدا صلی الله علیه وآله وحی شده است نه اینکه پیامبر خدا با مسلمانان مشورت کند و قرار بگذارند که به فلان شکل انجام شود و به خاطر اینکه وحی است ، نمی توان آن راکم و زیاد کرد. از حضرت امام صادق روایت شده است که فرمود: وحی بر پیامبرتان نازل می شود و شما گمان می کنید که آن حضرت اذان را از دیگران گرفته است.(5)
یکی از اتهاماتی که به شیعه نسبت می دهند این است که: شیعه جمله اشهد ان علیا امیرالمؤمنین را جزو اذان و گفتن آن را واجب می دانند. این ، اتهام و کذب است. چون هیچ کدام از فقهای شیعه نگفته اند که این جمله جزء اذان است و هیچ کدام گفتن آن را واجب نمی دانند. صاحب جواهر می گوید: ذکر جمله اشهد ان علیا امیر المؤمنین در اذان ، اگر به قصد جزئیت نباشد، اشکالی ندارد و به موالات اذان ضرر نمی زند همان طوری که ذکر جمله صلی الله علیه و آله بعد از اشهد ان محمد رسول الله به موالات اذان آسیب نمی رساند. (6)
آیت الله حکیم در مستمسک العروه می گوید: درباره شهادت به ولایت حضرت علی (علیه السلام)، شیخ طوسی در نهایه و مبسوط گفته است: روایات غیرقابل اعتمادی شهادت به ولایت را جزو اذان به حساب آورده است ولی نمی توان به آنها عمل کرد و اگر کسی این جمله را بگوید، گناه نکرده است. ولی باید دانست که این جمله نه فضیلت اذان و اقامه است و نه از کمال اذان و اقامه است و علامه در منتهی می گوید: اخبار شاذی که جمله «اشهد ان علیا امیرالمؤمنین» را جزء اذان و اقامه به حساب آورده ، قابل اعتماد نیستند. پس از این آیه الله حکیم می گوید: اگر کسی این جمله را به قصد استحباب مطلق بگوید اشکالی ندارد چون در حدیثی آمده است : هر وقت کسی لا اله الا الله و محمد رسول الله گفت ، باید علی امیرالمؤمنین هم بگوید. بعد می گوید: در عصر حاضر، جمله اشهد ان علیا ولی الله از شعارهای تشیع گردیده است و اگر کسی به این خاطر آن را بگوید اشکالی ندارد و حتی ممکن است گاهی ذکر این جمله واجب باشد.(7)
در مستند العروه آمده است : ما برای گفتن جمله اشهد ان علیا ولی الله نیازی به ورود نص نداریم. چون ولایت ، از متممات رسالت ، از مقومات ایمان و کمال دین است و بخصوص در این عصر هیچ گونه نیازی به امر دیگری نیست چون این جمله روشن ترین شعار شیعه و آشکارترین رمز تشیع است . بر این اساس ذکر این جمله ، چه در اذان و چه در غیر اذان هیچ گونه اشکالی ندارد. البته این جمله جزو اذان نیست و اگر کسی به قصد این که جزء اذان است ، آن را بگوید، کار حرامی کرده است. (8)
به شهادت تاریخ، بنی امیه تمام تلاش خود را به کار بردند تا نام و آثار حضرت علی علیه السلام محو شود. شیعه برای زنده نگه داشتن نام علی و ولایت آن حضرت در طول تاریخ با همه تلاش ، با ذکر جمله اشهد ان علیا ولی الله و امثال آن ، مانع موفقیت دشمن شده است . فخر رازی در تفسیر سوره فاتحه ، در مسأله فقهی جهر به بسم الله می گوید: علی علیه السلام بسم الله الرحمن الرحیم را در نمازها بلند می گفت و بر بلند گفتن تأکید داشت . وقتی که حکومت و دولت به بنی امیه رسید، آنان از بلند گفتن بسم الله الرحمن الرحیم ممانعت کردند و در این ممانعت بسیار تأکید داشتند و علت اصلی ممانعت آنها این بود که آنان سعی داشتند آثار علی علیه السلام را از بین ببرند. بعد می گوید: دلایل عقلی موافق نظر ما است و عمل حضرت علی هم کمک ما است و هر کس علی را امام دین خود کند، در دین و جان خود به زنجیر ناگسستنی چنگ زده است . (9)
در آن زمان که امویان حاکم بودند، در برخی از مناطق کشور اسلامی یاران مخلص حضرت علی علیه السلام را می کشتند، آن حضرت را سب و نفرین می کردند و حتی نمی گذاشتند کسی نام علی را برای بچه های خود انتخاب کند. بر هیچ کس پوشیده نیست که چه بلاهای از سوی امویان و عباسیان بر آل علی و سادات علوی رسید. شیعه در برابر این فشارها مقاومت کرد و علی را فراموش نکرد و به این ترتیب علی ، یاد علی و مکتب علی زنده ماند.
654
آیا منابع اهل سنت نیز آیه “اولئک هم خیر البریه” را در مورد امام علی( علیه السلام ) و پیروان حضرتشان میدانند و آیه قبلش را در مورد دشمنانشان؟
توصیه آیت الله حکیم به شیعیان پاکستان و طلاب حوزه علمیه امام علی(ع) بصره
چرا حضرت زهرا(س) «سیدة نساء العالمین» خوانده میشود؟
چرا امام علی(ع) فدک را بازنگرداند؟
گزارشی از خدمات اجتماعی و رفاهی دفتر آیت الله سیستانی
اقدامات جدید همکاری بین واتیکان و حوزه علمیه
کارشناس امین امور بیت المال امیرالمؤمنین
ضعف اطلاعاتی جهان از آموزه های شیعی
زیارت مجازی مرقد امام علی(ع) در نجف اشرف
رابطه مساجد کم جمعیت با افزایش فساد در جامعه
پیشنهاد راه اندازی شبکه تلویزیونی وابسته به آستان قدس علوی
افرادی که تیمم هم بلد نبودند، خلیفه مسلمین شدند!
