نقش حضرت زهرا(س) در ولایت امام علی (ع)
نقش حضرت زهرا(ع) در دفاع از حريم ولايت
ریاحین ـ مقاله «نقش حضرت زهرا عليهاالسلام در دفاع از حريم ولايت» توسط زهرا رضايى[۱]، سهراب مروتى[۲]، سهيلا همتى مامو[۳] نوشته و درنشريه «معرفت ۱۹۶ » انتشار يافته است. که خلاصه آن اکنون در اختيار خوانندگان قرار داده شده است.
رويكرد حضرت زهرا عليهاالسلام، به عنوان اولين حامى ومدافع ولايت بر حق الهى و آغازگر دفاع از حريم ولايت، تعيين كننده محور ارزشهاى اجتماعى وسياسى در حركت تاريخى اسلام است. رويكرد ايشان در دفاع از حريم ولايت پس از رحلت پيامبر اكرم صلىالله عليه وآله تا زمان شهادتشان، از فرازهاى مهم تاريخ اسلام به شمار مىرود.
سؤال اصلى كه اين پژوهش درصدد پاسخگويى به آن است، اين است: حضرت زهرا عليهاالسلام چه نقشىدر دفاع از حريم ولايت بر عهده داشتند؟
الف. دفاع جانانه از اميرالمؤمنين عليه السلام در آغاز فتنه
حركت انقلابى حضرت زهرا عليهاالسلام و دفاع مقدس او ازصراط مستقيم الهى و ولايت رهبران بر حق اسلامى،از همان روزهاى اوليه رحلت رسول خدا صلىالله عليه وآله شروع شد؛ آنگاه كه پيامبر صلىالله عليه وآله دار فانى را وداع نمود ومسلمانان تارى به نام خلافت گرد خويش تنيدند و ازپذيرش رهبرى اميرالمؤمنين على عليه السلام سر باز زدند«رهاورد شوراى سقيفه، اختلاف شديد مهاجر وانصار بود كه به پيروزى مهاجران و خلافت ابوبكرانجاميد» (رسولى محلاتى، ۱۳۷۹، ص ۱۰۹).
تمام اين حوادث زمانى تحقق يافت كه اميرالمؤمنين عليه السلام همراه چند تن از ياران به غسل و كفن پيامبر صلىالله عليه وآله مشغول بودند.
در اين موقعيت، تنها مشكل خليفه جديد اميرالمؤمنين على عليه السلام بود. «… عمر به همراه جماعت ديگرى رهسپار خانه حضرت على عليه السلام شدندو ريسمانى در گردن آن حضرت انداختند تا او را براىبيعت به مسجد بياورند و اين، آغاز فتنه اى بزرگ بود؛اما با مقاوت شديد حضرت زهرا عليهاالسلام مواجه شدند.حضرت به ميان جمعيت آمد و دامن على عليه السلام را محكم گرفت» (مجلسى، ۱۳۸۶، ص ۳۳۰) و فرمود: «به خداقسم! نمىگذارم پسر عمويم را ظالمانه (براى بيعت)ببريد» (كلينى، ۱۴۰۳ق، ج ۸، ص ۲۳۸).
حضرت زهرا عليهاالسلام صدا به ضجه و شيون بلند كردتا شايد مردم از خواب غفلت بيدار شوند و ازاميرالمؤمنين عليهالسلام دفاع كنند، اما استغاثه ها و ناله هاىحضرت زهرا عليهاالسلام نه تنها در دلهاى آن سنگدلان اثرنكرد، بلكه با پشت شمشير به پهلويش زدند و باتازيانه بازويش را سياه كردند تا دست از دفاع بردارد(مجلسى، ۱۳۷۰، ج ۸۲، ص ۲۶۲). سرانجام،اميرالمؤمنين عليه السلام را دستگير كردند و مظلومانه به مسجد بردند. حضرت زهرا عليهاالسلام كه مدافع حق وولايت على عليه السلام بود و تا پاى جان آماده ايثار بود،هنگامىكه به خود آمد ديد، على عليه السلام را به جانب مسجد بردهاند و جاى درنگ نيست؛ جان على عليه السلام در معرض خطر افتاده و بايد از او دفاع كند. ازاينرو،با تن خسته و پهلوى شكسته از خانه بيرون آمد و به اتفاق گروهى از زنان بنىهاشم روانه مسجد شد.چون ديد على عليه السلام را بازداشت نموده اند، با تن مجروح بلند شد و فرمود: «رها كنيد پسر عمويم را!قسم به آن خدايى كه محمد صلىالله عليه وآله را به حق برانگيخت،اگر از وى دست برنداريد سر خود را برهنه كرده وپيراهن رسول خدا را بر سر افكنده و در برابر خدافرياد برخواهم آورد و همه تان را نفرين مىكنم به خدا،نه من از شتر صالح كم ارجترم و نه كودكانم از بچه اوكمقدرتر» (يعقوبى، ۱۳۷۹، ج ۲، ص ۱۲۶).
