وادی السلام جای ارواح است
ارواح در کجا زندگی میکنند؟
از آیات و روایاتی که حیات عالم برزخ را بیان میکنند چنین استفاده میشود که ارواح مؤمنین و ارواح کافران از همدیگر جدا هستند ولی افراد هر صنف با هم زندگی میکنند. بدون هیچ تردیدی ارواح مؤمنان و ارواح کفار، از همان لحظه مرگ و ورود به عالم برزخ، حالات متفاوت دارند. زیرا یک گروه در تنعّم و استراحت هستند و گروه دیگر در عذاب و ناراحتی به سر میبرند که طبعاً در دو جایگاه جداگانه قرار دارند. یا به تعبیر دیگر، نتایج اعمال و عقایدشان از همان لحظه اوّل، ظاهر و آشکار میگردد. بنابراین ممکن است کسی که ما او را قابل عذاب میدانستیم در عالم برزخ آدم سعادتمندی باشد و کسانی که ما در دنیا در اثر تظاهر و ریاکاری آنها را آدمی خوب و خوشبخت و صالح میدانستیم در آن جهان در رنج و عذاب باشند. در عالم برزخ اغلب بزرگان روی زمین، خوار و ذلیل خواهند شد.
به هر صورت، از این روایات دانسته میشود که محلّ زندگانی زمینی ارواح مؤمنین در وادی السّلام نجف اشرف در پشت کوفه میباشد و جای ارواح کفّار و گناهکارانی که قابل عفو و بخشش نباشند، وادی برهوت در حضرَموت یمن خواهد بود. ما ابتدا روایات صحیح السّندی را ذکر میکنیم که نسبت به روایات دیگر از جامعیت بیشتری در این زمینه برخوردارند؛
در صحیحه ضریس کناسی از امام باقر نقل شده است که آن حضرت فرمود:
… تَخْرُجُ أَرْوَاحُ الْمُؤْمِنِینَ مِنْ حُفَرِهِمْ عِنْدَ کُلِّ مَسَاءٍ فَتَسْقُطُ عَلَى ثِمَارِهَا وَ تَأْکُلُ مِنْهَا وَ تَتَنَعَّمُ فِیهَا وَ تَتَلَاقَی وَتَتَعَارَفُ فَإِذَا طَلَعَ الْفَجْرُ هَاجَتْ مِنَ الْجَنَّهِ فَکَانَتْ فِی الْهَوَاءِ فِیمَا بَیْنَ السَّمَاءِ وَ الأَرْضِ تَطِیرُ ذَاهِبَهً وَ جَائِیَهً وَتَعْهَدُ حُفَرَهَا إِذَا طَلَعَتِ الشَّمْسُ وَ تَتَلَاقَى فی الْهَوَاءِ وَتَتَعَارَفُ قَالَ وَ إِنَّ لِلَّهِ نَاراً فی الْمَشْرِقِ خَلَقَهَا لِیُسْکِنَهَا أرْوَاحَ الْکفّار وَ یَأْکُلُونَ مِنْ زَقُّومِهَا وَ یَشْرَبُونَ مِنْ حَمِیمِهَا لَیْلَهُمْ فَإِذَا طَلَعَ الْفَجْرُ هَاجَتْ إِلَی وَادٍ بِالْیَمَنِ یُقَالُ لَهُ بَرَهُوتُ أَشَدُّ حَرّاً مِنْ نِیرَانِ الدُّنْیَا کَانُوا فِیهِ یَتَلَاقَوْنَ وَیَتَعَارَفُونَ فَإِذَا کَانَ الْمَسَاءُ عَادُوا إِلَی النَّارِ فَهُمْ کَذَلِکَ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ… .([۱])
ارواح مؤمنین هنگام هر شام از گودالهای خود به سوی باغی که خداوند در مغرب خلق کرده، بیرون میروند و از میوههای آن میخورند و از نعمتهای آن برخوردار میشوند و با هم ملاقات نموده و آشنایی پیدا میکنند و در موقع طلوع فجر، از بهشت مذکور بیرون آمده، بین زمین و آسمان در هوا به پرواز و رفت و آمد هستند و زمانی که آفتاب طلوع کرد، از قبور خود خبر میگیرند و در هوا مشغول ملاقات و آشنایی با همدیگرند و خداوند آتشی در مشرق دارد که برای سکونت کفّار آفریده شده است که شبها از زقّوم آن میخورند و از آب داغ آن (حمیم) مینوشند و پس از طلوع فجر به سوی وادیی که به آن برهوت گفته میشود رهسپار میشوند که گرمتر از آتش دنیاست. در آنجا هم دیدار و آشنایی پیدا میکنند و شبانه به سوی آتش برمیگردند و ارواح کفّار تا روز قیامت این چنین هستند.
