زینب

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

عاشورا و نقش حضرت زینب (س)

13 مهر 1398 توسط مهناز دارابي

زینب پیام رسان کربلا
یکی از وظایف اصلی حضرت زینب سلام الله علیها در جریان حادثه کربلا، پیام رسانی بود. آن حضرت و امام سجاد علیه السلام می‌بایست پیام خون شهدای کربلا را به گوش همگان برسانند. تا این قیام برای همیشه ماندگار شده و درس آموز باشد و یزید و یزیدیان رسوا شوند و البته زینب سلام الله علیها به خوبی از عهده این وظیفه برآمد.

سرنی در کربلا می ماند اگر زینب نبود کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود
 
حضرت زینب سلام الله علیها دم دروازه کوفه (وقتی اسرای کربلا را به این شهر می‌بردند)، خطبه خواند. او به مردم که برای تماشای اسرا آمده بودند، اشاره کرد که ساکت باشند (وقد اومأت الی الناس ان اسکتوا).[۱۰]

سپس خطبه‌ای خواند که دشمن گفت: «ولم ار والله خفرة قط انطلق منها».[۱۱] زن با حیایی را ندیدم که بهتر از زینب سخن بگوید.

عده‌ای گفتند: گویی سخن علی علیه السلام است که از دهان زینب سلام الله علیها بیرون می‌آید.[۱۲]

زینب در بخشی از سخنانش فرمود: یا اهل الکوفه یا اهل الختل والغدر… ای مردم کوفه، ای نیرنگ بازان و بی وفایان… بدانید برای آخرت خویش کردار زشتی از پیش فرستادید… به خدا بایستی زیاد گریه گنید و کمتر بخندید که دامن خویش را به عار و ننگی آلوده نموده‌اید که هرگز نمی‌توانید آن را بشویید… آیا می‌دانید چه جگری از رسول خدا صلی الله علیه و آله بریدید و چه حرمتی را هتک کردید…؟[۱۳]

در مجلس ابن زیاد نیز وقتی عبیدالله مغلوب شدن امام حسین علیه السلام و یارانش را، دلیل بر دروغگو بودن آن‌ها خواند،[۱۴] حضرت زینب سلام الله علیها در جواب گفت: الحمدلله الذی اکرمنا بنبیه و انما یفتضح الفاسق و یکذب الفاجر و هو غیرنا… .[۱۵]

ابن زیاد گفت: کیف رایت صنع الله باخیک و اهل بیتک؟ دیدی خداوند با برادرت چه کرد؟ حضرت زینب فرمود: «ما رایت الا جمیلا کتب علیهم القتل، فبرزوا الی مضاجعهم، و سیجمع الله بینک و بینهم، فتحاجون الیه و تخاصمون ثکلتک امک یا ابن مرجانه».[۱۶]

جز زیبایی ندیدم! اینان افرادی بودند که خداوند سرنوشتشان را شهادت تعیین کرده بود. آنان نیز به خوابگاه‌های ابدی خود رفتند و به همین زودی خداوند میان تو و آنان جمع کند و تو را به محاکمه کشد. بنگر تا در آن محکمه پیروزی از آنچه کسی خواهد بود مادرت به عزایت بنشیند ای پسر مرجانه.

ابن زیاد که به شدت از شجاعت زینب به خشم آمده بود گویی تصمیم کشتن زینب را داشت[۱۷] که عمرو بن حریث او را منصرف کرد.[۱۸]

در مجلس یزید نیز حضرت زینب خطبه‌ای روشن گرانه و رسواکننده خواند و به زنده بودن شهید و تداوم مسیر حق اشاره کرد. در منابع آمده است وقتی اهل بیت امام حسین علیه السلام را وارد مجلس یزید کردند، یزید سر امام حسین را در برابر خود گذاشت، حضرت زینب سلام الله علیها وقتی سر برادر را دید ناله‌ای جانسوز سرداد و صدا زد ای حسین علیه السلام ای حبیب رسول خدا صلی الله علیه و آله ای فرزند مکه و منی…

راوی می‌گوید: به خدا قسم هر که در مجلس بود به گریه افتاد.[۱۹]