«آنگاه حضرت فاطمه عليهاالسلام همراه حسنين عليهم االسلام براى نفرين به سوى قبر رسول خدا صلىالله عليه وآله حركت كرد.على عليه السلام به سلمان فرمود: سلمان! فاطمه را درياب؛گويى دو طرف مدينه را مىنگرم كه به لرزه افتاده.سوگند به خدا، اگر فاطمه نفرين و ناله سر دهد،ديگر مهلتى براى مردم مدينه باقى نمىماند و زمين همه آنها را در كام خود فرو مىبرد… سلمان عرض كرد: اى دخت پيامبر! امام على عليه السلام مرا فرستاده كه به شما بگويم به خانه برگرديد و نفرين نكنيد. حضرت فرمود: اى سلمان! آنها قصد جان على عليه السلام را دارند ومن در قتل على عليه السلام نمىتوانم صبر كنم. سلمان عرض كرد: امام على عليه السلام مرا فرستاده به شما بگويم به خانه برگرديد و نفرين نكنيد. وقتى حضرت متوجه پيام امام خويش شد فرمود: حال كه امامم (دستور داده)برمىگردم و صبر مىكنم و سخن او را مىپذيرم و از اواطاعت مىكنم» (مجلسى، ۱۳۷۰، ج ۲۸، ص ۲۲۸).
اينگونه دفاع در آغاز فتنه، زيباترين دفاع است كه با اطاعت صددرصد و محض امامش همراه است وتا آخرين لحظه دست از دفاع خود برنداشت تا امام سالم از دست مهاجمان آزاد شد و از بيعت رهايىيافت. «طبق نقل مسعودى، تا صديقه طاهره عليهاالسلام درقيد حيات بودند آنها نتوانستند از على عليه السلام بيعت بگيرند. بنى هاشم نيز پس از شهادت حضرت زهرا عليهاالسلام بيعت كردند» .
ب. تبيين حقيقت ولايت
مهم ترين و بزرگترين ستم بر حضرت على عليه السلام غصب خلافت و مسائل پيرامون آن بود. در روزگارىكه ديگران به شدت بر اوضاع مسلط بودند و اجازه مخالفت به كسى نمىدادند، حضرت زهرا عليهاالسلام با تمام قدرت به دفاع از حق غصب شده و پايمال شده اميرالمؤمنين عليه السلام برخاست، به گونه اىكه شبها بر درِخانه مهاجر و انصار مىرفت و مىفرمود: «اى گروه مهاجر و انصار! خدا را يارى كنيد و دختر پيامبرتان رايارى نماييد. در آن روزى كه با رسول خدا صلىالله عليه وآله بيعت نموديد، بيعتتان چنين بود كه همچنانكه هر ناراحتىرا از خود و فرزندانتان بازمىداريد، از او و فرزندان او نيز بازداريد. اكنون كه به عهدى كه با رسولخدا صلىالله عليه وآله بستيد، وفا كنيد» (مفيد، ۱۴۰۹ق، ص ۱۸۳).