در روایت صحیح محمّد بن قیس آمده است که امام حسن مجتبی در جواب این سؤال که مأوای ارواح در کجا هستند؟ میفرماید:
وَأَمَّا الْعَیْنُ الَّتِی تَأْوِی إِلَیْهَا أرْوَاحُ الْمُؤْمِنِینَ فَهِیَ عَیْنٌ یُقَالُ لَهَا سَلْمَی وَأمَّا الْعَیْنُ الَّتِی تَأْوِی إِلَیْهَا أرْوَاحُ الْکَافِرِینَ فَهِیَ عَیْنٌ یُقَالُ لَهَا بَرَهُوتُ.([۲])
و امّا چشمهای که آن مأوای ارواح مؤمنین است آن چشمه را چشمه سلمی مینامند و امّا آن چشمهای که مأوای ارواح مشرکین است، آن چشمه را چشمه برهوت گویند.
در روایتی دیگر آمده است:
أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ اضْطَجَعَ فی نَجَفِ الْکُوفَهِ عَلَى الْحَصَى فَقَالَ قَنْبَرٌ: یَا مَوْلایَ أَلَا أَفْرِشُ لَکَ ثَوْبِی تَحْتَکَ؟ فَقَالَ: لَا، إِنْ هِیَ إِلَّا تُرْبَهُ مُؤْمِنٍ أَوْ مُزَاحَمَتُهُ فی مَجْلِسِهِ. فَقَالَ الأَصْبَغُ بْنُ نُبَاتَهَ: أَمَّا تُرْبَهُ مُؤْمِنٍ فَقَدْ عَلِمْنَا أَنَّهَا کَانَتْ أَوْ سَتَکُونُ فَمَا مَعْنَى مُزَاحَمَتِهِ فی مَجْلِسِهِ؟ فَقَالَ: یَا ابْنَ نُبَاتَهَ إِنَّ فی هَذَا الظَّهْرِ أَرْوَاحَ کُلِّ مُؤْمِنٍ وَمُؤْمِنَهٍ فی قَوَالِبَ مِنْ نُورٍ عَلَی مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ.([۳])
امیرمؤمنان در نجف کوفه بر روی زمین به پشت دراز کشید (و هیچ زیر اندازی نداشت) قنبر گفت: مولای من! اجازه میدهی لباسم را برای شما روی زمین پهن کنم؟ فرمود: نه، این جا خاک مؤمن است. یا زحمت برای مؤمن در نشستن است. اصبغ بن نباته گفت: یا امیر المؤمنین! خاک مؤمن را میدانم و میشناسم که در اینجا بوده است و یا بعداً به اینجا میآید. لکن معنای مزاحمت با مؤمن در نشستن اینجا را نفهمیدم. حضرت فرمود: ای پسر نباته! ارواح هر مرد و زن مؤمن در پشت کوفه (نجف اشرف) در قالبهای نورانی بر فراز منبرهایی از نور قرار دارند.
در روایت دیگری از آن حضرت چنین آمده است:
وَمَا مِنْ مُؤْمِنٍ یَمُوتُ فِی بُقْعَهٍ مِنْ بِقَاعِ الأَرْضِ إِلَّا قِیلَ لِرُوحِهِ الْحَقِی بِوَادِی السَّلامِ وَإِنَّهَا لَبُقْعَهٌ مِنْ جَنَّهِ عَدْن.([۴])
هر مؤمنی در هر جایی از کره زمین بمیرد، به روح او گفته میشود: به وادی السّلام (نجف اشرف) برود که قطعهای از بهشت عدن است.