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر:
غیر قابل انتشار: ۴
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۴
نظرات بینندگان
مهدی
Iran, Islamic Republic of
۲۰:۴۱ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۱
0
0
پاسخ
شما اگه محققانه نوشته بودید وخالی از غرض نظر آن دسته از بزرگانی را که شهادت ثلاثه را واجب میدانند مستندا ومجتهدا می آوردید،ماکه با افتخار به قصد قربت ومجتهدا میگوییم،اهل فن میدانند که از مرحوم آیت الله گلپایگانی پرسیده بودند که،بفرمایید شهادت به ولایت جزءاذان است آقا میفرمایند بلکه اذان جزء آنست،،،
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۱:۴۱ - ۱۳۹۴/۱۲/۲۲
0
0
پاسخ
الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایت امیرالمومنین علی علیه السلام و ولاد هم المعصومین حجج الله
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۱:۴۳ - ۱۳۹۷/۰۳/۲۲
1
0
پاسخ
پس چرا خود پیامبر و علی شهادت بر امامت علی در اذان را ادا نکردند اگه حرف شما و این احادیث درست هم باشد که نیست چرا خود پیامبر با تایید این کار خود و دیگران را به این امر فرا نخواندند ما باید به پیامبر تاسی جوییم یا به ابوذر
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۲۳:۲۹ - ۱۳۹۷/۰۷/۰۸
1
0
پاسخ
اذان پیامبر درست است همان که از مکه پخش می شود.اذان شیعه و سنی.عمر.ابوذر.سلمان تحریفی و تعصبی است.
نظرسنجی
با دریافت اجباری بیمه از زوار اربعین موافق هستید؟
آری
خیر
آخرین اخبار شیعه نیوز
خواص شگفت انگیز کره که نمیدانستید
در چه سنی آزمایش HIV بدهیم بهتر است؟
فقر و تبعیض در سلامت روان افراد موثر است
پیشبینی حضور ۳ میلیون زائر ایرانی در عراق
حکم اعدام عوامل تروریستی صفی آباد دزفول اجرا شد
جعل برگ تردد اربعین فایدهای ندارد
کشف اسکلت ۵۷۰۰ ساله یک کودک در ترکیه
خدمات رایگان دندانپزشکی به زائران اربعین حسینی
۷۳درصد خودکشیها در مناطق حاشیه نشین رخ میدهد
زندانی شدن زائران اربعین در باند فرودگاه امام خمینی
انتقاد از آزاد شدن استعمال دخانیات در قهوهخانهها و فرودگاهها
حمله بوکوحرام در نیجریه
پربیننده ترین
تغییر بافت جمعیتی شهرهای شیعه نشین در شرق عربستان
درگیری مسلحانه بین افراد مسلح و ماموران نیروی انتظامی در ماهشهر
نامه وزیر بهداشت درباره ماجرای ایدز در لردگان
ماجرای ناآرامیهای عراق چیست؟
خط و نشان ابوبکر البغدادی برای مسئولان زندانی سری در سوریه+ تصاویر
زندانی سری در شمال سوریه با ۵۰۰۰ داعشی
شکست طرحی عبری-عربی برای ترور سرلشکر سلیمانی
طرح چهار محوری عربستان برای تضعیف حزبالله لبنان
دو طرح سعودی نمرود و عنکبوت برای آشوب در ایران
ترور آیت الله سیستانی خنثی شد
پربحث ترین
طلبه نباید سراغ مشاغلی مانند مسافرکشی و فروشندگی برود (۱۶ نظر)
اعلام کرایه مسیرهای مختلف سفر به عتبات در داخل عراق (۶ نظر)
ساخت سریال شمس تبریزی شرعاً جایز نیست (۶ نظر)
صبر عربستان رو به پایان است (۴ نظر)
توطئه آماری دفتر جمعیت سازمان ملل علیه رشد جمعیت در ایران (۴ نظر)
ايجاد شبهه در زيارت عاشورا توسط برخى طلبه ها (۳ نظر)
حکم ۲ عضو گروهک تروریستی در زاهدان صادر شد (۳ نظر)
قیمت دینار عراق در آستانه اربعین (۲ نظر)
شیعیان عربستان به خیانت علیه کشورشان متهم شدند (۲ نظر)
افشای یک فیلم از صدها مسلمان اویغور که چشم بسته از قطار پیاده میشوند (۲ نظر)
پرطرفدارترین
عکسی از قم در سال هزار و سیصد و پنجاه و هفت
اربعین اولیها بخوانند
اعلام کرایه مسیرهای مختلف سفر به عتبات در داخل عراق
اتلاف بیتالمال در مرکز بیتالمال!
استفاده از موشک یاعلی در حمله به آرامکو
رنگ مشکی و چندنکته
دانلود مداحی عشق یعنی به تو رسیدن محمد حسین پویانفر
طلبه نباید سراغ مشاغلی مانند مسافرکشی و فروشندگی برود
بازگشت التهاب به لردگان و روستای چنارمحمودی
توصیههای کاربردی برای مسافران کربلا
حکمت 61 نهج البلاغه
زيدن شيرين!
امام(عليه السلام) در اين سخن حكيمانه به يكى از ويژگى هاى متضاد زنان اشاره كرده مى فرمايد: «زن عقربى است كه نيش زدن او شيرين است»; (ألْمَرْأَةُ عَقْرَبٌ حُلْوَةُ اللَّبْسَةِ).
شارحان نهج البلاغه هم در تفسير اين جمله اختلاف فراوان دارند و هم در اين كه آيا نسخه اصلى لَسبه است يا لِبسه (بر وزن حسبه). در نسخه محمد عبده لِبسه آمده كه به معناى معاشرت و ملابست است، بنابراين نسخه، تفسير جمله بالا چنين است: زن گرچه همچون عقرب گزنده است; اما معاشرت با او داراى فوايد و بركات و آثار مثبتى است كه آن را جبران مى كند و به دليل اين آثار معاشرت با او مطلوب است. همان گونه كه قرآن مجيد هم به آن اشاره كرده مى فرمايد: «(وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجاً لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا); از آيات خدا اين است كه براى شما همسرانى از جنس شما آفريد تا در كنار آنها آرامش پيدا كنيد» و در جايى ديگر مى فرمايد: «(هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ); زنان براى شما همچون لباس هستند و شما براى آنها همانند لباس (هر دو زينت هم هستيد و هر دو سبب حفظ يكديگر)».