در همین مجلس یزید با چوب خیزران بر دندان‌های امام حسین علیه السلام می‌زد و اشعاری می‌خواند.[۲۰] زینب سلام الله علیها برخاست و خطبه‌ای خواند که موجبات رسوایی یزید را فراهم کرد. در بخشی از این خطبه آمده است:

«… سرانجام کار آن‌ها که بد عمل کردند به جایی رسید که آیات خداوند را دروغ شمردند و بدان‌ها استهزا می‌کردند.[۲۱] ای یزید! آیا گمان کرده‌ای از این که ما را گرفتار ساختی و به صورت اسیر در این شهر و آن شهر گرداندی، این کارها سبب بی مقداری ما و دلیل قدرت‌مندی تو خواهد بود و خداوند مدد کار توست؟! … مگر فراموش کردی که خداوند فرمود: «کافران نپندارند مهلتی که به آنان داده شده به سودشان خواهد بود، بلکه به آن‌ها فرصت می‌دهیم تا بر گناه خویش بیفزایند و با رسوایی، به کام عذاب خوارکننده وارد شوند!… . ای یزید! این جنایت‌های عظیم را انجام داده‌ای، آنگاه بدون این که خود را گناه کار بدانی یا جنایت خود را بزرگ بشماری، می‌گویی: «ای کاش پدران من بودند و فریاد می‌کردند: ای یزید! دست تو شل مباد؟» آن وقت چوب خیزران بر لب و دندان سید جوانان اهل بهشت می‌کوبی!؟… ای یزید! با این جنایت عظیم، جز پوست و گوشت خود را پاره نکردی و بزودی بر پیغمبر صلی الله علیه و آله وارد می‌شوی. باید پاسخ خون‌های فرزندان او را بدهی و حرمتی را که از اهل بیت علیهم السلام و پاره تن او شکسته‌ای پاسخ گو باشی… ای یزید! حال هر چه در توان داری و هر فریبی که می‌توانی انجام بده و در این راه کوشش خود را بکار گیر. به خدا سوگند. تو نمی‌توانی نام و وحی ما را خاموش سازی، و از این راه به آرزوی دلت برسی، این ننگ و عار را هم نمی‌توانی از دامن خود شستشو دهی.»[۲۲]

حضرت زینب سلام الله علیها در این خطبه‌ی شجاعانه، جنایت‌های یزید را آشکار و او را رسوا کرد. زینب برای همیشه نام و یاد امام حسین علیه السلام و نهضت آن حضرت را زنده کرد.

 


خطبه زینب اگر در سفر شام نبود از فداکاری شاه شهدا نام نبود
 
نه همین نام نبود از شه گلگون کفنان اثر از مکتب ارزنده اسلام نبود
 
عزاداری برای امام حسین علیه السلام

 نظر دهید »

رصد توصیه های رهبر معظم انقلاب در سال "رونق تولید"

13 مهر 1398 توسط مهناز دارابي


نام گذاري سال 1398 به عنوان” رونق توليد” را مي توان عصاره نام گذاري سال هاي اخیر دانست. چرا که ” رونق توليد” به عنوان پايه و اساس پيشرفت و توسعه اقتصاد كشور برای مقابله با تهدید و تحریم دشمنان ،همواره در بيانات مقام معظم رهبري برجسته بوده است.

 فراواني مواجهه بوده که در برخي از مقاطع تاريخي، با موفقيت از آن  عبور کرده و در برخي ديگر،  شکست هايي را تجربه کرده است. تجربه اقتصاد ملي در دوره تشديد تحريم ها و آشکار شدن برخي از عملکردهاي نامطلوب اقتصادي موجب شد تا مقام معظم رهبري در يک آينده نگري و ژرف انديشي مقاوم سازي  اقتصاد ملي  را در چارچوب « اقتصاد مقاومتي» مسير تداوم آينده اقتصاد کشور اعلام نمايند . بنابراين  لازمه اجرايي شدن اهداف اقتصاد مقاومتي مدنظر مقام معظم رهبري که طي چند سال اخير در مراسم ها و مناسبات مختلف و در سخناني مبسوط بدان تاکيد فراوان داشته اند استفاده از تمام ظرفيت هاي موجود به منظور ارتقاء و رونق توليد ملي و افزايش بهره وري در بخش هاي مختلف توليدي کشور است.