قرآن مجید درباره بهشت عدن میگوید:
{جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتی وَعَدَ الرَّحْمنُ عِبادَهُ بِالْغَیْبِ إِنَّهُ کانَ وَعْدُهُ مَأْتِیًّا * لَّا یَسْمَعُونَ فِیهَا لَغْوًا إِلَّا سَلَامًا وَلَهُمْ رِزْقُهُمْ فِیهَا بُکْرَهً وَ عَشِیًّا}.([۵])
آن بهشتهاى عدنى که خداى مهربان براى بندگان (صالح) خود در غیب این جهان وعده فرمود، و البتّه وعده خدا یقین به انجام مىرسد. در آن بهشت هرگز سخن لغوى نشنوند بلکه همه گفتارشان سلام (و ستایش یکدیگر) است و در آنجا روزى آنها صبح و شام (بىهیچ رنج) به آنها مىرسد.
علی بن ابراهیم در تفسیر خود گفته است، مراد از بهشت عدن بهشتی برزخی است؛ چون در آنجا رزق و روزی بهشتیان به صبح و شام تقسیم شده است. در بهشت قیامتی صبح و شام وجود ندارد.
قَالَ ذَلِکَ فی جَنَّاتِ الدُّنْیَا قَبْلَ الْقِیَامَهِ وَ الدَّلِیلُ عَلَى ذَلِکَ قَوْلُهُ بُکْرَهً وَعَشِیًّا فَالْبُکْرَهُ وَالْعَشِیُّ لَا تَکُونَانِ فی الآخِرَهِ فی جِنَاتِ الْخُلْدِ وَإِنَّمَا یَکُونُ الْغُدُوُّ وَالْعَشِیُّ فی جِنَاتِ الدُّنْیَا الَّتِی تَنْتقلُ إِلَیْهَا أَرْوَاحُ الْمُؤْمِنِینَ وَتَطْلُعُ فِیهَا الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ.([۶])
جنات عدن بهشتهایی در دنیاست، قبل از قیام قیامت و دلیل آن این است که در این آیه لفظ بکرهًْ و عشیّ که صبح و شب است، برده شده است و صبح و شب در آخرت و در بهشتهای خلد نیست؛ بلکه صبح و شام متعلّق به بهشتهای دنیوی است که ارواح مؤمنان به آنها انتقال مییابد. در آنجا خورشید و ماه طلوع دارند.
دیگر اینکه بهشت برزخی، بهشت خلد نیست. چون خلد خلود دائمی است و کسی که در آن برود، دیگر بیرون نمیآید. به همین دلیل میتوان گفت که بهشتی که حضرت آدم از آن خارج شد، بهشت دنیوی بوده؛ زیرا اگر بهشت خلد بود، دیگر او را بیرون نمیکردند و شیطان نیز در بهشت خلد راه ندارد([۷]). در این رابطه روایتی است از امام صادق که حسن بن بشّار نقل میکند:
سَأَلْتُهُ عَنْ جَنَّهِ آدَمَ فَقَالَ جَنَّهٌ مِنْ جِنَانِ الدُّنْیَا تَطْلُعُ فِیهَا الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ وَلَوْ کَانَتْ مِنْ جِنَانِ الْخُلْدِ مَا خَرَجَ مِنْهَا أَبَداً.([۸])
گفت: از آن حضرت درباره بهشت آدم سؤال کردم؛ فرمودند: بهشتی بود از بهشتهای دنیا که در آن خورشید و ماه طلوع داشتند؛ اگر از بهشتهای خلد بود هیچگاه از آن خارج نمیشد.
خلاصه پس از آنکه برزخ سپری گردید و در صور دمیده شد، آن وقت انسان به بهشت قیامتی میرود.
در روایتی عبد الله بن بکیر میگوید:
صَحِبْتُ أَبَا عَبْدِاللهِ فِی طَرِیقِ مَکَّهَ مِنَ الْمَدِینَهِ فَنَزَلْنَا مَنْزِلاً یُقَالُ لَهُ عُسْفَانُ ثُمَّ مَرَرْنَا بِجَبَلٍ أَسْوَدَ عَنْ یَسَارِ الطَّرِیقِ مُوحِشٍ. فَقُلْتُ لَهُ: یَا ابْنَ رَسُولِ اللهِ! مَا أَوْحَشَ هَذَا الْجَبَلَ مَا رَأَیْتُ فِی الطُّرُقِ مِثْلَ هَذَا. فَقَالَ لِی: یَا ابْنَ بَکْرٍ تَدْرِیای جَبَلٍ هَذَا؟ قُلْتُ: لَا. قَالَ: هَذَا جَبَلٌ یُقَالُ لَهُ الْکَمَدُ وَهُوَ عَلَى وَادٍ مِنْ أَوْدِیَهِ جَهَنَّمَ وَفِیهِ قَتَلَهُ أَبِی الْحُسَیْنِ… .([۹])
من در سفری از مدینه به مکّه در خدمت امام صادق بودم، پس به منزلی فرود آمدیم که عسفان نامیده میشد. بعد، از کنار کوه وحشت انگیز و سیاهی در طرف چپ جاده رد شدیم. گفتم: یابن رسول الله! چقدر کوه وحشتناکی است؟! من در بین راه مثل این را ندیدهام. حضرت فرمود: پسر بکر! میدانی این کوه کدام کوه است؟ گفتم: نه. فرمود: این کوه نامش کَمَد است و این کوه در یک وادی از وادیهای جهنّم قرار داد. در آن کشندگان پدرم حسین قرار دارند.