ولى در غالب نسخه هاى ديگر مانند نسخه مورد بحث ما «لَبسه» آمده است كه به معنى نيش زدن است. در اين كه اگر زن همچون عقرب باشد چگونه نيش زدن او شيرين است شايد از آن رو كه در كنار نيش هاى او نوش هاى فراوانى نيز وجود دارد كه نيش هاى او را قابل تحمل بلكه شيرين مى كند. با توجه به اين كه آنچه در مورد عقرب مناسب مى رسد نيش است نه معاشرت كردن، اين تفسير از تفسير عبده مناسب تر است.
در اينجا تفسير سومى است كه مرحوم كمره اى آن را در شرح نهج البلاغه خود آورده و مى گويد: منظور از اين كلام حكمت آميز اين است كه به همه مردان و مخصوصاً جوانان هشدار داده شود كه از زنان آلوده بپرهيزند، زيرا آنها همچون عقربند، هرچند ظاهراً نيش شيرينى دارند; ولى هرگز نبايد فريب ظاهر زيباى آنها را خورد و در دام سم كشنده آنها افتاد. اين تفسير نيز مناسب به نظر نمى رسد، زيرا لحن جمله حكمت آميز بالا برحذر داشتن نيست، بلكه تحمل كردن و مدارا نمودن است كه با همسران مشروع سازگار است. بنابراين همان تفسير دوم بهترين تفسيرها براى اين جمله حكيمانه است.
در اينجا اين سؤال پيش مى آيد كه آيا اين تعبير درباره همه زنان صادق است يا درباره گروهى از آنها؟ به يقين منظور همه زنان نيستند، زيرا بسيارى از آنان داراى چنان ايمان و تربيت و اخلاقى هستند كه هرگز همسرانشان از آنها نيشى احساس نمى كنند، بنابراين منظور اين است كه در طبيعت زن اگر تربيت كافى نداشته باشد و از ايمان و معرفت، روح او سيراب نشود حالت گزندگى به خود مى گيرد و اين سخن حكيمانه براى همسران اين گونه زنان اين پيام را دارد كه به دليل فوايد وجودى آنان نيش هاى آنها را تحمل كنند. در حديثى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم كه فرمود: «يكى از حقوق زن بر مرد اين است كه اگر كار جاهلانه اى انجام دهد او را ببخشد و از او درگذرد»; (وَاِنْ جَهِلَت غَفَرَ لَها)(1). (2)
*****
(2). سند گفتار حکیمانه: در کتاب مصادر نهج البلاغه سند خاصى غیر از نهج البلاغه براى این کلام حکمت آمیز نقل نشده و در کتاب تمام نهج البلاغه آن را جزء خطبة الوسیله شمرده است; ولى با مراجعه به تحف العقول و کافى که خطبه وسیله را نقل کرده اند این جمله پیدا نشد.
عزاداری امام حسین (ع)
حضرت زینب سلام الله علیها علاوه بر این که در خطبههای خویش به مصیبت بزرگ شهادت امام حسین علیه السلام اشاره می کرد و با سخنان جانسوز خویش همگان را به گریه می انداخت، تلاش می کرد در هر فرصتی با یادآوری مصائب امام حسین علیه السلام در ماندگاری این حماسه عظیم نقش ایفا کند.[۲۳]
پس از شهادت امام حسین علیه السلام واحتمالاً در روز یازدهم محرم اهل بیت علیهم السلام درخواست کردند که آنها را از محل قتل شهدا عبور دهند.[۲۴]
راوی میگوید: «فو الله لاأنسانی زینب بنت علی علیه السلام تندب الحسین علیه السلام و تنادی بصوت حزین و قلب کئیب: یا محمد صلی علیک ملائکه السماء هذا حسین بالعراء مرمل بالدماء…».[۲۵] به خدا قسم زینب دختر علی علیه السلام را فراموش نمیکنم که با صوتی حزین و قلبی شکسته فریاد میکرد ای رسول خدا صلی الله علیه و آله درود فرشتگان خدا بر تو باد این پیکر عریان حسین است که در خون آغشته است.
این کشته فتاده به هامون حسین توست این صید دست و پا زده در خون حسین توست
در نقلی دیگر عصر روز یازدهم محرم وقتی اسرا را از کنار اجساد شهدا عبور دادند، زینب سلام الله علیها خودش را به بدن مقدس ابا عبدالله علیه السلام رساند… شروع به سخن کرد: «بابی المهموم حتی قضی، بابی العطشان حتی مضی». آن چنان دلسوز گریه کرد که «فابکت علیه کل عدو و صدیق.»[۲۶]
و در نقلی دیگر آمده است حضرت زینب سلام الله علیها در کنار بدن مقدس امام حسین علیه السلام، رو به سوی مدینه نمود و ندبههای دلخراش سر داد: «وامحمّداه! بَناتُکَ سَبایا وَ ذُرّیتُک مُقَتّله، تسفی علیهم رِیحُ الصّبا، و هذا حُسینٌ مجزوزُ الَّرأسِ مِنَ القَفا، مَسلُوبُ العمامِةِ والرِّداء…».[۲۷] ای پیامبر! اینان دختران شمایند که به اسیری میروند. اینان فرزندان شمایند که با بدنهای خونین، روی زمین افتادهاند و باد صبا بر پیکر آنان میوزد! ای رسول خدا! این حسین علیه السلام است که سرش را از قفا بریدهاند و عبا و ردایش را به غارت بردهاند.