حضرت زهرا در استمرار مبارزه كوتاهى نمىكرد و مردم رابه ياد غدير خم مىانداخت كه پيامبر صلىالله عليه وآله على عليه السلام راجانشين خود معرفى كرده بود. در اين زمينه،زهرا عليهاالسلام خطاب به مردم مىفرمود: آيا سخن رسول خدا صلىالله عليه وآله را در غدير فراموش كرديد كه مىگفت: «من كنت مولاه فعلى مولاه»؟ و در برابر عذرتراشى هاى رسواى آنان نيز مىفرمود: آيا پدرم پس از واقعه غدير كه على عليه السلام را به امامت منصوب كرد، براىكسى عذرى باقى گذاشته است
حضرت زهرا عليهاالسلام در پاسخ محمودبن لبيد كه پرسيد: آيا رسول خدا درباره امامت على عليه السلام سخن گفت؟ فرمود: «شنيدم كه پيامبر گرامى اسلام فرمود:على عليه السلام بهترين كسى است كه او را جانشين خود درميان شما قرار مىدهم. على عليه السلام امام و خليفه بعد از مناست و دو فرزندم (حسن و حسين) و نه نفر از فرزندان حسين عليه السلام پيشوايان وامامانى پاك ونيك اند. اگر از آنهااطاعت كنيد شما را هدايت خواهند نمودواگر مخالفت ورزيد تا روز قيامت بلاى تفرقه و اختلاف در ميان شماحاكم خواهد شد» (طبرسى، ۱۳۸۱، ج ۱، ص ۲۴۸).
حضرت زهرا عليهاالسلام درحالىكه اشكهايش جارىبود از غصب ولايت شكوه هاى دردآلود مىكرد ومىفرمود: «اَللّهُمَ ِاليكَ نَشكُوفَقَد نَبِيكَ وَ رَسُولِكَ وَصَفيكَ وَ اِرتِدادَ اُمَتِه عَلينا وَ مَنعِهِم ايانا حَقنَا الَذىجَعلتَهُ لَنا فِى كِتابِكَ المُنزِل عَلى نَبيكَ المُرسِل»(مجلسى، ۱۳۷۰، ج ۵۳، ص ۱۹)؛ پروردگارا! به سوى تو شكايت مىكنم از اندوه از دست دادن پيامبر و فرستاده و برگزيده ات و به تو شكايت مىكنم از ارتداد امت پيامبر و اينكه حق ما را از ما بازداشتند؛همان حق ولايت و رهبرى، را كه در قرآن كريم خودبر پيامبر اسلام نازل فرمودى.
بنابراين، اين بانوى بزرگ به صورت علنى و درجمع مردم و با حضور ديگران، صراحتا از زير پاگذاشتن حق اميرالمؤمنين عليه السلام سخن به ميان آورد وحقيقت ولايت را براى مردم تبيين نمود و تا آخرين لحظه براى دفاع از على عليه السلام پاى فشرد.
ج. بيان شاخصهاى شايستگى خلافت
نوع ديگر از دفاع آن حضرت از شخص اميرالمؤمنين على عليهالسلام اين بود كه در موارد مختلف، سابقه طولانى و فضايل بىشمار او را گوشزد مىكرد. گفتنى استكه بيان فضايل يك فرد آنگاه مؤثر مىافتد كه خودگوينده به آن معتقد باشد. بسيارند كسانى كه فضايل على عليه السلام را به زبان مىآورند، ولى در عمل و رفتارخود به آن اقرار و پايبندى ندارند. اما حضرت زهرا عليهاالسلام با تمام وجود معتقد به فضايل اميرالمؤمنين عليه السلام بود. در ميان فضايل اميرالمؤمنين نيزحضرت زهرا عليهاالسلام از زبان پيامبر اكرم صلىالله عليه وآله نقل نموده كه فرمود: «على بهترين كسى است كه او را در ميان شماجانشين قرار مىدهم) (دشتى، ۱۳۷۷، ص ۳۷).