جنگ صفّین، دوّمین جنگ داخلی در جهان اسلام بعد از جنگ جمل است که بین علیّ بن أبیطالب و معاویهًْ بن أبی سفیان صورت گرفت. این جنگ تقریباً هجده ماه به طول انجامید و خسارات زیادی را در پی داشت. هفتاد هزار نفر از دو طرف کشته شدند، بیست و پنج هزار نفر از یاران علی و چهل و پنج هزار از طرفداران معاویه.
پادشاه روم از این واقعه اطلاع یافت؛ نامهای به امیر المؤمنین نوشت و عین آن را به معاویه فرستاد. در آن نامه متذکّر شده بود هر کدام عالمترین اهل بیت خود را به روم بفرستید تا از آنها سؤالاتی کنم و بعد از آن، در کتاب انجیل ببینم کدام یک آنها درست و طبق واقع و کدام به خلاف واقع جواب دادهاند و بعد خبر دهم کدام یک از شما به امر خلافت و رهبری جامعه سزاوارترید؟
معاویه فرزند خود یزید و امیر المؤمنین امام حسن مجتبی را فرستادند. پادشاه روم سؤالاتی از یزید و سؤالاتی هم از امام حسن پرسید. یزید هیچ کدام از سؤالات را نتوانست جواب دهد و حیران و سرگردان ماند امّا امام حسن همه سؤالات را به خوبی و بیدرنگ جواب گفت. البتّه سؤال و جوابهای زیادی ردّ و بدل شد؛ ولی با توجّه به طولانی بودن آنها، تنها بخش مربوط به بحث کنونی را در اینجا نقل میکنیم.
از جمله سؤالاتی که پادشاه روم از امام حسن پرسید، این بود:
أَرْوَاحِ الْمُؤْمِنِینَ أیْنَ یَکُونُونَ إِذَا مَاتُوا؟([۱۰])
ارواح مؤمنین بعد از مرگ کجایند؟
امام در جواب فرمود:
تَجْتَمِعُ عِنْدَ صَخْرَهِ بَیْتِ الْمَقْدِسِ فی لَیْلَهِ الْجُمُعَهِ وَهُوَ عَرْشُ اللهِ الأَدْنَی مِنْهَا یَبْسُطُ اللهُ الأَرْضَ وَإِلَیْهَا یَطْوِیهَا وَإِلَیْهِ الْمَحْشَرُ وَمِنْهَا اسْتَوَی رَبُّنَا إِلَی السَّمَاءِ وَالْمَلائِکَهِ.
ارواح مؤمنین پس از مرگ در هر شب جمعه پیش سنگ بیت المقدّس جمع میشوند و آن عرش کوچک خداوند است. و از آنجا خدا زمین را پهن کرده و در قیامت هم زمین را در بیت المقدّس در هم میپیچد و محشر از آنجا به پا میگردد و پروردگار عالم از همانجا بر آسمان و ملائکه استیلا پیدا نموده است.
ثُمَّ سَأَلَ عَنْ أرْوَاحِ الْکفّار أیْنَ تَجْتَمِعُ قَالَ تَجْتَمِعُ فی وَادِی حَضْرَمَوْتَ وَرَاءَ مَدِینَهِ الْیَمَنِ؛
بعد از ارواح کفّار پرسید که پس از مرگ در کجا جمع میشوند؟ حضرت فرمود: ارواح کفّار در سرزمین حضرموت پشت شهر یمن جمع میشوند.
ناگفته نماند این روایت با روایاتی که میگوید ارواح مؤمنین در وادی السّلام قرار دارند، منافات ندارد و قابل جمع است. زیرا در این روایت میگوید: ارواح فقط در شبهای جمعه نزد سنگ بیت المقدّس اجتماع میکنند، نه در وقت دیگر.
قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ: شَرُّ مَاءٍ عَلَى وَجْهِ الأَرْضِ مَاءُ بَرَهُوتَ وَ هُوَ الَّذِی بِحَضْرَمَوْتَ تَرِدُهُ هَامُ الْکفّار.([۱۱])
امیرمؤمنان فرمود: بدترین آبهای روی زمین، آب (وادی برهوت) میباشد و آن سرزمینی است در (حضرموت) تمام ارواح کفّار در آن سرزمین جمع میشوند.
عَنْ أبی عَبْدِ اللهِ قَالَ: إِنَّ مِنْ وَرَاءِ الْیَمَنِ وَادِیاً یُقَالُ لَهُ وَادِی بَرَهُوتَ وَ لَا یُجَاوِرُ ذَلِکَ الْوَادِیَ إِلَّا الْحَیَّاتُ السُّودُ وَ الْبُومُ مِنَ الطَّیْرِ فِی ذَلِکَ الْوَادِی بِئْرٌ یُقَالُ لَهَا بَلَهُوتُ یُغْدَى وَ یُرَاحُ إِلَیْهَا بِأَرْوَاحِ الْمُشْرِکِینَ یُسْقَوْنَ مِنْ مَاءِ الصَّدِیدِ.([۱۲])
امام صادق فرمود: در پشت یمن وادیای است که به آن برهوت گفته میشود. در آنجا هیچ کسی سکونت ندارد و هیچ فردی همسایه انسان نیست، مگر مار سیاه و جغد. در آن وادی چاهی است به نام (بلهوت) که هر صبح و شام ارواح مشرکان را به آنجا میبرند تا از آبی که همانند فلز گداخته، سوزان و با چرک مخلوط با خون است بیاشامند.
نیز از آن حضرت نقل شده است که فرمود:
وَإِنَّ عَدُوَّنَا إِذَا تُوُفِّیَ صَارَتْ رُوحُهُ إِلَى وَادِی بَرَهُوتَ فَأُخْلِدَتْ فی عَذَابِهِ وَأُطْعِمَتْ مِنْ زَقُّومِهِ وَأُسْقِیَتْ مِنْ حَمِیمِهِ فَاسْتَعِیذُوا بِاللهِ مِنْ ذَلِکَ الْوَادِی.([۱۳])
وقتی دشمنان ما اهل بیت، از دنیا بروند روحشان را به سوی (وادی برهوت) میبرند و آنها را در آنجا تا روز قیامت شکنجه و عذاب میکنند و از زقّوم آن میخورند و از آب کثیف و جوشان آن میآشامند.
در این باره روایات زیاد دیگری وجود دارد که ما جهت اختصار به همین مقدار بسنده نمودیم.
آری کفّار و ظالمانی که از علم و معرفت عظمای نبوّت و ولایت بهره نبردهاند و از چشمه زلال اوّلیای خدا آب ننوشیدهاند، زرق و برق این دنیای فانی و زودگذر چشم و گوش آنها را کور و کر نموده است، در عالم برزخ و قبر، که هر لحظهاش سالها بلکه قرنها طول میکشد، در وادی پرخطر برهوت یمن اجتماع میکنند و هر صبح و شام نمونهای از عذاب و شکنجه عالم قیامت را به آنان میچشانند. نیش مارها و عقربها سخت پر ماجرا و تکان دهنده است. علاوه بر آن، غذاهای تلخ و میوههای زقّومی و آبهای مخلوط به چرک و خون بدبو و بدطعم همانند فلز گداخته شده، به آنها خورانده میشوند. این عذاب تا روز رستاخیز ادامه دارد و در روز قیامت به عذاب شدیدتر گرفتار میگردند. البتّه قبلا در بحث دیگری گفتیم که: هم از نظر قرآن کریم و هم از نظر روایات امامان معصوم این مطلب قطعی است که گناهکار، هر چند مسلمان باشد، به عذاب الاهی معذّب خواهد شد. به طور کلّی درباره عقاب گناهانی همانند ظلم، خیانت، خوردن مال مردم، شراب خواری، دروغ، تهمت، غیبت، قمار، سخنچینی، دشنام، ترک نماز و روزه، ترک حجّ و جهاد و… در قرآن و روایات متواتر، به قدری زیاد رسیده است که بر هیچ مسلمانی پوشیده نیست و هیچ یک از آنها مخصوص کافران و یا مسلمانان غیر شیعه نیست بلکه همه انسانها را شامل میشود. ولی ممکن است یک عدّه که دارای ایمان باشند، پس از چشیدن سالها رنج و عذاب بالاخره بعد از پرداختن جریمه گناهان نجات پیدا کنند و به رستگاری نهایی و خلاصی از عذاب نائل گردند. چنانچه در تفسیر آیه:
{لابِثِینَ فِیها أحْقابا}.([۱۴])
در آتش، سالیان درازی درنگ کنندهاند.