پس خطاب به مادرش حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها چنین ادامه داد: ای مادر داغدیده! ای دختر پیامبر! به کربلا نگاه کن! حسینت را با سر بریده و دخترانت را با خیمههای غارت شده و سوخته بنگر! مادر! ببین دخترانت را کتک میزنند! مادرم! این حسین است که در خون غلتیده، او را تشنه شهید کرده و بدنش را با نیزهها و سم اسبان سوراخ سوراخ کردهاند. اینان مورد ظلم حرام زادگان و آزادشدگان پدرت رسول خدا صلی الله علیه و آله قرار گرفتهاند.[۲۸]
در شام نیز حضرت زینب در محلهای به نام «دارالحجاره» که محل اقامت اسرا بود، مجلس عزاداری برای امام حسین علیه السلام برپا کرد به گونهای که یزید از حضور اهل بیت علیهم السلام در شام احساس خطر کرد و دستور بازگشت آنها را به مدینه صادر کرد.[۲۹]
زینب قافله سالار اسرای کربلا
پس از شهادت امام حسین علیه السلام وظیفه قافله سالاری بر عهده زینب سلام الله علیها گذاشته شد. رئیس قافله اوست.[۳۰] چون یگانه مرد؛ یعنی زین العابدین علیه السلام در این وقت به شدت مریض است. زینب سلام الله علیها علاوه بر حفاظت از جان امام سجاد علیه السلام میبایست از اطفال و فرزندان قافله اسیران نیز محافظت کند. آن بانوی گرامی از همان عصر عاشورا به دستور امام سجاد علیه السلام مامور شد زنان و کودکان آواره را در خیمهای جمع کند.
سعی و تلاش زینب سلام الله علیها در محافظت از اسرا به حدی بود که به لقب «امینة الله» ملقب شد.[۳۱] چرا که اسرا امانتهایی بودند، که بدست آن حضرت سپرده شده بودند.
آن حضرت در مجلس یزید اجازه نداد فاطمه دختر امام حسین علیه السلام را به کنیزی ببرند و با جدیت جلوی این کار را گرفت.[۳۲]
امام سجاد علیه السلام در این سفر در همه امور با زینب مشورت میکرد، چرا که زینب را غمگسار اسیران و پرستار یتیمان میدانست.[۳۳]
عاشورا و نقش حضرت زینب (س)
زینب پیام رسان کربلا
یکی از وظایف اصلی حضرت زینب سلام الله علیها در جریان حادثه کربلا، پیام رسانی بود. آن حضرت و امام سجاد علیه السلام میبایست پیام خون شهدای کربلا را به گوش همگان برسانند. تا این قیام برای همیشه ماندگار شده و درس آموز باشد و یزید و یزیدیان رسوا شوند و البته زینب سلام الله علیها به خوبی از عهده این وظیفه برآمد.
سرنی در کربلا می ماند اگر زینب نبود کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود
حضرت زینب سلام الله علیها دم دروازه کوفه (وقتی اسرای کربلا را به این شهر میبردند)، خطبه خواند. او به مردم که برای تماشای اسرا آمده بودند، اشاره کرد که ساکت باشند (وقد اومأت الی الناس ان اسکتوا).[۱۰]
سپس خطبهای خواند که دشمن گفت: «ولم ار والله خفرة قط انطلق منها».[۱۱] زن با حیایی را ندیدم که بهتر از زینب سخن بگوید.
عدهای گفتند: گویی سخن علی علیه السلام است که از دهان زینب سلام الله علیها بیرون میآید.[۱۲]
زینب در بخشی از سخنانش فرمود: یا اهل الکوفه یا اهل الختل والغدر… ای مردم کوفه، ای نیرنگ بازان و بی وفایان… بدانید برای آخرت خویش کردار زشتی از پیش فرستادید… به خدا بایستی زیاد گریه گنید و کمتر بخندید که دامن خویش را به عار و ننگی آلوده نمودهاید که هرگز نمیتوانید آن را بشویید… آیا میدانید چه جگری از رسول خدا صلی الله علیه و آله بریدید و چه حرمتی را هتک کردید…؟[۱۳]
در مجلس ابن زیاد نیز وقتی عبیدالله مغلوب شدن امام حسین علیه السلام و یارانش را، دلیل بر دروغگو بودن آنها خواند،[۱۴] حضرت زینب سلام الله علیها در جواب گفت: الحمدلله الذی اکرمنا بنبیه و انما یفتضح الفاسق و یکذب الفاجر و هو غیرنا… .[۱۵]
ابن زیاد گفت: کیف رایت صنع الله باخیک و اهل بیتک؟ دیدی خداوند با برادرت چه کرد؟ حضرت زینب فرمود: «ما رایت الا جمیلا کتب علیهم القتل، فبرزوا الی مضاجعهم، و سیجمع الله بینک و بینهم، فتحاجون الیه و تخاصمون ثکلتک امک یا ابن مرجانه».[۱۶]
جز زیبایی ندیدم! اینان افرادی بودند که خداوند سرنوشتشان را شهادت تعیین کرده بود. آنان نیز به خوابگاههای ابدی خود رفتند و به همین زودی خداوند میان تو و آنان جمع کند و تو را به محاکمه کشد. بنگر تا در آن محکمه پیروزی از آنچه کسی خواهد بود مادرت به عزایت بنشیند ای پسر مرجانه.