حضرت زهرا عليهاالسلام در بخشى از خطبه معروف خود در مسجد مدينه درباره سابقه درخشان اميرالمؤمنين على عليه السلام فرمود: «پس از بعثت رسولخدا صلىالله عليه وآله هرگاه مشركين آتش جنگ برافروختند، خداآن را خاموش كرد و هر گاه شيطان سر برداشت يامشركى از مشركين ندا داد يا يورش آورد، رسولخدا صلىالله عليه وآله برادرش على عليه السلام را در كام سختىها وشعله ها مىانداخت و على عليه السلام بر جاى ننشست تا برسر و مغز مخالفان كوبيد و با شمشير مشكلات وتهاجمات را از سر راه (اسلام) برداشت. على عليه السلام رنجها را براى خدا تحمل نمود و در تحقق امر الهى تلاش كرد. يار نزديك رسول خدا صلى الله عليه وآله و بزرگ وسرور دستان خدا بود. (همواره) دامن همت به كمرزده، نصحيت گر تلاشگر و كوشا بوده، در راه خدا ازسرزنش سرزنشكننده اى بيم به خود راه نداده،درحالىكه شما (مردم) در رفاه و آسايش زندگىآرميده بوديد» (حسينى زنجانى، ۱۳۸۰، ص ۶۶).
د. افشاى فتنه هاى معاندان
حضرت زهرا عليهاالسلام توجيه نادرست صحنه گردانان سقيفه در مورد انتخاب خليفه را افشا كرده، عواقب زيانبار آن را بيان مىكند.
حضرت زهرا عليهاالسلام تعجب خود را از چنين سرعتى در ارتداد، اعلام مىكردند؛ ازجمله، در انتخاب خليفه و پشت پا زدن به دين، كه هنوز پيامبرشان دفن نشده بود، و نيز از آوردن بهانه هاى بى جا براى عمل خود، كه «نكند جريان نوپاى اسلام را به سمت وسوى ديگرى ببرد و دچار فتنه شويم، و مىخواهيم از فتنه جلوگيرى كنيم» و… . آن حضرت در بخشى ازدفاعيات و خطبه خود، هماهنگ با آيه شريفه قرآن،به يكى از مصاديق عذر اجتناب از فتنه و در عين حال، سقوط در فتنه اشاره فرمودند: «اِبتِدارا زَعَمتُم خَوفَ الفِتنَةِ، اَلا فِى الفِتنَهِ سَقَطُوا، و اِنَّ جَهَنَّم لَمُحيطَةبِالكافِرين» (صفايى حايرى، ۱۳۸۳، ص ۵۵)؛به خاطر جلوگيرى از فتنه، اين كار را انجام داديم؛درحالىكه همين كار، عين سقوط در فتنه است.مسلما جهنم به كافران احاطه دارد.
«بانوى اسلام اين فريادگر زمان، بر كسانى كه خلافت را در دست گرفتند فرياد مىزند كه: قرآن رارها نكنيد، و اوامر و نواهى آن روشن است ودستورهايى را كه براى مسئله خلافت بعد ازپيامبر صلىالله عليه وآله داده آشكار است. پيش بينى لازم را براىبعد از رحلتش كرده و چيزى را در پرده ابهام باقى نگذارده. حضرت زهرا عليهاالسلام به آنها هشدار مىدهد كه اگر يادگار بزرگ پيامبر (قرآن) را رها كنيد و دست به دامن غير آن بزنيد و افكار ناتوان خود را بر تعليمات اسلام مقدم داريد و به بهانه مصلحت انديشىها ياجلوگيرى از فتنه، خود را حاكم بر قرآن بدانيد نه محكوم فرمان آن، زيان بزرگى دامان شما را خواهدگرفت» (مكارم شيرازى، ۱۳۸۴، ص ۱۸۵).
«از ديگر اقدامات روشنگرانه آن حضرت در بيان افشاى فتنه هاى معاندين، افشاى ماهيت سياست ستيزى با على عليه السلام بود و صديقه طاهره عليهاالسلام معتقد بود: كسانى كه على عليه السلام را از صحنه بيرون كرده اند، از شدت عمل او در برابر مخالفان دين وقاطعيتش در مقابل دشمنان اسلام و افزون طلبان بيم كرده اند؛ آنان مىدانند على عليه السلام در اجراى عدالت ذره اى كوتاهى نخواهد كرد و در راه تحقق احكام الهى از مرگ نمى هراسد؛ ازاينرو، او را كنار زدند تابه آسانى به اهداف شخصى و خواسته هاىنفسانىشان دست يابند.