از امام صادق روایت شده است که «این آیه مربوط به کسانی است که از آتش نجات مییابند»؛ «هَذِهِ فی الَّذِینَ یَخْرُجُونَ مِنَ النَّار».([۱۵])
امّا در مقابل، قسمت دیگری از مسأله را مورد بحث قرار میدهیم و آن این است که مؤمنان و نیکوکاران که اعمال نیک به قصد تقرّب به خدا انجام داده و پیوسته از خوف خدا در دین بیمناک بودهاند و همیشه مکتب انبیاء و امامان معصوم را سرلوحه زندگی خود قرار میدادند، در عالم برزخ بعد از آنکه روح از عهده سؤال مأموران الاهی بیرون آمد و از ثواب و عذاب قبر فارغ شد، به «وادی السّلام» که گاهی از آن به بهشت دنیا یاد میشود اجتماع میکنند و در آنجا از هول و هراس برزخ در امان هستند. هر چیزی که در بهشت اخروی موجود است، نمونهای از آن در بهشت برزخی موجود میباشد. بر تختهایی نشسته و نعمتهای الهی را نظاره میکنند، از انواع میوهها و گوشتهای بریان شده میخورند، از آبها و چشمههای عسل، شیر، شراب، کوثر و سلسبیل میآشامند. درختان بهشتی بر بالای آنان سایه افکنده، نه از گرما رنج میبرند و نه از سرما. با زنان زیبای بهشتی هم آغوش میگردند، خادمان و غلامان خوش صورت، آنان را خدمت میکنند. از حلّهها و زیورهای بهشتی میپوشند. به دیدن یکدیگر میروند، حلقه حلقه دور هم مینشینند و با هم صبحت میکنند. در نشاط و آرامش کامل به سر میبرند. اینجا است که فرموده ائمّه هدی عینیّت پیدا کرده و به تحقّق میانجامد، که فرمودند: «قبر، باغی از باغستانهای بهشت و یا حفرهای از حفرههای آتش است». در آنجا سختی و مشکلات وجود ندارد، از زیادی رفت و آمد خسته نمیگردند. در عین حال میگویند: خدایا قیامت را زودتر برپا کن و وعدهات را برای ما عملی ساز. حال که ویژگیهای زندگی بهشت برزخی را دانستیم، با روایتی از امام صادق ـ که درباره نهرهای بهشتی بیان فرموده است این بحث را زینت بخشیده و خاتمه میدهیم؛
عبدالله بن سنان که از یاران امام صادق بود، چنین روایت میکند:
سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللهِ عَنِ الْحَوْضِ.([۱۶])
از امام صادق از حوض کوثر پرسیدم.
فَقَالَ لِی حَوْضٌ مَا بَیْنَ بُصْرَى إِلَى صَنْعَاءَ أَتُحِبُّ أَنْ تَرَاهُ.
آن حضرت فرمود: طول و اندازهاش بین بُصری تا صنعای یمن است. آیا دوست داری آن را ببینی؟
قُلْتُ: نَعَمْ جُعِلْتُ فِدَاکَ؛
گفتم: فدایت شوم، آری.