ابن زیاد که به شدت از شجاعت زینب به خشم آمده بود گویی تصمیم کشتن زینب را داشت[۱۷] که عمرو بن حریث او را منصرف کرد.[۱۸]
در مجلس یزید نیز حضرت زینب خطبهای روشن گرانه و رسواکننده خواند و به زنده بودن شهید و تداوم مسیر حق اشاره کرد. در منابع آمده است وقتی اهل بیت امام حسین علیه السلام را وارد مجلس یزید کردند، یزید سر امام حسین را در برابر خود گذاشت، حضرت زینب سلام الله علیها وقتی سر برادر را دید نالهای جانسوز سرداد و صدا زد ای حسین علیه السلام ای حبیب رسول خدا صلی الله علیه و آله ای فرزند مکه و منی…
راوی میگوید: به خدا قسم هر که در مجلس بود به گریه افتاد.[۱۹]
در همین مجلس یزید با چوب خیزران بر دندانهای امام حسین علیه السلام میزد و اشعاری میخواند.[۲۰] زینب سلام الله علیها برخاست و خطبهای خواند که موجبات رسوایی یزید را فراهم کرد. در بخشی از این خطبه آمده است:
«… سرانجام کار آنها که بد عمل کردند به جایی رسید که آیات خداوند را دروغ شمردند و بدانها استهزا میکردند.[۲۱] ای یزید! آیا گمان کردهای از این که ما را گرفتار ساختی و به صورت اسیر در این شهر و آن شهر گرداندی، این کارها سبب بی مقداری ما و دلیل قدرتمندی تو خواهد بود و خداوند مدد کار توست؟! … مگر فراموش کردی که خداوند فرمود: «کافران نپندارند مهلتی که به آنان داده شده به سودشان خواهد بود، بلکه به آنها فرصت میدهیم تا بر گناه خویش بیفزایند و با رسوایی، به کام عذاب خوارکننده وارد شوند!… . ای یزید! این جنایتهای عظیم را انجام دادهای، آنگاه بدون این که خود را گناه کار بدانی یا جنایت خود را بزرگ بشماری، میگویی: «ای کاش پدران من بودند و فریاد میکردند: ای یزید! دست تو شل مباد؟» آن وقت چوب خیزران بر لب و دندان سید جوانان اهل بهشت میکوبی!؟… ای یزید! با این جنایت عظیم، جز پوست و گوشت خود را پاره نکردی و بزودی بر پیغمبر صلی الله علیه و آله وارد میشوی. باید پاسخ خونهای فرزندان او را بدهی و حرمتی را که از اهل بیت علیهم السلام و پاره تن او شکستهای پاسخ گو باشی… ای یزید! حال هر چه در توان داری و هر فریبی که میتوانی انجام بده و در این راه کوشش خود را بکار گیر. به خدا سوگند. تو نمیتوانی نام و وحی ما را خاموش سازی، و از این راه به آرزوی دلت برسی، این ننگ و عار را هم نمیتوانی از دامن خود شستشو دهی.»[۲۲]
حضرت زینب سلام الله علیها در این خطبهی شجاعانه، جنایتهای یزید را آشکار و او را رسوا کرد. زینب برای همیشه نام و یاد امام حسین علیه السلام و نهضت آن حضرت را زنده کرد.
خطبه زینب اگر در سفر شام نبود از فداکاری شاه شهدا نام نبود
نه همین نام نبود از شه گلگون کفنان اثر از مکتب ارزنده اسلام نبود
عزاداری برای امام حسین علیه السلام
رصد توصیه های رهبر معظم انقلاب در سال "رونق تولید"
نام گذاري سال 1398 به عنوان” رونق توليد” را مي توان عصاره نام گذاري سال هاي اخیر دانست. چرا که ” رونق توليد” به عنوان پايه و اساس پيشرفت و توسعه اقتصاد كشور برای مقابله با تهدید و تحریم دشمنان ،همواره در بيانات مقام معظم رهبري برجسته بوده است.
فراواني مواجهه بوده که در برخي از مقاطع تاريخي، با موفقيت از آن عبور کرده و در برخي ديگر، شکست هايي را تجربه کرده است. تجربه اقتصاد ملي در دوره تشديد تحريم ها و آشکار شدن برخي از عملکردهاي نامطلوب اقتصادي موجب شد تا مقام معظم رهبري در يک آينده نگري و ژرف انديشي مقاوم سازي اقتصاد ملي را در چارچوب « اقتصاد مقاومتي» مسير تداوم آينده اقتصاد کشور اعلام نمايند . بنابراين لازمه اجرايي شدن اهداف اقتصاد مقاومتي مدنظر مقام معظم رهبري که طي چند سال اخير در مراسم ها و مناسبات مختلف و در سخناني مبسوط بدان تاکيد فراوان داشته اند استفاده از تمام ظرفيت هاي موجود به منظور ارتقاء و رونق توليد ملي و افزايش بهره وري در بخش هاي مختلف توليدي کشور است.
بر همین اساس نام گذاري سال 1398 به عنوان” رونق توليد” را مي توان عصاره نام گذاري سال هاي اخیر ( سالهاي 1395، 1396 و 1397 ) دانست. چرا که ” رونق توليد” به عنوان پايه و اساس پيشرفت و توسعه اقتصاد كشور برای مقابله با تهدید و تحریم دشمنان ، همواره در بيانات مقام معظم رهبري برجسته بوده است.
تاكيدات اقتصادي مقام معظم رهبري بر ” حمایت از توليد” در سال هاي اخير و به طور اخص ” رونق توليد ” در سال 98 با توجه به تشديد تحريم هاي آمريكا و هدف قرار دادن اقتصاد و معيشت مردم، اهميت بيشتري پيدا كرده است تا جائيکه مي توان به استناد به بيانات ايشان در سالگرد چهلمين سال پيروزي انقلاب (اعلام گام دوم انقلاب) و سخنراني نوروزي معظم له و سیاست های کلي اقتصاد مقاومتی؛ پايداري و توسعه اقتصاد كشور را در دو کلمه خلاصه کرد ؛ “رونق توليد".
براساس فرمايش مقام معظم رهبري شعار امسال براي حل مشکلات کشور، مخاطب گسترده تري را در برمي گيرد؛ که هم مسئولين و هم مردم مي باشند. در تاييد و اهمیت اين موضوع نیز، معظمله در سال 1398 میفرمایند:
"…. اگر تولید شد، آن وقت در بخش های مختلفی تحوّل ایجاد خواهد شد؛ اگر رونق تولید وجود داشته باشد، هم تأثیر میگذارد در اشتغال، هم تأثیر میگذارد در کم کردن تورّم، هم حتّی تأثیر می گذارد در وضع توازن بودجه، هم تأثیر میگذارد در بالا رفتن ارزش پول ملّی…. ببینید این باید انجام بگیرد و در برنامه قرار بگیرد؛ هم در برنامهی دولت، هم در برنامهی مجلس، هم در برنامهی آحاد مردمی که توانایی ورود در وادیِ تولید را دارند… .”