بر همین اساس نام گذاري سال 1398 به عنوان” رونق توليد” را مي توان عصاره نام گذاري  سال هاي اخیر ( سالهاي 1395، 1396 و 1397 ) دانست. چرا که ” رونق توليد” به عنوان پايه و اساس پيشرفت و توسعه اقتصاد كشور برای مقابله با تهدید و تحریم دشمنان ، همواره در بيانات مقام معظم رهبري برجسته بوده است.

تاكيدات اقتصادي  مقام معظم رهبري بر ” حمایت از توليد” در سال هاي اخير و به طور اخص ” رونق توليد ” در سال 98 با توجه به تشديد تحريم هاي آمريكا و هدف قرار دادن اقتصاد و معيشت مردم،  اهميت بيشتري پيدا كرده است تا جائيکه مي توان به استناد به  بيانات ايشان در سالگرد چهلمين سال پيروزي انقلاب (اعلام گام دوم انقلاب) و سخنراني نوروزي  معظم له و سیاست های کلي اقتصاد مقاومتی؛ پايداري و توسعه اقتصاد كشور را در دو کلمه خلاصه کرد ؛ “رونق توليد".

براساس فرمايش مقام معظم رهبري شعار امسال براي حل مشکلات کشور،  مخاطب گسترده تري را در برمي گيرد؛ که هم مسئولين و هم مردم مي باشند.  در تاييد و اهمیت اين موضوع نیز، معظم­له در سال 1398 می­فرمایند:

 "…. اگر تولید شد، آن وقت در بخش های مختلفی تحوّل ایجاد خواهد شد؛ اگر رونق تولید وجود داشته باشد، هم تأثیر میگذارد در اشتغال، هم تأثیر میگذارد در کم کردن تورّم، هم حتّی تأثیر می گذارد در وضع توازن بودجه، هم تأثیر میگذارد در بالا رفتن ارزش پول ملّی…. ببینید این باید انجام بگیرد و در برنامه قرار بگیرد؛ هم در برنامه‌ی دولت، هم در برنامه‌ی مجلس، هم در برنامه‌ی آحاد مردمی که توانایی ورود در وادیِ تولید را دارند… .”

از اين رو ، براي آنکه نظام اسلامي بتواند با نقشه هاي دشمن هوشمندانه برخورد کند، مي­ بايست گره هاي اصلي مشکلات اقتصادي کشور را شناسايي کرده و اقدام به برطرف کردن آنها نمايد؛  به اذعان بسياري از کارشناسان گره هاي اصلي اقتصادي کشور ،«رکود تولید» ، «بیکاری»و «نقدينگي» است و راهکار باز کردن این گره­ ها نیز در تقویت و حمایت همه جانبه از تولید ملی نهفته است.  لذا  مي توان با شناخت گره ها و استفاده از ظرفيت ها و توانمندي هاي داخلي به جاي استفاده از منابع بيشتر و با بهره گيري از همان منابع موجود، با رونق بيشتر توليد به افزايش توليد ملي و  توان رقابت پذيري و افزايش صادرات غير نفتي و ايجاد اشتغال دست يافت که در نهايت افزايش قدرت مقاومت اقتصادي کشور سبب رشد پايدار  اقتصادي و بهبود معيشت مردم و تقويت فرهنگ و الگوي مصرف در حمايت از کالاي ايراني خواهد شد.

چگونگی و الزامات راهکارهاي رونق توليد بدرستي  در بیانات حضرت آيت الله خامنه اي در اجتماع زائران و مجاوران حرم رضوي در سال 98 تبیین و مشخص شده است و بر همين اساس ، گروه اقتصادي اداره پژوهش ­های خبری معاونت سياسي، در راستای رسالت رسانه ­ای خود تلاش دارد با رصد اقدامات مسئولان و راهکارهاي کارشناسان و به استناد فرمايشات مقام معظم رهبري، در خصوص حمايت از رونق و توليد  کالاهاي ایرانی، در قالب گزارش­های هفتگی درهشت محور که در دو سال اخير ( 1397 -1398 )استخراج شده است، مخاطبان را در جریان فعالیت­ ها و نیازهای تحقق شعار سال قرار دهد:

