کرامت نفساز دیدگاه امام صادق (ع)
عزّت نفس آموزه های اخلاقی- رفتاری امامان شیعه(ع)
در مضامین مختلفی از معارف امامت، امامان معصوم(ع) به کشتی روان در میان امواج بی امان دریا، تشبیه شده اند که هرکس سوار آن کشتی ها شد نجات یافت و هرکس آن را ترک کرد، غرق گردید؛ آن که از آن ها پیشی گرفت، از مرز دین خارج، و آن که از آن ها عقب ماند، نابود شد؛ و آن که دوش به دوش ایشان حرکت کرد، به آنان پیوست و همراهشان خواهد بود.
در سخنان مختلفی از امامان، پیدایش مأمومان منتظر، مقدمة ظهور امام زمان معرفی شده است. و بی تردید، اقتدای کامل به صاحبان این منهج و مکتب، قبل از شناخت شیوة زندگی فردی و اجتماعی و سیاسی آنان ممکن نیست.
در نخستین قسمت این نوشتار، به بیان لزوم آشنایی با زندگی چهارده معصوم(ع)، راه خروج از زندگی پوچ و بیهوده و برخی از موضوعات دو قرن، زندگی سیاسی امامان پرداختیم. در این قسمت، به بررسی آموزة «عزت نفس» در اخلاق و رفتار امامان(ع) خواهیم پرداخت.
معنای عزّت نفس در اسلام
عزّت، در لغت، به معنای شکست ناپذیری است. «عزیز» یکی از صفات خداوند است که در قرآن، ذات پاک خدا 92 بار با این صفت یاد شده است.
عزّت، در مورد انسان نیز از همین ریشه سرچشمه می گیرد و به معنای حفظ آبرو و شخصیّت، و عدم کرنش و دریوزگی در برابر صاحبان زر و زور و تزویر است که یک نوع شکست ناپذیری است.
چنین عزّتی را قطعاً در پرتو ارتباط محکم با صاحب عزّت مطلق، خدای عزیز، قدرتی که با داشتن آن هرگز اسیر و ذلیل هوا و هوس نمی شویم و در برابر طاغوت درون و برون سرخم نمی کند، می توان به دست آورد؛ به قول اقبال لاهوری:
آدم از بی بصری بندگی آدم کرد
گرچه خود داشت ولی نذر قباد و جم کرد
یعنی از خوی غلامی ز سگان پست تر است
من ندیدم که سگی پیش سگی قد خم کرد
حقیقت عزّت در درجة نخست، در دل و جان انسان ظاهر می شود و او را از خضوع و سازش و خودباختگی در برابر طاغیان و یاغیان باز می دارد. و چنین خصلتی از خصال جوان مردان غیور است.
مرز بین عزّت و تکبّر باریک است. از این رو، گاهی موجب اشتباه می شود و افرادی که خوی متکبّران دارند، آن را با عزّت نفس اشتباه می گیرند. گاهی نیز بعضی، به اشتباه عزّت برخی را به عنوان تکبّر آنان تصور می نمایند.
مرز بین ذلّت و تواضع نیز نزدیک است. باید موارد هرکدام را شناخت.
شخصی به امام حسین(ع) عرض کرد: در تو تکبّر وجود دارد. آن حضرت در پاسخ فرمود: «بزرگی و کبریایی مخصوص ذات پاک خداست، ولی در من عزّت وجود دارد که خداوند می فرماید:
ولله العزّة و لرسوله و للمؤمنین؛1
عزّت مخصوص خدا و رسول او، و مؤمنان است.
شخصی به امام حسن(ع) عرض کرد: در تو عظمت و بزرگ نمایی وجود دارد. آن حضرت پاسخ داد:
بل فیّ عزة؛2
بلکه در من عزّت وجود دارد.
سپس آیة مذکور را تلاوت کرد.
عزّت، براساس روایات اسلامی، تنها در پرتو تقوا و بندگی خالص خدا به دست می آید.
امیرمؤمنان علی(ع) فرمود:
لاعزّ أعزّ من التّقوی؛3
عزّتی عزیزتر از تقوا و پرهیزکاری نیست.
آن بزرگوار در مناجات با خدا عرض می کرد:
إلهی کفی بی عزّاً أن أکون لک عبداً؛4</P>
خدایا! برای من همین عزّت کافی است که بندة تو هستم.
بسیاری از دستورها و برنامه های عملی اسلام موجب تقویت عزّت است. در میان آنها، از همه آشکارتر، برنامة جهاد اسلامی است که بزرگ ترین فلسفة آن حفظ عزّت مسلمانان است. برهمین اساس، حضرت زهرا(ع) در ضمن شمارش فلسفة پاره ای از احکام، فرمود:
جعل الله الجهاد عزّاً للإسلام، و ذلّا لأهل الکفر و النفاق؛5
خداوند جهاد را سبب عزّت و شکوه اسلام و ذلّت و شکست کافران و منافقان قرار داد.
عزّت نفس از دیدگاه قرآن
قرآن مجید در سه مورد، همة عزّت را از آنف خدا می داند و می فرماید:
إنّ العزّة لله جمیعاً؛6
همانا همة عزّت از آن خدا است.
نیز می فرماید:
ولله العزّة و لرسوله و للمؤمنین؛7
عزّت، مخصوص خدا و رسول او و مؤمنان است.
این آیات بیانگر آن است که خصلت عزّت، از صفات الهی است. آنان که دارای این خصلت بزرگ هستند، مظهر یکی از صفات الهی می باشند.