از اين رو ، براي آنکه نظام اسلامي بتواند با نقشه هاي دشمن هوشمندانه برخورد کند، مي بايست گره هاي اصلي مشکلات اقتصادي کشور را شناسايي کرده و اقدام به برطرف کردن آنها نمايد؛ به اذعان بسياري از کارشناسان گره هاي اصلي اقتصادي کشور ،«رکود تولید» ، «بیکاری»و «نقدينگي» است و راهکار باز کردن این گره ها نیز در تقویت و حمایت همه جانبه از تولید ملی نهفته است. لذا مي توان با شناخت گره ها و استفاده از ظرفيت ها و توانمندي هاي داخلي به جاي استفاده از منابع بيشتر و با بهره گيري از همان منابع موجود، با رونق بيشتر توليد به افزايش توليد ملي و توان رقابت پذيري و افزايش صادرات غير نفتي و ايجاد اشتغال دست يافت که در نهايت افزايش قدرت مقاومت اقتصادي کشور سبب رشد پايدار اقتصادي و بهبود معيشت مردم و تقويت فرهنگ و الگوي مصرف در حمايت از کالاي ايراني خواهد شد.
چگونگی و الزامات راهکارهاي رونق توليد بدرستي در بیانات حضرت آيت الله خامنه اي در اجتماع زائران و مجاوران حرم رضوي در سال 98 تبیین و مشخص شده است و بر همين اساس ، گروه اقتصادي اداره پژوهش های خبری معاونت سياسي، در راستای رسالت رسانه ای خود تلاش دارد با رصد اقدامات مسئولان و راهکارهاي کارشناسان و به استناد فرمايشات مقام معظم رهبري، در خصوص حمايت از رونق و توليد کالاهاي ایرانی، در قالب گزارشهای هفتگی درهشت محور که در دو سال اخير ( 1397 -1398 )استخراج شده است، مخاطبان را در جریان فعالیت ها و نیازهای تحقق شعار سال قرار دهد:
1-تولید مبتنی بر دانش و فناوری
2-مديريت واردات
3-رقابت پذيري در توليد و تولید کالاهای صادرات محور
4-سرمايه گذاري در توليد
5-تقويت بنگاه هاي کوچک و متوسط
6-رفع موانع و بهبود کیفیت تولید
7-مبارزه با قاچاق
8-شکل گيري فرهنگ جهادي توليد
دیدگاه مقام معظم رهبری در واقعه عاشورا
عبرتهای عاشورا و تحریف های عزاداری ها از دیدگاه رهبرمعظم انقلاب
در این پژوهش بیانات رهبر معظم انقلاب درباره محرم و عاشورا شاخص یابی و محوربندی شده است. از مجموعه این بیانات، سه شاخص اصلی یعنی عبرت ها، فرصت ها و تحریف های محرم و عاشورا استخراج و هر یک از این شاخص ها به محورها و زیرمحورهایی تقسیم شده است.
در این پژوهش بیانات رهبر معظم انقلاب درباره محرم و عاشورا شاخص یابی و محوربندی شده است. از مجموعه این بیانات، سه شاخص اصلی یعنی عبرت ها، فرصت ها و تحریف های محرم و عاشورا استخراج و هر یک از این شاخص ها به محورها و زیرمحورهایی تقسیم شده است.
رهبر معظم انقلاب در شاخص اول، محرم و عاشورا را سرمشق، عبرت، فرهنگ و جریانی مستمر برای امت اسلامی می دانند و می گویند جان در طبق اخلاص گذاشتن امام حسین(ع) درسی تا قیامت است که با رنگ الهی در پیشانی تاریخ اسلام ثبت شده است. عبرت های کلی این حادثه را نیز ایثار و فداکاری، اخلاص، موقع شناسی و بصیرت برمی شمارند. از جمله عبرت های دیگری که از بیانات رهبر معظم انقلاب درباره محرم و عاشورا به دست می آیند عبارت اند از : تبلیغ عملی و واقعی امام حسین (ع)، مبارزه غریبانه و شجاعانه امام، نابودی سریع عاملان حادثه عاشورا و استوار شدن پایه های مکتب اسلام، تشخیص درست واقعیت و عمل کردن به تکلیف، سرکوب قدرت های طاغوتی با هر هدفی و جلوگیری از انحراف اسلام.
شاخص دیگری که از بیانات رهبر معظم انقلاب درباره محرم و عاشورا به دست آمده است، فرصت های این ماه و حادثه است. ایشان محرم را بهترین فرصت برای تبلیغ و برخورداری از عاشورا را از امتیازات جامعه شیعه می دانند و از پشتوانه بودن محرم برای انقلاب سخن می گویند . به عقیده رهبر معظم انقلاب عاشورا موتور حرکت قرون اسلامی در جهت تفکرات صحیح اسلامی است.
در شاخص تحریف ها و توصیه های محرم نیز از مجموعه بیانات رهبر معظم انقلاب، محورها و زیرمحورهای مهمی به دست میآید. در این شاخص به گریستن و گریاندن، راه اندازی دستهجات سینهزنی، عَلَم بلند کردن، شعار نوشتن و شعار خواندن، روضه خوانی و بر سروسینه زدن اشاره می شود و ضمن تاکید بر وجود ارتباط عاطفی در عزاداری های محرم، مودت اولیای دین (ذکر مصیبت ها، مناقب و فضایل) را پشتوانه ارزشمند پیوند فکری و پیوند عملی می دانند و از سهم چشمگیر عاطفه در حرکت های معنوی سخن می گویند. در این شاخص همچنین به برخی کارها و بدعت های غلط از جمله قفل زدن به بدن، قمه زنی، سینه خیز رفتن به سمت حرم و لخت شدن در مراسم سینه زنی و بالا و پایین پریدن اشاره می شود. همچنین ویژگی هایی برای مجالس عزاداری حسینی بر شمرده می شود که از جمله آنها افزایش شناخت مردم از اصل حادثه عاشورا ، افزایش ایمان و معرفت دینی مردم و پرهیز از نقل مطالبی است که از لحاظ استدلال و پایه مدرک عقلی یا نقلی سست اند. ایشان همچنین به پشرکت در عزاداری ها برای وقت گذراندن و فقط برای ثواب اخروی اشاره و بر برپایی منبرها و مراسم روضه خوانی با شرایط خاص خودشان تاکید می کنند.