1-تولید مبتنی بر دانش و فناوری

2-مديريت واردات

3-رقابت پذيري در توليد و تولید کالاهای  صادرات محور 

4-سرمايه گذاري در توليد

5-تقويت بنگاه هاي کوچک و متوسط

6-رفع موانع و بهبود کیفیت تولید

7-مبارزه با قاچاق

8-شکل گيري فرهنگ جهادي توليد

 نظر دهید »

دیدگاه مقام معظم رهبری در واقعه عاشورا

13 مهر 1398 توسط مهناز دارابي

عبرت‌های عاشورا و تحریف های عزاداری ها از دیدگاه رهبرمعظم انقلاب
در این پژوهش بیانات رهبر معظم انقلاب درباره محرم و عاشورا شاخص یابی و محوربندی شده است. از مجموعه این بیانات، سه شاخص اصلی یعنی عبرت ها، فرصت ها و تحریف های محرم و عاشورا استخراج و هر یک از این شاخص ها به محورها و زیرمحورهایی تقسیم شده است.

 
 در این پژوهش بیانات رهبر معظم انقلاب درباره محرم و عاشورا شاخص یابی و محوربندی شده است. از مجموعه این بیانات، سه شاخص اصلی یعنی عبرت ها، فرصت ها و تحریف های محرم و عاشورا استخراج و هر یک از این شاخص ها به محورها و زیرمحورهایی تقسیم شده است.
رهبر معظم انقلاب در شاخص اول، محرم و عاشورا را سرمشق، عبرت، فرهنگ و جریانی مستمر برای امت اسلامی می دانند و می گویند جان در طبق اخلاص گذاشتن امام حسین(ع) درسی تا قیامت است که با رنگ الهی در پیشانی تاریخ اسلام ثبت شده است. عبرت های کلی این حادثه را نیز ایثار و فداکاری، اخلاص، موقع شناسی و بصیرت برمی شمارند. از جمله عبرت های دیگری که از بیانات رهبر معظم انقلاب درباره محرم و عاشورا به دست می آیند عبارت اند از : تبلیغ عملی و واقعی امام حسین (ع)، مبارزه غریبانه و شجاعانه امام، نابودی سریع عاملان حادثه عاشورا و استوار شدن پایه های مکتب اسلام، تشخیص درست واقعیت و عمل کردن به تکلیف، سرکوب قدرت های طاغوتی با هر هدفی و جلوگیری از انحراف اسلام.

شاخص دیگری که از بیانات رهبر معظم انقلاب درباره محرم و عاشورا به دست آمده است، فرصت های این ماه و حادثه است. ایشان محرم را بهترین فرصت برای تبلیغ و برخورداری از عاشورا را از امتیازات جامعه شیعه می دانند و از پشتوانه بودن محرم برای انقلاب سخن می گویند . به عقیده رهبر معظم انقلاب عاشورا موتور حرکت قرون اسلامی در جهت تفکرات صحیح اسلامی است.

در شاخص تحریف ها و توصیه های محرم نیز از مجموعه بیانات رهبر معظم انقلاب، محورها و زیرمحورهای مهمی به دست میآید. در این شاخص به گریستن و گریاندن، راه اندازی دسته‌جات سینه‌زنی، عَلَم بلند کردن، شعار نوشتن و شعار خواندن، روضه خوانی و بر سروسینه زدن اشاره می شود و ضمن تاکید بر وجود ارتباط عاطفی در عزاداری های محرم، مودت اولیای دین (ذکر مصیبت ها، مناقب و فضایل) را پشتوانه‌ ارزشمند پیوند فکری و پیوند عملی می دانند و از سهم چشمگیر عاطفه در حرکت های معنوی سخن می گویند. در این شاخص همچنین به برخی کارها و بدعت های غلط از جمله قفل زدن به بدن، قمه زنی، سینه خیز رفتن به سمت حرم و لخت شدن در مراسم سینه زنی و بالا و پایین پریدن اشاره می شود. همچنین ویژگی هایی برای مجالس عزاداری حسینی بر شمرده می شود که از جمله آنها افزایش شناخت مردم از اصل حادثه عاشورا ، افزایش ایمان و معرفت دینی مردم و پرهیز از نقل مطالبی است که از لحاظ استدلال و پایه مدرک عقلی یا نقلی سست اند. ایشان همچنین به پشرکت در عزاداری ها برای وقت گذراندن و فقط برای ثواب اخروی اشاره و بر برپایی منبرها و مراسم روضه خوانی با شرایط خاص خودشان تاکید می کنند.