دستم را گرفت تا بیرون شهر مدینه برد. امام پایش را به زمین زد (ناگاه پرده ملکوتی کنار رفت و عالم برزخ نمایان شد) وقتی چشم گشودم نهر بزرگی را دیدم که اوّل و آخرش معلوم نبود مگر موضعی که من و آن حضرت در آنجا ایستاده بودیم، که مانند جزیرهای بود و به آن نگاه کردم که از یک طرف آن آب و از طرف دیگرش شیر میرفت که از برف سفیدتر بود. و از وسط آن شرابی نیکوتر از یاقوت روان بود که تا هنوز خوشنماتر از این شراب که بین آب و شیر بود ندیده بودم. عرض کردم: فدایت شوم این نهر از کجا بیرون میآید و به کجا میرود؟ فرمود: این از چشمههای بهشت است که خداوند در قرآن وعده آن را داده و فرموده است: در بهشت چشمهای از آب، چشمهای از شیر و چشمهای از شراب، در این نهر جاری میشود. اطراف آن نهر، درختانی دیدم که در آنها حوریان گیسو به سر آویخته، آرمیده بودند که هرگز بدین زیبایی کسی را در دنیا ندیده بودم. در دست هر یک از آنها ظرفی بود، نه ظرف دنیا که هرگز به خوبی آن به عمرم ندیده بودم. امام نزدیک یکی از آنها رفت. اشاره کرد که آب بده. دیدم آن حوریه ماهرو خم شد که آب بردارد، درخت هم با او خم شد. مقداری آب برداشت وبه امام داد. ایشان از آن آشامید، بعد ظرف را به او داد. باز اشاره فرمود که آن را پر کند. آن حوریه دوباره خم شد که آب بردارد، دیدم درخت نیز با او خم شد. آن را برداشت بدست امام داد، آن جناب به من دادند. آشامیدم. هرگز آبی لذیذتر و گواراتر از این ندیده و نچشیده بودم. از لطافت بیمانند بود. بوی مشک و عنبر میداد. چشمم به داخل ظرف افتاد دیدم سه رنگ آشامیدنی است. عرض کردم: فدایت شوم، هرگز مانند آنچه را که امروز دیدم ندیده بودم و تا حال گمان نکرده و تصوّر هم نمیکردم که چنین چیزی وجود دارد. آن حضرت فرمود: این کمترین چیزی است که خداوند برای پیروان و شیعیان ما آماده و مهیّا کرده است. هرگاه مؤمن از دنیا برود، روح او به سوی این محل و این نهر میآید و در این باغستان گردش میکند و از خوردنیها و آشامیدنیهای آن میخورند و میآشامند.
[۱]) بحار الانوار، ج۶، ص ۲۹۰٫
[۲]) احتجاج، طبرسی، ج۱، ص ۲۶۷؛ خصال، ج۲، ص ۴۴۰؛ بحار الانوار، ج۳۳، ص۲۳۸٫
[۳]) بحار الانوار، ج۶، ص ۲۳۷٫
[۴]) کافی، ج۳، ص ۲۴۳؛ بحار الانوار، ج۶، ص ۲۶۷، از این روایت قبلاً در بحث (ارتباط ارواح برزخیان) با زندگان در دنیا نیز استفاده شده است.
[۵]) مریم/ ۶۱ ـ ۶۲٫
[۶]) تفسیر قمی، ج ۲، ص ۵۲٫
[۷]) علی بن ابراهیم در ذیل آیه مبارکه: {وَ قُلْنا یا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُکَ الْجَنَّهَ وَ کُلا مِنْها رَغَداً حَیْثُ شِئْتُما وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَهَ فَتَکُونا مِنَ الظَّالِمِینَ} (بقره/ ۳۵) روایتی را از امام صادق مرفوعاً آورده است؛ که از آن حضرت درباره بهشت آدم سؤال شد: «أَ مِن جنان الدّنیا کانت، أم من جِنان الآخره؟ فقال: کانت من جنان الدّنیا؛ تطلُعُ فیها الشّمسُ و القمرُ ولو کانت من جِنان الآخره ما أخرَجَ مِنها أبداً آدم و لم یدخلها إبلیس.» تفسیر قمی، ج ۱، ص۴۳٫
[۸]) علل الشرائع، ج ۲، ص ۶۰۰؛ کافی، ج ۳، ص ۲۴۷٫
[۹]) بحار الانوار، ج۶، ص ۲۸۸؛ الاختصاص، ص ۳۴۳٫
[۱۰]) بحار الانوار،ج ۱۰، ص ۱۳۵ و ج۶، ص۲۸۶٫
[۱۱]) الکافی، ج۳، ص ۲۳۶٫
[۱۲]) همان، ج ۸، ص ۲۶۱؛ بحار الانوار، ج۶، ص ۲۹۱٫
[۱۳]) بحار الانوار، ج۶، ص ۲۸۷٫
[۱۴]) نبأ/۲۳٫
[۱۵]) بحار الانوار، ج۸،