جایگاه امام محمد باقر (ع) در میان اهل تسنن
جایگاه امام محمد باقر(ع) در میان اهل سنت علمای اهل تسنن در عظمت و بزرگی امام محمد باقر(علیهالسلام) لب به سخن گشودهاند.
علمای اهل سنت علاوه بر اعتراف به شأن و مقام آن حضرت، در برخی از نوشتههای خویش به اهلیت ایشان برای خلافت نیز اعتراف کردهاند.
مطالب مرتبط:
قرآن خواند سر امام حسین(علیهالسلام) در منابع اهل تسنن
دیدگاه عالم بزرگ اهل تسنن در مورد وهابیت
آتش جهنم برای دشمنان اهل بیت در کتب اهل تسنن
تواتر حدیث غدیر نزد اهل تسنن
مفسران اهل تسنن و کلمه مولی
امام باقر(علیهالسلام) در دورهای امامت خویش را آغاز کرد که جامعه اسلامی در وضع فرهنگی ویژهای به سر می برد و عرصه فرهنگی جامعه گرفتار چالشهای عمیق عقیدتی و درگیریهای مختلف فقهی شده بود، در این برههی خاص تاریخی، این امام همام تلاش کرد با پرورش شاگردان و پاسخ به شبهاتی که در جامعه وجود داشت، جامعه را به سوی رستگاری هدایت کند، از اینرو حتی مخالفان آن حضرت پی به عظمت و شان والای ایشان برده و به مدح و ثنا ایشان پرداختهاند، که در ادامه به اعترافات برخی از بزرگان اهل تسنن در این زمینه اشاره میکنیم:
1. «محمدبن سعد زهری» درباره حضرت میگويد: «محمد(ع) از طبقه سوم از تابعين مدينه است، او مردی عابد، عالم و ثقه بود».[1]
2. «ابو عثمان عمربن بحر جاحظ»، امام باقر(علیهالسلام) را را سيد فقهای اهل حجاز نامیده که مردم فقه را از او و فرزندش جعفر فرا گرفتهاند و در وصف ایشان میگیود: «او ملقّب به باقر است، کسی که علم را میشکافد، و اين لقبی است که رسول خدا(صلی اللهعليه وآله) براو گذارده است».[2]
3. محمد بن طلحه شافعی: «او ابوجعفر محمّدبن علی بن ابی طالب است … او را به جهت کثرت سجودش باقر ناميدند؛ زيرا سجده پيشانیاش را شکافته بود و برخی او را به جهت فراوانی علمش باقر ناميدهاند ..».[3]
4. ابوالعباس بن خلکان: «باقر، مردی عالم، سيّد و کبير بود. او را باقر ناميدهاند؛ زيرا به علم وسعت داد».[4]
5. شمس الدين ذهبی: «او از فقهای مدينه به حساب میآمد، به او باقر گفتهاند؛ زيرا علم را شکافته و اصل و ريشه آن را شناخته است».[5]
6. ابن کثير دمشقی: «او محمد بن علی بن الحسين بن علی بن ابی طالب، قریشی، هاشمی، ابوجعفر باقر است… او تابعی جليل، بسيار بزرگ مقدار، يکی از بزرگان اين امت، از حيث علم و عمل و بزرگی و شرف است … از او جماعتی از بزرگان تابعين و ديگران روايت نمودهاند».[6]
7. ابن عماد حنبلی: «او از فقهای مدينه بود، و به جهت شکافتن علم و شناختن اصل و مخفی آن و توسعه در آن، باقر ناميده میشد».[7]
8. احمد بن تيميه حرّانی: «ابوجعفر محمّد بن علی(ع) از بهترينهای اهل علم و دين بود، گفته شده: او را باقر ناميدند؛ زيرا علم را میشکافت»[8]. همچنين در جای ديگری میگويد: «محمد باقر(ع) بزرگترين مردم از جهت زهد و عبادت بود، به گونهای که سجده پيشانیاش را شکافته بود. اعلم زمان خويش بود، و پيامبر(صلیاللهعليهوآله) او را باقر نام نهاده بود».[9]
علمای اهل سنت علاوه بر اعتراف به شأن و مقام آن حضرت، در برخی از نوشتههای خویش به اهلیت ایشان برای خلافت نیز اعتراف کردهاند که در ادامه به مواردی از آنها اشاره میکنیم:
شمس الدين محمّد بن احمد بن عثمان الذهبی: «ابوجعفر باقر، سيّد، امام، فقيه و کسی است که برای خلافت صلاحيت داشت».[10] صلاح الدين خليل بن ابيک صفدی: «… او يکی از کسانی بود که علم و فقه و ديانت و وثاقت و بزرگواری را جمع نموده و برای خلافت صالح بود و او يکی از ائمه دوازده گانه است که شيعه قائل به عصمت آنهاست».[11]
شمر زلجوشن از کدتم قبیله بوده وگزیده ای از زندگی او
شمر بن ذیالجوشن قبل از واقعه عاشورا در چهار واقعه مهم تاریخی حضور داشت که در تمام آنها به اهل بیت (علیهمالسلام) و شیعیان خیانت کرد و مرتکب جنایت شد و به هیچ وجه نمیتوتن او را شیعه و یا فردی متمایل به اهلبیت(علیهمالسلام) به شمار آورد.
همه ساله در ایام سوگواری شهادت سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(علیهالسلام) که مسلمان و غیرمسلمان را در سراسر دنیا منقلب و متأثر میکند، عدهای به شبهه پراکنی علیه این نهضت الهی میپردازند تا به خیال خود از شور و شعور مردم بکاهند؛ اما این تلاش مذبوحانه راه به جایی نخواهد برد و تنها به گمراهی بیشتر این افراد منجر خواهد شد، زیرا عزتی را که پروردگار عالم عطا کرده باشد، مورد تعرض احدی واقع نمیشود که خداوند رحمان میفرماید: «یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ [صف/8] میخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند و حال آنکه خداوند نور خود را کامل میکند، گر چه کافران ناراحت شوند».