 نظر دهید »

جایگاه امام محمد باقر (ع) در میان اهل تسنن

13 مهر 1398 توسط مهناز دارابي

جایگاه امام محمد باقر(ع) در میان اهل سنت علمای اهل تسنن در عظمت و بزرگی امام محمد باقر(علیه‌السلام) لب به سخن گشوده‌اند.

علمای اهل سنت علاوه بر اعتراف به شأن و مقام آن حضرت، در برخی از نوشته‌های خویش به اهلیت ایشان برای خلافت نیز اعتراف کرده‌اند.
مطالب مرتبط: 
قرآن خواند سر امام حسین(علیه‌السلام) در منابع اهل تسنن
دیدگاه عالم بزرگ اهل تسنن در مورد وهابیت
آتش جهنم برای دشمنان اهل بیت در کتب اهل تسنن
تواتر حدیث غدیر نزد اهل تسنن
مفسران اهل تسنن و کلمه مولی
امام باقر(علیه‌السلام) در دوره‌ای امامت خویش را آغاز کرد که جامعه اسلامی در وضع فرهنگی ویژه‌ای به سر می برد و عرصه فرهنگی جامعه گرفتار چالش‌های عمیق عقیدتی و درگیری‌های مختلف فقهی شده بود، در این برهه‌ی خاص تاریخی، این امام همام تلاش کرد با پرورش شاگردان و پاسخ به شبهاتی که در جامعه وجود داشت، جامعه را به سوی رستگاری هدایت کند، از این‌رو حتی مخالفان آن حضرت پی به عظمت و شان والای ایشان برده و به مدح و ثنا ایشان پرداخته‌اند، که در ادامه به اعترافات برخی از بزرگان اهل تسنن در این زمینه اشاره می‌کنیم:
1. «محمدبن سعد زهری» درباره حضرت می‌گويد: «محمد(ع) از طبقه سوم از تابعين مدينه است، او مردی عابد، عالم و ثقه بود».[1]
2. «ابو عثمان عمربن بحر جاحظ»، امام باقر(علیه‌السلام) را را سيد فقهای اهل حجاز نامیده‌ که مردم فقه را از او و فرزندش جعفر فرا گرفته‌اند و در وصف ایشان می‌گیود: «او ملقّب به باقر است، کسی که علم را می‌شکافد، و اين لقبی است که رسول خدا(صلی الله‌عليه وآله) براو گذارده است».[2]
3. محمد بن طلحه شافعی: «او ابوجعفر محمّدبن علی بن ابی طالب است … او را به جهت کثرت سجودش باقر ناميدند؛ زيرا سجده پيشانی‌اش را شکافته بود و برخی او را به جهت فراوانی علمش باقر ناميده‌اند ..».[3]
4. ابوالعباس بن خلکان: «باقر، مردی عالم، سيّد و کبير بود. او را باقر ناميده‌اند؛ زيرا به علم وسعت داد».[4]
5. شمس الدين ذهبی: «او از فقهای مدينه به حساب می‌آمد، به او باقر گفته‌اند؛ زيرا علم را شکافته و اصل و ريشه آن را شناخته است».[5]
6. ابن کثير دمشقی: «او محمد بن علی بن الحسين بن علی بن ابی طالب، قریشی، هاشمی، ابوجعفر باقر است… او تابعی جليل، بسيار بزرگ مقدار، يکی از بزرگان اين امت، از حيث علم و عمل و بزرگی و شرف است … از او جماعتی از بزرگان تابعين و ديگران روايت نموده‌اند».[6]
7. ابن عماد حنبلی: «او از فقهای مدينه بود، و به جهت شکافتن علم و شناختن اصل و مخفی آن و توسعه در آن، باقر ناميده می‌شد».[7]
8. احمد بن تيميه حرّانی: «ابوجعفر محمّد بن علی(ع) از بهترين‌های اهل علم و دين بود، گفته شده: او را باقر ناميدند؛ زيرا علم را می‌شکافت»[8]. هم‌چنين در جای ديگری می‌گويد: «محمد باقر(ع) بزرگ‌ترين مردم از جهت زهد و عبادت بود، به گونه‌ای که سجده پيشانی‌اش را شکافته بود. اعلم زمان خويش بود، و پيامبر(صلی‌الله‌عليه‌وآله) او را باقر نام نهاده بود».[9]