آخرین آیه حاکی است که رسول خدا(ص) و مؤمنان راستین نیز دارای عزّت هستند. بنابراین، اگر کسی به سوی صفات و رفتاری برضدّ عزّت برود، قطعاً از مؤمنان راستین نخواهد بود.
در قرآن می خوانیم:
آیا آنان (منافقان) عزّت را نزد غیرخدا می جویند، (با این که) قطعاً همة عزّت نزد خداست.
نیز در قرآن می خوانیم:
من کان یرید العزّة فللّه العزّة جمیعاً؛9
کسی که خواهان عزّت است (باید از خدا بخواهد؛ چرا که) تمام عزّت برای خدا است.
بنابر این آیه، پایة اساسی و شرط اصلی تحصیل عزّت، اعتقاد به خداست. بنابراین، در کارها و برنامه های غیرخدایی، هیچ گونه عزّتی به دست نخواهد آمد.
ارزش عزّت نفس از دیدگاه روایات
در روایات، از عزّت نفس به عنوان یکی از ارزش های مهم و بسیار والا یاد شده است. اکنون از بین صدها روایت، چند روایت را نقل می کنیم:
1. امام حسن مجتی(ع) فرمود:
إذا أردت عزّاً بلاعشیرة، و هیبةً بلاسلطان، فاخرج من ذلّ معصیة الله إلی عزّ طاعة الله؛10</P>
اگر خواستار عزّت بدون داشتن قوم و خویش، و طالبف شکوهف بدون سلطنتی؛ از ذلّت نافرمانی خدا به سوی عزّت اطاعت او حرکت کن!
2. در اسلام از هر چیزی که زمینه ساز برای ذّلت انسان می شود، و یا کمترین رابطه ای با ذّلت انسان دارد، نهی شده است. پیامبر(ص) به اصحاب خود فرمود:
ألا تبایعونی؟
آیا با من بیعت نمی کنید؟
اصحاب عرض کردند: ای رسول خدا! ما با تو بیعت می کنیم. پیامبر(ص) فرمود:
تبایعونی علی أن لاتسألوا النّاس شیئاً؛11
با من چنین بیعت کنید که هیچ چیز را از مردم تقاضا نکنید.
از این ماجرا به بعد، اصحاب به قدری مراقب بودند که از کسی تقاضایی نکنند، حتّی اگر سوار بر مرکب بودند و تازیانه از دستشان برزمین می افتاد، به کسی نمی گفتند آن را به ما بده، بلکه خودشان پیاده می شدند و آن را برمی داشتند.
آن حضرت فرمود: «اگر یکی از شما ریسمانی بردارد و برای جمع کردن هیزم به بیابان برود و کوله باری از هیزم بر کول گیرد و آن را بیاورد و بفروشد، و از مزد آن معاش زندگی خود را تأمین کند و آبرویش را حفظ کند، برای او بهتر از تقاضای کمک کردن است».
3. امام صادق(ع) فرمود:
شیعتنا من لایسأل النّاس شیئاً و لو مات جوعاً؛12
شیعة ما از مردم چیزی را تقاضا نمی کند گرچه از گرسنگی بمیرد.
4. نیز فرمود:
من سأل من غیر فقر فإنّما یأکل الخمر؛13</P>
کسی که فقیر نیست ولی تقاضای کمک مالی کند؛ همانا شراب می خورد (یعنی گناهش همانند شراب خواری سنگین است).
5. امام سجاد(ع) فرمود:
ما أحبّ أن لی بذل نفسی حمر النّعم؛14</P>
دوست ندارم دارای شتران سرخ مو (و ثروت کلان) باشم، ولی در برابر تحصیل آن، لحظه ای تن به ذلّت دهم.
6. امام باقر(ع) فرمود:
طلب الحوائج إلی النّاس استلاب للعزّ… و الیأس عمّا فی أیدی النّاس عزّ المؤمن فی دینه؛15</P>
حاجت خواستن از مردم، موجب سلب عزّت خواهد شد، و قطع امید از آنچه در دست مردم است، مایة عزّت مؤمن در دینش می باشد.
7. امام صادق(ع) فرمود:
عزّ المؤمن إستغناؤه عن النّاس؛
عزّت مؤمن، بی نیازی او از مردم است.
8. امام صادق(ع) فرمود:
إنّ الله تبارک و تعالی فوّض إلی المؤمن أموره کلّها و لم یفوض إلیه أن یذلّ نفسه؛16</P>
همانا خداوند متعال همة کارهای مؤمن را به خود مؤمن واگذار نموده، جز این که به او اجازه نداده است خود را ذلیل کند.
9. نیز فرمود:
لاینبغی للمؤمن أن یذلّ نفسه، قیل له و کیف یذلّ نفسه؟ قال یتعرّض لما لایطیق؛17
سزاوار نیست مؤمن خود را ذلیل کند، سؤال شد: چگونه خودش را ذلیل می کند؟ فرمود: خود را در معرض کاری که از او ساخته نیست، قرار دهد.
10. امام صادق(ع) فرمود:
من سأل النّاس و عنده قوت ثلاثة أیّامف لقی الله تعالی یوم یلقاه و لیس فی وجهه لحم؛18</P>
کسی که غذای سه روز را دارد و از مردم تقاضای کمک کند، روز قیامت با خداوند ملاقات کند در حالی که در صورتش گوشت نیست.