ه . اعتراض مؤثر به سكوت خواص
آن حضرت در مواردى مخالفت خود را بااعتراض و انتقاد و شِكوه به اثبات رساند «كه سخنان آن حضرت، فرياد دردآلودى بود در حمايت ازعلى عليه السلام وصى و جانشين پيامبر اكرم صلىالله عليه وآله كه گروهى ازبازيگران، آيات قرآن و توصيه هاى مؤكد رسول خدا صلىالله عليه وآله را درباره او نايده گرفته بودند و صاعقه مرگبارى بود كه بر سر دشمنان اسلام فرود آمد و آنهاراسخت غافلگيركرد»(مكارمشيرازى،۱۳۸۴،ص۱۴۲).
حضرت در بخشى ازخطبه معروف خود در مسجد مدينه به آنها خطاب فرمود: «اى گروه نقبا و مؤمنين! اى بازوان ملت! اىحافظان اسلام! اين ضعف و غفلت در مورد حق من واين سهل انگارى از دادخواهى من چرا؟ آيا پدرم رسول خدا نفرموده بايد حرمت هر كس در موردفرزندان او حفظ شود؛ با چه سرعتى دچار اعمال ناپسند شديد! و چقدر زود آب از دهان بز لاغرريخت؟ (يعنى دچار غفلت شديد)» (قيومىاصفهانى، ۱۳۸۷، ص ۲۳۴).
نيز در نكوهش پيمان شكنان و سستى و بىتفاوتىمردان فرمودند: «يا مَعاشِرَالمُسلِمينَ المُسرِعَة الى قيلِ الباطِلِ المُغضِية عَلَى الفِعلِ القَبيحِ الخاسِرِ اَفَلاتَتَدَبَّرُونَ القُرآنَ أم عَلى قُلُوبٍ اَقفالُها» (همان، ص۲۴۴)؛ اى مسلمانان كه به سوى سخن باطل شتابانيد و اعمال زشت زيانكارانه را ناديده مىگيريد! آيا درقرآن تدبير نمىكنيد يا بر دلها مهر زده شده است.
حضرت زهرا عليهاالسلام در بخشى از سخنان خود درجمع زنان مهاجر و انصار كه براى عيادت او آمده بودند، در اعتراض به مردانشان فرمود: «چه زشت است كندى شمشيرها و سستى بازيچه بودن مردانتان»(طبرسى، ۱۳۸۱، ص ۲۴) و ادامه داد: «واى بر آنان!چرا خلافت را از مركز رسالت و پايه هاى نبوت وراهنما و مهبط وحى جبرئيل بيرون برند» (همان) وفرمود: «چه باعث شد كه (با على كينه توزى كنند) ازابىالحسن انتقام گرفتند؟ آرى، به خدا انتقام گرفتند به خاطر سوزش تيغ او (و پايدارى او) (همان).
حضرت زهرا عليهاالسلام عمل اصحاب را پس از پيامبرخدا صلىالله عليه وآله نخستين عملى مىداند كه بدون اساس الهىاست و كوچكترين انگيزه الهى ندارد.
و. گريه بر مظلوميت اميرالمؤمنين على عليه السلام
از روزى كه خلافت اميرالمؤمنين على عليه السلام غصب گرديد، مبارزه اى فكرى و فرهنگى و غيرظاهرى درشيوه فعاليت فاطمه عليهاالسلام قرار گرفت كه گاه اعتراض خود را با گريه هاى هدفمند در جهت مبارزاتش عليه حاكم وقت به گوش همگان مىرساند.
ناله هاى حضرت در مدينه منتشر مىشد،به گونه اى كه هركس او را مىديد اين سؤال برايش پيش مىآمد كه چرا اينقدر گريه مىكند؟ و همين گريه ها بود كه گاهى افراد را نادم و پشيمان مىكرد واحساسات آنها را به هيجان مىآورد. با اعتراضاتى كه عليه او صورت گرفت، مانع گريه آن حضرت شدند.«لذا حضرت على عليه السلام براى آسايش فاطمه عليهاالسلام سايبانى در بقيع بنا كرد و حضرت براى گريه كردن روزها به بيرون مدينه رفته و در آنجا ناله سر مىدادكه بعدها به بيت الاحزان ناميده شد» (مجلسى،۱۳۷۰، ج ۴۳، ص ۱۷۴).
البته گريه هاى حضرت زهرا عليهاالسلام علل و عوامل متعددى داشت. مهمترين چيزى كه روح حساس وغيور بانوى بزرگ اسلام را ناراحت مىساخت اين بود كه مىديد اسلام از مسير واقعى منحرف شده وبا خانه نشين شدن اميرالمؤمنين عليه السلام و روى كار آمدن منافقان، انحراف در رهبرى اسلام و مسلمانان پيداشده و زحمات بىامان و شبانه روزى پيغمبراسلام صلى الله عليه وآله در طول بيست و سه سال پرتلاش همه ازبين مىرفت و از اسلام جز صورت و نامى بيش نمىماند و به دنبال اين انحراف صدها و هزاران انحراف غيرقابل جبران ديگرى پيش مىآمد ـچنانكه پيش آمد ـ و اين مصيبتى بود كه نه تنها براىفاطمه عليهاالسلام، بلكه براى هيچ مسلمان مسئولى قاب لتحمل نبود، گريه و اشكها نشانه شعور و بيدارى ازوقوع فاجعه اى بزرگ در فرهنگ بشريت است.
و به خاطر همين مظلوميت ها بود كه گاه آه دردآلودى از عمق جان حضرت زهرا عليهاالسلام برمىآمد وگريه مىكرد و مىفرمود: «كيست ياور براى على، آن يارىكننده كيست؟» (مجلسى، ۱۳۷۰،ج۳،ص ۲۵۳).
گريه هاى حضرت زهرا عليهاالسلام بر مظلوميت على عليه السلام حتى تا آخرين ساعات حيات او ادامه داشت، آنگاه كه وفات فاطمه عليهاالسلام نزديك شد، به شدت گريست وچون امام على عليه السلام از علت گريه او سؤال كرد، فرمود:«ابكى لما تلقى بعدى»؛ بر مصيبتهايى كه پس از من بر تو خواهد باريد گريه مىكنم» (همان، ص ۵۳).
ز. بيان واقعيت در وصيتنامه سياسى، تاريخى
حضرت زهرا عليهاالسلام آنقدر در هدف خويش پايدار بودكه نه تنها تا آخرين ساعات زندگى مبارزه را تعقيب كرد، بلكه دامن مبارزه را تا قيامت توسعه داد ومبارزاتش را با وصيتش حتى بعد از مرگ نيز ادامه داد. ازاينرو، دربخشى از وصيتنامه آن حضرت آمده است كه فرمود: «امتى كه عهد و پيمان خدا و پدرم رسول خدا صلىالله عليه وآله را درباره (ولايت) اميرالمؤمنين على عليه السلام شكستند و نسبت به حق من ظلم كردند، بر پيكر من نماز نگزارند و… آنهايى كه نسبت به خدا و رسولش تذكر و هشدار مىدادم كه در مورد ما (اهلبيت) ظلم روا مداريد و حق مسلمى را كه خدا براى ما قرار داده است غصب نكنيد، در تاريكى شب جواب مساعد مىدادند (كه شما را يارى مىكنيم)، و در روز روشن دست از يارى ما برمىداشتند، حق ندارند بر من نمازگزارند (دشتى، ۱۳۷۷، ص ۳۰۰).
و در ادامه مىفرمايد: «مرا شب دفن كن؛ آنه نگام كه چشمها آرام گرفته و ديده ها به خواب رفته باشند» (همان، ص ۳۳۰). اين وصيت سياسى وتاريخى، ضربه سهمگينى بر پيكر دشمنان ولايت وارد ساخت، ضربه اى كه تا قيام قيامت استمرارخواهد داشت و سندى زنده و ماندگار بر محكوميت حكومت خلفا و غيرعادلانه بودن آن از منظر زهراىمرضيه عليهاالسلام به شمار مىآيد.
[۱] كارشناس ارشد علوم قرآن و حديث دانشگاه ايلام.