علمای اهل سنت علاوه بر اعتراف به شأن و مقام آن حضرت، در برخی از نوشته‌های خویش به اهلیت ایشان برای خلافت نیز اعتراف کرده‌اند که در ادامه به مواردی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:
شمس الدين محمّد بن احمد بن عثمان الذهبی: «ابوجعفر باقر، سيّد، امام، فقيه و کسی است که برای خلافت صلاحيت داشت».[10] صلاح الدين خليل بن ابيک صفدی: «… او يکی از کسانی بود که علم و فقه و ديانت و وثاقت و بزرگواری را جمع نموده و برای خلافت صالح بود و او يکی از ائمه دوازده گانه است که شيعه قائل به عصمت آن‌هاست».[11]

 نظر دهید »

شمر زلجوشن از کدتم قبیله بوده وگزیده ای از زندگی او

13 مهر 1398 توسط مهناز دارابي

شمر بن ذی‌الجوشن قبل از واقعه عاشورا در چهار واقعه مهم تاریخی حضور داشت که در تمام آن‌ها به اهل بیت (علیهم‌السلام) و شیعیان خیانت کرد و مرتکب جنایت شد و به هیچ وجه نمی‌توتن او را شیعه و یا فردی متمایل به اهل‌بیت(علیهم‌السلام) به شمار آورد.

همه ساله در ایام سوگواری شهادت سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(علیه‌السلام) که مسلمان و غیرمسلمان را در سراسر دنیا منقلب و متأثر می‌کند، عده‌ای به شبهه پراکنی علیه این نهضت الهی می‌پردازند تا به خیال خود از شور و شعور مردم بکاهند؛ اما این تلاش مذبوحانه راه به جایی نخواهد برد و تنها به گم‌راهی بیشتر این افراد منجر خواهد شد، زیرا عزتی را که پروردگار عالم عطا کرده باشد، مورد تعرض احدی واقع نمی‌شود که خداوند رحمان می‌فرماید: «یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ [صف/8] می‌خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند و حال آن‌که خداوند نور خود را کامل می‌کند، گر چه کافران ناراحت شوند».

یکی از شبهات بی‌اساسی که این افراد منحرف به آن دامن می‌زنند این است که: امام حسین(علیه‌السلام) توسط شیعیان خود به شهادت رسید.

ما در چند نوشتار به بررسی این شبهه می‌پردازیم و تلاش می‌کنیم شخصیت و زندگی قاتلان امام حسین(علیه‌السلام) را نیز به خوانندگان محترم معرفی کنیم، تا مشخص شود که این جنایت‌کاران به چه نسبتی با تشیع و اهل‌بیت(علیهم‌السلام) دارند.

این نوشتار به زندگی «شمر بن ذی‌الجوشن» یکی از جنایت‌کاران واقعه عاشورا اختصاص دارد؛ ولی از آن‌جا که کارنامه این شخصیت پلید در وقایع عاشورا بر همگان واضح و روشن است، ما تنها به فعالیت‌های او قبل از قیام عاشورا می‌پردازیم.

شمر بن ذی الجوشن، یکی از جنایت‌کاران اصلی واقعه کربلا، از تابعین و رؤسای قبیله هوازن از تیره بنی عامر بن صَعْصَعَه و از خاندان ضِباب بن کلاب بود.[۱] پدر او  شرحبیل بن اعور بن عمرو نام داشت و به «ذی الجوشن» معروف بود.[2] ذوالجوشن دعوت پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) را برای پذیرش اسلام نپذیرفت، ولی پس از فتح مکه، چون مسلمانان بر مشرکان پیروز شدند، اسلام آورد.[3] وی پس از تأسیس شهر کوفه در زمان خلیفه دوم در این شهر ساکن شد[4] و شمر نیز به تبع او در این شهر سکونت گزید و به خاطر جایگاهی که در قبیله خود داشت، رفته‌رفته به یکی از شخصیت‌های تأثیرگذار در کوفه تبدیل شد که اوج آن را در اعمال جنایت‌کارانه او در قبال قیام امام حسین(علیه‌السلام) شاهد هستیم.