یکی از شبهات بیاساسی که این افراد منحرف به آن دامن میزنند این است که: امام حسین(علیهالسلام) توسط شیعیان خود به شهادت رسید.
ما در چند نوشتار به بررسی این شبهه میپردازیم و تلاش میکنیم شخصیت و زندگی قاتلان امام حسین(علیهالسلام) را نیز به خوانندگان محترم معرفی کنیم، تا مشخص شود که این جنایتکاران به چه نسبتی با تشیع و اهلبیت(علیهمالسلام) دارند.
این نوشتار به زندگی «شمر بن ذیالجوشن» یکی از جنایتکاران واقعه عاشورا اختصاص دارد؛ ولی از آنجا که کارنامه این شخصیت پلید در وقایع عاشورا بر همگان واضح و روشن است، ما تنها به فعالیتهای او قبل از قیام عاشورا میپردازیم.
شمر بن ذی الجوشن، یکی از جنایتکاران اصلی واقعه کربلا، از تابعین و رؤسای قبیله هوازن از تیره بنی عامر بن صَعْصَعَه و از خاندان ضِباب بن کلاب بود.[۱] پدر او شرحبیل بن اعور بن عمرو نام داشت و به «ذی الجوشن» معروف بود.[2] ذوالجوشن دعوت پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) را برای پذیرش اسلام نپذیرفت، ولی پس از فتح مکه، چون مسلمانان بر مشرکان پیروز شدند، اسلام آورد.[3] وی پس از تأسیس شهر کوفه در زمان خلیفه دوم در این شهر ساکن شد[4] و شمر نیز به تبع او در این شهر سکونت گزید و به خاطر جایگاهی که در قبیله خود داشت، رفتهرفته به یکی از شخصیتهای تأثیرگذار در کوفه تبدیل شد که اوج آن را در اعمال جنایتکارانه او در قبال قیام امام حسین(علیهالسلام) شاهد هستیم.
بخشی از دوران اقامت شمر بن ذی الجوشن در کوفه مصادف شد با خلافت امیرالمؤمنین(علیهالسلام) و انتخاب این شهر به عنوان مرکز خلافت. شمر در این دوران به تبع اکثریت مردم حجاز و عراق با امیرالمؤمنین(علیهالسلام) بیعت کرد. باید توجه داشت که بیعتی که مردم با امیرالمؤمنین(علیهالسلام) انجام دادند؛ بیعت به عنوان «خلیفه» مسلمانان بود، نه بیعت به عنوان «امام». لذا بسیاری از مردمان این نواحی اعتقادی به امامت امیرالمؤمنین(علیهالسلام) به عنوان جانشین بلافصل پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) نداشتند.
بیعت شمر و بسیاری از اشراف عرب نیز بر همین اساس بود و اگر میبینیم که این افراد از امیرالمومنین علی بن ابیطالب(علیهالسلام) اطاعت میکردند، به خاطر اعتقاد آنان به امامت امیرالمؤمنین(علیهالسلام) نبود، بلکه اطاعت آنان از سنخ اطاعت از خلفای پیشین بود. مرور در زندگی و فعالیتهای سیاسی این افراد میتواند به درک بیشتر این موضوع کمک کند.
خیانتهای شمر قبل از عاشورا
همانطور که گذشت شمر بن ذیالجوشن که از اشراف کوفه بود، پس از بیعت مردم کوفه با امیرالمؤمنین(علیهالسلام) با حضرت بیعت کرد. وی از جمله افرادی بود که در جنگ صفین در رکاب امیرالمؤمنین(علیهالسلام) حاضر شد و به جنگ با معاویه بن ابی سفیان که بر خلیفه وقت شورش کرده بود رفت.
شمر در جنگ صفین به مقابله با «ادهم بن محرز» از سپاه معاویه پرداخت و ضربت شمشیر سختی به صورتش وارد شد و مجروح گردید.[5] پس از تحمیل حکمیت بر امیرالمؤمنین(علیهالسلام) گروهی از افراد خودسر از سپاه امیرالمؤمنین(علیهالسلام) جدا شدند که خوارج نام دارند و شمر نیز از جمله افرادی بود که به آنان ملحق شد. جنایات این گروه امیرالمؤمنین(علیهالسلام) را وادار به جنگ با آنان کرد که تنها عده اندکی از آنان جان سالم به در برد که شمر بن ذیالجوشن یکی از آنان بود.
پس از شهادت امیرالمؤمنین(علیهالسلام) شمر با امام حسن(علیهالسلام) بیعت کرد و مدتی هم در سپاه حضرت حاضر شد، ولی به سرعت جذب معاویه شد و به امام حسن(علیهالسلام) خیانت کرد.
البته این پایان فعالیتهای شمر بن ذیالجوشن علیه شیعیان نبود. او در هنگام دستگیری «حجر بن عدی» -صحابی پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) و از شیعیان نامدار کوفه- در سال 51 هجری قمری، جز کسانی بود که به دروغ نزد زیاد بن ابیه شهادت داد که حجر کافر و مرتد شده است و شهر را به آشوب کشیده است و در نتیجه همین شهادتنامههای دروغ بود که معاویه بن ابی سفیان دستور اعدام حجر و یارانش را صادر کرد و دژخیمان بنیامیه آنان را در منطقه «مرج عذراء» به شهادت رساند.[6]
در نتیجه: همانطور که گذشت شمر بن ذیالجوشن قبل از واقعه عاشورا در چهار واقعه مهم تاریخی حضور داشت که در تمام آنها به اهل بیت(علیهمالسلام) و شیعیان خیانت کرد و مرتکب جنایت شد. حال پس از بیان این وقایع مستند تاریخی، باید از این افراد شبهه افکن پرسید، که شما با چه سند و مدرکی امثال شمر بن ذیالجوشن را در شمار شیعیان به حساب میآورید؟ آیا میزان اطلاعات شما از منابع تاریخی تا این حد ناچیز است؟ یا مسئله دیگری در میان است و از شور و شعوری که امام حسین(علیهالسلام) در عالم به وجود آورده واهمه دارید؟