بخشی از دوران اقامت شمر بن ذی الجوشن در کوفه مصادف شد با خلافت امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) و انتخاب این شهر به عنوان مرکز خلافت. شمر در این دوران به تبع اکثریت مردم حجاز و عراق با امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) بیعت کرد. باید توجه داشت که بیعتی که مردم با امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) انجام دادند؛ بیعت به عنوان «خلیفه» مسلمانان بود، نه بیعت به عنوان «امام». لذا بسیاری از مردمان این نواحی اعتقادی به امامت امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) به عنوان جانشین بلافصل پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) نداشتند.
بیعت شمر و بسیاری از اشراف عرب نیز بر همین اساس بود و اگر می‌بینیم که این افراد از امیرالمومنین علی بن ابی‌طالب(علیه‌السلام) اطاعت می‌کردند، به خاطر اعتقاد آنان به امامت امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) نبود، بلکه اطاعت آنان از سنخ اطاعت از خلفای پیشین بود. مرور در زندگی و فعالیت‌های سیاسی این افراد می‌تواند به درک بیشتر این موضوع کمک کند.

خیانت‌های شمر قبل از عاشورا
همان‌طور که گذشت شمر بن ذی‌الجوشن که از اشراف کوفه بود، پس از بیعت مردم کوفه با امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) با حضرت بیعت کرد. وی از جمله افرادی بود که در جنگ صفین در رکاب امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) حاضر شد و به جنگ با معاویه بن ابی سفیان که بر خلیفه وقت شورش کرده بود رفت.
شمر در جنگ صفین به مقابله با «ادهم بن محرز» از سپاه معاویه پرداخت و ضربت شمشیر سختی به صورتش وارد شد و مجروح گردید.[5] پس از تحمیل حکمیت بر امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) گروهی از افراد خودسر از سپاه امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) جدا شدند که خوارج نام دارند و شمر نیز از جمله افرادی بود که به آنان ملحق شد. جنایات این گروه امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) را وادار به جنگ با آنان کرد که تنها عده اندکی از آنان جان سالم به در برد که شمر بن ذی‌الجوشن یکی از آنان بود.

پس از شهادت امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) شمر با امام حسن(علیه‌السلام) بیعت کرد و مدتی هم در سپاه حضرت حاضر شد، ولی به سرعت جذب معاویه شد و به امام حسن(علیه‌السلام) خیانت کرد.

البته این پایان فعالیت‌های شمر بن ذی‌الجوشن علیه شیعیان نبود. او در هنگام دست‌گیری «حجر بن عدی» -صحابی پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و از شیعیان نامدار کوفه- در سال 51 هجری قمری، جز کسانی بود که به دروغ نزد زیاد بن ابیه شهادت داد که حجر کافر و مرتد شده است و شهر را به آشوب کشیده است و در نتیجه همین شهادت‌نامه‌های دروغ بود که معاویه بن ابی سفیان دستور اعدام حجر و یارانش را صادر کرد و دژخیمان بنی‌امیه آنان را در منطقه «مرج عذراء» به شهادت رساند.[6]

در نتیجه: همان‌طور که گذشت شمر بن ذی‌الجوشن قبل از واقعه عاشورا در چهار واقعه مهم تاریخی حضور داشت که در تمام آن‌ها به اهل بیت(علیهم‌السلام) و شیعیان خیانت کرد و مرتکب جنایت شد. حال پس از بیان این وقایع مستند تاریخی، باید از این افراد شبهه افکن پرسید، که شما با چه سند و مدرکی امثال شمر بن ذی‌الجوشن را در شمار شیعیان به حساب می‌آورید؟ آیا میزان اطلاعات شما از منابع تاریخی تا این حد ناچیز است؟ یا مسئله دیگری در میان است و از شور و شعوری که امام حسین(علیه‌السلام) در عالم به وجود آورده واهمه دارید؟

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 15
  • 16
  • 17
  • ...
  • 18
  • ...
  • 19
  • 20
  • 21
  • ...
  • 22
  • ...
  • 23
  • 24
  • 25
  • ...
  • 70
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

زینب

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

Random photo

تلنگر

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس